میرفندرسکی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی (م، ۱۰۵۰ ق) مشهور به میر فندرسکی فرزند میرزا بیک، عالم عارف، حکیم و فیلسوف بزرگ عصر [[صفوی]] (معاصر شاه عباس اول و دوم صفوی ) است. به جهت  آنکه از [[سادات]] موسوی بوده به «میر» و چون زادگاهش در فندرسک از توابع استرآباد گرگان بود، به فندرسکی مشهور بود. مهم‌ترین مشخصه روحی شخصیت فندرسکی، [[زهد]] و پارسایی و بی‌اعتنایی به مظاهر فریبنده زندگی و هم‌نشینی با خاک‌نشینان و تهی‌دستان است.  
+
«سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی» مشهور به '''«میر فندرسکی»''' (م، ۱۰۵۰ ق)، حکیم، فیلسوف، عارف و شاعر نامدار [[شیعه]] در قرن ۱۱ هجری است. علمای بزرگی [[آقا حسین خوانساری]] و [[محقق سبزواری]] از شاگردان او هستند.
  
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
 
|نام کامل = سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی (میرفندرسکی)
 
|نام کامل = سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی (میرفندرسکی)
 
||تصویر=[[پرونده:Fendereski.jpg|240px|center]]
 
||تصویر=[[پرونده:Fendereski.jpg|240px|center]]
|زادروز =  970 قمری
+
|زادروز =  ۹۷۰ قمری
|زادگاه =  استرآباد
+
|زادگاه =  استرآباد، فندرسک
|وفات =     1050 قمری
+
|وفات = ۱۰۵۰ قمری
|مدفن =  اصفهان
+
|مدفن =  [[اصفهان]]، [[تخت فولاد]]
 
|اساتید =  چلبی بیگ تبریزی، میربرهان الدین محمدباقر اشراق استرآبادی،...
 
|اساتید =  چلبی بیگ تبریزی، میربرهان الدین محمدباقر اشراق استرآبادی،...
|شاگردان =  [[آقا حسین خوانساری]]"، "[[محقق سبزواری]]"،...
+
|شاگردان =  [[آقا حسین خوانساری]]، [[محقق سبزواری]]، [[میرزا رفیعای نائینی]]،  ملا رجبعلی تبریزی،...
|آثار = رساله صناعیه، رساله فی الحرکه،...  
+
|آثار = رساله صناعیه، رساله فی الحرکه، رساله در تشکیک، رساله در کیمیا،...  
 
}}
 
}}
 
+
==ولادت==
 +
سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی، فرزند میرزا بیک، متولد سال ۹۷۰ قمری (معاصر شاه عباس اول و دوم صفوی) است. او به جهت  آنکه از [[سادات]] موسوی بوده به «میر» و چون زادگاهش در فندرسک از توابع استرآباد گرگان بوده، به «فندرسکی» مشهور بود.
 
==تحصیلات و تدریس==
 
==تحصیلات و تدریس==
  
میر فندرسکی پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاه خود برای تکمیل تحصیلات به مازندران و قزوین و در نهایت به [[اصفهان]] سفر کرد.  
+
میر فندرسکی پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاه خود، برای تکمیل تحصیلات به مازندران و قزوین و در نهایت به [[اصفهان]] سفر کرد.  
  
سیدابوالقاسم، نزد علامه چلبی بیگ تبریزی (م. ۱۰۴۱ق) -که خود از شاگردان افضل الدین محمد ترکه اصفهانی بود- و هم چنین نزد میربرهان الدین محمدباقر اشراق استرآبادی (م. ۱۰۴۱ق) به تحصیل [[حکمت]] و علوم پرداخت.  
+
سیدابوالقاسم، نزد علامه چلبی بیگ تبریزی (م. ۱۰۴۱ق) -که خود از شاگردان افضل الدین محمد ترکه اصفهانی بود- و همچنین نزد میربرهان الدین محمدباقر اشراق استرآبادی (م. ۱۰۴۱ق) به تحصیل [[حکمت]] و علوم پرداخت.  
  
میرفندرسکی در مدرسه خواجوی [[اصفهان]]، که به داشتن دانشمندان به نامی چون [[شیخ بهایی]]، [[میرداماد]] و میرفندرسکی مشهور بود، به تدریس [[شفا (کتاب)|شفاء]] و [[قانون (کتاب)|قانون]] [[ابن سینا]] و دروس مختلف دینی، حکمت، [[علم کلام|کلام]] و هم چنین ملل و نحل شهرستانی مبادرت ورزید. جلسه درس او مشهور و زبانزد خاص و عام بود و علاقه مندان به حکمت، از دورترین نقاط، در درس او حاضر می شدند.
+
میرفندرسکی در مدرسه خواجوی [[اصفهان]]، که به داشتن دانشمندان به نامی چون [[شیخ بهایی]] و [[میرداماد]] مشهور بود، به تدریس [[شفا (کتاب)|شفاء]] و [[قانون (کتاب)|قانون]] [[ابن سینا]] و دروس مختلف دینی، حکمت، [[علم کلام|کلام]] و همچنین ملل و نحل شهرستانی مبادرت ورزید. جلسه درس او مشهور و زبانزد خاص و عام بود و علاقه مندان به حکمت، از دورترین نقاط، در درس او حاضر می شدند.  
بسیاری از دانشمندان نامدار همچون "[[آقا حسین خوانساری]]"، "[[محقق سبزواری|ملا محمد باقر محقق سبزواری]]"، "[[میرزا رفیعای نائینی]]" و "ملا رجبعلی تبریزی" از شاگردان اویند. همچنین گفته می شود [[ملاصدرا]] هرچند که شاگرد رسمی [[میرداماد]] بود، اما بسیاری از لطایف [[فلسفه]] را از محضر میرفندرسکی الهام گرفته است.
 
  
==جایگاه علمی میرفندرسکی==
+
بسیاری از دانشمندان نامدار همچون [[آقا حسین خوانساری]]، [[محقق سبزواری|ملا محمدباقر محقق سبزواری]]، [[میرزا رفیعای نائینی]] و ملا رجبعلی تبریزی از شاگردان اویند. همچنین گفته می شود [[ملاصدرا]] هرچند که شاگرد رسمی [[میرداماد]] بود، اما بسیاری از لطایف [[فلسفه]] را از محضر میرفندرسکی الهام گرفته است.
  
میرفندرسکی در حکمت طبیعی، الهی و [[ریاضی]] و همه علوم عقلی و [[شعر]] و ادبیات تبحر بسیار داشت و از لحاظ جامعیت علمی از نوادر روزگار بوده و در عبادت و ریاضت اهتمام بسیار داشت و اوقات را به تدریس علوم عقلی و نقلی، تحقیق مسائل علمی و سرودن شعر سپری می نمود.
+
==سفر به هند==
 +
هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست «صلح کل او»، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی، مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.
  
وی معاصر فلاسفه بزرگی همچون شیخ بهایی، میر داماد و [[ملاصدرا]] بود. وی همراه این بزرگان مکتب فلسفی اصفهان را پایه ریزی نمود. در کتب عصر [[صفویه|صفوی]] از وی با احترام و تجلیل نام برده شده و فضایل علمی و ملکات نفسانی او مورد ستایش قرارگرفته است .
+
ظاهراً سفر اول میرفندرسکی به هند در ۱۰۱۵ق. و به همراهی اوحدی بلیانی (مؤلف تذکره عرفات العاشقین) بوده است. به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه میرزا جعفر آصف خان -که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود- نزدیک شد. آصف‌خان با رعایت احوال او وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود، ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد. نخست به گجرات و از آنجا به دکن رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن «عرفات العاشقین» بوده -یعنی در فاصله سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق. و بار دیگر در ۱۰۴۶ق. به معرفی ابوالحسن اصفهانی وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.
  
در مورد تبحر او در [[ریاضی|ریاضیات]] گفته می شود مشکلترین معادلات ریاضی و مسائل غامض هندسی که به عصر [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه طوسی]] بدون حل مانده بود بالبداهه به برهان آن پاسخ می داد.  
+
نقل است هنگامی که میر فندرسکی به هندوستان رفته بود، بزرگان کفّار بر میر فندرسکی دلیل می‌آورند که علّت حقانیت [[دین]] ما و سستی دین شما این است که [[مسجد|مساجد]] شما زود خراب می شود، ولی عبادتخانه های ما چندین سال است بدین محکمی باقی است. میر در جواب آنان می گوید: «اگر آن ذکرها که در مساجد خودمان می گوییم، اینجا گفته شود بناهای شما نیز خراب خواهد شد.» هندوان از او خواستند  تا آن اذکار را بگوید. میر با خداوند خود خلوت می کند و به تضرّع و زاری می پردازد، که ناگهان طاق عبادتگاه شکاف بر می دارد و خراب می شود. این کرامت موجب مسلمان شدن عده بسیاری از هندوان می شود.
  
==سفر به هند==
+
==آثار و تألیفات==
هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست «صلح کل او»، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.
+
از میرفندرسکی چند رساله در موضوعات علمی و فلسفی، مقداری حواشی و بعضی اشعار بر جای مانده است، از جمله:
  
ظاهراً سفر اول میر به هند در ۱۰۱۵ق و به همراهی اوحدی بلیانی (مؤلف تذکره عرفات العاشقین) بوده است (اوحدی، ۱۲، ۱۵۱)، به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه میرزا جعفر آصف خان که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود نزدیک شد. آصف‌خان با رعایت احوال او وسایل بازگشت او را به [[ایران]] فراهم نمود ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد. نخست به گجرات و از آنجا به دکن رفت. اوحدی در هنگامیکه مشغول نوشتن عرفات العاشقین بوده یعنی در فاصله سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق و بار دیگر در ۱۰۴۶ق به معرفی ابوالحسن اصفهانی وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.
+
*۱. '''رساله صناعیه:''' مهمترین اثر میرفندرسکی، رساله فارسی معروف به صناعیه است که به عنوان حقایق الصنایع نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هر چیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و به بیان حد صناعت، انواع آن، ارتباط صناعات مختلف با هم، فایده و غایت هریک و محل هریک از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته است. میر در این رساله مطالب علمی و [[فلسفه|فلسفی]] دقیق را با زبانی روشن و فصیح آمیخته با [[آیه|آیات]] و [[حدیث|احادیث]] و اقوال بزرگان و حکما بیان داشته است.
  
نقل است هنگامی که میر فندرسکی به هندوستان رفته بود، بزرگان کفّار بر میر فندرسکی دلیل می‌آورند که علّت حقانیت [[دین]] ما و سستی دین شما این است که [[مسجد|مساجد]] شما زود خراب می شود ولی عبادتخانه های ما چندین سال است بدین محکمی باقی است. میر در جواب آنان می گوید: «اگر آن ذکرها که در مساجد خودمان می گوییم، اینجا گفته شود بناهای شما نیز خراب خواهد شد.» هندوان از او خواستند  تا آن اذکار را بگوید. میر با خداوند خود خلوت می کند و به تضرّع و زاری می پردازد، که ناگهان طاق عبادتگاه شکاف بر می دارد و خراب می شود.  این کرامت موجب مسلمان شدن عده بسیاری از هندوان می شود.
+
*۲. '''رساله فی الحرکه''': نوشته مختصری است به زبان عربی در ۵ فصل در تعریف حرکت و اقسام آن و بیان آنکه هر حرکتی محتاج محرکی است و حرکات کلاً باید محرکی واحد آغاز شوند که محرک اول است و خود محرکی ندارد. میر این رساله را از دیدگاه طریقه [[فلسفه مشاء|مشّاء]] نوشته و در آن به رد و انکار نظریه مُثُل افلاطونی پرداخته است. منتخباتی از این رساله با حواشی مفید به کوشش [[سید جلال الدین آشتیانی]] در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران طبع و نشر شده است.
  
==آثار و تألیفات==
+
*۳. '''رساله در تشکیک''': نامه ای است رساله مانند که میر در پاسخ به سئوال آقا مظفر کاشانی درباره مساله تشکیک در ذاتیات از او کرده بود، نوشته است. میر در این نامه به شیوه مشائیان سخن می گوید و برخلاف اشراقیان که به تشکیک در ذاتیات قائلند، وی ذاتیات را مقول به تشکیک نمی داند. این نامه نیز با تعلیقات جلال الدین آشتیانی در همان منتخبات انتشار یافته است.
از میرفندرسکی چند رساله مختصر در موضوعات علمی و فلسفی، مقداری حواشی و توضیحات بر ترجمه جوگ بسشت هندویی و بعضی اشعار و قطعه های منظوم بر جای مانده است:
 
  
۱. '''رساله''' '''صناعیه:''' مهم ترین اثر میر، رساله فارسی معروف به صناعیه است که به عنوان حقایق الصنایع نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هر چیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و در ۲۴ باب و یک خاتمه به بیان حد صناعت، انواع آن، ارتباط صناعات مختلف با هم، فایده و غایت هریک، درجات سودمندی و شرف و خست آنها و سهم و محل هریک از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته و ترتیب و ترتب صنایع را بر حسب شرف و غایت تا صناعتی که خود غایت غائی است و برای آن غایتی نیست، تعیین نموده است. در این رساله قوای نفسانی و اندامهای پیکر انسانی ( عالم صغیر ) و وظیفه و عمل هریک از آنها از یک سو با اجزاء و عناصر عالم هستی و عوالم عقول و نفوس ( انسان کبیر ) برابر و موازی قرار داده شده، و از سوی دیگر با طبقات مختلف جامعه و افراد و اعضای آن و سهم و وظیفه هریک از آنها در هیات اجتماع همانند و همسان گرفته شده است. میر در این رساله مطالب علمی و [[فلسفه|فلسفی]] دقیق را با زبانی روشن و فصیح آمیخته با [[آیه|آیات]] و [[حدیث|احادیث]] و اقوال بزرگان و حکما بیان داشته است ( برای بحث و تحلیلی درباره این رساله، نک: کربن، ۴۴ – ۳۲، نیز نک: نصر، ۴۵۹ – ۴۶۰ ). رساله صناعیه یک بار در هند ( ۱۲۶۷ ) با [[اخلاق ناصری (کتاب)|اخلاق ناصری]] در یک مجلد به چاپ سنگی طبع و نشر شد و بار دوم به کوشش علی اکبر شهابی در تهران ( ۱۳۱۷ ش ) به طبع رسیده است. جلال الدین آشتیانی نیز گزیده هایی از آن را با حواشی سودمند در مجموعه منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران ( ۶۳ – ۸۱ ) درج کرده است. محمدتقی نصیری طوسی ترجمه عربی رساله صناعیه را جزء کتاب ناموس اصغر قرار داده است ( نک: حقوق، ۴۳۷ ).
+
. '''رساله در کیمیا''' (به فارسی): ظاهراً رساله هایی که به نامهای ارکان اربعه، رساله در زیبق و کبریت و باب الاصغر در کتابخانه ها موجود است باید نسخه ها یا تحریرهایی از همین رساله باشد. منظومه ای به زبان عربی نیز در کیمیا به او نسبت داده شده است.
  
۲. '''رساله فی الحرکه''': نوشته مختصری است به زبان عربی در ۵ فصل در تعریف حرکت و اقسام آن و بیان آنکه هر حرکتی محتاج محرکی است و حرکات کلاً باید محرکی واحد آغاز شوند که محرک اول است و خود محرکی ندارد. میر این رساله را از دیدگاه طریقه مشاء نوشته و در آن به رد و انکار نظریه مُثل افلاطونی پرداخته است. منتخباتی از این رساله با حواشی مفید به کوشش جلال الدین آشتیانی در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران ( ۸۱ – ۹۰ ) طبع و نشر شده است.
+
. '''حواشی بر جوگ بسشت''': متنی که میر بر آن حاشیه نوشته، کتابی است در [[عرفان]] و [[حکمت]] هندی که در زمان اکبرشاه به فارسی ترجمه شد. اصل کتاب به نام لگهویوگه واسیشتهه، خلاصه ای است از منظومه بزرگتری  و واسیشتهه راماینه نیز معروف است. این منظومه طولانی، در حقیقت گفت و گویی است میان واسیشتهه، حکیم باستانی و افسانه ای هند با شاهزاده معروف «راما» یا «راماچندره» - که حماسه دینی بزرگ هند، راماینه، شرح کارها و جنگهای اوست – و در سراسر آن، استاد حکیم در ضمن بیان داستانهایی پندآمیز تعلیمات اخلاقی و فلسفی خود را برای شاگرد خویش بیان می کند. فلسفه ای که در این کتاب مطرح است کلاً همان تفکر توحید وجودی مطلق است که از مکاتب مهم فلسفی و عرفانی هند به شمار می رود و نماینده برجسته آن شنکره است. ولی افکار و آراء پیچیده و دشوار این مکتب در این منظومه به صورتی ساده تر و روشن تر بیان شده و با استفاده از افسانه ها و تمثیلات شیرین و دل انگیز، به فهم و درک کسانی که اهل تخصص نیستند، نزدیک گردیده است. کتاب اصلی به فارسی ترجمه نشده است، اما خلاصه آن که در سده ۹ به زبان سانسکریت تدوین شده بود، در دوران سلطنت اکبرشاه به قلم نظام الدین پانی پتی ترجمه شد. هنگامی که میرفندرسکی به هند رسید، با این کتاب آشنا شد و سخت مجذوب آن گردید. میر هنگام مطالعه این کتاب، نکات و توضیحات سودمندی در حاشیه آن نوشت که هنوز در برخی از نسخه های این کتاب دیده می شود. از حواشی میرفندرسکی بر این کتاب چنین برمی آید که وی به شناخت معارف هندویی اشتیاق وافر داشته و در این راه کوشش بسیار کرده است. وی با مقدمات زبان سنسکریت آشنایی یافته و از اشاراتی که به چگونگی این زبان و الفاظ و اصطلاحات آن می کند، چنین برمی آید که به لزوم قرائت اینگونه کتابها به زبان اصلی پی برده بوده است. در این حواشی غالباً اشارات و ملاحظات تطبیقی و مقایسه با موضوعات فلسفی یونانی و عقاید [[اسلام|اسلامی]] دیده می شود و از اشاراتی که به کتاب پاتنجل بیرونی در این حواشی می کند، معلوم می شود که با نوشته های [[ابوریحان بیرونی]] (م. ۴۴۰ ق) درباره هند نیز آشنا بوده است.
  
۳. '''رساله در تشکیک''': نامه ای است رساله مانند که میر در پاسخ به سئوال آقا مظفر کاشانی درباره مساله تشکیک در ذاتیات از او کرده بود، نوشته است. میر در این نامه به شیوه مشائیان سخن می گوید و برخلاف اشراقیان که به تشکیک در ذاتیات قائلند، وی ذاتیات را مقول به تشکیک نمی داند. این نامه نیز با تعلیقات جلال الدین آشتیانی در همان منتخبات ( ۹۰ – ۹۷ ) انتشار یافته است.
+
. '''اشعار''': در اغلب [[تذکره]] ها اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده اند. آنچه از او برجای مانده، دو [[قصیده]] است و چند [[رباعی]] و چند [[قطعه (شعر)|قطعه]]. یکی از قصاید، شکوائیه ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه ای است در [[فلسفه]] و [[حکمت الهی]] که پیش از این بدان اشاره شد. این قصیده معروف را چند تن شرح کرده اند؛ شرح محمد صالح خلخالی، از دانشمندان سده ۱۲ ق، و شرح حکیم عباس شریف دارابی شیرازی. از اشعار زیبای اوست:
  
۴. '''رساله در کیمیا''': به فارسی. ظاهراً رساله هایی که به نامهای ارکان اربعه، رساله در زیبق و کبریت و باب الاصغر در کتابخانه ها موجود است باید نسخه ها یا تحریرهایی از همین رساله باشد. منظومه ای به زبان عربی نیز در کیمیا به او نسبت داده شده است ( مرکزی، ۲/۹۶ ).
+
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی * صورتی در زیر دارد آنچه بر بالاستی
  
۵. '''حواشی بر جوگ بسشت''': متنی که میر بر آن حاشیه نوشته، کتابی است در [[عرفان]] و [[حکمت]] هندی که در زمان اکبرشاه به فارسی ترجمه شد. اصل کتاب به نام لگهویوگه واسیشتهه، خلاصه ای است از منظومه بزرگتری  و واسیشتهه راماینه نیز معروف است. این منظومه طولانی، در حقیقت گفت و گویی است میان واسیشتهه، حکیم باستانی و افسانه ای هند با شاهزاده معروف « راما » یا « راماچندره » - که حماسه دینی بزرگ هند، راماینه، شرح کارها و جنگهای اوست – و در سراسر آن، استاد حکیم در ضمن بیان داستانهایی پندآمیز تعلیمات اخلاقی و فلسفی خود را برای شاگرد خویش بیان می کند. فلسفه ای که در این کتاب مطرح است کلاً همان تفکر توحید وجودی مطلق است که از مکاتب مهم فلسفی و عرفانی هند به شمار می رود و نماینده برجسته آن شنکره است. ولی افکار و آراء پیچیده و دشوار این مکتب در این منظومه به صورتی ساده تر و روشن تر بیان شده و با استفاده از افسانه ها و تمثیلات شیرین و دل انگیز، به فهم و درک کسانی که اهل تخصص نیستند، نزدیک گردیده است.
+
صورت زیرین اگر با نردبان معرفت * بر رود بالا، همان با اصل خود یکتاستی
  
کتاب اصلی به فارسی ترجمه نشده است، اما خلاصه آن که در سده ۹ به زبان سنسکریت تدوین شده بود، چنانکه گفتیم، در دوران سلطنت اکبرشاه به قلم نظام الدین پانی پتی ترجمه شد و در دوره های بعد نیز ترجمه ها و تلخیصهای دیگری از آن به فارسی نگارش یافت ( نک: مجتبائی، « روابط فرهنگی ۱» ، ۸۱ - ۸۴ ). هنگامی که میرفندرسکی به هند رسید، با این کتاب آشنا شد و سخت مجذوب آن گردید. میر هنگام مطالعه این کتاب، نکات و توضیحات سودمندی در حاشیه آن نوشت که هنوز در برخی از نسخه های این کتاب دیده می شود ( همو، « میرفندرسکی در هند »، ۶۵ ). ترجمه فارسی نظام الدین پانی پتی در ۱۳۶۰ ش به کوشش محمدرضا جلالی نائینی در تهران به طبع رسید، ولی این چاپ حواشی میرفندرسکی را ندارد.
+
در بعضی از تذکره ها و کتب تراجم، تألیفات دیگری چون تاریخ [[صفویه]]، تحقیق المزله و برخی رسالات و نوشته های دیگر به نام میر ذکر کرده اند، که تاکنون اثری از آنها به دست نیامده است.
  
از حواشی میرفندرسکی بر این کتاب چنین برمی آید که وی به شناخت معارف هندویی اشتیاق وافر داشته و در این راه کوشش بسیار کرده است. وی با مقدمات زبان سنسکریت آشنایی یافته و از اشاراتی که به چگونگی این زبان و الفاظ و اصطلاحات آن می کند ( نک: همو، ۲۸۳ – ۲۸۴، « میرفندرسکی در هند »، ۶۲ – ۶۳ )، چنین برمی آید که به لزوم قرائت اینگونه کتابها به زبان اصلی پی برده بوده است. در این حواشی غالباً اشارات و ملاحظات تطبیقی و مقایسه با موضوعات فلسفی یونانی و [[عقاید]] اسلامی دیده می شود و از اشاراتی که به کتاب پاتنجل بیرونی در این حواشی می کند، معلوم می شود که با نوشته های ابوریحان درباره هند نیزآشنا بوده است(همانجا).
+
==جایگاه علمی و اخلاقی==
  
۶. '''اشعار''': در اغلب تذکره ها اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده اند. آنچه از او برجای مانده، دو [[قصیده]] است و چند [[رباعی]] و چند [[قطعه (شعر)|قطعه]]. یکی از قصاید شکوائیه ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه ای است در [[فلسفه]] و حکمت الهی که پیش از این بدان اشاره شد. این قصیده معروف را چند تن شرح کرده اند ( نک: منزوی، خطی مشترک، ۹/۲۲۱۱ – ۲۲۱۲ ). شرح محمد صالح خلخالی، از دانشمندان سده ۱۲ ق، در ۱۳۱۲ ق، همراه با شرح دعای [[امام علی علیه السلام|حضرت امیر]] (ع) و لوایح جامی در تهران به چاپ سنگی رسیده و شرح حکیم عباس شریف دارابی شیرازی به کوشش فضل الله لایق در تهران ( ۱۳۳۷ ق ) طبع و نشر شده است. از اشعار زیبای اوست:
+
میرفندرسکی در حکمت طبیعی، الهی و [[ریاضی]] و همه علوم عقلی و [[شعر]] و ادبیات تبحر بسیار داشت و از لحاظ جامعیت علمی از نوادر روزگار بوده و اوقات را به تدریس علوم عقلی و نقلی، تحقیق مسائل علمی و سرودن شعر سپری می نمود.
  
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی * صورتـی در زیــر دارد آنچه بـر بالاستی
+
وی معاصر فلاسفه بزرگی همچون [[شیخ بهایی]]، [[میرداماد]] و [[ملاصدرا]] بود و همراه این بزرگان مکتب فلسفی اصفهان را پایه ریزی نمود. در کتب عصر [[صفویه|صفوی]] از وی با احترام و تجلیل نام برده شده و فضایل علمی و ملکات نفسانی او مورد ستایش قرارگرفته است.
  
صورت زیـرین اگــر بــا نــردبان معـرفت * بـر رود بالا، همان با اصل خود یکتاستی
+
در مورد تبحر او در [[ریاضی|ریاضیات]] گفته می شود مشکلترین معادلات ریاضی و مسائل غامض هندسی که در عصر [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه طوسی]] بدون حل مانده بود، بالبداهه به برهان آن پاسخ می داد.
  
در بعضی از تذکره ها و کتب تراجم تالیفات دیگری چون تاریخ صفویه، تحقیق المزله و برخی رسالات و نوشته های دیگر ( نک: مدرس، ۴/۳۵۸، امین، ۲/۴۰۳ ) به نام میر ذکر کرده اند که تاکنون اثری از آنها به دست نیامده است.
+
او در [[عبادت]] و ریاضت اهتمام بسیار داشت و مهم‌ترین مشخصه روحی شخصیت فندرسکی، [[زهد]] و پارسایی و بی‌اعتنایی به مظاهر فریبنده زندگی و هم‌نشینی با خاک‌نشینان و تهی‌دستان است.  
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
این حکیم و عارف  برجسته در سال ۱۰۵۰ ق به سن هشتاد سالگی در [[اصفهان]] وفات نمود و در تکیه میر اصفهان در [[تخت فولاد]] مدفون شد. در تاریخ فوتش سروده شد:
+
این حکیم و عارف  برجسته در سال ۱۰۵۰ قمری به سن هشتاد سالگی در [[اصفهان]] وفات نمود و در [[تکیه]] میر در [[تخت فولاد]] اصفهان مدفون شد. در تاریخ فوتش چنین سروده شده است:
  
 
تا شد ز جهان خسرو فوج دانش * شد بحر جهان تهی ز موج دانش
 
تا شد ز جهان خسرو فوج دانش * شد بحر جهان تهی ز موج دانش
سطر ۷۲: سطر ۷۲:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*[http://www.shaaer.com/articles/viewarticle-26851.aspx پایگاه شعائر]
+
*[http://www.shaaer.com/articles/viewarticle-26851.aspx پایگاه شعائر].
*[http://www.iran-forum.ir/thread-2395.html تالار گفتمان ایرانیان]
+
*[http://www.iran-forum.ir/thread-2395.html تالار گفتمان ایرانیان].
*[http://www.beytoote.com/religious/bozorgan-din/mirfendereski.html بیتوته]
+
*[http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=704678 زندگی‌نامه میرفندرسکی، پایگاه تبیان].
*[http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=704678 زندگی نامه میرفندرسکی، تبیان]
+
*[http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageIDF=0&tempname=ISFInternal&PageID=998 پایگاه تخت فولاد اصفهان].
*[http://isfahan.ir/ShowPage.aspx?Page_=dorsaetoolsfame&lang=1&sub=48&PageIDF=0&tempname=ISFInternal&PageID=998 تخت فولاد اصفهان]
 
  
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
+
[[رده:علمای قرن یازدهم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:فیلسوفان]][[رده:عارفان]][[رده:شعرای پارسی گوی قرن یازدهم]][[رده:دانشمندان مسلمان ایرانی]][[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
 
[[رده:فیلسوفان]]
 
[[رده:عارفان]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۵۹

«سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی» مشهور به «میر فندرسکی» (م، ۱۰۵۰ ق)، حکیم، فیلسوف، عارف و شاعر نامدار شیعه در قرن ۱۱ هجری است. علمای بزرگی آقا حسین خوانساری و محقق سبزواری از شاگردان او هستند.

Fendereski.jpg
نام کامل سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی (میرفندرسکی)
زادروز ۹۷۰ قمری
زادگاه استرآباد، فندرسک
وفات ۱۰۵۰ قمری
مدفن اصفهان، تخت فولاد

Line.png

اساتید

چلبی بیگ تبریزی، میربرهان الدین محمدباقر اشراق استرآبادی،...

شاگردان

آقا حسین خوانساری، محقق سبزواری، میرزا رفیعای نائینی، ملا رجبعلی تبریزی،...

آثار

رساله صناعیه، رساله فی الحرکه، رساله در تشکیک، رساله در کیمیا،...

ولادت

سید ابوالقاسم موسوی استرآبادی، فرزند میرزا بیک، متولد سال ۹۷۰ قمری (معاصر شاه عباس اول و دوم صفوی) است. او به جهت آنکه از سادات موسوی بوده به «میر» و چون زادگاهش در فندرسک از توابع استرآباد گرگان بوده، به «فندرسکی» مشهور بود.

تحصیلات و تدریس

میر فندرسکی پس از تحصیلات مقدماتی در زادگاه خود، برای تکمیل تحصیلات به مازندران و قزوین و در نهایت به اصفهان سفر کرد.

سیدابوالقاسم، نزد علامه چلبی بیگ تبریزی (م. ۱۰۴۱ق) -که خود از شاگردان افضل الدین محمد ترکه اصفهانی بود- و همچنین نزد میربرهان الدین محمدباقر اشراق استرآبادی (م. ۱۰۴۱ق) به تحصیل حکمت و علوم پرداخت.

میرفندرسکی در مدرسه خواجوی اصفهان، که به داشتن دانشمندان به نامی چون شیخ بهایی و میرداماد مشهور بود، به تدریس شفاء و قانون ابن سینا و دروس مختلف دینی، حکمت، کلام و همچنین ملل و نحل شهرستانی مبادرت ورزید. جلسه درس او مشهور و زبانزد خاص و عام بود و علاقه مندان به حکمت، از دورترین نقاط، در درس او حاضر می شدند.

بسیاری از دانشمندان نامدار همچون آقا حسین خوانساری، ملا محمدباقر محقق سبزواری، میرزا رفیعای نائینی و ملا رجبعلی تبریزی از شاگردان اویند. همچنین گفته می شود ملاصدرا هرچند که شاگرد رسمی میرداماد بود، اما بسیاری از لطایف فلسفه را از محضر میرفندرسکی الهام گرفته است.

سفر به هند

هندوستان در آن دوران به سبب روش و منش خاص اکبرشاه و سیاست «صلح کل او»، هم از لحاظ رونق اقتصادی و امنیت اجتماعی، مردمان نقاط دیگر را به سوی خود می‌کشید و هم از لحاظ تنوع ادیان و آیینها و دوری از تعصبات مذهبی و فرقه‌ای برای مردمان آزاداندیش جایگاهی امن و دلخواه بود.

ظاهراً سفر اول میرفندرسکی به هند در ۱۰۱۵ق. و به همراهی اوحدی بلیانی (مؤلف تذکره عرفات العاشقین) بوده است. به گفته اوحدی هنگامی که میر به هند رسید به دستگاه میرزا جعفر آصف خان -که خود از شاعران و ادیبان ایرانی بود و به هند مهاجرت کرده و در آنجا به صدارت و وزارت رسیده بود- نزدیک شد. آصف‌خان با رعایت احوال او وسایل بازگشت او را به ایران فراهم نمود، ولی دیری نگذشت که میر دوباره عازم سفر هند شد. نخست به گجرات و از آنجا به دکن رفت. اوحدی در هنگامی که مشغول نوشتن «عرفات العاشقین» بوده -یعنی در فاصله سالهای ۱۰۲۱ تا ۱۰۲۴ق ـ می‌نویسد که میر فندرسکی بعد از این تاریخ نیز تا اواخر عمر همواره به هند سفر می‌کرده و ظاهراً یک بار در ۱۰۳۷ق. و بار دیگر در ۱۰۴۶ق. به معرفی ابوالحسن اصفهانی وزیر شاه جهان با آن پادشاه ملاقات کرده است.

نقل است هنگامی که میر فندرسکی به هندوستان رفته بود، بزرگان کفّار بر میر فندرسکی دلیل می‌آورند که علّت حقانیت دین ما و سستی دین شما این است که مساجد شما زود خراب می شود، ولی عبادتخانه های ما چندین سال است بدین محکمی باقی است. میر در جواب آنان می گوید: «اگر آن ذکرها که در مساجد خودمان می گوییم، اینجا گفته شود بناهای شما نیز خراب خواهد شد.» هندوان از او خواستند تا آن اذکار را بگوید. میر با خداوند خود خلوت می کند و به تضرّع و زاری می پردازد، که ناگهان طاق عبادتگاه شکاف بر می دارد و خراب می شود. این کرامت موجب مسلمان شدن عده بسیاری از هندوان می شود.

آثار و تألیفات

از میرفندرسکی چند رساله در موضوعات علمی و فلسفی، مقداری حواشی و بعضی اشعار بر جای مانده است، از جمله:

  • ۱. رساله صناعیه: مهمترین اثر میرفندرسکی، رساله فارسی معروف به صناعیه است که به عنوان حقایق الصنایع نیز شهرت دارد. وی در این رساله صناعت را به مفهومی بسیار گسترده و به معنی هر چیز که از قوای عاقله و عامله آدمی به ظهور و حصول پیوندد، گرفته و به بیان حد صناعت، انواع آن، ارتباط صناعات مختلف با هم، فایده و غایت هریک و محل هریک از اهل حرف و صنایع در جامعه پرداخته است. میر در این رساله مطالب علمی و فلسفی دقیق را با زبانی روشن و فصیح آمیخته با آیات و احادیث و اقوال بزرگان و حکما بیان داشته است.
  • ۲. رساله فی الحرکه: نوشته مختصری است به زبان عربی در ۵ فصل در تعریف حرکت و اقسام آن و بیان آنکه هر حرکتی محتاج محرکی است و حرکات کلاً باید محرکی واحد آغاز شوند که محرک اول است و خود محرکی ندارد. میر این رساله را از دیدگاه طریقه مشّاء نوشته و در آن به رد و انکار نظریه مُثُل افلاطونی پرداخته است. منتخباتی از این رساله با حواشی مفید به کوشش سید جلال الدین آشتیانی در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران طبع و نشر شده است.
  • ۳. رساله در تشکیک: نامه ای است رساله مانند که میر در پاسخ به سئوال آقا مظفر کاشانی درباره مساله تشکیک در ذاتیات از او کرده بود، نوشته است. میر در این نامه به شیوه مشائیان سخن می گوید و برخلاف اشراقیان که به تشکیک در ذاتیات قائلند، وی ذاتیات را مقول به تشکیک نمی داند. این نامه نیز با تعلیقات جلال الدین آشتیانی در همان منتخبات انتشار یافته است.
  • ۴. رساله در کیمیا (به فارسی): ظاهراً رساله هایی که به نامهای ارکان اربعه، رساله در زیبق و کبریت و باب الاصغر در کتابخانه ها موجود است باید نسخه ها یا تحریرهایی از همین رساله باشد. منظومه ای به زبان عربی نیز در کیمیا به او نسبت داده شده است.
  • ۵. حواشی بر جوگ بسشت: متنی که میر بر آن حاشیه نوشته، کتابی است در عرفان و حکمت هندی که در زمان اکبرشاه به فارسی ترجمه شد. اصل کتاب به نام لگهویوگه واسیشتهه، خلاصه ای است از منظومه بزرگتری و واسیشتهه راماینه نیز معروف است. این منظومه طولانی، در حقیقت گفت و گویی است میان واسیشتهه، حکیم باستانی و افسانه ای هند با شاهزاده معروف «راما» یا «راماچندره» - که حماسه دینی بزرگ هند، راماینه، شرح کارها و جنگهای اوست – و در سراسر آن، استاد حکیم در ضمن بیان داستانهایی پندآمیز تعلیمات اخلاقی و فلسفی خود را برای شاگرد خویش بیان می کند. فلسفه ای که در این کتاب مطرح است کلاً همان تفکر توحید وجودی مطلق است که از مکاتب مهم فلسفی و عرفانی هند به شمار می رود و نماینده برجسته آن شنکره است. ولی افکار و آراء پیچیده و دشوار این مکتب در این منظومه به صورتی ساده تر و روشن تر بیان شده و با استفاده از افسانه ها و تمثیلات شیرین و دل انگیز، به فهم و درک کسانی که اهل تخصص نیستند، نزدیک گردیده است. کتاب اصلی به فارسی ترجمه نشده است، اما خلاصه آن که در سده ۹ به زبان سانسکریت تدوین شده بود، در دوران سلطنت اکبرشاه به قلم نظام الدین پانی پتی ترجمه شد. هنگامی که میرفندرسکی به هند رسید، با این کتاب آشنا شد و سخت مجذوب آن گردید. میر هنگام مطالعه این کتاب، نکات و توضیحات سودمندی در حاشیه آن نوشت که هنوز در برخی از نسخه های این کتاب دیده می شود. از حواشی میرفندرسکی بر این کتاب چنین برمی آید که وی به شناخت معارف هندویی اشتیاق وافر داشته و در این راه کوشش بسیار کرده است. وی با مقدمات زبان سنسکریت آشنایی یافته و از اشاراتی که به چگونگی این زبان و الفاظ و اصطلاحات آن می کند، چنین برمی آید که به لزوم قرائت اینگونه کتابها به زبان اصلی پی برده بوده است. در این حواشی غالباً اشارات و ملاحظات تطبیقی و مقایسه با موضوعات فلسفی یونانی و عقاید اسلامی دیده می شود و از اشاراتی که به کتاب پاتنجل بیرونی در این حواشی می کند، معلوم می شود که با نوشته های ابوریحان بیرونی (م. ۴۴۰ ق) درباره هند نیز آشنا بوده است.
  • ۶. اشعار: در اغلب تذکره ها اشعاری از میرفندرسکی نقل کرده اند. آنچه از او برجای مانده، دو قصیده است و چند رباعی و چند قطعه. یکی از قصاید، شکوائیه ای است از روزگار نامساعد و قدرناشناسی ایام و دیگری منظومه ای است در فلسفه و حکمت الهی که پیش از این بدان اشاره شد. این قصیده معروف را چند تن شرح کرده اند؛ شرح محمد صالح خلخالی، از دانشمندان سده ۱۲ ق، و شرح حکیم عباس شریف دارابی شیرازی. از اشعار زیبای اوست:

چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی * صورتی در زیر دارد آنچه بر بالاستی

صورت زیرین اگر با نردبان معرفت * بر رود بالا، همان با اصل خود یکتاستی

در بعضی از تذکره ها و کتب تراجم، تألیفات دیگری چون تاریخ صفویه، تحقیق المزله و برخی رسالات و نوشته های دیگر به نام میر ذکر کرده اند، که تاکنون اثری از آنها به دست نیامده است.

جایگاه علمی و اخلاقی

میرفندرسکی در حکمت طبیعی، الهی و ریاضی و همه علوم عقلی و شعر و ادبیات تبحر بسیار داشت و از لحاظ جامعیت علمی از نوادر روزگار بوده و اوقات را به تدریس علوم عقلی و نقلی، تحقیق مسائل علمی و سرودن شعر سپری می نمود.

وی معاصر فلاسفه بزرگی همچون شیخ بهایی، میرداماد و ملاصدرا بود و همراه این بزرگان مکتب فلسفی اصفهان را پایه ریزی نمود. در کتب عصر صفوی از وی با احترام و تجلیل نام برده شده و فضایل علمی و ملکات نفسانی او مورد ستایش قرارگرفته است.

در مورد تبحر او در ریاضیات گفته می شود مشکلترین معادلات ریاضی و مسائل غامض هندسی که در عصر خواجه طوسی بدون حل مانده بود، بالبداهه به برهان آن پاسخ می داد.

او در عبادت و ریاضت اهتمام بسیار داشت و مهم‌ترین مشخصه روحی شخصیت فندرسکی، زهد و پارسایی و بی‌اعتنایی به مظاهر فریبنده زندگی و هم‌نشینی با خاک‌نشینان و تهی‌دستان است.

وفات

این حکیم و عارف برجسته در سال ۱۰۵۰ قمری به سن هشتاد سالگی در اصفهان وفات نمود و در تکیه میر در تخت فولاد اصفهان مدفون شد. در تاریخ فوتش چنین سروده شده است:

تا شد ز جهان خسرو فوج دانش * شد بحر جهان تهی ز موج دانش

تاریخ وفاتش ز خِرَد جُستم گفت * صد حیف ز آفتاب اوج دانش

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه