آیه 212 سوره شعراء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ|سوره=26|آیه =212}} {{مشخصات...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
و قرآن را شيطانها نازل نكردهاند. نه سزاوار آنان است (كه شياطين آن را نازل كنند) و نه قدرت بر اين كار دارند. بىشك آنها از شنيدن (اخبار آسمانى) بركنارند. | و قرآن را شيطانها نازل نكردهاند. نه سزاوار آنان است (كه شياطين آن را نازل كنند) و نه قدرت بر اين كار دارند. بىشك آنها از شنيدن (اخبار آسمانى) بركنارند. | ||
+ | |||
+ | فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ «213» | ||
+ | |||
+ | پس (اى پيامبر!) با خدا معبود ديگرى را نخوان كه از عذاب شدگان خواهى شد. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | وحى دو نوع است: | ||
+ | |||
+ | الف: وحى الهى كه به وسيلهى روحالامين بر قلب پيامبر صلى الله عليه و آله نازل مىشود، كه اين نوع وحى نه سزاوار جنّ و شياطين است و نه آنها توان دريافت و ارسال آن را دارند. «وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ» | ||
+ | |||
+ | ب: نوع ديگر وحى، وسوسهها و الهامهاى شيطانى است كه شيطانها بر اولياى خود القا | ||
+ | |||
+ | جلد 6 - صفحه 375 | ||
+ | |||
+ | مىكنند. «إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ» «1» | ||
+ | |||
+ | قرآن از استحكام ومقامى والا واز قداست وحفاظتى خاصّ برخوردار است، زيرا آورنده آن روحالامين است، از هرگونه دستبردى محفوظ است، «لَمَعْزُولُونَ» گيرنده آن معصوم است، «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» «2» وتضمين شده است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» «3» | ||
+ | |||
+ | مشركان به پيامبر صلى الله عليه و آله پيشنهاد كردند: اگر تو بتهاى ما را بخوانى و آنها را محترم بدانى، ما نيز تو را رئيس خود قرار مىدهيم. آيه نازل شد كه كفّار را مأيوس كن. «فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- تهمتها را قاطعانه پاسخ دهيد. «وَ ما تَنَزَّلَتْ» مشركان القاى آيات را كار شياطين مىپنداشتند. | ||
+ | |||
+ | 2- قداست وحى، از خباثت شياطين دور است. «ما يَنْبَغِي لَهُمْ» | ||
+ | |||
+ | 3- قدرت جن و شياطين محدود است. «وَ ما يَسْتَطِيعُونَ» | ||
+ | |||
+ | 4- ورود بيگانگان به مراكز قدسى ممنوع است. «إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ» | ||
+ | |||
+ | 5- اگر قابليّت و پاكى و ظرفيّت باشد، فرشته را به نزول وا مىدارد. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ» ولى اگر آمادگى نباشد حتّى پرواز به آسمان، با برگشت و محروميّت همراه خواهد بود. «لَمَعْزُولُونَ»، «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ» «4»* | ||
+ | |||
+ | 6- هدف نهايىِ نزول قرآن، توحيد است. وَ ما تَنَزَّلَتْ ... فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ | ||
+ | |||
+ | 7- خداوند پيامبر را از شرك نهى مىكند، تا ما بياموزيم وگرنه پيامبر لحظهاى به سراغ غير خدا نرفت. (به در مىگويند تا ديوار بشنود). «فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ» 8- عصمت انبيا، با آزادى واختيار آنان منافاتى ندارد. (پيامبر معصوم است ولى مىتواند به سراغ غير خدا رود، لذا مورد نهى قرار مىگيرد) «فَلا تَدْعُ» | ||
+ | |||
+ | 9- رهبران توحيد بايد خود اوّلين موحّدان باشند. «فَلا تَدْعُ» | ||
+ | |||
+ | «1». انعام، 121. | ||
+ | |||
+ | «2». نجم، 3. | ||
+ | |||
+ | «3». حجر، 9. | ||
+ | |||
+ | «4». حجر، 18. | ||
+ | |||
+ | جلد 6 - صفحه 376 | ||
+ | |||
+ | 10- غير خدا، هر چيز وهركس باشد، قابل پرستش نيست. «إِلهاً آخَرَ» | ||
+ | |||
+ | 11- شرك، سبب هلاكت امّتهاى پيشين گرديده است. فَلا تَدْعُ ... فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ (يعنى از عذابشدگان قبلى مىشوى) | ||
+ | |||
+ | 12- به سراغ غير خدا رفتن، بيچارگى و عذاب به دنبال دارد. «فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ» | ||
+ | |||
+ | 13- آيات الهى، به شخصيّتهاى بزرگ نيز هشدار مىدهد. «فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ» | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۱۶ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۲
<<211 | آیه 212 سوره شعراء | 213>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
که البته آنها از استماع وحی الهی معزولند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«السَّمْع»: گوش فرا دادن و شنیدن (نگا: حجر / جنّ / و .
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّياطِينُ «210» وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ «211» إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ «212»
و قرآن را شيطانها نازل نكردهاند. نه سزاوار آنان است (كه شياطين آن را نازل كنند) و نه قدرت بر اين كار دارند. بىشك آنها از شنيدن (اخبار آسمانى) بركنارند.
فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ «213»
پس (اى پيامبر!) با خدا معبود ديگرى را نخوان كه از عذاب شدگان خواهى شد.
نکته ها
وحى دو نوع است:
الف: وحى الهى كه به وسيلهى روحالامين بر قلب پيامبر صلى الله عليه و آله نازل مىشود، كه اين نوع وحى نه سزاوار جنّ و شياطين است و نه آنها توان دريافت و ارسال آن را دارند. «وَ ما يَنْبَغِي لَهُمْ وَ ما يَسْتَطِيعُونَ»
ب: نوع ديگر وحى، وسوسهها و الهامهاى شيطانى است كه شيطانها بر اولياى خود القا
جلد 6 - صفحه 375
مىكنند. «إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ» «1»
قرآن از استحكام ومقامى والا واز قداست وحفاظتى خاصّ برخوردار است، زيرا آورنده آن روحالامين است، از هرگونه دستبردى محفوظ است، «لَمَعْزُولُونَ» گيرنده آن معصوم است، «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» «2» وتضمين شده است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» «3»
مشركان به پيامبر صلى الله عليه و آله پيشنهاد كردند: اگر تو بتهاى ما را بخوانى و آنها را محترم بدانى، ما نيز تو را رئيس خود قرار مىدهيم. آيه نازل شد كه كفّار را مأيوس كن. «فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ»
پیام ها
1- تهمتها را قاطعانه پاسخ دهيد. «وَ ما تَنَزَّلَتْ» مشركان القاى آيات را كار شياطين مىپنداشتند.
2- قداست وحى، از خباثت شياطين دور است. «ما يَنْبَغِي لَهُمْ»
3- قدرت جن و شياطين محدود است. «وَ ما يَسْتَطِيعُونَ»
4- ورود بيگانگان به مراكز قدسى ممنوع است. «إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ»
5- اگر قابليّت و پاكى و ظرفيّت باشد، فرشته را به نزول وا مىدارد. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ» ولى اگر آمادگى نباشد حتّى پرواز به آسمان، با برگشت و محروميّت همراه خواهد بود. «لَمَعْزُولُونَ»، «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ» «4»*
6- هدف نهايىِ نزول قرآن، توحيد است. وَ ما تَنَزَّلَتْ ... فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ
7- خداوند پيامبر را از شرك نهى مىكند، تا ما بياموزيم وگرنه پيامبر لحظهاى به سراغ غير خدا نرفت. (به در مىگويند تا ديوار بشنود). «فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ» 8- عصمت انبيا، با آزادى واختيار آنان منافاتى ندارد. (پيامبر معصوم است ولى مىتواند به سراغ غير خدا رود، لذا مورد نهى قرار مىگيرد) «فَلا تَدْعُ»
9- رهبران توحيد بايد خود اوّلين موحّدان باشند. «فَلا تَدْعُ»
«1». انعام، 121.
«2». نجم، 3.
«3». حجر، 9.
«4». حجر، 18.
جلد 6 - صفحه 376
10- غير خدا، هر چيز وهركس باشد، قابل پرستش نيست. «إِلهاً آخَرَ»
11- شرك، سبب هلاكت امّتهاى پيشين گرديده است. فَلا تَدْعُ ... فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ (يعنى از عذابشدگان قبلى مىشوى)
12- به سراغ غير خدا رفتن، بيچارگى و عذاب به دنبال دارد. «فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ»
13- آيات الهى، به شخصيّتهاى بزرگ نيز هشدار مىدهد. «فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ»
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم