نقش حضرت زینب در قیام حسینی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ نقش حضرت زینب(س) در قیام حسینی را به نقش حضرت زینب در قیام حسینی منتقل کرد) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | حضرت زینب عقیله | + | [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب]] عقیله [[بنی هاشم|بنیهاشم]]، خواهر گرامی [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام در حادثه [[کربلا]] حضور داشت و نقش بسیار ارزندهای در این قیام ایفا کرده است. این بانوی گرامی پس از [[شهادت در راه خدا|شهادت]] برادر بزرگوارش امام حسین علیه السلام و یاران فداکار ایشان، وظایف خویش را به خوبی انجام داد و حماسه حسینی را برای همیشه ماندگار ساخت. نقش ارزنده ایشان علاوه بر محافظت از [[امام سجاد]] علیه السلام و اطفال و اسرای کربلا، تلاش در رساندن پیام امام حسین علیه السلام بوده است. |
− | ==تلاش برای جلوگیری از | + | ==تلاش برای جلوگیری از شهادت امام== |
− | عصر عاشورا هنگامی که [[حضرت زینب]] سلام الله علیها مشاهده کرد، امام حسین علیه السلام روی زمین افتاده و دشمنان جنایت کار اطراف پیکر مطهر وی را با هدف کشتن ایشان گرفتهاند، از خیمه بیرون آمد و خطاب به عمر | + | عصر [[روز عاشورا|عاشورا]] هنگامی که [[حضرت زینب]] سلام الله علیها مشاهده کرد، امام حسین علیه السلام روی زمین افتاده و دشمنان جنایت کار اطراف پیکر مطهر وی را با هدف کشتن ایشان گرفتهاند، از خیمه بیرون آمد و خطاب به [[عمر بن سعد|عمر سعد]]، به عنوان سرزنش فرمود: «یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُوعبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟».<ref>ابومخنف، وقعة الطف، تحقیق شیخ محمدهادی یوسفی غروی، قم، مجمع جهانی اهل بیت، ۱۴۳۱، چاپ سوم، ص ۲۸۷ و شیخ مفید، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳، چاپ اول، ج۲، ص۱۱۲ و طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، بیروت، موسسه الاعلمی، بی تا، ج۵، ص۴۵۲.</ref> فرزند سعد! آیا ابوعبداللّه کشته میشود و تو تماشا میکنی؟! او هیچ جوابی نداد و روی از حضرت زینب سلام الله علیها برگرداند، در یک مرحله دیگر زینب تلاش کرد تا شاید از کشته شدن امام حسین علیه السلام جلوگیری نماید. |
− | از این رو، خطاب به آن مزدوران نمود و گفت: «اَما فیکم مُسلِمٌ؟»<ref>شیخ مفید، همان، | + | از این رو، خطاب به آن مزدوران نمود و گفت: «اَما فیکم مُسلِمٌ؟»<ref>شیخ مفید، همان، ج۲، ص۱۱۲ و قمی، شیخ عباس؛ منتهی الامال، ترجمه (به عربی) سید هاشم میلانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۲، چاپ پنجم، ج۱، ص۷۰۱.</ref> آیا در بین شما یک نفر مسلمان نیست؟ باز هیچ کس پاسخی نداد. وقتی امام حسین علیه السلام از روی اسب بر روی زمین افتاد، زینب کبری سلام الله علیها فریاد برآورد: «وا اخاه، وا سیّداه، وا اهل بیتاه، لیت السماء انطبقت علی الارض...».<ref>مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ج۴۵، ص۵۴ و شیخ عباس قمی، همان، ج۱، ص۷۰۱ و با عبارتی مشابه در طبری، پیشین، ج۵، ص۴۵۲.</ref> وای برادرم، وای سرورم، وای اهل بیتم، ای کاش آسمان بر زمین واژگون میشد. |
− | == | + | ==حمایت از امام سجاد علیه السلام== |
− | [[امام سجاد]] علیه السلام در جریان حادثه [[کربلا]] به شدت بیمار بود. بنابراین نمیتوانست در جنگ شرکت کند.<ref>مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف، مطبعه الحیدریه، | + | [[امام سجاد]] علیه السلام در جریان حادثه [[کربلا]] به شدت بیمار بود. بنابراین نمیتوانست در جنگ شرکت کند.<ref>مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف، مطبعه الحیدریه، ج۳، ص۲۰۶۰ و طبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج، بی جا، دارالنعمان، بی تا، ج۲، ص۲۹ و ابن اثیر، الکامل، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵، ج۴، ص۷۹.</ref> حضرت زینب پرستاری آن حضرت را برعهده داشت.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ج۲، ص۱۸۰ و شیخ مفید، پیشین، ج۲، ص۹۳.</ref> |
− | حضرت زینب | + | در مجلس [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] زمانی که وی دستور قتل حضرت سجاد علیه السلام را صادر کرد، حضرت زینب سلام الله علیها خود را به برادرزاده خویش چسباند و فرمود: ای پسر زیاد بس است... به خدا قسم از او جدا نمیشوم اگر خواستی او را بکشی مرا هم با او بکش.<ref>فان کنت عزمت علی قتله فا قتلنی معه. سید بن طاووس، لهوف، ترجمع سید احمد فهری زنجانی، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۸، چاپ سوم، ص ۲۲۸ و مجلسی، ج۴۵، ص۱۱۷ و ابن عساکر، ج۴۱، ص۳۶۷ و طبری، پیشین، ج۵، ص۴۵۸ و ابن اثیر، پیشین، ج۴، ص۸۲.</ref> |
− | + | از جهت دیگر، شهادت [[امام حسین]] علیه السلام برای فرزند بزرگوار ایشان [[امام سجاد]] علیه السلام بسیار سخت و طاقت فرسا بود. روز یازدهم [[ماه محرم|محرم]] امام سجاد علیه السلام کنار [[گودال قتلگاه]] سوار بر شتر بود و به بدن پاره پاره پدر نگاه میکرد. حضرت زینب سلام الله علیها دید الان است که روح از بدن مبارک آن حضرت خارج شود. نزد فرزند برادر آمد و صدا زد: «مالی اراک تجود بنفسک یا بقیه جدی و ابی و اخوتی».<ref>قمی، جعفر بن محمد بن قولویه؛ کامل الزیارات، بی جا، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷، چاپ اول، ص ۴۴۵ و مجلسی، پیشین، ج۲۸، ص۵۷.</ref> ای یادگار جد و پدر و برادرم چه شده، چرا خودت را هلاک میکنی؟ | |
− | + | سپس حضرت را تسلیت داد و حدیث [[ام ایمن|ام ایمن]] را برای امام سجاد علیه السلام خواند.<ref>«حدثتنی ام ایمن ان رسول الله زار منزل فاطمه...» قمی، جعفر بن محمد بن قولویه؛ همان، ص ۴۴۵-۴۴۸ و مجلسی، پیشین، ج۲۸، ص۵۷.</ref> در بخشی از این [[حدیث]] حضرت زینب سلام الله علیها به امام سجاد علیه السلام عرض کرد: پسر برادر! از جد ما چنین روایت شده است که حسین علیه السلام همین جا که اکنون جسد او را میبینی، بدون این که کفنی داشته باشد دفن میشود و همین جا، قبر حسین علیه السلام زیارتگاه خواهد شد... | |
− | + | [[شیخ جعفر شوشتری]] مینویسد: «ولما قتل الحسین علیه السلام کانت زینب هی التی تسلی الامام زین العابدین علیه السلام لانه کان مریضا و هذه مرتبه عظیم لزینب».<ref>نقدی، شیخ جعفر؛ الانوار العلویه، نجف، الحیدریه، ۱۳۸۱، ص ۴۳۵ به نقل از الخصائص الحسینیه.</ref> وقتی امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، زینب به امام سجاد علیه السلام تسلی میداد چرا که امام سجاد علیه السلام مریض بود و این مقام بزرگی برای زینب سلام الله علیها است. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==زینب پیام رسان کربلا== | ==زینب پیام رسان کربلا== | ||
− | یکی از وظایف اصلی حضرت زینب سلام الله علیها در جریان حادثه کربلا، پیام رسانی بود. آن حضرت و | + | یکی از وظایف اصلی حضرت زینب سلام الله علیها در جریان حادثه کربلا، پیام رسانی بود. آن حضرت و امام سجاد علیه السلام میبایست پیام خون [[شهدای کربلا]] را به گوش همگان برسانند. تا این قیام برای همیشه ماندگار شده و درس آموز باشد و [[یزید بن معاویه|یزید]] و یزیدیان رسوا شوند و البته زینب سلام الله علیها به خوبی از عهده این وظیفه برآمد. |
+ | {{بیت|سرّ نی در کربلا می ماند اگر زینب نبود|کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود}} | ||
− | + | حضرت زینب سلام الله علیها دم دروازه [[کوفه]] (وقتی [[اسرای اهل بیت علیهم السلام|اسرای کربلا]] را به این شهر میبردند)، خطبه خواند. او به مردم که برای تماشای اسرا آمده بودند، اشاره کرد که ساکت باشند (وقد اومأت الی الناس ان اسکتوا).<ref>شیخ مفید، الامالی، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ص ۳۲۱ و شیخ طوسی، الامالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴، چاپ اول، ص ۹۲.</ref> | |
− | + | سپس خطبهای خواند که دشمن گفت: «ولم ار والله خفرة قط انطلق منها».<ref>طبرسی، احمد بن علی؛ پیشین، ج۲، ص۲۹ و ابن نما حلی، مثیرالاحزان، نجف، الحیدریه، ۱۳۶۹، ص۶۶.</ref> زن با حیایی را ندیدم که بهتر از زینب سخن بگوید. | |
− | + | عدهای گفتند: گویی سخن [[امام علی علیه السلام|علی]] علیه السلام است که از دهان زینب سلام الله علیها بیرون میآید.<ref>سید بن طاووس، پیشین، ص۱۷۴ و مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۶۲ و ابن نما حلی، پیشین، ص۶۶.</ref> | |
− | زینب در بخشی از سخنانش فرمود: یا اهل الکوفه یا اهل الختل والغدر... ای مردم کوفه، ای نیرنگ بازان و بی وفایان... بدانید برای آخرت خویش کردار زشتی از پیش فرستادید... به خدا بایستی زیاد گریه گنید و کمتر بخندید که دامن خویش را به عار و ننگی آلوده نمودهاید که هرگز نمیتوانید آن را بشویید... آیا میدانید چه جگری از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بریدید و چه حرمتی را هتک کردید...؟<ref>سید بن طاووس، پیشین، ص | + | زینب در بخشی از سخنانش فرمود: یا اهل الکوفه یا اهل الختل والغدر... ای مردم کوفه، ای نیرنگ بازان و بی وفایان... بدانید برای [[آخرت]] خویش کردار زشتی از پیش فرستادید... به خدا بایستی زیاد گریه گنید و کمتر بخندید که دامن خویش را به عار و ننگی آلوده نمودهاید که هرگز نمیتوانید آن را بشویید... آیا میدانید چه جگری از [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بریدید و چه حرمتی را هتک کردید...؟<ref>سید بن طاووس، پیشین، ص ۲۰۸-۲۱۰ و [[شیخ مفید]]، الامالی، پیشین، ص ۳۲۱-۳۲۲ و طبرسی، احمد بن علی؛ پیشین، ج۲، ص۲۹.</ref> |
− | در مجلس ابن زیاد نیز وقتی | + | در مجلس [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] نیز وقتی وی، مغلوب شدن [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام و یارانش را، دلیل بر دروغگو بودن آنها خواند،<ref>الحمدلله الذی فضحکم و اکذب احدوثتکم. سید بن طاووس، پیشین، ص ۲۲۴ و شیخ صدوق، امالی، پیشین، ص ۲۲۹ و نیشابوری، فتال؛ روضة الواعظین، قم، منشورات الرضی، بی تا، ص ۱۹۰.</ref> حضرت زینب سلام الله علیها در جواب گفت: الحمدلله الذی اکرمنا بنبیّه و انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا... .<ref>شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ج۲، ص۱۱۵ و طبرسی، فضل بن حسن؛ اعلام الوری، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۰، چاپ سوم، ج۱، ص۴۷۱ و سید بن طاووس، پیشین، ص۲۲۴ و [[شیخ صدوق]]، امالی، پیشین، ص ۲۲۹ و نیشابوری، پیشین، ص۱۹۰.</ref> |
− | ابن زیاد گفت: کیف رایت صنع الله باخیک و اهل بیتک؟ دیدی خداوند با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب فرمود: «ما رایت الا جمیلا کتب علیهم القتل، فبرزوا الی مضاجعهم، و سیجمع الله بینک و بینهم، فتحاجون الیه و تخاصمون | + | ابن زیاد گفت: کیف رایت صنع الله باخیک و اهل بیتک؟ دیدی خداوند با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب فرمود: «ما رایت الا جمیلا کتب علیهم القتل، فبرزوا الی مضاجعهم، و سیجمع الله بینک و بینهم، فتحاجون الیه و تخاصمون ثکلتک امک یا ابن مرجانه».<ref>«فغضب ابن زیاد و کانه هم بها» سید بن طاووس، پیشین، ص۲۲۴ و ابن نما حلی، پیشین، ص۷۱ و بحرانی، پیشین، ص۳۸۳ و مجلسی، ج۴۵، ص۱۱۶.</ref> جز زیبایی ندیدم! اینان افرادی بودند که خداوند سرنوشتشان را شهادت تعیین کرده بود. آنان نیز به خوابگاههای ابدی خود رفتند و به همین زودی خداوند میان تو و آنان جمع کند و تو را به محاکمه کشد. بنگر تا در آن محکمه پیروزی از آنچه کسی خواهد بود مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه. |
− | + | ابن زیاد که به شدت از [[شجاعت]] زینب به خشم آمده بود گویی تصمیم کشتن زینب را داشت<ref>سید بن طاووس، پیشین، ص۲۲۶ و مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۱۶ و بحرانی، پیشین، ص۳۸۳ و سید محسن الامین، پیشین، ص۲۰۹.</ref> که عمرو بن حریث او را منصرف کرد.<ref>سید بن طاووس، پیشین، ص۲۲۶ و مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۱۶ و بحرانی، پیشین، ص۳۸۳ و سید محسن الامین، پیشین، ص۲۰۹ و طبرسی، فضل بن حسن، پیشین، ج۱، ص۴۷۲.</ref> | |
− | + | در مجلس [[یزید بن معاویه|یزید]] نیز حضرت زینب [[خطبه|خطبهای]] روشن گرانه و رسواکننده خواند و به زنده بودن شهید و تداوم مسیر حق اشاره کرد. در منابع آمده است وقتی اهل بیت امام حسین علیه السلام را وارد مجلس یزید کردند، یزید [[سر امام حسین علیه السلام|سر امام حسین]] علیه السلام را در برابر خود گذاشت، حضرت زینب سلام الله علیها وقتی سر برادر را دید نالهای جانسوز سرداد و صدا زد ای حسین، ای حبیب رسول خدا، ای فرزند [[مکه]] و مِنی... | |
− | در مجلس | + | راوی میگوید: به خدا قسم هر که در مجلس بود به گریه افتاد.<ref>فابکت ولله کل من کان حاضرا فی المجلس. سید محسن الامین، پیشین، ص۲۲۲ و سید بن طاووس، ص۲۱۲ و مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۳۳ و [[شیخ عباس قمی]]، منتهی الامال، پیشین، ج۱، ص۷۶۵.</ref> |
− | + | در همین مجلس یزید با چوب خیزران بر دندانهای امام حسین علیه السلام میزد و اشعاری میخواند.<ref>لیت اشیا خی ببدر شهدوا...</ref> زینب سلام الله علیها برخاست و خطبهای خواند که موجبات رسوایی یزید را فراهم کرد. در بخشی از این خطبه آمده است: | |
− | + | «... سرانجام کار آنها که بد عمل کردند به جایی رسید که آیات خداوند را [[دروغ]] شمردند و بدانها استهزا میکردند.<ref>«ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَی أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُون» سوره روم، آیه/۱۰.</ref> ای یزید! آیا گمان کردهای از این که ما را گرفتار ساختی و به صورت اسیر در این شهر و آن شهر گرداندی، این کارها سبب بی مقداری ما و دلیل قدرتمندی تو خواهد بود و خداوند مدد کار توست؟! ... مگر فراموش کردی که خداوند فرمود: «کافران نپندارند مهلتی که به آنان داده شده به سودشان خواهد بود، بلکه به آنها فرصت میدهیم تا بر گناه خویش بیفزایند و با رسوایی، به کام عذاب خوارکننده وارد شوند!... . ای یزید! این جنایتهای عظیم را انجام دادهای، آنگاه بدون این که خود را گناهکار بدانی یا جنایت خود را بزرگ بشماری، میگویی: «ای کاش پدران من بودند و فریاد میکردند: ای یزید! دست تو شل مباد؟» آن وقت چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل [[بهشت]] میکوبی!؟... ای یزید! با این جنایت عظیم، جز پوست و گوشت خود را پاره نکردی و بزودی بر پیغمبر صلی الله علیه و آله وارد میشوی. باید پاسخ خونهای فرزندان او را بدهی و حرمتی را که از [[اهل بیت]] و پاره تن او شکستهای پاسخ گو باشی... ای یزید! حال هر چه در توان داری و هر فریبی که میتوانی انجام بده و در این راه کوشش خود را بکار گیر. به خدا سوگند. تو نمیتوانی نام و [[وحی]] ما را خاموش سازی، و از این راه به آرزوی دلت برسی، این ننگ و عار را هم نمیتوانی از دامن خود شستشو دهی.»<ref>اَظَنَنتَ یا یَزیدُ! حَیثُ اَخَذتَ عَلَینا أقطارَ الَارضِ و آفاقَ السَّماءِ فَأصبَحنَا نُساقُ کما تُساقُ الاساری، اِنَّ بنَا عَلَی اللِه هَواناً... حَسُبنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکِیل بحرانی، پیشین، ص۴۳۵ و سید محسن الامین، پیشین، ص۲۳۰ و ابن طیفور، بلاغات النساء، قم، مکتبه بصیرتی، بی تا، ص۲۲ و سید بن طاووس، پیشین، ص۱۰۷.</ref> | |
− | |||
− | ای یزید! آیا گمان کردهای از این که ما را گرفتار ساختی و به صورت اسیر در این شهر و آن شهر گرداندی، این کارها سبب بی مقداری ما و دلیل قدرتمندی تو خواهد | ||
− | |||
− | ای یزید! این جنایتهای عظیم را انجام دادهای، آنگاه بدون این که خود را | ||
− | |||
− | ای یزید! حال هر چه در توان داری و هر فریبی که میتوانی انجام بده و در این راه کوشش خود را بکار گیر. به خدا سوگند. تو نمیتوانی نام و [[وحی]] ما را خاموش سازی، و از این راه به آرزوی دلت برسی، این ننگ و عار را هم نمیتوانی از دامن خود شستشو دهی.<ref>اَظَنَنتَ یا یَزیدُ! حَیثُ اَخَذتَ عَلَینا أقطارَ الَارضِ و آفاقَ السَّماءِ فَأصبَحنَا نُساقُ کما تُساقُ الاساری، اِنَّ بنَا عَلَی اللِه هَواناً... حَسُبنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکِیل بحرانی، پیشین، | ||
− | |||
− | |||
+ | حضرت زینب سلام الله علیها در این خطبهی شجاعانه، جنایتهای یزید را آشکار و او را رسوا کرد. زینب برای همیشه نام و یاد امام حسین علیه السلام و نهضت آن حضرت را زنده کرد. | ||
{{بیت|خطبه زینب اگر در سفر شام نبود|از فداکاری شاه شهدا نام نبود}} | {{بیت|خطبه زینب اگر در سفر شام نبود|از فداکاری شاه شهدا نام نبود}} | ||
{{بیت|نه همین نام نبود از شه گلگون کفنان|اثر از مکتب ارزنده اسلام نبود}} | {{بیت|نه همین نام نبود از شه گلگون کفنان|اثر از مکتب ارزنده اسلام نبود}} | ||
سطر ۶۴: | سطر ۵۴: | ||
==عزاداری برای امام حسین علیه السلام== | ==عزاداری برای امام حسین علیه السلام== | ||
− | حضرت زینب سلام الله علیها علاوه بر این که در خطبههای خویش به مصیبت بزرگ شهادت [[امام حسین]] علیه السلام اشاره می کرد و با سخنان جانسوز خویش همگان را به گریه می انداخت، تلاش می کرد در هر فرصتی با یادآوری مصائب امام حسین علیه السلام در ماندگاری این حماسه عظیم نقش ایفا کند.<ref>شهید مطهری می نویسد: مجلس عزای حسین علیه السلام را برای اولین بار زینب بر پا کرد». مطهری، پیشین، | + | [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب]] سلام الله علیها علاوه بر این که در خطبههای خویش به مصیبت بزرگ شهادت [[امام حسین]] علیه السلام اشاره می کرد و با سخنان جانسوز خویش همگان را به گریه می انداخت، تلاش می کرد در هر فرصتی با یادآوری مصائب امام حسین علیه السلام در ماندگاری این حماسه عظیم نقش ایفا کند.<ref>شهید مطهری می نویسد: مجلس عزای حسین علیه السلام را برای اولین بار زینب بر پا کرد». مطهری، پیشین، ج۱، ص۳۳۳.</ref> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | پس از شهادت امام حسین علیه السلام واحتمالاً در روز [[۱۱ محرم|یازدهم محرم]] اهل بیت علیهم السلام درخواست کردند که آنها را از محل قتل شهدا عبور دهند.<ref>قلن بحق الله الا مررتم علی مصرع الحسین. بحرانی، ص۳۰۲ و سید محسن الامین، پیشین، ص۱۹۷ و سید بن طاووس، پیشین، ص ۱۵۸.</ref> | |
+ | راوی میگوید: «فوالله لا أنسانی زینب بنت علی علیه السلام تندب الحسین علیه السلام و تنادی بصوت حزین و قلب کئیب: یا محمد صلی علیک ملائکه السماء هذا حسین بالعراء مرمل بالدماء...».<ref>سید بن طاووس، پیشین، ص ۱۸۸ و ابومخنف، مقتل الحسین، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۳۹۸، ص ۲۰۳-۲۰۴ و طبری، پیشین، ج۴، ص۳۴۸.</ref> به خدا قسم زینب دختر علی علیه السلام را فراموش نمیکنم که با صوتی حزین و قلبی شکسته فریاد میکرد ای رسول خدا صلی الله علیه و آله درود [[فرشتگان]] خدا بر تو باد این پیکر عریان حسین است که در خون آغشته است. | ||
{{بیت|این کشته فتاده به هامون حسین توست|این صید دست و پا زده در خون حسین توست}} | {{بیت|این کشته فتاده به هامون حسین توست|این صید دست و پا زده در خون حسین توست}} | ||
− | در نقلی دیگر عصر روز یازدهم محرم وقتی اسرا را از کنار اجساد شهدا عبور دادند، زینب سلام الله علیها خودش را به بدن مقدس ابا عبدالله علیه السلام رساند... شروع به سخن کرد: «بابی المهموم حتی قضی، بابی العطشان حتی مضی». آن چنان دلسوز گریه کرد که «فابکت علیه کل عدو و صدیق.»<ref>مجلسی، پیشین، | + | در نقلی دیگر عصر روز یازدهم [[ماه محرم|محرم]] وقتی اسرا را از کنار اجساد شهدا عبور دادند، زینب سلام الله علیها خودش را به بدن مقدس ابا عبدالله علیه السلام رساند... شروع به سخن کرد: «بابی المهموم حتی قضی، بابی العطشان حتی مضی». آن چنان دلسوز گریه کرد که «فابکت علیه کل عدو و صدیق.»<ref>مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۵۹ و بحرانی، پیشین، ص۳۰۳ و سید بن طاوس، پیشین، ص۱۶۰.</ref> |
− | و در نقلی دیگر آمده است | + | و در نقلی دیگر آمده است حضرت زینب سلام الله علیها در کنار بدن مقدس امام حسین علیه السلام، رو به سوی [[مدینه]] نمود و ندبههای دلخراش سر داد: «وامحمّداه! بَناتُکَ سَبایا وَ ذُرّیتُک مُقَتّله، تسفی علیهم رِیحُ الصّبا، و هذا حُسینٌ مجذوذُ الَّرأسِ مِنَ القَفا، مَسلُوبُ العمامِةِ والرِّداء...».<ref>ابومخنف، پیشین، ص۲۵۹.</ref> ای پیامبر! اینان دختران شمایند که به اسیری میروند. اینان فرزندان شمایند که با بدنهای خونین، روی زمین افتادهاند و باد صبا بر پیکر آنان میوزد! ای رسول خدا! این حسین علیه السلام است که سرش را از قفا بریدهاند و عبا و ردایش را به غارت بردهاند. |
− | + | پس خطاب به مادرش [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها چنین ادامه داد: ای مادر داغدیده! ای دختر پیامبر! به [[کربلا]] نگاه کن! حسینت را با سر بریده و دخترانت را با خیمههای غارت شده و سوخته بنگر! مادر! ببین دخترانت را کتک میزنند! مادرم! این حسین است که در خون غلتیده، او را تشنه شهید کرده و بدنش را با نیزهها و سم اسبان سوراخ سوراخ کردهاند. اینان مورد ظلم حرام زادگان و آزادشدگان پدرت رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گرفتهاند.<ref>محلاتی، ذبیح الله؛ ریاحین الشریعة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۳، ص۱۱۰.</ref> | |
− | در شام نیز حضرت زینب در محلهای به نام «دارالحجاره» که محل اقامت اسرا بود، مجلس عزاداری برای | + | در [[شام]] نیز حضرت زینب در محلهای به نام «دارالحجاره» که محل اقامت اسرا بود، مجلس عزاداری برای امام حسین علیه السلام برپا کرد به گونهای که یزید از حضور اهل بیت علیهم السلام در شام احساس خطر کرد و دستور بازگشت آنها را به مدینه صادر کرد.<ref>طبری، عمادالدین حسن بن علی؛ کامل بهایی، تهران، مرتضوی، ۱۳۸۳، ص ۶۴۴ و الهی، حسن؛ زینب کبری، تهران، موسسه فرهنگی آفرینه، ۱۳۷۵، چاپ اول، ص۱۷۰.</ref> |
− | ==زینب | + | ==زینب قافلهسالار اسرای کربلا== |
− | پس از شهادت [[امام حسین]] علیه السلام وظیفه قافله سالاری بر عهده زینب سلام الله علیها گذاشته شد. رئیس قافله اوست.<ref>ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ترجمه علی کرمی، قم، حاذق، | + | پس از شهادت [[امام حسین]] علیه السلام وظیفه قافله سالاری بر عهده [[حضرت زینب سلام الله علیها|زینب]] سلام الله علیها گذاشته شد. رئیس قافله اوست.<ref>ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ترجمه علی کرمی، قم، حاذق، ۱۳۸۰، ص۲۹۴.</ref> چون یگانه مرد؛ یعنی [[امام سجاد علیه السلام|زین العابدین]] علیه السلام در این وقت به شدت مریض است. زینب سلام الله علیها علاوه بر حفاظت از جان امام سجاد علیه السلام میبایست از اطفال و فرزندان قافله اسیران نیز محافظت کند. آن بانوی گرامی از همان عصر [[عاشورا]] به دستور امام سجاد علیه السلام مامور شد زنان و کودکان آواره را در خیمهای جمع کند. |
− | سعی و تلاش زینب سلام الله علیها در محافظت از اسرا به حدی بود که به لقب | + | سعی و تلاش زینب سلام الله علیها در محافظت از اسرا به حدی بود که به لقب «امینة الله» ملقب شد.<ref>جزایری، نورالدین؛ الخصائص الزینبیه، قم، مسجد مقدس جمکران، ۱۳۷۹، چاپ دوم، ص۷۷.</ref> چرا که اسرا امانتهایی بودند، که بدست آن حضرت سپرده شده بودند. |
− | آن حضرت در مجلس یزید اجازه نداد فاطمه دختر | + | آن حضرت در مجلس یزید اجازه نداد [[فاطمه دختر امام حسین علیه السلام|فاطمه دختر امام حسین]] علیه السلام را به کنیزی ببرند و با جدیت جلوی این کار را گرفت.<ref>بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب اشراف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۳، ص۲۱۷ و طبری، پیشین، ج۵، ص۳۹۰ و ابن اعثم کوفی، الفتوح، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۵، ص۱۳۱ و موسوی مقرم، عبدالرزاق؛ مقتل الحسین، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۹، ص۳۵۶.</ref> |
− | + | امام سجاد علیه السلام در این سفر در همه امور با زینب مشورت میکرد، چرا که زینب را غمگسار اسیران و پرستار یتیمان میدانست.<ref>جزایری، پیشین، ص۲۰۹.</ref> | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
سطر ۹۶: | سطر ۸۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * [http://www.pajoohe. | + | |
+ | *یدالله حاجی زاده، نقش حضرت زینب سلام الله علیها در قیام حسینی، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۳۱ فروردین ۱۳۹۲. | ||
[[رده:واقعه عاشورا]] | [[رده:واقعه عاشورا]] | ||
{{الگو:واقعه عاشورا}} | {{الگو:واقعه عاشورا}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۵
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
حضرت زینب عقیله بنیهاشم، خواهر گرامی امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا حضور داشت و نقش بسیار ارزندهای در این قیام ایفا کرده است. این بانوی گرامی پس از شهادت برادر بزرگوارش امام حسین علیه السلام و یاران فداکار ایشان، وظایف خویش را به خوبی انجام داد و حماسه حسینی را برای همیشه ماندگار ساخت. نقش ارزنده ایشان علاوه بر محافظت از امام سجاد علیه السلام و اطفال و اسرای کربلا، تلاش در رساندن پیام امام حسین علیه السلام بوده است.
محتویات
تلاش برای جلوگیری از شهادت امام
عصر عاشورا هنگامی که حضرت زینب سلام الله علیها مشاهده کرد، امام حسین علیه السلام روی زمین افتاده و دشمنان جنایت کار اطراف پیکر مطهر وی را با هدف کشتن ایشان گرفتهاند، از خیمه بیرون آمد و خطاب به عمر سعد، به عنوان سرزنش فرمود: «یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُوعبداللّه وَ انتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟».[۱] فرزند سعد! آیا ابوعبداللّه کشته میشود و تو تماشا میکنی؟! او هیچ جوابی نداد و روی از حضرت زینب سلام الله علیها برگرداند، در یک مرحله دیگر زینب تلاش کرد تا شاید از کشته شدن امام حسین علیه السلام جلوگیری نماید.
از این رو، خطاب به آن مزدوران نمود و گفت: «اَما فیکم مُسلِمٌ؟»[۲] آیا در بین شما یک نفر مسلمان نیست؟ باز هیچ کس پاسخی نداد. وقتی امام حسین علیه السلام از روی اسب بر روی زمین افتاد، زینب کبری سلام الله علیها فریاد برآورد: «وا اخاه، وا سیّداه، وا اهل بیتاه، لیت السماء انطبقت علی الارض...».[۳] وای برادرم، وای سرورم، وای اهل بیتم، ای کاش آسمان بر زمین واژگون میشد.
حمایت از امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیه السلام در جریان حادثه کربلا به شدت بیمار بود. بنابراین نمیتوانست در جنگ شرکت کند.[۴] حضرت زینب پرستاری آن حضرت را برعهده داشت.[۵]
در مجلس ابن زیاد زمانی که وی دستور قتل حضرت سجاد علیه السلام را صادر کرد، حضرت زینب سلام الله علیها خود را به برادرزاده خویش چسباند و فرمود: ای پسر زیاد بس است... به خدا قسم از او جدا نمیشوم اگر خواستی او را بکشی مرا هم با او بکش.[۶]
از جهت دیگر، شهادت امام حسین علیه السلام برای فرزند بزرگوار ایشان امام سجاد علیه السلام بسیار سخت و طاقت فرسا بود. روز یازدهم محرم امام سجاد علیه السلام کنار گودال قتلگاه سوار بر شتر بود و به بدن پاره پاره پدر نگاه میکرد. حضرت زینب سلام الله علیها دید الان است که روح از بدن مبارک آن حضرت خارج شود. نزد فرزند برادر آمد و صدا زد: «مالی اراک تجود بنفسک یا بقیه جدی و ابی و اخوتی».[۷] ای یادگار جد و پدر و برادرم چه شده، چرا خودت را هلاک میکنی؟
سپس حضرت را تسلیت داد و حدیث ام ایمن را برای امام سجاد علیه السلام خواند.[۸] در بخشی از این حدیث حضرت زینب سلام الله علیها به امام سجاد علیه السلام عرض کرد: پسر برادر! از جد ما چنین روایت شده است که حسین علیه السلام همین جا که اکنون جسد او را میبینی، بدون این که کفنی داشته باشد دفن میشود و همین جا، قبر حسین علیه السلام زیارتگاه خواهد شد...
شیخ جعفر شوشتری مینویسد: «ولما قتل الحسین علیه السلام کانت زینب هی التی تسلی الامام زین العابدین علیه السلام لانه کان مریضا و هذه مرتبه عظیم لزینب».[۹] وقتی امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، زینب به امام سجاد علیه السلام تسلی میداد چرا که امام سجاد علیه السلام مریض بود و این مقام بزرگی برای زینب سلام الله علیها است.
زینب پیام رسان کربلا
یکی از وظایف اصلی حضرت زینب سلام الله علیها در جریان حادثه کربلا، پیام رسانی بود. آن حضرت و امام سجاد علیه السلام میبایست پیام خون شهدای کربلا را به گوش همگان برسانند. تا این قیام برای همیشه ماندگار شده و درس آموز باشد و یزید و یزیدیان رسوا شوند و البته زینب سلام الله علیها به خوبی از عهده این وظیفه برآمد.
سرّ نی در کربلا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
حضرت زینب سلام الله علیها دم دروازه کوفه (وقتی اسرای کربلا را به این شهر میبردند)، خطبه خواند. او به مردم که برای تماشای اسرا آمده بودند، اشاره کرد که ساکت باشند (وقد اومأت الی الناس ان اسکتوا).[۱۰]
سپس خطبهای خواند که دشمن گفت: «ولم ار والله خفرة قط انطلق منها».[۱۱] زن با حیایی را ندیدم که بهتر از زینب سخن بگوید.
عدهای گفتند: گویی سخن علی علیه السلام است که از دهان زینب سلام الله علیها بیرون میآید.[۱۲]
زینب در بخشی از سخنانش فرمود: یا اهل الکوفه یا اهل الختل والغدر... ای مردم کوفه، ای نیرنگ بازان و بی وفایان... بدانید برای آخرت خویش کردار زشتی از پیش فرستادید... به خدا بایستی زیاد گریه گنید و کمتر بخندید که دامن خویش را به عار و ننگی آلوده نمودهاید که هرگز نمیتوانید آن را بشویید... آیا میدانید چه جگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله بریدید و چه حرمتی را هتک کردید...؟[۱۳]
در مجلس ابن زیاد نیز وقتی وی، مغلوب شدن امام حسین علیه السلام و یارانش را، دلیل بر دروغگو بودن آنها خواند،[۱۴] حضرت زینب سلام الله علیها در جواب گفت: الحمدلله الذی اکرمنا بنبیّه و انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا... .[۱۵]
ابن زیاد گفت: کیف رایت صنع الله باخیک و اهل بیتک؟ دیدی خداوند با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب فرمود: «ما رایت الا جمیلا کتب علیهم القتل، فبرزوا الی مضاجعهم، و سیجمع الله بینک و بینهم، فتحاجون الیه و تخاصمون ثکلتک امک یا ابن مرجانه».[۱۶] جز زیبایی ندیدم! اینان افرادی بودند که خداوند سرنوشتشان را شهادت تعیین کرده بود. آنان نیز به خوابگاههای ابدی خود رفتند و به همین زودی خداوند میان تو و آنان جمع کند و تو را به محاکمه کشد. بنگر تا در آن محکمه پیروزی از آنچه کسی خواهد بود مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه.
ابن زیاد که به شدت از شجاعت زینب به خشم آمده بود گویی تصمیم کشتن زینب را داشت[۱۷] که عمرو بن حریث او را منصرف کرد.[۱۸]
در مجلس یزید نیز حضرت زینب خطبهای روشن گرانه و رسواکننده خواند و به زنده بودن شهید و تداوم مسیر حق اشاره کرد. در منابع آمده است وقتی اهل بیت امام حسین علیه السلام را وارد مجلس یزید کردند، یزید سر امام حسین علیه السلام را در برابر خود گذاشت، حضرت زینب سلام الله علیها وقتی سر برادر را دید نالهای جانسوز سرداد و صدا زد ای حسین، ای حبیب رسول خدا، ای فرزند مکه و مِنی...
راوی میگوید: به خدا قسم هر که در مجلس بود به گریه افتاد.[۱۹]
در همین مجلس یزید با چوب خیزران بر دندانهای امام حسین علیه السلام میزد و اشعاری میخواند.[۲۰] زینب سلام الله علیها برخاست و خطبهای خواند که موجبات رسوایی یزید را فراهم کرد. در بخشی از این خطبه آمده است:
«... سرانجام کار آنها که بد عمل کردند به جایی رسید که آیات خداوند را دروغ شمردند و بدانها استهزا میکردند.[۲۱] ای یزید! آیا گمان کردهای از این که ما را گرفتار ساختی و به صورت اسیر در این شهر و آن شهر گرداندی، این کارها سبب بی مقداری ما و دلیل قدرتمندی تو خواهد بود و خداوند مدد کار توست؟! ... مگر فراموش کردی که خداوند فرمود: «کافران نپندارند مهلتی که به آنان داده شده به سودشان خواهد بود، بلکه به آنها فرصت میدهیم تا بر گناه خویش بیفزایند و با رسوایی، به کام عذاب خوارکننده وارد شوند!... . ای یزید! این جنایتهای عظیم را انجام دادهای، آنگاه بدون این که خود را گناهکار بدانی یا جنایت خود را بزرگ بشماری، میگویی: «ای کاش پدران من بودند و فریاد میکردند: ای یزید! دست تو شل مباد؟» آن وقت چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میکوبی!؟... ای یزید! با این جنایت عظیم، جز پوست و گوشت خود را پاره نکردی و بزودی بر پیغمبر صلی الله علیه و آله وارد میشوی. باید پاسخ خونهای فرزندان او را بدهی و حرمتی را که از اهل بیت و پاره تن او شکستهای پاسخ گو باشی... ای یزید! حال هر چه در توان داری و هر فریبی که میتوانی انجام بده و در این راه کوشش خود را بکار گیر. به خدا سوگند. تو نمیتوانی نام و وحی ما را خاموش سازی، و از این راه به آرزوی دلت برسی، این ننگ و عار را هم نمیتوانی از دامن خود شستشو دهی.»[۲۲]
حضرت زینب سلام الله علیها در این خطبهی شجاعانه، جنایتهای یزید را آشکار و او را رسوا کرد. زینب برای همیشه نام و یاد امام حسین علیه السلام و نهضت آن حضرت را زنده کرد.
خطبه زینب اگر در سفر شام نبود از فداکاری شاه شهدا نام نبود
نه همین نام نبود از شه گلگون کفنان اثر از مکتب ارزنده اسلام نبود
عزاداری برای امام حسین علیه السلام
حضرت زینب سلام الله علیها علاوه بر این که در خطبههای خویش به مصیبت بزرگ شهادت امام حسین علیه السلام اشاره می کرد و با سخنان جانسوز خویش همگان را به گریه می انداخت، تلاش می کرد در هر فرصتی با یادآوری مصائب امام حسین علیه السلام در ماندگاری این حماسه عظیم نقش ایفا کند.[۲۳]
پس از شهادت امام حسین علیه السلام واحتمالاً در روز یازدهم محرم اهل بیت علیهم السلام درخواست کردند که آنها را از محل قتل شهدا عبور دهند.[۲۴]
راوی میگوید: «فوالله لا أنسانی زینب بنت علی علیه السلام تندب الحسین علیه السلام و تنادی بصوت حزین و قلب کئیب: یا محمد صلی علیک ملائکه السماء هذا حسین بالعراء مرمل بالدماء...».[۲۵] به خدا قسم زینب دختر علی علیه السلام را فراموش نمیکنم که با صوتی حزین و قلبی شکسته فریاد میکرد ای رسول خدا صلی الله علیه و آله درود فرشتگان خدا بر تو باد این پیکر عریان حسین است که در خون آغشته است.
این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست
در نقلی دیگر عصر روز یازدهم محرم وقتی اسرا را از کنار اجساد شهدا عبور دادند، زینب سلام الله علیها خودش را به بدن مقدس ابا عبدالله علیه السلام رساند... شروع به سخن کرد: «بابی المهموم حتی قضی، بابی العطشان حتی مضی». آن چنان دلسوز گریه کرد که «فابکت علیه کل عدو و صدیق.»[۲۶]
و در نقلی دیگر آمده است حضرت زینب سلام الله علیها در کنار بدن مقدس امام حسین علیه السلام، رو به سوی مدینه نمود و ندبههای دلخراش سر داد: «وامحمّداه! بَناتُکَ سَبایا وَ ذُرّیتُک مُقَتّله، تسفی علیهم رِیحُ الصّبا، و هذا حُسینٌ مجذوذُ الَّرأسِ مِنَ القَفا، مَسلُوبُ العمامِةِ والرِّداء...».[۲۷] ای پیامبر! اینان دختران شمایند که به اسیری میروند. اینان فرزندان شمایند که با بدنهای خونین، روی زمین افتادهاند و باد صبا بر پیکر آنان میوزد! ای رسول خدا! این حسین علیه السلام است که سرش را از قفا بریدهاند و عبا و ردایش را به غارت بردهاند.
پس خطاب به مادرش حضرت فاطمه سلام الله علیها چنین ادامه داد: ای مادر داغدیده! ای دختر پیامبر! به کربلا نگاه کن! حسینت را با سر بریده و دخترانت را با خیمههای غارت شده و سوخته بنگر! مادر! ببین دخترانت را کتک میزنند! مادرم! این حسین است که در خون غلتیده، او را تشنه شهید کرده و بدنش را با نیزهها و سم اسبان سوراخ سوراخ کردهاند. اینان مورد ظلم حرام زادگان و آزادشدگان پدرت رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گرفتهاند.[۲۸]
در شام نیز حضرت زینب در محلهای به نام «دارالحجاره» که محل اقامت اسرا بود، مجلس عزاداری برای امام حسین علیه السلام برپا کرد به گونهای که یزید از حضور اهل بیت علیهم السلام در شام احساس خطر کرد و دستور بازگشت آنها را به مدینه صادر کرد.[۲۹]
زینب قافلهسالار اسرای کربلا
پس از شهادت امام حسین علیه السلام وظیفه قافله سالاری بر عهده زینب سلام الله علیها گذاشته شد. رئیس قافله اوست.[۳۰] چون یگانه مرد؛ یعنی زین العابدین علیه السلام در این وقت به شدت مریض است. زینب سلام الله علیها علاوه بر حفاظت از جان امام سجاد علیه السلام میبایست از اطفال و فرزندان قافله اسیران نیز محافظت کند. آن بانوی گرامی از همان عصر عاشورا به دستور امام سجاد علیه السلام مامور شد زنان و کودکان آواره را در خیمهای جمع کند.
سعی و تلاش زینب سلام الله علیها در محافظت از اسرا به حدی بود که به لقب «امینة الله» ملقب شد.[۳۱] چرا که اسرا امانتهایی بودند، که بدست آن حضرت سپرده شده بودند.
آن حضرت در مجلس یزید اجازه نداد فاطمه دختر امام حسین علیه السلام را به کنیزی ببرند و با جدیت جلوی این کار را گرفت.[۳۲]
امام سجاد علیه السلام در این سفر در همه امور با زینب مشورت میکرد، چرا که زینب را غمگسار اسیران و پرستار یتیمان میدانست.[۳۳]
پانویس
- ↑ ابومخنف، وقعة الطف، تحقیق شیخ محمدهادی یوسفی غروی، قم، مجمع جهانی اهل بیت، ۱۴۳۱، چاپ سوم، ص ۲۸۷ و شیخ مفید، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳، چاپ اول، ج۲، ص۱۱۲ و طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، بیروت، موسسه الاعلمی، بی تا، ج۵، ص۴۵۲.
- ↑ شیخ مفید، همان، ج۲، ص۱۱۲ و قمی، شیخ عباس؛ منتهی الامال، ترجمه (به عربی) سید هاشم میلانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۲، چاپ پنجم، ج۱، ص۷۰۱.
- ↑ مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ج۴۵، ص۵۴ و شیخ عباس قمی، همان، ج۱، ص۷۰۱ و با عبارتی مشابه در طبری، پیشین، ج۵، ص۴۵۲.
- ↑ مازندرانی، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف، مطبعه الحیدریه، ج۳، ص۲۰۶۰ و طبرسی، احمد بن علی؛ الاحتجاج، بی جا، دارالنعمان، بی تا، ج۲، ص۲۹ و ابن اثیر، الکامل، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵، ج۴، ص۷۹.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۱، چاپ ششم، ج۲، ص۱۸۰ و شیخ مفید، پیشین، ج۲، ص۹۳.
- ↑ فان کنت عزمت علی قتله فا قتلنی معه. سید بن طاووس، لهوف، ترجمع سید احمد فهری زنجانی، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۸، چاپ سوم، ص ۲۲۸ و مجلسی، ج۴۵، ص۱۱۷ و ابن عساکر، ج۴۱، ص۳۶۷ و طبری، پیشین، ج۵، ص۴۵۸ و ابن اثیر، پیشین، ج۴، ص۸۲.
- ↑ قمی، جعفر بن محمد بن قولویه؛ کامل الزیارات، بی جا، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۷، چاپ اول، ص ۴۴۵ و مجلسی، پیشین، ج۲۸، ص۵۷.
- ↑ «حدثتنی ام ایمن ان رسول الله زار منزل فاطمه...» قمی، جعفر بن محمد بن قولویه؛ همان، ص ۴۴۵-۴۴۸ و مجلسی، پیشین، ج۲۸، ص۵۷.
- ↑ نقدی، شیخ جعفر؛ الانوار العلویه، نجف، الحیدریه، ۱۳۸۱، ص ۴۳۵ به نقل از الخصائص الحسینیه.
- ↑ شیخ مفید، الامالی، قم، جامعه مدرسین، بی تا، ص ۳۲۱ و شیخ طوسی، الامالی، قم، دارالثقافه، ۱۴۱۴، چاپ اول، ص ۹۲.
- ↑ طبرسی، احمد بن علی؛ پیشین، ج۲، ص۲۹ و ابن نما حلی، مثیرالاحزان، نجف، الحیدریه، ۱۳۶۹، ص۶۶.
- ↑ سید بن طاووس، پیشین، ص۱۷۴ و مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۶۲ و ابن نما حلی، پیشین، ص۶۶.
- ↑ سید بن طاووس، پیشین، ص ۲۰۸-۲۱۰ و شیخ مفید، الامالی، پیشین، ص ۳۲۱-۳۲۲ و طبرسی، احمد بن علی؛ پیشین، ج۲، ص۲۹.
- ↑ الحمدلله الذی فضحکم و اکذب احدوثتکم. سید بن طاووس، پیشین، ص ۲۲۴ و شیخ صدوق، امالی، پیشین، ص ۲۲۹ و نیشابوری، فتال؛ روضة الواعظین، قم، منشورات الرضی، بی تا، ص ۱۹۰.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، پیشین، ج۲، ص۱۱۵ و طبرسی، فضل بن حسن؛ اعلام الوری، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۰، چاپ سوم، ج۱، ص۴۷۱ و سید بن طاووس، پیشین، ص۲۲۴ و شیخ صدوق، امالی، پیشین، ص ۲۲۹ و نیشابوری، پیشین، ص۱۹۰.
- ↑ «فغضب ابن زیاد و کانه هم بها» سید بن طاووس، پیشین، ص۲۲۴ و ابن نما حلی، پیشین، ص۷۱ و بحرانی، پیشین، ص۳۸۳ و مجلسی، ج۴۵، ص۱۱۶.
- ↑ سید بن طاووس، پیشین، ص۲۲۶ و مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۱۶ و بحرانی، پیشین، ص۳۸۳ و سید محسن الامین، پیشین، ص۲۰۹.
- ↑ سید بن طاووس، پیشین، ص۲۲۶ و مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۱۶ و بحرانی، پیشین، ص۳۸۳ و سید محسن الامین، پیشین، ص۲۰۹ و طبرسی، فضل بن حسن، پیشین، ج۱، ص۴۷۲.
- ↑ فابکت ولله کل من کان حاضرا فی المجلس. سید محسن الامین، پیشین، ص۲۲۲ و سید بن طاووس، ص۲۱۲ و مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۱۳۳ و شیخ عباس قمی، منتهی الامال، پیشین، ج۱، ص۷۶۵.
- ↑ لیت اشیا خی ببدر شهدوا...
- ↑ «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَی أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُون» سوره روم، آیه/۱۰.
- ↑ اَظَنَنتَ یا یَزیدُ! حَیثُ اَخَذتَ عَلَینا أقطارَ الَارضِ و آفاقَ السَّماءِ فَأصبَحنَا نُساقُ کما تُساقُ الاساری، اِنَّ بنَا عَلَی اللِه هَواناً... حَسُبنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکِیل بحرانی، پیشین، ص۴۳۵ و سید محسن الامین، پیشین، ص۲۳۰ و ابن طیفور، بلاغات النساء، قم، مکتبه بصیرتی، بی تا، ص۲۲ و سید بن طاووس، پیشین، ص۱۰۷.
- ↑ شهید مطهری می نویسد: مجلس عزای حسین علیه السلام را برای اولین بار زینب بر پا کرد». مطهری، پیشین، ج۱، ص۳۳۳.
- ↑ قلن بحق الله الا مررتم علی مصرع الحسین. بحرانی، ص۳۰۲ و سید محسن الامین، پیشین، ص۱۹۷ و سید بن طاووس، پیشین، ص ۱۵۸.
- ↑ سید بن طاووس، پیشین، ص ۱۸۸ و ابومخنف، مقتل الحسین، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۳۹۸، ص ۲۰۳-۲۰۴ و طبری، پیشین، ج۴، ص۳۴۸.
- ↑ مجلسی، پیشین، ج۴۵، ص۵۹ و بحرانی، پیشین، ص۳۰۳ و سید بن طاوس، پیشین، ص۱۶۰.
- ↑ ابومخنف، پیشین، ص۲۵۹.
- ↑ محلاتی، ذبیح الله؛ ریاحین الشریعة، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۳، ص۱۱۰.
- ↑ طبری، عمادالدین حسن بن علی؛ کامل بهایی، تهران، مرتضوی، ۱۳۸۳، ص ۶۴۴ و الهی، حسن؛ زینب کبری، تهران، موسسه فرهنگی آفرینه، ۱۳۷۵، چاپ اول، ص۱۷۰.
- ↑ ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ترجمه علی کرمی، قم، حاذق، ۱۳۸۰، ص۲۹۴.
- ↑ جزایری، نورالدین؛ الخصائص الزینبیه، قم، مسجد مقدس جمکران، ۱۳۷۹، چاپ دوم، ص۷۷.
- ↑ بلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب اشراف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷، چاپ اول، ج۳، ص۲۱۷ و طبری، پیشین، ج۵، ص۳۹۰ و ابن اعثم کوفی، الفتوح، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱، ج۵، ص۱۳۱ و موسوی مقرم، عبدالرزاق؛ مقتل الحسین، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۹، ص۳۵۶.
- ↑ جزایری، پیشین، ص۲۰۹.
منابع
- یدالله حاجی زاده، نقش حضرت زینب سلام الله علیها در قیام حسینی، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۳۱ فروردین ۱۳۹۲.
قبل از واقعه | |||
شرح واقعه |
| ||
پس از واقعه | |||
بازتاب واقعه | |||
وابسته ها |