انتقام الهی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | یکی از اوصاف الهی در [[قرآن کریم]] صفت "[[ذوانتقام|ذوانتقام]]" یعنی صاحب انتقام است. انتقام [[خدا]] به معناى کیفر دادن گناهکاران براساس حق و [[عدالت]] است. مطابق با قرآن، انکار و تکذیب آیات خداوند و [[ظلم]] و عصیان، انتقام الهی را در پی دارد و هدف خداوند از انتقام، اصلاح زمین از [[فساد]] و یاری مؤمنان است. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | انتقام | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==خداوند صاحب انتقام== | ==خداوند صاحب انتقام== | ||
+ | مادهی "نقم" در [[قرآن]] سیزده بار در رابطه با انتقام خداوند از گناهکاران آمده است. خدای متعال در قرآن چهار بار خود را با وصف "[[ذوانتقام|ذو انتقام]]" معرفی نموده است.<ref>[[سوره آل عمران]]/۴، [[سوره مائده]]/۹۵، [[سوره ابراهیم]]/۴۷، [[سوره زمر]]/۳۷.</ref> همراه شدن "ذو" که به معنای مالکیت است، با انتقام (ذوانتقام) به این مطلب اشاره دارد که انتقام گرفتن خداوند، از روی اختیار بوده و هدفمند است، نه اینکه غیراختیاری و ناشی از عصبانیت باشد.<ref>ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر والتنویر، بیتا، ج۳، ص۱۲.</ref> | ||
− | + | "ذوانتقام" از [[اسماء الحسنی|اسمای حُسنای]] خداوند است که در همه ی موارد در کنار اسم "[[عزیز (اسم الله)|عزیز]]" آمده است: {{متن قرآن|«...وَاللَّهُ عَزیزٌ ذُوانْتِقام»}}؛<ref>[[سوره آل عمران]]/۴ و [[سوره مائده]]/۹۵.</ref> ...و خداوند، توانا و صاحب انتقام است.<ref>علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۸۵.</ref> علت همراه بودن این دو اسم در قرآن کریم این است که "[[عزت]]" به معنای چیره شدن و برتری یافتن است و کسی می تواند انتقام بگیرد که بر دیگران برتری و تسلط داشته باشد.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۹۹.</ref> | |
− | |||
− | {{متن قرآن|«...وَاللَّهُ | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==هدف خداوند از انتقام گرفتن== | ==هدف خداوند از انتقام گرفتن== | ||
− | در میان ما انسانها رایج است که وقتی عملِ بدِ یک فرد موجب نقص و ضررمان شود، با مجازاتِ وی | + | در میان ما انسانها رایج است که وقتی عملِ بدِ یک فرد موجب نقص و ضررمان شود، با مجازاتِ وی می خواهیم قلب خود را التیام دهیم و در صورت توان، ضرر خود را جبران نموده، یا به وسیله انتقام، حداقل عصبانیت خود را خالی کنیم؛ اما خدای عزوجل ساحتش مقدستر از آن است که از اعمال بندگانِ بدکارش متضرر شود و یا نقصی بر او وارد آید.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۰.</ref> |
− | انتقام خداوند، انتقام مظلوم از ظالم نیست که | + | انتقام خداوند، انتقام مظلوم از ظالم نیست که جنبه تلافی درآوردن داشته باشد؛ همچنین انتقام قاضی از بزهکار نیست که جنبهی تأدیبی و تأمینی داشته باشد؛<ref>رک: جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۴ش، چاپ دوم، ج۳، ص۱۶۴.</ref> بلکه انتقام خداوند که مجازات گناهکاران است بنا به مقتضای [[عدل الهی]] است؛ خدا زمانی از یک گروه انتقام می گیرد که اجرای [[عدالت]] و اصلاح امور، مقتضای آن را داشته باشد و بر وفق نظام کامل خلقت، انتقام لازم باشد و این زمانی رخ میدهد که برنامهی [[انسان]] و جریان امور او برخلاف نظم الهی و در مقابل کتاب، [[احکام]] و تکالیف الهی و در مقابل رسولان او باشد؛ در این صورت بر خداوند واجب می شود که او را مؤاخذه و عقاب کند تا رسول خدا و [[دین]] خدا را یاری کند و از سویی [[کفر]] و مکر شیاطین و دشمنان را نابود ساخته و نور خود را کامل نماید.<ref>رک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۲۸.</ref> |
− | بنابراین هدف خداوند از انتقام، اصلاح زمین از فساد است؛ یعنی مفسدانی را که امید هیچگونه خیری از آنها نیست و | + | بنابراین هدف خداوند از انتقام، اصلاح زمین از [[فساد]] است؛ یعنی مفسدانی را که امید هیچگونه خیری از آنها نیست و همهی منافذ نور و هدایت را بر خودشان بستهاند، از بین برده و ریشهکن میکند.<ref>صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ش، چاپ دوم، ج۱۱، ص۲۶۷.</ref> پس خداوند انتقام گیرنده از ظالمین به خاطر حق مظلومان است<ref>همان، ج۱۶، ص۱۰۲.</ref> که در قرآن می فرماید: {{متن قرآن|«...فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ»}}؛<ref>[[سوره روم]]/۴۷.</ref> ...ولى (هنگامى که اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یارى کردیم) و یارى مؤمنان، همواره حقى است بر عهدهی ما. |
− | + | میتوان گفت: هر کجا در [[قرآن]] و [[سنت]]، انتقام به خدا نسبت داده شده، به دلیل تضییع حقی از حقوق دین الهی و [[شریعت]] آسمانی است.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۸۷.</ref> | |
− | + | خداوند از گروهی نیز در [[قیامت]] انتقام خواهد گرفت که هدف از این انتقام، انجام وعدهی الهی است؛ چرا که خداوند وعده داده است که بزودی در میان بندگانش به حق قضاوت می کند و اعمال آنها را جزا میدهد؛ اگر خیر است جزای خیر و اگر شرّ است جزای شرّ میدهد:<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۰.</ref> {{متن قرآن|«لِیجْزِىَ الَّذِینَ أَسَُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَ یجَْزِىَ الَّذِینَ أَحْسَنُواْ بِالحُْسْنىَ»}}؛<ref>[[سوره نجم]]/۳۱.</ref> تا بدکاران را به کیفر کارهاى بدشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد. | |
− | |||
− | خداوند از گروهی نیز در قیامت انتقام خواهد گرفت که هدف از این | ||
− | |||
− | {{متن قرآن| | ||
==زمان انتقام گرفتن خداوند== | ==زمان انتقام گرفتن خداوند== | ||
− | انتقام الهی را از حیث زمان | + | انتقام الهی را از حیث زمان می توان به اخروی و دنیوی تقسیم کرد: |
− | * الف. انتقام اخروی: در برخی از آیات | + | *الف. انتقام اخروی: در برخی از آیات [[قرآن]]، زمان انتقام گرفتن خداوند روز [[قیامت]] است: {{متن قرآن|«یوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکبْرى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ»}}؛<ref>[[سوره دخان]]/۱۶.</ref> (ما از آنها انتقام مىگیریم) در آن روز که آنها را با قدرت خواهیم گرفت؛ آرى ما انتقام گیرندهایم! |
− | در | + | در [[آیه]] دیگر می فرماید: {{متن قرآن|«...یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَالْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»}}؛<ref>[[سوره ابراهیم]]/۴۸.</ref> ...در آن روز که این زمین به زمین دیگر و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدل مىشود و آنان در پیشگاه خداوندِ واحدِ قهار ظاهر مى گردند. |
− | در | + | در حقیقت، انتقام الهی در عالم [[آخرت]]، همان عذابهای گوناگون خداوند است که هر فرد به اندازهای که استحقاق عذاب دارد، گرفتار آن خواهد شد.<ref>محمد سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعاریف، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۳۸۵.</ref> |
− | * ب. انتقام دنیوی: اگر در آیات | + | *ب. انتقام دنیوی: اگر در آیات فوق، انتقام خدای تعالی را به روز قیامت اختصاص داده، با این که خدای تعالی همیشه دارای انتقام است، بدین جهت بوده که انتقام آن روز، عالیترین جلوههای انتقام را دارد.<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۲، ص۸۸.</ref> لکن خداوند از برخی نیز در دنیا انتقام می گیرد؛ مانند عذابهایی که به عنوان انتقام بر قوم [[فرعون]]<ref>[[سوره اعراف]]/۱۳۶.</ref> و قوم [[حضرت شعیب علیه السلام|حضرت شعیب]]<ref>[[سوره حجر]]/۷۹.</ref> نازل شد، یا اینکه برخی اقوام را به انتقام دنیوی تهدید کرده است، چنانکه خطاب به [[پیامبر اسلام]] میفرماید: {{متن قرآن|«فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِک فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ»}}؛<ref>[[سوره زخرف]]/۴۱.</ref> و هرگاه تو را از میان آنها ببریم، حتماً از آنان انتقام خواهیم گرفت! منظور از بردن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از میان امتش، رحلت آن بزرگوار است و اشاره به این دارد که اگر مردم به راه خود همچنان ادامه دهند، در غیاب پیامبرشان شدیداً آنها را مجازات می کنیم.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج۲۱، ص۷۱.</ref> مشروط کردن انتقام به عدم حضور پیامبر در میان [[امّت|امت]]، به خاطر آن است که پیامبر صلی الله علیه وآله مظهر رحمت واسعه الهی و [[رحمة للعالمین]] است و وجود او مانع نزول قهر الهی و بلا و عذاب است. آنچنان که در آیه می فرماید: {{متن قرآن|وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ}} ([[سوره انفال]]، ۳۳)؛ خداوند، تا تو در میان آنها هستى آنها را مجازات نخواهد کرد، و (نیز) تا [[استغفار]] مى کنند خدا عذابشان نمى کند. |
− | + | همچنین قرآن کریم یکی دیگر از انتقامهای دنیوی خداوند را اضلال گناهکاران و گمراهان برشمرده و فرموده است: {{متن قرآن|«وَ مَن یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ... أَلَیسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِىانتِقَام»}}؛<ref>[[سوره زمر]]/۳۶.</ref> و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایتکنندهاى ندارد... آیا خداوند توانا و داراى مجازات نیست؟! عزت و صاحب انتقام بودن خداوند اقتضا می کند از کسی که [[حق]] را انکار کرده و بر [[کفر]] خود اصرار ورزیده، انتقام گرفته شود و انتقامش به این صورت است که او را گمراه کند و راهنمایی نباشد که او را هدایت کند. باید توجه داشت که این گمراه کردن توسط خداوند به عنوان یک مجازات بوده وگرنه خداوند ابتداً هیچکس را گمراه نمی کند؛ بلکه اضلال خداوند، ثانوی است.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۶۲.</ref> | |
− | |||
− | همچنین قرآن کریم یکی دیگر از انتقامهای دنیوی خداوند را اضلال گناهکاران و گمراهان برشمرده و فرموده است: {{متن قرآن|«وَ مَن | ||
− | |||
− | عزت و صاحب انتقام بودن خداوند اقتضا | ||
==علل انتقام گرفتن خداوند== | ==علل انتقام گرفتن خداوند== | ||
− | * الف. انکار و تکذیب آیات | + | *'''الف. انکار و تکذیب آیات الهی:''' کسانی که آیات و نشانه های خداوند را انکار کنند با [[عذاب]] شدید خداوند و انتقام او روبرو خواهند شد: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذینَ کفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَاللَّهُ عَزیزٌ ذُوانْتِقامٍ»}}؛<ref>[[سوره آل عمران|سوره آل عمران]]/۴.</ref> کسانى که به آیات خدا کافر شدند، کیفر شدیدى دارند و خداوند (براى کیفرِ بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | مجازات کردن این گروه با قیدهای "شدید" و "ذوانتقام" تاکید شده؛ چرا که [[کفر]] به آیات خداوند از کفر به خود خداوند بالاتر است؛ زیرا آیات الهی محسوس و ملموس است و کفر به آن اثرش بدتر و بیشتر است؛ لذا کسی که به خدا کافر باشد با مشاهدهی آیات خارجی ممکن است [[ایمان]] بیاورد؛ ولی کسی که به آیات و نشانههای خداوند کافر باشد، حرکت فکری به سوی خداوند نخواهد داشت.<ref>مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتب، ۱۳۸۰ش، چاپ اول، ج۴، ص۷۲.</ref> | |
− | + | تکذیب آیات الهی نیز همانند کفر به آیات الهی از موجبات انتقام الهی است: {{متن قرآن|«فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیمِّ بِأَنَّهُمْ کذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ»}}؛<ref>[[سوره اعراف]]/۱۳۶.</ref> سرانجام از آنها انتقام گرفتیم و آنان را در دریا غرق کردیم؛ زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند. | |
− | + | انتقام گرفتن خداوند از [[فرعون|فرعونیان]] و غرق کردن آنها، جزای عمل آنان بود که در آیهی ۲۵ [[سوره زخرف|سوره زخرف]] نیز به آن اشاره شده است؛ چرا که آنها آیات الهی و دلایل و برهانهایی را که بر صدق [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] علیه السلام و صحت [[نبوت]] او دلالت داشت تکذیب کردند.<ref>طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، چاپ سوم، ج۴، ص۷۲۴.</ref> تکذیب و رویگردانی آنان تا آن حد ادامه یافت که موجب [[غضب]] الهی شد: {{متن قرآن|«فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعینَ»}}؛<ref>[[سوره زخرف]]/۵۵.</ref> اما هنگامى که ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم. "اسف" به معنای اندوه توأم با غضب است.<ref>المفردات فی غریب القرآن، صفحه۷۵.</ref> البته باید به این نکته توجه داشت که اندوه و خشم به آن معنایی که برای مخلوق مطرح است، دربارهی خداوند مفهوم ندارد؛<ref>تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۹۰.</ref> بلکه در اینجا منظور انجام اعمالی بود که موجب خشم میشد.<ref>الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۲۶، ص۳۴۴.</ref> | |
− | + | قرآن در آیات دیگر این گروه را که آیات الهی و رسولان او را تکذیب میکنند و از آن روی میگردانند، مجرم نامیده و آنان را مشمول انتقام الهی دانسته است: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک رُسُلاً إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَیناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذینَ أَجْرَمُوا»}}؛<ref>[[سوره روم]]/۴۷.</ref> و پیش از تو پیامبرانى را بسوى قومشان فرستادیم؛ آنها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند ولى (هنگامى که اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم. | |
− | این که | + | مراد این است که ما رسولان را با نشانه های روشن فرستادیم، لکن آن مجرمان آیات و نشانهها را تکذیب کردند و مستحق عذاب و انتقام الهی شدند.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۸۳.</ref> در آیه دیگر می فرماید: {{متن قرآن|«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ»}}؛<ref>[[سوره سجده]]/۲۲.</ref> چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآورى شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت. |
− | + | این که مجرم نامیده شده اند، چراکه بزرگترین ظلم همان رویگردانی از آیات الهی بعد از یادآوری است؛ بنابراین مستحق انتقام خداوند هستند.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۶۴.</ref> پس توجه به تذکرات الهی و به عبارتی دینداری، متضمن یک نیروی معنوی است که فرد را از ظلم دور می کند؛ حال ظلم به خود باشد یا ظلم به دیگران.<ref>مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدی القران، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق، چاپ اول، ج۱۰، ص۲۳۳.</ref> | |
− | + | *'''ب. ظلم:''' یکی از اقوامی که خداوند از آنان انتقام گرفت، قوم [[حضرت شعیب]] علیه السلام بود که در [[قرآن]] به عنوان "[[اصحاب ایکه]]" معرفی شدهاند. قرآن علت انتقام را [[ظلم]] آنان بیان کرده که [[کفر]] و نافرمانی آنان از [[حق]] بود:<ref>مغنیه، محمدجواد؛ تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج۴، ص۴۸۷.</ref> {{متن قرآن|«وَ إِن کاَنَ أَصْحَابُ الْأَیکةِ لَظَالِمِینَ فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ...»}}؛<ref>[[سوره حجر]]/۷۸ و ۷۹.</ref> اصحاب أیکه [صاحبان سرزمینهاى پردرخت قوم شعیب] مسلماً قوم ستمگرى بودند! ما از آنها انتقام گرفتیم... | |
− | + | اصحاب ایکه در سرزمینی زندگی می کردند که با درختان بسیاری پوشیده شده بود. آنان ظلمهای گوناگونی مانند [[شرک]] به خداوند، راهزنی و کمفروشی انجام می دادند. خداوند حضرت شعیب را به سوی آنان مبعوث کرد؛ ولی آنان وی را تکذیب کردند و مستحق انتقام الهی شدند.<ref>قاسمی، محمد جمال الدین؛ محاسن التأویل، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق، چاپ اول، ج۶، ص۳۴۲.</ref> | |
− | + | *'''ج. عصیان در مقابل احکام الهی:''' خداوند از کسانی که از اوامر او نافرمانی کنند و کارهای تحریم شده او را مرتکب شوند، انتقام می گیرد:<ref>طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۸.</ref> {{متن قرآن|«...وَ مَنْ عادَ فَینْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزیزٌ ذُوانْتِقامٍ»}}؛<ref>[[سوره مائده]]/۹۵.</ref> ...ولى هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام مىگیرد و خداوند، توانا و صاحب انتقام است. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | خداوند | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | {{متن قرآن| | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | خداوند در این آیه میفرماید: نباید در حال [[احرام]]، صیدی انجام داد و در صورت ارتکاب باید [[کفاره]] آن پرداخت شود و این کفاره از این جهت که خطا را میپوشاند، یک نوع [[توبه]] عملی است؛ ولی اگر مجدداً این کار را انجام دهد، نافرمانی بسیار بزرگی انجام داده که کفاره آن را محو نمیکند؛ بلکه فقط انتقام الهی می تواند کفارهی آن باشد.<ref>الفرقان فی تفسیر القران بالقرآن، ج۹، ص۲۳۷.</ref> پس باید به این نکته توجه داشت که مخالفت و عصیان در مقابل [[احکام]] و دستورهای الهی به هر صورتی که باشد، موجب مؤاخذه شده و بنده عاصی به جزای عمل خلاف خود مبتلا خواهد شد.<ref>تفسیر روشن، ج۷، ص۲۲۴.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | *[http://www.pajoohe.ir "انتقام"، دانشنامه پژوهه]، مجتبی بیابانپور، بازیابی: ۲۳ آبان ۱۳۹۲. |
+ | *"انتقام"، دائرةالمعارف قرآن کریم، محمد ابوطالبى، ج۴، ص۴۳۷. | ||
− | [[رده:واژگان قرآنی]] | + | [[رده:واژگان قرآنی]][[رده:معارف قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۳
یکی از اوصاف الهی در قرآن کریم صفت "ذوانتقام" یعنی صاحب انتقام است. انتقام خدا به معناى کیفر دادن گناهکاران براساس حق و عدالت است. مطابق با قرآن، انکار و تکذیب آیات خداوند و ظلم و عصیان، انتقام الهی را در پی دارد و هدف خداوند از انتقام، اصلاح زمین از فساد و یاری مؤمنان است.
محتویات
خداوند صاحب انتقام
مادهی "نقم" در قرآن سیزده بار در رابطه با انتقام خداوند از گناهکاران آمده است. خدای متعال در قرآن چهار بار خود را با وصف "ذو انتقام" معرفی نموده است.[۱] همراه شدن "ذو" که به معنای مالکیت است، با انتقام (ذوانتقام) به این مطلب اشاره دارد که انتقام گرفتن خداوند، از روی اختیار بوده و هدفمند است، نه اینکه غیراختیاری و ناشی از عصبانیت باشد.[۲]
"ذوانتقام" از اسمای حُسنای خداوند است که در همه ی موارد در کنار اسم "عزیز" آمده است: «...وَاللَّهُ عَزیزٌ ذُوانْتِقام»؛[۳] ...و خداوند، توانا و صاحب انتقام است.[۴] علت همراه بودن این دو اسم در قرآن کریم این است که "عزت" به معنای چیره شدن و برتری یافتن است و کسی می تواند انتقام بگیرد که بر دیگران برتری و تسلط داشته باشد.[۵]
هدف خداوند از انتقام گرفتن
در میان ما انسانها رایج است که وقتی عملِ بدِ یک فرد موجب نقص و ضررمان شود، با مجازاتِ وی می خواهیم قلب خود را التیام دهیم و در صورت توان، ضرر خود را جبران نموده، یا به وسیله انتقام، حداقل عصبانیت خود را خالی کنیم؛ اما خدای عزوجل ساحتش مقدستر از آن است که از اعمال بندگانِ بدکارش متضرر شود و یا نقصی بر او وارد آید.[۶]
انتقام خداوند، انتقام مظلوم از ظالم نیست که جنبه تلافی درآوردن داشته باشد؛ همچنین انتقام قاضی از بزهکار نیست که جنبهی تأدیبی و تأمینی داشته باشد؛[۷] بلکه انتقام خداوند که مجازات گناهکاران است بنا به مقتضای عدل الهی است؛ خدا زمانی از یک گروه انتقام می گیرد که اجرای عدالت و اصلاح امور، مقتضای آن را داشته باشد و بر وفق نظام کامل خلقت، انتقام لازم باشد و این زمانی رخ میدهد که برنامهی انسان و جریان امور او برخلاف نظم الهی و در مقابل کتاب، احکام و تکالیف الهی و در مقابل رسولان او باشد؛ در این صورت بر خداوند واجب می شود که او را مؤاخذه و عقاب کند تا رسول خدا و دین خدا را یاری کند و از سویی کفر و مکر شیاطین و دشمنان را نابود ساخته و نور خود را کامل نماید.[۸]
بنابراین هدف خداوند از انتقام، اصلاح زمین از فساد است؛ یعنی مفسدانی را که امید هیچگونه خیری از آنها نیست و همهی منافذ نور و هدایت را بر خودشان بستهاند، از بین برده و ریشهکن میکند.[۹] پس خداوند انتقام گیرنده از ظالمین به خاطر حق مظلومان است[۱۰] که در قرآن می فرماید: «...فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصْرُ الْمُؤْمِنینَ»؛[۱۱] ...ولى (هنگامى که اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یارى کردیم) و یارى مؤمنان، همواره حقى است بر عهدهی ما.
میتوان گفت: هر کجا در قرآن و سنت، انتقام به خدا نسبت داده شده، به دلیل تضییع حقی از حقوق دین الهی و شریعت آسمانی است.[۱۲]
خداوند از گروهی نیز در قیامت انتقام خواهد گرفت که هدف از این انتقام، انجام وعدهی الهی است؛ چرا که خداوند وعده داده است که بزودی در میان بندگانش به حق قضاوت می کند و اعمال آنها را جزا میدهد؛ اگر خیر است جزای خیر و اگر شرّ است جزای شرّ میدهد:[۱۳] «لِیجْزِىَ الَّذِینَ أَسَُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَ یجَْزِىَ الَّذِینَ أَحْسَنُواْ بِالحُْسْنىَ»؛[۱۴] تا بدکاران را به کیفر کارهاى بدشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد.
زمان انتقام گرفتن خداوند
انتقام الهی را از حیث زمان می توان به اخروی و دنیوی تقسیم کرد:
- الف. انتقام اخروی: در برخی از آیات قرآن، زمان انتقام گرفتن خداوند روز قیامت است: «یوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْکبْرى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ»؛[۱۵] (ما از آنها انتقام مىگیریم) در آن روز که آنها را با قدرت خواهیم گرفت؛ آرى ما انتقام گیرندهایم!
در آیه دیگر می فرماید: «...یوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیرَالْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»؛[۱۶] ...در آن روز که این زمین به زمین دیگر و آسمانها (به آسمانهاى دیگرى) مبدل مىشود و آنان در پیشگاه خداوندِ واحدِ قهار ظاهر مى گردند.
در حقیقت، انتقام الهی در عالم آخرت، همان عذابهای گوناگون خداوند است که هر فرد به اندازهای که استحقاق عذاب دارد، گرفتار آن خواهد شد.[۱۷]
- ب. انتقام دنیوی: اگر در آیات فوق، انتقام خدای تعالی را به روز قیامت اختصاص داده، با این که خدای تعالی همیشه دارای انتقام است، بدین جهت بوده که انتقام آن روز، عالیترین جلوههای انتقام را دارد.[۱۸] لکن خداوند از برخی نیز در دنیا انتقام می گیرد؛ مانند عذابهایی که به عنوان انتقام بر قوم فرعون[۱۹] و قوم حضرت شعیب[۲۰] نازل شد، یا اینکه برخی اقوام را به انتقام دنیوی تهدید کرده است، چنانکه خطاب به پیامبر اسلام میفرماید: «فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِک فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ»؛[۲۱] و هرگاه تو را از میان آنها ببریم، حتماً از آنان انتقام خواهیم گرفت! منظور از بردن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از میان امتش، رحلت آن بزرگوار است و اشاره به این دارد که اگر مردم به راه خود همچنان ادامه دهند، در غیاب پیامبرشان شدیداً آنها را مجازات می کنیم.[۲۲] مشروط کردن انتقام به عدم حضور پیامبر در میان امت، به خاطر آن است که پیامبر صلی الله علیه وآله مظهر رحمت واسعه الهی و رحمة للعالمین است و وجود او مانع نزول قهر الهی و بلا و عذاب است. آنچنان که در آیه می فرماید: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ (سوره انفال، ۳۳)؛ خداوند، تا تو در میان آنها هستى آنها را مجازات نخواهد کرد، و (نیز) تا استغفار مى کنند خدا عذابشان نمى کند.
همچنین قرآن کریم یکی دیگر از انتقامهای دنیوی خداوند را اضلال گناهکاران و گمراهان برشمرده و فرموده است: «وَ مَن یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ... أَلَیسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِىانتِقَام»؛[۲۳] و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایتکنندهاى ندارد... آیا خداوند توانا و داراى مجازات نیست؟! عزت و صاحب انتقام بودن خداوند اقتضا می کند از کسی که حق را انکار کرده و بر کفر خود اصرار ورزیده، انتقام گرفته شود و انتقامش به این صورت است که او را گمراه کند و راهنمایی نباشد که او را هدایت کند. باید توجه داشت که این گمراه کردن توسط خداوند به عنوان یک مجازات بوده وگرنه خداوند ابتداً هیچکس را گمراه نمی کند؛ بلکه اضلال خداوند، ثانوی است.[۲۴]
علل انتقام گرفتن خداوند
- الف. انکار و تکذیب آیات الهی: کسانی که آیات و نشانه های خداوند را انکار کنند با عذاب شدید خداوند و انتقام او روبرو خواهند شد: «إِنَّ الَّذینَ کفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَاللَّهُ عَزیزٌ ذُوانْتِقامٍ»؛[۲۵] کسانى که به آیات خدا کافر شدند، کیفر شدیدى دارند و خداوند (براى کیفرِ بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است.
مجازات کردن این گروه با قیدهای "شدید" و "ذوانتقام" تاکید شده؛ چرا که کفر به آیات خداوند از کفر به خود خداوند بالاتر است؛ زیرا آیات الهی محسوس و ملموس است و کفر به آن اثرش بدتر و بیشتر است؛ لذا کسی که به خدا کافر باشد با مشاهدهی آیات خارجی ممکن است ایمان بیاورد؛ ولی کسی که به آیات و نشانههای خداوند کافر باشد، حرکت فکری به سوی خداوند نخواهد داشت.[۲۶]
تکذیب آیات الهی نیز همانند کفر به آیات الهی از موجبات انتقام الهی است: «فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیمِّ بِأَنَّهُمْ کذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ»؛[۲۷] سرانجام از آنها انتقام گرفتیم و آنان را در دریا غرق کردیم؛ زیرا آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.
انتقام گرفتن خداوند از فرعونیان و غرق کردن آنها، جزای عمل آنان بود که در آیهی ۲۵ سوره زخرف نیز به آن اشاره شده است؛ چرا که آنها آیات الهی و دلایل و برهانهایی را که بر صدق حضرت موسی علیه السلام و صحت نبوت او دلالت داشت تکذیب کردند.[۲۸] تکذیب و رویگردانی آنان تا آن حد ادامه یافت که موجب غضب الهی شد: «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعینَ»؛[۲۹] اما هنگامى که ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم. "اسف" به معنای اندوه توأم با غضب است.[۳۰] البته باید به این نکته توجه داشت که اندوه و خشم به آن معنایی که برای مخلوق مطرح است، دربارهی خداوند مفهوم ندارد؛[۳۱] بلکه در اینجا منظور انجام اعمالی بود که موجب خشم میشد.[۳۲]
قرآن در آیات دیگر این گروه را که آیات الهی و رسولان او را تکذیب میکنند و از آن روی میگردانند، مجرم نامیده و آنان را مشمول انتقام الهی دانسته است: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِک رُسُلاً إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَیناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذینَ أَجْرَمُوا»؛[۳۳] و پیش از تو پیامبرانى را بسوى قومشان فرستادیم؛ آنها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند ولى (هنگامى که اندرزها سودى نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم.
مراد این است که ما رسولان را با نشانه های روشن فرستادیم، لکن آن مجرمان آیات و نشانهها را تکذیب کردند و مستحق عذاب و انتقام الهی شدند.[۳۴] در آیه دیگر می فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ»؛[۳۵] چه کسى ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآورى شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت.
این که مجرم نامیده شده اند، چراکه بزرگترین ظلم همان رویگردانی از آیات الهی بعد از یادآوری است؛ بنابراین مستحق انتقام خداوند هستند.[۳۶] پس توجه به تذکرات الهی و به عبارتی دینداری، متضمن یک نیروی معنوی است که فرد را از ظلم دور می کند؛ حال ظلم به خود باشد یا ظلم به دیگران.[۳۷]
- ب. ظلم: یکی از اقوامی که خداوند از آنان انتقام گرفت، قوم حضرت شعیب علیه السلام بود که در قرآن به عنوان "اصحاب ایکه" معرفی شدهاند. قرآن علت انتقام را ظلم آنان بیان کرده که کفر و نافرمانی آنان از حق بود:[۳۸] «وَ إِن کاَنَ أَصْحَابُ الْأَیکةِ لَظَالِمِینَ فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ...»؛[۳۹] اصحاب أیکه [صاحبان سرزمینهاى پردرخت قوم شعیب] مسلماً قوم ستمگرى بودند! ما از آنها انتقام گرفتیم...
