سید جمال الدین گلپایگانی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{نیازمند ویرایش فنی}} | ||
{{بخشی از یک کتاب}} | {{بخشی از یک کتاب}} | ||
− | |||
نسخهٔ ۱۱ ژانویهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۶:۴۶
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 336
نویسنده: عليمراد كياني
ولادت
در سال 1295 هـ.ق كودكی در سعید آباد گلپایگان، در یك خانواده روحانی متولد شد كه اسم او را «جمال الدین» گذاشتند. جمال الدین خواندن و نوشتن را در روستای خود فراگرفت و دروس حوزوی را در پیش برادران خود آموخت. سپس برای ادامه تحصیل عازم حوزه علمیه اصفهان شد. پدرش، آیت الله سید حسین گلپایگانی (متوفا: 1304 هـ.ق) فرزند فقیه بزرگوار گلپایگان، سید محمدعلی گلپایگانی (متوفا: 1280 هـ.ق) است.
تحصیلات
سید جمال الدین گلپایگانی دوران كودكی را در سعیدآباد سپری كرد. بیش از 9 سال از عمر پربركتش نمیگذشت كه پدر بزرگوارش دار فانی را وداع گفت. وی چند سالی در سعیدآباد به چوپانی مشغول بوده؛ ولی روح بلندی كه از پدر خود به ارث برده بود، او را بر آن داشت تا به اجداد بزرگ خود اقتدا كند.
او در دوازده سالگی، در همان سامان نزد برادران بزرگوارش درس را آغاز كرد و مقداری از دروس مقدماتی را در وطن خود فراگرفت و برای ادامه تحصیل راهی گلپایگان شد. وی بیشتر علوم عربی، بلاغت و منطق را از علمای گلپایگان آموخت. میگویند: هر روز مسافت بین سعیدآباد و گلپایگان را برای آموختن علم پیاده میپیمود. او چند سالی را در گلپایگان به تحصیل اشتغال داشت. در سال 1311 هـ.ق در حالی كه 16 سال بیشتر نداشت، برای ادامه تحصیل عازم اصفهان گردید.
در حوزه علمیه اصفهان
سید جمال الدین كه عزم اصفهان نمود، در مدرسه علمیه الماسیه ثبت نام نمود و در همان جا به كسب علم پرداخت. مدتی گذشت تا این كه به مدرسه شیخ محمدعلی ثقه الاسلام منتقل گردید[۱] و سطوح عالی حوزوی را آغاز نمود و «قوانین» را پیش مرحوم حاجی میرزا بدیع آموخت و سپس «رسائل» و «مكاسب» را نزد بزرگانی همچون شیخ عبدالكریم گزی، سید محمد خاتون آبادی، شیخ محمدعلی ثقه الاسلام، شیخ محمدتقی مدرسی و آیت الله سید محمدباقر دُرچهای فراگرفت.[۲] همچنین علم درایه، رجال و علوم دیگر را از علمای اصفهان آموخت.
وی علم معقول و اخلاق را پیش بزرگانی همچون آخوند ملا محمد كاشی كه خود حكیم و عارفی بزرگ و از نوادر عصر خویش بود و جهانگیرخان قشقایی كه از بزرگترین حكیمان و فیلسوفان اسلامی بشمار میرفت، آموخت. او در دورانی كه در اصفهان مشغول تحصیل بود، با آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی هم درس و هم مباحثه بود. آیت الله بروجردی چه هنگامی كه در بروجرد بودند و چه اوقاتی كه به قم هجرت نمود، نامههایی به ایشان مینوشتند و درباره بعضی از مسائل مشكل و حوادث كه واقع میشد، از او استمداد مینمود.[۳]
در حوزه نجف و سامرا
سید جمال الدین در جمادی الثانی 1319 هـ.ق آهنگ نجف اشرف كرد. وی زمانی كه در اصفهان بوده احتمالاً به درجه اجتهاد رسیده بود.[۴] او هنگامی كه عازم نجف بوده در مسیر خود از گلپایگان گذشت و مورد استقبال علمای آن دیار قرار گرفت و در اوایل ماه مبارك رمضان سال 1319 هـ.ق وارد نجف اشرف گردید. وی در نخستین روزهای ورود به نجف، در درس آخوند ملا محمدكاظم خراسانی حاضر شد و خارج فقه و اصول را در حوزه درس او فراگرفت. وی دو دوره خارج اصول را پیش آخوند خراسانی گذراند كه یك دوره آن را تقریر نمود و هنگامی كه دولت بعث عراق در اوایل انقلاب اسلامی ایرانیان را از عراق بیرون كرد، آن نوشتهها مفقود گردید. ولی هم اكنون بعضی از تقریرات او در دست بستگان نزدیك وی موجود است. او علاوه بر شركت در درس آخوند خراسانی، از درس حاج آقا رضا همدانی و سید محمدكاظم یزدی نیز بهره جست.[۵]
همچنین از انفاس ملكوتی آقای شیخ هادی طهرانی، آخوند ملا علی نهاوندی، شیخ محمد بهاری و سید ابوتراب خوانساری نیز استفاده كرد. مدتی هم در سامرا، در درس آیت الله محمدتقی شیرازی شركت نمود و بخش زیادی از تقریرات او را به رشته تحریر درآورد و سپس به نجف بازگشت.
سرانجام در سال 1329 هـ.ق آخوند خراسانی دار فانی را وداع گفت و سید جمال الدین كه مدت 10 سال در درس او شركت كرده بود و در درس هیچ كس حاضر نشد تا آن هنگام كه متوجه آیت الله میرزا حسین غروی نائینی گردید. شركت سید جمال الدین در درس آیت الله نائینی، عامل بزرگی برای شركت علما و فضلای حوزه علمیه نجف در درس ایشان شد. شركت او در درس آیت الله نائینی باعث تعجب خیلی از علمای نجف شد، چون او، خود یكی از استوانههای حوزه نجف بود.
در واقع، او به عنوان مشاور علمی نائینی بوده است یعنی مرحوم نائینی از وجود ایشان استفاده مینمود، آن چه مؤید این مطلب است اجازه اجتهادی است كه مرحوم نائینی به ایشان داده و از ایشان به عنوان حجت الاسلام یاد كرده و این در حالی است كه مرحوم نائینی چنین عنوانی را برای كمتر كسی بكار برده و شاید برای هیچ كدام از شاگردانش بكار نبرده است.
چنانچه در اجازهای كه به آیت الله سید ابوالقاسم خویی داده است و در ابتدای كتاب اجود التقریرات آمده و همچنین اجازهای كه به شیخ محمدعلی كاظمی خراسانی داده است كه در ابتدای كتاب فوائد الاصول آمده، عنوان ثقه الاسلام را بكار برده است. نائینی در پایان اجازهای كه به سید جمال الدین داده، از او استمداد میكند كه برایش دعا كند.[۶]
سید جمال الدین حدود 30 سال در درس میرزای نائینی شركت نمود و تقریرات زیادی از درسهای او را به رشته تحریر درآورد. آقا جمال میفرمود: «من یك طاقچه تقریرات درس آقای نائینی را دارم».[۷]
وی هیچ گاه از تهذیب نفس غافل نبود و در این وادی از انفاس قدسیه آیت الله سید مرتضی كشمیری و آیت الحق سید احمد كربلایی بهرهها برد و از اشارت عارف كامل، حاج شیخ علی محمد نجف آبادی همواره بهرهمند بود تا این كه حائز رتبهای از كرامات گردید.[۸]
شاگردان
پس از رحلت آیت الله نائینی، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی به تدریس دروس خارج فقه و اصول پرداخت. تعداد زیادی از فضلای ایرانی، نجفی و لبنانی در درس او شركت میكردند كه اكثر آن ها به درجه اجتهاد رسیدند. اینك به معرفی شماری از شاگردان او میپردازیم:
- 1. آیت الله احمد فیاض: (متولد 1324) وی كه از مدرسین پرصلابت و استوار حوزه علمیه اصفهان و از معدود باقی ماندههای دوران شكوه اصفهان است و مدتها از محضر حاج آقا جمال بهرهها برد، او درباره استادش چنین میفرماید: «ایشان (حاج آقا جمال) درس خارج میگفت، اهل ریاضت نفس و اخلاق بوده لذا تأثیر نفسش فوق العاده بود و شاگردانش از ایشان بهرهها میبردند. وقتی میخواستم از نجف برگردم، فرمود: میروی، ولی پشیمان میشوی. گفتم: برمیگردم. فرمود: معلوم نیست. اتفاقاً همین جوری شد و پشیمان شدم، زیرا فقه و اصول نجف قویتر بود و به درس و بحث بهتر میرسیدیم، اما چون مادرم با من بود، اصرار داشت كه آب و هوای نجف به من نمیسازد، لذا مجبور شدم كه برگردم».[۹]
- 2. آیت الله حاج شیخ حیدرعلی محقق (1326ـ1421 هـ.ق) كه از بزرگان معاصر و از اساتید حوزه اصفهان بودند.
- 3. آیت الله سید محمدجمال هاشمی گلپایگانی.
- 4. آیت الله حاج سید احمد گلپایگانی (1334ـ1412 هـ.ق).
- 5. علامه محمدحسین حسینی طهرانی (1305ـ1374 هـ.ش).
- 6. آیت الله شیخ حسن صافی اصفهانی (1298ـ1374 هـ.ش).
- 7. آیت الله سید علی گلپایگانی.
- 8. آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی.
- 9. آیت الله ریحان الله نخعی.
- 10. شیخ محمدتقی بن شیخ صالح بن شیخ عبدالحسن بن الشیخ راضی.
- 11. آیت الله سید مرتضی حسینی فیروزآبادی كه اخلاق و عرفان را نزد آیت الله سید جمال گلپایگانی كسب كرد.
- 12. آیت الله شیخ محمدحسین كلباسی اصفهانی (1323ـ1418 هـ.ق).
- 13. آیت الله حاج شیخ محمدعلی احمدیان نجف آبادی (متوفا: 1417 هـ.ق).
- 14. آیت الله شیخ عباس خالصی خراسانی (1289ـ1378 هـ.ش).
- 15. آیت الله شیخ عبدالله مجد فقیهی بروجردی (1302ـ1379 هـ.ش).
- 16. آیت الله شیخ مهدی حائری تهرانی (1304ـ1379 هـ.ش).[۱۰]
تألیفات
- 2. اجتماع امر و نهی.
- 3. الغیبه و چند مسئله فقهی.
این سه كتاب در یك مجلد، تحت عنوان كتاب رسائل در سال 1370 هـ.ق توسط المطبعه الحیدریه، در نجف به چاپ رسیده است.
- 4. الترتب.
- 5. جواز بقاء تقلید بر میت.
- 6. دیوان اشعار كه حاوی اشعار فارسی و عربی است.
- 7. رساله عملیه.
- 8. رساله لاضرر و لاضرار.
- 9. رساله منجزات المریض.
- 10. كتاب صلوه كه هم اكنون توسط مؤسسه آل البیت برای چاپ آماده میشود.
- 11. حاشیه بر مكاسب كه توسط مؤسسه آل البیت برای چاپ آماده میشود.
- 12. یك دوره اصول فقه كه یك جلد آن كه از اول اصول فقه تا واجب نفسی میباشد، چاپ شده است. و نسخه اصلی دوره اصول حاج آقا جمال گم شده و نسخه دومی كه توسط حاج آقا محمد جمال هاشمی، فرزند ایشان از آن نوشته شده است، موجود میباشد.
- 13. قاعده فراغ والتجاوز.
- 14. حدیث رفع.
- 15. جعل طرق.
حاج آقا جمال وصیت كرده كه شش كتاب ذیل كه از آثارش میباشد، حتماً به چاپ برسد:
- 1. قاعده فراغ والتجاوز.
- 2. حدیث رفع.
- 3. جعل طرق.
- 4. حدیث لاضرر و لاضرار.
- 5. المكاسب.
- 6. كتاب الصلاه.
همچنین تقریرات درس خارج آخوند خراسانی، میرزای نائینی و محمدتقی شیرازی از دیگر آثار اوست.
در وادی سیر و سلوك
مرحله خودسازی
حاج آقا جمال گلپایگانی در دوران جوانی كه در اصفهان مشغول تحصیل علوم دینی بود، از محضر جهانگیرخان و آخوند كاشی درس سیر و سلوك آموخت و از آن ها دستورهای اخلاقی و تهذیب نفس گرفت. وی پس از این كه به نجف عزیمت نمود، به تحصیل دروس سیر و سلوك و اخلاق نزد اساتیدی همچون سید مرتضی كشمیری، شیخ محمدعلی نجف آبادی و سید احمد كربلایی پرداخت، تا این كه از جهت عظمت و مقام و تهذیب نفس از افراد انگشت شمار معاصر به حساب آمد. از وی حالات عجیبی در وادی السلام و مسجد كوفه و مسجد سهله مشاهده شده است.
آیت الله سید محمدحسین حسینی طهرانی درباره او چنین میگوید: «از صدای مناجات و گریه ایشان همسایگان حكایاتی دارند. دائماً صحیفه سجادیه در مقابل ایشان در اتاق خلوت بود و همین كه از مطالعه فارغ میشد، به خواندن آن مشغول میگشت، آهش سوزان و اشكش روان و سخنش مؤثر و دلی سوخته داشت... هفتهای یكی ـ دو بار به منزلشان میرفتم و یك ساعتی مینشستم، با آن كه بسیار اهل تقیه و كتمان بود، ولی از حالات خود مطالبی برایم نقل میكرد. همین كه متوجه میشد كسی وارد اتاق میشود ولو این كه از اخص خواص او بود، جمله را قطع میكرد و به بحث علمی و فقهی مشغول میشد، تا شخص چنین پندارد كه ما در این مدت مشغول مباحثه علمی بودهایم».[۱۱]
ایشان اهل نماز شب و مناجات و راز و نیاز با پروردگار خویش بود. همسایگان وی از صدای گریههای نیمه شب و مناجات او حكایاتی دارند، او در تهذیب به مرتبهای رسیده بود كه نقل شده وقتی از شهر اصفهان به نجف رهسپار شد، مردم را به صورتهای برزخی آنان میدید و خودش فرموده است: مردم را به صورت وحوش و حیوانات آن قدر دیدم كه ملول شدم. وقتی به حرم مطهر امام علی علیه السلام مشرف شدم، از حضرت خواستم كه این حالت را از من بگیرد. حضرت هم آن حال را از من گرفت. از آن به بعد مردم را به صورتهای عادی میدیدم».[۱۲]
حاج آقا جمال خیلی به خواندن دعاها اهمیت میداد، به طوری كه بیشتر اوقات به مطالعه صحیفه سجادیه، مناجات خمسه عشر و به خواندن «مناجات المريدين» میپرداخت.[۱۳]
مواضع سیاسی
الف) شركت در جنگ جهانی اول:
در سال 1914 م، آتش جنگ جهانی اول توسط كشورهای قدرتمند اروپایی برافروخته گردید كه نتیجه این جنگ تخریب و كشته شدن چندین میلیون انسان و متلاشی شدن دو امپراتور بزرگ آن زمان یعنی امپراطوری اطریش و امپراطوری عثمانی بود.[۱۴]
در این جنگ وقتی كفار به سرزمینهای اسلامی هجوم آوردند، علمای بزرگ شیعه در نجف و ایران علیه كفار به مبارزه برخاستند و خودشان هم در جلوی صفوف مسلمانان به جبهههای جنگ اعزام شدند. در عراق، وقتی كه آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی فتوا به وجوب جهاد علیه كفار داد و همه اقشار مردم و علما را به مبارزه با دشمنان اسلام فرامیخواند، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی همگام با سایر علما از بلاد اسلامی دفاع مینماید.[۱۵]
ب) انقلاب مشروطیت ایران:
در عصر قاجار، سلطه مطلقه شاهان قاجار و استبداد آن ها سخت مردم را تحت فشار قرار داده بود؛ به طوری كه كسی را توان مخالفت نبود. در دوران سلطنت ناصرالدین شاه یك سری تحولات سیاسی ـ اجتماعی، از ناحیه شكست از روسیه، جنبش تنباكو و ضعف دولتمردان باعث شد تا اقتدار شاهانه سلاطین قاجار شكسته شود. پس از مرگ ناصرالدین شاه، مظفرالدین میرزا به سلطنت رسید.
در این دوره، مردم خواهان آزادی و محدود شدن قدرت شاه به وسیله قانون بودند. سرانجام مبارزات مردم به رهبری علما باعث پیروزی انقلاب مشروطه شد و در سال 1285 هـ.ش مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را صادر نمود و پس از چند روز از دنیا رفت و محمدعلی شاه حكومت را در دست گرفت كه به مخالفت با مشروطه طلبان برخاست و مجلس را به توپ بست.
اما قیام مردم، باعث شد تا محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناهنده شود. سران مشروطه پس از فتح تهران، او را از سلطنت خلع و احمدشاه را به سلطنت منصوب كردند، اما انقلاب مشروطه پس از مدتی به انحراف كشیده شد[۱۶] و مرحوم آخوند خراسانی كه در نجف بود، تصمیم گرفت به ایران عزیمت كند تا اقدامات لازم را برای جلوگیری از انحراف مشروطه انجام دهد. قرار شد حدود 15 نفر از علمای نجف، آخوند را همراهی كنند كه آیت الله سید جمالالدین گلپایگانی از جمله آن ها بود، اما شب قبل از حركت علما از نجف، آخوند خراسانی به وسیله ایادی انگلیس مسموم شد و دار فانی را وداع گفت.[۱۷]
ج) مخالفت با ملك فیصل:
پس از انقلاب 1920 م. عراق، دولت انگلیس تلاش فراوانی نمود تا ملك فیصل كه یك مهره وابسته به انگلیس بود، در عراق حكومت را به دست بگیرد. تا به وسیله او علاوه بر حفظ سلطه خود بر عراق، به ملك حسین شریف، حاكم حجاز فشار بیاورد تا او را وادار به همكاری با انگلیس نماید. قرار شد انتخابات در عراق برقرار گردد و نامزد آن ملك فیصل بود.
اعمال خشونت انگلیس ها در عراق به حمایت از ملك فیصل، باعث شد تا علمای بزرگ شیعه عراق، از جمله محمدمهدی خالصی، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا نائینی و سید حسن صدر فتوا به تحریم انتخابات در عراق را بدهند. ملك فیصل هم در قبال آن، دستور تبعید علمای ایران را صادر كرد.[۱۸]
وفات
سرانجام آیت الله العظمی حاج سید جمالالدین گلپایگانی در عصر روز دوشنبه 29 محرم الحرام 1377 هـ.ق در 82 سالگی چشم از جهان فانی فروبست.[۱۹]
وی وصیت كرده بودند كه مرا در مقبره العلما دفن كنید. اگر نشد در وادی السلام. وقتی جنازه را به عللی نتوانستند در مقبره العلما دفن كنند، آن را به قبرستان وادی السلام آوردند، اما جای مناسبی پیدا نكردند كه او را دفن كنند، غیر از مكانی كه در زمان حیاتش همیشه میآمد و در آن جا مینشست و فاتحه و دعا میخواند. از این رو، ایشان را همان جا دفن كردند.[۲۰] «یادش گرامی و راهش پر رهرو باد».
پانویس
- ↑ پیام حوزه، ش 8، ص 77.
- ↑ اعیان الشیعه، ج 4، سید محسن امین، ص 206.
- ↑ زندگانی حكیم جهانگیرخان قشقایی، مهدی قرقانی، چ اول، 1371، گلهای اصفهان، ص 163ـ164.
- ↑ به نقل یكی از بستگان وی.
- ↑ میرزا محمدتقی شیرازی، سروش استقلال، محمد اصغری نژاد، سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول، 1373، ص 43.
- ↑ به نقل از یكی از بستگان سید جمال الدین كه اسناد آن نزد وی موجود است.
- ↑ مجله حوزه، شماره 30، ص 42، سال 1367.
- ↑ پیام حوزه، ش 8، ص 81.
- ↑ مجله حوزه، شماره 18، دی 1365، ص 29.
- ↑ استفاده از چندین شماره مجله آینه پژوهش.
- ↑ معادشناسی، سید محمدحسین حسینی طهرانی، ج 1، ص 138.
- ↑ همان، ج 1، ص 142.
- ↑ همان، ج 9، ص 104.
- ↑ تحولات روابط بین الملل از كنگره وین تا امروز، احمد نقیب زاده، ص 133.
- ↑ پیام حوزه، شماره 8، ص 81.
- ↑ اقتباس از تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، جلال الدین مدنی، فصل هفتم، ص 109 و مقاومت شكننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران...، جان فوران).
- ↑ مجله حوزه، شماره 53، ص 51.
- ↑ مسائل مرزی ایران و عراق و تأثیر آن در مناسبات دو كشور، دكتر آزر میدخت، مشایخ فریدون، ص 134.
- ↑ پیام حوزه، شماره 8، ص 81.
- ↑ مجله حوزه، شماره 65، ص 44.