مجتبی لنکرانی غروی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
== درباره حاج شیخ مجتبی لنکرانی==
+
'''آیت‌الله حاج شیخ مجتبى لنکرانى''' (۱۳۱۵ - ۱۴۰۶ ق)، از فقها و علمای [[شیعه]] معاصر و از شاگردان [[محمدجواد بلاغی|علامه محمدجواد بلاغى]] و [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]] بود. وی در [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[تاریخ|تاریخ]]، [[ادبیات عرب|ادبیات]]، [[شعر]]، [[علم لغت|لغت]] و [[علم کلام|کلام]] تبحر داشت و سالها در [[سامرا]]، [[نجف]] و [[اصفهان]] مشغول به تدریس و تربیت شاگردان بود.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = مجتبى لنکرانى غروی
 +
||تصویر= [[پرونده:مجتبی لنكرانی.jpg|۲۳۰px]]
 +
||زادروز =  ۱۳۱۵ قمری
 +
|زادگاه = [[نجف]]
 +
|وفات =  ۱۴۰۶ قمری
 +
|مدفن = [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه سلام الله علیها]]
 +
|اساتید =  [[محمدجواد بلاغی|علامه محمدجواد بلاغى]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]]، [[میرزا محمدحسین نائینی]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقی]]،...
 +
|شاگردان = [[سید عبدالعزیز طباطبایی|سید عبدالعزیز طباطبایى]]، شهید مرتضى بروجردى، محمد اسحاق فیاض، سید على گلپایگانى و [[آیت الله ناصری]]
 +
|آثار = أوفى البیان، گلستان حاتمى، تقریرات فقه و اصول،...
 +
}}
 +
==ولادت==
 +
مجتبى لنکرانى به سال ۱۳۱۵ قمرى در [[نجف]] اشرف پا به عرصه گیتى نهاد. پدرش آیت الله حسن بن شکور لنکرانى نجفى (م، ۱۳۶۱ ق)، از دانشمندان صاحب نام حوزه نجف اشرف و از شاگردان [[سید حسن صدر|سید حسن صدر]] بود. از تألیفات او مى توان «نتایج الافکار فى فهم کلمات الائمةالاطهار» را نام برد.<ref>الذریعه، ج ۲۴، ص ۴۵.</ref>
  
يكى از تربيت يافتگان مكتب علوى، عالم عامل، فقيه گرانقدر و استاد فرزانه آيت  الله حاج شيخ مجتبى لنكرانى مى باشد. آن بزرگوار، در ساليان متمادى تدريس و تبليغ در [[سامرا]]، [[نجف]] و [[اصفهان]] همواره سرچشمه بركت و هدايت بود. پدر ايشان آيت  الله آقا شيخ حسن بن شكور بن حاتم بن احمد لنكرانى نجفى، از دانشمندان محترم و صاحب نام حوزه نجف اشرف بود. وى در سال 1280 ه.ق در قريه «الوادى» در منطقه لنكران قفقاز متولد شد ودر نهم [[جمادى الاول]] سال 1361 درگذشت. در اوان جوانى براى كسب علوم اسلامى، راهى نجف اشرف شد و در محضر اساتيد و بزرگان به تحصيل پرداخت و به مقام بلند اجتهاد نايل شد.
+
==تحصیل و استادان==
 +
شیخ مجتبى لنکرانى در سایه هدایت و ارشاد پدر فرهیخته اش، مقدمات و مراتب تحصیل و رشد را طى نمود و وارد [[حوزه علمیه]] [[نجف]] اشرف گردید و در محضر اساتید خود، [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را به کمال فراگرفت و خود به مقام بلند استادى نایل آمد. برخی از اساتید او عبارتند از:
  
علامه آقا بزرگ تهرانى در خصوص وى آورده است: «او از صالحين، پرهيزكاران و نيكان بود و از جمعى از اساتيد و مشايخ ما روايت مى كرد؛ همچون: ميرزا حسين خليلى، سيد محمدعلى شاه عبدالعظيمى و سيد حسن صدر و از او روايت مى كند شيخ على اردوبادى...».<ref> نقباءالبشر، ج 1، ص 465.</ref>
+
*آیت  الله [[سید ابوتراب خوانساری|سید ابوتراب خونسارى]] (م، ۱۳۴۶ ق): از بزرگترین مدرسان حوزه [[نجف]] اشرف بشمار مى رود آثارى مانند: «سبیل الرشاد فى شرح نجاة العباد»، «قصد السبیل»، و «مصباح الصالحین» از او به یادگار مانده است.
  
ايشان تأليفات و تقريرات و حواشى بسيارى داشت و داراى رساله عمليه نيز بود. از تأليفات او مى توان: «نتايج الافكار فى فهم كلمات الائمة الاطهار»<ref>[[الذريعه]]، ج 24، ص 45.</ref> را نام برد. در اين خاندان و در مهد تربيت چنين پدرى دانشمند، آقا مجتبى لنكرانى به سال 1315 قمرى در [[نجف]] اشرف پا به عرصه گيتى نهاد. ايشان در سايه هدايت و ارشاد پدر فرهيخته اش، مقدمات و مراتب تحصيل و رشد را طى نمود و وارد درياى مواج دانش و تقوا در حوزه علميه نجف اشرف گرديد.
+
*[[محمدجواد بلاغی|علامه محمدجواد بلاغى]] (م، ۱۳۵۴ ق): او را پایه‌گذار [[علم کلام|علم کلام]] نوین در حوزه نجف اشرف دانسته اند. شیخ مجتبى لنکرانى، [[فلسفه]] و [[کلام]] را از خرمن انبوه دانش علامه بلاغى، فراگرفت.
  
==اساتيد شیخ مجتبی==
+
*[[میرزا ابوالهدی کلباسی|میرزا ابوالهدى کلباسى]] (م، ۱۳۵۶ ق): فرزند آیت  الله [[میرزا ابوالمعالی کلباسی|ابوالمعالى کلباسى اصفهانى]] و از شاگردان برجسته [[آخوند خراسانی]] است. در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[علم رجال|رجال]]، متبحر بود و صاحب این آثار است: «البدر التمام»، «الصراط المستقیم»، «الدرالثمین» و «حاشیه بر [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]».
 +
*آیت  الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]] (م، ۱۳۶۵ ق): از مراجع بزرگ [[شیعه|شیعه]].
  
حاج شيخ مجتبى لنكرانى، علاوه بر استفاده از محضر نورانى پدر گراميش، در خدمت تنى چند از بزرگان حوزه نيز بوده است كه مختصراً به معرفى آنان مى پردازيم:
+
*آیت  الله [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاءالدین عراقى]] (م، ۱۳۶۱ ق): از مدرسین مشهور.
  
* 1- حاج ميرزا ابوالهدى كلباسى: ايشان فرزند آيت الله ابوالمعالى محمد بن ابراهيم كلباسى اصفهانى و از شاگردان برجسته صاحب «عروه» و صاحب «كفايه» است. در [[فقه]] و [[اصول]]، صاحب نظر و در رجال، متبحر بوده است و در سال 1356 قمرى درگذشت. از آثار اوست: «البدر التمام»، «الصراط المستقيم»، «الدرالثمين» و «حاشيه بر كفايه».<ref>ر.ك: نقباءالبشر، ج 1، ص 81.</ref>
+
*آیت الله [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینى]] (م، ۱۳۵۵ ق): از اصولین بزرگ.
  
* 2- آيت  الله آقا سيد ابوتراب خونسارى: او از بزرگترين مدرسان حوزه [[نجف]] اشرف بشمار مى رود و از محضر اساتيدى چون: شيخ محمدحسين كاظمى، مولى لطف الله مازندرانى و شيخ حبيب الله رشتى استفاده برده است و آثارى مانند: «سبيل الرشاد فى شرح نجاة العباد»، «قصد السبيل»، و «مصباح الصالحين» از او به يادگار مانده است. در [[جمادى الاول]] 1346 قمرى درگذشت و در وادى السلام مدفون شد.<ref>ر.ك: ريحانة الادب و نيز نقباءالبشر، ج 1، ص 28.</ref>
+
*آیت الله [[محمدحسین غروی اصفهانی|شیخ محمدحسین اصفهانی کمپانى]] (م، ۱۳۶۱ ق): از مدرسین مبرز و مشهور.
  
* 3- علامه محمدجواد بلاغى: او را پايه‌گذار علم كلام نوين در حوزه نجف اشرف دانسته اند. از اساتيد بزرگى مثل حاج آقا رضا همدانى، سيد محمد هندى، شيخ محمود طه نجف و صاحب «كفايه» بهره جست. پس از چندى به [[سامرا]] هجرت نمود و ضمن استفاده از محضر ميرزاى شيرازى دوم، در ركاب ايشان در نهضت استقلال  طلبى علماى عراق حضور يافت.
+
*آیت  الله سید محمد فیروزآبادى.<ref> بقیه اساتید آیت  الله لنکرانى را فرزند ایشان از قول آن مرحوم ذکر کرده است.</ref>
  
او قلمى روان و سبك نويسندگى شيوايى داشت. رقم تأليفات علامه بلاغى، بيش از چهل جلد مى باشد. اين دانشمند پرتلاش، در [[شعبان]] 1354 قمرى به ملأ اعلى پرواز كرد.<ref> ر.ك: نقباءالبشر، ج 1، ص 323.</ref> آيت الله حاج شيخ مجتبى لنكرانى، [[فلسفه]] و [[كلام]] را از خرمن انبوه دانش علامه بلاغى، فراگرفت و تعليمات اين استاد در شكل گيرى شخصيت علمى او اثرى بسزا داشته است.
+
*آیت الله [[میرزا علی ایروانی|میرزا على ایروانى]].
  
* 4- آيت الله العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى: از مراجع بزرگ شيعه. (م  1365 ق)
+
*آیت الله شیخ محمود شیرازى.
  
* 5- آيت الله العظمى آقا ضياءالدين عراقى: از مدرسين معروف و مشهور. (م  1361 ق)
+
*آیت الله شیخ عبدالحسین رشتى.
  
* 6- آيت الله العظمى ميرزا حسين نائينى: از اصولين بزرگ. (م 1355 ق)
+
*آیت الله شیخ کاظم شبسترى تبریزى.
  
* 7- آيت الله العظمى شيخ محمدحسين كمپانى: از مدرسين مبرز و مشهور. (م  1361 ق)
+
*آیت  الله شیخ مرتضى محلاتى.
  
حاج شيخ مجتبى در محضر چهار استاد اخير، [[فقه]] و [[اصول]] را به كمال فراگرفت و خود به مقام بلند استادى نايل آمد.
+
*آیت  الله [[شیخ مرتضی طالقانی|شیخ مرتضى طالقانى]].
  
* 8- آيت الله العظمى سيد محمد فيروزآبادى.<ref> بقيه اساتيد آيت  الله لنكرانى را فرزند ايشان از قول آن مرحوم ذكر كرده است.</ref>
+
*آیت الله [[سید حسین بادکوبه ای|سید حسین بادکوبه اى]].
  
* 9- آيت  الله آقا ميرزا على ايروانى.
+
==تدریس و شاگردان==
  
* 10- آيت  الله شيخ محمود شيرازى.
+
'''هجرت به سامرا:'''
  
* 11- آيت  الله شيخ عبدالحسين رشتى.
+
شهر [[سامرا]] و [[حرم امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام|حرم عسکریین]] علیهماالسلام، از دیرباز به علت سکونت [[اهل سنت|اهل تسنن]] و کمىِ [[شیعیان]]، همواره محیطى غربت افزا و حزن آور براى دوستداران این دو امام همام بود. از این رو [[میرزا محمدحسن شیرازی|میرزاى بزرگ شیرازى]]، در سال ۱۲۹۱ ه.ق با هجرت به این شهر و تأسیس حوزه بزرگ درسى، گرد مظلومیت و غبار غربت را از رخسار آن زدود؛ ولى بعد از درگذشت میرزا و انتقال مجدد پایگاه [[مرجعیت|مرجعیت]] شیعه به [[نجف]] اشرف، باز هم شهر سامرا و حوزه آن از وجود و حضور دائم علما و فضلا خالى شد.
  
* 12- آيت الله شيخ كاظم شبسترى تبريزى.
+
در زمان مرجعیت مرحوم [[آیت الله بروجردی|آیت  الله بروجردى]]، ایشان تصمیم به اعزام نماینده اى قوى به سامرا گرفتند تا ضمن تدریس و تبلیغ و اداره حوزه این شهر، پایگاه [[شیعه|شیعه]] را تقویت کند. بدین منظور آیت  الله حاج شیخ مجتبى لنکرانى را انتخاب کردند که ضمن برخوردارى از وجاهت و موقعیت مطلوب بین علما و فضلاى  نجف اشرف، خود مدرسى زبردست و صاحب کرسى تعلیم و تربیت بودند. بعد از درگذشت مرحوم آیت  الله بروجردى، آقا مجتبى لنکرانى از سوى مرحوم آیت الله [[سید احمد خوانساری|سید احمد خوانسارى]] و با حمایت و کمک ایشان چند سالى در سامرا ماند.
  
* 13- آيت  الله شيخ مرتضى محلاتى.
+
او در سامرا حوزه گرمى را تأسیس کرد و شاگردانى گرد آورد. حضور این شخصیت گرانقدر شور و نشاط تازه اى در شیعیان و طلاب این شهر ایجاد نمود. به دنبال هجرت شیخ مجتبى به سامرا، تعداد زیادى از شاگردان ایشان در نجف نیز براى استفاده از محضر استاد به این شهر هجرت کردند. در هر سال، در ماه مبارک [[رمضان]]، که طبق روال همیشگى، ایشان درس عقاید و [[علم کلام|کلام]] برقرار مى کردند، مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالى، طلاب و فضلاى حوزه [[نجف]] را تشویق مى کرد که با استفاده از ایام تعطیلى دروس حوزه، به [[سامرا]] مسافرت کنند و از مباحث اعتقادى حاج شیخ مجتبى بهره برده و موجب تقویت ایشان در آن شهر غریب شوند. توقف او در سامرا حدود نُه سال به طول انجامید و مجدداً به نجف اشرف بازگشتند.
  
* 14- آيت  الله شيخ مرتضى طالقانى.
+
'''هجرت به ایران:'''
  
* 15- آيت الله سيد حسين بادكوبه اى.
+
حکومت [[بغداد]] که همیشه حضور بزرگان حوزه را در این کشور مخل و مزاحم خود مى دید، در جهت فشار و تضعیف حوزه کهنسال نجف اشرف از هیچ تلاشى فروگذار نمى کرد. در سال ۱۳۹۱ ه.ق، این تهدیدات و آزارها به نهایت رسید و موجب شد عده زیادى از علماى ایرانى الاصل این دانشگاه نورانى، مجبور به ترک موطن خود شوند. در پى آن حوادث، مرحوم آیت الله مجتبی لنکرانى نیز به [[ایران|ایران]] هجرت کرد و از آن جا که با علماى [[اصفهان]] ارتباط و انس زیادى داشت و بسیارى از شاگردان ایشان نیز اصفهانى بودند، آن مرحوم بعد از مراجعت به ایران، دعوت علما و مردم اصفهان را جهت سکونت در این شهر پذیرفت و آن جا رحل اقامت افکند.
  
* 16- آيت  الله حاجى فاضل نيشابورى.
+
آقا شیخ مجتبى ضمن تدریس در اصفهان، با منبرهاى معنوى و اعتقادى خود به تحکیم مبانى دینى و معارف ولایى مردم نیز مى پرداخت و طى سالیان طولانى، تعداد زیادى از فضلا و جویندگان زلال ناب علم و فضیلت و [[تقوا]]، از گفتار و کردار روشن زندگى این اسوه فضیلت بهره ها مى بردند.
  
* 17- آيت  الله شيخ محمدصادق نحوى بروجردى.
+
'''شاگردان:'''
  
حاج شيخ مجتبى علاوه بر تسلط به مبانى فقه و اصول، در حد عالى به علومى چون تاريخ، ادبيات، شعر، لغت و كلام آشنا و داراى تبحر و تخصص بود. محقق ارجمند، مرحوم آقا سيد عبدالعزيز طباطبايى، كه خود از شاگردان ايشان است، درباره او نوشته است: «او دانشمند اديبى بود كه در بسيارى از علوم دست داشت».<ref>الغدير فى التراث الاسلامى، محقق طباطبائى، ص 234.</ref>
+
آیت  الله لنکرانى را باید از اساتید موفق حوزه بشمار آورد؛ چه او از همان عنفوان جوانى در حوزه [[نجف]] اشرف به تدریس مقدمات و سپس سطح پرداخت. وى سال ها در [[سامرا]] (مدرسه میرزاى شیرازى)، در نجف ([[مدرسه صدر نجف|مدرسه صدر]]) و در اصفهان ([[مدرسه صدر بازار]] و مدرسه جلالیه) مشغول به تدریس بود. فرزند محترمشان آقا شیخ عبدالله لنکرانى براى نگارنده نقل نمود: «در بعضى خانواده ها پسر، پدر و پدربزرگ، شاگرد مرحوم حاج شیخ مجتبى بوده اند و تدریس ایشان به صورت مداوم تا نزدیک هشت ماه به رحلتشان ادامه داشت».
  
ايشان در ايام تحصيل، مدتى با مرجع عاليقدر [[شيعه]]، مرحوم آيت  الله العظمى خوئى؛ و مرحوم آيت  الله العظمى سيد عبدالهادى شيرازى؛ هم بحث بود و با افرادى همچون حضرات آيات: حاج شيخ على محمد بروجردى، حاج شيخ ابوالفضل خوانسارى و صامت قزوينى<ref>آيت  الله آقا ميرزا عبدالرحيم صامت قزوينى از شاگردان مكتب اساتيدى چون آقا ضياء عراقى، ميرزا حسين نائينى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى بود كه در قزوين به تدريس و تبليغ مشغول بود و اخيراً به رحمت ايزدى پيوست.
+
دقت، ظرافت، بیان شیوا و [[اخلاق]] نیکوى آن بزرگوار که با شوخ طبعى و خوش‌رویى همراه بود، باعث مى شد تعداد زیادى از فضلا در محفل او حضور یابند و از دریاى علومش استفاده کنند. حجت الاسلام ناصرى قوچانى از شاگردان آن مرحوم، از آیت  الله لنکرانى نقل مى کند: «بنده سى دوره «[[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]»، بیست و پنج دوره «[[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]» و بیست وهشت دوره «[[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]» را براى طلاب تدریس کرده ام».
</ref>، دوستى و الفت مخصوص داشت.
 
  
==مهاجرت شیخ لنکرانی به سامرا==
+
از میان شاگردان ایشان افراد ذیل را مى توان نام برد:<ref> نام اکثر شاگردان ایشان را از «المنتخب من اعلام الفکر والادب» و تعدادى را نیز از زبان شاگردانشان در قم نقل شده است.</ref>
  
شهر [[سامرا]] و حرم ملكوتى عسكريين علیهم السلام، از ديرباز به علت سكونت اهل تسنن و كمى شيعيان، همواره محيطى غربت افزا و حزن آور براى دوستداران اين دو امام همام داشت. از اين رو ميرزاى بزرگ شيرازى؛، در سال 1291 ه.ق با هجرت به اين شهر و تأسيس حوزه بزرگ درسى، گرد مظلوميت و غبار غربت را از رخسار آن زدود؛ ولى بعد از درگذشت ميرزا و انتقال مجدد پايگاه مرجعيت [[شيعه]] به [[نجف]] اشرف، باز هم شهر سامرا و حوزه آن از وجود و حضور دائم علما و فضلا خالى شد.
+
*شهید شیخ مرتضى بروجردى؛
 +
*[[سید عبدالعزیز طباطبایی|سید عبدالعزیز طباطبایى]]؛
 +
*شیخ محمد اسحاق فیاض؛
 +
*سید على گلپایگانى؛
 +
*شیخ احمد معرفت؛
 +
*شیخ معین خفاجى؛
 +
*محمدباقر مدرس سلطان‌آبادى؛
 +
*سید على علم‌الهدى؛
 +
*شیخ مصطفى هرندى؛
 +
*شیخ عبدالرسول واعظى؛
 +
*شیخ محمدرضا ناصرى قوچانى؛
 +
*سید محمدحسن طالقانى؛
 +
*سید محمداصغر مروج؛
 +
*سید محمدرضا خرسان؛
 +
*سید محمد جزایرى؛
 +
*سید کلب عابدالرضوى؛
 +
*سید محمدمهدى خلخالى؛
 +
*سید على میلانى؛
 +
*سید محمدجواد جلالى حسینى؛
 +
*سید جعفر علم الهدى؛
 +
*سید یوسف طباطبائى؛
 +
*شیخ محمدعلى اسلامى.
 +
[[پرونده:Lankarany.jpg|thumb|left|یکی از آثار آیت الله لنکرانی غروی]]
  
پس از سال ها در زمان مرجعيت مرحوم آيت  الله العظمى بروجردى؛ ايشان تصميم به اعزام نماينده اى قوى به سامرا گرفتند تا ضمن تدريس و تبليغ و اداره حوزه اين شهر، پايگاه شيعه را تقويت كند. بدين منظور آيت  الله حاج شيخ مجتبى لنكرانى را انتخاب كردند كه ضمن برخوردارى از وجاهت و موقعيت مطلوب بين علما و فضلاى  نجف اشرف، خود مدرسى زبردست و صاحب كرسى تعليم و تربيت بودند. اين مهم به وسيله آيت  الله حاج شيخ نصرالله خلخالى، نماينده آيت  الله العظمى بروجردى؛ در نجف اشرف، به حاج شيخ مجتبى ابلاغ شد و ايشان به اين شهر هجرت كردند. بعد از درگذشت مرحوم آيت  الله بروجردى؛، آقا مجتبى لنكرانى از سوى مرحوم آيت  الله سيد احمد خوانسارى؛ و با حمايت و كمك ايشان چند سالى در سامرا ماند.<ref> نقل از حجت الاسلام آقا شيخ عبدالله لنكرانى.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
او در سامرا حوزه گرمى را تأسيس كرد و شاگردانى گرد آورد. حضور اين شخصيت گرانقدر شور و نشاط تازه اى در شيعيان و طلاب اين شهر ايجاد نمود. به دنبال هجرت شيخ مجتبى به سامرا، تعداد زيادى از شاگردان ايشان در نجف نيز براى استفاده از محضر استاد به اين شهر هجرت كردند. در هر سال، در ماه مبارك [[رمضان]]، كه طبق روال هميشگى، ايشان درس عقايد و كلام برقرار مى كردند، مرحوم حاج شيخ نصرالله خلخالى، طلاب و فضلاى حوزه [[نجف]] را تشويق مى كرد كه با استفاده از ايام تعطيلى دروس حوزه، به [[سامرا]] مسافرت كنند و از مباحث اعتقادى حاج شيخ مجتبى بهره برده و موجب تقويت ايشان در آن شهر غريب شوند. توقف او در سامرا حدود نُه سال به طول انجاميد و مجدداً به نجف اشرف بازگشتند.
+
برخی آثار شیخ مجتبی لنکرانی عبارتند از:
  
==هجرت حاج شیخ مجتبی لنکرانی به ايران==
+
*تقریرات [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] دروس اساتید بزرگى چون: [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاء عراقى]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]] و [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا حسین نائینى]].
 +
*گلستان حاتمى، [[دیوان (شعر)|دیوان]] شعری مشتمل بر اشعار عربى و فارسى، در [[توحید|توحید]]، عقاید و مدح [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار]] علیهم السلام.
 +
*اوفى البیان، کتابى در عقاید و [[علم کلام|کلام]]؛ در شرح «منظومه منجیه» از مرحوم سید محمد تقوى، فرزند آیت الله [[سید مرتضی کشمیری|سید مرتضى کشمیرى]]، مى باشد. حاج شیخ مجتبى به جهت علاقه به این قصیده و اشتمال آن بر اصول اعتقادات، آن را شرح نموده و در سال ۱۳۷۵ ق، به چاپ رسانده است. بعضى از مباحث این کتاب عبارت است از: صفات ثبوتیه و سلبیه، [[عدالت|عدل]]، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]]، [[شفاعت]]، [[رجعت]] و چند قصیده در مدح [[اهل  بیت]] علیهم السلام.
  
