آیه 40 سوره کهف: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَعَسَىٰ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْ...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۳: سطر ۵۳:
  
 
پس اميد است كه پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا كند ومجازات (صاعقه و عذابى) حساب شده بر باغ تو از آسمان فرستد تا به زمينى هموار و بى‌گياه و لغزنده تبديل شود.
 
پس اميد است كه پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا كند ومجازات (صاعقه و عذابى) حساب شده بر باغ تو از آسمان فرستد تا به زمينى هموار و بى‌گياه و لغزنده تبديل شود.
}}
 
  
|-|
+
أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً «41»
اثنی عشری=
+
 
 +
يا آب آن (باغ به زمين) فروكش كند، پس هرگز نتوانى آن را بازيابى.
 +
 
 +
===نکته ها===
 +
 
 +
«زلق» به زمين صاف وبدون گياه گفته مى‌شود، آن چنانكه پاى انسان در آن بلغزد.
 +
 
 +
===پیام ها===
 +
 
 +
1- دادن و گرفتن‌هاى خدا، براساس ربوبيّت وتربيت اوست. «فَعَسى‌ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ»
 +
 
 +
2- فقيران مأيوس نباشند، أَنَا أَقَلَ‌ ... فَعَسى‌ رَبِّي‌ كه يأس ونااميدى بدتر از فقر است.
 +
 
 +
3- اگر خدا بخواهد، فقير، غنى، بلكه برتر از غنى مى‌شود. «خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ»
  
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
+
4- آرزوى سلب نعمت از كفّار فخرفروش، و نفرين بر آنان، پسنديده است. يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً ...
  
{{نمایش فشرده تفسیر|
+
5- قهر خداوند حساب شده و عادلانه است. «حُسْباناً»
  
 +
6- ثروتمندان به داشته‌هاى خود مغرور نشوند، شايد در يك لحظه همه ثروتشان نابود شود. «فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً»
  
فَعَسى‌ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً (40)
+
7- شرك و كفر و فخرفروشى، دارايى و سرسبزى را به كوير تبديل مى‌كند. «فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً»
  
خلاصه يهودا بر وجه اميد خود و تهديد فطرس گفت:
+
8- دست خدا براى قهر و عذاب، باز است، چه از آسمان، چه از زمين. «يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ- يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً»
  
فَعَسى‌ رَبِّي‌: پس اميد است پروردگار من. أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ‌:
+
جلد 5 - صفحه 175
  
اينكه عطا فرمايد مرا بوستانى بهتر از بوستان تو در آخرت به سبب ايمان من. اين آخرين داستان محاوره دو برادر است، و عاقبت نتيجه و تأثيرى نبخشيد. و به همان غفلت و غرور باقى، تا سر انجام پشيمانى او را حاصل گرديد و سودى نداشت.
+
9- در برابر خشم و غضب الهى، قدرت و راه نجاتى نيست. «فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً»
 +
}}
  
نكته: قوله‌ «ما شاءَ اللَّهُ» بنابر معنى اول مبتدائى است خبر آن محذوف، و بنابر معنى دوم خبر مبتداى محذوف. قوله‌ «أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ» دو وجه محتمل باشد يكى تاكيد ضمير متصل، و ديگر براى فصل و «اقلّ» منصوب به فعل دوم (ترن).
+
|-|
 +
اثنی عشری=
  
وَ يُرْسِلَ عَلَيْها: و فرستد خدا بر بوستان تو. حُسْباناً مِنَ السَّماءِ: صاعقه‌ها از آسمان، يعنى صاعقه از آسمان بر باغ تو نازل شود. فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً: پس گردد بوستان تو زمين هامون بى‌گياه كه پاى بر آن بلغزد، يعنى خاك ساده كه بر
+
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
  
«1» خصال، باب الاربعة، حديث 43- بحار الانوار، جلد 93، صفحه 184، باب 4، حديث اوّل.
+
{{نمایش فشرده تفسیر|
  
جلد 8 - صفحه 58
+
أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً (41)
  
آن نباتى نباشد.
+
أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً: يا بگردد آبهاى بوستان تو فرو رفته در زمين. فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً: پس هرگز نتوانى مر آن آب فرو رفته را جستنى، يعنى طلب آن آب مقدور تو نيست، پس يافتن و به جويها درآوردن، چگونه تواند بود؛ زيرا تمام قدرتها در مقابل قدرت مطلقه حق نابود باشد. و چون به سخنان نصيحت آميز برادر مؤمن متنبه نشد و بر انكار و كفر باقى ماند، لا جرم مستحق عقاب گرديد، و حق تعالى سخن آن برادر مؤمن را صدق نموده عذاب استيصال نازل گردانيد.
  
  
سطر ۱۲۵: سطر ۱۴۰:
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَعَسي‌ رَبِّي‌ أَن‌ يُؤتِيَن‌ِ خَيراً مِن‌ جَنَّتِك‌َ وَ يُرسِل‌َ عَلَيها حُسباناً مِن‌َ السَّماءِ فَتُصبِح‌َ صَعِيداً زَلَقاً (40)
+
أَو يُصبِح‌َ ماؤُها غَوراً فَلَن‌ تَستَطِيع‌َ لَه‌ُ طَلَباً (41)
 +
 
 +
‌ يا ‌ اينكه‌ صبحگاه‌ آب‌ نهرهاي‌ تو خشك‌ گردد و فرو رود ‌پس‌ هرگز ديگر نتواني‌ طلب‌ كني‌ و تحصيل‌ آب‌ كني‌ ‌که‌ تمام‌ اشجار و زراعت‌ تو خشك‌ گردد و ‌از‌ ‌بين‌ برود.
 +
 
 +
أَو يُصبِح‌َ ماؤُها غَوراً سرچشمه‌ نهر بستان‌ خشك‌ شود و چه‌ بسيار اتفاق‌ افتاده‌ چشمه‌هاي‌ آب‌ بكلي‌ خشك‌ ‌شده‌ و ‌هر‌ چه‌ حفر كنند آب‌ ‌در‌ ‌آن‌ يافت‌ نميشود
  
‌پس‌ اميدوارم‌ ‌که‌ پروردگار ‌من‌ بمن‌ عنايت‌ فرمايد بهتر ‌از‌ بستان‌ تو و بفرستد ‌بر‌ بستان‌ تو تيرهاي‌ آتشي‌ صاعقه‌ ‌که‌ بسوزاند تمام‌ اشجار و كشت‌ و زراعت‌ ترا ‌که‌ صبحگاه‌ ‌بر‌ وي‌ و نظر كني‌ زمين‌ ساده‌ خشك‌ و پست‌ و بلند ‌که‌ انسان‌ ‌بر‌ ‌او‌ لغزش‌ پيدا مي‌كند فعسي‌ رجاء و اميدواري‌ بخداوند عالم‌ ربّي‌ ‌که‌ پروردگار ‌من‌ ‌است‌.
+
جلد 12 - صفحه 358
  
أَن‌ يُؤتِيَن‌ِ اينكه‌ بمن‌ بدهد خَيراً مِن‌ جَنَّتِك‌َ بهتر و بالاتر و خوبتر ‌از‌ بستان‌ تو و زرع‌ تو وَ يُرسِل‌َ عَلَيها و بفرستد ‌به‌ بستان‌ و كشت‌ زار تو حُسباناً مِن‌َ السَّماءِ حسبان‌ تيرهاي‌ زياديست‌ ‌که‌ يك‌ مرتبه‌ متوجه‌ شود و طرف‌ و هدف‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ ببرد و مراد ‌در‌ اينجا صاعقه‌ و تير شهاب‌ ‌است‌ ‌که‌ بكلي‌ مي‌سوزاند ‌هر‌ چه‌ هست‌ روي‌ زمين‌ ‌از‌ اشجار و زرع‌ و ‌غير‌ اينها فتصبح‌ صبح‌ كني‌ و نظر كني‌ ‌که‌ تمام‌ بستان‌ و زرع‌ تو صعيدا زمين‌ ساده‌ زلقا پست‌ و بلند ‌که‌ ذهاب‌ ‌بر‌ روي‌ ‌او‌ باعث‌ لغزش‌ ‌باشد‌ نه‌ شجري‌ و نه‌ نهري‌ و نه‌ كشتي‌ داشته‌ باشي‌.
+
فَلَن‌ تَستَطِيع‌َ لَه‌ُ طَلَباً لن‌ ‌براي‌ نفي‌ تابيد ‌است‌ ‌يعني‌ هرگز نميتواني‌ تحصيل‌ آب‌ كني‌ و بكلّي‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميرود چنانچه‌ قارون‌ ‌با‌ ‌آن‌ ثروت‌ كذايي‌ ‌که‌ كليدهاي‌ خزينه‌ هاي‌ ‌او‌ ‌را‌ بار شتر قوي‌ مي‌كردند يك‌ مرتبه‌ بزمين‌ فرو رفت‌ و خسف‌ شد فَخَسَفنا بِه‌ِ وَ بِدارِه‌ِ الأَرض‌َ قصص‌ ‌آيه‌ 81.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۳۶: سطر ۱۵۵:
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 40)- «شاید پروردگارم بهتر از باغ تو، به من بدهد» (فَعَسی رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ).
+
(آیه 41)- یا به زمین فرمان دهد تکانی بخورد «و این چشمه و نهر جوشان در اعماق آن فرو برود، آن چنان که هرگز قدرت جستجوی آن را نداشته باشی» (أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَباً).
  
نه تنها بهتر از آن چه تو داری به من بدهد بلکه: «و مجازات حساب شده‌ای (صاعقه) از آسمان بر باغ تو فرو فرستد، به گونه‌ای که آن را به زمین بی‌گیاه لغزنده‌ای مبدّل کند» (وَ یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً).
+
در واقع آن مرد با ایمان و موحّد رفیق مغرور خود را هشدار داد که بر این نعمتها دل نبندد چرا که هیچ کدام قابل اعتماد نیست.
 
}}
 
}}
 
|-|
 
|-|
سطر ۱۴۶: سطر ۱۶۵:
  
 
==تفسیر های فارسی==
 
==تفسیر های فارسی==
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=40}}===
+
==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=41}}===
==={{تفسیر خسروی|سوره=18 |آیه=40}}===
+
==={{تفسیر خسروی|سوره=18 |آیه=41}}===
==={{تفسیر عاملی|سوره=18 |آیه=40}}===
+
==={{تفسیر عاملی|سوره=18 |آیه=41}}===
==={{تفسیر جامع|سوره=18 |آیه=40}}===
+
==={{تفسیر جامع|سوره=18 |آیه=41}}===
  
 
==تفسیر های عربی==
 
==تفسیر های عربی==
==={{تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=40}}===
+
==={{تفسیر المیزان|سوره=18 |آیه=41}}===
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=18 |آیه=40}}===
+
==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=18 |آیه=41}}===
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=18 |آیه=40}}===
+
==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=18 |آیه=41}}===
==={{تفسیر الصافی|سوره=18 |آیه=40}}===
+
==={{تفسیر الصافی|سوره=18 |آیه=41}}===
==={{تفسیر الکاشف|سوره=18 |آیه=40}}===
+
==={{تفسیر الکاشف|سوره=18 |آیه=41}}===
 
</tabber>
 
</tabber>
  

نسخهٔ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۳

مشاهده آیه در سوره

فَعَسَىٰ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا

مشاهده آیه در سوره


<<39 آیه 40 سوره کهف 41>>
سوره : سوره کهف (18)
جزء : 15
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

امید است خدا مرا بهتر از باغ تو (در آخرت و دنیا) بدهد و بر بوستان تو آتشی فرستد که باغت یکسره نابود و با خاک صرف یکسان گردد.

امید است پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا کند و از آسمان آسیبی دقیق و حساب شده بر باغ تو فرستد تا به صورت زمینی صاف و بی گیاه و لغزنده شود؛

اميد است كه پروردگارم بهتر از باغ تو به من عطا فرمايد، و بر آن [باغ تو] آفتى از آسمان بفرستد، تا به زمينى هموار و لغزنده تبديل گردد؛

شايد پروردگار من مرا چيزى بهتر از باغ تو دهد. شايد بر آن باغ صاعقه‌اى بفرستد و آن را به زمينى صاف و لغزنده بدل سازد.

شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد؛ و مجازات حساب شده‌ای از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونه‌ای که آن را به زمین بی‌گیاه لغزنده‌ای مبدّل کند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

maybe my Lord will give me [something] better than your garden, and He will unleash upon it bolts from the sky, so that it becomes a bare plain.

Then maybe my Lord will give me what is better than your garden, and send on it a thunderbolt from heaven so that it shall become even ground without plant,

Yet it may be that my Lord will give me better than thy garden, and will send on it a bolt from heaven, and some morning it will be a smooth hillside,

"It may be that my Lord will give me something better than thy garden, and that He will send on thy garden thunderbolts (by way of reckoning) from heaven, making it (but) slippery sand!-

معانی کلمات آیه

«حُسْبَاناً»: مصدر است و به معنی اسم مفعول، یعنی محسوب است و مراد از آن هر نوع بلا و عذاب مقدّر است. هلاک و نابودی. یا این که جمع (حُسْبَانَة) به معنی صاعِقَة است. «صَعیداً»: سرزمین. خاک روی زمین. «زَلَقاً»: مصدر است و در معنی اسم فاعل به کار رفته است، به معنی: صاف و صوف. لخت. لغزنده. گِل و لای.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَعَسى‌ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً «40»

پس اميد است كه پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا كند ومجازات (صاعقه و عذابى) حساب شده بر باغ تو از آسمان فرستد تا به زمينى هموار و بى‌گياه و لغزنده تبديل شود.

أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً «41»

يا آب آن (باغ به زمين) فروكش كند، پس هرگز نتوانى آن را بازيابى.

نکته ها

«زلق» به زمين صاف وبدون گياه گفته مى‌شود، آن چنانكه پاى انسان در آن بلغزد.

پیام ها

1- دادن و گرفتن‌هاى خدا، براساس ربوبيّت وتربيت اوست. «فَعَسى‌ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ»

2- فقيران مأيوس نباشند، أَنَا أَقَلَ‌ ... فَعَسى‌ رَبِّي‌ كه يأس ونااميدى بدتر از فقر است.

3- اگر خدا بخواهد، فقير، غنى، بلكه برتر از غنى مى‌شود. «خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ»

4- آرزوى سلب نعمت از كفّار فخرفروش، و نفرين بر آنان، پسنديده است. يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً ...

5- قهر خداوند حساب شده و عادلانه است. «حُسْباناً»

6- ثروتمندان به داشته‌هاى خود مغرور نشوند، شايد در يك لحظه همه ثروتشان نابود شود. «فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً»

7- شرك و كفر و فخرفروشى، دارايى و سرسبزى را به كوير تبديل مى‌كند. «فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً»

8- دست خدا براى قهر و عذاب، باز است، چه از آسمان، چه از زمين. «يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ- يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً»

جلد 5 - صفحه 175

9- در برابر خشم و غضب الهى، قدرت و راه نجاتى نيست. «فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)


أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً (41)

أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً: يا بگردد آبهاى بوستان تو فرو رفته در زمين. فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً: پس هرگز نتوانى مر آن آب فرو رفته را جستنى، يعنى طلب آن آب مقدور تو نيست، پس يافتن و به جويها درآوردن، چگونه تواند بود؛ زيرا تمام قدرتها در مقابل قدرت مطلقه حق نابود باشد. و چون به سخنان نصيحت آميز برادر مؤمن متنبه نشد و بر انكار و كفر باقى ماند، لا جرم مستحق عقاب گرديد، و حق تعالى سخن آن برادر مؤمن را صدق نموده عذاب استيصال نازل گردانيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً (37) لكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَداً (38) وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالاً وَ وَلَداً (39) فَعَسى‌ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً (40) أَوْ يُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِيعَ لَهُ طَلَباً (41)

وَ أُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ عَلى‌ ما أَنْفَقَ فِيها وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‌ عُرُوشِها وَ يَقُولُ يا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَداً (42) وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ فِئَةٌ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مُنْتَصِراً (43) هُنالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَواباً وَ خَيْرٌ عُقْباً (44)

ترجمه‌

گفت مر او را رفيقش وقتى كه با او صحبت ميكرد آيا كافر شدى بآنكه آفريد تو را از خاك پس از نطفه پس درست كرد تو را مردى‌

ولى من ميگويم او است خدا پروردگار من شريك نمى‌گردانم با پروردگارم احديرا

و چرا وقتى كه داخل شدى در باغت نگفتى هر چه خدا خواهد شود نيست توانائى مگر از خدا اگر مى‌بينى كه من كمترم از تو در مال و اولاد

پس شايد پروردگارم بدهد بمن بهتر از باغ تو و بفرستد بر آن آفتى از آسمان پس گردد زمينى صاف‌

يا گردد آبش بزمين فرو رفته پس هرگز نتوانى مر او را جستن‌

و احاطه شد بآفت، ميوه‌اش پس گرديد چنانكه زير و رو ميكرد دو دستش را براى آنچه خرج كرده بود در آن و حال آنكه درختان افتاده بودند روى چوب بستهاى افتاده و ميگفت ايكاش من شريك نكرده بودم با پروردگارم احديرا

و نبود او را گروهى كه يارى كنند او را غير از خدا و نبود قادر بر دفاع از خود

در چنين جائى نصرت مخصوص خدا است كه حقّ است او بهتر است از راه پاداش و بهتر از جهت عاقبت كار.

تفسير

- پس از ختم مقالات فاسده مرد سابق الذّكر با رفيق فقيرش كه اهل ايمان بود او در جواب گفت براى توبيخ و ملامت آنمرد كه آيا كافر شدى بآنكه آفريد تو را از خاك براى آنكه اصل خلقت بنى آدم از خاك است پس از نطفه كه از غذا توليد ميشود و اغذيه از خاك پس معتدل نمود خلقت و قامت و اندام تو را و ساخت مردى كامل و تمام عيار مانند ساير افراد انسان چون شك در معاد موجب كفر است ولى من ميگويم چون كلمه لكنّا مركب است از لكن و انا با اسقاط همزه و اثبات الف و حذف اقول او است خداوند پروردگار و روزى دهنده من و شريك قرار

جلد 3 صفحه 427

نميدهم براى پروردگارم احدى از مخلوقات او را و اين اعتقاد جازم، كافى است براى افتخار من بر تو كه شاك و متزلزلى و چرا وقتى داخل باغت شدى براى اداء شكر و اقرار بعجز خود در برابر قدرت خداوند نگفتى آنچه خدا خواهد ميشود و آنچه نخواهد نميشود نيست توانائى و قوه و قدرتى براى احدى مگر از جانب خدا تا دلالت داشته باشد بر آنكه امور منوط بمشيت الهى است و آنچه نصيب تو شده از منافع و اموال بخواست خدا بوده نه بسعى و كوشش خودت و اگر مى‌بينى مرا كه مال و او لآدم كمتر از تو است از فضل خداوند بعيد نيست كه در آتيه نزديكى يا در آخرت عطا فرمايد بمن چيزهائى كه بهتر باشد از باغ تو و از قهر خدا دور نيست كه بفرستد براى كفر و كفران نعمت تو و ويران نمودن باغت آفات آسمانى را از قبيل باد سام و صاعقه و تگرگ و امثال اينها چون حسبان بمعناى چيز انداخته شده مانند تير و سنگ و بلا و عذاب است و بعضى آنرا جمع حساب و مأخوذ از آن دانسته‌اند يعنى چيزيرا كه مقدّر شده براى تصفيه حساب اعمالت و در نتيجه باغت خالى شود از اشجار و زراعات و بگردد زمين صاف و ساده و همواريكه پاى در آن بلغزد و رونده از رفتار بماند براى نرمى آن يا فرو رود آب آن باغ در زمين بطوريكه نتوانى ديگر تهيّه و تدارك آنرا بنمائى و خداوند با آنمرد بعد از اين گفتار بر طبق آن رفتار فرمود و يكى از آفات سماوى احاطه نمود بر كليّه ميوجات آن باغ و درختان آن بطوريكه صبح كه وارد باغ شد ديد چفته‌هاى موها افتاده روى زمين و درختها خوابيده روى آنها و از ميوه‌ها اثرى نيست لذا دو دست را بيكديگر ميماليد و زير و رو ميكرد از اندوه و تأسف بر خرجى كه براى آبادى آن باغ كرده بود و از روى ندامت و پشيمانى بر اعمال و اقوال خود ميگفت ايكاش من براى خدا شريك قرار نميدادم احديرا و مانند رفيقم خداشناس و موحّد بودم و در مجمع فرموده كه در خبر است خداوند آتشى فرستاد كه آن باغ را سوزاند و آبش بزمين فرو رفت و با آنكه مغرور بمال و اولاد و اعوان خود بود در آنحال كسانى نبودند كه بتوانند يارى كنند او را جز خدا و خود او هم نتوانست جلوگيرى كند از بلاى الهى يا استرداد نمايد عوض اموال تلف شده خود را چون منتصر بمعناى دادستان است و در چنين روز و جائيكه روز و جاى انتقام از كافر و ظالم است خواه در دنيا باشد خواه در آخرت نصرت و

جلد 3 صفحه 428

يارى مخصوص بخدا است كه حقّ و ثابت است يا اختيار دارى و پادشاهى مخصوص باو است چون ولايت بكسر كه به اين معنى است نيز قرائت شده در هر حال پاداش الهى بهترين پاداشها و عاقبت اطاعتش بهترين عواقب است و گفته‌اند چون فهميده بود ويرانى باغش در اثر كفر و كفران بوده پشيمان شده بود براى آنكه باغش خراب شده نه براى آنكه كار بدى كرده لذا توبه‌اش قبول نشد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَو يُصبِح‌َ ماؤُها غَوراً فَلَن‌ تَستَطِيع‌َ لَه‌ُ طَلَباً (41)

‌ يا ‌ اينكه‌ صبحگاه‌ آب‌ نهرهاي‌ تو خشك‌ گردد و فرو رود ‌پس‌ هرگز ديگر نتواني‌ طلب‌ كني‌ و تحصيل‌ آب‌ كني‌ ‌که‌ تمام‌ اشجار و زراعت‌ تو خشك‌ گردد و ‌از‌ ‌بين‌ برود.

أَو يُصبِح‌َ ماؤُها غَوراً سرچشمه‌ نهر بستان‌ خشك‌ شود و چه‌ بسيار اتفاق‌ افتاده‌ چشمه‌هاي‌ آب‌ بكلي‌ خشك‌ ‌شده‌ و ‌هر‌ چه‌ حفر كنند آب‌ ‌در‌ ‌آن‌ يافت‌ نميشود

جلد 12 - صفحه 358

فَلَن‌ تَستَطِيع‌َ لَه‌ُ طَلَباً لن‌ ‌براي‌ نفي‌ تابيد ‌است‌ ‌يعني‌ هرگز نميتواني‌ تحصيل‌ آب‌ كني‌ و بكلّي‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميرود چنانچه‌ قارون‌ ‌با‌ ‌آن‌ ثروت‌ كذايي‌ ‌که‌ كليدهاي‌ خزينه‌ هاي‌ ‌او‌ ‌را‌ بار شتر قوي‌ مي‌كردند يك‌ مرتبه‌ بزمين‌ فرو رفت‌ و خسف‌ شد فَخَسَفنا بِه‌ِ وَ بِدارِه‌ِ الأَرض‌َ قصص‌ ‌آيه‌ 81.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 41)- یا به زمین فرمان دهد تکانی بخورد «و این چشمه و نهر جوشان در اعماق آن فرو برود، آن چنان که هرگز قدرت جستجوی آن را نداشته باشی» (أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَباً).

در واقع آن مرد با ایمان و موحّد رفیق مغرور خود را هشدار داد که بر این نعمتها دل نبندد چرا که هیچ کدام قابل اعتماد نیست.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع