حسنعلی مروارید: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
|||
سطر ۱۶: | سطر ۱۶: | ||
آیت الله مروارید پس از یادگیری خواندن و نوشتن، قرائت جز سیام [[قرآن]] و كلیات سعدی نزد استاد مكتب، در 13 سالگی به دلیل علاقه وافر به علوم اسلامی وارد حوزه علمیه شد. وی در مسیر دانش اندوزی، ادبیات را نزد استادان مطرح آن زمان و [[منطق]] را نزد شیخ قربانعلی شریعتی، برادر بزرگ استاد محمدتقی شریعتی آموخت. وی از استادان ذیل بیشترین بهره را برد: | آیت الله مروارید پس از یادگیری خواندن و نوشتن، قرائت جز سیام [[قرآن]] و كلیات سعدی نزد استاد مكتب، در 13 سالگی به دلیل علاقه وافر به علوم اسلامی وارد حوزه علمیه شد. وی در مسیر دانش اندوزی، ادبیات را نزد استادان مطرح آن زمان و [[منطق]] را نزد شیخ قربانعلی شریعتی، برادر بزرگ استاد محمدتقی شریعتی آموخت. وی از استادان ذیل بیشترین بهره را برد: | ||
− | + | # حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودكی)؛ | |
− | + | # آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی؛ | |
− | + | # آیت الله میرزا مهدی اصفهانی. | |
− | |||
− | |||
'''همدرسان''' | '''همدرسان''' | ||
سطر ۴۸: | سطر ۴۶: | ||
انقلاب اسلامی ایران از معدود حوادث سیاسی بزرگ جهان است كه با هدایت و حمایت مستقیم روحانیون و عالمان دینی به وقوع پیوست. در این انقلاب، عالمان [[مشهد]]، مانند آیت الله مروارید، همگام با دیگر عالمان كشور، در سال های آغازین و نیز ایام پیروزی انقلاب، به ایفای نقش پرداختند. | انقلاب اسلامی ایران از معدود حوادث سیاسی بزرگ جهان است كه با هدایت و حمایت مستقیم روحانیون و عالمان دینی به وقوع پیوست. در این انقلاب، عالمان [[مشهد]]، مانند آیت الله مروارید، همگام با دیگر عالمان كشور، در سال های آغازین و نیز ایام پیروزی انقلاب، به ایفای نقش پرداختند. | ||
− | در مهر ماه 1341 ش. پس از تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، عالمان طراز اول قم، شبانه جلسهای را در منزل آیت الله حائری تشكیل داده، به بحث پیرامون آن نشستند. عالمان مشهد نیز پس از اطلاع از حركت مراجع و | + | در مهر ماه 1341 ش. پس از تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، عالمان طراز اول قم، شبانه جلسهای را در منزل آیت الله حائری تشكیل داده، به بحث پیرامون آن نشستند. عالمان مشهد نیز پس از اطلاع از حركت مراجع و شخصیت های روحانی قم به منظور دستیابی به یك روش مشخص در برخورد با دولت، مجمعی مركب از عالمانی همچون: آیت الله العظمی میلانی، آیت الله شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله مروارید تشكیل دادند. این جلسه تا اواخر سال 1343 ش. به تناوب و به صورت مخفیانه هر دفعه در منزل یكی از اعضای آن برگزار می شد و در آن، دیدگاهها بیان می شد و شب های شنبه یكی از آنان در مجلس درس خود، نظر انجمن عالمان و مواضع مشترك آنان را مطرح می كرد. در پی حادثه خونبار [[مدرسه فیضیه]] در دوم فروردین 1342 ش. در دوازدهم همان ماه، آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی، حاج شیخ حسنعلی مروارید و میرزا جواد آقای تهرانی با ارسال تلگرافی به آیت الله العظمی گلپایگانی، مراتب تاثر خود را از این فاجعه اعلام نمودند. همچنین پس از بازداشت [[امام خمینی]]، آیت الله قمی و آیت الله محلاتی در [[قم]]، [[مشهد]] و [[شیراز]] آیت الله مرعشی نجفی به منظور زیارت حرم حضرت [[امام رضا]] علیه السلام و دیدار با عالمان مشهد در روز چهارشنبه 27/6/1342 ش. به مشهد سفر كرد و بلافاصله پس از ورود وی، اطلاعیهای از سوی برخی از عالمان مشهد مانند، آیت الله حاج شیخ حسنعلی مروارید، منتشر گردید. |
− | پس از آزادی [[امام خمینی]] رحمه الله علیه و مراجعت وی به [[قم]] در 18/1/1343 ش. عالمان و | + | پس از آزادی [[امام خمینی]] رحمه الله علیه و مراجعت وی به [[قم]] در 18/1/1343 ش. عالمان و شخصیت های برجسته دینی و سیاسی و تودههای مردم به دیدار وی رفتند. از مشهد نیز هیئتی از عالمان كه آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله حاج شیخ حسنعلی مروارید هم در میان آن ها بودند، به قم عزیمت كردند و شب 27 فروردین به حضور وی رسیدند. پس از تبعید امام خمینی به [[تركیه]]، در سیزدهم آبان 1343 ش. جمعی از عالمان طراز اول [[مشهد]]، مانند آیت الله میرزا حسنعلی مروارید، در منزل آیت الله میلانی اجتماع كردند و به مذاكره و تبادل نظر و تصمیمگیری برای آینده پرداختند. در این جلسه عزم آن كردند كه پس از [[نماز صبح]]، در مسجد گوهرشاد تحصن كنند و حوزه و عموم مردم را نیز دعوت به همراهی كنند و اگر آن جا نیز بسته شود، در صحن كهنه اجتماع كنند كه به دلیل بستن مسجد و صحن ها، موفق به انجام تصمیم خود نگردیدند. وی همچنین در دورههای مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری با صدور اطلاعیه، حمایت خود را از كاندیداهای ارزشی و اصول گرا اعلام كرد. |
پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از بزرگان همچون او نگران سامان امور كشور و اداره نظام بودند؛ اما او پس از شنیدن خبر انتخاب حضرت آیت الله خامنهای به رهبری، ابراز خوشوقتی نموده و معتقد بود كه فردی خوش فكر، مانند آیت الله خامنهای مایه اطمینان است و می فرمود: «من ایشان را از نوجوانی می شناسم. پدر ایشان با ما رفت و آمد داشت. خود ایشان هم طلبهای مستعد و فاضل بود. من در ایام ریاست جمهوری ایشان نیز به ایشان علاقهمند بودم.» وی با وجود كهولت سن و طعن برخی جاهلان، بارها به دیدن آیت الله خامنهای رفت. در این دیدارها، رهبری در عین صمیمیت، با احترام و خضوع از خاطرات قدیم و برخی نكات در مورد روایات و [[احادیث]] سخن می گفت. مقام معظم رهبری در هر ملاقات با وی ضمن اظهار خوشوقتی از دیدن وی و اشتیاق به شنیدن سخنان ارزنده اظهار میداشت: «من واقعاً از این كه شما با این سن و ضعف قوا اظهار لطف می كنید، شرمنده و متاثر می شوم.» اما باز هم ایشان مصر ّ به این ملاقات بود.<ref> روزنامه جمهوری اسلامی، 22/7/1383 ش.</ref> | پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از بزرگان همچون او نگران سامان امور كشور و اداره نظام بودند؛ اما او پس از شنیدن خبر انتخاب حضرت آیت الله خامنهای به رهبری، ابراز خوشوقتی نموده و معتقد بود كه فردی خوش فكر، مانند آیت الله خامنهای مایه اطمینان است و می فرمود: «من ایشان را از نوجوانی می شناسم. پدر ایشان با ما رفت و آمد داشت. خود ایشان هم طلبهای مستعد و فاضل بود. من در ایام ریاست جمهوری ایشان نیز به ایشان علاقهمند بودم.» وی با وجود كهولت سن و طعن برخی جاهلان، بارها به دیدن آیت الله خامنهای رفت. در این دیدارها، رهبری در عین صمیمیت، با احترام و خضوع از خاطرات قدیم و برخی نكات در مورد روایات و [[احادیث]] سخن می گفت. مقام معظم رهبری در هر ملاقات با وی ضمن اظهار خوشوقتی از دیدن وی و اشتیاق به شنیدن سخنان ارزنده اظهار میداشت: «من واقعاً از این كه شما با این سن و ضعف قوا اظهار لطف می كنید، شرمنده و متاثر می شوم.» اما باز هم ایشان مصر ّ به این ملاقات بود.<ref> روزنامه جمهوری اسلامی، 22/7/1383 ش.</ref> | ||
سطر ۶۰: | سطر ۵۸: | ||
وی حتی از نگاه دوربین های عكاسی و فیلمبرداری نیز می گریخت و صورت خود را می پوشاند و تنها یكی دو مصاحبه خانوادگی به اصرار برخی منسوبین و با قول عدم پخش انجام داد. همین روحیه باعث گردید كه فرزندان وی نیز پا به وادی ترویج وی نگذارند. به این ترتیب، از این عالم عارف، تصاویر كمی در دست ماند؛ البته این اواخر با از دست رفتن بینایی ایشان، كار برای رسانهها و علاقمندان هموار گشت و دیگر می شد به آسانی و بدون اطلاع یا ممانعت او، حضور پربركتش را ثبت كرد. | وی حتی از نگاه دوربین های عكاسی و فیلمبرداری نیز می گریخت و صورت خود را می پوشاند و تنها یكی دو مصاحبه خانوادگی به اصرار برخی منسوبین و با قول عدم پخش انجام داد. همین روحیه باعث گردید كه فرزندان وی نیز پا به وادی ترویج وی نگذارند. به این ترتیب، از این عالم عارف، تصاویر كمی در دست ماند؛ البته این اواخر با از دست رفتن بینایی ایشان، كار برای رسانهها و علاقمندان هموار گشت و دیگر می شد به آسانی و بدون اطلاع یا ممانعت او، حضور پربركتش را ثبت كرد. | ||
− | او به دنیا بی اعتنا بود و بی آن كه حتی از زهد و سادگی بگوید و دربارهاش بیندیشد، در متن زندگی خود به معنای واقعی زاهدانه زیست. همه دیدارهای مردمی و آمد و رفت | + | او به دنیا بی اعتنا بود و بی آن كه حتی از زهد و سادگی بگوید و دربارهاش بیندیشد، در متن زندگی خود به معنای واقعی زاهدانه زیست. همه دیدارهای مردمی و آمد و رفت شخصیت های علمی و مسئولان بلندپایه، در اتاق های ساده منزلی محقر و قدیمی صورت می گرفت. وی فردی [[متواضع]] بود؛ بدون آن كه خود را متواضع جلوه دهد. در برابر پرسش هایی كه پاسخ آن كمتر از یقین بود، به راحتی كلمه «نمیدانم» را بر زبان میآورد و اگر پرسش كننده اصرار میكرد، با تاكید بر شاید و محتمل است و با كمال احتیاط، نظر خویش را طرح می كرد و حتی به دفاع از یقینیات خود نمیپرداخت و وارد بحث و جدل نمیگشت. |
او با مهربانی با كودكان سخن می گفت و با همه عظمت علمی و وقار شخصیتی، گاهی برای آن كه نوه خردسالش در منزل تنها و بی همبازی نماند، با او بازی می كرد؛ به شدت از عیب جویی بركنار بود. یكی از بازرگانان متدین كه سالیانی وی را برای [[نماز صبح]] به مسجد میبرد، روزی كه شخصی گله كرده بود. حضرت آیت الله مروارید به او گفت كه در نوجوانی از ظلمی كه یكی از ارحام به او و خانوادهاش كرده بود، نزد استاد و مربی خویش، حاج شیخ حسنعلی نخودكی، گلایه كرده بود. استاد فرمود: پدر شما بیست و پنج سال با من رفیق بود و در این مدت حرف احدی را از او نشنیدم؛ شما هم برای خدا این ها را اظهار نكن و بدین ترتیب، آیت الله مروارید، با نقل این سخن استاد كه خود تا آخر عمر به بهترین صورت بدان عمل كرد، به دوست متدین خود تذكر اخلاقی داد. | او با مهربانی با كودكان سخن می گفت و با همه عظمت علمی و وقار شخصیتی، گاهی برای آن كه نوه خردسالش در منزل تنها و بی همبازی نماند، با او بازی می كرد؛ به شدت از عیب جویی بركنار بود. یكی از بازرگانان متدین كه سالیانی وی را برای [[نماز صبح]] به مسجد میبرد، روزی كه شخصی گله كرده بود. حضرت آیت الله مروارید به او گفت كه در نوجوانی از ظلمی كه یكی از ارحام به او و خانوادهاش كرده بود، نزد استاد و مربی خویش، حاج شیخ حسنعلی نخودكی، گلایه كرده بود. استاد فرمود: پدر شما بیست و پنج سال با من رفیق بود و در این مدت حرف احدی را از او نشنیدم؛ شما هم برای خدا این ها را اظهار نكن و بدین ترتیب، آیت الله مروارید، با نقل این سخن استاد كه خود تا آخر عمر به بهترین صورت بدان عمل كرد، به دوست متدین خود تذكر اخلاقی داد. | ||
سطر ۱۰۱: | سطر ۹۹: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
− | <references /> | + | <references/> |
+ | |||
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۳
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 6، صفحه 317
نویسنده: محمدعلي رحيميان
ولادت
آیت الله حاج میرزا حسنعلی مروارید در روز هشتم شوال 1329 ق. در مشهد مقدس پا به عرصه حیات نهاد. پدرش، حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدرضا مروارید (1299ـ1338 ق) از عالمان وارسته مشهد بود و با عالم ربانی، حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودكی، رابطه دوستی و عقد اخوت داشت.[۱]
شهرت «مروارید» در این خاندان، به دلیل انتساب آنان به یكی از مشهورترین رجال ادب و هنر عصر تیموری، یعنی خواجه شهابالدین عبدالله مروارید كرمانی (865 ـ955 ق) میباشد. عموی آیت الله مروارید، حاج شیخ اكبر مروارید نیز از عالمان و شاگردان محقق بزرگ، آخوند محمدكاظم خراسانی بوده است. جد مادری وی، عالم ربانی و صاحب كرامات آیت الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی (م 1329 ق) از شاگردان برجسته میرزای شیرازی و از عالمان نامدار قرن چهاردهم هجری در مشهد مقدس بوده است. نام حسنعلی به یاد آن اسوه تقوا و نیز به احترام حاج شیخ حسنعلی اصفهانی نخودكی بر آیت الله مروارید نهاده شده است.
آیت الله میرزا حسنعلی مروارید در سال 1337 ق و در اوان 9 سالگی، پدر بزرگوارش را از دست داد و مطابق وصیت پدر، تحت نظارت دوست معتمد او، حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودكی) و تربیت و تدبیر مادری وارسته و اهل تهجد قرار گرفت. او در خانوادهای كه سه پسر نه ساله، هفت ساله و نوزاد داشت، تكیهگاه مادر در سختی های خانواده بود. صبوری بر رنج یتیمی و مشكلات زندگی، عظمت روح این كودك را نشان می دهد. حاج شیخ حسنعلی نخودكی، پس از فوت دوست دیرین خویش، فرزند مستعد وی را با احترام و تكریم، میرزا حسنعلی خطاب می كرد؛ گویی در پیشانی بلند، چشمان نافذ و چهره مصمم او، آیندهای سرشار از علم، استقامت، تقوا و خدمت را خوانده بود.[۲]
حیات علمی
آیت الله مروارید پس از یادگیری خواندن و نوشتن، قرائت جز سیام قرآن و كلیات سعدی نزد استاد مكتب، در 13 سالگی به دلیل علاقه وافر به علوم اسلامی وارد حوزه علمیه شد. وی در مسیر دانش اندوزی، ادبیات را نزد استادان مطرح آن زمان و منطق را نزد شیخ قربانعلی شریعتی، برادر بزرگ استاد محمدتقی شریعتی آموخت. وی از استادان ذیل بیشترین بهره را برد:
- حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودكی)؛
- آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی؛
- آیت الله میرزا مهدی اصفهانی.
همدرسان
پس از بازگشت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی به مشهد، آیت الله مروارید یكی از شاگردانی بود كه با كمی سن، در كنار انبوه شاگردان و بزرگانی، همچون استاد خود، آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینی، پای درس میرزا می نشست و از همین ایام رابطه علمی و دوستی وی با آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی آغاز شد و از آن پس سالیان متمادی با وی همدرس و هم بحث و تا آخر عمر با او همراه و همگام بود.
یك خاطره
در زمان رضاشاه، عمامه بر سرگذاشتن برای طلاب علوم دینی ممنوع شد و همه كلاهی شدند؛ جز عدهای كه جواز استفاده از عمامه و لباس را میگرفتند. آیت الله مروراید میگوید: «وقتی همه كلاهی شدند، ما هم پالتو پوشیدیم و یك كلاه شاپو به دست گرفتیم و رفتیم خدمت میرزا ایشان وقتی ما را مشاهده كرد (برای دلداری ما)، با یك تشر گفتند: مگر مسلمانی به عمامه است؛ اشكال ندارد». مرحوم میرزا با این كمی توانست جواز بگیرد، ولی این كار را نكرد و تقریباً چهار سال از منزل بیرون نیامد و شب ها در منزل درس میگفت.
سفر به قم
آیت الله مروارید پس از وفات استاد خویش، میرزا مهدی اصفهانی، برای ادامه تحصیل و كسب فیض از محضر آیت الله بروجردی به قم رفت. موضوع درس این استاد در آن وقت، «حجیت اخبار» بود. وی درس را به عربی می نوشت. روزی اشكالی نسبت به موضوعی در درس برایش پیش آمد؛ آن را نوشت و توسط شخصی برای آیت الله بروجردی فرستاد. آیت الله بروجردی اشكال را پسندید و هنگام تدریس جواب آن را ارائه كرد. او معتقد بود كه حجیت اخبار، طریقی محض است.
آیت الله مروارید یك ماه در قم اقامت كرد؛ ولی بر اثر بدی آب و هوا و تنگی نفس كه او را میآزرد، مجبور به بازگشت به مشهد مقدس شد. آیت الله مروارید میگوید: «آیت الله بروجردی یكی از مقسمین شهریه خود را فرستاد درب منزل من كه شما چه تصمیم گرفتید؛ می خواهید بمانید یا نه؟ من در جواب گفتم: خیر، قصد مراجعت به مشهد را دارم؛ البته مراجعت من با مشورت با حضرت آیت الله سید صدرالدین (صدر) رحمه الله علیه بود؛ چون ایشان گفتند گمان نمی كنم احتیاج به ماندن در قم داشته باشید».
تدریس در حوزه مشهد
آیت الله مروارید پس از بازگشت به مشهد مقدس، در حوزه علمیه به تدریس خارج فقه و معارف دینی پرداخت و قریب چهل سال، بسیاری از دانشوران علوم و معارف اسلامی را از درس ها و بیانات علمی خود بهرهمند ساخت. وی ضمن تدریس خارج فقه، هفتهای یك روز به شرح احادیث اخلاقی میپرداخت. اینك بسیاری از شاگردان وی، عالمانی برجسته و وارسته اند و مشغول تدریس درس های خارج فقه و اصول و اداره موسسات بزرگ پژوهشی علوم اسلامی هستند. برخی از اعضای مجلس خبرگان رهبری و نمایندگان ولی فقیه در استان ها و امامان جمعه نیز از جمله شاگردان وی محسوب میشوند.
آثار مكتوب
آیت الله مروارید تسلطی كم نظیر بر معارف اهل بیت علیهم السلام و تبحری چشمگیر در تفسیر روایات و فقه الحدیث داشت. بیشترین شهرت علمی وی در تبیین و توضیح معارف كلامی، اعتقادی و ضوابط دین شناسی در مكتب اهل بیت علیهم السلام به سبك استاد خویش است. كتاب «تنبیهات حول المبدا والمعاد»، خلاصهای از درس های معارف اوست كه در دورههای متعدد به تدریس آن ها پرداخته بود و بنا به خواهش تنی چند از شاگردان، آن را به صورت كتابی مستقل به رشته تحریر درآورد. این كتاب با چاپ و ترجمههای متعدد، مورد استقبال دانش پژوهان و اندیشمندان قرار گرفته است.
حیات اجتماعی
انقلاب اسلامی ایران از معدود حوادث سیاسی بزرگ جهان است كه با هدایت و حمایت مستقیم روحانیون و عالمان دینی به وقوع پیوست. در این انقلاب، عالمان مشهد، مانند آیت الله مروارید، همگام با دیگر عالمان كشور، در سال های آغازین و نیز ایام پیروزی انقلاب، به ایفای نقش پرداختند.
در مهر ماه 1341 ش. پس از تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، عالمان طراز اول قم، شبانه جلسهای را در منزل آیت الله حائری تشكیل داده، به بحث پیرامون آن نشستند. عالمان مشهد نیز پس از اطلاع از حركت مراجع و شخصیت های روحانی قم به منظور دستیابی به یك روش مشخص در برخورد با دولت، مجمعی مركب از عالمانی همچون: آیت الله العظمی میلانی، آیت الله شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله مروارید تشكیل دادند. این جلسه تا اواخر سال 1343 ش. به تناوب و به صورت مخفیانه هر دفعه در منزل یكی از اعضای آن برگزار می شد و در آن، دیدگاهها بیان می شد و شب های شنبه یكی از آنان در مجلس درس خود، نظر انجمن عالمان و مواضع مشترك آنان را مطرح می كرد. در پی حادثه خونبار مدرسه فیضیه در دوم فروردین 1342 ش. در دوازدهم همان ماه، آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی، حاج شیخ حسنعلی مروارید و میرزا جواد آقای تهرانی با ارسال تلگرافی به آیت الله العظمی گلپایگانی، مراتب تاثر خود را از این فاجعه اعلام نمودند. همچنین پس از بازداشت امام خمینی، آیت الله قمی و آیت الله محلاتی در قم، مشهد و شیراز آیت الله مرعشی نجفی به منظور زیارت حرم حضرت امام رضا علیه السلام و دیدار با عالمان مشهد در روز چهارشنبه 27/6/1342 ش. به مشهد سفر كرد و بلافاصله پس از ورود وی، اطلاعیهای از سوی برخی از عالمان مشهد مانند، آیت الله حاج شیخ حسنعلی مروارید، منتشر گردید.
پس از آزادی امام خمینی رحمه الله علیه و مراجعت وی به قم در 18/1/1343 ش. عالمان و شخصیت های برجسته دینی و سیاسی و تودههای مردم به دیدار وی رفتند. از مشهد نیز هیئتی از عالمان كه آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله حاج شیخ حسنعلی مروارید هم در میان آن ها بودند، به قم عزیمت كردند و شب 27 فروردین به حضور وی رسیدند. پس از تبعید امام خمینی به تركیه، در سیزدهم آبان 1343 ش. جمعی از عالمان طراز اول مشهد، مانند آیت الله میرزا حسنعلی مروارید، در منزل آیت الله میلانی اجتماع كردند و به مذاكره و تبادل نظر و تصمیمگیری برای آینده پرداختند. در این جلسه عزم آن كردند كه پس از نماز صبح، در مسجد گوهرشاد تحصن كنند و حوزه و عموم مردم را نیز دعوت به همراهی كنند و اگر آن جا نیز بسته شود، در صحن كهنه اجتماع كنند كه به دلیل بستن مسجد و صحن ها، موفق به انجام تصمیم خود نگردیدند. وی همچنین در دورههای مختلف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری با صدور اطلاعیه، حمایت خود را از كاندیداهای ارزشی و اصول گرا اعلام كرد.
پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از بزرگان همچون او نگران سامان امور كشور و اداره نظام بودند؛ اما او پس از شنیدن خبر انتخاب حضرت آیت الله خامنهای به رهبری، ابراز خوشوقتی نموده و معتقد بود كه فردی خوش فكر، مانند آیت الله خامنهای مایه اطمینان است و می فرمود: «من ایشان را از نوجوانی می شناسم. پدر ایشان با ما رفت و آمد داشت. خود ایشان هم طلبهای مستعد و فاضل بود. من در ایام ریاست جمهوری ایشان نیز به ایشان علاقهمند بودم.» وی با وجود كهولت سن و طعن برخی جاهلان، بارها به دیدن آیت الله خامنهای رفت. در این دیدارها، رهبری در عین صمیمیت، با احترام و خضوع از خاطرات قدیم و برخی نكات در مورد روایات و احادیث سخن می گفت. مقام معظم رهبری در هر ملاقات با وی ضمن اظهار خوشوقتی از دیدن وی و اشتیاق به شنیدن سخنان ارزنده اظهار میداشت: «من واقعاً از این كه شما با این سن و ضعف قوا اظهار لطف می كنید، شرمنده و متاثر می شوم.» اما باز هم ایشان مصر ّ به این ملاقات بود.[۳]
سیرت اخلاقی
آیت الله مروارید در ابعاد اخلاقی، نشانه زهد، پارسایی و ورع و مجسمه تواضع، خدمت و سعه صدر بود. وی مصداق روشن این آیه بود كه یار دیرینش آیت الله حاج میرزا جواد آقای تهرانی همواره تلاوت می كرد: «تلك الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا». او در تمام عمر، كسی را به خویش دعوت نكرد و با آن كه برخی از شاگردان او سال هاست كه مجتهدند، اعلام مرجعیت نكرد و رساله و حاشیه ننوشت. خشتی روی هم ننهاد و منصبی نخرید و با این كه از استوانههای حوزه در امور اجتماعی بود، از این كه او نخستین امضاء را در بیانیههای عالمان رقم زد، سرباز می زد؛ نه تنها در هیچ منظر اجتماعی خود را عرضه نداشت، بلكه از آن گریزان بود.
وی حتی از نگاه دوربین های عكاسی و فیلمبرداری نیز می گریخت و صورت خود را می پوشاند و تنها یكی دو مصاحبه خانوادگی به اصرار برخی منسوبین و با قول عدم پخش انجام داد. همین روحیه باعث گردید كه فرزندان وی نیز پا به وادی ترویج وی نگذارند. به این ترتیب، از این عالم عارف، تصاویر كمی در دست ماند؛ البته این اواخر با از دست رفتن بینایی ایشان، كار برای رسانهها و علاقمندان هموار گشت و دیگر می شد به آسانی و بدون اطلاع یا ممانعت او، حضور پربركتش را ثبت كرد.
او به دنیا بی اعتنا بود و بی آن كه حتی از زهد و سادگی بگوید و دربارهاش بیندیشد، در متن زندگی خود به معنای واقعی زاهدانه زیست. همه دیدارهای مردمی و آمد و رفت شخصیت های علمی و مسئولان بلندپایه، در اتاق های ساده منزلی محقر و قدیمی صورت می گرفت. وی فردی متواضع بود؛ بدون آن كه خود را متواضع جلوه دهد. در برابر پرسش هایی كه پاسخ آن كمتر از یقین بود، به راحتی كلمه «نمیدانم» را بر زبان میآورد و اگر پرسش كننده اصرار میكرد، با تاكید بر شاید و محتمل است و با كمال احتیاط، نظر خویش را طرح می كرد و حتی به دفاع از یقینیات خود نمیپرداخت و وارد بحث و جدل نمیگشت.
او با مهربانی با كودكان سخن می گفت و با همه عظمت علمی و وقار شخصیتی، گاهی برای آن كه نوه خردسالش در منزل تنها و بی همبازی نماند، با او بازی می كرد؛ به شدت از عیب جویی بركنار بود. یكی از بازرگانان متدین كه سالیانی وی را برای نماز صبح به مسجد میبرد، روزی كه شخصی گله كرده بود. حضرت آیت الله مروارید به او گفت كه در نوجوانی از ظلمی كه یكی از ارحام به او و خانوادهاش كرده بود، نزد استاد و مربی خویش، حاج شیخ حسنعلی نخودكی، گلایه كرده بود. استاد فرمود: پدر شما بیست و پنج سال با من رفیق بود و در این مدت حرف احدی را از او نشنیدم؛ شما هم برای خدا این ها را اظهار نكن و بدین ترتیب، آیت الله مروارید، با نقل این سخن استاد كه خود تا آخر عمر به بهترین صورت بدان عمل كرد، به دوست متدین خود تذكر اخلاقی داد.
