آیه 165 سوره اعراف: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مىكردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مىدادند، به عذابى سخت گرفتيم. | پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مىكردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مىدادند، به عذابى سخت گرفتيم. | ||
+ | |||
+ | فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ «166» | ||
+ | |||
+ | پس چون از آنچه نهى شده بودند تجاوز كردند، به آنان گفتيم: به شكل ميمونهاى طرد شده در آييد. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | كلمهى «بَئِيسٍ» از «بأس»، به معناى شديد و «عَتَوْا»، به معناى عصيان و سركشى است. | ||
+ | |||
+ | طبق روايات، چون موعظه كنندگان بنى اسرائيل ديدند پندشان در قوم خود بىاثر است، از مردم جدا شدند و همان شب، قهر و عذاب الهى نازل شد و گنهكاران و سكوتكنندگان را در برگرفت. «1» و اين تبديل و تحوّل، از تصرّفات تكوينى الهى است. | ||
+ | |||
+ | در آيه 60 سوره مائده آمده كه گروهى بهخاطر نافرمانى، به صورت خوك وميمون درآمدند و اينجا فقط ميمون ذكر شده است. ابن عباس مىگويد: هر دو آيه دربارهى يك گروه است. | ||
+ | |||
+ | «1». تفسير نمونه. | ||
+ | |||
+ | جلد 3 - صفحه 207 | ||
+ | |||
+ | از ظاهر آيه استفاده مىشود كه نه تنها خصلت آنان، بلكه شكل ظاهرى آنان نيز تبديل به ميمون شد. آرى، خدايى كه با يك فرمان، آتش را بر حضرت ابراهيم گلستان مىكند، مىتواند موجودى را به موجود ديگر و انسانى را نيز ميمون كند. البتّه مسخشدگان توالد و تناسلى نداشتند و به فرمودهى پيامبر صلى الله عليه و آله چندروزى بيشتر زنده نبودند. «1» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- نهى از منكر، اگر سبب هدايت ديگران نشود، سبب نجات خود ناهيان مىشود. «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ» | ||
+ | |||
+ | 2- فراموشى، اگر در اثر بى توجّهى و بىاعتنايى باشد كيفر دارد. فَلَمَّا نَسُوا ... | ||
+ | |||
+ | 3- هركس كه راه موعظه را به روى خود ببندد، راه قهر الهى را به روى خويش باز كرده است. «نَسُوا- أَخَذْنَا» | ||
+ | |||
+ | 4- نهى از منكر، يك وظيفه دائمىاست. «يَنْهَوْنَ» (فعل مضارع نشانه استمرار است) | ||
+ | |||
+ | 5- بىتفاوتان، ظالمند. «الَّذِينَ ظَلَمُوا» (در آيهى قبل، بنىاسرائيل به سه دسته تقسيم شدند: متجاوزان، واعظان و سكوتكنندگانِ بىتفاوت. در اين آيه سكوتكنندگان هم جزو ظالمانِ هلاك شده به حساب آمدهاند، زيرا تنها ناهيان از منكر نجات يافتند، «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ» پس سكوت، هم ظلم و هم زمينهى هلاكت است.) | ||
+ | |||
+ | 6- از بزرگترين و شديدترين عذابها، سقوط از مرحلهى انسانيّت است. «بِعَذابٍ بَئِيسٍ، كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ» | ||
+ | |||
+ | 7- متجاوز، استحقاق از دست دادن انسانيّت و مسخ شدن را دارد و كيفر مستكبر، طرد و تحقير است. «عَتَوْا، قِرَدَةً خاسِئِينَ» آرى، ملّتى كه در برابر قانون الهى گردنكشى كند، ميمونوار از ديگران تقليد خواهد كرد. | ||
+ | |||
+ | 8- آنان كه حكم خدا را با حيله، مسخ و دگرگون كنند، چهرهشان مسخ مىشود. بازيگرِ با دين، به صورت حيوان بازيگر (ميمون) در مىآيد. «كُونُوا قِرَدَةً» | ||
+ | |||
+ | «1». تفسير مجمعالبيان. | ||
+ | |||
+ | تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 208 | ||
}} | }} | ||
سطر ۶۲: | سطر ۱۰۲: | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (166) | ||
− | + | جلد 4 صفحه 228 | |
− | فَلَمَّا | + | فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ: پس چون سركشى نمودند از آنچه نهى شده بودند از آن، قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ: امر نموديم مر ايشان را كه بوده باشيد بوزينگان در حالتى كه دور شدگان و نااميديد از رحمت. |
− | مروى است | + | در كتاب كافى- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است: كانوا ثلثة اصناف: صنف ائتمروا و امروا فنجوا و صنف ائتمروا و لم يأمروا فمسخوا ذرّا و صنف لم يأتمروا و لم يأمروا فهلكوا. «1» در اين آيه فرمود: اهل سبت سه صنف بودند: صنفى فرمان بردار و آمر، پس نجات يافتند؛ و صنفى مطيع، لكن امر ننمودند، پس مسخ شدند؛ و صنفى نه مطيع و نه آمر، هلاك شدند. قتاده نقل كند كه جوانانشان بوزينه و پيرانشان خوك شدند، سه روز باقى، روز چهارم همه هلاك و مردند. |
سطر ۹۹: | سطر ۱۴۰: | ||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | + | فَلَمّا عَتَوا عَن ما نُهُوا عَنهُ قُلنا لَهُم كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (166) | |
− | + | پس چون طغيان و سركشي و زيادهروي كردند از آنچه بآنها نهي شده بود گفتيم از براي آنها که باشيد ميمونها دروشدهگان. | |
− | + | اينکه آيه شريفه را ما در مجلد دوم اينکه تفسير صفحه 52 آيه 64 سوره بقره شرح كردهايم و خبري که در سفينه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده که حيوانات مسوخ سيزده نوع است و فرمايش مجلسي در مجلد 14 بحار طبع امين الضربي صفحه 787 سي صنف شمرده و گفته که بعضي راجع ببعض است و گفتيم در امم سابقه بسياري مسخ ميشدند بصورت اينکه حيوانات، و حديث که از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است که فرمود كساني که مسخ شدند سه روز بيشتر در دنيا باقي نميماندند و هلاك ميشدند نه اينكه اينکه مسوخ از نسل آنها باشند و تعبير بمسوخ براي اينست که كساني که مسخ ميشدند شبيه اينکه حيوانات ميشدند مراجعه فرمائيد و در مجلد سوم كلم الطيب | |
− | + | جلد 8 - صفحه 15 | |
− | + | صفحه 44- 47 مذاهب تناسخيه را که پنج مذهب داشتند مسخ و نسخ و رسخ و فسخ و قول پنجم عكس اينکه اقوال بود ذكر كردهايم بمناسبت رجوع فرمائيد شرحش در اينجا موجب تكرار است بعلاوه موجب تطويل ميشود ما فقط بشرح آيه اكتفاء ميكنيم. | |
− | و | + | فَلَمّا عَتَوا عتوّ سركشي و سرپيچي از فرمان الهي است عَن ما نُهُوا عَنهُ از حرمت صيد در روز شنبه قُلنا لَهُم يعني جعلناهم مثل قُلنا يا نارُ كُونِي بَرداً وَ سَلاماً عَلي إِبراهِيمَ انبياء آيه 69 كونوا بصورت قردة بوزينه ميمون درآئيد خاسئين دور افتادهگان سگ را اگر بخواهند دور كنند ميگويند اخسأ و در حديث است که آمرين بمعروف که از اينکه قريه بيرون رفته بودند آمدند که ببينند چه عذابي بر آنها نازل شده درب دروازه بسته بود بتوسط درج و نردبان بالا رفتند ديدند تمام آنها زن و مرد كوچك و بزرگ بصورت بوزينه شدند و بطوري بود که معلوم بود اينکه پسر فلاني و برادر فلان و شوهر و زن فلان و فلانه است بآنها گفتند تو فلان پسر فلان نيستي سر تكان ميداد که نعم بلي. |
− | + | تنبيه- اخبار بسيار داريم که در قيامت بسياري از كفار و كساني که متخلق باخلاق رذيله و صفات خبيثه هستند بصورت همين حيوانات محشور ميشوند بطوري که اهل محشر آنها را ميشناسند كيست پسر كيست. | |
− | |||
− | |||
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۲۲: | سطر ۱۶۱: | ||
] | ] | ||
− | + | (آیه 166)- در این آیه مجازات آنها را چنین شرح میدهد: «هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند، سرکشی کردند به آنها گفتیم به شکل میمونهای طرد شده درآیید» (فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ). | |
− | |||
− | (آیه | ||
− | + | ج2، ص107 | |
− | + | روشن است که امر «کُونُوا» (بوده باشید) در اینجا یک فرمان تکوینی است، یعنی آنها فورا به شکل میمون در میآمدند البته طبق روایات مسخ شدگان تنها چند روزی زنده میماندند و سپس از دنیا میرفتند و نسلی از آنها به وجود نمیآمد. | |
}} | }} | ||
|-| | |-| | ||
سطر ۱۳۶: | سطر ۱۷۳: | ||
==تفسیر های فارسی== | ==تفسیر های فارسی== | ||
− | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه= | + | ==={{ترجمه تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=166}}=== |
− | ==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر خسروی|سوره=7 |آیه=166}}=== |
− | ==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر عاملی|سوره=7 |آیه=166}}=== |
− | ==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر جامع|سوره=7 |آیه=166}}=== |
==تفسیر های عربی== | ==تفسیر های عربی== | ||
− | ==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر المیزان|سوره=7 |آیه=166}}=== |
− | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر مجمع البیان|سوره=7 |آیه=166}}=== |
− | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر نور الثقلین|سوره=7 |آیه=166}}=== |
− | ==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر الصافی|سوره=7 |آیه=166}}=== |
− | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه= | + | ==={{تفسیر الکاشف|سوره=7 |آیه=166}}=== |
</tabber> | </tabber> | ||
نسخهٔ ۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۷:۱۸
<<164 | آیه 165 سوره اعراف | 166>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و چون هر چه به آنها تذکر داده شد در آن غفلت ورزیدند ما هم آن جماعت را که از کار بد منع مینمودند نجات بخشیدیم و آنان را که ظلم و ستمکاری کردند به کیفر فسقشان به عذابی سخت گرفتار کردیم.
پس چون پندی را که به آنان داده شد، فراموش کردند [در لحظه نزول عذاب] پند دهندگانی که مردم را از بدی ها بازمی داشتند، نجات دادیم و آنان را که ستم کردند به کیفر آنکه همواره نافرمانی می کردند، به عذابی سخت گرفتیم.
پس هنگامى كه آنچه را بدان تذكر داده شده بودند، از ياد بردند، كسانى را كه از [كارِ] بد باز مىداشتند نجات داديم؛ و كسانى را كه ستم كردند، به سزاى آنكه نافرمانى مىكردند، به عذابى شديد گرفتار كرديم.
چون اندرزى را كه به آنها داده شده بود فراموش كردند، آنان را كه از بدى پرهيز مىكردند نجات داديم و گنهكاران را به سبب گناهشان به عذابى سخت فرو گرفتيم.
امّا هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسید؛ و) نهیکنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم؛ و کسانی را که ستم کردند، بخاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار ساختیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«نَسُوا»: فراموش کردند. در گوش نگرفتند و توجّه ننمودند. «بَئِیسٍ»: سخت. شدید.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «165»
پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مىكردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مىدادند، به عذابى سخت گرفتيم.
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ «166»
پس چون از آنچه نهى شده بودند تجاوز كردند، به آنان گفتيم: به شكل ميمونهاى طرد شده در آييد.
نکته ها
كلمهى «بَئِيسٍ» از «بأس»، به معناى شديد و «عَتَوْا»، به معناى عصيان و سركشى است.
طبق روايات، چون موعظه كنندگان بنى اسرائيل ديدند پندشان در قوم خود بىاثر است، از مردم جدا شدند و همان شب، قهر و عذاب الهى نازل شد و گنهكاران و سكوتكنندگان را در برگرفت. «1» و اين تبديل و تحوّل، از تصرّفات تكوينى الهى است.
در آيه 60 سوره مائده آمده كه گروهى بهخاطر نافرمانى، به صورت خوك وميمون درآمدند و اينجا فقط ميمون ذكر شده است. ابن عباس مىگويد: هر دو آيه دربارهى يك گروه است.
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 207
از ظاهر آيه استفاده مىشود كه نه تنها خصلت آنان، بلكه شكل ظاهرى آنان نيز تبديل به ميمون شد. آرى، خدايى كه با يك فرمان، آتش را بر حضرت ابراهيم گلستان مىكند، مىتواند موجودى را به موجود ديگر و انسانى را نيز ميمون كند. البتّه مسخشدگان توالد و تناسلى نداشتند و به فرمودهى پيامبر صلى الله عليه و آله چندروزى بيشتر زنده نبودند. «1»
پیام ها
1- نهى از منكر، اگر سبب هدايت ديگران نشود، سبب نجات خود ناهيان مىشود. «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ»
2- فراموشى، اگر در اثر بى توجّهى و بىاعتنايى باشد كيفر دارد. فَلَمَّا نَسُوا ...
3- هركس كه راه موعظه را به روى خود ببندد، راه قهر الهى را به روى خويش باز كرده است. «نَسُوا- أَخَذْنَا»
4- نهى از منكر، يك وظيفه دائمىاست. «يَنْهَوْنَ» (فعل مضارع نشانه استمرار است)
5- بىتفاوتان، ظالمند. «الَّذِينَ ظَلَمُوا» (در آيهى قبل، بنىاسرائيل به سه دسته تقسيم شدند: متجاوزان، واعظان و سكوتكنندگانِ بىتفاوت. در اين آيه سكوتكنندگان هم جزو ظالمانِ هلاك شده به حساب آمدهاند، زيرا تنها ناهيان از منكر نجات يافتند، «أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ» پس سكوت، هم ظلم و هم زمينهى هلاكت است.)
6- از بزرگترين و شديدترين عذابها، سقوط از مرحلهى انسانيّت است. «بِعَذابٍ بَئِيسٍ، كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ»
7- متجاوز، استحقاق از دست دادن انسانيّت و مسخ شدن را دارد و كيفر مستكبر، طرد و تحقير است. «عَتَوْا، قِرَدَةً خاسِئِينَ» آرى، ملّتى كه در برابر قانون الهى گردنكشى كند، ميمونوار از ديگران تقليد خواهد كرد.
8- آنان كه حكم خدا را با حيله، مسخ و دگرگون كنند، چهرهشان مسخ مىشود. بازيگرِ با دين، به صورت حيوان بازيگر (ميمون) در مىآيد. «كُونُوا قِرَدَةً»
«1». تفسير مجمعالبيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 208
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (166)
جلد 4 صفحه 228
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ: پس چون سركشى نمودند از آنچه نهى شده بودند از آن، قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ: امر نموديم مر ايشان را كه بوده باشيد بوزينگان در حالتى كه دور شدگان و نااميديد از رحمت.
در كتاب كافى- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است: كانوا ثلثة اصناف: صنف ائتمروا و امروا فنجوا و صنف ائتمروا و لم يأمروا فمسخوا ذرّا و صنف لم يأتمروا و لم يأمروا فهلكوا. «1» در اين آيه فرمود: اهل سبت سه صنف بودند: صنفى فرمان بردار و آمر، پس نجات يافتند؛ و صنفى مطيع، لكن امر ننمودند، پس مسخ شدند؛ و صنفى نه مطيع و نه آمر، هلاك شدند. قتاده نقل كند كه جوانانشان بوزينه و پيرانشان خوك شدند، سه روز باقى، روز چهارم همه هلاك و مردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 164 تا 166
وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (164) فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ (165) فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (166)
ترجمه
و چون گفتند جماعتى از آنها چرا موعظه ميكنيد گروهى را كه خدا هلاك كننده است آنها را يا عذاب كننده است آنان را عذابى سخت گفتند براى تقديم عذر بسوى پروردگار شما و شايد آنها بپرهيزند
پس چون فراموش كردند آنچه پند داده شدند بآن نجات داديم آنانرا كه نهى مىكردند از بدى و گرفتيم آنانرا كه ستم كردند بعذابى سخت براى بودنشان كه نافرمانى مينمودند
پس چون سركشى كردند از آنچه نهى شدند از آن گفتيم مر ايشان را باشيد بوزينهگان راندگان.
تفسير
اهالى قريه كنار درياى مذكوره كه نام آن ايله بوده سه دسته بودند جمعى صيد ماهى بكيفيّت مذكوره در آيه سابقه مينمودند و بعضى نمينمودند و ساكت بودند و برخى نمينمودند و دسته اول را نهى ميكردند و دسته دوم بدسته سوم ميگفتند چرا اينها را موعظه ميكنيد وعظ بحال آنها ثمر ندارد چون متّعظ نميشوند و شرط نهى از منكر كه احتمال تأثير است موجود نيست خدا ميخواهد آنها را در دنيا هلاك كند يا در آخرت معذّب بعذاب شديد فرمايد ايشان جواب ميدادند كه موعظه مينمائيم آنها را براى آنكه عذر باشد از ما نزد خدا كه در اداء تكليف خودمان كه نهى از منكر است كوتاهى نكرديم علاوه بر آنكه نبايد مأيوس شد از تأثير شايد آنها از خدا بترسند و از اين امر نامشروع پرهيز نمايند و چون مواعظ و نصايح مشفقانه دسته سوم در آنها مؤثر نشد بلكه در طاق نسيان گذاردند و معامله فراموش شده با آن مواعظ حقّه نمودند ايشان از آنها كنارهگيرى كرده در قريه ديگرى ساكن شدند و خداوند آنها را مسخ فرمود بصورت ميمون بطورى كه اهل قراء اطراف يك يك آنها را ميشناختند و سه روز زنده بودند و بعد از سه روز باد سام و باران شديدى آمد و آنها را سوزاند و بدريا ريخت و از آنها و نسلشان كسى و چيزى باقى
جلد 2 صفحه 487
نماند و دسته دوم هم با دسته اول در عذاب شريك بودند براى ترك نهى از منكر و عدّه هالكين جمعا هفتاد هزار نفر وعده ناجين ده هزار و كسرى بوده چنانچه در تفسير امام (ع) از حضرت سجاد (ع) نقل شده است و در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه دو فرقه هلاك شدند و فرقه سوم نجات يافتند و در كافى از آنحضرت و عياشى ره از امام باقر (ع) قريب به اين مضمون را نقل نموده كه آنها سه صنف بودند يك صنف كه تارك معصيت و آمر باطاعت بودند نجات يافتند و دو صنف ديگر كه تارك هر دو و تارك امر بمعروف بودند هلاك و مسخ شدند و بنابر اين دسته اول دو معصيت نمودند يكى صيد و ديگر ترك نهى از منكر و دسته دوم يك معصيت كه همان ترك نهى از منكر بوده و شايد فلمّا عتوا اشاره بهمان تكبّر و سركشى از نهى باشد و شايد مراد تكبر و سركشى از ترك منهىّ عنه باشد و اينكه در آيه سوم تغيير عنوان داده شده شايد براى اشاره باستحقاق دو عذاب و تمهيد مقدمه براى عذاب دوم باشد كه در ذكر مؤخر شده اگر چه در خارج مقدم بوده چنانچه اشاره شد كه اول مسخ شدند و بعد از آن سوختند در هر حال سيره الهيّه بر اين جارى شده كه وقتى قومى معصيت نمودند و قومى ساكت ماندند و عذاب نازل شد همه را بيك نهج فرا ميگيرد و خطاب خداوند بكلمه كن و كونوا امر تكوينى او است كه امر باش بچيزى با بودنش در خارج متّحد است و بعضى معذرة برفع قرائت نمودهاند يعنى اين موعظه ما عذرى است براى ما نزد پروردگار و خاسئين يعنى مطرودين و محرومين از هر خيرى مأخوذ از است خساء الكلب يعنى راند سگ را.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَمّا عَتَوا عَن ما نُهُوا عَنهُ قُلنا لَهُم كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (166)
پس چون طغيان و سركشي و زيادهروي كردند از آنچه بآنها نهي شده بود گفتيم از براي آنها که باشيد ميمونها دروشدهگان.
اينکه آيه شريفه را ما در مجلد دوم اينکه تفسير صفحه 52 آيه 64 سوره بقره شرح كردهايم و خبري که در سفينه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده که حيوانات مسوخ سيزده نوع است و فرمايش مجلسي در مجلد 14 بحار طبع امين الضربي صفحه 787 سي صنف شمرده و گفته که بعضي راجع ببعض است و گفتيم در امم سابقه بسياري مسخ ميشدند بصورت اينکه حيوانات، و حديث که از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است که فرمود كساني که مسخ شدند سه روز بيشتر در دنيا باقي نميماندند و هلاك ميشدند نه اينكه اينکه مسوخ از نسل آنها باشند و تعبير بمسوخ براي اينست که كساني که مسخ ميشدند شبيه اينکه حيوانات ميشدند مراجعه فرمائيد و در مجلد سوم كلم الطيب
جلد 8 - صفحه 15
صفحه 44- 47 مذاهب تناسخيه را که پنج مذهب داشتند مسخ و نسخ و رسخ و فسخ و قول پنجم عكس اينکه اقوال بود ذكر كردهايم بمناسبت رجوع فرمائيد شرحش در اينجا موجب تكرار است بعلاوه موجب تطويل ميشود ما فقط بشرح آيه اكتفاء ميكنيم.
فَلَمّا عَتَوا عتوّ سركشي و سرپيچي از فرمان الهي است عَن ما نُهُوا عَنهُ از حرمت صيد در روز شنبه قُلنا لَهُم يعني جعلناهم مثل قُلنا يا نارُ كُونِي بَرداً وَ سَلاماً عَلي إِبراهِيمَ انبياء آيه 69 كونوا بصورت قردة بوزينه ميمون درآئيد خاسئين دور افتادهگان سگ را اگر بخواهند دور كنند ميگويند اخسأ و در حديث است که آمرين بمعروف که از اينکه قريه بيرون رفته بودند آمدند که ببينند چه عذابي بر آنها نازل شده درب دروازه بسته بود بتوسط درج و نردبان بالا رفتند ديدند تمام آنها زن و مرد كوچك و بزرگ بصورت بوزينه شدند و بطوري بود که معلوم بود اينکه پسر فلاني و برادر فلان و شوهر و زن فلان و فلانه است بآنها گفتند تو فلان پسر فلان نيستي سر تكان ميداد که نعم بلي.
تنبيه- اخبار بسيار داريم که در قيامت بسياري از كفار و كساني که متخلق باخلاق رذيله و صفات خبيثه هستند بصورت همين حيوانات محشور ميشوند بطوري که اهل محشر آنها را ميشناسند كيست پسر كيست.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 166)- در این آیه مجازات آنها را چنین شرح میدهد: «هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند، سرکشی کردند به آنها گفتیم به شکل میمونهای طرد شده درآیید» (فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ).
ج2، ص107
روشن است که امر «کُونُوا» (بوده باشید) در اینجا یک فرمان تکوینی است، یعنی آنها فورا به شکل میمون در میآمدند البته طبق روایات مسخ شدگان تنها چند روزی زنده میماندند و سپس از دنیا میرفتند و نسلی از آنها به وجود نمیآمد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم