آیه 1 سوره نحل: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد) |
||
سطر ۵۶: | سطر ۵۶: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «1» | أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «1» | ||
فرمان (قهر) خدا آمد پس در آن شتاب نكنيد او منزه و برتر از هرچيزى است كه براى او شريك مىسازند. | فرمان (قهر) خدا آمد پس در آن شتاب نكنيد او منزه و برتر از هرچيزى است كه براى او شريك مىسازند. | ||
+ | }} | ||
− | + | |-| | |
+ | اثنی عشری= | ||
− | + | ===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |
− | + | {{نمایش فشرده تفسیر| | |
− | |||
− | + | بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |
− | «1» | + | أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «1» |
− | + | شأن نزول «1»: مفسرين نقل نمودهاند كه معاندان بر وجه استهزاء، تعجيل مىنمودند در آنچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايشان را وعيد مىفرمود از قيام ساعت يا عذاب دنيا، و مىگفتند: اگر بر سبيل فرض آنچه مىگوئى واقع شود، شريكان حق، يعنى بتان، ما را از آن خلاصى دهند؛ آيه شريفه نازل شد: | |
− | + | أَتى أَمْرُ اللَّهِ: رسيد، يعنى نزديك است كه برسد و واقع شود فرمان خدا به قيام قيامت يا به عذاب كفار. فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ: پس بشتاب طلب آن مكنيد تا وقت آن در آيد مراد آيه آنست كه امر موعود به جهت وقوع آن به منزله آنست كه آمده و متحقق شده، پس به تعجيل، طلب آن ننمائيد، البته بدون شك و شبهه واقع خواهد شد. | |
− | + | تبصره: يكى از صفات ثبوتيه حق تعالى، آنكه صادق است، يعنى آنچه را اخبار فرموده، راست و درست، و مطابق با واقع است؛ زيرا دروغ يعنى خبر دادن | |
− | |||
− | + | «1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 348. | |
− | + | جلد 7 - صفحه 159 | |
− | + | خلاف واقع، قبيح و نقص، و ساحت ربوبى منزه و مقدس از كليه قبايح و نقايص باشد. بنابراين اخبار به قيامت، حق و صدق، و به منزله واقع شده خواهد بود، و لذا تعبير به لفظ ماضى شده، و عرب مستقبل محقق الوقوع را به لفظ ماضى استعمال نمايد. | |
− | + | عياشى: از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده «1»: اذا اخبر اللّه انّ شيئا كائن فكانّه قد كان. على بن ابراهيم قدس اللّه سره فرمايد «2»: قريش از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال كردند نزول عذاب را آيه شريفه نازل شد (أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ). | |
− | + | سُبْحانَهُ وَ تَعالى: منزه است ذات احديت الهى و متعالى است. عَمَّا يُشْرِكُونَ: از آنچه شريك مىدانند با ذات سبحانى و مىگويند فرداى قيامت بتان، عذاب خدا را دفع كنند. | |
− | + | نكته: رجوع از خطاب به غيبت، به طريق التفات است، يا آنكه خطاب به مؤمنين است كه عذاب كفار را مىخواستند. ابن عباس نقل نموده «3» وقتى آيه (اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ) «4» نازل شد، كفار با هم گفتند محمد گويد قيامت نزديك شده. پس خائف شده، چند روزى ترك انكار و عناد را نموده انتظار كشيدند. چون اثرى ظاهر نشد باز به انكار مشغول، آيه آمد (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ) «5» ترسيدند و مترصد بودند، نتيجهاى به ظهور نرسيد، زبان به استهزاء گشوده، گفتند: آنچه گويد اثرى ندارد، آيه آمد (أَتى أَمْرُ اللَّهِ) راوى گويد: چون اين آيه نازل شد، پيغمبر از جا برجست و اصحاب ترسيدند سر به آسمان بلند، به گمان آنكه اين ساعت قيامت خواهد شد، | |
− | + | «1» تفسير عياشى، جلد 2، صفحه 254. | |
− | + | «2» تفسير قمى جلد 1، صفحه 382. | |
− | + | «3» منهج الصادقين جلد 5، صفحه 177. | |
− | + | «4» سوره قمر آيه 1. | |
− | + | «5» انبياء آيه 1. | |
− | جلد | + | جلد 7 - صفحه 160 |
− | + | جبرئيل گفت: (فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ) اصحاب اطمينان يافتند. | |
− | + | تحقيق: كلمه مباركه (سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ) تنزيه ذات اقدس الهى از تمام اقسام شرك. | |
− | + | بيان: نزد متكلمين، شرك قرار دادن، ثانى است از اتحاد جنسى و نوعى و غير نوعى در ذات سبحانى يا در صفات ذاتى يا فعلى؛ پس شرك انواع دارد: | |
− | |||
− | + | 1- شرك استقلالى بالذات، يعنى دو خداى مستقل قائل شدن مانند مجوس كه يزدان را فاعل خير، و اهريمن را خالق شرّ دانند. | |
− | |||
− | + | 2- شرك تبعيضى و آن تركيب ذات خدا از الهه عديده است، مانند شرك به تركيب اقانيم ثلاث كه عقيده مسيحيان باشد. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | 3- شرك تقربى، يعنى پرستش غير خدا براى تقرب به خدا، مانند شرك عبده اصنام و اوثان. | |
− | + | 4- شرك تقليدى و آن بندگى غير خدا به تقليد آباء و اجداد. | |
− | + | 5- تشريك الاسباب و آن اسناد تأثير اثر است به اسباب عاديه، مانند شرك طبيعيّين و بعضى اهل نجوم و دهريين. | |
− | + | 6- تشريك الاغراض، يعنى شرك در عبادت و عمل را براى غرض نفسانى نمودن مانند ريا و سمعه و شهرت و آيه شريفه ردّ تمام اقسام را نمايد به يك كلمه جامعه كه: ذات سبحانى ربوبى، منزه و مقدس است از آنچه سزاوار ساحت كبريائى نيست. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
سطر ۱۹۶: | سطر ۱۵۱: | ||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | + | بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ | |
+ | |||
+ | أَتي أَمرُ اللّهِ فَلا تَستَعجِلُوهُ سُبحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يُشرِكُونَ «1» | ||
+ | |||
+ | آمد امر الهي پس طلب تعجيل او را نكنيد خداوند منزّه و مبرّي است از هر عيب و نقصي و بالاتر است از آنچه براي او شريك قرار ميدهند. | ||
+ | |||
+ | کهأَتي أَمرُ اللّهِ مستقبل محقق الوقوع حكم ماضي دارد چنانچه علي اكبر عليه السّلام خدمت پدر بزرگوارش عرض كرد (العطش قتلني) و امر الهي مفسّرين معاني مختلف كردند عذاب الهي قيامت أحكام دين نزول بلاء و در أخبار بظهور حضرت بقية اللّه تفسير فرمودهاند. | ||
− | + | تحقيق كلام آنكه خداوند در ازل تقدير امور إلي الأبد فرموده و علمش بتمام آنها تعلّق گرفته و ذات مقدسش منسلخ از زمان و زمانيات است تماما نزد او موجود است چنانچه حكماء گفتند دهر محيط بر زمان است و سرمد محيط بر دهر است و معناي سرمد آنكه ازلي و ابدي است لذا ميفرمايد:که أَتي أَمرُ اللّهِ و أمر إلهي همان إيجاد او است و احتياج بكلمه كن هم ندارد و تعبير باين كلمه از ضيق عبارت است، زيرا افعال إلهي دو مقدمه بيش ندارد علم بصلاح و ايجاد موجود ميشود، و بين حكماء و متكلمين اختلاف است که آيا اراده همان علم بصلاح است، چنانچه حكمت علم بمصالح است و از صفات ذات است و برگشت بعلم است که حكماء گفتند يا إيجاد است و از صفات فعل است، و حق قول حكماء است که متكلمين گفتند و ايجاد بمعني مصدري تعبير بمشيئت ميشود، چنانچه در خبر است فرمود: خلقت الاشياء بالمشيئة و خلقت المشيئة بنفسها چنانچه ميگوييم: تمام موجودات امكاني بايجاد حق موجود ميشوند و إيجاد بنفسه موجود ميشود إيجاد ديگري نميخواهد و إلّا تسلسل لازم ميآيد،که فَلا تَستَعجِلُوهُ هر فعلي بموقع خود تحقق پيدا ميكند و تفسير اينكه براي أمر كردند بيان مصداق است و منافي با اطلاق ندارد ظهور حضرت بقية اللّه رجعت ائمه اطهار قيام قيامت مثوبات و عقوبات نعم و بليّات كلّا واقع شد نيست. | |
− | جلد 12 - صفحه | + | جلد 12 - صفحه 81 |
− | + | که سُبحانَهُ وَ تَعالي عَمّا يُشرِكُونَ در تسبيحات أربعه ترتيب مقرر شده تسبيح تحميد تهليل تكبير. | |
− | + | «1» تسبيح ذات مقدسش منزّه و مبرّي از هر عيب و نقص و احتياج است، زيرا محدوديت لازم ميآيد و ذات مقدسش غير محدود است ذاتا و صفة و فعلا. | |
− | + | «2» تحميد که مستجمع جميع كمالات است، زيرا لازمه تسبيح است که اگر فاقد يك كمالي باشد نقص و عيب لازم ميآيد. | |
− | + | «3» تهليل است و تهليل از لوازم تسبيح و تحميد است زيرا دوائيت مستلزم تركيب است ما به الاشتراك و ما به الامتياز لازم ميآيد و تركيب مستلزم احتياج است هر جزئي احتياج بجزء ديگر دارد و مركب احتياج بهر دو جزء دارد و احتياج بمركب بالكسر دارد. | |
− | + | «4» تكبير است نه بمعني آنچه مفسرين گفتند که (اللّه اكبر من کل شيء) زيرا كبريايي او ذاتي است موقعي که شيء در عالم نبود كبرياء بود، بلكه بمعني آنچه معصوم عليه السّلام فرموده | |
− | + | (اللّه اكبر من أن يوصف) | |
− | + | زيرا محدود ممكن نيست پي بغير محدود برد قاآني بحكماء خطاب ميكند: | |
− | + | حكيم نازي بعقل تا كي || بفكرت اينکه ره نميشود طي | |
− | + | بكنه ذاتش خرد برد پي || اگر رسد خس بقعر دريا | |
+ | |||
+ | و من ميگويم که و لو رسد خس بقعر دريا مع ذلک محال است پي بردن بكنه ذات، زيرا قعر دريا هم محدود است و محدود نسبت بغير محدود طرف نسبت نيست. | ||
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۲۲۷: | سطر ۱۹۰: | ||
] | ] | ||
− | (آیه | + | (آیه 1)- فرمان عذاب نزدیک است: قسمت مهمی از آیات آغاز این سوره در «مکّه» نازل شده است، در همان ایام که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله درگیری شدیدی با مشرکان و بت پرستان داشت، و هر روز در برابر دعوت حیات آفرین و آزادیبخش او به بهانههایی متوسل میشدند، از جمله این که هرگاه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنها را تهدید به عذاب الهی میکرد بعضی از لجوجان میگفتند: اگر این عذاب و کیفر که میگویی راست است پس چرا به سراغ ما نمیآید؟! و شاید گاهی اضافه میکردند که اگر فرضا عذابی در کار باشد ما دست به دامن بتها میشویم تا در پیشگاه خدا شفاعت کنند تا این عذاب را از ما بر دارد. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | و به | ||
− | + | نخستین آیه این سوره، خط بطلان بر این اوهام کشیده، میگوید: «عجله نکنید فرمان خدا (برای مجازات مشرکان و مجرمان) قطعا فرا رسیده است» (أَتی أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ). | |
− | + | و اگر فکر میکنید بتان شفیعان درگاه اویند سخت در اشتباهید «خداوند منزه و برتر از آن است که آنها برای او شریک میسازند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ). | |
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۲۴۵: | سطر ۲۰۲: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=1}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=16 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=16 |آیه=1}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=16 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=16 |آیه=1}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=16 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=16 |آیه=1}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=16 |آیه=1}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=16 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=16 |آیه=1}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=16 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=16 |آیه=1}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=16 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=16 |آیه=1}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=16 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=16 |آیه=1}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ ۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۷
<<1 | آیه 1 سوره نحل | 2>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
فرمان خدا (به ظهور قیامت و یا به عذاب شمشیر بر مشرکان) به زودی فرا میرسد پس (هان ای کافران، شما به تمسخر و هزل) تقاضای تعجیل آن مکنید، خدای یکتا متعالی و منزه از شرک مشرکان است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«أَتَی»: آمد. فرا رسید. استعمال فعل ماضی به جای فعل مضارع، به خاطر حتمیبودن و قریبالوقوع بودن مسأله است. «أَمْرُ»: دستور. در اینجا مراد چیزی است که بدان دستور داده میشود که قیامت است (نگا: انبیاء / و قمر / . «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ»: به شتاب آن را مخواهید. در فرارسیدن آن شتاب مکنید. «تَعالَی»: بالاتر از آن است. به دور از آن است (نگا: انعام / اعراف / یونس / ).
نزول
ابن عباس گوید: وقتى که این قسمت از آیه «أَتى أَمْرُاللَّهِ» نازل گردید، اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله از ترس بانک برآوردند و برافروختند تا این که «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ» بعد از آن نازل شد سپس خاموش گشتند.[۱]
ابوبکر بن ابى حفص گوید: هنگامى که «أَتى أَمْرُاللَّهِ» نازل گردید، اصحاب از جا برخاستند تا این که «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ» نازل شد.[۲]
على بن ابراهیم گوید: وقتى که قریش از پیامبر خواسته بودند که بر آنها عذاب فرود آید این آیه نازل گردید.[۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «1»
فرمان (قهر) خدا آمد پس در آن شتاب نكنيد او منزه و برتر از هرچيزى است كه براى او شريك مىسازند.
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر ابن مردویه.
- پرش به بالا ↑ تفاسیر جامع البیان و ابن ابىحاتم و کتاب زوائد الزّهد از عبدالله بن احمد.
- پرش به بالا ↑ البرهان فی تفسیرالقرآن.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.