ابن یمین: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{خوب}} | |
+ | '''«امير فخرالدين محمود طغرايى فريومدى»''' معروف به '''«ابن یَمین»''' (م، ۷۶۹ ق)، ادیب و شاعر نامدار [[شیعه]] [[ایران|ايرانی]] است. ابن يمين در سرودن انواع [[شعر]] از [[غزل]] و [[قصیده|قصيده]] و [[رباعى]] و [[ترکیب بند|تركيببند]] و [[ترجیع بند|ترجيعبند]] تبحر داشت، اما [[قطعه (شعر)|قطعات]] وى كه در موضوعات [[اخلاق|اخلاقى]] و اجتماعی سروده شده، در زمره شاهكارهاى ادب فارسى به شمار مىروند. برخی از بهترین قصاید او در مدح [[امام علی]] (علیهالسلام) و فرزندان اوست. | ||
− | == | + | ==زندگینامه== |
− | پدرش از | + | امیر فخرالدین محمود بن یمینالدین طغرایی فریومدی، شاعر پارسی گوی سدۀ ۸ قمری است. پدرش امیر یمینالدین (م، ۷۲۲ ق)، از ترکستان به فريومد از توابع سبزوار كوچ كرد و در آنجا سکنی گزيد. او مردی ادیب و فاضل و شاعر بود و در دستگاه خواجه علاءالدین محمد فریومدی، صاحب [[دیوان (تشکیلات اداری)|دیوان]] و وزیر [[خراسان]]، به شغل استیفا و طغرانویسی اشتغال داشت و ظاهراً از همین روی به طغرایی شهرت یافته بود. |
− | + | تاریخ ولادت ابنیمین به درستی معلوم نیست، اما چون در بعضی از اشعار خود به سالهای ۷۰۳ و ۷۰۴ ق. اشاره میکند و در این اوقات اگر دست کم نزدیک به ۲۰ سال داشته باشد، طبعاً سال ولادت او را میتوان در حدود ۶۸۵ ق. قرار داد. | |
− | |||
− | + | ابنیمین دوران کودکی را در زادگاه خود فریومد، گذرانید و در همانجا به تحصیل مقدمات علوم پرداخت و شاید در همین دوران بود که به گفتۀ خود در علوم معقول و منقول مهارت یافت. پدرش در پرورش استعداد شاعری او مؤثر بود و از روزگار نوجوانیِ فرزند خود با او مشاعره و مناظره داشت. ظاهراً مکاتبات شعری این دو در آن روزگار شهرتی داشته است. | |
− | + | شغل دیوانی و طغرانویسی در خاندان ابنیمین موروثی بود و او نیز در جوانی چندی به این کار مشغول شد. نخست مانند پدر به دستگاه خواجه علاءالدین تعلق یافت و هنگامی که سلطان ابوسعید بهادرخان درگذشت (۷۳۶ ق)، او نیز همراه خواجه علاءالدین وزیر به دربار طغای تمور پیوست و چندسالی در استراباد بود، ولی با بالا گرفتن کار [[سربداران]] و کشته شدن خواجه علاءالدین در جنگ با این گروه در ۷۴۲ ق. ابنیمین به سبزوار رفت و به خدمت وجیهالدین مسعود، امیر سربداران درآمد و با او در جنگی که میان سربداران و ملک معزالدین حسین کرت، فرمانروایان هرات در ۷۴۳ ق. در زاوه (تربت حیدریۀ کنونی) درگرفت، شرکت جست. امیر مسعود در جنگ شکست خورد و از میدان گریخت و گروهی از یاران او به اسارت افتادند. | |
− | + | [[دیوان (شعر)|دیوان]] اشعار ابنیمین در این گیر و دار ناپدید گردید و او خود نیز گرفتار و به حضور ملک حسین برده شد. ملک حسین از او دلجویی، و او را آزاد کرد. وی سپس قطعهای در تأسف بر از دست رفتن دیوان خود و مدح سلطان سرود و به پیشگاه ملک عرضه نمود. ابنیمین پس از این واقعه چند سالی در خمت سلطان هرات گذراند و [[قصیده|قصایدی]] در مدح او و بعضی از بزرگان دربار او سرود، ولی سرانجام به زادگاه خود رفت و در مزرعهای که از پدر به میراث برده بود، اقامت کرد. با اینهمه نسبت به امیران سربدار که چون او [[شیعه|شیعی]] مذهب بودند، ارادت میورزید و با آنکه از دستگاه امیران و شاهان دوری گزیده بود، از عنایات فرمانروایان این گروه برخوردار بود و قصایدی در مدح اکثر آنان، از وجیهالدین مسعود تا نجمالدین علی مؤید آخرین امیر سربداران، در دیوان او دیده میشود. | |
− | + | وی ظاهراً در جوانی سفری به جرجان کرده و از آنجا با پدر خود مکاتباتی به نظم داشته است و چنانکه از دیوان او برمیآید، چندی در [[تبریز]] و سلطانیه و مدتی نیز در [[عراق]] اقامت داشته است. در تبریز به دستگاه غیاثالدین محمد، پسر خواجه رشیدالدین فضلالله و وزیر سلطان ابوسعید تعلق داشته و در عراق در خدمت خواجه سعدالدین مسعود، از امیران اینجو، بوده است، ولی تعیین تاریخ این سفرها به درستی ممکن نیست. از گفتههای خود او چنین برمیآید که در تبریز و سلطانیه و عراق، روزگارش به خوشی و آسودگی نمیگذشته و قدر و منزلتش را نمیشناختهاند. | |
− | + | در ۷۵۴ ق، هنگامی که خواجه یحیی کَرّابی، امیر سربدار، برای ملاقات طغای تمور به استراباد و مازندران رفت، ابنیمین نیز همراه او بود و در این سفر که باید آخرین سفر او از فریومد بوده باشد، قصایدی در مدح ممدوح دیرین خود سرود و از دوستی و اتحاد میان امیر سربدار و طغای تمور اظهار شادمانی کرد؛ ولی در همین سفر بود که در مجلس جشنی، طغای تمور به اشارۀ خواجه یحیی به زخم کارد کشته شد. ابنیمین پس از این واقعه به فریومد بازگشت و تا پایان عمر در مزرعۀ خود انزوا اختیار کرد و جز به ندرت قصیدهای نمیسرود. با اینهمه در آغاز حکومت خواجه نجمالدین مؤید و به سبب فضایل اخلاقی و دانش دوستی او، در چند قصیده او را مدح گفت. | |
− | |||
− | + | مذهب ابن یمین، چون بسیاری از مردم سبزوار در آن روزگار، [[تشیع]] و دوستی [[اهل البیت|خاندان رسالت]] بوده و نزدیک شدنش به امیران [[سربداران|سربدار]] نیز از انگیزههای اعتقادی خالی نبوده است. ابنیمین فریومدی سرانجام در سال ۷۶۹ قمری وفات یافت و در کنار مزار پدرش یمینالدین طغرایی به خاک سپرده شد. | |
− | |||
− | + | ==آثار ابنیمین== | |
+ | از آثار ابنیمین آنچه بر جای مانده است، یکی [[دیوان (شعر)|دیوان]] اوست که شامل [[قصیده|قصاید]]، [[غزل|غزلیات]]، [[قطعه (شعر)|مقطعات]]، [[رباعی|رباعیات]] و چند [[ترجیع بند|ترجیعبند]]، [[ترکیب بند|ترکیببند]]، [[مسمط]]، [[مخمس]]، [[مستزاد]] و چند [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوی]] و برخی ماده تاریخها و چیستانهاست. دیگری نمونههایی از منشآت اوست که در فرائد غیاثی و در بعضی از نسخههای دیوان او دیده میشود. دیوان او، چنانکه گفته شد در ۷۴۳ ق. در جنگ میان [[سربداران]] و معزالدین حسین کرت به غارت رفت و به گفتۀ خود او، ۱۰ سال بعد، آنچه در یادها و در «جرائد افاضل نامدار» و «سفائن اماثل» روزگار از اشعارش به دست میآمد، گرد آورد و سرودههای سالهای بعد از آن را نیز بر آن افزود و مجدداً دیوانی ترتیب داد که امروز نسخههای مختلف از آن در دست است. | ||
− | + | آنچه از قصاید وی بر جای مانده، بیشتر در مدح امیران سربدار، خواجه علاءالدین وزیر، طغای تمورخان و ملک معزالدین کرت است و نام برخی از بزرگان آن روزگار [[خراسان]] نیز در قصاید و قطعات و ماده تاریخهای او دیده میشود. دور نیست که در روزگار جوانی و آغاز کار قصایدی در مدح وزرا و بزرگان خراسان داشته که با گم شدن دیوانش از میان رفته است. مضامین غزلیات او عاشقانه است، ولی گهگاه اشارات [[اخلاق|اخلاقی]] و [[عرفان|عرفانی]] نیز در آنها دیده میشود و سخن او از تشبیهات و تعبیرات بدیع خالی نیست. | |
− | + | از مثنویهای او یکی «کارنامه» است که در ۷۴۱ ق، یک سال پیش از قتل خواجه علاءالدین وزیر، در اوقاتی که در دستگاه طغای تمور بوده، سروده است. این «کارنامه» نیز مانند «کارنامۀ بلخ» [[سنائی|حکیم سنایی]]، وصف احوال خود شاعر و خطاب به باد است که میان دوستان پیامرسانی میکند. ابنیمین در این منظومه از دوری خود از فریومد شکوه میکند و از جمعی از بزرگان درباری و سران لشکر و علمای آن شهر از جمله خواجه علاءالدین و فرزندانش، یاد میکند و در پایان به پدر و مادر و فرزندان خود سلام و پیام میفرستد. | |
− | + | دو مثنوی دیگر او، «چهارپند نوشیروان» و «انوشیروان و مؤبدان» سخنان حکمتآمیزی است منسوب به انوشیروان در آداب زندگی، تدبیر معاش، راستی و رادی و نیکوکاری، به وزن و اسلوب [[شاهنامه|شاهنامۀ]] [[فردوسی]] و به شیوۀ اندرزنامههای منظوم. مثنوی «مجلس افروز» منظومهای است عرفانی در بیان صفات و کیفیات عشق و رسیدن به مقام وصال و شرح احوال آن، و مثنوی عرفانی دیگری به [[بحر (شعر)|بحر]] هزج مسدس مقصور در بیان شرایط طلب و فنای طالب در مطلوب. بخش کوچکی از دیوان شامل قطعات و اشعار عربی اوست در [[اخلاق]]، [[حکمت]]، نصیحت و موضوعات دیگر که غالباً به نظم فارسی ترجمه شدهاند و چند ملمّع نیز در میان آنها دیده میشود. یکی از رسائل ابنیمین که خطاب به خواجه علاءالدین وزیر و شکایت از بیالتفاتی اوست، در حقیقت منظومهای است «موقوف القوافی» که از انواع بسیار نادر [[شعر]] فارسی است و دو نمونۀ آن از سوزنی در کتاب «المعجم فی معاییر اشعار العجم» نقل شده است. | |
− | + | شهرت و اهمیت ابنیمین بیشتر به سبب [[قطعه (شعر)|قطعات]] معروف اوست که مشتمل بر مضامین اخلاقی و اجتماعی است و غالباً در ابیاتی روان و بیتکلف خوانندگان را به کار و کوشش و [[قناعت]] و استقلال ترغیب، و به پرهیز از [[طمع]] و زیادهطلبی و صیانت نفس از [[ذلت نفس|ذلت]] و خواری دعوت میکند. قطعات ابنیمین در عین کوتاهی و سادگی، آیینۀ روشنی است از اوضاع و احوال بیسامان جاری و پریشانیهای اخلاقی و اجتماعی و سیاسی روزگار پرآشوب و پرتزلزل او. گرچه در این قطعات نیز گهگاه مدایحی از شاهان و وزیران دیده میشود، لیکن در موارد بسیار سخن او با کنایهها و طنزهای تند و شکایتهای تلخ از نامردمی و دون طبعی و قدرناشناسی اینگونه اشخاص همراه است. کلام ابنیمین از [[تکلف]] و تصنع عاری و از لحاظ انسجام و سادگی و روانی ممتاز است، ولی در غزل و قصیده و رباعی به پای شاعران بزرگ گذشته و حتی برخی از معاصران خود نمیرسد. اینکه او گاهی خود را در شاعری «بلانظیر» و برابر با [[عنصری]] و [[انوری]] و یا برتر از آنها میشمارد، جز پندار و بلندپروازی شاعرانه نیست. | |
− | + | مایۀ اصلی اشعار او دیدهها و دریافتهای شخصی او و تجربههایی است که در دوران پرتحول و پراضطراب زندگانی خویش حاصل کرده است و ازاینروست که سخنش بر دلها مینشسته و بر زبانها جاری بوده و پارهای از گفتههایش به صورت مثل سائر درآمده است. | |
− | + | گزیدهای از اشعار یمین (شامل ۱۵۹ قطعه) نخستینبار در وین (۱۸۵۲ م) به کوشش فن شلشتاوسرد طبع و به زبان آلمانی ترجمه شد. طبع دیگری از قطعات در ۱۸۶۵ م. در کلکته با عنوان کتاب مقطعات ابن یمین من تصنیفات ابنیمین فریومدی در مطبعۀ مظهر العجائب به چاپ رسید. رادول در ۱۹۳۳ م. گزیدۀ دیگری (شامل ۱۰۰ قطعه) از اشعار ابنیمین را با ترجمۀ انگلیسی در لندن منتشر کرد. رشید یاسمی که در ۱۳۰۳ ش. کتاب سودمندی با عنوان احوال ابنیمین در تهران انتشار داده بود. در ۱۳۱۷ ش. دیوان اشعار او را نیز منتشر کرد و یک سال بعد (۱۳۱۸ ش) سعید نفیسی قطعات و رباعیات ابنیمین را با مقدمهای در احوال او به طبع رساند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
+ | ابن يمين که شاعرى [[شیعه|شيعى]] مذهب بود، [[قرآن]] و [[حدیث]] در شعر او تأثیر آشکاری داشته است. قصايدى در ستايش [[ائمه اطهار]] علیهم السلام، بالاخص [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] علیه السلام دارد و از نخستين شعرايى است كه [[مرثیه|مرثيه]] هايى در سوگ [[شهدای کربلا|شهداى كربلا]] سروده است. ابیات زیر در وصف [[امام رضا]] علیه السلام نمونه ای از اشعار او در مدح [[اهل بیت]] عصمت و طهارت است: | ||
+ | {{بیت|گوهر افشان کن زجان ای دل که میدانی چه جاست |مهبط نور الهی روضه پاک رضاست }} | ||
+ | {{بیت|دُرّ دریای فتوّت گوهر کان کرم |آن که شرح جود آباء کرامش هل اَتاست }} | ||
+ | {{بیت|ظلمت و نور جهان عکسی ز موی و روی اوست|موی او واللّیل اِذ یغشی و رویش والضّحی است }} | ||
+ | {{بیت|قبّه گردون ندارد قد خاک درگهش | یا رب این فردوس اعلی یا مقام کبریاست؟ }} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | *[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226120/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86 "ابن یمین"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی]. |
− | * | + | *[[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفى حسینى دشتى. |
− | + | *"تأثیر قرآن و حدیث در شعر ابن یمین فریومدی"، رحمان مشتاق مهر، مکتب اسلام، شماره ۷، سال ۸۳. | |
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= متوسط | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده=دارد | ||
+ | }} | ||
+ | [[رده:شعرای پارسی گو]] | ||
[[رده:شعرای پارسی گوی قرن هشتم]] | [[رده:شعرای پارسی گوی قرن هشتم]] | ||
[[رده:شعرای اهل البیت]] | [[رده:شعرای اهل البیت]] | ||
+ | [[رده: ادیبان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۷
«امير فخرالدين محمود طغرايى فريومدى» معروف به «ابن یَمین» (م، ۷۶۹ ق)، ادیب و شاعر نامدار شیعه ايرانی است. ابن يمين در سرودن انواع شعر از غزل و قصيده و رباعى و تركيببند و ترجيعبند تبحر داشت، اما قطعات وى كه در موضوعات اخلاقى و اجتماعی سروده شده، در زمره شاهكارهاى ادب فارسى به شمار مىروند. برخی از بهترین قصاید او در مدح امام علی (علیهالسلام) و فرزندان اوست.
زندگینامه
امیر فخرالدین محمود بن یمینالدین طغرایی فریومدی، شاعر پارسی گوی سدۀ ۸ قمری است. پدرش امیر یمینالدین (م، ۷۲۲ ق)، از ترکستان به فريومد از توابع سبزوار كوچ كرد و در آنجا سکنی گزيد. او مردی ادیب و فاضل و شاعر بود و در دستگاه خواجه علاءالدین محمد فریومدی، صاحب دیوان و وزیر خراسان، به شغل استیفا و طغرانویسی اشتغال داشت و ظاهراً از همین روی به طغرایی شهرت یافته بود.
تاریخ ولادت ابنیمین به درستی معلوم نیست، اما چون در بعضی از اشعار خود به سالهای ۷۰۳ و ۷۰۴ ق. اشاره میکند و در این اوقات اگر دست کم نزدیک به ۲۰ سال داشته باشد، طبعاً سال ولادت او را میتوان در حدود ۶۸۵ ق. قرار داد.
ابنیمین دوران کودکی را در زادگاه خود فریومد، گذرانید و در همانجا به تحصیل مقدمات علوم پرداخت و شاید در همین دوران بود که به گفتۀ خود در علوم معقول و منقول مهارت یافت. پدرش در پرورش استعداد شاعری او مؤثر بود و از روزگار نوجوانیِ فرزند خود با او مشاعره و مناظره داشت. ظاهراً مکاتبات شعری این دو در آن روزگار شهرتی داشته است.
شغل دیوانی و طغرانویسی در خاندان ابنیمین موروثی بود و او نیز در جوانی چندی به این کار مشغول شد. نخست مانند پدر به دستگاه خواجه علاءالدین تعلق یافت و هنگامی که سلطان ابوسعید بهادرخان درگذشت (۷۳۶ ق)، او نیز همراه خواجه علاءالدین وزیر به دربار طغای تمور پیوست و چندسالی در استراباد بود، ولی با بالا گرفتن کار سربداران و کشته شدن خواجه علاءالدین در جنگ با این گروه در ۷۴۲ ق. ابنیمین به سبزوار رفت و به خدمت وجیهالدین مسعود، امیر سربداران درآمد و با او در جنگی که میان سربداران و ملک معزالدین حسین کرت، فرمانروایان هرات در ۷۴۳ ق. در زاوه (تربت حیدریۀ کنونی) درگرفت، شرکت جست. امیر مسعود در جنگ شکست خورد و از میدان گریخت و گروهی از یاران او به اسارت افتادند.
دیوان اشعار ابنیمین در این گیر و دار ناپدید گردید و او خود نیز گرفتار و به حضور ملک حسین برده شد. ملک حسین از او دلجویی، و او را آزاد کرد. وی سپس قطعهای در تأسف بر از دست رفتن دیوان خود و مدح سلطان سرود و به پیشگاه ملک عرضه نمود. ابنیمین پس از این واقعه چند سالی در خمت سلطان هرات گذراند و قصایدی در مدح او و بعضی از بزرگان دربار او سرود، ولی سرانجام به زادگاه خود رفت و در مزرعهای که از پدر به میراث برده بود، اقامت کرد. با اینهمه نسبت به امیران سربدار که چون او شیعی مذهب بودند، ارادت میورزید و با آنکه از دستگاه امیران و شاهان دوری گزیده بود، از عنایات فرمانروایان این گروه برخوردار بود و قصایدی در مدح اکثر آنان، از وجیهالدین مسعود تا نجمالدین علی مؤید آخرین امیر سربداران، در دیوان او دیده میشود.
وی ظاهراً در جوانی سفری به جرجان کرده و از آنجا با پدر خود مکاتباتی به نظم داشته است و چنانکه از دیوان او برمیآید، چندی در تبریز و سلطانیه و مدتی نیز در عراق اقامت داشته است. در تبریز به دستگاه غیاثالدین محمد، پسر خواجه رشیدالدین فضلالله و وزیر سلطان ابوسعید تعلق داشته و در عراق در خدمت خواجه سعدالدین مسعود، از امیران اینجو، بوده است، ولی تعیین تاریخ این سفرها به درستی ممکن نیست. از گفتههای خود او چنین برمیآید که در تبریز و سلطانیه و عراق، روزگارش به خوشی و آسودگی نمیگذشته و قدر و منزلتش را نمیشناختهاند.
در ۷۵۴ ق، هنگامی که خواجه یحیی کَرّابی، امیر سربدار، برای ملاقات طغای تمور به استراباد و مازندران رفت، ابنیمین نیز همراه او بود و در این سفر که باید آخرین سفر او از فریومد بوده باشد، قصایدی در مدح ممدوح دیرین خود سرود و از دوستی و اتحاد میان امیر سربدار و طغای تمور اظهار شادمانی کرد؛ ولی در همین سفر بود که در مجلس جشنی، طغای تمور به اشارۀ خواجه یحیی به زخم کارد کشته شد. ابنیمین پس از این واقعه به فریومد بازگشت و تا پایان عمر در مزرعۀ خود انزوا اختیار کرد و جز به ندرت قصیدهای نمیسرود. با اینهمه در آغاز حکومت خواجه نجمالدین مؤید و به سبب فضایل اخلاقی و دانش دوستی او، در چند قصیده او را مدح گفت.
مذهب ابن یمین، چون بسیاری از مردم سبزوار در آن روزگار، تشیع و دوستی خاندان رسالت بوده و نزدیک شدنش به امیران سربدار نیز از انگیزههای اعتقادی خالی نبوده است. ابنیمین فریومدی سرانجام در سال ۷۶۹ قمری وفات یافت و در کنار مزار پدرش یمینالدین طغرایی به خاک سپرده شد.
آثار ابنیمین
از آثار ابنیمین آنچه بر جای مانده است، یکی دیوان اوست که شامل قصاید، غزلیات، مقطعات، رباعیات و چند ترجیعبند، ترکیببند، مسمط، مخمس، مستزاد و چند مثنوی و برخی ماده تاریخها و چیستانهاست. دیگری نمونههایی از منشآت اوست که در فرائد غیاثی و در بعضی از نسخههای دیوان او دیده میشود. دیوان او، چنانکه گفته شد در ۷۴۳ ق. در جنگ میان سربداران و معزالدین حسین کرت به غارت رفت و به گفتۀ خود او، ۱۰ سال بعد، آنچه در یادها و در «جرائد افاضل نامدار» و «سفائن اماثل» روزگار از اشعارش به دست میآمد، گرد آورد و سرودههای سالهای بعد از آن را نیز بر آن افزود و مجدداً دیوانی ترتیب داد که امروز نسخههای مختلف از آن در دست است.
آنچه از قصاید وی بر جای مانده، بیشتر در مدح امیران سربدار، خواجه علاءالدین وزیر، طغای تمورخان و ملک معزالدین کرت است و نام برخی از بزرگان آن روزگار خراسان نیز در قصاید و قطعات و ماده تاریخهای او دیده میشود. دور نیست که در روزگار جوانی و آغاز کار قصایدی در مدح وزرا و بزرگان خراسان داشته که با گم شدن دیوانش از میان رفته است. مضامین غزلیات او عاشقانه است، ولی گهگاه اشارات اخلاقی و عرفانی نیز در آنها دیده میشود و سخن او از تشبیهات و تعبیرات بدیع خالی نیست.
از مثنویهای او یکی «کارنامه» است که در ۷۴۱ ق، یک سال پیش از قتل خواجه علاءالدین وزیر، در اوقاتی که در دستگاه طغای تمور بوده، سروده است. این «کارنامه» نیز مانند «کارنامۀ بلخ» حکیم سنایی، وصف احوال خود شاعر و خطاب به باد است که میان دوستان پیامرسانی میکند. ابنیمین در این منظومه از دوری خود از فریومد شکوه میکند و از جمعی از بزرگان درباری و سران لشکر و علمای آن شهر از جمله خواجه علاءالدین و فرزندانش، یاد میکند و در پایان به پدر و مادر و فرزندان خود سلام و پیام میفرستد.
دو مثنوی دیگر او، «چهارپند نوشیروان» و «انوشیروان و مؤبدان» سخنان حکمتآمیزی است منسوب به انوشیروان در آداب زندگی، تدبیر معاش، راستی و رادی و نیکوکاری، به وزن و اسلوب شاهنامۀ فردوسی و به شیوۀ اندرزنامههای منظوم. مثنوی «مجلس افروز» منظومهای است عرفانی در بیان صفات و کیفیات عشق و رسیدن به مقام وصال و شرح احوال آن، و مثنوی عرفانی دیگری به بحر هزج مسدس مقصور در بیان شرایط طلب و فنای طالب در مطلوب. بخش کوچکی از دیوان شامل قطعات و اشعار عربی اوست در اخلاق، حکمت، نصیحت و موضوعات دیگر که غالباً به نظم فارسی ترجمه شدهاند و چند ملمّع نیز در میان آنها دیده میشود. یکی از رسائل ابنیمین که خطاب به خواجه علاءالدین وزیر و شکایت از بیالتفاتی اوست، در حقیقت منظومهای است «موقوف القوافی» که از انواع بسیار نادر شعر فارسی است و دو نمونۀ آن از سوزنی در کتاب «المعجم فی معاییر اشعار العجم» نقل شده است.
شهرت و اهمیت ابنیمین بیشتر به سبب قطعات معروف اوست که مشتمل بر مضامین اخلاقی و اجتماعی است و غالباً در ابیاتی روان و بیتکلف خوانندگان را به کار و کوشش و قناعت و استقلال ترغیب، و به پرهیز از طمع و زیادهطلبی و صیانت نفس از ذلت و خواری دعوت میکند. قطعات ابنیمین در عین کوتاهی و سادگی، آیینۀ روشنی است از اوضاع و احوال بیسامان جاری و پریشانیهای اخلاقی و اجتماعی و سیاسی روزگار پرآشوب و پرتزلزل او. گرچه در این قطعات نیز گهگاه مدایحی از شاهان و وزیران دیده میشود، لیکن در موارد بسیار سخن او با کنایهها و طنزهای تند و شکایتهای تلخ از نامردمی و دون طبعی و قدرناشناسی اینگونه اشخاص همراه است. کلام ابنیمین از تکلف و تصنع عاری و از لحاظ انسجام و سادگی و روانی ممتاز است، ولی در غزل و قصیده و رباعی به پای شاعران بزرگ گذشته و حتی برخی از معاصران خود نمیرسد. اینکه او گاهی خود را در شاعری «بلانظیر» و برابر با عنصری و انوری و یا برتر از آنها میشمارد، جز پندار و بلندپروازی شاعرانه نیست.
مایۀ اصلی اشعار او دیدهها و دریافتهای شخصی او و تجربههایی است که در دوران پرتحول و پراضطراب زندگانی خویش حاصل کرده است و ازاینروست که سخنش بر دلها مینشسته و بر زبانها جاری بوده و پارهای از گفتههایش به صورت مثل سائر درآمده است.
گزیدهای از اشعار یمین (شامل ۱۵۹ قطعه) نخستینبار در وین (۱۸۵۲ م) به کوشش فن شلشتاوسرد طبع و به زبان آلمانی ترجمه شد. طبع دیگری از قطعات در ۱۸۶۵ م. در کلکته با عنوان کتاب مقطعات ابن یمین من تصنیفات ابنیمین فریومدی در مطبعۀ مظهر العجائب به چاپ رسید. رادول در ۱۹۳۳ م. گزیدۀ دیگری (شامل ۱۰۰ قطعه) از اشعار ابنیمین را با ترجمۀ انگلیسی در لندن منتشر کرد. رشید یاسمی که در ۱۳۰۳ ش. کتاب سودمندی با عنوان احوال ابنیمین در تهران انتشار داده بود. در ۱۳۱۷ ش. دیوان اشعار او را نیز منتشر کرد و یک سال بعد (۱۳۱۸ ش) سعید نفیسی قطعات و رباعیات ابنیمین را با مقدمهای در احوال او به طبع رساند.
ابن يمين که شاعرى شيعى مذهب بود، قرآن و حدیث در شعر او تأثیر آشکاری داشته است. قصايدى در ستايش ائمه اطهار علیهم السلام، بالاخص على بن ابى طالب علیه السلام دارد و از نخستين شعرايى است كه مرثيه هايى در سوگ شهداى كربلا سروده است. ابیات زیر در وصف امام رضا علیه السلام نمونه ای از اشعار او در مدح اهل بیت عصمت و طهارت است:
گوهر افشان کن زجان ای دل که میدانی چه جاست مهبط نور الهی روضه پاک رضاست
دُرّ دریای فتوّت گوهر کان کرم آن که شرح جود آباء کرامش هل اَتاست
ظلمت و نور جهان عکسی ز موی و روی اوست موی او واللّیل اِذ یغشی و رویش والضّحی است
قبّه گردون ندارد قد خاک درگهش یا رب این فردوس اعلی یا مقام کبریاست؟
منابع
- "ابن یمین"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- فرهنگ معارف و معاریف، سید مصطفى حسینى دشتى.
- "تأثیر قرآن و حدیث در شعر ابن یمین فریومدی"، رحمان مشتاق مهر، مکتب اسلام، شماره ۷، سال ۸۳.