بت های عرب جاهلی: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | مردم عرب به خصوص | + | مردم عرب به خصوص [[قریش]]، «[[الله]]» را خداى بزرگ و خالق آسمان و زمین و مدبر عالم و فرستنده باران مى دانستند، و هنگام بردن نام او مى گفتند: «بسمک اللهم» یعنى به نام تو اى خدا که در [[اسلام]] به جاى آن «[[بسم الله الرحمن الرحیم]]» آمد. |
− | در | + | در عین حال قریش [[بت پرستی|بت]] هائى داشتند که آن ها را مظاهر خداى واقعى مى دانستند. در حقیقت چون دسترسى به «الله» نداشتند، بت ها را پرستش مى کردند و از آن ها یارى مى جستند و مى گفتند: «ما نعبدهم الا لیقرّبونا الى الله زُلفا» این که ما بت ها را مى پرستیم به خاطر این است که این ها ما را به خداى واقعى نزدیک مى کنند.<ref>[[سوره زمر]]/آیه ۳.</ref> <ref>تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت،علی دوانی، ص ۲۶</ref> |
− | + | [[ابن واضح یعقوبی|یعقوبى]] مى نویسد: عرب به واسطه مجاورت با پیروان ادیان و آمد و رفت به کشورهاى دور و نزدیک، داراى ادیان مختلفى بودند. قریش و تمامى اولاد «معد بن عدنان» پاره اى از [[احکام]] دین [[حضرت ابراهیم]] را معمول مى داشتند. بدین گونه که به [[حج]] مى آمدند و خانه [[کعبه]] را [[زیارت]] مى کردند و مناسک و دیگر مراسم حج یادگار ابراهیم را انجام مى دادند. مهمان نواز بودند، و [[ماه های حرام|ماه هاى حرام]] را محترم مى شمردند. اعمال نامشروع و قطع پیوند خویشى و ستمگرى را زشت مى داشتند، و هر کس را که مرتکب جرم مى شد، کیفر مى دادند. | |
− | آن ها همچنان | + | آن ها همچنان متصدیان خانه خدا بودند تا این که قبیله «[[خزاعه]]» پرده دارى کعبه را تصاحب کردند و بعضى از احکام و مناسک حج را تغییر دادند، از جمله این که پیش از غروب آفتاب از «[[عرفات]]» بیرون مى آمدند، و بعضى از آن ها بعد از طلوع آفتاب روز دهم [[ذى الحجه]] کوچ مى کردند. |
− | + | قریش بر این عقاید بود تا این که عمرو بن لحى خزاعى به [[شام]] رفت و در آن جا دید که مردمى از عمالقه بت ها را پرستش مى کنند. عمرو بن لحى پرسید: این بت ها چیستند که مى بینم مى پرستید؟ عمالقه گفتند: ما این ها را پرستش مى کنیم، و به وسیله آن ها یارى مى جوئیم و طلب باران مى کنیم. | |
− | عمرو بن لحى گفت: | + | عمرو بن لحى گفت: آیا ممکن است یکى از این بت ها را به من بدهید تا آن را به سرزمین عرب ببرم، و در کنار خانه خدا که قبائل عرب به زیارت آن مى آیند قرار دهم؟ عمالقه بتى به نام «[[هبل]]» به وى دادند و عمرو بن لحى آن را آورد و در کنار خانه کعبه گذاشت، و این نخستین بتى بود که در [[مکه|مکه]] استقرار یافت.<ref>تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی، ص ۲۰، به نقل از تاریخ یعقوبى، ج ۱ ص ۲۹۴.</ref> |
− | |||
− | + | [عمرو بن لحى] قریش را به پرستش بت هبل فراخواند، و به دنبال آن قریش و سایر قبائل عرب بت ها ساختند، و هر قبیله بتى را پرستید و بسیارى از آن ها را در درون و بالاى کعبه قرار داده بودند. | |
− | + | قریش براى بتان خود [[نذر]] مى کردند، و در مقابل آن ها کرنش و قربانى مى نمودند، و در جنگ و صلح از آن ها یارى مى جستند. حتى گاهى بعضى از آن ها را بر استرى یا شترى سوار کرده، به میدان جنگ مى آوردند، تا حضور آن ها باعث پیروزى شان شود! | |
− | از جمله بتان آن ها | + | «الله» را یکتا و یگانه نمى دانستند، بلکه داراى زن و فرزند و دختران مى پنداشتند. از جمله بتان آن ها «[[لات]]» و «منات» و «[[عزّی]]» بود که آن ها را دختران خدا مى دانستند. به همین جهت نسبت به آن ها توجه مخصوصى داشتند. «لات» خداى آفتاب و از سنگى سفید بود و معبد آن در [[طائف]] واقع در دوازده فرسخى مکه بود. منات سنگى سیاه و خداى سرنوشت و [[مرگ]] بود، و معبد آن در محلى به نام «قدید» میان مکه و [[مدینه]] نزدیک بحر احمر قرار داشت. «عزى» خداى زهره و معبدش در «وادى نخله» بین طائف و مکه بود. |
− | + | این خدایان اختصاص به قریش نداشتند، بلکه مورد پرستش همه قبایل بودند، ولى قریش در بزرگداشت آن ها اهتمام خاصى داشت. این احترام به خصوص نسبت به عزّى بیشتر بود. در مقابل بت عزى بود که قربانى انسان انجام مى گرفت. | |
− | نقل مى | + | نقل مى کنند که «ابواحیحه سعد بن عاص» مردى از [[بنى امیه]] هنگام مرگ سخت مى گریست، [[ابوجهل]] که براى عیادتش آمده بود، پرسید: علت گریه چیست؟ آیا از مرگ مى ترسى که هیچ کس را از آن گریزى نیست؟ گفت: نه، ولى از آن مى ترسم که مبادا بعد از من مردم عزى را پرستش نکنند! ابوجهل گفت: مردم عزى را به خاطر تو نمى پرستند که با مرگ تو از پرستش آن دست بردارند.<ref>الاصنام، کلبى، ص ۲۳، به نقل تاریخ اسلام دکتر عبدالحسین زرین کوب.</ref> |
− | «هبل» | + | «هبل» نخستین بت عرب از عقیق سرخ و به شکل انسان بود. دست راستش شکسته بود، و قریش دست دیگرى از طلا برایش ساخته بودند! این بت را قریش در درون کعبه جا داده، و سخت به وى دل بسته بودند. |
− | + | غیر از هبل، بت هاى دیگرى هم در کعبه از آن قریش و سایر قبایل عرب وجود داشت، تا ۳۶۰ بت به عدد روزهاى سال که نسبت به آن ها مراسم [[طواف]] و مسح و قربانى معمول مى شد. | |
− | + | اعراب [[بت پرستی|بت پرست]] در خانه هاى خود نیز بتانى از جنس هاى مختلف داشتند که چون وارد خانه مى شدند به دور آن طواف مى کردند، و در موقع مسافرت با آن وداع نموده، و براى سلامتى و بازگشت خود یارى مى جستند یا با خود به سفر مى بردند! گذشته از بت «هبل» که عمرو بن لحى در جنب کعبه قرار داده بود، پس از آن نیز قریش بت هاى «اسافه» و «نائله» در کنار کعبه گذاشتند و براى آن ها احترام خاصى قائل بودند. | |
− | + | غیر از بت هاى یاد شده که در خانه کعبه یا در کنار کعبه قرار داشت، قریش بت «مجاور الریح» را در کوه [[صفا و مروه|صفا]] و بت «مطعم الطیر» را در کوه [[صفا و مروه|مروه]] مقابل کعبه قرار داده و به پرستش آن ها مى پرداختند. | |
− | و بت | + | علاوه بر قبایل عرب، در نقاط مختلف هم بت هاى مهمى داشتند که بعضى خصوصى و بعضى دیگر تعلق به همه قبایل داشت. بت قبیله بنى کلب و قضاعه، در محلى به نام «[[دومة الجندل]]» واقع در سر راه مدینه به [[اردن]]، و نسر، بت قبیله حمیر و همدان در صنعا پایتخت [[یمن]]، سواع بت [[قبیله کنانه|قبیله کنانه]]، عزى بت [[غطفان|قبیله غطفان]]، ذوالحفله بت قبیله بجیله و خثعم، و فلق بت قبیله طى بود که در نقطه اى به نام «حبس» جاى داشت. همچنین بت قبیله ربیعه و ایاد ذوالکعباب در سنداد واقع در [[عراق]]، و لات بت [[قبیله ثقیف|قبیله ثقیف]] در طائف، و منات بت قبیله [[اوس و خزرج]] در [[فدک|فدک]] نزدیک خیبر کنار دریاى سرخ بود. بت ذوالکفین از آن قبیله دوس، و بت سعد متعلق به قبیله بکر بن وائل و شمس بت قبیله بنى عذره، و رئام بت قبیله ازد بود. |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | قبایل بت پرست عرب هر ساله براى زیارت خانه [[کعبه]] و انجام مراسم حج که از زمان [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل علیه السلام|اسماعیل]] مانده بود دو بار به مکه مى آمدند، و با این که بت پرست شده بودند، روى [[تعصب]] خاص عربى آن مراسم را محترم مى شمردند و آن را معمول مى داشتند. با این وصف کعبه و مکه به عنوان یادگار ابراهیم و اسماعیل احترام خود را حفظ کرده و در نظر تمامى قبائل عرب مقدس ترین مکان ها بود. | ||
+ | بت پرستان عرب در نقاط مختلف قبل از حرکت به سوى مکه، نخست در مقابل بت هاى خود ایستاده و اداى احترام مى کردند، سپس رهسپار مکه مى شدند.<ref>تاریخ یعقوبى، ج ۱ ص ۲۹۵.</ref> آن ها قبل از سفر و هنگامى که به جنگ مى رفتند نیز در مقابل بت هاى خود کرنش نموده و با آن ها تودیع کرده و با فتح و پیروزى بر دشمن یارى مى جستند. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | ||
+ | * تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی. | ||
[[رده:دوران جاهلیت]] | [[رده:دوران جاهلیت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۰۲
مردم عرب به خصوص قریش، «الله» را خداى بزرگ و خالق آسمان و زمین و مدبر عالم و فرستنده باران مى دانستند، و هنگام بردن نام او مى گفتند: «بسمک اللهم» یعنى به نام تو اى خدا که در اسلام به جاى آن «بسم الله الرحمن الرحیم» آمد.
در عین حال قریش بت هائى داشتند که آن ها را مظاهر خداى واقعى مى دانستند. در حقیقت چون دسترسى به «الله» نداشتند، بت ها را پرستش مى کردند و از آن ها یارى مى جستند و مى گفتند: «ما نعبدهم الا لیقرّبونا الى الله زُلفا» این که ما بت ها را مى پرستیم به خاطر این است که این ها ما را به خداى واقعى نزدیک مى کنند.[۱] [۲]
یعقوبى مى نویسد: عرب به واسطه مجاورت با پیروان ادیان و آمد و رفت به کشورهاى دور و نزدیک، داراى ادیان مختلفى بودند. قریش و تمامى اولاد «معد بن عدنان» پاره اى از احکام دین حضرت ابراهیم را معمول مى داشتند. بدین گونه که به حج مى آمدند و خانه کعبه را زیارت مى کردند و مناسک و دیگر مراسم حج یادگار ابراهیم را انجام مى دادند. مهمان نواز بودند، و ماه هاى حرام را محترم مى شمردند. اعمال نامشروع و قطع پیوند خویشى و ستمگرى را زشت مى داشتند، و هر کس را که مرتکب جرم مى شد، کیفر مى دادند.
آن ها همچنان متصدیان خانه خدا بودند تا این که قبیله «خزاعه» پرده دارى کعبه را تصاحب کردند و بعضى از احکام و مناسک حج را تغییر دادند، از جمله این که پیش از غروب آفتاب از «عرفات» بیرون مى آمدند، و بعضى از آن ها بعد از طلوع آفتاب روز دهم ذى الحجه کوچ مى کردند.
قریش بر این عقاید بود تا این که عمرو بن لحى خزاعى به شام رفت و در آن جا دید که مردمى از عمالقه بت ها را پرستش مى کنند. عمرو بن لحى پرسید: این بت ها چیستند که مى بینم مى پرستید؟ عمالقه گفتند: ما این ها را پرستش مى کنیم، و به وسیله آن ها یارى مى جوئیم و طلب باران مى کنیم.
عمرو بن لحى گفت: آیا ممکن است یکى از این بت ها را به من بدهید تا آن را به سرزمین عرب ببرم، و در کنار خانه خدا که قبائل عرب به زیارت آن مى آیند قرار دهم؟ عمالقه بتى به نام «هبل» به وى دادند و عمرو بن لحى آن را آورد و در کنار خانه کعبه گذاشت، و این نخستین بتى بود که در مکه استقرار یافت.[۳]
[عمرو بن لحى] قریش را به پرستش بت هبل فراخواند، و به دنبال آن قریش و سایر قبائل عرب بت ها ساختند، و هر قبیله بتى را پرستید و بسیارى از آن ها را در درون و بالاى کعبه قرار داده بودند.
قریش براى بتان خود نذر مى کردند، و در مقابل آن ها کرنش و قربانى مى نمودند، و در جنگ و صلح از آن ها یارى مى جستند. حتى گاهى بعضى از آن ها را بر استرى یا شترى سوار کرده، به میدان جنگ مى آوردند، تا حضور آن ها باعث پیروزى شان شود!
«الله» را یکتا و یگانه نمى دانستند، بلکه داراى زن و فرزند و دختران مى پنداشتند. از جمله بتان آن ها «لات» و «منات» و «عزّی» بود که آن ها را دختران خدا مى دانستند. به همین جهت نسبت به آن ها توجه مخصوصى داشتند. «لات» خداى آفتاب و از سنگى سفید بود و معبد آن در طائف واقع در دوازده فرسخى مکه بود. منات سنگى سیاه و خداى سرنوشت و مرگ بود، و معبد آن در محلى به نام «قدید» میان مکه و مدینه نزدیک بحر احمر قرار داشت. «عزى» خداى زهره و معبدش در «وادى نخله» بین طائف و مکه بود.
این خدایان اختصاص به قریش نداشتند، بلکه مورد پرستش همه قبایل بودند، ولى قریش در بزرگداشت آن ها اهتمام خاصى داشت. این احترام به خصوص نسبت به عزّى بیشتر بود. در مقابل بت عزى بود که قربانى انسان انجام مى گرفت.
نقل مى کنند که «ابواحیحه سعد بن عاص» مردى از بنى امیه هنگام مرگ سخت مى گریست، ابوجهل که براى عیادتش آمده بود، پرسید: علت گریه چیست؟ آیا از مرگ مى ترسى که هیچ کس را از آن گریزى نیست؟ گفت: نه، ولى از آن مى ترسم که مبادا بعد از من مردم عزى را پرستش نکنند! ابوجهل گفت: مردم عزى را به خاطر تو نمى پرستند که با مرگ تو از پرستش آن دست بردارند.[۴]
«هبل» نخستین بت عرب از عقیق سرخ و به شکل انسان بود. دست راستش شکسته بود، و قریش دست دیگرى از طلا برایش ساخته بودند! این بت را قریش در درون کعبه جا داده، و سخت به وى دل بسته بودند.
غیر از هبل، بت هاى دیگرى هم در کعبه از آن قریش و سایر قبایل عرب وجود داشت، تا ۳۶۰ بت به عدد روزهاى سال که نسبت به آن ها مراسم طواف و مسح و قربانى معمول مى شد.
اعراب بت پرست در خانه هاى خود نیز بتانى از جنس هاى مختلف داشتند که چون وارد خانه مى شدند به دور آن طواف مى کردند، و در موقع مسافرت با آن وداع نموده، و براى سلامتى و بازگشت خود یارى مى جستند یا با خود به سفر مى بردند! گذشته از بت «هبل» که عمرو بن لحى در جنب کعبه قرار داده بود، پس از آن نیز قریش بت هاى «اسافه» و «نائله» در کنار کعبه گذاشتند و براى آن ها احترام خاصى قائل بودند.
غیر از بت هاى یاد شده که در خانه کعبه یا در کنار کعبه قرار داشت، قریش بت «مجاور الریح» را در کوه صفا و بت «مطعم الطیر» را در کوه مروه مقابل کعبه قرار داده و به پرستش آن ها مى پرداختند.
علاوه بر قبایل عرب، در نقاط مختلف هم بت هاى مهمى داشتند که بعضى خصوصى و بعضى دیگر تعلق به همه قبایل داشت. بت قبیله بنى کلب و قضاعه، در محلى به نام «دومة الجندل» واقع در سر راه مدینه به اردن، و نسر، بت قبیله حمیر و همدان در صنعا پایتخت یمن، سواع بت قبیله کنانه، عزى بت قبیله غطفان، ذوالحفله بت قبیله بجیله و خثعم، و فلق بت قبیله طى بود که در نقطه اى به نام «حبس» جاى داشت. همچنین بت قبیله ربیعه و ایاد ذوالکعباب در سنداد واقع در عراق، و لات بت قبیله ثقیف در طائف، و منات بت قبیله اوس و خزرج در فدک نزدیک خیبر کنار دریاى سرخ بود. بت ذوالکفین از آن قبیله دوس، و بت سعد متعلق به قبیله بکر بن وائل و شمس بت قبیله بنى عذره، و رئام بت قبیله ازد بود.
قبایل بت پرست عرب هر ساله براى زیارت خانه کعبه و انجام مراسم حج که از زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل مانده بود دو بار به مکه مى آمدند، و با این که بت پرست شده بودند، روى تعصب خاص عربى آن مراسم را محترم مى شمردند و آن را معمول مى داشتند. با این وصف کعبه و مکه به عنوان یادگار ابراهیم و اسماعیل احترام خود را حفظ کرده و در نظر تمامى قبائل عرب مقدس ترین مکان ها بود.
بت پرستان عرب در نقاط مختلف قبل از حرکت به سوى مکه، نخست در مقابل بت هاى خود ایستاده و اداى احترام مى کردند، سپس رهسپار مکه مى شدند.[۵] آن ها قبل از سفر و هنگامى که به جنگ مى رفتند نیز در مقابل بت هاى خود کرنش نموده و با آن ها تودیع کرده و با فتح و پیروزى بر دشمن یارى مى جستند.
پانویس
منابع
- تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی.