آیه 41 سوره فصلت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ ۖ وَإِن...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
البتّه كسانى كه به قرآن چون به سراغشان آمد كفر ورزيدند (به كيفر خود مى‌رسند) در حالى كه قرآن كتابى نفوذ ناپذير است.
 
البتّه كسانى كه به قرآن چون به سراغشان آمد كفر ورزيدند (به كيفر خود مى‌رسند) در حالى كه قرآن كتابى نفوذ ناپذير است.
 +
 +
لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ «42»
 +
 +
هيچ گونه باطلى از پيش رو و از پشت سر در آن راه ندارد، (اين قرآن) از طرف خداوند فرزانه و ستوده نازل شده است.
 +
 +
ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ «43»
 +
 +
(اى پيامبر!) به تو گفته نمى‌شود جز آن چه به پيامبران قبل از تو نيز گفته شده، همانا پروردگار تو صاحب آمرزشى بزرگ و كيفرى دردناك است.
 +
 +
===نکته ها===
 +
 +
آيه 43 را دو گونه مى‌توان معنا كرد: يكى آنكه هر مطلبى كه از طريق وحى به تو گفته مى‌شود، همان مطالبى است كه به انبيا قبلى نيز گفته شده است. ديگر آنكه مخالفان هر سخن ناروايى به تو مى‌گويند، حرف تازه‌اى نيست بلكه همان كلماتى است كه به انبيا قبلى نيز با كمال جسارت مى‌گفتند.
 +
 +
جلد 8 - صفحه 351
 +
 +
در تفسير شريف مجمع البيان در مورد عزيز بودن قرآن اين معانى آمده است:
 +
 +
الف) كسى مثل آن را نمى‌تواند بياورد.
 +
 +
ب) خداوند با حفظ آن از تحريف، آن را گرامى داشته است.
 +
 +
ج) محكم‌ترين تعبيرات را دارد.
 +
 +
د) سزاوار است مردم آن را عزيز بدارند.
 +
 +
عنوان‌ «عَزِيزٌ» در ميان كتب آسمانى، مخصوص قرآن است. «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ»
 +
 +
امام صادق و امام باقر عليهما السلام فرمودند: در خبرهايى كه قرآن درباره‌ى گذشته و در پيشگويى‌هايى كه درباره‌ى آينده نقل كرده سخن باطلى وجود ندارد. «1»
 +
 +
در حديث ديگرى از امام باقر عليه السلام مى‌خوانيم كه نه در كتب آسمانى قبل مثل تورات و انجيل و زبور مطلبى است كه قرآن را باطل كند و نه در آينده كتابى نوشته خواهد شد كه قرآن را شكست دهد. «2» «مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»
 +
 +
===پیام ها===
 +
 +
1- قرآن، مايه‌ى ذكر و يادآورى است. «كَفَرُوا بِالذِّكْرِ» (آنچه را كه انسان دچار غفلت و فراموشى مى‌شود، به ياد انسان مى‌اندازد)
 +
 +
2- كفر گروهى از مردم، سبب شكست كتاب آسمانى نمى‌شود. «لَكِتابٌ عَزِيزٌ»
 +
 +
3- قرآن از آينده خود خبر مى‌دهد. عزّت قرآن و تحريف نشدن آن در طول تاريخ با وجود آن همه دشمن، يك خبر غيبى است. «عَزِيزٌ- لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ»
 +
 +
4- هيچ گونه باطلى در قرآن نيست. (نه دروغ، نه تضاد، نه تحريف و نه ...). «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ»
 +
 +
5- همه‌ى توطئه‌هاى گذشته و آينده در راه مبارزه با قرآن بى تأثير است. عَزِيزٌ ...
 +
لا يَأْتِيهِ‌ ...
 +
 +
6- تفسيرهاى باطل، برداشت برخى انسان‌ها از قرآن است، ولى خود قرآن‌
 +
 +
«1». تفسير نورالثقلين.
 +
 +
«2». تفاسير نورالثقلين و قمى.
 +
 +
جلد 8 - صفحه 352
 +
 +
همچنان استوار است. «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ»
 +
 +
7- قرآن كه از طرف خداوند حكيم است، حكيمانه و استوار است. (محتوى‌، الفاظ، شيوه‌ى نزول و نيز تأثير آن محكم و استوار است). «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ»
 +
 +
8- خداوند حكيم است. تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ‌ ... قرآن نيز حكيم است. «يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» «1» و پيامبر آموزگار حكمت است. «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» «2»*
 +
 +
9- قرآن، جلوه‌ى حكمت الهى و دليل شايستگى خداوند براى حمد است.
 +
«حَكِيمٍ حَمِيدٍ»
 +
 +
10- حتّى انبيا به دلدارى نياز دارند و اين آيه نوعى دلدارى به پيامبر است. «ما يُقالُ لَكَ»
 +
 +
11- عكس العمل مخالفان در برابر انبيا يكسان است. ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ...
 +
 +
12- رهبران دينى بايد تحمّل ناسزاگويى‌هاى مخالفان را داشته باشند. ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ ...
 +
 +
13- راه توبه همواره باز است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ»
 +
 +
14- توجّه به رحمت و عقاب خداوند زمينه‌ساز توبه انسان است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ»
 +
 +
15- هشدار و اميد بايد در كنار هم باشد. لَذُو مَغْفِرَةٍ ... ذُو عِقابٍ‌
 +
 +
16- رحمت خداوند بر غضبش پيشى دارد. (اول مغفرت مطرح شده بعد عقاب)
 +
 +
17- بخشش و تنبيه از شئون ربوبيّت است. «إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ»
 +
 +
«1». يس، 1- 2.
 +
 +
«2». آل عمران، 164.
 +
 +
تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 353
 
}}
 
}}
  

نسخهٔ ‏۲۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۴۶

مشاهده آیه در سوره

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ ۖ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ

مشاهده آیه در سوره


<<40 آیه 41 سوره فصلت 42>>
سوره : سوره فصلت (41)
جزء : 24
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

همانا آنان که به این قرآن که برای هدایت و یادآوری آنها آمد کافر شدند (چقدر نادانند) در صورتی که این کتاب به حقیقت صاحب عزت (و معجز بزرگ) است.

کسانی که به این قرآن هنگامی که به سویشان آمد کافر شدند [به عذابی سخت دچار می شوند] بی تردید قرآن کتابی است شکست ناپذیر،

كسانى كه به اين قرآن -چون بديشان رسيد- كفر ورزيدند [به كيفر خود مى‌رسند] و به راستى كه آن كتابى ارجمند است.

به كيفر خويش رسند آنان كه به قرآن كه براى هدايتشان آمده است ايمان نمى‌آورند، حال آنكه كتابى ارجمند است.

کسانی که به این ذکر [= قرآن‌] هنگامی که به سراغشان آمد کافر شدند (نیز بر ما مخفی نخواهد ماند)! و این کتابی است قطعاً شکست ناپذیر...

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Those who reject the Reminder when it comes to them... Indeed, it is an august Book:

Surely those who disbelieve in the reminder when it comes to them, and most surely it is a Mighty Book:

Lo! those who disbelieve in the Reminder when it cometh unto them (are guilty), for lo! it is an unassailable Scripture.

Those who reject the Message when it comes to them (are not hidden from Us). And indeed it is a Book of exalted power.

معانی کلمات آیه

«إِنَّ الَّذِینَ ...»: خبر آن محذوف است. از قبیل: لایُخْفَوْنَ عَلَیْنا ... لا یَغِیبُ عَنَّآ أَمْرُهُمْ وَ مَا یَقْصِدُونَ. «الذِّکْرِ»: قرآن (نگا: حجر / نحل / ). «عَزِیزٌ»: ارزشمند. بی‌نظیر. چیره و شکست‌ناپذیر.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ «41»

البتّه كسانى كه به قرآن چون به سراغشان آمد كفر ورزيدند (به كيفر خود مى‌رسند) در حالى كه قرآن كتابى نفوذ ناپذير است.

لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ «42»

هيچ گونه باطلى از پيش رو و از پشت سر در آن راه ندارد، (اين قرآن) از طرف خداوند فرزانه و ستوده نازل شده است.

ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِنْ قَبْلِكَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ «43»

(اى پيامبر!) به تو گفته نمى‌شود جز آن چه به پيامبران قبل از تو نيز گفته شده، همانا پروردگار تو صاحب آمرزشى بزرگ و كيفرى دردناك است.

نکته ها

آيه 43 را دو گونه مى‌توان معنا كرد: يكى آنكه هر مطلبى كه از طريق وحى به تو گفته مى‌شود، همان مطالبى است كه به انبيا قبلى نيز گفته شده است. ديگر آنكه مخالفان هر سخن ناروايى به تو مى‌گويند، حرف تازه‌اى نيست بلكه همان كلماتى است كه به انبيا قبلى نيز با كمال جسارت مى‌گفتند.

جلد 8 - صفحه 351

در تفسير شريف مجمع البيان در مورد عزيز بودن قرآن اين معانى آمده است:

الف) كسى مثل آن را نمى‌تواند بياورد.

ب) خداوند با حفظ آن از تحريف، آن را گرامى داشته است.

ج) محكم‌ترين تعبيرات را دارد.

د) سزاوار است مردم آن را عزيز بدارند.

عنوان‌ «عَزِيزٌ» در ميان كتب آسمانى، مخصوص قرآن است. «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ»

امام صادق و امام باقر عليهما السلام فرمودند: در خبرهايى كه قرآن درباره‌ى گذشته و در پيشگويى‌هايى كه درباره‌ى آينده نقل كرده سخن باطلى وجود ندارد. «1»

در حديث ديگرى از امام باقر عليه السلام مى‌خوانيم كه نه در كتب آسمانى قبل مثل تورات و انجيل و زبور مطلبى است كه قرآن را باطل كند و نه در آينده كتابى نوشته خواهد شد كه قرآن را شكست دهد. «2» «مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»

پیام ها

1- قرآن، مايه‌ى ذكر و يادآورى است. «كَفَرُوا بِالذِّكْرِ» (آنچه را كه انسان دچار غفلت و فراموشى مى‌شود، به ياد انسان مى‌اندازد)

2- كفر گروهى از مردم، سبب شكست كتاب آسمانى نمى‌شود. «لَكِتابٌ عَزِيزٌ»

3- قرآن از آينده خود خبر مى‌دهد. عزّت قرآن و تحريف نشدن آن در طول تاريخ با وجود آن همه دشمن، يك خبر غيبى است. «عَزِيزٌ- لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ»

4- هيچ گونه باطلى در قرآن نيست. (نه دروغ، نه تضاد، نه تحريف و نه ...). «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ»

5- همه‌ى توطئه‌هاى گذشته و آينده در راه مبارزه با قرآن بى تأثير است. عَزِيزٌ ... لا يَأْتِيهِ‌ ...

6- تفسيرهاى باطل، برداشت برخى انسان‌ها از قرآن است، ولى خود قرآن‌

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». تفاسير نورالثقلين و قمى.

جلد 8 - صفحه 352

همچنان استوار است. «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ»

7- قرآن كه از طرف خداوند حكيم است، حكيمانه و استوار است. (محتوى‌، الفاظ، شيوه‌ى نزول و نيز تأثير آن محكم و استوار است). «تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ»

8- خداوند حكيم است. تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ‌ ... قرآن نيز حكيم است. «يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» «1» و پيامبر آموزگار حكمت است. «يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» «2»*

9- قرآن، جلوه‌ى حكمت الهى و دليل شايستگى خداوند براى حمد است. «حَكِيمٍ حَمِيدٍ»

10- حتّى انبيا به دلدارى نياز دارند و اين آيه نوعى دلدارى به پيامبر است. «ما يُقالُ لَكَ»

11- عكس العمل مخالفان در برابر انبيا يكسان است. ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ...

12- رهبران دينى بايد تحمّل ناسزاگويى‌هاى مخالفان را داشته باشند. ما يُقالُ لَكَ إِلَّا ما قَدْ قِيلَ ...

13- راه توبه همواره باز است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ»

14- توجّه به رحمت و عقاب خداوند زمينه‌ساز توبه انسان است. «لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ»

15- هشدار و اميد بايد در كنار هم باشد. لَذُو مَغْفِرَةٍ ... ذُو عِقابٍ‌

16- رحمت خداوند بر غضبش پيشى دارد. (اول مغفرت مطرح شده بعد عقاب)

17- بخشش و تنبيه از شئون ربوبيّت است. «إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ وَ ذُو عِقابٍ أَلِيمٍ»

«1». يس، 1- 2.

«2». آل عمران، 164.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 353

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ (41)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا: بدرستى كه آنانكه كافر شدند، بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ‌: به قرآن، هنگامى كه آمد ايشان را مخفى نمى‌شوند بر ما افعال و اقوال آنها، يا معذب مى‌شوند به انواع عذاب و عقاب، وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ: و بدرستى كه 1- قرآن هر آينه كتابى است ارجمند و گرامى نزد حضرت بارى. 2- قرآن به جهت‌

جلد 11 - صفحه 379

آن عزيز است كه كلام رب العزيز و ملك عزيز بر رسول عزيز براى امت عزيز آورده. 3- عزيز است به اين معنى كه هيچكس قادر نيست براتيان به مثل آن.

4- عزيز است به اعتبار آنكه مصون و محفوظ از تحريف و تغيير است. 5- عزيز است به اعتبار آنكه بر اتم صفات احكام و اتقان است. 6- عزيز است به جهت اشتمال بر كثرت نفع و بركت. 7- واجب است اوامر و نواهى آن را عزيز دارند و اصلا از آن تجاوز ننمايند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (36) وَ مِنْ آياتِهِ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (37) فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ (38) وَ مِنْ آياتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خاشِعَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْياها لَمُحْيِ الْمَوْتى‌ إِنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ (39) إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا أَ فَمَنْ يُلْقى‌ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (40)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ (41) لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (42)

ترجمه‌

و اگر تحريك بنا صواب نمايد تو را از شيطان تحريكى پس پناه بر بخدا همانا او شنواى دانا است‌

و از نشانه‌هاى قدرت او شب و روز و خورشيد و ماه است سجده نكنيد براى خورشيد و نه براى ماه و سجده كنيد براى خداوندى كه آفريد آنها را اگر او را ميپرستيد

پس اگر تكبر و سركشى كنند پس آنان كه نزد پروردگار تواند تسبيح مينمايند براى او در شب و روز و ايشان ملول نمى‌شوند

و از نشانه‌هاى قدرت او است اينكه تو مى‌بينى زمين را افتاده و فرسوده پس چون فرستيم بر آن آبرا حركت كند و برآيد همانا آنكه زنده گردانيد آنرا هر آينه زنده كننده مردگانست همانا او بر همه چيز توانا است‌

همانا آنها كه ميل ميكنند از حق بباطل در آيتهاى ما پوشيده نمى‌باشند بر ما آيا كسيكه افكنده ميشود در آتش بهتر است يا كسيكه بيايد ايمن در روز قيامت بكنيد آنچه را كه خواستيد همانا او بآنچه ميكنيد بينا است‌

همانا آنانكه كافر شدند بقرآن مجيد چون آمد آنها را و همانا آن هر آينه كتابى گرامى است‌

راه نمى‌يابد باو باطل از پيش رويش و نه از پشت سرش فرستاده شده است از پروردگار درست كردار ستوده.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب دستور سابق به پيغمبر خود راجع بمعامله با كفّار ميفرمايد كه اگر برانگيزاند و تحريك كند بامر بيرون از صلاح و صوابى تو را از شيطان لعين تحريك و وسوسه‌اى يعنى وادار نمايد تو را بوسوسه و تهييج خشم كه در مقابل رفتار و گفتار كفار معارضه بمثل نمائى نه مدافعه بأحسن كه دستور بود پس پناه ببر بخدا از وسوسه او خدا ميشنود و ميداند چگونه دفع شرّ

جلد 4 صفحه 560

او را از تو بنمايد و خشم تو را تسكين دهد و قمّى ره فرموده مخاطبه با پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است و مراد مردمند و تجربه شده گفتن اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم براى تسكين غضب بسيار نافع است و از آيات و دلائل قدرت و حكمت الهى جعل شبانه روز است بگردش آفتاب يا زمين و منافع وجوديّه آن دو مكرّر ذكر شده و مشهود و مسلّم است و دو كوكب درخشان در روز و شب كه آفتاب و ماه است نيز دو آيه و دليل بزرگ بر توحيد و عظمت خداوند حميد است ولى نبايد در برابر آن دو سجود نمود چون هر قدر وجودشان نافع و مثمر و منير باشد مخلوق و مأمور و متحرّك بامر حقّند بلكه بايد در برابر خالق آن دو و ساير كواكب كه همه آيات قدرت و عظمت آفريننده خودند مردم سجده كنند اگر مشركين راست ميگويند كه مقصودشان از سجده در برابر مخلوق عبادت خالق است چنانچه مشركين مكّه اظهار مينمودند كه ما عبادت ستاره و بت را وسيله تقرّب بخدا ميدانيم و در واقع عبادت خدا مينمائيم ولى سجود عبادتى است كه مخصوص بحق است و براى غير خدا جائز نيست چون بالاترين تعظيم بايد مخصوص ببالاترين معظّم باشد و در ذيل اين آيه سجده واجب است و آداب آن قبلا گوشزد گرديد پس اگر استكبار و استنكاف نمايند از سجده براى خدا بر دامن كبرياء او گردى ننشيند بلكه ملائكه مقرّبين تسبيح و تقديس مينمايند حق را در شب و روز و از عبادت خسته و ملول نميشوند و يكى از آيات و ادلّه توحيد و معاد آنستكه در زمستان زمين ديده ميشود بائر و سر افكنده و پست و خشك شده مانند شخص خاشع خاضع ذليل و چون باران بهارى بآن رسد حركت ميكند و از جاى خود مرتفع ميشود بگياهان و زمين مرده زنده ميگردد چنانچه مردم مرده هم در قيامت زنده ميشوند و اينها همه از جانب خدا روح تازه بخود ميگيرند و او بر تمام امور از اماته و احياء ارض و خلق و هر چه ممكن باشد قادر و توانا است و كسانيكه منحرف ميشوند از حق و مايل ميگردند بباطل در آيات الهى بطعن و تحريف و تأويل بدلخواه و القاء باطل در آن بر خدا مخفى و پوشيده نخواهند ماند و بمجازات اعمال خودشان در دنيا و آخرت خواهند رسيد آيا كسيكه در قيامت افتاده شود در آتش مانند اهل الحاد كه ذكر شد بهتر است حالش يا كسيكه با كمال اطمينان خاطر آنروز در پيشگاه الهى حاضر شود مانند اهل‌

جلد 4 صفحه 561

ايمانى كه از ظواهر قرآن و تفاسير ائمه اطهار تجاوز نميكند و براى تهديد شديد خداوند بآنها فرموده هر كار دلتان ميخواهد بكنيد اعمال شما از تحت نظر خداوند خارج نيست و كاملا بمجازات خواهيد رسيد و آن ملحدين همان كسانى هستند كه كافر شدند بقرآن چون براى هدايت آنها نازل شد و خدا آنها را ميشناسد و مجازات مينمايد و بنابر اين جمله انّ الّذين كفروا بدل است از انّ الّذين يلحدون فى آياتنا و محتمل است جمله مستأنفه باشد و خبر انّ معذّبون باشد كه حذف شده يا اولئك ينادون من مكان بعيد باشد كه در آيات بعد ذكر شده است و همانا قرآن كتابى است گرامى و ارجمند بحكم خدا كه احترام آنرا واجب و لازم فرموده و كسى قادر براتيان بمثل او نخواهد بود و محفوظ از هر تصرّف و تغيير و تبديلى است بحفظ الهى تا قيامت و از هر جهت مثل و مانند ندارد اينها همه جهات عزّت آن است و پيش از آن و بعد از آن كتابيكه مخالف و ناسخ آن باشد نيامده و نخواهد آمد و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه نيست در اخبار آن از گذشته و آينده باطلى بلكه تمام اخبار آن مطابق با واقع است و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه از هيچ جهت مورد انتقاض و اعتراض و ايراد نيست و ظاهرا تمام معانى صحيح است و اينها همه براى آنستكه آخرين كتابى است كه براى اصلاح امر معاش و معاد خلق تا روز قيامت بقصد اعجاز بشر از اتيان بمثلش از طرف خداوند حكيم حميد بر محمد محمود سر سلسله عوالم غيب و شهود نازل شده و در آن خاندان مصون از حوادث زمان خواهد بود و كلمه امّا در و امّا ينزغنّك ظاهرا مركّب از ان شرطيّه و ماء زائده براى تأكيد است و باين جهت شبيه بقسم و فعل مؤكّد بنون تأكيد شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا بِالذِّكرِ لَمّا جاءَهُم‌ وَ إِنَّه‌ُ لَكِتاب‌ٌ عَزِيزٌ (41)

بدرستي‌ ‌که‌ كساني‌ ‌که‌ كافر شدند بذكر ‌که‌ قرآن‌ مجيد ‌است‌ چون‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ و حال‌ آنكه‌ ‌اينکه‌ ذكر ‌هر‌ آينه‌ كتابيست‌ عزيز.

إِن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا بِالذِّكرِ شامل‌ تمام‌ مشركين‌ و كفار ميشود ‌که‌ قرآن‌ ‌را‌ سحر و مفتريات‌ ميشمارند و همچنين‌ شامل‌ ميشود كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ پاره‌اي‌ ‌از‌ احكام‌ قرآن‌ ‌را‌ باطل‌ ميدانند و ‌بر‌ خلاف‌ ‌آن‌ حكم‌ ميكنند مثل‌ احكام‌ ربوي‌ و حكم‌ قتل‌ و زنا و افك‌ و ساير حدود الهي‌ ‌ يا ‌ حكم‌ خمس‌ و حج‌ و امثال‌ اينها و همچنين‌ شامل‌ ميشود كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ تصرف‌ ميكنند ‌در‌ آيات‌ قرآن‌ و بيك‌ معاني‌ ديگري‌ حمل‌ ميكنند مثل‌ آياتي‌ ‌که‌ ‌در‌ باب‌ ولايت‌ و عصمت‌ و طهارت‌ اهل‌ بيت‌ وارد ‌شده‌ و كساني‌ ‌که‌ تفسير ‌براي‌ ميكنند.

لَمّا جاءَهُم‌ چون‌ قرآن‌ ‌بر‌ سرتاسر جن‌ و انس‌ ‌تا‌ دامنه قيامت‌ نازل‌ ‌شده‌.

وَ إِنَّه‌ُ لَكِتاب‌ٌ عَزِيزٌ ‌در‌ اثبات‌ ‌اينکه‌ صفت‌ ‌براي‌ قرآن‌ وجوهي‌ ذكر كرده‌اند عزيز ‌است‌ ‌بر‌ اينكه‌ احدي‌ نميتواند مثل‌ ‌آن‌ ‌را‌ بياورد عزيز ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ حفظ الهي‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: إِنّا نَحن‌ُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ إِنّا لَه‌ُ لَحافِظُون‌َ حجر آيه 9 عزيز ‌است‌ چون‌ احكامش‌ موافق‌ حكم‌ و مصالح‌ ‌است‌ عزيز ‌است‌ بواسطه وجوب‌ احترام‌ ‌آن‌ و حرمت‌ تماس‌ بدون‌ طهارت‌ و وجوب‌ عمل‌ بدستورات‌ ‌آن‌ و انتهاء ‌از‌ منهيات‌ ‌آن‌ عزيز ‌است‌ ‌در‌ پيشگاه‌ عظمت‌ باري‌ عزيز ‌است‌ ‌در‌ مثوبات‌ تلاوت‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ سور و آيات‌ ‌آن‌ عزيز ‌است‌ ‌در‌ شفاعت‌ ‌در‌ حق‌ عاملين‌ بآن‌ و تالين‌ ‌آن‌ اقول‌ بجميع‌ انحاء مذكوره‌ عزيز ‌است‌.

441

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 41)- این آیه سخن را از توحید و معاد به قرآن و نبوت می‌کشاند، و باز به صورت هشدار به کافران لجوج و بی‌منطق می‌فرماید: «آنها که به این ذکر [قرآن] هنگامی که به سراغشان آمد کافر شدند» نیز بر ما مخفی نخواهند ماند (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جاءَهُمْ).

و بعد برای بیان عظمت قرآن می‌افزاید: «و این کتابی است قطعا شکست ناپذیر ...» (وَ إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ).

کتابی است که هیچ کس نمی‌تواند همانند آن را بیاورد و بر آن غلبه کند، کتابی است بی‌نظیر، منطقش محکم و گویا، استدلالاتش قوی و نیرومند، تعبیراتش منسجم و عمیق، تعلیماتش ریشه‌دار و پر مایه، و احکام و دستوراتش هماهنگ با

ج4، ص316

نیازهای واقعی انسانها در تمام ابعاد زندگی.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع