ادب: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
__toc__ | __toc__ | ||
− | + | '''«اَدَب»''' يك ارزش اخلاقي و اجتماعي است، و به معنای نوعي رفتار پسندیده و سنجيده با مردم و رعایت حسن معاشرت با آنان میباشد. اين رفتار كه از تربيت شايسته نشأت ميگيرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، نگاه کردن، درخواست کردن و... مربوط ميشود. از توصیههای مهم دین [[اسلام]] در امر تربیت فرزندان، آموزش ادب به آنان از دوران کودکی است. | |
− | == | + | ==مفهومشناسی== |
− | «اَدَب» | + | واژه «اَدَب» مفرد آداب، در اصل به معناى دعا (فراخواندن) بوده و «اَدْب» به معناى دعوت و جمع كردن مردم بر سر سفره خود نيز از همين ريشه است.<ref> مقاييساللغه، ج1، ص74.</ref> مفهوم متعارف اَدَب نيز با معناى لغوى آن ارتباط دارد. گويا ادب سفرهاى از نيكىها است كه مردم بر گرد آن جمع مىشوند و همگان آن را نيكو مىشمارند. |
− | + | برخی واژه «ادب» را به معنای تمرین دادن [[نفس]]<ref>فیومی، مصباح المنیر، ج 2، ص9.</ref> و حسن [[اخلاق]]<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج أ ـ ذ، ص29.</ref> دانسته اند. [[ابن منظور]] «ادب» را راهنمای مردم به سوی کار پسندیده، و بازدارنده آنها از کار زشت میداند.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 207.</ref> | |
− | + | تعاریف مشابه دیگری نیز وجود دارد، از جمله [[خواجه عبدالله انصاری]] پیرامون ادب میگوید: «ادب آن است که بنده در اثر شناختن ضرر و زیان تعدّی [از حدود الهی]، حدّ میان غلوّ و جفا را حفظ کند».<ref>خواجه عبدالله انصاری، شرح منازل السائرین، ترجمه شرح عبدالرزاق لاهیجی کاشانی، ص151-152.</ref> [[شیخ طبرسی]] در این باره می گوید: «حفظ حدّ و اندازه هر چیزی و تجاوز ننمودن از آن را ادب گویند».<ref>شیخ طبرسی، الاداب الدینیة للخزانة المعینیة، ترجمه احمد عابدی، ص199.</ref> و نیز در کتاب [[ارشاد القلوب (کتاب)|ارشاد القلوب دیلمی]]، میخوانیم: «حقیقت ادب، جمع شدن صفتهای نیک و دور کردن صفات زشت است».<ref>حسن دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ترجمه عبدالحسین رضایی، ج1، ص383.</ref> | |
− | + | [[علامه طباطبایی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] به بیانی دیگر به تعریف ادب پرداخته و میفرماید: «ادب، هیأت زیبا و پسندیده است که طبع و سلیقه چنین سزاوار میداند که هر عمل مشروعی چه دینی باشد مانند [[دعا]] و چه مشروع عقلی باشد مانند دیدار دوستان، بر طبق آن هیأت واقع شود. به عبارت دیگر: ادب عبارتست از ظرافت عمل.»<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج 6، ص 366.</ref>«ادب»، نوعي رفتار خاص و سنجيده با افراد پيرامون (از كوچك و بزرگ و آشنا و بيگانه) است. اين رفتار كه از تربيت شايسته نشأت مي گيرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، درخواست، سؤال، جواب و ... مربوط مي شود. اين واژه در فرهنگ نامههاى فارسى با كلمات ديگرى مانند فرهنگ، هنر، حُسن معاشرت، طور پسنديده، حرمت، شايستهبودن و... پيوند معنايى دارد.<ref>فرهنگ فارسى، ص178.</ref> | |
+ | واژه «ادب» در [[قرآن کریم]] بکار نرفته، ولى در [[آیه|آيات]] فراوانى به مفهوم آن كه مجموعه گستردهاى از روابط فردى و اجتماعى را دربرمىگيرد، اشاره شده است. | ||
− | + | == ادب در روایات == | |
− | + | * از نكات مهم مربوط به معاشرت، آن است كه آنچه را درباره خود نميپسندي، درباره ديگران هم روا نداني و آنچه نسبت به خويش دوست ميداري، براي ديگران هم بخواهي. به فرموده [[حضرت علی|امام علی]] عليه السلام: «كَفاكَ أدَبا لِنَفسِكَ اجتِنابُ ما تَكرَهُهُ مِن غَيرِكَ»؛<ref>حکمت 412 نهج البلاغه.</ref> در ادب كردن تو نسبت به خويشتن، همين تو را بس كه آنچه را از ديگري ناپسند مي بيني از آن پرهيز كني. همچنین می فرماید: «اذا رأيتَ في غيرك خُلقاً ذميماً فتجنّب من نفسك أمثالَه»؛<ref>ميزان الحكمه، ج 1، ص 70، حديث 374.</ref> هر گاه در ديگري اخلاق ناپسندي را ديدي، بپرهيز كه آن گونه رفتار در خودت نباشد! | |
+ | * هر كس حدّ و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، داراي ادب است. بي ادبي، نوعي ورود به منطقه ممنوعه و پايمال كردن حدّ و حريم در برخوردهاست. امام علی علیه السلام میفرماید: «افضل الأدب أن يقفَ الانسان علي حدّه و لا يتعدّي قدرَه»؛<ref>غررالحكم و دررالکلم.</ref> برترين ادب، آن است كه انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خويش بايستد و از قدر خود فراتر نرود. | ||
+ | * حسب و نسب هم با ادب، ارج مي يابد. شرافت خانوادگی وقتی تکمیل میشود که همراه با ادب باشد، پس حسب و نسب آدمی بدون رعایت ادب ارزشی ندارد. امام علی علیه السلام فرمود: «ادب نیکوترین حسب است و زیادتی دارد بر سایر حسبها.»<ref>وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۶، ص۲۲۱. </ref> | ||
+ | * امام علی علیه السلام میفرماید: «و باید از کسانی نباشی که پند دادن به آنها سود نرساند مگر هنگامی که به آزردن و رنجاندنشان بکوشی. زیرا خردمند به ادب و یاد دادن پند میآموزد و چهارپایان پیروی نمیکنند مگر به زدن.»<ref>ترجمه نهج البلاغه، سید رضی،نامه۳۱، ص۹۳۵.</ref> | ||
+ | * یکی از نکاتی که در روایات درباره ادب دیده میشود، ارتباط ادب با کمال انسانی است؛ اینکه شخصیت آدمی مرتبط با ادب میباشد و هر قدر ادب افزوده گردد شخصیت آدمی نیز بالاتر میرود. امام علی علیه السلام میفرماید: «ای مؤمن، علم و ادب ارزش وجود توست. در تحصیل علم کوشش نما. زیرا به هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود قدر و قیمت تو افزایش مییابد.»<ref>مشکاة الانوار، ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، ص۲۶۷. </ref> | ||
+ | <span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span><span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span>* در [[تربیت دینی|تربیت]] فرزند مهمترین نکتهای که باید مدّ نظر داشت آموزش ادب است. وظیفه هر پدر و مادری این است که فرزند را ادب پسندیده بیاموزد. امام علی علیه السلام در ضمن نامه خود به فرزندش [[امام حسن]] علیه السلام نوشته است: «فرزند عزیزم، در راه ادب آموزی تو از فرصت استفاده کردم و قبل از آنکه دل کودکانهات سخت شود و عقل به اندیشههای دیگری مشغول گردد به تربیت مبادرت نمودم و وظیفه پدری خود را انجام دادم.»<ref>نهجالبلاغه، ترجمه سید علی نقی فیضالاسلام، نامه ۳۱، ص۹۰۹.</ref> و [[امام سجاد علیه السلام|حضرت سجاد]] علیه السلام فرمود: «حق فرزندت به تو این است که بدانی...، موظفی فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی».<ref>مکارم الاخلاق، شیخ حسن طبرسی، ج۲، ص۳۴۵.</ref> | ||
+ | <span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span><span class="tooltiptext"><span class="outlink"></span></span>* در روایات، بهترین [[ارث|ارثی]] را که برای فرزندان میتوان به جای گذاشت، ادب معرفی شده است. امام علی علیه السلام میفرماید: «بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست».<ref>الحدیث، محمد تقی فلسفی ج۱، ص۴۹.</ref> | ||
+ | * امام علی علیه السلام درباره لزوم ادب پیشوایان میفرماید: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً، فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ؛ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ؛ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا، أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ.» كسى كه خود را در مقام پيشوايى و امامت بر مردم قرار مىدهد بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران مىپردازد به تعليم خويش بپردازد و بايد تأديب و تعليم او نسبت به ديگران پيش از آنكه با زبانش باشد با عمل صورت گيرد و كسى كه معلّم و ادب كننده خويشتن است به احترام سزاوارتر از كسى است كه معلّم ومربّى مردم است.<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷3.</ref> | ||
− | + | ==برخی از آداب عمومى در قرآن== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==برخی از آداب عمومى== | ||
===ادب حضور در مكانهاى مقدس=== | ===ادب حضور در مكانهاى مقدس=== | ||
سطر ۲۲۰: | سطر ۷۶: | ||
===ادب مهمانی و مهمانداری=== | ===ادب مهمانی و مهمانداری=== | ||
− | برخى مفسران از آيات قرآن كريم، آدابى را براى [[مهمانی و مهمانداری|مهمان دارى]] استفاده كردهاند: پس از ورود مهمان بىدرنگ به پذيرايى او مبادرت شود و مهمان كمتر در انتظار پذيرايى بماند و ميزبان، پنهانى و دور از چشم مهمان براى فراهم ساختن غذا اقدام كند تا او وى را از اين كار بازندارد:<ref> مجمعالبيان، ج9، ص237؛ الصافى، ج5، ص71.</ref>{{متن قرآن|«هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين... فَراغَ اِلى اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمين»}} ( | + | برخى مفسران از آيات قرآن كريم، آدابى را براى [[مهمانی و مهمانداری|مهمان دارى]] استفاده كردهاند: پس از ورود مهمان بىدرنگ به پذيرايى او مبادرت شود و مهمان كمتر در انتظار پذيرايى بماند و ميزبان، پنهانى و دور از چشم مهمان براى فراهم ساختن غذا اقدام كند تا او وى را از اين كار بازندارد:<ref> مجمعالبيان، ج9، ص237؛ الصافى، ج5، ص71.</ref>{{متن قرآن|«هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين... فَراغَ اِلى اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمين»}} ([[سوره ذاريات]]، 24ـ26). |
مهمان نيز نبايد بدون دعوت به خانه كسى برود و پس از پذيرايى و تناول غذا نيز بيش از حد معمول در خانه ميزبان نماند تا مزاحم او و خانوادهاش نشود: {{متن قرآن|«اِذا دُعيتُم فَادخُلوا فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا...»}} ([[سوره احزاب]]، 53). | مهمان نيز نبايد بدون دعوت به خانه كسى برود و پس از پذيرايى و تناول غذا نيز بيش از حد معمول در خانه ميزبان نماند تا مزاحم او و خانوادهاش نشود: {{متن قرآن|«اِذا دُعيتُم فَادخُلوا فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا...»}} ([[سوره احزاب]]، 53). | ||
سطر ۲۴۰: | سطر ۹۶: | ||
دین [[اسلام]]، افزون بر آن كه مسلمانان را به رعايت [[اخلاق]] و آداب با يكديگر مىخواند، به آنان سفارش مىكند كه در برخورد با مخالفان عقيدتى هم آداب را رعايت كنند: | دین [[اسلام]]، افزون بر آن كه مسلمانان را به رعايت [[اخلاق]] و آداب با يكديگر مىخواند، به آنان سفارش مىكند كه در برخورد با مخالفان عقيدتى هم آداب را رعايت كنند: | ||
− | *رعايت ادب در گفتار و پرهيز از سبّ و ناسزاگويى: {{متن قرآن|«ولاتَسُبُّوا الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عَدوًا بِغَيرِ عِلم...».}} ([[سوره انعام]]، 108) | + | *رعايت ادب در گفتار و پرهيز از سبّ و ناسزاگويى: {{متن قرآن|«ولاتَسُبُّوا الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عَدوًا بِغَيرِ عِلم...».}} ([[سوره انعام]]، 108). |
− | *سخن گفتن با آنان با نرمى و [[مدارا]]: {{متن قرآن|«اِذهَبا اِلى فِرعَونَ اِنَّهُ طَغى × فَقولا لَهُ قَولاً لَيِّنـًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ اَو يَخشى»}} | + | *سخن گفتن با آنان با نرمى و [[مدارا]]: {{متن قرآن|«اِذهَبا اِلى فِرعَونَ اِنَّهُ طَغى × فَقولا لَهُ قَولاً لَيِّنـًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ اَو يَخشى»}} ([[سوره طه]]، 43ـ44). |
− | *دعوت آنان همراه با پند نيكو: {{متن قرآن|«اُدعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ»}} | + | *دعوت آنان همراه با پند نيكو: {{متن قرآن|«اُدعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ»}} ([[سوره نحل]]، 125) و... . |
===ادب در امور جنسى=== | ===ادب در امور جنسى=== | ||
سطر ۲۵۵: | سطر ۱۱۱: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | *دائرة المعارف قرآن | + | *[[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن كريم]]، محمد ابوطالبی، جلد دوم. |
*[https://www.hawzahnews.com/news/457853/%D8%A7%D8%AF%D8%A8-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%DB%8C%D9%85 "ادب چیست و از که آموزیم؟"، خبرگزاری حوزه]. | *[https://www.hawzahnews.com/news/457853/%D8%A7%D8%AF%D8%A8-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D9%87-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%DB%8C%D9%85 "ادب چیست و از که آموزیم؟"، خبرگزاری حوزه]. | ||
− | *سایت | + | *[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%AF%D8%A8-literature__a-36099.aspx "ادب"، سایت پژوهه]. |
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
[[رده:اخلاق اجتماعی]] | [[رده:اخلاق اجتماعی]] |
نسخهٔ ۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۷
محتویات
- ۱ مفهومشناسی
- ۲ ادب در روایات
- ۳ برخی از آداب عمومى در قرآن
- ۳.۱ ادب حضور در مكانهاى مقدس
- ۳.۲ ادب برخورد با اولياى الهى
- ۳.۳ ادب برخورد با پدر و مادر
- ۳.۴ ادب شاگرد در برابر استاد
- ۳.۵ ادب ورود به خانه ديگران
- ۳.۶ ادب سلام کردن
- ۳.۷ ادب مهمانی و مهمانداری
- ۳.۸ ادب نشستن در مجالس عمومى
- ۳.۹ ادب برخورد با سفيهان و نادانان
- ۳.۱۰ ادب برخورد با مخالفان عقيدتى
- ۳.۱۱ ادب در امور جنسى
- ۴ پانویس
- ۵ منابع
«اَدَب» يك ارزش اخلاقي و اجتماعي است، و به معنای نوعي رفتار پسندیده و سنجيده با مردم و رعایت حسن معاشرت با آنان میباشد. اين رفتار كه از تربيت شايسته نشأت ميگيرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، نگاه کردن، درخواست کردن و... مربوط ميشود. از توصیههای مهم دین اسلام در امر تربیت فرزندان، آموزش ادب به آنان از دوران کودکی است.
مفهومشناسی
واژه «اَدَب» مفرد آداب، در اصل به معناى دعا (فراخواندن) بوده و «اَدْب» به معناى دعوت و جمع كردن مردم بر سر سفره خود نيز از همين ريشه است.[۱] مفهوم متعارف اَدَب نيز با معناى لغوى آن ارتباط دارد. گويا ادب سفرهاى از نيكىها است كه مردم بر گرد آن جمع مىشوند و همگان آن را نيكو مىشمارند.
برخی واژه «ادب» را به معنای تمرین دادن نفس[۲] و حسن اخلاق[۳] دانسته اند. ابن منظور «ادب» را راهنمای مردم به سوی کار پسندیده، و بازدارنده آنها از کار زشت میداند.[۴]
تعاریف مشابه دیگری نیز وجود دارد، از جمله خواجه عبدالله انصاری پیرامون ادب میگوید: «ادب آن است که بنده در اثر شناختن ضرر و زیان تعدّی [از حدود الهی]، حدّ میان غلوّ و جفا را حفظ کند».[۵] شیخ طبرسی در این باره می گوید: «حفظ حدّ و اندازه هر چیزی و تجاوز ننمودن از آن را ادب گویند».[۶] و نیز در کتاب ارشاد القلوب دیلمی، میخوانیم: «حقیقت ادب، جمع شدن صفتهای نیک و دور کردن صفات زشت است».[۷]
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به بیانی دیگر به تعریف ادب پرداخته و میفرماید: «ادب، هیأت زیبا و پسندیده است که طبع و سلیقه چنین سزاوار میداند که هر عمل مشروعی چه دینی باشد مانند دعا و چه مشروع عقلی باشد مانند دیدار دوستان، بر طبق آن هیأت واقع شود. به عبارت دیگر: ادب عبارتست از ظرافت عمل.»[۸]«ادب»، نوعي رفتار خاص و سنجيده با افراد پيرامون (از كوچك و بزرگ و آشنا و بيگانه) است. اين رفتار كه از تربيت شايسته نشأت مي گيرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، درخواست، سؤال، جواب و ... مربوط مي شود. اين واژه در فرهنگ نامههاى فارسى با كلمات ديگرى مانند فرهنگ، هنر، حُسن معاشرت، طور پسنديده، حرمت، شايستهبودن و... پيوند معنايى دارد.[۹]
واژه «ادب» در قرآن کریم بکار نرفته، ولى در آيات فراوانى به مفهوم آن كه مجموعه گستردهاى از روابط فردى و اجتماعى را دربرمىگيرد، اشاره شده است.
ادب در روایات
- از نكات مهم مربوط به معاشرت، آن است كه آنچه را درباره خود نميپسندي، درباره ديگران هم روا نداني و آنچه نسبت به خويش دوست ميداري، براي ديگران هم بخواهي. به فرموده امام علی عليه السلام: «كَفاكَ أدَبا لِنَفسِكَ اجتِنابُ ما تَكرَهُهُ مِن غَيرِكَ»؛[۱۰] در ادب كردن تو نسبت به خويشتن، همين تو را بس كه آنچه را از ديگري ناپسند مي بيني از آن پرهيز كني. همچنین می فرماید: «اذا رأيتَ في غيرك خُلقاً ذميماً فتجنّب من نفسك أمثالَه»؛[۱۱] هر گاه در ديگري اخلاق ناپسندي را ديدي، بپرهيز كه آن گونه رفتار در خودت نباشد!
- هر كس حدّ و مرز خود را بشناسد و از آن فراتر نرود، داراي ادب است. بي ادبي، نوعي ورود به منطقه ممنوعه و پايمال كردن حدّ و حريم در برخوردهاست. امام علی علیه السلام میفرماید: «افضل الأدب أن يقفَ الانسان علي حدّه و لا يتعدّي قدرَه»؛[۱۲] برترين ادب، آن است كه انسان بر سر حدّ و مرز و اندازه خويش بايستد و از قدر خود فراتر نرود.
- حسب و نسب هم با ادب، ارج مي يابد. شرافت خانوادگی وقتی تکمیل میشود که همراه با ادب باشد، پس حسب و نسب آدمی بدون رعایت ادب ارزشی ندارد. امام علی علیه السلام فرمود: «ادب نیکوترین حسب است و زیادتی دارد بر سایر حسبها.»[۱۳]
- امام علی علیه السلام میفرماید: «و باید از کسانی نباشی که پند دادن به آنها سود نرساند مگر هنگامی که به آزردن و رنجاندنشان بکوشی. زیرا خردمند به ادب و یاد دادن پند میآموزد و چهارپایان پیروی نمیکنند مگر به زدن.»[۱۴]
- یکی از نکاتی که در روایات درباره ادب دیده میشود، ارتباط ادب با کمال انسانی است؛ اینکه شخصیت آدمی مرتبط با ادب میباشد و هر قدر ادب افزوده گردد شخصیت آدمی نیز بالاتر میرود. امام علی علیه السلام میفرماید: «ای مؤمن، علم و ادب ارزش وجود توست. در تحصیل علم کوشش نما. زیرا به هر مقداری که بر دانش و ادبت افزوده شود قدر و قیمت تو افزایش مییابد.»[۱۵]
* در تربیت فرزند مهمترین نکتهای که باید مدّ نظر داشت آموزش ادب است. وظیفه هر پدر و مادری این است که فرزند را ادب پسندیده بیاموزد. امام علی علیه السلام در ضمن نامه خود به فرزندش امام حسن علیه السلام نوشته است: «فرزند عزیزم، در راه ادب آموزی تو از فرصت استفاده کردم و قبل از آنکه دل کودکانهات سخت شود و عقل به اندیشههای دیگری مشغول گردد به تربیت مبادرت نمودم و وظیفه پدری خود را انجام دادم.»[۱۶] و حضرت سجاد علیه السلام فرمود: «حق فرزندت به تو این است که بدانی...، موظفی فرزندت را با آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهی».[۱۷] * در روایات، بهترین ارثی را که برای فرزندان میتوان به جای گذاشت، ادب معرفی شده است. امام علی علیه السلام میفرماید: «بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندش بهتر از عطیه ادب و تربیت پسندیده نیست».[۱۸]
- امام علی علیه السلام درباره لزوم ادب پیشوایان میفرماید: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً، فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ؛ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ؛ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا، أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ.» كسى كه خود را در مقام پيشوايى و امامت بر مردم قرار مىدهد بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران مىپردازد به تعليم خويش بپردازد و بايد تأديب و تعليم او نسبت به ديگران پيش از آنكه با زبانش باشد با عمل صورت گيرد و كسى كه معلّم و ادب كننده خويشتن است به احترام سزاوارتر از كسى است كه معلّم ومربّى مردم است.[۱۹]
برخی از آداب عمومى در قرآن
ادب حضور در مكانهاى مقدس
يكى از آداب مورد توجه قرآن، ادب حضور در مكانهايى است كه نوعى تقدّس دارند. اين مكانها يا همانند مساجد و معابد از آغاز، مكانى مقدس در نظر گرفته شدهاند؛ چنانكه خداوند به حضرت موسى عليه السلام فرمان مىدهد. هنگام حضور در سرزمين مقدس «طُوى» كفشها را درآورده، پاى برهنه باشد: «فَاخلَع نَعلَيكَ اِنَّكَ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُوًى». (سوره طه، 12)
يا به واسطه حضور اولياى خاص الهى مانند پيامبران، قداست يافتهاند؛ چنان كه افراد باايمان موظفاند هنگام حضور در خانههاى پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله ادب را رعايت كرده با اجازه وارد شوند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتَ النَّبىِّ اِلاّ اَن يُؤذَنَ لَكُم...». (سوره احزاب، 53)
رعايت اين ادب پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله نيز نيكو شمرده شده است؛ چنان كه در جوامع حديثى شيعه، خواندن اذن دخول از آداب زيارت آن حضرت بشمار مىرود و رعايت اين ادب هنگام حضور در مرقدهاى مطهر امامان عليهم السلام نيز سفارش شده است.[۲۰]
ادب برخورد با اولياى الهى
خداوند در قرآن به مؤمنان فرمان مىدهد هنگام سخن گفتن با پيامبر صلى الله عليه وآله، صداى خود را بلند نكنند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَرفَعوا اَصوتَكُم فَوقَ صَوتِ النَّبىِّ ولا تَجهَروا لَهُ بِالقَولِ...». (سوره حجرات، 2)
افزون بر اين، سخن گفتن آرام و مؤدّبانه با آن حضرت، نشانه پرهيزكارى دانسته شده:«إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ...» (سوره حجرات، 3).
و كسانى كه بدون رعايت حرمت پيامبر، وى را از فراسوى حجرهها (از درون خانههاى خود) صدا مىزنند، افرادى نابخرد و نادان شمرده شدهاند: «اِنَّ الَّذينَ يُنادونَكَ مِن وراءِ الحُجُرتِ اَكثَرُهُم لايَعقِلون» (حجرات، 4)؛ آیت الله مکارم شیرازی در این باره میفرماید: «اصولاً هر قدر سطح خرد و عقل شخص بالاتر رود بر ادب او افزوده میشود؛ زیرا ارزشها و ضد ارزشها را بهتر درک میکند و به همین دلیل، بیادبی همیشه نشانه بیخردی است، یا به تعبیر دیگر بیادبی، کار حیوان و ادب، کار انسان است.»[۲۱]
در قرآن كريم، رعايت اين ادب در برابر ديگران نيز سفارش شده است: «...واغضُض مِن صَوتِكَ...». (سوره لقمان، 19)
ادب برخورد با پدر و مادر
يكى از مهمترين آدابى كه اسلام بر آن تأكيد فراوان دارد، ادب برخورد با پدر و مادر است. در آياتى از قرآن كريم به اين مسأله اشاره شده؛ از جمله سفارش خداوند به گفتار كريمانه با والدين و لزوم پرهيز از تندخويى با آنان است: «وقَضى رَبُّكَ اَلاّ تَعبُدوا اِلاّ اِيّاهُ وبِالولِدَينِ اِحسنـًا اِمّا يَبلُغَنَّ عِندَكَ الكِبَرَ اَحَدُهُما اَو كِلاهُما فَلاتَقُل لَهُما اُفّ و لاتَنهَرهُما وقُل لَهُما قَولاً كَريمـا × واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَةِ...». (سوره اسراء، 23ـ24) برخى مفسّران مقصود از گفتار كريمانه را نخواندن آنها به اسم دانستهاند.
حتی پدر و مادر بىايمان نيز از نگاه قرآن داراى ارج ويژهاى هستند و رعايت ادب و ملاطفت با آنها نيز لازم شمرده شده است: «و اِن جهَداكَ عَلى اَن تُشرِكَ بى ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ فَلا تُطِعهُما وصاحِبهُما فِى الدُّنيا مَعروفـًا...» (سوره لقمان، 15).
ادب شاگرد در برابر استاد
بر اساس آيات قرآن، شكيبا بودن و اطاعت از استاد، ادب و شرط تعلّم است؛ چنان كه حضرت موسى عليه السلام بر اطاعت كامل خود از حضرت خضر عليه السلام و سرپيچى نكردن از فرمانهاى او تأكيد كرد. به گفته برخى مفسران، موارد فراوانى از ادب و متانت در كلام موسى عليه السلام ديده مىشود:
- درخواست خود را جهت يادگيرى با استفهام آغاز كرد: «قالَ لَهُ موسى هَل اَتَّبِعُكَ عَلى اَن تُعَلِّمَنِ...» (سوره كهف، 66).
- مبدأ علم خضر را به جهت تكريم ذكر نكرد و با صيغه مجهول آورد.
- علم او را رشدآفرين دانست: «مِمّا عُلِّمتَ رُشدا» (سوره كهف، 66).[۲۲]
ادب ورود به خانه ديگران
مؤمنان بايد هنگام ورود به خانه ديگران اجازه بگيرند و چنانچه به عللى به آنها اجازه ورود داده نشد، برگردند: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا لاتَدخُلوا بُيوتـًا غَيرَ بُيوتِكُم حَتّى تَستَأنِسوا... فَلاتَدخُلوها حَتّى يُؤذَنَ لَكُم واِن قيلَ لَكُمُ ارجِعوا فَارجِعوا هُوَ اَزكى...» (سوره نور، 27ـ28).
ادب سلام کردن
تحيّت ويژه مسلمانان به استناد آيات و روايات بسيار، سلام كردن است. سلام كردن، خود رفتارى مستحب، ولى پاسخ به آن واجب است.[۲۳] در آيات قرآن در موارد ذيل از تحيت «سلام» ياد شده است:
- سلام كردن هنگام ورود به خانه: «فَاِذا دَخَلتُم بُيوتـًا فَسَلِّموا عَلى اَنفُسِكُم تَحِيَّةً مِن عِندِاللّهِ مُبـرَكَةً طَيِّبَةً» (سوره نور، 61).
- اظهار ادب فرشتگان مهمان حضرت ابراهيم عليه السلام با سلام كردن بر ابراهيم و پاسخ آن حضرت: «هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين × اِذ دَخَلوا عَلَيهِ فَقالوا سَلمـًا قالَ سَلمٌ...» (سوره ذاريات، 24ـ25).
- پاسخ سلام با عبارتى بهتر و نيكوتر: «واِذَا حُيّيتُم بِتَحِيَّة فَحَيّوا بِاَحسَنَ مِنها...» (سوره نساء، 86).
- سفارش خداوند به پيامبر مبنى بر سلام به مؤمنان: «واِذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤمِنونَ بِايتِنا فَقُل سَلمٌ عَلَيكُم...» (سوره انعام، 54).
- تحيّت و اظهار ادب بهشتيان به يكديگر با سلام كردن: «...و تَحِيَّتُهُم فِيها سَلمٌ...» (سوره يونس، 10).
ادب مهمانی و مهمانداری
برخى مفسران از آيات قرآن كريم، آدابى را براى مهمان دارى استفاده كردهاند: پس از ورود مهمان بىدرنگ به پذيرايى او مبادرت شود و مهمان كمتر در انتظار پذيرايى بماند و ميزبان، پنهانى و دور از چشم مهمان براى فراهم ساختن غذا اقدام كند تا او وى را از اين كار بازندارد:[۲۴]«هَل اَتكَ حَديثُ ضَيفِ اِبرهيمَ المُكرَمين... فَراغَ اِلى اَهلِهِ فَجاءَ بِعِجل سَمين» (سوره ذاريات، 24ـ26).
مهمان نيز نبايد بدون دعوت به خانه كسى برود و پس از پذيرايى و تناول غذا نيز بيش از حد معمول در خانه ميزبان نماند تا مزاحم او و خانوادهاش نشود: «اِذا دُعيتُم فَادخُلوا فَاِذا طَعِمتُم فَانتَشِروا...» (سوره احزاب، 53).
ادب نشستن در مجالس عمومى
از آداب اجتماعى مورد توجه قرآن، جا دادن به تازه واردان در مجالس عمومى است: «ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِذا قيلَ لَكُم تَفَسَّحوا فِى المَجلِسِ فَافسَحوا يَفسَحِ اللّهُ لَكُم... يَرفَعِ اللّهُ الَّذينَ ءامَنوا مِنكُم والَّذينَ اوتُواالعِلمَ دَرَجت...» (سوره مجادله، 11).
شأن نزول این آيه درباره گروهى از شركت كنندگان در جنگ بدر است كه در «صفّه» بر پيامبر و يارانش وارد شدند. پيامبر دستور داد كه حاضران به آنان جاى دهند. برخى اين عمل پيامبر صلى الله عليه و آله را نوعى ادب آموزى و درس احترام گذاشتن به پيشگامان جهاد و ايمان دانستهاند.[۲۵]
ادب برخورد با سفيهان و نادانان
رعايت ادب در برخورد با جاهلان و نادانان از ويژگىهاى بندگان ممتاز خداوند است: «وعِبادُ الرَّحمنِ الَّذينَ يَمشونَ عَلَى الاَرضِ هَونـًا و اِذا خاطَبَهُمُ الجهِلونَ قالوا سَلما» (سوره فرقان، 63).
و اين ادب چيزى جز برخورد و رفتارى كريمانه با آنان نيست: «...واِذا مَرّوا بِاللَّغوِ مَرّوا كِراما» (سوره فرقان، 72)؛ چنانكه در آياتى ديگر به حسن گفتار با سفيهان و نادانان سفارش شده است: «...وقولوا لَهُم قَولاً مَعروفا» (سوره نساء، 5).
ادب برخورد با مخالفان عقيدتى
دین اسلام، افزون بر آن كه مسلمانان را به رعايت اخلاق و آداب با يكديگر مىخواند، به آنان سفارش مىكند كه در برخورد با مخالفان عقيدتى هم آداب را رعايت كنند:
- رعايت ادب در گفتار و پرهيز از سبّ و ناسزاگويى: «ولاتَسُبُّوا الَّذينَ يَدعونَ مِن دونِ اللّهِ فَيَسُبُّوا اللّهَ عَدوًا بِغَيرِ عِلم...». (سوره انعام، 108).
- سخن گفتن با آنان با نرمى و مدارا: «اِذهَبا اِلى فِرعَونَ اِنَّهُ طَغى × فَقولا لَهُ قَولاً لَيِّنـًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ اَو يَخشى» (سوره طه، 43ـ44).
- دعوت آنان همراه با پند نيكو: «اُدعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ» (سوره نحل، 125) و... .
ادب در امور جنسى
يكى از آداب مورد تأكيد قرآن، عدم تصريح به عناوين جنسى است؛ براى مثال از عمل آميزش همواره با الفاظ كنايى مانند «رفث» (سوره بقره، 187)، «لمس» (سوره مائده، 6)، «مسّ» (سوره آل عمران، 47؛ سوره مريم، 20)، «اتيان» (سوره بقره، 222)، «مباشره» (سوره بقره، 187)، «دخول» (سوره نساء، 23) و «قرب» (سوره بقره، 222) استفاده كرده است.
يكى ديگر از آداب امور جنسى، عدم حضور در خلوتِ زن و شوهر است. بر اساس آيات قرآن، خدمتگزاران و كودكان بالغ موظفند هنگام ورود به اتاقى كه پدر و مادر در آن قرار دارند، اجازه بگيرند؛ (سوره نور، 58ـ59)؛ حتى كودكان نابالغ كه پيوسته نزد پدر و مادر هستند، لازم است اينگونه تأديب شوند كه دست كم در سه زمان (پيش از نماز صبح پس از نماز عشاء و هنگام ظهر) كه به طور معمول پدر و مادر به استراحت مىپردازند، بدون اجازه به اتاق آنان وارد نشوند. (سوره نور، 58) برخى از مفسران اين دستور قرآنى را نوعى ادب اسلامى دانستهاند.[۲۶]
پانویس
- ↑ مقاييساللغه، ج1، ص74.
- ↑ فیومی، مصباح المنیر، ج 2، ص9.
- ↑ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج أ ـ ذ، ص29.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج 1، ص 207.
- ↑ خواجه عبدالله انصاری، شرح منازل السائرین، ترجمه شرح عبدالرزاق لاهیجی کاشانی، ص151-152.
- ↑ شیخ طبرسی، الاداب الدینیة للخزانة المعینیة، ترجمه احمد عابدی، ص199.
- ↑ حسن دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ترجمه عبدالحسین رضایی، ج1، ص383.
- ↑ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، ج 6، ص 366.
- ↑ فرهنگ فارسى، ص178.
- ↑ حکمت 412 نهج البلاغه.
- ↑ ميزان الحكمه، ج 1، ص 70، حديث 374.
- ↑ غررالحكم و دررالکلم.
- ↑ وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۶، ص۲۲۱.
- ↑ ترجمه نهج البلاغه، سید رضی،نامه۳۱، ص۹۳۵.
- ↑ مشکاة الانوار، ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، ص۲۶۷.
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه سید علی نقی فیضالاسلام، نامه ۳۱، ص۹۰۹.
- ↑ مکارم الاخلاق، شیخ حسن طبرسی، ج۲، ص۳۴۵.
- ↑ الحدیث، محمد تقی فلسفی ج۱، ص۴۹.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۷3.
- ↑ بحارالانوار، ج97، ص211.
- ↑ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی ج۲۲، ص۱۴۰.
- ↑ الميزان، ج13، ص343.
- ↑ الكافى، ج2، ص644ـ647؛ بحارالانوار، ج76، ص10.
- ↑ مجمعالبيان، ج9، ص237؛ الصافى، ج5، ص71.
- ↑ تفسیر نمونه، ج23، ص439.
- ↑ تفسیر نمونه، ج14، ص545.
منابع
- دائرةالمعارف قرآن كريم، محمد ابوطالبی، جلد دوم.
- "ادب چیست و از که آموزیم؟"، خبرگزاری حوزه.
- "ادب"، سایت پژوهه.