آیه 86 سوره توبه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
و هرگاه سورهاى نازل شود كه به خداوند ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، صاحبان ثروت (منافقان)، از تو اجازهى مرخصى (براى فرار از جبهه) مىخواهند و مىگويند: ما را واگذار تا با خانهنشينان، (آنان كه از جنگ معافند و بايد در خانه بنشينند) باشيم. | و هرگاه سورهاى نازل شود كه به خداوند ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، صاحبان ثروت (منافقان)، از تو اجازهى مرخصى (براى فرار از جبهه) مىخواهند و مىگويند: ما را واگذار تا با خانهنشينان، (آنان كه از جنگ معافند و بايد در خانه بنشينند) باشيم. | ||
+ | |||
+ | رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ «87» | ||
+ | |||
+ | آنان راضى شدند كه با متخلّفان و خانهنشينان باشند و بر دلهاى آنان مُهرزده شده است، از اين رو نمىفهمند. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | «طول»، به معناى امكانات وتوانمندى، «أُولُوا الطَّوْلِ» يعنى توانگران وثروتمندان. | ||
+ | |||
+ | مراد از «سُورَةٌ» مجموعهاى از آيات است كه موضوع خاصّى را بيان مىكند. لذا به قسمتى از يك سوره نيز «سوره» گفته شده است. | ||
+ | |||
+ | جلد 3 - صفحه 480 | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- جهاد، لازمهى ايمان به خداست. «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا» | ||
+ | |||
+ | 2- پيامبر در جبهههاى نبرد، پيشاپيش ديگران بود. «مَعَ رَسُولِهِ» | ||
+ | |||
+ | 3- جهاد بايد با فرمان رهبر مسلمانان وهمراه وهمگام با او باشد. جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ ... | ||
+ | |||
+ | 4- ضعف، نفاق و ترس خود را از رفتن به جهاد، با اجازهى مرخّصى توجيه نكنيم. «اسْتَأْذَنَكَ» | ||
+ | |||
+ | 5- مرفّهان تنپرور، از جهاد بيشتر مىترسند، به آنان اميدى نداشته باشيم. «اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ» | ||
+ | |||
+ | 6- منافقان، دل مردهاند. «طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ» | ||
+ | |||
+ | 7- دنياطلبى، رفاهزدگى و روحيّهى نفاق، ديد صحيح و شناخت عميق را از انسان مىگيرد. «لا يَفْقَهُونَ» | ||
}} | }} | ||
سطر ۶۲: | سطر ۹۰: | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (87) | ||
+ | |||
+ | بعد از آن بيان پستى طبع آنها را فرمايد: | ||
+ | |||
+ | رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ: راضى و خرسند گشتند به اينكه باشند با زنان باز پس مانده. يا كسانى كه خيرى در ايشان نباشد. وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ: | ||
− | + | و مهر نهاده شده بر دلهاى ايشان از نفاق، يعنى نشان و علامتى در آن پيدا شده كه ملائكه به آن علامت، علم به نفاق ايشان حاصل نموده، بر آنها لعنت كنند و استغفار براى ايشان ننمايند. و يا مراد آنكه: چون نظر و فكر نمىكنند و با وجود ظهور آيات داله بر حقيقت اسلام، قبول ايمان ننموده به جهت فرط عناد و انكار، | |
− | ج5، ص | + | ج5، ص 170 |
− | + | و به سوء اختيار كفر را اتخاذ كردند، پس گوئيا مانند كسانى هستند كه حق تعالى مهر بر قلوب آنها نهاده، يا اعراض از حق چون متمكن و راسخ شده در قلوب آنها به سبب عناد و لجاج، پس گوئيا طبيعى و از صفات خلقى ايشان است كه مجبولند بر آن، يا چون اعراق كفار راسخ و مستحكم شده در كفر بر وجهى كه طريقى باقى نمانده به تحصيل ايمان ايشان غير از الجاء و اجبار كه حكمت مقتضى عدم آن است، زيرا نقض غرض و با تكليف منافات دارد، پس تعبير شده از ترك الجاء به طبع، چه آن سدّ و منع ايمان آنها نموده؛ و بنابراين تأويل در آيه اشعار است بر ترامى امر منافقين در غى و تناهى انهماك آنها در ضلالت و بغى و تباهى و سركشى. | |
− | + | فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ: پس ايشان فهم نمىكنند آن چيزى را كه در جهاد است از امور سعادت و آنچه در تخلف آن است از آثار شقاوت. يا ادراك ننمايند حكم و مصالح و اسرارى را كه در جهاد مقرر فرموده. | |
سطر ۹۷: | سطر ۱۳۰: | ||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | + | رَضُوا بِأَن يَكُونُوا مَعَ الخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلي قُلُوبِهِم فَهُم لا يَفقَهُونَ (87) | |
− | و | + | راضي و خشنود شدند به اينكه بوده باشند با متخلفين از خروج براي جهاد و مهر خورده بر قلوب آنها پس آنها ديگر نميفهمند. |
− | + | مسئلة علمية- روح انساني در ابتداء امر خالي است از هر گونه صفتي و عقل که خداوند باو عنايت فرموده بمنزله چشم روح است که بتوسط او درك حقايق كند سعادت و شقاوت، خير و شر، نفع و ضرر، حسن و قبح، نجات و هلاكت را تميز دهد. و علم بمنزله چراغ عقل است که در اينکه ظلمات شهوات و هواهاي نفساني روشن كند پس جاهل در ظلمات است و چشم روح که عقل است درك نميكند و كفر و نفاق و عصبيت روي چشم آنها را بسته و همين است معناي طبع لذا ميفرمايد رَضُوا كمال خوشنودي و رضايت را دارند بِأَن يَكُونُوا مَعَ الخَوالِفِ خوالف نساء و صبيان و مرضي و مقعدين و معذورين و غير متمكنين هستند اينها هم خشنود هستند که با آنها قعود كنند و خارج نشوند. | |
− | + | جلد 8 - صفحه 287 | |
+ | |||
+ | وَ طُبِعَ عَلي قُلُوبِهِم عناد و كفر و نفاق و عصبيت و حبّ جاه و مال و دنيا و هواهاي نفسانيه مهر زده و بسته است درب قلب آنها را فَهُم لا يَفقَهُونَ پس آنها در ظلمت و تاريكي افتادند و ديگر از چراغ علم استضائه نميكنند مثل كسي که اصلا چشم نداشته باشد که فاقد عقل و شعور است و ديوانه است و ديگر حقايق را درك نميكنند و نميفهمند. | ||
+ | |||
+ | و بالجمله كور فاقد چشم و بصير واقع در ظلمت جهل و مريض چشم معيوب و كسي که روي چشمش بسته شده تماما در يك حكم هستند. | ||
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۱۲: | سطر ۱۴۹: | ||
] | ] | ||
− | (آیه | + | (آیه 87)- در این آیه قرآن آنها را با این جمله مورد ملامت و مذمت قرار میدهد که «آنها راضی شدند با متخلفان باقی بمانند» (رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ). |
+ | |||
+ | بعدا اضافه میکند که «اینها بر اثر گناه و نفاق به مرحلهای رسیدهاند که بر قلبهایشان مهر زده شده، به همین دلیل چیزی نمیفهمند» (وَ طُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ | ||
+ | |||
+ | ج2، ص239 | ||
− | + | لا یَفْقَهُونَ) | |
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۲۲: | سطر ۱۶۳: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=9 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=9 |آیه=87}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=9 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=9 |آیه=87}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=9 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=9 |آیه=87}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=9 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=9 |آیه=87}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=9 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=9 |آیه=87}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=9 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=9 |آیه=87}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=9 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=9 |آیه=87}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=9 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=9 |آیه=87}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=9 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=9 |آیه=87}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ ۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۱
<<85 | آیه 86 سوره توبه | 87>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هرگاه سورهای نازل شود که امر به ایمان به خدا و جهاد با رسول (در راه دین خدا) کند ثروتمندان آن منافقان از حضور تو تقاضای معافی از جهاد کرده و گویند: ما را از معافشدگان محسوب دار.
و چون سوره ای نازل شود که: [در آن سوره از آنان خواسته اند] به خدا ایمان آورید و همراه پیامبرش جهاد کنید؛ ثروتمندان و قدرتمندان [منافق] از تو اجازه می خواهند [که در جهاد شرکت نکنند] و می گویند: بگذار که ما با خانه نشینان باشیم.
و چون سورهاى نازل شود كه به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، ثروتمندانشان از تو عذر و اجازه خواهند و گويند: «بگذار كه ما با خانهنشينان باشيم.»
چون سورهاى نازل شد كه به خدا ايمان بياوريد و با پيامبرش به جنگ برويد، توانگرانشان از تو رخصت خواستند و گفتند: ما را بگذار، تا با آنهايى كه بايد در خانه نشينند در خانه بنشينيم.
و هنگامی که سورهای نازل شود (و به آنان دستور دهد) که: «به خدا ایمان بیاورید! و همراه پیامبرش جهاد کنید!»، افرادی از آنها [= گروه منافقان] که توانایی دارند، از تو اجازه میخواهند و میگویند: «بگذار ما با قاعدین [= آنها که از جهاد معافند] باشیم!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«أُوْلُوا الطَّوْلِ»: ثروتمندان. مقتدران بر جهاد با مال و جان. «الطَّوْلِ»: قدرت. ثروت. امکانات. «ذَرْنَا»: ما را رها کن.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ «86»
و هرگاه سورهاى نازل شود كه به خداوند ايمان آوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد، صاحبان ثروت (منافقان)، از تو اجازهى مرخصى (براى فرار از جبهه) مىخواهند و مىگويند: ما را واگذار تا با خانهنشينان، (آنان كه از جنگ معافند و بايد در خانه بنشينند) باشيم.
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ «87»
آنان راضى شدند كه با متخلّفان و خانهنشينان باشند و بر دلهاى آنان مُهرزده شده است، از اين رو نمىفهمند.
نکته ها
«طول»، به معناى امكانات وتوانمندى، «أُولُوا الطَّوْلِ» يعنى توانگران وثروتمندان.
مراد از «سُورَةٌ» مجموعهاى از آيات است كه موضوع خاصّى را بيان مىكند. لذا به قسمتى از يك سوره نيز «سوره» گفته شده است.
جلد 3 - صفحه 480
پیام ها
1- جهاد، لازمهى ايمان به خداست. «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا»
2- پيامبر در جبهههاى نبرد، پيشاپيش ديگران بود. «مَعَ رَسُولِهِ»
3- جهاد بايد با فرمان رهبر مسلمانان وهمراه وهمگام با او باشد. جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ ...
4- ضعف، نفاق و ترس خود را از رفتن به جهاد، با اجازهى مرخّصى توجيه نكنيم. «اسْتَأْذَنَكَ»
5- مرفّهان تنپرور، از جهاد بيشتر مىترسند، به آنان اميدى نداشته باشيم. «اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ»
6- منافقان، دل مردهاند. «طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ»
7- دنياطلبى، رفاهزدگى و روحيّهى نفاق، ديد صحيح و شناخت عميق را از انسان مىگيرد. «لا يَفْقَهُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (87)
بعد از آن بيان پستى طبع آنها را فرمايد:
رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ: راضى و خرسند گشتند به اينكه باشند با زنان باز پس مانده. يا كسانى كه خيرى در ايشان نباشد. وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ:
و مهر نهاده شده بر دلهاى ايشان از نفاق، يعنى نشان و علامتى در آن پيدا شده كه ملائكه به آن علامت، علم به نفاق ايشان حاصل نموده، بر آنها لعنت كنند و استغفار براى ايشان ننمايند. و يا مراد آنكه: چون نظر و فكر نمىكنند و با وجود ظهور آيات داله بر حقيقت اسلام، قبول ايمان ننموده به جهت فرط عناد و انكار،
ج5، ص 170
و به سوء اختيار كفر را اتخاذ كردند، پس گوئيا مانند كسانى هستند كه حق تعالى مهر بر قلوب آنها نهاده، يا اعراض از حق چون متمكن و راسخ شده در قلوب آنها به سبب عناد و لجاج، پس گوئيا طبيعى و از صفات خلقى ايشان است كه مجبولند بر آن، يا چون اعراق كفار راسخ و مستحكم شده در كفر بر وجهى كه طريقى باقى نمانده به تحصيل ايمان ايشان غير از الجاء و اجبار كه حكمت مقتضى عدم آن است، زيرا نقض غرض و با تكليف منافات دارد، پس تعبير شده از ترك الجاء به طبع، چه آن سدّ و منع ايمان آنها نموده؛ و بنابراين تأويل در آيه اشعار است بر ترامى امر منافقين در غى و تناهى انهماك آنها در ضلالت و بغى و تباهى و سركشى.
فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ: پس ايشان فهم نمىكنند آن چيزى را كه در جهاد است از امور سعادت و آنچه در تخلف آن است از آثار شقاوت. يا ادراك ننمايند حكم و مصالح و اسرارى را كه در جهاد مقرر فرموده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَكُنْ مَعَ الْقاعِدِينَ (86) رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ (87) لكِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ أُولئِكَ لَهُمُ الْخَيْراتُ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (88) أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (89)
ترجمه
و چون نازل شود سوره كه ايمان آوريد بخدا و جهاد كنيد با پيغمبرش اذن ميخواهند از تو صاحبان مكنت از آنها و گويند واگذار ما را كه باشيم با نشستگان
راضى شدند بآنكه باشند با زنان بازمانده و مهر زده شد بر دلهاشان پس آنها نمىفهمند
ولى پيغمبر و آنانكه گرويدند با او جهاد نمودند بمالها و جانهاشان و آن گروه مر ايشانرا است خيرها و آنگروه آنانند رستگاران
آماده نموده خدا براى آنها بهشتهائيكه ميرود در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها اين است كاميابى بزرگ.
تفسير
صاحبان ثروت و مكنت از منافقان بيشتر مورد ملامت شدند در تخلف از جهاد زيرا با آنكه آبرومند ظاهرى بودند حبّ مال و جان آنها را وادار نمود كه راضى شدند همسر با زنان بازمانده از جهاد شوند چون خوالف جمع خالفه است و عياشى ره از امام باقر ع نقل نموده كه مراد زنانند و ديده بصيرت آنها كه دل است كور شد كه نديدند وسيله سعادت دنيا و آخرتشانرا و نفهميدند موجب شقاوت و بدبختى خودشان را ولى از جان و مال گذشتگان در راه خدا نائل شدند بمنافع دنيا و آخرت از عزت و شوكت و ظفر و غنيمت و قرب و منزلت نزد خدا و پيغمبر و فائز شدند بنعيم جنت كه خداوند بيد قدرت خود براى آنها آماده فرموده بود و سعادتى بالاتر از آن نيست ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَضُوا بِأَن يَكُونُوا مَعَ الخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلي قُلُوبِهِم فَهُم لا يَفقَهُونَ (87)
راضي و خشنود شدند به اينكه بوده باشند با متخلفين از خروج براي جهاد و مهر خورده بر قلوب آنها پس آنها ديگر نميفهمند.
مسئلة علمية- روح انساني در ابتداء امر خالي است از هر گونه صفتي و عقل که خداوند باو عنايت فرموده بمنزله چشم روح است که بتوسط او درك حقايق كند سعادت و شقاوت، خير و شر، نفع و ضرر، حسن و قبح، نجات و هلاكت را تميز دهد. و علم بمنزله چراغ عقل است که در اينکه ظلمات شهوات و هواهاي نفساني روشن كند پس جاهل در ظلمات است و چشم روح که عقل است درك نميكند و كفر و نفاق و عصبيت روي چشم آنها را بسته و همين است معناي طبع لذا ميفرمايد رَضُوا كمال خوشنودي و رضايت را دارند بِأَن يَكُونُوا مَعَ الخَوالِفِ خوالف نساء و صبيان و مرضي و مقعدين و معذورين و غير متمكنين هستند اينها هم خشنود هستند که با آنها قعود كنند و خارج نشوند.
جلد 8 - صفحه 287
وَ طُبِعَ عَلي قُلُوبِهِم عناد و كفر و نفاق و عصبيت و حبّ جاه و مال و دنيا و هواهاي نفسانيه مهر زده و بسته است درب قلب آنها را فَهُم لا يَفقَهُونَ پس آنها در ظلمت و تاريكي افتادند و ديگر از چراغ علم استضائه نميكنند مثل كسي که اصلا چشم نداشته باشد که فاقد عقل و شعور است و ديوانه است و ديگر حقايق را درك نميكنند و نميفهمند.
و بالجمله كور فاقد چشم و بصير واقع در ظلمت جهل و مريض چشم معيوب و كسي که روي چشمش بسته شده تماما در يك حكم هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 87)- در این آیه قرآن آنها را با این جمله مورد ملامت و مذمت قرار میدهد که «آنها راضی شدند با متخلفان باقی بمانند» (رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ).
بعدا اضافه میکند که «اینها بر اثر گناه و نفاق به مرحلهای رسیدهاند که بر قلبهایشان مهر زده شده، به همین دلیل چیزی نمیفهمند» (وَ طُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ
ج2، ص239
لا یَفْقَهُونَ)
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم