آیه 115 سوره اعراف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
(جادوگران) گفتند: اى موسى! آيا (نخست تو وسيله سحرت را) مى‌افكنى و يا ما افكننده (به وسيله جادوى خود) باشيم؟
 
(جادوگران) گفتند: اى موسى! آيا (نخست تو وسيله سحرت را) مى‌افكنى و يا ما افكننده (به وسيله جادوى خود) باشيم؟
 
قالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ «116»
 
 
(موسى با تكيه بر نصرت الهى) گفت: (نخست شما) بيافكنيد. پس همين كه (ابزار جادوى خود را) افكندند، چشم‌هاى مردم را افسون كردند (با اين چشم‌بندى) ترس و وحشتى در مردم پديد آوردند و سحرى بزرگ را به صحنه آوردند.
 
 
«1». شعراء، 109، 127، 145، 164 و 180.
 
 
جلد 3 - صفحه 138
 
 
===پیام ها===
 
 
1- جادوگران سحرى آوردند كه به ظاهر مانند معجزه‌ى حضرت موسى بود و با افكندن بر زمين، نمايان مى‌شد. فَتَلَقَّى‌ ... الْمُلْقِينَ‌
 
 
2- در راه شناخت، نبايد تنها به حواسّ ظاهرى تكيه كرد، چون گاهى چشم هم افسون شده و تحت تأثير قرار مى‌گيرد. «سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ»
 
 
3- تصرّف جادوى ساحران در چشم مردم است، نه واقعيّت، مثل سراب كه آب به نظر مى‌آيد. «سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ» آرى، انبيا با بصيرت مردم كار دارند، و ساحران با بصر مردم.
 
 
4- براى كوبيدن هر حقّى، از وسائل مشابه آن استفاده مى‌شود، مذهب عليه مذهب و روحانى‌نما عليه روحانى. اينجا هم جادو بر ضد معجزه بكار گرفته شد. «بِسِحْرٍ عَظِيمٍ»
 
 
}}
 
}}
  
سطر ۸۰: سطر ۶۲:
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
قالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ (116)
 
 
قالَ أَلْقُوا: فرمود موسى بر وجه تقريع و تهديد، بيندازيد آنچه را كه راغبيد. در اين فرمايش بى‌اعتنائى است به شأن آنها و قلّت مبالات ايشان، و اطمينان و وثوق به اين كه امر الهى غالب و هرگز مغلوب نشود، فَلَمَّا أَلْقَوْا:
 
  
پس چون انداختند. ساحران آن چه مهيا كرده بودند از طنابهاى بزرگ كه مجوف بافته و به قير مطلا نموده و چوبهاى طويل مجوف و در جوف آنها زيبق (جيوه) پر كرده. بعد از انداختن به سبب حرارت آفتاب، زيبق متحرك، و آن طنابها و چوبها به حركت آمده به شكل مار بهم مى‌پيچيدند.
+
قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ (115)
  
در تفسير عين المعانى- نقل شده كه زير زمين را خالى و آتش در آن‌
+
قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ‌: گفتند اى موسى: يا اينكه تو مى‌اندازى عصاى خود را، وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ‌: يا آنكه باشيم ما اندازندگان ريسمانها و عصاهاى خود را. در انوار مذكور است كه سحره به اين كلام موسى را مخير ساختند به طريق مراعات ادب، يا به طريق جلادت و تمكين، و لكن رغبت و ميل داشتند كه اول آن‌ها بياندازند و به تغيير نظم كه ابلغ است و به تعريف خبر و توسط فصل و تأكيد ضمير متصل به منفصل تنبيه نموده بر اين ترغيب؛ و لهذا:
 
 
جلد 4 صفحه 163
 
 
 
كردند، چون حرارت آتش از تحت و گرمى آفتاب از فوق اثر نمود، آن اشكال به حركت چنان نمودار شد كه عرصه ميدان، پر از مار شد، و به اين تلبيسات و تسويلات، سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ‌: سحر كردند چشمهاى مردم را، يعنى چشم‌بندى نمودند چيزى را كه حقيقتى نداشت، وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ‌: و ترسانيدند مردمان را ترس شديدى به آنكه جماعتى از اطراف مجمع صداها را درهم نموده كه بترسيد از غضب فرعون و هلاكت، وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ‌: و آوردند به سحرى بزرگ در فنّ خود به جهت شدت تمويه و تلبيس آن بر وجهى كه همه مردمان تصور حيات مى‌كردند. يا عظمت آن به سبب كثرت بود، زيرا چهل بار شتر عصا و طناب در صحرا متحرك شدند.
 
 
 
تبصره: آيه شريفه دال است بر آنكه سحر حقيقت ثابته ندارد، بلكه نمود است به وجوهى:
 
 
 
1- اگر در واقع منقلب به حيات شده بود، نمى‌فرمود: سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ، بلكه مى‌فرمود صاروا حيّات.
 
 
 
2- در آيه ديگر فرمود: يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى‌، و دليل بر عدم قلب ماهيت آنكه، بعد از زمانى دو مرتبه آن شي‌ء به حالت اوليه اصليه برگردد به خلاف صدور معجزه از پيغمبر كه قلب ماهيت باشد.
 
 
 
3- سحر با آلات و ادوات و اسباب ظاهر گردد، لكن معجزه بدون اسباب به محض اراده نبى ايجاد شود.
 
 
 
4- سحر تابع اراده ساحر است كه هر وقت خواهد نشان دهد، اما معجزه تابع درخواست مردم باشد از پيغمبر.
 
 
 
5- سحر موقت باشد به وقت خاصى، و معجزه وقت معينى ندارد.
 
 
 
رفع شبهه: اگر گويند امر به القاء سحره سحر خود را، معارضه به معجزه موسى، و معارضه معجزه به سحر، كفر، و چگونه حضرت موسى تكلم به آن نمود؟
 
 
 
جواب: اولا: حضرت موسى آن‌ها را امر نمود به شرط آنكه بدانند در فعل ايشان حق باشد، و چون حق نبود، پس امر نبود. مثل آنكه قائلى گويد: اسقنى الماء من الجره اين كلام امر است به شرط حصول آب در جره، پس وقتى در جره‌
 
 
 
جلد 4 صفحه 164
 
 
 
آبى نباشد، البته امرى نباشد.
 
 
 
ثانيا- آنكه قوم آمدند براى القاء ريسمانها و عصاها، و موسى مى‌دانست آنها لابد اين كار را نمايند و تخيير را در تقديم و تأخير قرار دادند- در اين هنگام اذن فرمود در تقديم از باب بى‌اعتنايى ايشان، و آن‌ها قلت مبالاتشان و اطمينان و وثوق به وعده الهى از عدم غلبه سحر بر معجزه اصلا.
 
 
 
ثالثا- حضرت خواست ابطال فرمايد آنچه سحر كنند و ابطال متحقق نشود مگر اقدام آنها را به وقوع، لذا فرمود بياوريد؛ مثل آنكه كسى خواهد ابطال ادعاى ملحدى را نمايد، به او گويد: بيا بگو مدعاى خود را تا ظاهر شود بر كسى ضعف و سستى آن، پس اقدام به سه امر شعبده و ارهاب و ايتان به سحر عظيم نوبت به حضرت موسى رسيد.
 
  
  
سطر ۱۴۸: سطر ۹۹:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
قال‌َ أَلقُوا فَلَمّا أَلقَوا سَحَرُوا أَعيُن‌َ النّاس‌ِ وَ استَرهَبُوهُم‌ وَ جاؤُ بِسِحرٍ عَظِيم‌ٍ (116)
+
قالُوا يا مُوسي‌ إِمّا أَن‌ تُلقِي‌َ وَ إِمّا أَن‌ نَكُون‌َ نَحن‌ُ المُلقِين‌َ (115)
 
 
حضرت‌ موسي‌ فرمود ‌شما‌ القاء كنيد ‌پس‌ چون‌ القاء كردند سحر كردند چشمهاي‌ مردم‌ ‌را‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ بترس‌ و خوف‌ انداختند و آوردند بسحر ‌با‌ عظمتي‌.
 
  
قال‌َ أَلقُوا اشكال‌‌-سحر حرام‌ ‌است‌ چگونه‌ حضرت‌ موسي‌ امر بفعل‌ حرام‌ كرد. مفسرين‌ جوابهايي‌ داده‌اند ‌که‌ هيچكدام‌ بنظر تمام‌ نيست‌، بعضي‌ گفتند امر تهديدي‌ ‌است‌ مثل‌ اعمَلُوا ما شِئتُم‌ فصلت‌ ‌آيه‌ 40. بعضي‌ گفتند امر بنحوي‌ ‌است‌ ‌که‌ صلاح‌ ‌باشد‌ و جايز نه‌ بنحو فساد و حرام‌ و بعضي‌ گفتند تقدير ‌است‌ ‌يعني‌ ‌اگر‌ حق‌ ‌با‌ ‌شما‌ ‌است‌ القاء كنيد.
+
گفتند سحره‌ بحضرت‌ موسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ آيا ‌شما‌ عصاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ مياندازي‌ ‌ يا ‌ما بوده‌ باشيم‌ ‌که‌ عصاها و ريسمانهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ بيندازيم‌.
  
و تحقيق‌ ‌در‌ جواب‌ اينست‌ ‌که‌ اينها البته‌ القاء ميكردند بامر فرعون‌ حضرت‌ موسي‌ ‌اگر‌ ابتداء كرده‌ ‌بود‌ و اينها فهميده‌ بودند ديگر القاء نميكردند و ايمان‌ ميآوردند چنانچه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ القاء موسي‌ فهميدند و ايمان‌ آوردند و حجت‌ ‌بر‌ سايرين‌ فرعون‌ و فرعونيان‌ و عموم‌ ناس‌ ‌که‌ بعضي‌ گفتند بالغ‌ ‌بر‌ هشتاد هزار بودند تمام‌ نميشد چنانچه‌ قبلا موسي‌ القاء كرده‌ ‌بود‌ و حمل‌ ‌بر‌ سحر كردند لكن‌ ‌بعد‌ ‌از‌ القاء ‌آنها‌ و بلعيدن‌ تمام‌ دستگاه‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ همه‌ ظاهر و روشن‌ شد و بسياري‌ ايمان‌ آوردند چون‌ گفتند جمعيت‌ ‌براي‌ مشاهده‌ بالغ‌ ‌بر‌ هشتاد هزار ‌بود‌ اگرچه‌ بعضي‌ توهّم‌ كردند ‌که‌ جمعيت‌ سحره‌ بالغ‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ مقدار بوده‌ لكن‌ بسيار بعيد بلكه‌ محال‌ عادي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ مدائن‌ فرعون‌ ‌اينکه‌ اندازه‌ ساحر ‌باشد‌.
+
‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ميتوان‌ استفاده‌ كرد ‌که‌ سحره‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ متحير بودند و نميدانستند ‌که‌ آيا موسي‌ ‌بر‌ حق‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ القاء عصا معجزه‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ باطل‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ سحر ‌است‌ چون‌ موازين‌ معجزه‌ و سحر ‌را‌ كاملا ميدانستند و قواعد سحر ‌را‌ ‌در‌ دست‌ داشتند ميخواستند ‌که‌ حضرت‌ موسي‌ ابتداء كند ‌که‌ ‌اگر‌ معجزه‌ ‌است‌ ‌آنها‌ ديگر القاء نكنند و ايمان‌ آورند و ‌اگر‌ سحر ‌است‌ اعمال‌ كنند لذا قالُوا يا مُوسي‌ إِمّا أَن‌ تُلقِي‌َ و ‌از‌ ‌آن‌ طرف‌ ‌هم‌ مجبور بودند ‌از‌ جانب‌ فرعون‌ ‌در‌ القاء گفتند وَ إِمّا أَن‌ نَكُون‌َ نَحن‌ُ المُلقِين‌َ.
  
فَلَمّا أَلقَوا عصيّهم‌ و حبالهم‌ ‌که‌ گفتند ‌در‌ جوف‌ عصاها جيفه‌ كرده‌ بودند و ريسمانها ‌را‌ ‌هم‌ ممزوج‌ بجيفه‌ و اينها ‌را‌ بصورت‌ حيوانات‌ ‌در‌ نظرها جلوه‌ دادند
+
اشكال‌‌-‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ إِمّا يُعَذِّبُهُم‌ وَ إِمّا يَتُوب‌ُ عَلَيهِم‌ توبه‌ ‌آيه‌ 107 بدون‌ حرف‌ ‌ان‌ ناصبه‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌با‌ ‌ان‌ ناصبه‌ ذكر ‌شده‌.
  
جلد 7 - صفحه 418
+
جواب‌‌-‌ اما ‌در‌ ‌آيه‌ توبه‌ يكي‌ ‌از‌ دو امر ‌است‌ ‌ يا ‌ عذاب‌ ‌ يا ‌ قبولي‌ توبه‌ ‌هر‌ دو نيست‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌که‌ اراده‌ حق‌ ‌تعالي‌ تعلق‌ بگيرد موافق‌ حكمت‌ و صلاح‌ و اما ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌هر‌ دو واقع‌ ميشود سؤال‌ ‌در‌ تقديم‌ و تأخير ‌است‌ ‌که‌ كدام‌ يك‌ ابتداء كنيم‌
  
و ‌در‌ ميان‌ آفتاب‌ انداختند اينها بحركت‌ درآمدند.
+
جلد 7 - صفحه 417
  
سَحَرُوا أَعيُن‌َ النّاس‌ِ چنانچه‌ ‌ما مشاهده‌ كرديم‌ ‌که‌ شعبده‌باز پنبه‌ ‌را‌ عقرب‌ نمود و ساعت‌ ‌را‌ خورد كرد ‌که‌ تعبير بچشم‌ بندي‌ ميكنند بلكه‌ ‌در‌ دهان‌ شتر ميرفت‌ و ‌از‌ ‌ما تحت‌ ‌او‌ بيرون‌ ميآمد و امثال‌ اينها.
+
اول‌ القاء تو ‌باشد‌ ‌ يا ‌ القاء ‌ما لذا بتأويل‌ مصدر ميرود ‌که‌ القائك‌ و القائنا ‌باشد‌
 
 
وَ استَرهَبُوهُم‌ مردم‌ ترسيدند و مضطرب‌ شدند و بقدري‌ مهم‌ شد ‌که‌ سحره‌ قسم‌ خوردند فَأَلقَوا حِبالَهُم‌ وَ عِصِيَّهُم‌ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرعَون‌َ إِنّا لَنَحن‌ُ الغالِبُون‌َ شعراء ‌آيه‌ 44، لذا ميفرمايد وَ جاؤُ بِسِحرٍ عَظِيم‌ٍ ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ همچه‌ سحري‌ ‌از‌ زمان‌ آدم‌ ‌الي‌ كنون‌ ‌در‌ عالم‌ واقع‌ نشده‌ ‌حتي‌ حضرت‌ موسي‌ ‌با‌ ‌آن‌ مقام‌ نبوت‌ و اولو العزمي‌ و ‌با‌ ‌آن‌ معجزه‌ بزرگ‌ ‌که‌ ‌در‌ دست‌ داشت‌ فَأَوجَس‌َ فِي‌ نَفسِه‌ِ خِيفَةً مُوسي‌ طه‌ ‌آيه‌ 70، ‌که‌ خداوند وحي‌ فرستاد ‌که‌ نترس‌ تو اعلي‌ هستي‌ قُلنا لا تَخَف‌ إِنَّك‌َ أَنت‌َ الأَعلي‌ طه‌ ‌آيه‌ 71.
 
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۷۱: سطر ۱۱۸:
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 116)- موسی با خونسردی مخصوصی در پاسخ «گفت: (شما قبلا شروع کنید) شما وسائل خود را بیفکنید»! (قالَ أَلْقُوا).  
+
(آیه 115)- سر انجام موعد معینی برای مقابله موسی (ع) با ساحران تعیین شد و از همه مردم برای مشاهده این ماجرا دعوت به عمل آمد.
 
 
ج2، ص79
 
  
«هنگامی که ساحران طنابها و ریسمانها را به وسط میدان افکندند، مردم را چشم بندی کرده و (با اعمال و گفتارهای اغراق آمیز خود) هول و وحشتی در دل مردم افکندند و سحر عظیمی در برابر آنها انجام دادند» (فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِیمٍ).
+
روز موعود فرا رسید و ساحران همه مقدمات کار خود را فراهم ساخته بودند، یک مشت ریسمان و عصا که درون آنها گویا مواد شیمیایی مخصوصی قرار داده شده بود تهیه کردند که در برابر تابش آفتاب به صورت گازهای سبکی در می‌آمد و آن طنابها و عصاهای تو خالی را به حرکت درمی‌آورد.
  
کلمه «سحر» به معنی خدعه و نیرنگ و شعبده و تردستی است، گاهی نیز به معنی هر چیزی که عامل و انگیزه آن نامرئی و مرموز باشد، آمده است.
+
صحنه عجیبی بود، موسی (ع) تک و تنها- فقط برادرش با او بود- در برابر انبوه جمعیت ساحران و مردم «گفتند: ای موسی! یا (تو شروع به کار کن و وسائل سحرت را) بیفکن و یا ما آغاز می‌کنیم و وسائل خود را می‌افکنیم» (قالُوا یا مُوسی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ).
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۸۵: سطر ۱۳۰:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=116}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=115}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=116}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=115}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=116}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=115}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=116}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=115}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=116}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=115}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=116}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=115}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=116}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=115}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=116}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=115}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=116}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=115}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۰۳

مشاهده آیه در سوره

قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<114 آیه 115 سوره اعراف 116>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

ساحران به موسی گفتند: اکنون خواهی نخست تو عصای خود بیفکن یا ما بساط سحر خویش بیندازیم.

جادوگران گفتند: ای موسی! یا تو [چوب دست خود را] بینداز، یا اینکه ما می اندازیم.

گفتند: «اى موسى، آيا تو مى‌افكنى و يا اينكه ما مى‌افكنيم؟»

گفتند: اى موسى، آيا نخست تو مى‌افكنى، يا ما بيفكنيم؟

(روز مبارزه فرا رسید. ساحران) گفتند: «ای موسی! یا تو (وسایل سحرت را) بیفکن، یا ما می‌افکنیم!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They said, ‘O Moses, will you throw [first], or shall we throw?’

They said: O Musa! will you cast, or shall we be the first to cast?

They said: O Moses! Either throw (first) or let us be the first throwers?

They said: "O Moses! wilt thou throw (first), or shall we have the (first) throw?"

معانی کلمات آیه

«إِمَّا»: یا این که. «الْمُلْقِینَ»: اندازندگان.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ «115»

(جادوگران) گفتند: اى موسى! آيا (نخست تو وسيله سحرت را) مى‌افكنى و يا ما افكننده (به وسيله جادوى خود) باشيم؟

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ (115)

قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ‌: گفتند اى موسى: يا اينكه تو مى‌اندازى عصاى خود را، وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ‌: يا آنكه باشيم ما اندازندگان ريسمانها و عصاهاى خود را. در انوار مذكور است كه سحره به اين كلام موسى را مخير ساختند به طريق مراعات ادب، يا به طريق جلادت و تمكين، و لكن رغبت و ميل داشتند كه اول آن‌ها بياندازند و به تغيير نظم كه ابلغ است و به تعريف خبر و توسط فصل و تأكيد ضمير متصل به منفصل تنبيه نموده بر اين ترغيب؛ و لهذا:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 115 تا 118

قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ نَحْنُ الْمُلْقِينَ (115) قالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جاؤُ بِسِحْرٍ عَظِيمٍ (116) وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ مُوسى‌ أَنْ أَلْقِ عَصاكَ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ (117) فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (118)

ترجمه‌

گفتند اى موسى يا آنكه مى‌اندازى و يا آنكه باشيم ما اندازندگان‌

گفت بيندازيد پس چون انداختند جادو كردند چشمهاى مردم را و ترساندند آنها را و آوردند سحرى بزرگ‌

و وحى كرديم بموسى كه بينداز عصاى خود را پس آنگاه آن بلع ميكرد آنچه را كه بدروغ آنها ارائه ميدادند

پس ثابت شد حق و باطل شد آنچه بودند كه بجا مى‌آوردند.

تفسير

پس از اجتماع سحره و تعيين ميدان براى مبارزه آنها با حضرت موسى كه گفته‌اند در اسكندريّه و مصادف با نوروز بوده آنها بپاس ادب بحضرت موسى مفاد آيه اول را معروض داشتند و گفته‌اند باطنا مايل بودند خودشان سبقت نمايند و باين جهت جمله دالّه بر القاء خودشان را باسلوب ديگرى مؤكّد ادا كردند و حضرت موسى چون بى‌اعتناء بآنها و مستظهر بخدا بود فرمود بيندازيد و آنها عصاها و ريسمانهاى خودشان را كه مشحون و ممزوج بادويه كرده بودند كه در وقت وصول حرارت آفتاب بآنها حركت ميكرد و شبيه بمار و افعى و اژدها ساخته بودند بوضع عجيب و كيفيت مخصوص به تردستى انداختند و بقدرى زياد بود كه گفته‌اند چهل خروار جمعا وزن آنها بوده و روى هم واقع شده بود و ميدان را پر كرده بود و تماشاچيان را مضطرب و خائف و مبهوت نموده بود با آنكه حقيقتى نداشت و آنها حركت ارادى نداشتند و در نظر مردم اينطور جلوه ميكرد و از فنون شعبده و چشم بندى بوده كه يكى از اقسام سحر است و در سوره بقره شمه از آن ذكر شد با اين وصف در آن زمان كمّا و كيفا كار بزرگى بوده كه با آن ازدحام خلق كسى متوجه بمكر و حيله آنها

جلد 2 صفحه 461

نشد و به اين جهت حضرت موسى هم مختصر تحيّرى برايش روى داد كه خطاب رسيد بيند از عصايت را و انداخت اژدهاى مهيبى شد كه گفته‌اند رنگش سياه شكمش از شترهاى بزرگ بزرگتر داراى چهارپاى قطور كوتاه دنباله‌اش ساحت ميدان را گرفته بود و با دهانش كه فراخى آن سابقا ذكر شد بلع ميكرد آنچه را سحره ساخته بودند و بدروغ و مكر و تزوير مار واقعى و اژدها ارائه ميدادند و روايت شده پس از آنكه تمام مصنوعات سحره را خورد روى بحاضرين نمود و آنها فرار كردند و در اثر ازدحام جمع كثيرى تلف شدند و حضرت موسى گرفت آنرا و بصورت اوّل برگشت و سحره گفتند اگر اين سحر بود عصاها و رسنهاى ما باقى مى‌ماند پس حق حاصل و ثابت و ظاهر گشت و عمل آنها محو و نابود و باطل گرديد و فرعون كه جزء فراريان بود افتاد و بيهوش شد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا يا مُوسي‌ إِمّا أَن‌ تُلقِي‌َ وَ إِمّا أَن‌ نَكُون‌َ نَحن‌ُ المُلقِين‌َ (115)

گفتند سحره‌ بحضرت‌ موسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ آيا ‌شما‌ عصاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ مياندازي‌ ‌ يا ‌ ‌ما بوده‌ باشيم‌ ‌که‌ عصاها و ريسمانهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ بيندازيم‌.

‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ميتوان‌ استفاده‌ كرد ‌که‌ سحره‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ متحير بودند و نميدانستند ‌که‌ آيا موسي‌ ‌بر‌ حق‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ القاء عصا معجزه‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ باطل‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ سحر ‌است‌ چون‌ موازين‌ معجزه‌ و سحر ‌را‌ كاملا ميدانستند و قواعد سحر ‌را‌ ‌در‌ دست‌ داشتند ميخواستند ‌که‌ حضرت‌ موسي‌ ابتداء كند ‌که‌ ‌اگر‌ معجزه‌ ‌است‌ ‌آنها‌ ديگر القاء نكنند و ايمان‌ آورند و ‌اگر‌ سحر ‌است‌ اعمال‌ كنند لذا قالُوا يا مُوسي‌ إِمّا أَن‌ تُلقِي‌َ و ‌از‌ ‌آن‌ طرف‌ ‌هم‌ مجبور بودند ‌از‌ جانب‌ فرعون‌ ‌در‌ القاء گفتند وَ إِمّا أَن‌ نَكُون‌َ نَحن‌ُ المُلقِين‌َ.

اشكال‌‌-‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ إِمّا يُعَذِّبُهُم‌ وَ إِمّا يَتُوب‌ُ عَلَيهِم‌ توبه‌ ‌آيه‌ 107 بدون‌ حرف‌ ‌ان‌ ناصبه‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌با‌ ‌ان‌ ناصبه‌ ذكر ‌شده‌.

جواب‌‌-‌ اما ‌در‌ ‌آيه‌ توبه‌ يكي‌ ‌از‌ دو امر ‌است‌ ‌ يا ‌ عذاب‌ ‌ يا ‌ قبولي‌ توبه‌ ‌هر‌ دو نيست‌ ‌هر‌ كدام‌ ‌که‌ اراده‌ حق‌ ‌تعالي‌ تعلق‌ بگيرد موافق‌ حكمت‌ و صلاح‌ و اما ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌هر‌ دو واقع‌ ميشود سؤال‌ ‌در‌ تقديم‌ و تأخير ‌است‌ ‌که‌ كدام‌ يك‌ ابتداء كنيم‌

جلد 7 - صفحه 417

اول‌ القاء تو ‌باشد‌ ‌ يا ‌ القاء ‌ما لذا بتأويل‌ مصدر ميرود ‌که‌ القائك‌ و القائنا ‌باشد‌

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 115)- سر انجام موعد معینی برای مقابله موسی (ع) با ساحران تعیین شد و از همه مردم برای مشاهده این ماجرا دعوت به عمل آمد.

روز موعود فرا رسید و ساحران همه مقدمات کار خود را فراهم ساخته بودند، یک مشت ریسمان و عصا که درون آنها گویا مواد شیمیایی مخصوصی قرار داده شده بود تهیه کردند که در برابر تابش آفتاب به صورت گازهای سبکی در می‌آمد و آن طنابها و عصاهای تو خالی را به حرکت درمی‌آورد.

صحنه عجیبی بود، موسی (ع) تک و تنها- فقط برادرش با او بود- در برابر انبوه جمعیت ساحران و مردم «گفتند: ای موسی! یا (تو شروع به کار کن و وسائل سحرت را) بیفکن و یا ما آغاز می‌کنیم و وسائل خود را می‌افکنیم» (قالُوا یا مُوسی إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَ إِمَّا أَنْ نَکُونَ نَحْنُ الْمُلْقِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع