سید مرتضی پسندیده: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
سطر ۱: سطر ۱:
'''آیت الله سید مرتضی پسندیده''' (۱۳۷۵-۱۲۷۴ ش) عالم مبارز [[شیعه]] و برادر بزرگ مرحوم [[امام خمینی]] و از شاگردان [[شهید سید حسن مدرس|شهید مدرس]] بود. آیت الله پسندیده نیز همانند پدر و برادرش روحیه‌ای [[ظلم]] ستیز داشت و با فداکارهای خویش و با وجود فشارهای مستمر رژیم ستمشاهی، وکیل تام الاختیار حضرت امام و حلقه ارتباط مبارزین با ایشان در تبعیدگاه بود.
+
'''آیت الله سید مرتضی پسندیده''' (۱۲۷۴ - ۱۳۷۵ ش) عالم مبارز [[شیعه]] و برادر بزرگ مرحوم [[امام خمینی]] و از شاگردان [[شهید سید حسن مدرس|شهید مدرس]] بود. آیت الله پسندیده نیز همانند پدر و برادرش روحیه‌ای [[ظلم]] ستیز داشت و با فداکارهای خویش و با وجود فشارهای مستمر رژیم ستمشاهی، وکیل تام الاختیار حضرت امام و حلقه ارتباط مبارزین با ایشان در تبعیدگاه بود.
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
 
||نام کامل = سید مرتضی پسندیده
 
||نام کامل = سید مرتضی پسندیده

نسخهٔ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۲

آیت الله سید مرتضی پسندیده (۱۲۷۴ - ۱۳۷۵ ش) عالم مبارز شیعه و برادر بزرگ مرحوم امام خمینی و از شاگردان شهید مدرس بود. آیت الله پسندیده نیز همانند پدر و برادرش روحیه‌ای ظلم ستیز داشت و با فداکارهای خویش و با وجود فشارهای مستمر رژیم ستمشاهی، وکیل تام الاختیار حضرت امام و حلقه ارتباط مبارزین با ایشان در تبعیدگاه بود.

پسندیده.jpg
نام کامل سید مرتضی پسندیده
زادروز ۱۲۷۴ شمسی
زادگاه خمین
وفات ۱۳۷۵ شمسی
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

شهید سید حسن مدرس، محمدصادق خاتون آبادی، میرزا رحیم ارباب،...

شاگردان

سید روح الله خمینی،...


ولادت و خاندان

سید مرتضی پسندیده در روز ۱۷ شوال سال ۱۳۱۳ ق. (۱۲۷۴ ش) در شهر خمین چشم به جهان گشود.[۱] در سال ۱۳۲۰ ق. (به فاصله هفت سال)، سید روح الله (امام خمینی قدس سره) در همان خانه به دنیا آمد.

جد اعلای ایشان -سید دین علی شاه- اصالتاً نیشابوری و از احفاد میر حامد حسین، صاحب کتاب «عبقات الانوار» بود؛ اما پس از مدتی به ایالت کشمیر از توابع هندوستان مهاجرت نمود. فرزند وی (جد آقای پسندیده) سید احمد نام داشت. او در بین سال‌های ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ ق. در سفری که به عتبات عالیات (نجف و کربلا) داشت، با یوسف خان، که از اهالی خمین بود، آشنا می شود. یوسف خان که به مقامات علمی و اخلاقی وی پی برده بود، از او دعوت می کند به خمین بیاید و به هدایت و ارشاد مردم آن دیار بپردازد. از این رو، سید احمد راهی خمین می شود و پس از ازدواج با خواهر یوسف خان، در همین شهر ماندگار می شود. ثمره این ازدواج مبارک فرزندانی است که «سید مصطفی» (پدر سید مرتضی پسندیده) یکی از آنان است.[۲]

سید مصطفی در اوان جوانی با دختر استاد خود -آقا میرزا احمد مجتهد خوانساری- ازدواج نمود. پس از آن، به همراه همسرش به نجف مهاجرت کرد و سال ها از محضر عالمانی چون شیخ انصاری بهره برد و به درجه اجتهاد رسید و در سال ۱۳۱۲ ق. به خمین بازگشت. او که مشاهده می کرد خان های ظالم آن منطقه، حق مردم را غصب می کنند، اسلحه به دست گرفته، به مبارزه با آنان برخاست و در همین راه در روز دوازدهم ذی القعده سال ۱۳۲۵ ق. در بین راه خمین و اراک، به دست دو نفر از اشرار در سن ۴۷ سالگی به شهادت رسید.[۳] سید مرتضی ده ساله بود که به همراه خانواده به تهران سفر کرد و مجازات اعدام قاتلین پدر خود را در میدان بهارستان تهران مشاهده کرد.[۴]

شاید این سؤال مطرح شود که چگونه نام خانوادگی امام خمینی، «مصطفوی» و آقا سید مرتضی «پسندیده» و آقا نورالدین «هندی» انتخاب شده؛ در حالی که هر سه برادرند؟ آیت الله پسندیده در پاسخ این سؤال می گوید: «در سال ۱۳۰۴ ش. که فامیل گذاری می کردند، من فامیل مصطفوی را پیشنهاد دادم، گفتند: نمی شود؛ زیرا مشابه آن هست. هندی را پیشنهاد دادم، قبول نکردند؛ اما گفتند: ممکن است شبهه انگلیسی بودن پیش می‌آید (چون آن زمان هند، مستعمره انگلیس بود). احمدی را پیشنهاد دادم، گفتند: عربی است، نمی شود. چند اسم به تهران فرستادم تا در بین آن ها یکی را انتخاب کنند، «پسندیده» را برگزیدند؛ ولی نام برادر دیگرمان همان هندی ماند و نام امام هم از اول مصطفوی بود».[۵]

تحصیل و استادان

سید مرتضی پسندیده پس از بازگشت از سفر تهران، با برادرش نورالدین شروع به درس خواندن کرد. ابتدا به مکتب ملا ابوالقاسم، سپس به درس آقا میرزا محمود افتخارالعلماء، که هر دو از عالمان محلی بودند، رفتند. آقا میرزا محمود هر سال یک بار به اصفهان می رفت؛ در این مدت، مادرش به سید مرتضی و نورالدین علم هیئت، نجوم و حساب را درس می داد.[۶] سید مرتضی چهارده ساله بود که در سال ۱۳۲۷ ق. به اصفهان رفت و پس از استقرار در مدرسه «ملا عبدالله»، مدت هفت یا هشت سال به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی پس از اتمام دروس، به خمین بازگشت.[۷]

ایشان در اصفهان درس شرایع را از حاج رضای نجفی ملایری[۸] (شوهر خواهرش) فراگرفت. برای فراگیری درس مطوّل و صرف در محضر آقا میرزا علی یزدی زانوی شاگردی زد. سید مرتضی همچنین در محضر مرحوم محمدعلی تویسرکانی (متوفای ۱۳۲۹ ق) که از مدرسین مدرسه «نیم آورد» اصفهان بود،[۹] دروس سطح فقه و اصول را تلمذ نمود و سال ها درس خارج فقه و اصول را در محضر حاج محمدصادق خاتون آبادی، که از عالمان بزرگ آن عصر بود، ادامه داد. مدت زیادی نیز در درس حاج میرزا رحیم ارباب شرکت جست و نزد وی حساب، منطق و... خواند.[۱۰]

هنگامی که شهید مدرس در ایوان زیر ساعت مدرسه «سپهسالار» (مطهری کنونی) درس خود را آغاز نمود و فقه و اصول را با عالی‌ترین درجه تدریس می کرد، سید مرتضی نیز در این کلاس ها شرکت جست.[۱۱]

آیت الله پسندیده از عالمانی چون: مرحوم آقا ضیاء عراقی و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری اجازه اجتهاد داشت. به همین خاطر، در زمان کشف حجاب و متحدالشکل شدن، مدرکی در اثبات اجتهاد خود ارائه داد و آنان نیز جوازی صادر کردند. متن نامه شماره ۱۵۰ وزارت داخله بدین شرح بود: «شماره ۱۵۰ ورقه تصدیق وزارت داخله - آقای سید مرتضی هندی (پسندیده)، مقیم خمینِ کمره، بر طبق اجازه حضرتین آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری و آقای ضیاءالدین نجفی دامت برکاته و تصدیق اهالی، مطابق فقره ۱ و ۴ از ماده ۲ قانون متحدالشکل بودن البسه، در پوشیدن لباس روحانیت مجاز خواهد بود. تاریخ ۱۴/۲/۱۳۰۹».[۱۲]

تدریس و شاگردان

آیت الله سید مرتضی پسندیده، پس از اتمام دروس در اصفهان، به خمین بازگشت و ضمن اقامه نماز جماعت، حوزه دروس فقه، اصول، کلام، منطق و نحو را تشکیل داد. البته از شمار شاگردان ایشان اطلاعی دقیق در دست نیست. امام خمینی قدس سره نیز کتاب های منطق و مطوّل را از برادر بزرگ خود فراگرفت. همچنین ایشان خط زیبایی داشته و امام خمینی قدس سره از او سرمشق می گرفته است.

آقای پسندیده در این باره می گوید: «چون خط نستعلیق من خوب بود، (امام خمینی) نزد من مشق می کردند؛ به طوری که خط ایشان با من شبیه بود و این شباهت به اندازه‌ای بود که گاهی اتفاق می افتاد، نصف کاغذ را من می نوشتم و نصف دیگر را به ایشان می دادم، می نوشت و هیچ کس متوجه نمی شد که صاحب این خطها دو نفر است».[۱۳]

فعالیت‌های سیاسی

ظلم ستیزی و پیگیری تحولات اجتماعی:

سید مرتضی نیز همانند پدرش روحیه‌ای ظلم ستیز داشت. هنوز نوجوان بود که برای دفاع از نوامیس مردم در مقابل اشراری که وابسته به حکومت جور آن زمان بودند، اسلحه بر دوش گرفت و به مبارزه با آنان برخاست. در جریان جنگ جهانی اول نیز برای ایستادگی در برابر قوای متجاوز انگلیس تعلیمات نظامی دید و در اردوی نظامی روحانیون منطقه شرکت جست. اما این باعث نمی شد که سمتی دولتی (که به معنی یاری دستگاه طاغوت بود) بپذیرد. از این رو، هنگامی که از سوی حکومت طاغوتی پهلوی به او پیشنهاد شد تا به اراک برود و محضر شرع (رسیدگی به امور قضایی و...) دایر کند، این پیشنهاد را رد کرد و حاضر به همکاری با دولت نشد.[۱۴]

در جریان مبارزات با رژیم شاهنشاهی در کلاس درس روحانی مبارز و پاکباخته، شهید مدرس، شرکت می جست که این، به معنای طرفداری از او و آرمان‌های او بود. زمانی که کشف حجاب در کشور به اجرا درآمد، به خاطر مخالفت‌های پی در پی محاکمه شد.[۱۵]

ملاقات های مکرر ایشان با آیت الله کاشانی و سران نهضت ملی نفت، نشان دهنده آن است که ایشان نیز همانند برادرش امام خمینی، تحولات سیاسی را پیگیری می‌کرده است.[۱۶] نمونه دیگر، نامه او به آیت الله مرعشی نجفی است که در این نامه، دلسوزانه نسبت به دخالت‌های اوقاف در امور مذهبی هشدار می دهد؛ زیرا او دریافته بود که اداره اوقاف حکومت شاه با احداث مدارس علمیه و واگذاری آن به طلاب، می خواهد مدیریت آنان را نیز بر عهده گیرد.[۱۷]

آیت الله پسندیده در بیت پدری خود در خمین، زندگی می‌کرد و همین بیت از قدیم محل رجوع مردم بوده و از قداست خاصی برخوردار است. به همین علت، تمامی دستجات عزاداری در ایام سوگواری محرم، صبح روز عاشورا از تمام نقاط شهر به سوی این بیت حرکت می کردند و پس از مرثیه خوانی و عزاداری در آن، به مسیر خود ادامه می‌دادند. این منزل در ایام مبارزه و انقلاب، محل تشکیل جلسات و انتشار نامه‌ها، پیام‌ها، نوارهای امام خمینی و کانون گرم مبارزه و باعث دلگرمی مردم خمین بود.[۱۸]

هرگاه در خمین یکی از فعالان سیاسی انقلاب، دستگیر و زندانی می شد، ایشان از نفوذ خود برای آزادی او استفاده می کرد و بارها موفق به آزادی آنان می شد. از اسناد ساواک برمی‌آید که روحانیون دیگر خمین به پشتوانه ایشان به فعالیت می‌پرداختند؛ در یکی از اسناد ساواک چنین آمده است: «سید مرتضی پسندیده بین روحانیون مخالف و (امام خمینی) رابط می‌باشد. کلیه دستورات و اعلامیه‌های (امام خمینی) به نحوی از آن ها به پسندیده می‌رسد و از طریق او در سطح کشور اجرا و توزیع می گردد».[۱۹] وی با احداث سینما (که مرکز فساد بود) در شهر خمین، به شدت مقابله کرد و مخالفت صریح خود را ابراز داشت.[۲۰]

ایستادگی در برابر چپاول:

پس از سال ۱۳۲۰ ش. که ایران به اشغال انگلیس و روس درآمد، تمام امکانات و منابع ایران از قبیل نفت، راه آهن، کارخانجات و... به دست آنان افتاد و اشغالگران برای وابسته نگهداشتن مردم، شروع به خرید اجناس و غلات و ارزاق مردم کردند؛ در حالی که فقر و تنگدستی بیداد می کرد و گرسنگی مردم به حدی رسید که حتی حیوان مرده و هر چیز دیگر را برای مصرف به خانه می‌بردند.

آقای پسندیده می‌گوید: «من به عظام الدوله، رئیس دارایی گلپایگان و خمین و خوانسار، گفتم: نمی گذارم این جا تمام غلات و ارزاق مردم را بخرند و تاراج کنند، مگر این که نان محل تأمین شود، اگر مازادی داشت آن وقت بخرند. او هم عیناً گزارش داد. به دنبال آن، دستوری از وزارت کشور مبنی بر تبعید من صادر شد...».[۲۱]

هنگامی که امام خمینی قدس سره رفراندوم اصلاح اراضی را تحریم کرد و علی رغم این تحریم، رژیم شاه این کار را در بهمن ۱۳۴۱ ش. انجام داد، کشاورزان خمین به مخالفت برخاستند و علیه این اقدام طوماری امضاء نمودند که آیت الله پسندیده از عوامل مؤثر این حرکت مردمی بود. در یکی از اسناد ساواک چنین آمده است: «... اخیراً اکثر کشاورزان خمین به تحریک سید مرتضی پسندیده و...، طوماری مبنی بر تحریم اصلاحات ارضی امضاء نموده‌اند، بدیهی است دستگیری این دو نفر در این موقع، اثر تبلیغات سوء آنان را در مورد اصلاحات ارضی خنثی خواهد کرد».[۲۲]

قیام پانزده خرداد:

قبل از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ ش. که سال آغاز مبارزات پرشور مردم بر ضد رژیم ستمشاهی است و آن روزها مصادف با ایام محرم بود، مانند سال های قبل برای برپایی مراسم سوگواری و تجدید میثاق با امام خمینی، حدود ۲۵۰ نفر از عزاداران، به همراه آیت الله پسندیده از خمین راهی قم شدند. پس از چندی در عصر پانزدهم خرداد که مصادف با دوازدهم محرم و ایام عاشورا بود، امام خمینی در مدرسه فیضیه قم سخنرانی معروف خود را ایراد کرد و پس از آن دستگیر شد. به دنبال انتشار خبر دستگیری حضرت امام، مردم خمین به قصد تخریب شهربانی به آن جا هجوم بردند که آیت الله پسندیده مردم را از این کار بازداشت؛ اما ایشان طی یک سخنرانی کوبنده، عامل همه این اقدامات را رئیس ساواک و مقامات بالای کشور دانست. پس از سخنرانی، نوار سخنان آتشین امام در ۱۵ خرداد پخش شد.[۲۳]

به دنبال گزارش ساواک از این واقعه، که در اسناد موجود است،[۲۴] آیت الله پسندیده به اتهام تحریک مردم خمین در ماجرای دوازدهم محرم (۱۵ خرداد) به دادگاه احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. یک مأمور ساواک که به صورت ناشناس مراقب امام بود، در گزارش خود نوشته است: «...آقای خمینی می‌گوید: همه می‌دانند که آمدن دستجات از خمین در روزهای سوگواری مسبوق به سابقه بوده؛ به علاوه قبل از ۱۵ خرداد صورت گرفته است. بنابراین، هیچ ربطی به این پرونده ندارد. و اضافه نموده عجیب است از طرفی به من وعده استخلاص و آزادی می‌دهند و از طرف دیگر برادرم را در این باره به دادرسی احضار می کنند...».[۲۵]

مدافع مرجعیت امام:

طبق قانونی که در رژیم شاهنشاهی نیز وجود داشت، مراجع از مصونیت قضایی برخوردار بودند. به همین جهت، پس از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی، بسیاری از مراجع و علما، در تهران اجتماع کردند تا با تأیید اجتهاد امام، مانع از مقاصد پلید آنان گردند. آیت الله پسندیده نیز به تهران می رود و در همین راستا تقاضای ملاقات با امام - که در زندان پادگان عشرت آباد بسر می‌برد - می‌کند که با چند واسطه موفق به این ملاقات می شود، به شرط آن که در محضر امام از مسایل سیاسی سخن نراند. اما ایشان با زیرکی تمام، با بیان چند جمله ساده هر چه را می خواست به امام منتقل می کند.

ایشان چنین می‌گوید: «(به امام) گفتم: آقای مرعشی سلام رساندند. گفتند: مگر به تهران آمدند؟ گفتم: آری، تازه آمده و در منزل آیت الله خوانساری وارد شدند. گفتم: آقای یاوری و بحرالعلوم هم از رشت آمده بودند، آیت الله آملی سلام رساندند، آقای میلانی هم آمده بودند، سلام رساندند و... تک تک اسامی علما را گفتم که ایشان متوجه جمع شدن آنان گردند، پرسیدم: شهریه طلاب قم وصل شود؟ ایشان گفتند: مانعی ندارد. پرسیدم: آقای آملی ظاهراً تقاضا داشتند، اجازه بدهید بازارهای تهران و شهرستان ها که تعطیل است، باز شود. امام گفتند: مگر تعطیل است؟ گفتم: آری. گفتند: مانعی ندارد. گفتم: حوزه ها هم درس را آغاز کنند؟ گفتند: آری و...».[۲۶]

به هرحال، این اجتماع نیز ثمربخش بود و در ۲ مرداد همان سال، اعلامیه مشترک علمای مهاجر به تهران، با ۳۶ امضاء صادر شد که با این اعلامیه مرجعیت امام ثابت شد و از مصونیت قضایی برخوردار شدند. پس از این اعلامیه، امام آزاد و به خانه ای در داودیه تهران منتقل شدند.[۲۷]

حضور فعال در هنگام تبعید امام:

رژیم سفاک و خونخوار پهلوی با این تفکر که پس از تبعید امام آتش قیام فروکش خواهد کرد، امام را به تبعید محکوم نمود؛ غافل از این که یاران باوفای او، از جمله برادر ارجمندش، اجازه رسیدن به چنین هدفی را به آنان نخواهند داد. آیت الله پسندیده با فداکارهای بی‌مانند خویش و با وجود فشارهای مستمر رژیم، وکیل تام الاختیار امام و حلقه ارتباط مقلدین و مبارزین با حضرت امام در تبعیدگاه بود و با تحمل رنج‌های فراوان، مانع از آن شد که چراغ بیت امام، که کانون گرم قیام بود، خاموش شود.[۲۸]

ایشان در ایام تبعید امام امت، فعالیت‌های مالی امام و تأمین بودجه مبارزات را برعهده داشت؛ به طور مثال مقداری از هزینه‌های مبارزاتی شهید اندرزگو را تأمین می‌کرد.[۲۹] و با کمک مالی به خانواده زندانیان و تبعیدشدگان و پرداخت شهریه امام در حوزه‌های سراسر کشور، بخشی از مسئولیت‌های امام را برعهده داشت.

وی از طریق نامه یا هر طریق ممکن دیگر، همیشه با امام در تماس بود و همه را با تأیید امام انجام می داد. گاهی شدت جو خفقان به حدی می رسید که وجوهات را با رمز دریافت می نمود و با همان رمز جهت مصرف را نیز می فهمید.[۳۰]

آیت الله پسندیده علاوه بر ارتباط با توده مردم، با علمای حوزه نیز ارتباط داشت. این امر از آن جا اهمیت می‌یابد که وی در این ارتباط ها، آنان را از وقایع آگاه می‌ساخت. به عنوان نمونه پس از تبعید به خمین، طی نامه‌ای موضوع را به اطلاع آیت الله العظمی مرعشی رساند. نامبرده با آیت الله میلانی نیز مکاتبه داشت؛ آیت الله میلانی در نامه ای در مورد تبعید امام با ایشان ابراز همدردی می کند و چنین می نویسد: «آقای اخوی محترمتان حضرت آیت الله خمینی بر حسب وظیفه‌ای که از طرف پیغمبر اکرم و ائمه هدی علیهم السلام داشت، رفتار نمود و به حکم قوانین مملکتی که برای طراز اول از مجتهدین است، آن چه را که صلاح این مملکت است بگویند، بیان کرد».[۳۱]

تبعید:

تأثیر فعالیت‌های آیت الله پسندیده موجب شد که رژیم شاه ایشان را، که در منزل امام سکونت داشت، تحت مراقبت شدید قرار دهند و علناً به بازجویی از مراجعین و جلوگیری از رفت و آمد مردم بپردازند. اما فعالیت‌های او موجب شد که وی را به خمین تبعید و در منزلش محصور کنند. وی پس از مدتی، بی اعتنا به حکم تبعید، به قم مراجعت و فعالیت های خود را مجدداً آغاز کرد که این بار به اتهام برپایی مراسم سوگواری در منزل امام، دستگیر و دوباره به خمین تبعید شد؛ اما پس از مدتی مجدداً بدون توجه به حکم تبعید، راهی قم شد که این بار نیز در ۲۲ اردیبهشت سال ۵۷، (در سن ۸۳ یا سالگی) دستگیر و به سه سال تبعید در شهر کویری انارک محکوم و بدان جا اعزام شد؛ ولی برای چندمین بار با نادیده گرفتن حکم تبعید، به قم بازگشت. پس از چندی بار دیگر دستگیر و به دارانِ اصفهان تبعید شد و این بار با پیام امام خمینی قدس سره مبنی بر این که تبعیدیان به حکم تبعید اعتنا نکنند و به شهر خود بازگردند، ایشان نیز بلافاصله روانه قم شدند.

پس از پیروزی انقلاب:

مرحوم آیت الله پسندیده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی علی رغم مبارزات مستمر و مراتب علم و تجربه، همچون گذشته افتخار وکالت امام خمینی را در امور شرعی مردم، بر هر سمت و امتیازی ترجیح داد و در این سال‌ها، بی هیچ ادعا و توقعی و بدون کمترین تغییر در مواضع و شیوه زندگی خویش، همان مسیر روشن گذشته را تعقیب نمود.[۳۲]

رابطه امام و آیت‌الله پسندیده

ارتباط دیرین و مستمر امام خمینی با وی و اعتماد امام به صداقت و درستکاری وی، باعث شد که هیچ کس به اندازه او در انتقال اخبار و گزارش مسائل مختلف قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با امام خمینی قدس سره مکاتبه نداشته باشد. تعداد نامه‌ها و گزارش‌های موجود بیش از هزار مورد است که با مهر و محبتی خاص نگاشته شده است. یکی از نامه‌ها که نشانگر اعتماد امام خمینی قدس سره به مرحوم آقای پسندیده است، نامه ذیل است:

«بسم الله الرحمن الرحیم. چون در این اوقات وصول قبوض وجوه به اینجانب و ایصال صاحبان وجوه بسیار مشکل است، لهذا به جمیع اهالی محترم ایران و افغانستان و پاکستان و سایر بلاد اعلام می‌نماید که مهر و امضای حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید مرتضی پسندیده دامت برکاته اخوی معظم اینجانب و وکیل من در این امور به منزله مهر و امضای اینجانب است و مؤمنین هر چه وجوه از هر باب به معظم له برسانند، مورد قبول اینجانب است و بریء الذّمه می شوند و محتاج به مهر و امضای اینجانب نیستند. والسلام علی المؤمنین و عبادالله الصالحین، ۲۰ شهر جمادی الثانی ۱۳۹۵».

امام همیشه در نامه هایی که برای اعضای خانواده می نوشت، بر مراقبت از آیت الله پسندیده تأکید می کرد و ایشان را با لفظ «حضرت آقا» نام می‌برد. حتی هنگامی که وی به انارک تبعید شده بود، امام از طرق مختلف جویای حال برادر بزرگوارش بود؛ از جمله در نامه‌ای می‌نویسد: «...خدمت حضرت حجت الاسلام والمسلمین عم مکرم سلام برسانید. برای ایشان نگران هستم. می ترسم این رفت و آمد برای مزاج ایشان ناراحتی تولید کند و موجب استراحت ایشان در قم نباشد.» آیت الله پسندیده نیز در بیشتر نامه‌های رسمی، امام را با «روحی فداک» یا «جعلت فداک» خطاب می‌کرد که این نکته، نشانگر ایمان عمیق وی به امام است.[۳۳]

از لابه‌لای سخنان گذشته این نکته بدست می‌آید که آیت الله پسندیده، به ویژه در امور سیاسی، به دیدگاه‌های امام توجه داشت. وی نظرات خود را صریحاً بیان می‌کرد و از امام نیز نظرخواهی می کرد و به آن چه امام تشخیص می داد، احترام می گذاشت.[۳۴] و حتی نظر امام را بر نظر خود مقدم می‌داشت.

خانم زهرا مصطفوی (دختر امام) درباره احترام امام به آیت الله پسندیده چنین می‌گوید: «حضرت امام برای دو نفر به طور خاص احترام می‌گذاشتند، چنانچه بارز بود: یکی برای خانم و یکی برای آقای پسندیده. وقتی اطلاع می‌دادند که آقای پسندیده تشریف آورده‌اند، امام به صورت خاصی به استقبال ایشان می رفتند. وقتی از امام می پرسیدیم که به چه دلیل این قدر به آقای پسندیده احترام می‌گذارید؟ می‌فرمودند: شما نمی‌دانید! آقای پسندیده نسبت به من، هم سِمَت پدری دارند و هم سمت استادی. امام مکرراً می‌فرمودند که: اگر آقای پسندیده نبودند، من نمی‌توانستم درسم را به این راحتی ادامه بدهم؛ زیرا ایشان بدون آن که من دغدغه زندگی را داشته باشم، زندگی مرا با نظارت بر اموال خمین اداره می کردند».[۳۵]

خصوصیات اخلاقی

با وجود این که ایشان وکیل تام الاختیار امام خمینی در وجوه شرعی بود، هیچ گاه از این اموال استفاده نکرد. هنگامی که امام مبلغی پول برای ایشان ارسال کردند، ایشان پیغام داد که اگر از وجوه شرعی است، قبول نمی کنم. لذا امام از اموال شخصی خود برای ایشان مبلغی را فرستادند. از خصوصیات دیگر ایشان انس با قرآن و کثرت تلاوت آن بود.[۳۶]

آیت الله توسلی: «ایشان فردی بودند بسیار مؤدب. در زمانی که در خمین بودند، هیچ گاه نبود کسی بر ایشان وارد شود و بدون عبا و عمامه در مجلس، و اگر چه ملاقات کننده یک نفر باشد، حاضر شوند. از جهت نظافت نیز کمتر کسی را نظیر ایشان دیدم».

آیت الله استادی: «وقار، اصالت، دقت، و دیانت، تیزهوشی و آگاهی های فراوان سیاسی، بی توجهی در جهات مادی و خلاصه، آقایی و بزرگواری امام امت را می‌توانستیم در او ببینیم».

محمدرضا پسندیده (فرزند ایشان): «افرادی که گرفتاری پیدا می کردند از هر جهت، خدمت آقا می‌رسیدند و آقا نسبت به همه در حدی که می‌توانستند، کمک می کردند و عمدتاً نامه‌هایی را ایشان می‌نوشتند برای رفع گرفتاری افراد».[۳۷]

آیت الله مسعودی خمینی: «ایشان از افراد بسیار صبور و شکیبا بودند... حتی فرزند و پسر بزرگ ایشان که در راه اسلام از بین رفت، ایشان کوچکترین گله‌ای نداشت. آیت الله پسندیده از متانت خاصی برخوردار بود. از هر کس، کوچکتر و بزرگتر با احترام و ادب پذیرایی می‌کرد. ایشان به تجملات بی اعتنا بود».[۳۸]

وفات

آیت الله پسندیده پس از سپری کردن عمری طولانی در راه تحصیل و مبارزه علیه استعمار و استبداد و خدمت به انقلاب و مردم ایران، در شب اول ماه رجب ۱۴۱۷ ق. (۲۳ آبان سال ۱۳۷۵ ش) دار فانی را وداع گفت.[۳۹] مرحوم آیت الله العظمی بهجت بر پیکر پاک این مرد الهی نماز گزارد. آن گاه بدن پاک وی در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، مسجد بالاسر به خاک سپرده شد.[۴۰]

پس از این حادثه غم‌انگیز، مقام معظم رهبری پیامی به این شرح صادر کردند: «بسم الله الرحمن الرحیم. انّا لله و انّا الیه راجعون. برادر بزرگ و بزرگوار امام راحل عظیم الشأن، جناب حجت الاسلام آقای حاج سید مرتضی پسندیده پس از عمر بابرکتی که یکسره بر تقوا و پاکدامنی سپری شد، به دیار باقی و دیدار احبه و اولیاء شتافت. رحمت و فضل خدا بر او و ثنای پرهیزکاران و پاکدامنان نثار او باد! این روحانی شریف و امین و شجاع و صادق برای امام کبیر ما در یک دوره، همچون پدر و سرپرستی مهربان و دلسوز و مصلحت اندیش، و در یک دوره، همچون رعیت و پیروی مؤمن و فرمانپذیر و مطیع بود. این افتخار برای او بس که بزرگترین انسان زمان ما همواره او را بزرگ و گرامی می‌داشت و به او احترام می‌کرد؛ از او راضی بود و به حفظ رضایت او اهتمام می‌ورزید...».[۴۱]

پانویس

  1. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیزدهم، زبان گویای اسلام، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸، ص ۶۶ و روزشمار انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۴۵۸.
  2. فرازهای فروزان، غلامرضا گلی زواره، اول، ۱۳۷۹، حضور، قم، ص ۲۲.
  3. همان، ص ۱۴ و فرازهای فروزان، ص ۲۵.
  4. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۴۴.
  5. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۵۳.
  6. آیت الله پسندیده در خاطراتش می‌گوید: ما به او «آخوند» می‌گفتیم اطلاعات بیشتری در مورد این زن بدست نیامد.
  7. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۴۹-۴۴.
  8. فرازهای فروزان، ص ۲۴.
  9. گلزار مشاهیر، زندگینامه درگذشتگان مشاهیر ایران ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۶، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مریم آقا شیخ محمد و سعید نوری نشاط، اول ۱۳۷۷، ص ۲۲ و تذکرة القبور، دوم، ۱۳۴۸ ش، کتابفروشی ثقفی، اصفهان، ص ۱۸۲.
  10. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۲۴.
  11. دیدار با ابرار، شهید مدرس؛ ماه مجلس، غلامرضا گلی زواره، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، اول، ۱۳۷۵، ص ۵۰ و ۵۱.
  12. خمین در گذر تاریخ، محمدجواد مرادی نیا، ۱۳۸۰، ص ۱۱۸ و ۱۱۹.
  13. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۵۰ و روزنامه اطلاعات، ویژه‌نامه، ۲۶/۸/۱۳۷۵، ص ۱.
  14. همان، ص ۴۹.
  15. گلزار مشاهیر، ص ۲۲.
  16. روزنامه اطلاعات، ویژه‌نامه ۲۶/۸/۱۳۷۵، ص ۱ و ۳ و گلشن ابرار، ج ۲، ص ۵۶۵.
  17. اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۱۹۹.
  18. خمین در انقلاب، بررسی رخدادهای انقلاب در خمین ۴۰ تا ۵۷، محمدجواد مرادی نیا، اول، ۱۳۷۷، نشر عروج، ص ۲۹ و ۶۷ و خاطرات آیت الله یزدی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۸۰، ص ۲۱۷ و ۲۱۸.
  19. جلوه محراب، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸، ص ۴۴۳.
  20. خمین در انقلاب، ص ۸۰، ۱۱۹ و ۳۱۶.
  21. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۹۳-۹۰.
  22. خمین در انقلاب، ص ۲۷.
  23. همان، ص ۳۶، ۳۹-۴۱.
  24. همان، ص ۴۲.
  25. همان، ص ۳۹ و ۴۰.
  26. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۱۰۲.
  27. خمین در انقلاب، ص ۵۰.
  28. ویژنامه اطلاعات ۲۶/۸/۷۵، ص ۱.
  29. حماسه شهید اندرزگو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۵۰، ۱۳۷۹.
  30. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۷۶، ص ۸۰.
  31. نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دوم، ۱۳۷۷، ص ۶۵ و اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۱۹۹.
  32. ویژه‌نامه اطلاعات، ص ۱.
  33. نشریه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۳۴۶ و ۳۴۷.
  34. ویژه‌نامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص ۲.
  35. ویژه‌نامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص ۴.
  36. ویژه‌نامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص ۳.
  37. نشریه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۳۵۸-۳۵۶.
  38. همان، ص ۳۶۱.
  39. روزنامه اطلاعات، ۲۳/۸/۷۵.
  40. نشریه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۳۶۳.
  41. همان.

منابع

  • مهدی احمدی، "سید مرتضی پسندیده"، ستارگان حرم، جلد ۱۳، صفحه ۱۸۷-۲۰۸.