آیه 8 سوره حشر: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | «الصَّادِقُونَ»: راستان. مؤمنانی که واقعاً ایمان دارند و راست و درست هستند. | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۳۸
<<7 | آیه 8 سوره حشر | 9>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
مقام بلند (یا غنائم) خاصّ فقیران مهاجرین است که آنها را از وطن و اموالشان به دیار غربت راندند در صورتی که (چشم از خانه پوشیده و) در طلب فضل و خشنودی خدا میکوشند و خدا و رسول او را یاری میکنند، اینان به حقیقت راستگویان عالمند.
[بخشی از غنایم] برای فقیران مهاجری است که از دیار و اموالشان بیرون رانده شده اند، در حالی که فضل و خشنودی خدا را می جویند وخدا وپیامبرش را یاری می کنند، اینان همان راستگویانند.
[اين غنايم، نخست] اختصاص به بينوايان مهاجرى دارد كه از ديارشان و اموالشان رانده شدند: خواستار فضل خدا و خشنودى [او] مىباشند و خدا و پيامبرش را يارى مىكنند. اينان همان مردم درست كردارند.
نيز غنايم از آن مهاجران فقيرى است كه از سرزمينشان رانده شدهاند و آنها در طلب فضل و خشنودى خدايند و خدا و پيامبرش را يارى مىكنند، اينان راستگويانند.
این اموال برای فقیران مهاجرانی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند در حالی که فضل الهی و رضای او را میطلبند و خدا و رسولش را یاری میکنند؛ و آنها راستگویانند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الصَّادِقُونَ»: راستان. مؤمنانی که واقعاً ایمان دارند و راست و درست هستند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «8»
(بخشى از فيئ) براى مهاجران فقيرى است كه از خانهها و اموال خود بيرون رانده شدند و در پى فضل و رضوان الهى هستند و خدا و رسولش را يارى مىكنند، آنان همان راستگويانند.
نکته ها
اين آيه به منزله شرح و تفسيرى است براى مصارف شش گانه فيئكه از ميان «مساكين» و «ابن السبيل» به سراغ آن گروه از فقرايى رويد كه امتيازاتى همچون هجرت در راه خدا و يارى رسول خدا را داشته باشند.
از ميان فقرا، مهاجران تبعيد شدهاى كه خالصانه حامى دين هستند، اولويّت دارند.
پیام ها
1- گرچه افراد نيازمند، نظرى به اموال ما ندارند، «يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ» ولى ما بايد آنان را بهرهمند سازيم. «لِلْفُقَراءِ»
2- علاقه به وطن، يك حق طبيعى و الهى است كه قابل پيگيرى است. «أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ»
3- كسانى در ادّعاى ديندارى صادقند كه در عين فقر و آوارگى، حامى خدا و رسول باشند. لِلْفُقَراءِ ... أُخْرِجُوا ... يَنْصُرُونَ اللَّهَ ... هُمُ الصَّادِقُونَ
جلد 9 - صفحه 546
4- كمالاتى قابل ستايش است كه دائمى باشد. يَبْتَغُونَ ... يَنْصُرُونَ (فعل مضارع نشان استمرار است.)
5- دنيا همراه با آخرت ارزش دارد. فَضْلًا ... وَ رِضْواناً
6- افراد مخلص، الطاف الهى را فضل او مىدانند، نه حق خود. «فَضْلًا مِنَ اللَّهِ»
7- صداقت با عملكرد روشن مىشود نه با شعار. يَنْصُرُونَ ... الصَّادِقُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «8»
لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ: فىء متعلق به خدا و رسول است براى فقراء هجرت كننده از مكه به مدينه، الَّذِينَ أُخْرِجُوا: آنان كه بيرون كرده شدهاند، يعنى كفار مكه آنها را بيرون كردند، مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ: از منزلهاى ايشان كه در مكه داشتند و از مالهاى خود، يعنى دور گردانيدند و منع نمودند آنها را از اموال خود. يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ: در حالتى كه طلب مىكنند به سبب هجرت، مزيت عطائى از خداى خود، وَ رِضْواناً: و خشنودى حضرت او، يعنى هجرت ايشان براى تجارت و اغراض دنيوى نبود، بلكه به جهت رضاى خدا و دوستى رسول او، ترك خانهها و امتعه و مال خود نمودند. وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ: و يارى مىكنند دين خدا را به انفس و مال خود، وَ رَسُولَهُ: و يارى مىنمايند رسول او را به همراهى خود، أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ: ايشانند راستگويان در دين اسلام به گفتار و كردار. در خبر است از مهاجرين مردى بود كه سنگ بر شكم بستى و در زمستان به جهت برهنگى، گودى حفر و در آنجا نشستى تا سرما كمتر اثر كند. چون حال او چنين بود، حضرت مال بنو نضير را بر مهاجرين قسمت نمود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «6» ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «7» لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ «8» وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «9» وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ «10»
ترجمه
و آنچه بازگردانيد خدا به پيغمبر خود از آنان پس نتاختيد بر آن هيچ اسبى و نه شترى ولى خدا مسلّط ميفرمايد پيغمبران خود را بر هر كه بخواهد و خدا بر همه چيز توانا است
آنچه باز گرداند خدا به پيغمبر خود از اهل آباديها پس از آن خدا و از آن پيغمبر و از آن خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و درمانده در راه است تا نباشد مالى كه گردش ميكند دست بدست ميان توانگران از شما و آنچه را كه داد بشما پيغمبر پس بگيريدش و آنچه را كه نهى كرد شما را از آن پس باز ايستيد و بترسيد از خدا همانا خداوند سخت عقوبت است
از آن
جلد 5 صفحه 174
محتاجان مهاجران است آنانكه بيرون كرده شدند از خانههاشان و مالهاشان طلب ميكنند فضلى را از خدا و خشنوديش را و يارى ميكنند خدا و پيغمبر او را آن گروه ايشانند راستگويان
و آنانكه جايگير شدند در خانههاى مدينه و در ايمان پيش از ايشان دوست ميدارند كسى را كه مهاجرت كرد بسويشان و نمىيابند در سينههاشان اقبال و تقاضائى از آنچه داده شدند و مقدّم ميدارند ديگران را بر خودشان اگر چه باشد ايشانرا احتياج كامل و كسانيكه نگاه داشته شوند از بخل نفس خود پس آن گروه رستگارانند
و آنانكه آمدند بعد از ايشان ميگويند پروردگارا بيامرز ما و برادرانمان را آنانكه سبقت گرفتند بر ما در ايمان و قرار مده در دلهاى ما كينهاى نسبت بآنان كه ايمان آوردند پروردگارا همانا توئى مهربان بخشنده.
تفسير
خلاصه مستفاد از حديثى كه در كافى از امام صادق عليه السّلام در اين مقام نقل نموده آنست كه آنچه در آسمان و زمين و ما بين آن دو است ملك خدا و رسول و ائمه اطهار است پس آنچه از اراضى و اموال در دست كفّار و فجّار و ظلمه باشد و بايشان واصل گردد حق آنان است كه خداوند بايشان ردّ فرموده و رجوع و ظاهرا خداوند بعد از ذكر اخراج بنى نضير از مدينه براى قطع طمع اصحاب از اموال آنها كه بدست آمده بود ميفرمايد آنچه خداوند از اموال آنها به پيغمبر خود مسترد فرموده شما در بدست آوردن آن زحمت زيادى نكشيديد و تاخت و تازى با اسب و شتر نكرديد چون گفتهاند آباديهاى آنها از مدينه بيش از دو ميل كه آن ثلث يك فرسخ است فاصله نداشت لذا جز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسى سواره بجانب آنها حركت نكرد و كارزار مهمّى روى نداد و چون چنين بوده ميفرمايد بلكه خداوند بمشيّت خود بدون وسائل ظاهرى پيغمبران خود را بر هر قوم كه بخواهد مسلّط ميفرمايد و اينك مقدّر فرموده بود كه اهل باطل مرعوب حق شوند و خداوند بر اين امر و ساير امور قادر است با تسبيب اسباب و بدون آن و چنين اموالى را فيء گويند و شرح آن در اوّل سوره انفال گذشت كه از مختصّات پيغمبر و امام است و اختيارش با ايشان است بهر مصرفى كه خواسته باشند ميرسانند از صرف در شئون
جلد 5 صفحه 175
رياست الهيّه و انفاق بأقارب خودشان از بنى هاشم و يتيمان و درماندگان از طلب روزى و بازماندگان از راه در سفر براى فقد وسائل تا نباشد آن اموال ثروتيكه دست بدست بين اغنياء مسلمانان گردش كند و فقراء از آن بهرهاى نداشته باشند و لذا فرموده آنچه را پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن اموال بشما عطا فرمود بگيريد و شكر گزارى كنيد و آنچه شما را از دست درازى بآن نهى فرمود بپذيريد و طمع در آن نداشته باشيد و از خدا بترسيد در چشم داشت و تجاوز باموال مخصوص به پيغمبر و امام و بدانيد كه اگر تعدّى در آن اموال نمائيد بعقاب شديد الهى گرفتار خواهيد شد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نميخواهد اين اموال را براى خود ذخيره نمايد عطا ميفرمايد بفقراء مهاجرين كه كفّار مكّه آنها را از خانههاشان بيرون كردند و اموالشان را گرفتند و آنان بمدينه هجرت نمودند به تبع پيغمبر و اميد تفضّل الهى نسبت بمعاششان و براى خشنودى خدا و يارى ميكنند با خدا و پيغمبر در جهاد با دشمنان دين و آنها راست ميگويند در ادّعاء اولويّت از انصار باين اموال اگر خواسته باشد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنرا بذل باصحاب فرمايد چون فقراء در بين آنها زياد و متمكّنين مانند مشايخ ثلاثه و بعضى از همكارانشان در ميان آنها كم است بخلاف انصار كه از ديار و اموالشان دور و مهجور نشدند و غالبا ثروتمندند يا آنها راست ميگويند در ادّعاء ايمان و نصرت اسلام كه مفسّرين فرمودهاند و آن كسانى كه متمكّن شدند در خانههاى خودشان بانتظار قدوم پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و متمكّن شدند در ايمان بآن حضرت قبل از فقراء مهاجرين و هجرت آنها از مكّه بمدينه يا متمكّن شدند در دار الهجره و دار الايمان كه هر دو از القاب مدينه است قبل از مهاجرين دوست ميدارند پيغمبر و هر كس را كه به تبع او هجرت نموده است از مكّه بمدينه و در خانههاى خودشان جاى ميدهند آنان را و كمك با آنها مينمايند و خودشان را محتاج نمىبينند بآنچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از حقّ خود بفقراء از مهاجرين عطا فرموده و غالبا با آنكه خودشان احتياج دارند مهاجرين را مقدّم ميدارند بتصرّف در خانه و ساير اموالشان و كسانيكه محفوظ بمانند از بخل نفس و حرص بمال ايشان رستگاران در دنيا و آخرتند كه فائز شدند بمدح و ثناى خلق و خدا و نائل گشتند
جلد 5 صفحه 176
بعزّت دنيا و نعيم آخرت چون گفتهاند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم غنائم بنى نضير را بمهاجرين عطا فرمود و بانصار از آن چيزى نداد جز بدو نفر يا سه نفر كه محتاج بودند و براى تسليت خاطر ايشان اين آيه در شأن آنها نازل گرديده و براى دلجوئى و تأديب ساير اهل ايمان غير از مهاجر و انصار كه بعد از هجرت مسلمان شدهاند فرموده و آنانكه بعد از مهاجرين و انصار بدين اسلام درآيند ميگويند پروردگارا بيامرز ما و برادران ما را كه قبل از ما ايمان آوردند و قرار مده در دلهاى ما كينه و حقد و حسدى نسبت باهل ايمان كه بگوئيم چرا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم غنائم بنى نضير را بفقراء از مهاجرين عطا فرمود و بما نداد پروردگارا تو رءوف و مهربانى نسبت بغمزدگان و عموم اهل ايمان دعاى ما را مستجاب فرما آنچه ذكر شد بنظر حقير مستفاد از ظاهر آيات شريفه بضميمه قرائن و شواهد خارجى است و بنابراين آيه اوّل براى بيان آنست كه غنائم بنى نضير داخل در فيء و انفال است و كه حكم آن معلوم بوده و آيه دوم براى بيان مصارف فيء است كه نوعا يا استحبابا پيغمبر و امام اختيار مينمايند و حكمت و ثمره آن و آيه سوم براى بيان مصرفى است كه در خصوص غنائم بنى نضير پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در نظر گرفته بوده و در مقام بيان؟؟؟؟؟
الزامى در مصارف كلّى فيء يا خصوص فيء بنى نضير نيست و اخبار وارده در اين مقام كه مفادش اختصاص مصارف مذكوره بأقارب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و تفويض امر بآن حضرت و ائمه اطهار است هم ناظر بهمين معنى است و اختلاف مفسّرين در تعميم مصرف و تخصيص آن باقارب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اعمّ از غنى و فقير و اختصاص بفقير بكلّى بىوجه بنظر ميرسد چون مصرف فيء و انفال در خارج مسلّم است كه اختيارش با پيغمبر و امام است و نبايد در آن بحث شود بلى ما آتاكم الرّسول محتمل است مراد از آن اعمّ از فيء و حكم باشد چون در روايات بآن استشهاد شده بر تفويض امر بآن حضرت و بعد از او بائمه اطهار اعمّ از حكم و غيره و در امالى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مردى خدمت حضرت رسيد و از گرسنگى شكايت كرد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرستاد نزد زنانش و آنها گفتند ما جز آب چيزى نداريم پس حضرت فرمود كيست كه اين مرد را امشب مهمان كند و امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد يا رسول اللّه من
جلد 5 صفحه 177
حاضرم و او را برد نزد حضرت زهرا و فرمود چه در خانهدارى عرض كرد چيزى نداريم مگر قوت امشب ولى مقدّم ميداريم ميهمان خودمان را پس امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بچهها را بخوابان و چراغ را خاموش كن و آن گرسنه را از غذاى خودشان سير كردند و چون صبح شد و امير المؤمنين عليه السّلام خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد و قضيّه را عرضه داشت چيزى طول نكشيد كه نازل شد و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة و از بعضى روايات ديگر هم استفاده ميشود كه اين آيه در شأن اهل بيت طهارت نازل شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِلفُقَراءِ المُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخرِجُوا مِن دِيارِهِم وَ أَموالِهِم يَبتَغُونَ فَضلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضواناً وَ يَنصُرُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصّادِقُونَ «8»
از براي فقراء مهاجرين آن كساني که بيرون شدند از منزلهاي خود و ديار خود و اموال خود که مشركين آنها را از مكّه خارج كردند و آنها پناه آوردند بمدينه طيّبه طلب ميكنند فضلي از خداي متعال و رضا و خوشنودي او را و ياري ميكنند خدا را يعني دين خدا را و رسول خدا را اينها خود اينها راستگويانند.
توضيح كلام اينست که حضرت رسالت از اموال و اراضي بني نضير که بعنوان فيء بدست آورد قسمتي به اينکه فقراء مهاجرين که مشركين آنها را بيرون كردند و اموال آنها را تصاحب نمودند عنايت فرمود. و كانّه از انصار عذر خواهي ميكند که بدون اذن بآنها نداده خداوند ميفرمايد:
لِلفُقَراءِ المُهاجِرِينَ غير از اغنياء آنها.
الَّذِينَ أُخرِجُوا مِن دِيارِهِم وَ أَموالِهِم از ترس مشركين که آنها را بقتل برسانند
جلد 16 - صفحه 473
فرار كردند پس از هجرت رسول اللّه و بعض مهاجرين اينها در مدينه نه منزل داشتند و نه مال.
يَبتَغُونَ فَضلًا مِنَ اللّهِ انتظار تفضّلات الهي داشتند و براي خوشنودي خدا آمدند.
وَ يَنصُرُونَ اللّهَ نصرت اسلام و دين و اعلاء كلمه اسلام نصرت خدا است.
وَ رَسُولَهُ نصرت پيغمبر در جهاد با كفّار و مشركين است.
أُولئِكَ هُمُ الصّادِقُونَ در مقابل مهاجرين که از روي نفاق اظهار ايمان كردند و آمدند مدينه براي كار شكني.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- سه گروه مهاجران و انصار و تابعان و صفات برجسته هر کدام! قرآن همچنان بحث آیات گذشته پیرامون مصارف ششگانه «فییء»- اموال
ج5، ص142
و غنائمی که بدون جنگ عائد مسلمین میشود- را ادامه میدهد، که در حقیقت تفسیری برای یتیمان و مسکینها و بیش از همه تفسیر «ابن السبیل» است.
میفرماید: این اموال «برای فقیران مهاجرانی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند» (للفقراء المهاجرین الذین اخرجوا من دیارهم و اموالهم).
«آنها فضل خداوند و رضای او را میطلبند و خدا و رسولش را یاری میکنند، آنها راستگویانند» (یبتغون فضلا من الله و رضوانا و ینصرون الله و رسوله اولئک هم الصادقون).
در اینجا سه وصف مهم برای مهاجران نخستین بیان کرده که در «اخلاص» و «جهاد مستمر» و «صدق همه جانبه» خلاصه میشود.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم