مختصر نویسی متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آخوند خراسانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن رده های جدید)
 
(۴۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
 +
'''آیت‌الله العظمی محمدکاظم خراسانی''' (۱۲۵۵ـ۱۳۲۹ ق) معروف به «آخوند خراسانی»، [[فقیه]] اصولی و از مجتهدان بزرگ [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] است. او صاحب آثار متعددی در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] است، که مشهورترین آنها «[[کفایه الاصول|کفایة الاصول]]» می‌باشد. آخوند خراسانی از جمله علمایی بود که از نهضت [[مشروطیت]] حمایت کرد. علمای بزرگی چون [[سید ابوالحسن اصفهانی]] و [[آیت الله بروجردی|سید حسین بروجردی]] از شاگردان او هستند.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = ملا محمدکاظم خراسانی
 +
||تصویر=[[پرونده:Khorasani.jpg|230px|center]]
 +
|زادروز =  ۱۲۵۵ قمری
 +
|زادگاه =  [[مشهد]]
 +
|وفات =  ۱۳۲۹ قمری
 +
|مدفن =  [[نجف]]، [[حرم امام علی علیه السلام]]
 +
|اساتید =  [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادی سبزواری]]، [[میرزا ابوالحسن جلوه]]، [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، [[میرزا محمدحسن شیرازی]]، [[سید علی شوشتری]]،...
 +
|شاگردان =  [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]]، [[آیت الله بروجردی|سید حسین بروجردی]]، [[آيت الله غروی اصفهانی|محمدحسین غروی اصفهانی]]، [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]]،...
 +
|آثار = [[کفایة الاصول]]، [[فوائد الاصول]]، [[درر الفوائد فی الحاشیه علی الفرائد]]، الاجتهاد و التقلید، کتاب فی الوقف،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
 +
محمدکاظم خراسانی در سال ۱۲۵۵ ه.ق (۱۲۱۷ ه.ش) در [[مشهد]] به دنیا آمد. پدرش مولی حسین هروی تاجر معروف ابریشم در مشهد و هرات بود و  به دانش و دین داری اهمیت فراوان می داد. 
 +
==تحصیل و استادان==
 +
او ۱۱ ساله بود که در مدرسه علمیه سلیمانیه [[مشهد]] مشغول تحصیل علوم حوزوی و معارف [[شیعه|شیعی]] شد. در طی یازده سال تحصیل در مشهد درس های مقدماتی و متوسطه [[علوم اسلامی]]، اعم از [[ادبیات عرب]]، [[منطق]] و مقداری از [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[فقه]] را آموخت و سپس مدت کوتاهی  به سبزوار رفت و  از مجلس درس [[فلسفه]] و حکمت [[حاج ملاهادی سبزواری|ملا هادی سبزواری]] بهره برد.
  
 +
آخوند خراسانی سپس عازم [[نجف]] شد. در راه به دلیل تمام شدن توشه سفر مدت سیزده ماه و بیست روز در [[تهران]] در یکی از حجره های مدرسه صدر ماند و در این مدت از جلسه درس [[میرزا ابوالحسن جلوه]] و مولی حسین خویی بهره برد.
 +
با فراهم شدن مقدمات سفر راهی نجف شد و در روز اول ماه [[ماه ذی الحجه|ذیحجه]] ۱۲۷۹ ه.ق وارد نجف شد.
 +
او در نجف از درس بزرگانی مانند [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، [[سید علی شوشتری]]، [[میرزا محمدحسن شیرازی]] (صاحب [[فتوا|فتوای]] تحریم تنباکو) بهره برد.
  
'''کلیدواژه: محمدكاظم خراسانی، آخوند خراسانی، آثار آخوند خراسانی، کفایة الاصول'''
+
او در امر تحصیل بسیار کوشا بود. و همین تلاش و پشتکار در کنار نبوغ و تیزبینی و بهره گیری از اساتید طراز اول او  را به یکی از علمای برجسته [[شیعه]] تبدیل کرد. آخوند خراسانی در ۳۵ سالگی بر کرسی درس خارج تکیه زد و به مدت ۳۹ سال، خارج فقه و اصول تدریس کرد. ایشان حوزه درسی پر رونقی _ به ویژه در اصول فقه _ در نجف به وجود آورده بود. او صبح ها در [[مسجد هندی]] به زبان فارسی درس فقه را تقریر می کرد و شب ها نیز پس از نماز عشاء، در مسجد طوسی به زبان عربی به تدریس اصول می پرداخت. پس از درس اصول، مجلس فتوایی در منزل او برپا می شد. این مجلس که از زبده ترین شاگردان  و اصحاب وی تشکیل می شد، با هدف پاسخ گویی به مسائلی بود که مقلدان آخوند از گوشه و کنار عالم [[تشیع]] از وی می پرسیدند. آخوند در دوران میان سالی، تدریس فلسفه را ترک کرد و درس فقه دوم خود را به هنگام عصر، در خانه خود برای شاگردان برگزیده اش که شمارشان را از سیصد تا چهار صد تن آورده اند، القا می کرد.
  
==محمدكاظم خراسانی (آخوند خراسانی)==
+
آخوند در زمان تحصیل در نجف با فقر شدیدی مواجه بود و با کمال [[قناعت]] زندگی میکرد و در عین حال به هیچ وجه گلایه نمی کرد. او سال ها نه گوشت خورد و نه آرزوی خوردن آن را داشت. پولی را که برای خرید یک شمع به او داده می شد، به فقیرتر از خود می داد و خود در تاریکی به بسر می برد. شب ها از نور چراغ دست شویی مدرسه برای مطالعه بهره می برد. خوابش بسیار کم بود و به شش ساعت نمی رسید. بیشتر شب ها بیدار بود و به مطالعه می پرداخت. او [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] علیه السلام را در زندگی اش الگو قرار داده بود.
  
در سال 1255 در [[مشهد]]، در یك خانواده غیرمعروف متولد شد و در 22 سالگی به [[تهران]] مهاجرت كرد و مدت كوتاهی تحصیل [[فلسفه]] كرد، سپس به [[نجف]] رفت دو سال درس [[شیخ مرتضی انصاری]] را درك كرده است، اما بیشتر تحصیلاتش نزد میرزای شیرازی بوده است. میرزای شیرازی در سال 1291 [[سامرا]] را محل اقامت خود قرار داد، ولی آخوند خراسانی از [[نجف]] دور نشد و خودش مستقلاً حوزه درس تشكیل داد او از مدرسین بسیار موفق است، در حدود هزار و دویست شاگرد از محضرش استفاده می‌كردند و در حدود دویست نفر آنان، خود مجتهد بودند.
+
زمانی که در محضر [[سید علی شوشتری]] بود، تنها یک پیراهن داشت. در یک شب زمستانی، آن پیراهن را شسته و صبحگاه که برای شرکت در درس رهسپار شد، هنوز پیراهن خشک نشده بود. بر او گران آمد که به سبب نداشتن پیراهنی دیگر، حتی از یک جلسه درس سید هم محروم شود. ازاین رو، بدون پیراهن، قبا را بر تن می کند و عبا را چنان بر خود می پیچید که کسی متوجه نبودن پیراهن بر تن او نشود. با این حال، او که اشکال کننده اصلی بحث سید بود، در هنگام بحث، از نداشتن پیراهن غافل می شود و با سید گرم بحث می گردد و ناگاه، دست بی آستین او، رازش را آشکار می کند. پس از درس و [[مباحثه]]، ظهر هنگام که به خانه می آید، می بیند آن سید بزرگوار چند پیراهن خود را برای او فرستاده است.
 +
او با نداری و فقر به نبردی تن به تن برخاسته بود تا با زدودن آن، به مقصودش  در علم آموزی برسد. گرچه ضربه های فقر و غربت، سخت بود، ولی آخوند را از تحصیل علم باز نداشت.
 +
==تدریس و شاگردان==
 +
تأسیس چند مدرسه علمیه در [[نجف]] اشرف و تربیت علما، از جمله کارهای علمی‌ آخوند خراسانی است. نام برخی از شاگردان برجسته ایشان عبارتند از:
  
فقها عصر اخیر، نظیر مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم حاج شیخ محمدحسین اصفهانی، مرحوم حاج آقا حسین بروجردی، مرحوم حاج آقا حسین قمی، و مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی همه از شاگردان او بوده‌اند شهرت بیشتر آخوند خراسانی، در [[علم اصول]] است كتاب كفایه‌الاصول او، یك كتاب درسی مهم است، و حواشی زیادی بر آن نوشته شده است آرا اصولی آخوند خراسانی، همواره در حوزه‌های علمیه نقل می‌شود و مورد توجه است. آخوند خراسانی همان كسی است كه فتوی به ضرورت مشروطیت داد. مشروطیت ایران، رهین اوست او در سال 1329 هجری قمری درگذشت.<ref> آشنایی با علوم اسلامی، ص 310.</ref>
+
*[[سید ابوالحسن اصفهانی]] (۱۲۸۴ _ ۱۳۶۰): از [[مرجعیت|مراجع]] بزرگ تقلید [[شیعه]]؛
 +
*[[شیخ محمدباقر بهاری]] (۱۳۳۲): از عارفان و عالمان پرهیزگار شیعه؛
 +
*[[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]] (۱۲۷۸ _ ۱۳۶۱): از مجتهدان اصولی و محققان برجسته؛
 +
*[[آيت الله غروی اصفهانی|محمدحسین غروی اصفهانی]] (۱۲۹۶ _ ۱۳۶۱): از مجتهدان و فیلسوفان بنام؛
 +
*[[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حایری یزدی]] (۱۲۷۶ _ ۱۳۵۵): فقیه و مرجع تقلید بزرگ شیعه و مؤسس [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]]؛
 +
*[[میرزا موسی سبزواری]] (۱۲۶۲ ـ ۱۳۳۶ ق): از فقیهان بزرگ شیعه؛
 +
*[[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا حسین نائینی]] (۱۲۷۷ _ ۱۳۵۵): مجتهد و محقق توانا در علم فقه و اصول؛
 +
*[[آیت الله بروجردی|سید حسین طباطبایی بروجردی]] (۱۲۹۲ _ ۱۳۸۰): مرجع تقلید عام شیعه در روزگار خود؛
 +
*[[سید حسین طباطبائی قمی|سید حسین طباطبایی قمی]] (۱۲۸۲ _ ۱۳۶۶): از مراجع بزرگ تقلید و مبارز خستگی ناپذیر در ماجرای کشف [[حجاب]]؛
 +
*[[شیخ آقا بزرگ تهرانی|محمدحسن آقا بزرگ تهرانی]] (۱۲۹۳ _ ۱۳۸۹): مجتهد، [[محدث|محدّث]] و نویسنده کتاب هایی مانند [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]] و [[نقباء البشر (کتاب)|نقباء البشر]].
 +
*شیخ عبدالحسین رشتی (۱۲۹۲ _ ۱۳۷۳): از فقیهان و فیلسوفان برجسته ای که در دوران زندگی آخوند، شرح [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]] نوشت؛
 +
*شیخ عبدالله گلپایگانی (۱۲۸۵ _ ۱۳۵۵): [[فقیه]] چیره دست و محقق توانا که بحث استاد را برای شاگردانش بیان می کرد؛
  
==آثار و تالیفات==
+
==آثار و تألیفات==
 +
[[پرونده:Waqf.jpg|thumb|left|کتاب فی الوقف - از آثار آخوند خراسانی]]
  
از تالیفات او می‌توان كتب زیر را نام برد:
+
از جمله تألیفات ارزشمند آخوند خراسانی می‌توان کتب زیر را نام برد:
  
# كتاب الاجاره
+
#[[کفایه الاصول|کفایة الاصول]] در دو جلد؛ از مشهورترین تألیفات اوست که حاشیه‌ها و تعلیقه‌های متعددی بر آن نوشته شده است.
# الاجتهاد والتقلید
+
#[[درر الفوائد فی الحاشیه علی الفرائد]]؛ حاشیه بر «[[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]» [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] است.
# التكلمه للتبصره
+
#[[فوائد الاصول]]
# حاشیه بر اسفار [[ملاصدرا]]
+
#حاشیه بر «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]» [[ملاصدرا]]
# حاشیه بر رسائل [[شیخ مرتضی انصاری]]
+
#حاشیه بر «[[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]» شیخ انصاری
# حاشیه بر مكاسب شیخ
+
#کتاب الاجاره
# القضا والشهادات
+
#الاجتهاد و التقلید
# [[كفایه الاصول]] در دو جلد
+
#التکلمه للتبصره
 +
#القضا و الشهادات
 +
#کتاب فی الوقف.
  
و مشهورتر از همه تالیفات او، این كتاب آخری است كه در تمام اقطار، در نهایت اشتهار می‌باشد دانشمندان حاشیه‌ها و تعلیقه‌های متعددی بر آن افزوده‌اند كه از مشهورترین آن ها، حاشیه شیخ محمدحسین اصفهانی، شیخ محمدعلی قمی، شیخ ‌عبدالحسین آل شیخ، و میرزا ابوالحسن مشكینی است كه هر كدام در كشف معضلات و ابراز حقایق آن كتاب، تلاش فراوانی نموده‌اند كه در روشنگری مطالب آن كتاب مفید می‌باشد و تاسیس چند مدرسه علمیه را در [[نجف]] اشرف، در سری كارهای علمی‌ و تربیت علما او می‌توان ذكر كرد.
+
==در عرصه سیاست==
 +
دوران حیات آخوند خراسانی همزمان بود با حکومت شاهان قاجار. در این دوران اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی [[ایران]] به شدت نابسامان بود که منجر به آغاز انقلاب [[مشروطیت]] شد. اصطلاح مشروطه از واژه «شرط» گرفته شده و مفهوم سیاسی آن، برگرفته از قانون و مجلس است؛ یعنی حکومتی که مشروط به مجلس و ملتزم به اجرای قوانین مصوب در آن باشد و به جای اراده شخص، قانون حاکم شود و دولت تنها اجراکننده قوانین باشد.
 +
آخوند خراسانی از جمله علمایی بود که فعالانه وارد عرصه شد و به جریان مشروطه خواهی کمک کرد. ایشان شرکت در این جنبش را بر همه مسلمانان واجب کرد و تأثیری انکار ناپذیر در تقویت جایگاه مشروطه خواهان و تأیید و تثبیت مشروطیت در ایران داشت.
 +
وی هیچ گاه از موضع خود عقب نشینی نکرد. با تلاش ها و پی گیری های آخوند خراسانی و دو دستیار فقیه او، سلطنت استبدادی در تاریخ ۱۴ [[جمادی الثانی]] ۱۳۲۴ ه.ق (چهاردهم مرداد ۱۲۸۵ ه.ش) با فرمان و امضای [[مظفرالدین شاه قاجار|مظفرالدین شاه]] به نظام مشروطه تبدیل شد. و با انجام انتخابات و تعیین نمایندگان در ۱۸ [[شعبان]] ۱۳۲۴ ه.ق، مجلس شورا افتتاح گردید و قانون اساسی که در پنجاه و یک اصل و هفتاد و یک متمم، تدوین شده بود، در ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ ه.ق، به امضای محمدعلی شاه رسید.
 +
 
 +
پس از مظفرالدین شاه، پسرش محمدعلی شاه بر سر کار آمد. او در آغاز وانمود می کرد با مشروطه موافق است، اما پس از ترور (ساختگی و) نافرجام خود و با پشتیبانی و تشویق روسیه، بهانه ای برای سرکوب مشروطه خواهان به دست آورد. ازاین رو، با به توپ بستن مجلس و انحلال آن و دستگیری شماری از آزادی خواهان و تبعید علما، تمام تلاش خود را در مبارزه با نهضت مشروطیت به کار بست و در نتیجه، با حمایت بیگانگان و غفلت بسیاری از مشروطه خواهان، بار دیگر استبداد بر مملکت حاکم شد.
 +
 
 +
آخوند خراسانی در نتیجه این عملکردهای استبدادی محمدعلی شاه، سران قبایل ایران را به پشتیبانی از مشروطه فرا خواندند. آنان با صدور حکم صلاحیت نداشتن محمدعلی شاه و خلع او و فتوای حرمت همکاری با رژیم استبدادی، اعلان جهاد کردند و مردم را به قیام فرا خواندند.
 +
با همین [[فتوا]]، قیام مسلحانه همگانی بر ضد محمد علی شاه آغاز شد و به دگرگونی رژیم و راه اندازی دوباره مجلس شورا انجامید.
 +
در انقلاب مشروطیت جریان روشنفکری و ضد دین نیز حضور داشتند که قصد داشتند انقلاب را از هر گونه مظاهر دینداری تهی سازند. آخوند خراسانی علاوه بر مبارزه با استبداد شاهنشاهی، مبارزه با این عناصر را نیز در دستور کارش قرار داده بود. او به درستی می اندیشید که بانفوذ پدیده روشن فکری و اندیشه های آزادی خواهانه غربی، انقلاب مشروطه دیر یا زود با تمام عناصر غربی و ضد دینی آن در ایران به پیروزی خواهد رسید و در آن صورت، اثری از دیانت و فرهنگ ایرانی در این مرز و بوم نخواهد ماند.  
  
==در عرصه سیاست==
+
آخوند خراسانی به پیشنهاد [[شيخ فضل الله نورى|شیخ فضل اللّه نوری]] و با توجه به منطبق نمودن مصوبه های مجلس با احکام مذهب [[تشیع]]، حضور و نظارت پنج [[فقیه]] جامع الشرایط در هر دوره قانون گذاری در مجلس، به تعیین [[مرجعیت|مرجع]] تقلید وقت را لازم دانست و برای نخستین بار پنج تن از فقیهان بنام آن عصر از جمله [[شهید سید حسن مدرس|سید حسن مدرس]] را تعیین کرد و به مجلس فرستاد.
 +
با وجود تلاشهای آخوند، روشنفکران پس از فتح [[تهران]]، مشروطه خواهان واقعی را خلع سلاح کردند و به ترور و اعدام عالمان دین از جمله شیخ فضل الله نوری پرداختند. سرانجام مشروطه به انحراف کشیده شد و با مسکوت گذاشتن حضور پنج فقیه برای نظارت بر قوانین مصوب مجلس و روی کار آمدن رضاخان میرپنج در کودتای ۱۲۹۹ ه.ش (۱۳۳۸ ه.ق) به شکست انجامید.
 +
 
 +
==ویژگی‌های اخلاقی==
 +
آخوند خراسانی از ابتدای جوانی در سلوک روحانی و [[تهذیب نفس]] جدیت داشت. او در هنگام آغاز  تحصیل در نجف اشرف خود را تحت تربیت معنوی استاد بزرگ اخلاق، [[سید علی شوشتری]] قرار داد.
  
آخوند ملا محمدكاظم خراسانی شاگرد و تربیت یافته مكتب میرزای شیرازی، از كسانی بود که همراه با دیگر اساتید علم، مانند: آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی و برخی دیگر از علما [[احكام]] روشن و فتاوای صریح در مورد خلع محمدعلی شاه قاجار از سلطنت و تشیید مبانی حكومت الهی و وجوب وحدت میان امت اسلامی، صادر نمودند و مشروطیت را كه خود گامی‌ به جلو در راه استواری [[عدالت]] بود، به وجود آوردند. هر چند از این مشروطیت عوامل نفوذی و مامورین استعمار و استثمار سوء استفاده‌ها كردند و نتایج ناروایی از آن گرفتند، ولی اساس كار و آن هسته اولیه و نقطه مركزی كار، بر اساس قویم و نیت پاك و اقدام الهی استوار بود.
+
'''مقام عرفانی:'''
  
==مبارزه با اومانیسم و لامذهبی==
+
[[سید محمدسعید حبوبی]]  یکی از شاگردان برجسته آخوند [[ملا حسینقلی همدانی]] نقل کرده که روزی در [[وادی السلام]] (نجف) نشسته و در حال تفکر و مراقبت بودم. ناگاه به ذهن من خطور کرد که آنچه را من با مجاهدت نفس به دست آورده ام، آخوند خراسانی با تمام عظمتش به دست نیاورده و مراحلی را که من در سیر روحی پیموده ام او نپیموده است. ناگهان مکاشفه ای برایم رخ داد. مرا در عوالمی سیر دادند که تا آن لحظه بدان راه نیافته بودم. شخصی را پیشاپیش خود با فاصله ای دور در حال سیر می دیدم و هرچه می کوشیدم نمی توانستم فاصله را کم کنم. از کسی که در کنارم بود، پرسیدم او کیست که هر چه می کوشم، نمی توانم خود را به او برسانم؟ گفت: او آخوند خراسانی است. میان تو و او فاصله بسیار است و تو به او نخواهی رسید.
  
بحث و گفتگو از مشروطیت و دقایقی كه منجر به جداشدن نیروی روحانیت گردید، یك بحث تاسف آور و خارج از عهده امروزین نگارنده است و اكنون چندان نیز مفید فایده نمی‌بیند، ولی موضوعی كه امروز نیز مطرح است، موضوع روشنفكری و خودرایی و صاحب‌رای و نظربودن در برابر [[احكام]] قطعی خدا و اوامر مذهب است كه نمونه‌اش در روزگار مشروطیت، سیاستمدار معروف، سید حسن تقی‌زاده و ملكم خان و دار و دسته آنان بود، كه معتقد بودند: ایرانی باید از نظر روحی و جسمی‌ و آداب اخلاق، پوشش، كوشش و صد در صد اروپایی و فرنگی باشد و مفهوم روشن این سخن، مبارزه با تمام مبادی اخلاق و آداب و رسوم و فرایض اسلامی‌ بود كه با روش فرنگی مغایرت پیدا می‌كرد و تقی‌زاده از جمله كسانی بود كه وارد مجلس شورای ملت اسلام آن روز گردید، و این طرز فكر را القا و تبلیغ ‌و تقنین می‌كرد و حزبی به نام حزب دموكرات تشكیل داد كه باعث هیجان‌های شدید سیاسی گردید بدین جهت مجتهد عالی مقام، آخوند ملا محمدكاظم خراسانی و همرزم او آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی كه همیشه پاسدار استقلال [[احكام]] بودند، تلگراف زیر را دایر بر اخراج او از مجلس و تبعید او از كشور صادر نمودند:
+
'''عبادت:'''
  
از قصر شیرین به تهران: چون ضدیت مسلم سیاسی سید حسن تقی‌زاده كه تاكنون جدا آن را تعقیب نموده است، با اسلامیت مملكت و قوانین شریعت مقدسه برخود و اعیان ثابت شده است و از مكنونات فاسده‌اش علنا پرده برداشته است، لذا از عضویت مجلس مقدس ملی و قابلیت امانت نوعیه لازمه آن مقام منیع، بالكلیه خارج قانونا و شرعا منعزل است، منعش از دخول در مجلس ملی و مداخله در امور مملكت و ملت بر عموم آقایان علما و اولیا امور و امنا دارالشوری كبری و قاطبه امرا و سرداران عظام و آحاد عساكر معظمه ملیه و طبقات ملت ایران ایدهم الله تعالی بنصره العزیز، واجب و تبعیدش از مملكت ایران فوراً لازم، و اندك مسامحه و تهاون [[حرام]] و دشمنی با صاحب شریعت علیهم السلام است به جای او فرد امین دین‌پرست و وطن‌پرور، ملت‌خواه صحیح المسلك انتخاب فرموده، او را مفسد و فاسد مملكت شناسند، و به ملت غیور آذربایجان و سایر انجمن های ایالتی و ولایتی هم این حكم الهی عز اسمه را اخطار فرمایند، و هر كسی از او همراهی كند، در همین حكم است، ولاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم و به جمیع ما رقم قد صدرالحكم من الاحقر عبدالله مازندرانی، قدر صدر الحكم من الاحقر الجانی، محمدكاظم خراسانی بذلك.
+
آخوند هنگام صبح و مغرب و عشا، نماز خود را به جماعت در صحن علوی برگزار می کرد و در ماه مبارک [[ماه رمضان|رمضان]]، نماز ظهر را نیز در آنجا بر پا می داشت و [[نافله های شبانه روز|نافله های شبانه روزی]] او فراموش نمی شد. یکی از همسایگان او نقل می کند که آخوند سوز و گدازی در سجده هایش داشت که هر سنگدلی را دگرگون می کرد.
  
پس از انتشار این حكم تلگرافی، مجلس شورای ایران ترتیبات اخراج او را به منظور تبعید از تهران صادر كرد تقی‌زاده به تبریز آمد و مدتی در آن جا اقامت كرد و عاقبت به استانبول رفته و متعاقباً به وطن ایده‌آل خویش كه همان اروپا باشد، رهسپار شد.<ref> اوراق تازه یاب مشروطیت و نقش تقی‌زاده، به كوشش ایرج افشار، ص 208.</ref>
+
'''اخلاص:'''
  
تلگراف آخوند خراسانی به آیت الله انگجی: پس از صدور حكم فساد رای سیاسی تقی‌زاده، و مغایرت او با [[احكام]] مقدسه [[اسلام]]، معروف شد كه تقی‌زاده از سوی مرجعیت اسلام تكفیر شده است عده‌ای از دوستان و طرفداران او شروع به نامه پراكنی و ایجاد جو مصنوعی نمودند و آیت الله خراسانی، محض جلوگیری از اتلاف وقت مسلمانان در اموری كه ضرورت ندارد، تلگرافی در پاسخ این همه نامه‌ها به آیت الله انگجی (مرحوم میرزا ابوالحسن انگجی، جد بزرگوار حجت الاسلام والمسلمین سید علی انگجی معروف كه در مسجد ملك تهران اقامه جماعت می‌فرمایند) كه یكی از وزنه‌های بزرگ روحانیت آذربایجان بود، صادر نمودند كه متن تلگراف چنین است: از قصر شیرین به تبریز، عدد كلمات 98، تاریخ اصل مطلب 5 [[شوال]] 1328.
+
آخوند برای تشرف حرم علوی مقیّد بود، ولی [[زیارت|زیارت]] را به کوتاهی انجام می داد. روزی یکی از اصحابش گفت: «شما حضور در حرم را کمی طولانی تر کنید؛ هرچند کار هم نداشته باشید تا همه زائران متوجه آداب زیارت شما بشوند. فی الجمله، خود را داشته باشید». ناگهان آخوند برآشفت و دست به محاسن گرفت و گفت: «یعنی می گویید در این آخر عمر، با ریش سفید به خداوند شرک بورزم و خودنمایی کنم؟».
  
جناب مستطاب شریعتمدار كهف الانام ثقه الاسلام آقای حاج میرزا ابوالحسن انگجی دام تاییده: در خصوص حكمی ‌كه از این خادمان شرع انور درباره آقا سید حسن تقی‌زاده صادر شده بود، مكاتیب و سؤالاتی از تبریز رسیده، لازم است جناب مستطاب عالی به عموم علما و قاطبه مسلمین اعلام فرمائید حكم مزبور تكفیر نبوده و نسبت تكفیر بی‌اصل است، فقط حكم به عدم جواز مداخله در امور نوعیه مملكت و عدم لیاقت عضویت مجلس محترم ملی و لزوم خروجش بوده، لاغیر البته زاید بر مدلول حكم اثری مترتب نشود.<ref> اوراق تازه یاب مشروطیت، ص 217.</ref>
+
'''خدمت به خلق:'''
  
این نوع دقت و موشكافی در مورد یك فرد سیاسی، از دیانت و اعتقاد عمیق ایمانی و الهی آن مردان بزرگ الهی سرچشمه می‌گیرد كه در مورد حفظ اساس تشكیلات اسلامی، آن چنان دلسوزی و مراقبت نشان می‌دهند و در این راه جان خویش را به مخاطره می‌افكنند، ولی در حفظ آبرو و حیثیت و شئون یك فرد مسلمان ناسالم هم این قدر تلاش و كوشش دارند تا مبادا افزون بر حكم الهی آثاری بر او مترتب سازند كه فردا در پیشگاه عدل الهی مورد مؤاخذه قرار گیرند. ولی ای كاش این همه دقت و ریزبینی، و این همه تعهد و مسئولیت در برابر قوانین الهی را دیگران نیز بتوانند درك كنند و مورد بررسی و دقت قرار دهند و دست از توطئه‌ها و نقشه‌كشی‌ها در مورد چنین رجال الهی و خدمتگزاران شریعت آسمانی بردارند و با این مردان راستین و صادق از صفا و وفا، نه از راه غدر و جفا رفتار نمایند.
+
آخوند در [[تشییع جنازه|تشییع جنازه ها]] شرکت می جست و در مجالس فاتحه حاضر می شد و به [[عیادت بیماران|عیادت]] مریضان می رفت؛ امور حسبیه را به دست می گرفت و گرفتاری نوعی و شخصی مسلمان ها را برآورده می کرد و همه گرفتاران از نزد او خشنود و حاجت روا برمی گشتند.
 +
ماهی شش صد تومان نقد به نیازمندان می داد. چه بسیار خانواده های محترم که نیاز ضروری هر ماهه آن ها با توجه او فراهم می شد. هرگاه به زیارت [[کربلا]] می رفت، دست کم صد و پنجاه تا دویست لیره به فقیران و طلبه های آنجا می داد و اگر این مقدار _ هرچند به قرض کردن _ ممکن نمی شد، به کربلا نمی رفت. ازاین رو، در سال های پایانی عمرشان، در طول سال یک یا دو مرتبه بیشر به کربلا مشرف نمی شد. هفت صد نفر از فقیران، ناتوانان و طلبه ها را همیشه نان می داد. یک دکان نانوایی ویژه خود داشت که ماهی سی صد تومان، پول نان می داد. گاهی که چند ماه در پرداخت پول تأخیر می شد، نانوا دیگر نان نمی داد. اگر کسی که از ماجرا خبر نداشت، خدمتش عرض می کرد که سفارش مرا به نانوا بکنید، با تبسم می فرمود اگر سفارش من کارگر بود، سفارش همه را می کردم، ولی اثر ندارد.
 +
بارها می فرمود وقتی می بینم نان این ها قطع شده است، خجالت می کشم. ازاین رو، هر طور شده بود، مشکل نان را برطرف می کرد.  
  
==وفات==
+
پول هایی که هر روز برای برطرف کردن گرفتاری فقیران نجف و زائران صرف می شد، تحت قانون و ضابطه ای نبود. همیشه در خانه او باز و بیرون آن پر از گرفتاران بود. از در منزل ایشان تا کفش کن حرم مطهر، صد قدم بیشتر نبود. در این راه، روزی چهار _ پنج تومان به فقیران و گرفتاران می داد و اگر طلبه ای اظهار پریشانی می کرد، دست به جیب می کرد و یک مشت پول می داد؛ بدون آنکه مقدار آن را بداند.
  
او در سال 1329 ه.ق، پس از عمری تلاش و كوشش در راه خدا به لقاءالله پیوست رحمت و رضوان خدا شامل حالش باد.
+
وقتی آب نجف قطع می شد و قنات هم قابل تعمیر نبود و مردم به ناچار آب شور می آشامیدند، آخوند که می توانست تمام سال آب [[کوفه]] بیاشامد، خود مانند فقیران آب شور می آشامید و همچنین روزی پانزده تا بیست بار آب کوفه برای طلبه ها می فرستاد و به مردم نیز پول تهیه آب می داد. مردم به خانه او هجوم می آوردند و او پول یک بار آب به آنان می داد. گاهی دویست بار آب از سقاها می خرید و خودش آستین بالا زده و با مهربانی میان مردم تقسیم می کرد و گاه در اثر ازدحام، آسیب بدنی نیز می دید.
 +
در طول مرجعیّتش برای بسیاری از طلبه های فقیر، خانه خرید، ولی برای هیچ یک از فرزندانش _ با وجود فضل و کمالشان _ خانه ای نخرید.
  
==پانویس==
+
==وفات==
<references/>
 
  
 +
مرحوم ملامحمدکاظم خراسانی در ۲۰ [[ماه ذی الحجه|ذی الحجه]] سال ۱۳۲۹ هـ.ق، پس از عمری تلاش و کوشش در راه خدا به لقاءالله پیوست و پیکر مطهرش در [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم مطهر علوی]] مدفون شد.
 
==منابع==
 
==منابع==
عقيقي بخشايشي، تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 393.
 
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
*عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، صفحه ۳۹۳.
 +
*سینای دانش، ویژه نامه آیت الله آخوند خراسانی.
 +
*"آخوند خراسانی، محمدكاظم"، [http://www.hawzah.net/fa/daneshvar/daneshvarview/3201?ParentID=41500 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: ۲۰ فروردین ۱۳۹۳.
 +
*[http://miu.ac.ir/index.aspx?siteid=123&pageid=25044 اتحادیه بین المللی حوزه ها و مدارس علمیه، بخش تقویم علما]، بازیابی: ۷ مهر ۱۳۹۳.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= متوسط
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
}}
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:آخوند (1).jpg|alt=آخوند خراسانی به همراه آیات عظام کمپانی، بروجردی، آقابزرگ تهرانی، آقا نجفی قوچانی و میر محمد صادق خاتون آبادی در نجف|۱. احمد کفایی، ۲. [[آخوند خراسانی|محمدکاظم خراسانی]]، ۳. میر محمد صادق خاتون آبادی، ۴. [[آیت الله بروجردی|سید حسین احمدی طباطبایی بروجردی]]، ۵. [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|محمدمحسن منزوی تهرانی (آقا بزرگ تهرانی)]] و ۶. [[محمدحسین غروی اصفهانی]]
 +
پرونده:آخوند (2).jpg|محمدکاظم خراسانی
 +
پرونده:آخوند (4).jpg|از راست: عبدالله مازندرانی، حسین خلیلی تهرانی و محمدکاظم خراسانی
 +
پرونده:آخوند (3).jpg|کتابی درباره محمدکاظم خراسانی
 +
</gallery>
 +
[[رده:علمای قرن چهاردهم|خراسانی،محمدکاظم]]
 +
[[رده:مراجع تقلید]]
 
[[رده:اصولیون]]
 
[[رده:اصولیون]]
[[رده:فقیهان]]
+
[[رده:شخصیت های سیاسی]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم امام علی علیه السلام]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۰

آیت‌الله العظمی محمدکاظم خراسانی (۱۲۵۵ـ۱۳۲۹ ق) معروف به «آخوند خراسانی»، فقیه اصولی و از مجتهدان بزرگ شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان شیخ انصاری است. او صاحب آثار متعددی در فقه و اصول است، که مشهورترین آنها «کفایة الاصول» می‌باشد. آخوند خراسانی از جمله علمایی بود که از نهضت مشروطیت حمایت کرد. علمای بزرگی چون سید ابوالحسن اصفهانی و سید حسین بروجردی از شاگردان او هستند.

Khorasani.jpg
نام کامل ملا محمدکاظم خراسانی
زادروز ۱۲۵۵ قمری
زادگاه مشهد
وفات ۱۳۲۹ قمری
مدفن نجف، حرم امام علی علیه السلام

Line.png

اساتید

ملا هادی سبزواری، میرزا ابوالحسن جلوه، شیخ انصاری، میرزا محمدحسن شیرازی، سید علی شوشتری،...

شاگردان

سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید حسین بروجردی، محمدحسین غروی اصفهانی، شیخ عبدالکریم حائری،...

آثار

کفایة الاصول، فوائد الاصول، درر الفوائد فی الحاشیه علی الفرائد، الاجتهاد و التقلید، کتاب فی الوقف،...

ولادت و خاندان

محمدکاظم خراسانی در سال ۱۲۵۵ ه.ق (۱۲۱۷ ه.ش) در مشهد به دنیا آمد. پدرش مولی حسین هروی تاجر معروف ابریشم در مشهد و هرات بود و به دانش و دین داری اهمیت فراوان می داد.

تحصیل و استادان

او ۱۱ ساله بود که در مدرسه علمیه سلیمانیه مشهد مشغول تحصیل علوم حوزوی و معارف شیعی شد. در طی یازده سال تحصیل در مشهد درس های مقدماتی و متوسطه علوم اسلامی، اعم از ادبیات عرب، منطق و مقداری از اصول و فقه را آموخت و سپس مدت کوتاهی به سبزوار رفت و از مجلس درس فلسفه و حکمت ملا هادی سبزواری بهره برد.

آخوند خراسانی سپس عازم نجف شد. در راه به دلیل تمام شدن توشه سفر مدت سیزده ماه و بیست روز در تهران در یکی از حجره های مدرسه صدر ماند و در این مدت از جلسه درس میرزا ابوالحسن جلوه و مولی حسین خویی بهره برد. با فراهم شدن مقدمات سفر راهی نجف شد و در روز اول ماه ذیحجه ۱۲۷۹ ه.ق وارد نجف شد. او در نجف از درس بزرگانی مانند شیخ انصاری، سید علی شوشتری، میرزا محمدحسن شیرازی (صاحب فتوای تحریم تنباکو) بهره برد.

او در امر تحصیل بسیار کوشا بود. و همین تلاش و پشتکار در کنار نبوغ و تیزبینی و بهره گیری از اساتید طراز اول او را به یکی از علمای برجسته شیعه تبدیل کرد. آخوند خراسانی در ۳۵ سالگی بر کرسی درس خارج تکیه زد و به مدت ۳۹ سال، خارج فقه و اصول تدریس کرد. ایشان حوزه درسی پر رونقی _ به ویژه در اصول فقه _ در نجف به وجود آورده بود. او صبح ها در مسجد هندی به زبان فارسی درس فقه را تقریر می کرد و شب ها نیز پس از نماز عشاء، در مسجد طوسی به زبان عربی به تدریس اصول می پرداخت. پس از درس اصول، مجلس فتوایی در منزل او برپا می شد. این مجلس که از زبده ترین شاگردان و اصحاب وی تشکیل می شد، با هدف پاسخ گویی به مسائلی بود که مقلدان آخوند از گوشه و کنار عالم تشیع از وی می پرسیدند. آخوند در دوران میان سالی، تدریس فلسفه را ترک کرد و درس فقه دوم خود را به هنگام عصر، در خانه خود برای شاگردان برگزیده اش که شمارشان را از سیصد تا چهار صد تن آورده اند، القا می کرد.

آخوند در زمان تحصیل در نجف با فقر شدیدی مواجه بود و با کمال قناعت زندگی میکرد و در عین حال به هیچ وجه گلایه نمی کرد. او سال ها نه گوشت خورد و نه آرزوی خوردن آن را داشت. پولی را که برای خرید یک شمع به او داده می شد، به فقیرتر از خود می داد و خود در تاریکی به بسر می برد. شب ها از نور چراغ دست شویی مدرسه برای مطالعه بهره می برد. خوابش بسیار کم بود و به شش ساعت نمی رسید. بیشتر شب ها بیدار بود و به مطالعه می پرداخت. او امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در زندگی اش الگو قرار داده بود.

زمانی که در محضر سید علی شوشتری بود، تنها یک پیراهن داشت. در یک شب زمستانی، آن پیراهن را شسته و صبحگاه که برای شرکت در درس رهسپار شد، هنوز پیراهن خشک نشده بود. بر او گران آمد که به سبب نداشتن پیراهنی دیگر، حتی از یک جلسه درس سید هم محروم شود. ازاین رو، بدون پیراهن، قبا را بر تن می کند و عبا را چنان بر خود می پیچید که کسی متوجه نبودن پیراهن بر تن او نشود. با این حال، او که اشکال کننده اصلی بحث سید بود، در هنگام بحث، از نداشتن پیراهن غافل می شود و با سید گرم بحث می گردد و ناگاه، دست بی آستین او، رازش را آشکار می کند. پس از درس و مباحثه، ظهر هنگام که به خانه می آید، می بیند آن سید بزرگوار چند پیراهن خود را برای او فرستاده است. او با نداری و فقر به نبردی تن به تن برخاسته بود تا با زدودن آن، به مقصودش در علم آموزی برسد. گرچه ضربه های فقر و غربت، سخت بود، ولی آخوند را از تحصیل علم باز نداشت.

تدریس و شاگردان

تأسیس چند مدرسه علمیه در نجف اشرف و تربیت علما، از جمله کارهای علمی‌ آخوند خراسانی است. نام برخی از شاگردان برجسته ایشان عبارتند از:

آثار و تألیفات

کتاب فی الوقف - از آثار آخوند خراسانی

از جمله تألیفات ارزشمند آخوند خراسانی می‌توان کتب زیر را نام برد:

  1. کفایة الاصول در دو جلد؛ از مشهورترین تألیفات اوست که حاشیه‌ها و تعلیقه‌های متعددی بر آن نوشته شده است.
  2. درر الفوائد فی الحاشیه علی الفرائد؛ حاشیه بر «رسائل» شیخ انصاری است.
  3. فوائد الاصول
  4. حاشیه بر «اسفار» ملاصدرا
  5. حاشیه بر «مکاسب» شیخ انصاری
  6. کتاب الاجاره
  7. الاجتهاد و التقلید
  8. التکلمه للتبصره
  9. القضا و الشهادات
  10. کتاب فی الوقف.

در عرصه سیاست

دوران حیات آخوند خراسانی همزمان بود با حکومت شاهان قاجار. در این دوران اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران به شدت نابسامان بود که منجر به آغاز انقلاب مشروطیت شد. اصطلاح مشروطه از واژه «شرط» گرفته شده و مفهوم سیاسی آن، برگرفته از قانون و مجلس است؛ یعنی حکومتی که مشروط به مجلس و ملتزم به اجرای قوانین مصوب در آن باشد و به جای اراده شخص، قانون حاکم شود و دولت تنها اجراکننده قوانین باشد. آخوند خراسانی از جمله علمایی بود که فعالانه وارد عرصه شد و به جریان مشروطه خواهی کمک کرد. ایشان شرکت در این جنبش را بر همه مسلمانان واجب کرد و تأثیری انکار ناپذیر در تقویت جایگاه مشروطه خواهان و تأیید و تثبیت مشروطیت در ایران داشت. وی هیچ گاه از موضع خود عقب نشینی نکرد. با تلاش ها و پی گیری های آخوند خراسانی و دو دستیار فقیه او، سلطنت استبدادی در تاریخ ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ ه.ق (چهاردهم مرداد ۱۲۸۵ ه.ش) با فرمان و امضای مظفرالدین شاه به نظام مشروطه تبدیل شد. و با انجام انتخابات و تعیین نمایندگان در ۱۸ شعبان ۱۳۲۴ ه.ق، مجلس شورا افتتاح گردید و قانون اساسی که در پنجاه و یک اصل و هفتاد و یک متمم، تدوین شده بود، در ۲۹ شعبان ۱۳۲۵ ه.ق، به امضای محمدعلی شاه رسید.

پس از مظفرالدین شاه، پسرش محمدعلی شاه بر سر کار آمد. او در آغاز وانمود می کرد با مشروطه موافق است، اما پس از ترور (ساختگی و) نافرجام خود و با پشتیبانی و تشویق روسیه، بهانه ای برای سرکوب مشروطه خواهان به دست آورد. ازاین رو، با به توپ بستن مجلس و انحلال آن و دستگیری شماری از آزادی خواهان و تبعید علما، تمام تلاش خود را در مبارزه با نهضت مشروطیت به کار بست و در نتیجه، با حمایت بیگانگان و غفلت بسیاری از مشروطه خواهان، بار دیگر استبداد بر مملکت حاکم شد.

آخوند خراسانی در نتیجه این عملکردهای استبدادی محمدعلی شاه، سران قبایل ایران را به پشتیبانی از مشروطه فرا خواندند. آنان با صدور حکم صلاحیت نداشتن محمدعلی شاه و خلع او و فتوای حرمت همکاری با رژیم استبدادی، اعلان جهاد کردند و مردم را به قیام فرا خواندند. با همین فتوا، قیام مسلحانه همگانی بر ضد محمد علی شاه آغاز شد و به دگرگونی رژیم و راه اندازی دوباره مجلس شورا انجامید. در انقلاب مشروطیت جریان روشنفکری و ضد دین نیز حضور داشتند که قصد داشتند انقلاب را از هر گونه مظاهر دینداری تهی سازند. آخوند خراسانی علاوه بر مبارزه با استبداد شاهنشاهی، مبارزه با این عناصر را نیز در دستور کارش قرار داده بود. او به درستی می اندیشید که بانفوذ پدیده روشن فکری و اندیشه های آزادی خواهانه غربی، انقلاب مشروطه دیر یا زود با تمام عناصر غربی و ضد دینی آن در ایران به پیروزی خواهد رسید و در آن صورت، اثری از دیانت و فرهنگ ایرانی در این مرز و بوم نخواهد ماند.

آخوند خراسانی به پیشنهاد شیخ فضل اللّه نوری و با توجه به منطبق نمودن مصوبه های مجلس با احکام مذهب تشیع، حضور و نظارت پنج فقیه جامع الشرایط در هر دوره قانون گذاری در مجلس، به تعیین مرجع تقلید وقت را لازم دانست و برای نخستین بار پنج تن از فقیهان بنام آن عصر از جمله سید حسن مدرس را تعیین کرد و به مجلس فرستاد. با وجود تلاشهای آخوند، روشنفکران پس از فتح تهران، مشروطه خواهان واقعی را خلع سلاح کردند و به ترور و اعدام عالمان دین از جمله شیخ فضل الله نوری پرداختند. سرانجام مشروطه به انحراف کشیده شد و با مسکوت گذاشتن حضور پنج فقیه برای نظارت بر قوانین مصوب مجلس و روی کار آمدن رضاخان میرپنج در کودتای ۱۲۹۹ ه.ش (۱۳۳۸ ه.ق) به شکست انجامید.

ویژگی‌های اخلاقی

آخوند خراسانی از ابتدای جوانی در سلوک روحانی و تهذیب نفس جدیت داشت. او در هنگام آغاز تحصیل در نجف اشرف خود را تحت تربیت معنوی استاد بزرگ اخلاق، سید علی شوشتری قرار داد.

مقام عرفانی:

سید محمدسعید حبوبی یکی از شاگردان برجسته آخوند ملا حسینقلی همدانی نقل کرده که روزی در وادی السلام (نجف) نشسته و در حال تفکر و مراقبت بودم. ناگاه به ذهن من خطور کرد که آنچه را من با مجاهدت نفس به دست آورده ام، آخوند خراسانی با تمام عظمتش به دست نیاورده و مراحلی را که من در سیر روحی پیموده ام او نپیموده است. ناگهان مکاشفه ای برایم رخ داد. مرا در عوالمی سیر دادند که تا آن لحظه بدان راه نیافته بودم. شخصی را پیشاپیش خود با فاصله ای دور در حال سیر می دیدم و هرچه می کوشیدم نمی توانستم فاصله را کم کنم. از کسی که در کنارم بود، پرسیدم او کیست که هر چه می کوشم، نمی توانم خود را به او برسانم؟ گفت: او آخوند خراسانی است. میان تو و او فاصله بسیار است و تو به او نخواهی رسید.

عبادت:

آخوند هنگام صبح و مغرب و عشا، نماز خود را به جماعت در صحن علوی برگزار می کرد و در ماه مبارک رمضان، نماز ظهر را نیز در آنجا بر پا می داشت و نافله های شبانه روزی او فراموش نمی شد. یکی از همسایگان او نقل می کند که آخوند سوز و گدازی در سجده هایش داشت که هر سنگدلی را دگرگون می کرد.

اخلاص:

آخوند برای تشرف حرم علوی مقیّد بود، ولی زیارت را به کوتاهی انجام می داد. روزی یکی از اصحابش گفت: «شما حضور در حرم را کمی طولانی تر کنید؛ هرچند کار هم نداشته باشید تا همه زائران متوجه آداب زیارت شما بشوند. فی الجمله، خود را داشته باشید». ناگهان آخوند برآشفت و دست به محاسن گرفت و گفت: «یعنی می گویید در این آخر عمر، با ریش سفید به خداوند شرک بورزم و خودنمایی کنم؟».

خدمت به خلق:

آخوند در تشییع جنازه ها شرکت می جست و در مجالس فاتحه حاضر می شد و به عیادت مریضان می رفت؛ امور حسبیه را به دست می گرفت و گرفتاری نوعی و شخصی مسلمان ها را برآورده می کرد و همه گرفتاران از نزد او خشنود و حاجت روا برمی گشتند. ماهی شش صد تومان نقد به نیازمندان می داد. چه بسیار خانواده های محترم که نیاز ضروری هر ماهه آن ها با توجه او فراهم می شد. هرگاه به زیارت کربلا می رفت، دست کم صد و پنجاه تا دویست لیره به فقیران و طلبه های آنجا می داد و اگر این مقدار _ هرچند به قرض کردن _ ممکن نمی شد، به کربلا نمی رفت. ازاین رو، در سال های پایانی عمرشان، در طول سال یک یا دو مرتبه بیشر به کربلا مشرف نمی شد. هفت صد نفر از فقیران، ناتوانان و طلبه ها را همیشه نان می داد. یک دکان نانوایی ویژه خود داشت که ماهی سی صد تومان، پول نان می داد. گاهی که چند ماه در پرداخت پول تأخیر می شد، نانوا دیگر نان نمی داد. اگر کسی که از ماجرا خبر نداشت، خدمتش عرض می کرد که سفارش مرا به نانوا بکنید، با تبسم می فرمود اگر سفارش من کارگر بود، سفارش همه را می کردم، ولی اثر ندارد. بارها می فرمود وقتی می بینم نان این ها قطع شده است، خجالت می کشم. ازاین رو، هر طور شده بود، مشکل نان را برطرف می کرد.

پول هایی که هر روز برای برطرف کردن گرفتاری فقیران نجف و زائران صرف می شد، تحت قانون و ضابطه ای نبود. همیشه در خانه او باز و بیرون آن پر از گرفتاران بود. از در منزل ایشان تا کفش کن حرم مطهر، صد قدم بیشتر نبود. در این راه، روزی چهار _ پنج تومان به فقیران و گرفتاران می داد و اگر طلبه ای اظهار پریشانی می کرد، دست به جیب می کرد و یک مشت پول می داد؛ بدون آنکه مقدار آن را بداند.

وقتی آب نجف قطع می شد و قنات هم قابل تعمیر نبود و مردم به ناچار آب شور می آشامیدند، آخوند که می توانست تمام سال آب کوفه بیاشامد، خود مانند فقیران آب شور می آشامید و همچنین روزی پانزده تا بیست بار آب کوفه برای طلبه ها می فرستاد و به مردم نیز پول تهیه آب می داد. مردم به خانه او هجوم می آوردند و او پول یک بار آب به آنان می داد. گاهی دویست بار آب از سقاها می خرید و خودش آستین بالا زده و با مهربانی میان مردم تقسیم می کرد و گاه در اثر ازدحام، آسیب بدنی نیز می دید. در طول مرجعیّتش برای بسیاری از طلبه های فقیر، خانه خرید، ولی برای هیچ یک از فرزندانش _ با وجود فضل و کمالشان _ خانه ای نخرید.

وفات

مرحوم ملامحمدکاظم خراسانی در ۲۰ ذی الحجه سال ۱۳۲۹ هـ.ق، پس از عمری تلاش و کوشش در راه خدا به لقاءالله پیوست و پیکر مطهرش در حرم مطهر علوی مدفون شد.

منابع


آرشیو عکس و تصویر