عطیه عوفی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
عطیه بن سعد جناده عوفی کوفی از شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام بود. عطیه از راویان فضایل مولا [[امام علی]] علیه السلام و از مفسران [[قرآن]] به شمار می رود.  
+
'''«عطیة بن سعد عوفی کوفی»''' (۳۶-۱۱۱ ق)، مفسر، محدث و فقیه [[شیعه]] در قرن اول هجری و از طبقه [[تابعین]] است. عطیه که از شیعیان [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام بود، به همراه [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله انصارى]]، اولین زائران مزار [[امام حسین]] علیه‌السلام در [[اربعین]] اول بودند. از او [[تفسیر|تفسیری]] در پنج جزء بر جای مانده است.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = عطیة بن سعد عوفی کوفی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = ۳۶ قمری
 +
|زادگاه = [[کوفه]]
 +
|وفات =  ۱۱۱ قمری
 +
|مدفن = کوفه
 +
|اساتید =  [[ابن عباس|عبدالله بن عباس]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]،...
 +
|شاگردان =  [[اعمش]]، [[ابان بن تغلب]]، حسن بن عطیه کوفی، علی بن عطیه،...
 +
|آثار = تفسیر القرآن الکریم،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
==تولد و نامگذاری==
+
عطیة بن سعد بن جناده عوفی کوفی، [[کنیه|مکنّی]] به «ابوالحسن»، بین سال‌های ۳۶ تا ۴۰ هجری، در [[کوفه]] به دنیا آمد. [[شیخ عباس قمی]] نقل می‌کند: سعد بن جناده -پدر عطیه- در کوفه خدمت حضرت علی(ع) آمد و عرض کرد: ای امیرالمؤمنین خداوند به من پسری داده است، نام او را شما بگذارید. حضرت فرمود: «این عطیه خداست» از این‌رو به عطیه نام گذاشته شد.<ref>ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۹۶-۹۹۷.</ref>
  
کنیه‌اش «ابوالحسن» بود و بین سال‌های 36 تا 40 هجری، در [[کوفه]] به دنیا آمد. پدرش نزد امیرالمومنین علیه السلام رفت و عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین، صاحب نوزاد پسری شده‌ام. نامی برای او برگزین!». آن حضرت فرمود: «این عطیه‌ی خداوند است». از این رو نام او را عطیه نهادند.(یعنی هدیه و هر چیزی که بزرگان می‌بخشند.)
+
[[شیخ طوسی]]، عطیه بن سعد بن جناده عوفی را از اصحاب [[امیرالمؤمنین]] (ع) به شمار آورده و افزوده است که او را به عطیه بکالی -از طوایف منتسب به قبیله همدان- می‌شناسند.<ref>رجال طوسی، ص۵۱، ش۸۰.</ref> بکالی تیره ای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده می شد و در بین قبایل عرب شأن و منزلتی خاص داشت. چون عطیه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی می گویند.<ref>سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸.</ref> گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد بن جناده شمرده می شد.<ref>الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۰۴؛ جابر بن عبدالله انصاری، ص۲۰۸.</ref>
 
 
==خاندان==
 
 
 
عطیه عوفی در یکی از خاندانهای معروف عرب که از طایفه بکالی بود، چشم به گیتی گشود. بکالی تیره ای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده می شد و در بین قبایل عرب شان و منزلتی خاص داشت. چون عطیه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی می گویند.<ref>سفینه البحار، ج6، ص296؛ ریحانه الادب، ج4، ص218.</ref> گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد شمرده می شد.<ref>طبقات الکبری، ج6، ص304؛ جابر بن عبدالله انصاری، ص208.</ref>
 
  
 
==مقام علمی==
 
==مقام علمی==
  
عطیه، از نظر طبقات رجالی در گروه تابعین جای دارد؛ یعنی از طبقه ای است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از اصحاب حضرت علی علیه السلام و امامان بعد از او تا امام محمدباقر علیه السلام به شمار می آید.<ref>رجال شیخ طوسی، ص51؛ تنقیح المقال، ج2، ص253؛ سفینه البحار، ج6، ص296.</ref> عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده می شد و از چنان مقام علمی برخوردار بود که حتی دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتماد میدانستند و دانش تفسیری و حدیثی اش را تایید می کردند.<ref>تهذیب التهذیب، ج7، ص226؛ تاریخ التراث العربی، ج1، جزء اول، ص73؛ طبقات، ج6، ص304.</ref>
+
عطیه، از نظر طبقات رجالی در گروه [[تابعین]] جای دارد؛ یعنی از طبقه ای است که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از شیعیان [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام و اصحاب [[ائمه اطهار|امامان]] بعد از او تا [[امام باقر علیه السلام|امام محمدباقر]] علیه السلام به شمار می آید.<ref>رجال شیخ طوسی، ص۵۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶.</ref>  
 
 
==اساتید و شاگردان عطیه==
 
 
 
عطیه استادانی برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهی والابرخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن از استادان وی را برمی شمارد. کتاب «طبقات» شش تن از استادانش را معرفی کرده و از دیگران نام نبرده. عبدالله بن عباس و جابر بن عبدالله انصاری از معروفترین استادان او شمرده می شوند.<ref>تهذیب التهذیب، ج7، ص225؛ طبقات الکبری، ج6، ص246؛ سفینه البحار، ج6، ص296.</ref>
 
 
 
این شخصیت علمی شاگردان بسیاری تربیت کرد. کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها را ثبت کرده است. اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند.<ref>ریحانه الادب، ج4، ص218؛ تهذیب التهذیب، ج7، ص225؛ سفینه البحار، ج6، ص295.</ref> علی بن عطیه از اصحاب [[امام صادق]] علیه السلام نیز به شمار می آید.<ref>سفینه البحار، ج6، ص294؛ تنقیح المقال، ج2، ص299.</ref>
 
 
 
==آثار علمی==
 
  
* 1- تفسیر قرآن عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون ابن عباس بود و پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.<ref>ریحانه الادب، ج4، ص218؛ سفینه البحار، ج6، ص296؛ تنقیح المقال، ج2، ص253.</ref> دانشمندان اهل تسنن از این تفسیر بهره های فراوان برده اند.
+
عطیه از دانشمندان بزرگ و [[اسلام]] شناس عصر خویش شمرده می شد و برخی دانشمندان [[اهل سنت]] نیز او را مورد اعتماد می دانستند و دانش [[تفسیر قرآن|تفسیری]] و [[حدیث|حدیثی]] او را تأیید می کردند.<ref>تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۶؛ تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء اول، ص۷۳؛ طبقات، ج۶، ص۳۰۴.</ref> کلبی گفتۀ او را در زمینه تفسیر قرآن، حجت می‌دانست.<ref> عادل نویهض، معجم المفسرین، ج۱، ص۳۴۷.</ref> البته بعضی از ائمه جرح و تعدیل اهل سنت، عطیه را به خاطر [[تشیع]] ضعیف می‌شمارند.<ref>میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۷۹، حدیث ۵۶۶۷.</ref>
 +
===استادان و شاگردان ===
  
آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است.<ref>تاریخ التراث العربی، ج1، جزء اول، ص73.</ref> و بزرگانی چون طبری، خطیب بغدادی از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.<ref>همان.</ref> عشق عطیه به علوم قرآنی و انس وی با قرآن به اندازه ای بود که خودش می گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.<ref>سفینه البحار، ج6، ص296؛ ریحانه الادب، ج4، ص218؛ تنقیح المقال، ج2، ص253.</ref>
+
عطیه استادانی برجسته داشت که در [[اسلام]] و [[تشیع]] از جایگاهی والا برخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن، و کتاب «[[الطبقات الکبری (کتاب)|طبقات الکبری]]» شش تن از استادانش را معرفی کرده است. [[ابن عباس|عبدالله بن عباس]] و [[جابر بن عبدالله انصاری]] از معروفترین استادان او شمرده می شوند.<ref>تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۵؛ طبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۶؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶.</ref> او از افرادی چون [[عبدالله بن عمر]] و [[ابوسعید خدری]] نیز روایت نقل کرده است.
  
* 2- خطبه فدک دومین اثر جاودان عطیه خطبه فدک [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها است. حضرت این خطبه را در مسجد النبی ایراد فرمود. عطیه آن را برای عبدالله ابن حسن مثنی، پسر [[امام حسن]] مجتبی علیه السلام نقل کرد و در تاریخ به یادگار نهاد.<ref>بلاغات النساء، ص12؛ سفینه البحار، ج6، ص296؛ بررسی تاریخ عاشورا، ص246.</ref>
+
عطیه خود شاگردان بسیاری تربیت کرد؛ در کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها ثبت شده است، که [[اعمش]] و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند.<ref>ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۵؛ یوسف مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۱۴۶.</ref> علی بن عطیه از اصحاب [[امام صادق]] علیه السلام نیز به شمار می آید.<ref>سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۴؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۹۹.</ref>
  
* 3- زیارت اربعین یادگار جاودان دیگر عطیه زیارت گرانقدر و باعظمت اربعین ابا عبدالله الحسین علیه السلام است. او همراه جابر ابن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اربعین شهادت [[امام حسین]] علیه السلام کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتم ریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوی حسین جاودانه ساخت.<ref>ریحانه الادب، ج4، ص218؛ سفینه البحار، ج6، ص295؛ بشاره المصطفی، ص89.</ref> جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که [[امام حسن عسکری]] علیه السلام فرمود: یکی از علامتهای مؤمن زیارت اربعین سیدالشهدا علیه السلام است.<ref>[[بحارالانوار]]، ج101، ص106؛ کامل الزیارات، باب 28، ص90.</ref>
+
===آثار علمی===
  
==نخستین زائر کربلا==
+
*۱. تفسیر القرآن الکریم: عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون [[ابن عباس]] بود و پنج جلد [[تفسیر قرآن]] نگاشت.<ref>ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳.</ref> دانشمندان [[اهل سنت|اهل تسنن]] از این تفسیر بهره های فراوان برده اند. آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است.<ref>تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء اول، ص۷۳.</ref> و بزرگانی چون [[محمد بن جریر طبری]] و [[خطیب بغدادی]] از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.<ref>همان.</ref> عشق عطیه به [[علوم قرآنی]] و انس وی با [[قرآن]] به اندازه ای بود که خودش می گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و [[قرآن]] را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.<ref>سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳.</ref>
  
نام عطيه، همواره در كنار نام جابر بن عبدالله انصارى مطرح مى‌شود كه با هم پس از شهادت [[امام حسين‌]] علیه السلام در اربعين اول به [[زيارت]] قبر آن حضرت آمدند و چون جابر نابينا شده بود، عطيه او را در اين زيارت همراهى مى‌كرد.
+
*۲. [[خطبه فدکیه]]: [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها «خطبه فدکیه» را در [[مسجد النبی (ص)|مسجد النبی]] ایراد فرمود و عطیه آن را برای عبدالله بن [[حسن مثنی]]، نوه [[امام حسن]] مجتبی علیه السلام نقل کرده و در تاریخ به یادگار نهاد.<ref>بلاغات النساء، ص۱۲؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ بررسی تاریخ عاشورا، ص۲۴۶.</ref>
  
بنا به برخى نقل ها، هنگام بازگشت‌ اهل بيت از سفر شام در [[كربلا]] با جابر و عطيه برخورد كردند. عطية بن سعد بن جناده‌ عوفى، از رجال علم و [[حديث‌]] [[شيعه]] بود.
+
*۳. [[زیارت اربعین]]: یادگار جاودان دیگر عطیه، زیارت گرانقدر و باعظمت اربعین [[امام حسین علیه السلام|ابا عبدالله الحسین]] علیه السلام است. او همراه [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[صحابی]] بزرگ [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله در [[اربعین]] شهادت [[امام حسین]] علیه السلام کنار تربت مطهر آن حضرت حضور یافت، اشک ماتم ریخت و نامش را به عنوان نخستین زائر کوی حسین جاودانه ساخت.<ref>ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۵؛ بشارة المصطفی، ص۸۹.</ref> جایگاه زیارت اربعین چنان والاست که [[امام حسن عسکری]] علیه السلام فرمود: یکی از علامتهای [[مومن|مؤمن]] زیارت اربعین [[سیدالشهداء|سیدالشهدا]] علیه السلام است.<ref>بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۰۶؛ کامل الزیارات، باب ۲۸، ص۹۰.</ref>
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
در ماجرای شورش عبدالرحمن بن محمد اشعث (سال 82 هجری) به یاری وی شتافت و پس از شکست او به ایران گریخت و در فارس ماند.
+
عطیه در ماجرای شورش عبدالرحمن بن [[محمد بن اشعث]] (سال ۸۲ هجری) به یاری وی شتافت و پس از شکست او به [[ایران]] گریخت و در فارس ماند. [[حجاج بن یوسف]] به محمد بن قاسم ثقفی، حاکم فارس دستور داد: «عطیه را نزد خود فراخوان و از او بخواه که [[امام علی علیه السلام|علی بن ابی طالب]] را [[لعن|لعنت]] کند. اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او بزن و سر و ریش او را بتراش!». حاکم فارس نیز نامه‌ی حجاج را برای عطیه خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به [[امام علی]] علیه السلام نشد، چهارصد ضربه شلاق به او نواختند و موهای سر و صورتش را تراشیدند.
 
 
حجاج بن یوسف به محمد بن قاسم ثقفی، حاکم فارس دستور داد: «عطیه را نزد خود فراخوان و از او بخواه که علی بن ابی طالب را لعنت کند. اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او بزن و سر و ریش او را بتراش!».
 
 
 
حاکم فارس نیز نامه‌ی حجاج را برای عطیه خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به [[امام علی]] علیه السلام نشد، چهارصد ضربه شلاق به او نواختند و موهای سر و صورتش را تراشیدند.
 
  
وی در سال 86 هجری به خراسان رفت. هنگامی که حجاج مُرد (سال 95 هـ) و عمر بن هبیره حاکم عراق شد، عطیه نامه‌ای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش کوفه بازگشت. سرانجام در سال 111 هجری، دار فانی را وداع گفت.
+
وی در سال ۸۶ هجری به [[خراسان]] رفت. هنگامی که حجاج ثقفی مُرد (سال ۹۵ هـ) و عمر بن هبیره حاکم [[عراق]] شد، عطیه نامه‌ای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش [[کوفه]] بازگشت. او سرانجام در سال ۱۱۱ يا ۱۲۷ هجری، دار فانی را وداع گفت.
  
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* علی اصغر بابانیا، عطیه عوفی الگوی مقاومت، فرهنگ كوثر، خرداد 1378، شماره 27، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/4209/27219?ParentID=80044 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 9 اردیبهشت 1393.
 
* عطیه عوفی، [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%87+%D8%B9%D9%88%D9%81%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد]، بازیابی: 9 اردیبهشت 1393.
 
* جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
 
  
 +
*"عطیه عوفی الگوی مقاومت"، علی‌اصغر بابانیا، فرهنگ کوثر، خرداد ۱۳۷۸، شماره ۲۷.
 +
*[[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، جواد محدثی، نشر معروف.
 +
*"عطیه عوفی"، دائرةالمعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۵۱۸.
 +
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B9%D8%B7%DB%8C%D9%87+%D8%B9%D9%88%D9%81%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 "عطیه عوفی"، دانشنامه رشد]، بازیابی: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳.
 +
*اصحاب امام علی، سید اصغر ناظم‌زاده، ج۲.
 +
[[رده:علمای قرن اول]][[رده:تابعین]]
 +
[[رده:اصحاب امام باقر علیه السلام]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
[[رده:اصحاب امام علی علیه السلام]]
 
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
[[رده:علمای قرن اول]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۹:۵۳

«عطیة بن سعد عوفی کوفی» (۳۶-۱۱۱ ق)، مفسر، محدث و فقیه شیعه در قرن اول هجری و از طبقه تابعین است. عطیه که از شیعیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود، به همراه جابر بن عبدالله انصارى، اولین زائران مزار امام حسین علیه‌السلام در اربعین اول بودند. از او تفسیری در پنج جزء بر جای مانده است.

نام کامل عطیة بن سعد عوفی کوفی
زادروز ۳۶ قمری
زادگاه کوفه
وفات ۱۱۱ قمری
مدفن کوفه

Line.png

اساتید

عبدالله بن عباس، جابر بن عبدالله انصاری،...

شاگردان

اعمش، ابان بن تغلب، حسن بن عطیه کوفی، علی بن عطیه،...

آثار

تفسیر القرآن الکریم،...

ولادت و خاندان

عطیة بن سعد بن جناده عوفی کوفی، مکنّی به «ابوالحسن»، بین سال‌های ۳۶ تا ۴۰ هجری، در کوفه به دنیا آمد. شیخ عباس قمی نقل می‌کند: سعد بن جناده -پدر عطیه- در کوفه خدمت حضرت علی(ع) آمد و عرض کرد: ای امیرالمؤمنین خداوند به من پسری داده است، نام او را شما بگذارید. حضرت فرمود: «این عطیه خداست» از این‌رو به عطیه نام گذاشته شد.[۱]

شیخ طوسی، عطیه بن سعد بن جناده عوفی را از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) به شمار آورده و افزوده است که او را به عطیه بکالی -از طوایف منتسب به قبیله همدان- می‌شناسند.[۲] بکالی تیره ای از قبیله بنی عوف بن امرؤالقیس شمرده می شد و در بین قبایل عرب شأن و منزلتی خاص داشت. چون عطیه از قبیله بنی عوف بود، به او عطیه عوفی می گویند.[۳] گویا مادرش در شمار اسرای آزاد شده رومی جای داشت و همسر سعد بن جناده شمرده می شد.[۴]

مقام علمی

عطیه، از نظر طبقات رجالی در گروه تابعین جای دارد؛ یعنی از طبقه ای است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را ندیده و بدون واسطه سخنی از وی نقل نکرده است. او از شیعیان حضرت علی علیه السلام و اصحاب امامان بعد از او تا امام محمدباقر علیه السلام به شمار می آید.[۵]

عطیه از دانشمندان بزرگ و اسلام شناس عصر خویش شمرده می شد و برخی دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد اعتماد می دانستند و دانش تفسیری و حدیثی او را تأیید می کردند.[۶] کلبی گفتۀ او را در زمینه تفسیر قرآن، حجت می‌دانست.[۷] البته بعضی از ائمه جرح و تعدیل اهل سنت، عطیه را به خاطر تشیع ضعیف می‌شمارند.[۸]

استادان و شاگردان

عطیه استادانی برجسته داشت که در اسلام و تشیع از جایگاهی والا برخوردار بودند. کتاب «تهذیب التهذیب» نام هشت تن، و کتاب «طبقات الکبری» شش تن از استادانش را معرفی کرده است. عبدالله بن عباس و جابر بن عبدالله انصاری از معروفترین استادان او شمرده می شوند.[۹] او از افرادی چون عبدالله بن عمر و ابوسعید خدری نیز روایت نقل کرده است.

عطیه خود شاگردان بسیاری تربیت کرد؛ در کتاب «تهذیب التهذیب» نام شانزده تن از آنها ثبت شده است، که اعمش و پسران عطیه (حسن و عمر و علی) در این گروه جای دارند.[۱۰] علی بن عطیه از اصحاب امام صادق علیه السلام نیز به شمار می آید.[۱۱]

آثار علمی

  • ۱. تفسیر القرآن الکریم: عطیه دست پرورده استادی بزرگ چون ابن عباس بود و پنج جلد تفسیر قرآن نگاشت.[۱۲] دانشمندان اهل تسنن از این تفسیر بهره های فراوان برده اند. آثار عطیه نزد علمای اهل سنت معتبر است.[۱۳] و بزرگانی چون محمد بن جریر طبری و خطیب بغدادی از آثار این دانشور بزرگ بهره فراوان بردند.[۱۴] عشق عطیه به علوم قرآنی و انس وی با قرآن به اندازه ای بود که خودش می گوید: من سه دوره تفسیر کامل قرآن را نزد ابن عباس آموختم و قرآن را نیز هفتاد بار در کنارش خواندم.[۱۵]

وفات

عطیه در ماجرای شورش عبدالرحمن بن محمد بن اشعث (سال ۸۲ هجری) به یاری وی شتافت و پس از شکست او به ایران گریخت و در فارس ماند. حجاج بن یوسف به محمد بن قاسم ثقفی، حاکم فارس دستور داد: «عطیه را نزد خود فراخوان و از او بخواه که علی بن ابی طالب را لعنت کند. اگر چنین نکرد، چهارصد ضربه شلاق به او بزن و سر و ریش او را بتراش!». حاکم فارس نیز نامه‌ی حجاج را برای عطیه خواند و چون او حاضر به ناسزاگویی به امام علی علیه السلام نشد، چهارصد ضربه شلاق به او نواختند و موهای سر و صورتش را تراشیدند.

وی در سال ۸۶ هجری به خراسان رفت. هنگامی که حجاج ثقفی مُرد (سال ۹۵ هـ) و عمر بن هبیره حاکم عراق شد، عطیه نامه‌ای به او نوشت و در پی موافقت او بار دیگر به زادگاهش کوفه بازگشت. او سرانجام در سال ۱۱۱ يا ۱۲۷ هجری، دار فانی را وداع گفت.

پانویس

  1. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۹۹۶-۹۹۷.
  2. رجال طوسی، ص۵۱، ش۸۰.
  3. سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸.
  4. الطبقات الکبری، ج۶، ص۳۰۴؛ جابر بن عبدالله انصاری، ص۲۰۸.
  5. رجال شیخ طوسی، ص۵۱؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶.
  6. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۶؛ تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء اول، ص۷۳؛ طبقات، ج۶، ص۳۰۴.
  7. عادل نویهض، معجم المفسرین، ج۱، ص۳۴۷.
  8. میزان الاعتدال، ذهبی، ج۳، ص۷۹، حدیث ۵۶۶۷.
  9. تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۵؛ طبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۶؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶.
  10. ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۵؛ یوسف مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۱۴۶.
  11. سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۴؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۹۹.
  12. ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳.
  13. تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء اول، ص۷۳.
  14. همان.
  15. سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۲۵۳.
  16. بلاغات النساء، ص۱۲؛ سفینه البحار، ج۶، ص۲۹۶؛ بررسی تاریخ عاشورا، ص۲۴۶.
  17. ریحانة الادب، ج۴، ص۲۱۸؛ سفینة البحار، ج۶، ص۲۹۵؛ بشارة المصطفی، ص۸۹.
  18. بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۱۰۶؛ کامل الزیارات، باب ۲۸، ص۹۰.

منابع

  • "عطیه عوفی الگوی مقاومت"، علی‌اصغر بابانیا، فرهنگ کوثر، خرداد ۱۳۷۸، شماره ۲۷.
  • فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، نشر معروف.
  • "عطیه عوفی"، دائرةالمعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۵۱۸.
  • "عطیه عوفی"، دانشنامه رشد، بازیابی: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳.
  • اصحاب امام علی، سید اصغر ناظم‌زاده، ج۲.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه