اصحاب قلیب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'مشركان مدفون در چاه بدر. قَليب در لغت به معناى چاهى است كه دهانه آن سنگ چين نشده<...' ایجاد کرد)
 
جز (مهدی موسوی صفحهٔ اَصحاب قَليب را به اصحاب قلیب منتقل کرد)
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
مشركان مدفون در چاه بدر.
+
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
«اَصحاب قَلیب»<ref> «قَلیب» در لغت به معناى چاهى است که دهانه آن سنگ‌چین نشده. (لسان العرب، ج‌ ۱۱، ص‌ ۲۷۲؛ مجمع‌البحرین، ج‌ ۳، ص‌ ۵۳۹، «قلب»).</ref> به گروهی از مشرکان و سران [[قریش]] گفته مى‌شود که در [[جنگ بدر]] بدست مسلمانان کشته شده و در چاه بدر مدفون ‌شدند.
  
قَليب در لغت به معناى چاهى است كه دهانه آن سنگ چين نشده<ref> لسان العرب، ج‌ 11، ص‌ 272؛ مجمع‌البحرين، ج‌ 3، ص‌ 539، «قلب».</ref> و اصحاب قليب به آن دسته از سران قريش گفته مى‌شود كه در [[جنگ بدر]] بدست مسلمانان كشته شده و در چاه بدر مدفون ‌شدند.
+
== سخن پیامبر با کشتگان بدر ==
  
سيره پيامبر صلى الله عليه و آله چنين بود كه هرگاه مرده‌اى را مى‌ديد فرمان دفن او را مى‌داد و در اين جهت ميان كافر و مسلمان فرقى نمى‌گذاشت؛ ولى در جنگ بدر چون شمار كشتگان دشمن فراوان و دفن يكايك آنان براى مسلمانان دشوار بود، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود<ref> السيرة الحلبيه، ج‌ ص‌ 430‌ـ‌431.</ref> تا جنازه همه سران شرك را در چاهى كثيف و بدبو افكنند.<ref> مسند احمد، ج‌ ص‌ 610؛ صحيح البخارى، ج‌ ص‌ 11.</ref>
+
سیره [[پیامبر|پیامبر اسلام]] صلى الله علیه وآله چنین بود که هرگاه مرده‌اى را مى‌دید، فرمان [[دفن]] او را مى‌داد و در این جهت میان کافر و مسلمان فرقى نمى‌گذاشت؛ ولى در [[جنگ بدر]] چون شمار کشتگان دشمن فراوان و دفن یکایک آنان براى مسلمانان دشوار بود، پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود<ref> السیرة الحلبیه، ج‌ ۲، ص‌ ۴۳۰‌ـ‌۴۳۱.</ref> تا جنازه همه سران [[شرک]] را در چاهى کثیف و بدبو افکنند.<ref> مسند احمد، ج‌ ۴، ص‌ ۶۱۰؛ صحیح البخارى، ج‌ ۵، ص‌ ۱۱.</ref> تنها جنازه [[امیة بن خلف|امیة ‌بن ‌خلف]] را چون فربه بود و در زره خود متورم و متلاشى شده بود در همانجا که افتاده بود، دفن کردند.<ref> المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۱۱۱؛ السیرة النبویه، ج‌ ۲، ص‌ ۶۳۸.</ref>  
  
تنها جنازه امية ‌بن ‌خلف را چون فربه بود و در زره خود متورم و متلاشى شده بود در همانجا كه افتاده بود، دفن كردند.<ref> المغازى، ج‌ 1، ص‌ 111؛ السيرة النبويه، ج‌ 2، ص‌ 638.</ref> پيامبر صلى الله عليه و آله پيش از حركت به سوى [[مدينه]] بر سر چاه آمد و يكايك آنان را به اسم خود و پدرانشان صدا زد و گفت: اى عتبة ‌بن ‌ربيعه، اى ‌شيبة ‌بن ‌ربيعه، اى ابوجهل‌ بن ‌هشام، اى ‌ابوالبخترى، اى عقبة ‌بن ‌ابى‌معيط، اى ‌نضر ‌بن ‌حارث، اى نوفل ‌بن ‌خويلد، اى‌ ربيعة ‌بن ‌اسود‌...<ref> مسند احمد، ج‌ ص‌ 610؛ صحيح البخارى، ج‌ ص‌ 11.</ref> چه بد خويشاوندان و امتى براى پيامبر خود بوديد!
+
پیامبر صلى الله علیه وآله پیش از حرکت به سوى [[مدینه]] بر سر چاه آمد و یکایک آنان را به اسم خود و پدرانشان صدا زد و گفت: اى عتبة بن ربیعه، اى شیبة بن ربیعه، اى [[ابوجهل|ابوجهل‌ بن ‌هشام]]، اى ‌ابوالبخترى، اى عقبة بن ابى‌معیط، اى نضر بن حارث، اى نوفل بن ‌خویلد، اى‌ ربیعة بن اسود‌...<ref> مسند احمد، ج‌ ۴، ص‌ ۶۱۰؛ صحیح البخارى، ج‌ ۵، ص‌ ۱۱.</ref> چه بد خویشاوندان و امتى براى پیامبر خود بودید! تکذیبم کردید، در حالى ‌که مردم مرا تصدیق کردند. از شهر بیرونم کردید، در حالى ‌که دیگران پناهم دادند. به جنگ با من شتافتید، در حالى ‌که مردم مرا یارى کردند.<ref> بحارالانوار، ج‌ ۱۸، ص‌ ۱۸۸.</ref> ما به آنچه خداوند به ما وعده داده بود رسیدیم و به حقانیت آن پى بردیم. آیا شما هم به ‌آنچه خداوند به شما وعده داده بود رسیدید و به حقانیت آن پى ‌بردید؟
  
تكذيبم كرديد، در حالى ‌كه مردم مرا تصديق كردند. از شهر بيرونم كرديد، در حالى ‌كه ديگران پناهم دادند. به جنگ با من شتافتيد، در حالى ‌كه مردم مرا يارى كردند.<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 18، ص‌ 188.</ref> ما به آنچه خداوند به ما وعده داده بود رسيديم و به حقانيت آن پى برديم. آيا شما هم به ‌آنچه خداوند به شما وعده داده بود رسيديد و به حقانيت آن پى ‌برديد؟
+
[[عمر بن خطاب|عمر بن ‌خطاب]] پرسید: آیا با کسانى سخن مى‌گویی که مرده‌اند و صداى شما را نمى‌شنوند؟ پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: شما از آن‌ها شنواتر نیستید،<ref> مسند احمد، ج‌ ۴، ص‌ ۶۱۰؛ صحیح البخارى، ج‌ ۵، ص‌ ۱۱.</ref> ولى آن‌ها قادر به جوابگویى نیستند؛ آنگاه [[حسان بن ثابت|حسان ‌بن ‌ثابت]] به این مناسبت اشعارى سرود.<ref> السیرة النبویه، ج‌ ۲، ص‌ ۶۳۹؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۳، ص‌ ۲۳۱.</ref>
  
عمر بن ‌خطاب پرسيد: آيا با كسانى سخن مى‌گوييد كه مرده‌اند و صداى شما را نمى‌شنوند؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: شما از آن‌ها شنواتر نيستيد؛<ref> مسند احمد، ج‌ 4، ص‌ 610؛ صحيح البخارى، ج‌ 5، ص‌ 11.</ref> ولى آن‌ها قادر به جوابگويى نيستند، آنگاه حسان ‌بن ‌ثابت به اين مناسبت اشعارى سرود.<ref> السيرة النبويه، ج‌ ص‌ 639؛ البداية والنهايه، ج‌ ص‌ 231.</ref>
+
به گفته [[سیره ابن اسحاق]] وقتى مسلمانان عتبة ‌بن ‌ربیعه را مى‌کشیدند تا وى را در چاه افکنند، فرزندش [[ابوحذیفه]] حاضر بود. پیامبر صلى الله علیه وآله در چهره‌اش اندوهى یافت، به ‌گونه‌اى که از شدت ناراحتى تغییر کرده بود. به او فرمود: آیا براى پدرت غمگین هستى؟ وى عرض کرد: نه یا رسول اللّه! من در [[کفر|کفر]] پدرم و در جنگ با او تردیدى نداشتم، بلکه اندوهم از آن است که در او فضایلى سراغ داشتم که امیدوار بودم باعث هدایت او شود؛ اما وقتى فرجام او را دیدم اندوهگین شدم. پیامبر صلى الله علیه وآله براى ابوحذیفه طلب خیر کرد.<ref> السیرة النبویه، ج‌ ۲، ص‌ ۶۴۰؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۳، ص‌ ۲۹.</ref>
  
به گفته ابن ‌اسحاق وقتى مسلمانان عتبة ‌بن ‌ربيعه را مى‌كشيدند تا وى را در چاه افكنند فرزندش ابوحذيفه حاضر بود. پيامبر صلى الله عليه و آله در چهره‌اش اندوهى يافت، به ‌گونه‌اى كه از شدت ناراحتى تغيير كرده بود.
+
مفسران، آیه ۳۴ [[سوره محمد]] را در رابطه با اصحاب قلیب دانسته‌اند:<ref> الکشاف، ج‌ ۴، ص‌ ۳۲۹؛ کشف‌الاسرار، ج‌ ۹، ص‌ ۱۹۶؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۶، ص‌ ۱۶۸.</ref> {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ کفَّارٌ فَلَن یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ»}}؛ کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند سپس در حال کفر از دنیا رفتند خدا هرگز آنان را نخواهد بخشید.
  
به او فرمود: آيا براى پدرت غمگين هستى؟ وى عرض كرد: نه يا رسول اللّه! من در كفر پدرم و در جنگ با او ترديدى نداشتم بلكه اندوهم از آن است كه در او فضايلى سراغ داشتم كه اميدوار بودم باعث هدايت او شود؛ اما وقتى فرجام او را ديدم اندوهگين شدم. پيامبر صلى الله عليه و آله براى ابوحذيفه طلب خير كرد.<ref> السيرة النبويه، ج‌ 2، ص‌ 640؛ البداية والنهايه، ج‌ 3، ص‌ 29.</ref>
+
==پانویس==
 
 
مفسران آيه 34 [[سوره محمد]]/47 را در رابطه با اصحاب قليب دانسته‌اند:<ref> الكشاف، ج‌ 4، ص‌ 329؛ كشف‌الاسرار، ج‌ 9، ص‌ 196؛ تفسير قرطبى، ج‌ 16، ص‌ 168.</ref> «اِنَّ الَّذينَ كَفَروا وصَدّوا عَن سَبيلِ اللّهِ ثُمَّ ماتوا وهُم كُفّارٌ فَلَن يَغفِرَ اللّهُ لَهُم؛ كسانى كه كافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند سپس در حال كفر از دنيا رفتند خدا هرگز آنان را نخواهد بخشيد».
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
===منابع===
+
==منابع==
 
+
* [[دائرة المعارف قرآن کریم]]، عباس دهقانى، جلد ۳، صفحه ۴۴۵-۴۴۷.
عباس دهقانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد صفحه 445-447
+
[[رده:دشمنان پیامبر]][[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
 
 
[[رده: شخصیت‌ های شان نزول آیات]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۱

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اَصحاب قَلیب»[۱] به گروهی از مشرکان و سران قریش گفته مى‌شود که در جنگ بدر بدست مسلمانان کشته شده و در چاه بدر مدفون ‌شدند.

سخن پیامبر با کشتگان بدر

سیره پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله چنین بود که هرگاه مرده‌اى را مى‌دید، فرمان دفن او را مى‌داد و در این جهت میان کافر و مسلمان فرقى نمى‌گذاشت؛ ولى در جنگ بدر چون شمار کشتگان دشمن فراوان و دفن یکایک آنان براى مسلمانان دشوار بود، پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود[۲] تا جنازه همه سران شرک را در چاهى کثیف و بدبو افکنند.[۳] تنها جنازه امیة ‌بن ‌خلف را چون فربه بود و در زره خود متورم و متلاشى شده بود در همانجا که افتاده بود، دفن کردند.[۴]

پیامبر صلى الله علیه وآله پیش از حرکت به سوى مدینه بر سر چاه آمد و یکایک آنان را به اسم خود و پدرانشان صدا زد و گفت: اى عتبة بن ربیعه، اى شیبة بن ربیعه، اى ابوجهل‌ بن ‌هشام، اى ‌ابوالبخترى، اى عقبة بن ابى‌معیط، اى نضر بن حارث، اى نوفل بن ‌خویلد، اى‌ ربیعة بن اسود‌...[۵] چه بد خویشاوندان و امتى براى پیامبر خود بودید! تکذیبم کردید، در حالى ‌که مردم مرا تصدیق کردند. از شهر بیرونم کردید، در حالى ‌که دیگران پناهم دادند. به جنگ با من شتافتید، در حالى ‌که مردم مرا یارى کردند.[۶] ما به آنچه خداوند به ما وعده داده بود رسیدیم و به حقانیت آن پى بردیم. آیا شما هم به ‌آنچه خداوند به شما وعده داده بود رسیدید و به حقانیت آن پى ‌بردید؟

عمر بن ‌خطاب پرسید: آیا با کسانى سخن مى‌گویی که مرده‌اند و صداى شما را نمى‌شنوند؟ پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: شما از آن‌ها شنواتر نیستید،[۷] ولى آن‌ها قادر به جوابگویى نیستند؛ آنگاه حسان ‌بن ‌ثابت به این مناسبت اشعارى سرود.[۸]

به گفته سیره ابن اسحاق وقتى مسلمانان عتبة ‌بن ‌ربیعه را مى‌کشیدند تا وى را در چاه افکنند، فرزندش ابوحذیفه حاضر بود. پیامبر صلى الله علیه وآله در چهره‌اش اندوهى یافت، به ‌گونه‌اى که از شدت ناراحتى تغییر کرده بود. به او فرمود: آیا براى پدرت غمگین هستى؟ وى عرض کرد: نه یا رسول اللّه! من در کفر پدرم و در جنگ با او تردیدى نداشتم، بلکه اندوهم از آن است که در او فضایلى سراغ داشتم که امیدوار بودم باعث هدایت او شود؛ اما وقتى فرجام او را دیدم اندوهگین شدم. پیامبر صلى الله علیه وآله براى ابوحذیفه طلب خیر کرد.[۹]

مفسران، آیه ۳۴ سوره محمد را در رابطه با اصحاب قلیب دانسته‌اند:[۱۰] «إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ کفَّارٌ فَلَن یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ»؛ کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا بازداشتند سپس در حال کفر از دنیا رفتند خدا هرگز آنان را نخواهد بخشید.

پانویس

  1. «قَلیب» در لغت به معناى چاهى است که دهانه آن سنگ‌چین نشده. (لسان العرب، ج‌ ۱۱، ص‌ ۲۷۲؛ مجمع‌البحرین، ج‌ ۳، ص‌ ۵۳۹، «قلب»).
  2. السیرة الحلبیه، ج‌ ۲، ص‌ ۴۳۰‌ـ‌۴۳۱.
  3. مسند احمد، ج‌ ۴، ص‌ ۶۱۰؛ صحیح البخارى، ج‌ ۵، ص‌ ۱۱.
  4. المغازى، ج‌ ۱، ص‌ ۱۱۱؛ السیرة النبویه، ج‌ ۲، ص‌ ۶۳۸.
  5. مسند احمد، ج‌ ۴، ص‌ ۶۱۰؛ صحیح البخارى، ج‌ ۵، ص‌ ۱۱.
  6. بحارالانوار، ج‌ ۱۸، ص‌ ۱۸۸.
  7. مسند احمد، ج‌ ۴، ص‌ ۶۱۰؛ صحیح البخارى، ج‌ ۵، ص‌ ۱۱.
  8. السیرة النبویه، ج‌ ۲، ص‌ ۶۳۹؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۳، ص‌ ۲۳۱.
  9. السیرة النبویه، ج‌ ۲، ص‌ ۶۴۰؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۳، ص‌ ۲۹.
  10. الکشاف، ج‌ ۴، ص‌ ۳۲۹؛ کشف‌الاسرار، ج‌ ۹، ص‌ ۱۹۶؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۶، ص‌ ۱۶۸.

منابع