حكومت [[بغداد]] كه هميشه حضور بزرگان حوزه را در اين كشور مخل و مزاحم خود مى ديد، در جهت فشار و تضعيف حوزه كهنسال نجف اشرف از هيچ تلاشى فروگذار نمى كرد. در سال 1391 ه.ق، اين تهديدات و آزارها به نهايت رسيد و موجب شد عده زيادى از علماى ايرانى الاصل اين دانشگاه نورانى، مجبور به ترك موطن خود شوند. در پى آن حوادث، مرحوم آيت  الله لنكرانى نيز به ايران هجرت كرد و از آن جا كه با علماى اصفهان ارتباط و انس زيادى داشت و بسيارى از شاگردان ايشان نيز اصفهانى بودند - و حتى محل تدريس وى در [[نجف]] در مدرسه صدر كه مدرسه اصفهانى ها محسوب مى شد، قرار داشت. -، آن مرحوم بعد از مراجعت به ايران، دعوت علما و مردم اصفهان را جهت سكونت در اين شهر پذيرفت و آن جا رحل اقامت افكند.
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
آقا شيخ مجتبى ضمن تدريس در اصفهان، با منبرهاى معنوى و اعتقادى خود به تحكيم مبانى دينى و معارف ولايى مردم نيز مى پرداخت و طى ساليان طولانى، تعداد زيادى از فضلا و جويندگان زلال ناب علم و فضيلت و [[تقوا]]، از گفتار و كردار روشن زندگى اين اسوه فضيلت بهره ها مى بردند.
+
آیت الله مجتبی لنکرانی از مصادیقِ «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» بود. [[تواضع]]، [[ادب]]، خوش رویى، [[زهد]] و [[تقوا|تقواى]] وى مورد تحسین و اعتراف اطرافیانش بود. صفاى باطن و پاکى نفس و بى آلایشى آن عالم عامل، چنان بود که مورد توجه همه بزرگان، علما و مردم واقع مى شد.
  
==شاگردان وی==
+
مرحوم رازى درباره اش نوشته است: «ایشان گذشته از مقام علم و فضل، عالمى پارسا و موصوف به تقوا و داراى ملکات فاضله اخلاقى و محامد آداب و محاسن اخلاق و مبرا از تظاهرات و بسیار متواضع و خلیق مى باشند».<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۱۰۶.</ref>
  
آيت  الله لنكرانى را بايد از اساتيد موفق حوزه بشمار آورد؛ چه او از همان عنفوان جوانى در حوزه [[نجف]] اشرف به تدريس مقدمات و سپس سطح پرداخت. وى سال ها در [[سامرا]] (مدرسه ميرزاى شيرازى)، در نجف (مدرسه صدر) و در اصفهان (مدرسه صدر و مدرسه جلاليه) مشغول به تدريس بود. فرزند محترمشان جناب حجت الاسلام آقا شيخ عبدالله لنكرانى براى نگارنده، نقل نمود: «در بعضى خانواده ها پسر، پدر و پدربزرگ، شاگرد مرحوم حاج شيخ مجتبى بوده اند و تدريس ايشان به صورت مداوم تا نزديك هشت ماه به رحلتشان ادامه داشت».
+
از تصدى [[امام جماعت‌|امامت جماعت]] به شدت پرهیز داشت و به وعظ و منبر اهتمام ویژه داشت. در [[اصفهان]] شب هاى ماه مبارک [[رمضان]] در حسینیه مرحوم عمادزاده از مسائل اعتقادى و محبت و ولایت [[ائمه اطهار]] علیهم السلام سخن مى گفت و محضر او میعاد جویندگان [[معرفت]] و هدایت بود.
  
ايشان در نجف در مدرسه صدر و در سامرا در مدرسه ميرزاى شيرازى و در اصفهان صبح ها در مدرسه صدر بازار و عصرها در مدرسه جلاليه احمدآباد مشغول تدريس بودند. دقت، ظرافت، بيان شيوا و اخلاق نيكوى آن بزرگوار كه با شوخ طبعى و خوش‌رويى همراه بود، باعث مى شد تعداد زيادى از فضلا در محفل او حضور يابند و از درياى علومش استفاده كنند.
+
تواضع آن بزرگوار نیز زبانزد همه نزدیکان او است. شاگرد فاضل ایشان، آقاى ناصرى نقل نمودند: «بنده بارها مى دیدم آقا شیخ مجتبى در ملاقات با مرحوم آیت  الله العظمى [[سید عبدالهادی شیرازی|سید عبدالهادى شیرازى]]، خم مى شد تا دست ایشان را ببوسد. و این در حالى است که با آن مرجع عالى قدر هم بحث و هم دوره بود؛ اگر چه آقا سید عبدالهادى اجازه نمى داد و از دست بوسى ممانعت مى کرد».
  
فاضل محترم جناب حجت الاسلام والمسلمين ناصرى قوچانى كه از شاگردان و علاقه مندان نزديك آن مرحوم بوده و شرحى بر مبحث تعادل و تراجيحِ رسائل با استفاده از افادات استاد نوشته است.<ref>جواهر العقول فى شرح فوائد الاصول، ص 6.</ref>
+
==وفات==
  
از آيت الله لنكرانى نقل مى كند: «بنده سى دوره «رسائل»، بيست و پنج دوره «مكاسب» و بيست وهشت دوره «كفايه» را براى طلاب تدريس كرده ام».
+
مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبى لنکرانى، سرانجام پس از عمرى مجاهده و تلاش در راه تعلیم و تعلم و تبلیغ معارف الهى و ترویج مبانى [[شیعه]]، در ۲۴ فروردین سال ۱۳۶۵ ([[شعبان]] ۱۴۰۶ ه.ق) در [[اصفهان]] دار فانى را وداع نمود و به جوار قرب الهى پر کشید. پیکر مطهر ایشان، به [[قم]] منتقل گردید و در حجره ۲۵ صحن بزرگ، در جوار آستان [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها آرمید.
  
از ميان شاگردان ايشان افراد ذيل را مى توان نام برد:<ref> نام اكثر شاگردان ايشان را از «المنتخب من اعلام الفكر والادب» و تعدادى را نيز از زبان شاگردانشان در [[قم]] نقل نموديم.</ref> حضرات آيات و حجج الاسلام: شهيد شيخ مرتضى بروجردى؛ سيد عبدالعزيز طباطبائى؛ شيخ محمد اسحاق فياض؛ آقا رضى شيرازى؛ سيد على گلپايگانى؛ راستى كاشانى؛ شيخ احمد معرفت؛ شيخ معين خفاجى؛ شيخ محمدباقر مدرس سلطان‌آبادى؛ سيد على علم‌الهدى؛ شيخ مصطفى هرندى؛ شيخ عبدالرسول واعظى؛ شيخ محمدرضا ناصرى قوچانى؛ سيد محمدحسن طالقانى؛ سيد محمداصغر مروج؛ سيد محمدرضا خرسان؛ سيد محمد جزايرى؛ سيد كلب عابدالرضوى؛ سيد محمدمهدى خلخالى؛ سيد على ميلانى؛ سيد باقر مهرى؛ سيد عبدالعظيم كندى؛ سيد محمدجواد جلالى حسينى؛ سيد جعفر علم الهدى؛ سيد فاضل ميلانى؛ سيد يوسف طباطبائى؛ شيخ جواد دشتى؛ شيخ احمد دشتى و شيخ محمدعلى اسلامى.
+
==پانویس==
 +
<references />
  
==آثار شیخ مجتبی لنکرانی==
+
==منابع==
 
 
آثار مكتوب آن فقيد عبارتند از:
 
  
* 1- تقريرات [[فقه]] و [[اصول]] اساتيد بزرگى چون: آقا ضياء عراقى، آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزا حسين نائينى.
+
*مهدى سلیمانى آشتیانى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۰.
  
* 2- ديوان شعر به نام «گلستان حاتمى»؛ كه مشتمل بر اشعار عربى و فارسى، در توحيد، عقايد و مدح پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار]] علیهم السلام است.
+
==آرشیو عکس و تصویر==
  
* 3- و كتابى در عقايد و كلام به نام «اوفى البيان»؛ اين كتاب، كه تنها اثر مطبوع آيت الله لنكرانى است، در شرح «منظومه منجيه» از مرحوم سيد محمد تقوى، فرزند آيت الحق مرحوم سيد مرتضى كشميرى، مى باشد. حاج شيخ مجتبى به جهت علاقه به اين قصيده و اشتمال آن بر اصول اعتقادات، آن را شرح نموده و در سال 1375 ق، به چاپ رسانده است. بعضى از مباحث اين كتاب عبارت است از: [[صفات ثبوتيه و سلبيه]]، عدل، [[نبوت]]، [[امامت]]، [[معاد]]، [[شفاعت]]، [[رجعت]] و چند قصيده در مدح [[اهل  بيت]] علیهم السلام.
+
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:غروی (2).jpg|گفتگوی مجتبی لنکرانی غروی و سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی در صحن [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|حرم حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام]]
 +
پرونده:غروی (1).jpg|alt=آیت الله لنکرانی غروی و امام خمینی|از راست: محمد صادقی تهرانی، مجتبی لنکرانی غروی، نصرالله خلخالی و [[امام خمینی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]]
 +
پرونده:غروی (3).jpg|مجتبی لنکرانی غروی در کنار شاگردانشان
 +
پرونده:غروی (4).JPG|مجتبی لنکرانی غروی و سید مصطفی مهدوی هرستانی در منزل شخصی
  
==اخلاق و سلوك شیخ==
+
</gallery>
 
 
آن بزرگوار از مصاديقِ «دعاة الناس بغير السنتهم» بود. [[تواضع]]، ادب، خوش رويى، زهد و تقواى وى مورد تحسين و اعتراف دوستان و آشنايان و همه كسانى است كه او را از نزديك مى شناختند و محضر شيرين و بى آلايشش را درك كرده اند. با وجود گذشت سال ها از رحلت آن عزيز، هنوز لطايف، ظرايف و خاطرات او در يادها باقى مانده است. صفاى باطن و پاكى نفس و بى آلايشى آن عالم عامل، چنان بود كه مورد توجه همه بزرگان، علما و مردم واقع مى شد.
 
 
 
مرحوم رازى درباره اش نوشته است: «ايشان گذشته از مقام علم و فضل، عالمى پارسا و موصوف به [[تقوا]] و داراى ملكات فاضله اخلاقى و محامد آداب و محاسن اخلاق و مبرا از تظاهرات و بسيار متواضع و خليق مى باشند».<ref> گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 106.</ref>
 
 
 
از تصدى امامت جماعت به شدت پرهيز داشت و به وعظ و منبر اهتمام ويژه داشت. لذا در اصفهان شب هاى ماه مبارك [[رمضان]] در حسينيه مرحوم عمادزاده از مسائل اعتقادى و محبت و ولايت [[ائمه اطهار]] علیهم السلام سخن مى گفت و محضر او ميعاد جويندگان [[معرفت]] و هدايت بود.
 
 
 
تواضع آن بزرگوار نيز زبانزد همه نزديكان او است. شاگرد فاضل ايشان، آقاى ناصرى نقل نمودند: «بنده بارها مى ديدم آقا شيخ مجتبى در ملاقات با مرحوم آيت  الله العظمى آقا سيد عبدالهادى شيرازى، خم مى شد تا دست ايشان را ببوسد. و اين در حالى است كه با آن مرجع عالى قدر هم بحث و هم دوره بود؛ اگر چه آقا سيد عبدالهادى اجازه نمى داد و از دست بوسى ممانعت مى كرد».
 
 
 
==وفات حاج شیخ مجتبی لنکرانی==
 
 
 
عالم جليل، مدرس فاضل، اديب فرزانه، آيت  الله حاج شيخ مجتبى حاتمى لنكرانى نجفى پس از عمرى مجاهده و تلاش در راه تعليم و تعلم و تبليغ معارف الهى و ترويج مبانى [[شيعه]] و خدمت به مكتب جانبخش اهل  بيت: و زندگى پاك، بى آلايش و زاهدانه، پس از مدت كوتاهى بيمارى در بيست و چهارم فروردين سال 1365 (بيستم [[شعبان]] 1406 ه.ق) در اصفهان دارفانى را وداع نمود و به جوار قرب الهى پر كشيد. جنازه آن مرحوم روز بعد در ميان حزن و اندوه مردم قدرشناس اصفهان و تألم شديد شاگردان و ارادتمندانش از حسينيه مرحوم عمادزاده به مدرسه صدر تشييع شد و پس از اقامه [[نماز]] به وسيله مرحوم حضرت آيت  الله سيد مصطفى مهدوى، به [[قم]] منتقل گرديد و در حجره 25 صحن بزرگ، در جوار آستان [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها آرميد.
 
 
 
==پانویس==
 
<references/>
 
 
 
==منابع==
 
  
مهدى سليمانى آشتيانى , ستارگان حرم، جلد 10
+
[[رده:علمای معاصر|لنکرانی غروی،مجتبی]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۵۷

آیت‌الله حاج شیخ مجتبى لنکرانى (۱۳۱۵ - ۱۴۰۶ ق)، از فقها و علمای شیعه معاصر و از شاگردان علامه محمدجواد بلاغى و سید ابوالحسن اصفهانى بود. وی در فقه، اصول، تاریخ، ادبیات، شعر، لغت و کلام تبحر داشت و سالها در سامرا، نجف و اصفهان مشغول به تدریس و تربیت شاگردان بود.

۲۳۰px
نام کامل مجتبى لنکرانى غروی
زادروز ۱۳۱۵ قمری
زادگاه نجف
وفات ۱۴۰۶ قمری
مدفن قم، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

علامه محمدجواد بلاغى، سید ابوالحسن اصفهانى، میرزا محمدحسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی،...

شاگردان

سید عبدالعزیز طباطبایى، شهید مرتضى بروجردى، محمد اسحاق فیاض، سید على گلپایگانى و آیت الله ناصری

آثار

أوفى البیان، گلستان حاتمى، تقریرات فقه و اصول،...

ولادت

مجتبى لنکرانى به سال ۱۳۱۵ قمرى در نجف اشرف پا به عرصه گیتى نهاد. پدرش آیت الله حسن بن شکور لنکرانى نجفى (م، ۱۳۶۱ ق)، از دانشمندان صاحب نام حوزه نجف اشرف و از شاگردان سید حسن صدر بود. از تألیفات او مى توان «نتایج الافکار فى فهم کلمات الائمةالاطهار» را نام برد.[۱]

تحصیل و استادان

شیخ مجتبى لنکرانى در سایه هدایت و ارشاد پدر فرهیخته اش، مقدمات و مراتب تحصیل و رشد را طى نمود و وارد حوزه علمیه نجف اشرف گردید و در محضر اساتید خود، فقه و اصول را به کمال فراگرفت و خود به مقام بلند استادى نایل آمد. برخی از اساتید او عبارتند از:

  • آیت الله سید ابوتراب خونسارى (م، ۱۳۴۶ ق): از بزرگترین مدرسان حوزه نجف اشرف بشمار مى رود آثارى مانند: «سبیل الرشاد فى شرح نجاة العباد»، «قصد السبیل»، و «مصباح الصالحین» از او به یادگار مانده است.
  • آیت الله سید محمد فیروزآبادى.[۲]
  • آیت الله شیخ محمود شیرازى.
  • آیت الله شیخ عبدالحسین رشتى.
  • آیت الله شیخ کاظم شبسترى تبریزى.
  • آیت الله شیخ مرتضى محلاتى.

تدریس و شاگردان

هجرت به سامرا:

شهر سامرا و حرم عسکریین علیهماالسلام، از دیرباز به علت سکونت اهل تسنن و کمىِ شیعیان، همواره محیطى غربت افزا و حزن آور براى دوستداران این دو امام همام بود. از این رو میرزاى بزرگ شیرازى، در سال ۱۲۹۱ ه.ق با هجرت به این شهر و تأسیس حوزه بزرگ درسى، گرد مظلومیت و غبار غربت را از رخسار آن زدود؛ ولى بعد از درگذشت میرزا و انتقال مجدد پایگاه مرجعیت شیعه به نجف اشرف، باز هم شهر سامرا و حوزه آن از وجود و حضور دائم علما و فضلا خالى شد.

در زمان مرجعیت مرحوم آیت الله بروجردى، ایشان تصمیم به اعزام نماینده اى قوى به سامرا گرفتند تا ضمن تدریس و تبلیغ و اداره حوزه این شهر، پایگاه شیعه را تقویت کند. بدین منظور آیت الله حاج شیخ مجتبى لنکرانى را انتخاب کردند که ضمن برخوردارى از وجاهت و موقعیت مطلوب بین علما و فضلاى نجف اشرف، خود مدرسى زبردست و صاحب کرسى تعلیم و تربیت بودند. بعد از درگذشت مرحوم آیت الله بروجردى، آقا مجتبى لنکرانى از سوى مرحوم آیت الله سید احمد خوانسارى و با حمایت و کمک ایشان چند سالى در سامرا ماند.

او در سامرا حوزه گرمى را تأسیس کرد و شاگردانى گرد آورد. حضور این شخصیت گرانقدر شور و نشاط تازه اى در شیعیان و طلاب این شهر ایجاد نمود. به دنبال هجرت شیخ مجتبى به سامرا، تعداد زیادى از شاگردان ایشان در نجف نیز براى استفاده از محضر استاد به این شهر هجرت کردند. در هر سال، در ماه مبارک رمضان، که طبق روال همیشگى، ایشان درس عقاید و کلام برقرار مى کردند، مرحوم حاج شیخ نصرالله خلخالى، طلاب و فضلاى حوزه نجف را تشویق مى کرد که با استفاده از ایام تعطیلى دروس حوزه، به سامرا مسافرت کنند و از مباحث اعتقادى حاج شیخ مجتبى بهره برده و موجب تقویت ایشان در آن شهر غریب شوند. توقف او در سامرا حدود نُه سال به طول انجامید و مجدداً به نجف اشرف بازگشتند.

هجرت به ایران:

حکومت بغداد که همیشه حضور بزرگان حوزه را در این کشور مخل و مزاحم خود مى دید، در جهت فشار و تضعیف حوزه کهنسال نجف اشرف از هیچ تلاشى فروگذار نمى کرد. در سال ۱۳۹۱ ه.ق، این تهدیدات و آزارها به نهایت رسید و موجب شد عده زیادى از علماى ایرانى الاصل این دانشگاه نورانى، مجبور به ترک موطن خود شوند. در پى آن حوادث، مرحوم آیت الله مجتبی لنکرانى نیز به ایران هجرت کرد و از آن جا که با علماى اصفهان ارتباط و انس زیادى داشت و بسیارى از شاگردان ایشان نیز اصفهانى بودند، آن مرحوم بعد از مراجعت به ایران، دعوت علما و مردم اصفهان را جهت سکونت در این شهر پذیرفت و آن جا رحل اقامت افکند.

آقا شیخ مجتبى ضمن تدریس در اصفهان، با منبرهاى معنوى و اعتقادى خود به تحکیم مبانى دینى و معارف ولایى مردم نیز مى پرداخت و طى سالیان طولانى، تعداد زیادى از فضلا و جویندگان زلال ناب علم و فضیلت و تقوا، از گفتار و کردار روشن زندگى این اسوه فضیلت بهره ها مى بردند.

شاگردان:

آیت الله لنکرانى را باید از اساتید موفق حوزه بشمار آورد؛ چه او از همان عنفوان جوانى در حوزه نجف اشرف به تدریس مقدمات و سپس سطح پرداخت. وى سال ها در سامرا (مدرسه میرزاى شیرازى)، در نجف (مدرسه صدر) و در اصفهان (مدرسه صدر بازار و مدرسه جلالیه) مشغول به تدریس بود. فرزند محترمشان آقا شیخ عبدالله لنکرانى براى نگارنده نقل نمود: «در بعضى خانواده ها پسر، پدر و پدربزرگ، شاگرد مرحوم حاج شیخ مجتبى بوده اند و تدریس ایشان به صورت مداوم تا نزدیک هشت ماه به رحلتشان ادامه داشت».

دقت، ظرافت، بیان شیوا و اخلاق نیکوى آن بزرگوار که با شوخ طبعى و خوش‌رویى همراه بود، باعث مى شد تعداد زیادى از فضلا در محفل او حضور یابند و از دریاى علومش استفاده کنند. حجت الاسلام ناصرى قوچانى از شاگردان آن مرحوم، از آیت الله لنکرانى نقل مى کند: «بنده سى دوره «رسائل»، بیست و پنج دوره «مکاسب» و بیست وهشت دوره «کفایه» را براى طلاب تدریس کرده ام».

از میان شاگردان ایشان افراد ذیل را مى توان نام برد:[۳]

  • شهید شیخ مرتضى بروجردى؛
  • سید عبدالعزیز طباطبایى؛
  • شیخ محمد اسحاق فیاض؛
  • سید على گلپایگانى؛
  • شیخ احمد معرفت؛
  • شیخ معین خفاجى؛
  • محمدباقر مدرس سلطان‌آبادى؛
  • سید على علم‌الهدى؛
  • شیخ مصطفى هرندى؛
  • شیخ عبدالرسول واعظى؛
  • شیخ محمدرضا ناصرى قوچانى؛
  • سید محمدحسن طالقانى؛
  • سید محمداصغر مروج؛
  • سید محمدرضا خرسان؛
  • سید محمد جزایرى؛
  • سید کلب عابدالرضوى؛
  • سید محمدمهدى خلخالى؛
  • سید على میلانى؛
  • سید محمدجواد جلالى حسینى؛
  • سید جعفر علم الهدى؛
  • سید یوسف طباطبائى؛
  • شیخ محمدعلى اسلامى.
یکی از آثار آیت الله لنکرانی غروی

آثار و تألیفات

برخی آثار شیخ مجتبی لنکرانی عبارتند از:

ویژگی‌های اخلاقی

آیت الله مجتبی لنکرانی از مصادیقِ «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» بود. تواضع، ادب، خوش رویى، زهد و تقواى وى مورد تحسین و اعتراف اطرافیانش بود. صفاى باطن و پاکى نفس و بى آلایشى آن عالم عامل، چنان بود که مورد توجه همه بزرگان، علما و مردم واقع مى شد.

مرحوم رازى درباره اش نوشته است: «ایشان گذشته از مقام علم و فضل، عالمى پارسا و موصوف به تقوا و داراى ملکات فاضله اخلاقى و محامد آداب و محاسن اخلاق و مبرا از تظاهرات و بسیار متواضع و خلیق مى باشند».[۴]

از تصدى امامت جماعت به شدت پرهیز داشت و به وعظ و منبر اهتمام ویژه داشت. در اصفهان شب هاى ماه مبارک رمضان در حسینیه مرحوم عمادزاده از مسائل اعتقادى و محبت و ولایت ائمه اطهار علیهم السلام سخن مى گفت و محضر او میعاد جویندگان معرفت و هدایت بود.

تواضع آن بزرگوار نیز زبانزد همه نزدیکان او است. شاگرد فاضل ایشان، آقاى ناصرى نقل نمودند: «بنده بارها مى دیدم آقا شیخ مجتبى در ملاقات با مرحوم آیت الله العظمى سید عبدالهادى شیرازى، خم مى شد تا دست ایشان را ببوسد. و این در حالى است که با آن مرجع عالى قدر هم بحث و هم دوره بود؛ اگر چه آقا سید عبدالهادى اجازه نمى داد و از دست بوسى ممانعت مى کرد».

وفات

مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبى لنکرانى، سرانجام پس از عمرى مجاهده و تلاش در راه تعلیم و تعلم و تبلیغ معارف الهى و ترویج مبانى شیعه، در ۲۴ فروردین سال ۱۳۶۵ (شعبان ۱۴۰۶ ه.ق) در اصفهان دار فانى را وداع نمود و به جوار قرب الهى پر کشید. پیکر مطهر ایشان، به قم منتقل گردید و در حجره ۲۵ صحن بزرگ، در جوار آستان حضرت معصومه سلام الله علیها آرمید.

پانویس

  1. الذریعه، ج ۲۴، ص ۴۵.
  2. بقیه اساتید آیت الله لنکرانى را فرزند ایشان از قول آن مرحوم ذکر کرده است.
  3. نام اکثر شاگردان ایشان را از «المنتخب من اعلام الفکر والادب» و تعدادى را نیز از زبان شاگردانشان در قم نقل شده است.
  4. گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۱۰۶.

منابع

آرشیو عکس و تصویر