اصحاب ایکه در سرزمینی زندگی می کردند که با درختان بسیاری پوشیده شده بود. آنان ظلمهای گوناگونی مانند شرک به خداوند، راهزنی و کمفروشی انجام می دادند. خداوند حضرت شعیب را به سوی آنان مبعوث کرد؛ ولی آنان وی را تکذیب کردند و مستحق انتقام الهی شدند.[۴۰]
- ج. عصیان در مقابل احکام الهی: خداوند از کسانی که از اوامر او نافرمانی کنند و کارهای تحریم شده او را مرتکب شوند، انتقام می گیرد:[۴۱] «...وَ مَنْ عادَ فَینْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزیزٌ ذُوانْتِقامٍ»؛[۴۲] ...ولى هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام مىگیرد و خداوند، توانا و صاحب انتقام است.
خداوند در این آیه میفرماید: نباید در حال احرام، صیدی انجام داد و در صورت ارتکاب باید کفاره آن پرداخت شود و این کفاره از این جهت که خطا را میپوشاند، یک نوع توبه عملی است؛ ولی اگر مجدداً این کار را انجام دهد، نافرمانی بسیار بزرگی انجام داده که کفاره آن را محو نمیکند؛ بلکه فقط انتقام الهی می تواند کفارهی آن باشد.[۴۳] پس باید به این نکته توجه داشت که مخالفت و عصیان در مقابل احکام و دستورهای الهی به هر صورتی که باشد، موجب مؤاخذه شده و بنده عاصی به جزای عمل خلاف خود مبتلا خواهد شد.[۴۴]
پانویس
- ↑ سوره آل عمران/۴، سوره مائده/۹۵، سوره ابراهیم/۴۷، سوره زمر/۳۷.
- ↑ ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر والتنویر، بیتا، ج۳، ص۱۲.
- ↑ سوره آل عمران/۴ و سوره مائده/۹۵.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق، ج۱۲، ص۸۵.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۹۹.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۰.
- ↑ رک: جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۴ش، چاپ دوم، ج۳، ص۱۶۴.
- ↑ رک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۲۸.
- ↑ صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ش، چاپ دوم، ج۱۱، ص۲۶۷.
- ↑ همان، ج۱۶، ص۱۰۲.
- ↑ سوره روم/۴۷.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۸۷.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۰.
- ↑ سوره نجم/۳۱.
- ↑ سوره دخان/۱۶.
- ↑ سوره ابراهیم/۴۸.
- ↑ محمد سبزواری نجفی، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعاریف، ۱۴۰۶ق، ج۶، ص۳۸۵.
- ↑ المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۲، ص۸۸.
- ↑ سوره اعراف/۱۳۶.
- ↑ سوره حجر/۷۹.
- ↑ سوره زخرف/۴۱.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج۲۱، ص۷۱.
- ↑ سوره زمر/۳۶.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۶۲.
- ↑ سوره آل عمران/۴.
- ↑ مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتب، ۱۳۸۰ش، چاپ اول، ج۴، ص۷۲.
- ↑ سوره اعراف/۱۳۶.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، چاپ سوم، ج۴، ص۷۲۴.
- ↑ سوره زخرف/۵۵.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، صفحه۷۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۹۰.
- ↑ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج۲۶، ص۳۴۴.
- ↑ سوره روم/۴۷.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۸۳.
- ↑ سوره سجده/۲۲.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۶۴.
- ↑ مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدی القران، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق، چاپ اول، ج۱۰، ص۲۳۳.
- ↑ مغنیه، محمدجواد؛ تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج۴، ص۴۸۷.
- ↑ سوره حجر/۷۸ و ۷۹.
- ↑ قاسمی، محمد جمال الدین؛ محاسن التأویل، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق، چاپ اول، ج۶، ص۳۴۲.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۲۸.
- ↑ سوره مائده/۹۵.
- ↑ الفرقان فی تفسیر القران بالقرآن، ج۹، ص۲۳۷.
- ↑ تفسیر روشن، ج۷، ص۲۲۴.
منابع
- "انتقام"، دانشنامه پژوهه، مجتبی بیابانپور، بازیابی: ۲۳ آبان ۱۳۹۲.
- "انتقام"، دائرةالمعارف قرآن کریم، محمد ابوطالبى، ج۴، ص۴۳۷.