اهمیت به نماز جماعت
آیت الله مروارید نماز را محور سلوك و دعا و ذكر را عمدهترین طریق تعالی می دانست. بر نماز اول وقت، بسیار حساس و به جماعت مقید بود. این مسائل، از خطوط مهم در تربیت فرزندان و نوادگان وی بشمار می رفت. و از معدود مسائلی بود كه كمترین سستی در آن، او را به التهاب و عتاب میآورد. در سلوك معنوی به ریاضت های خاص اساساً معتقد نبود و به شدت از آن ها پرهیز كرد و دیگران را نیز از این روش ها نهی می كرد. او آیینهای از سلوك جاری در زندگی و مراقبت و محاسبه، به جای ریاضت كشی بود. اساساً روش وی در سیر الی الله، توجه به عظمت خدای متعال و تفكر در نعمتهای او، با محوریت نماز، دعا و ذكر بود. به نوافل تاكید بسیار می ورزید؛ چندان كه در سال های پایان حیات نورانی خویش، نیمه شب، بارها از مقدار فاصله تا اذان صبح می پرسید؛ تا مبادا وقت فضیلت مناجات و نماز شب از دست برود.
نماز جماعت وی به ترتیب در مدرسه میرزا جعفر، مسجد حاج هاشم و مسجد ملا حیدر، برگزار می شد. این جماعت، به ویژه در نماز صبح، از دیرباز مورد استقبال مجاوران و زائران و محل اجتماع روحانیون و عالمان بوده است. بسیاری از بزرگان و ارباب معرفت، تشنگان حقایق معنوی را به شركت در آن نماز جماعت روحانی و جان پرور توصیه می كردند.
انس با امام رضا علیه السلام
رابطه خاص این عالم عامل، با حضرت امام رضا علیه السلام خود حدیث مفصلی است. او با علاقه و سعی وافر، هر صبحگاهان به حرم ولی نعمت خود مشرف می شد و پس از زیارت، در پایین پای ضریح مطهر، به نجوا و گریه مینشست و تا آخر عمر پربركتش، با وجود كهولت سن و ضعف بنیه، این عادت را ترك نكرد.
در مصاحبهای كه از وی تقاضا شده بود تا مقداری از كرامات حضرت امام رضا علیه السلام را بیان كند، فرمود: كرامات حضرت فراوان است كه به سه نمونه آن اشاره میكنم: «یادم می آید یك نفری كه ترك بود و دو چشم او آب آورده بود و كور شده بود، زمان بیناییش هم من او را دیده بودم به حرم حضرت رضا علیه السلام آمده بود؛ همان طوری كه در اطراف ضریح مطهر دور می زد، با ناراحتی سرش را به ضریح زد و چشمهایش خوب شد. كرامت دیگر این است كه یك نفر كه الان هم جنب مسجد ملا حیدر سیب فروشی میكند، پایش فلج بود رفته بود و متوسل شده و پایش خوب شده بود. یكی دیگر را هم در ساری دیدم؛ او هم پاهایش شل بود كه متوسل به حضرت شده و حضرت او را به خواست خدای متعال شفا داده بود. این جانب در حاجات شخصی خود هم الی ماشاءالله كرامت دیدهام و در صدد بیان آن نیستم».[۴]
او در كتمان كمالات روحی و كرامات نفسی، مهارتی تام داشت؛ چندان كه پنهان كردن آن حالات نیز جز برای معدودی از فرزندان و ملازمان خاص او، بر كسی معلوم نمی شد. در یك جریان مكاشفه چند ساعته كه به سبب تغییر حالت چشم و خطوط چهره، برخی از اطرافیان متوجه شده بودند، به سادگی و با لبخند فرمود: «این ها چیز فوقالعاده یا تازهای نیست؛ خداوند برای خیلی از بندگان خود چنین لطفهایی دارد و اتفاق خاصی نیست»؛ هر چند این اواخر، برخی از سخنان وی، از مشاهدات و مكاشفاتی پرده برمیداشت.
نصایح و وصایا
در ملاقات های خصوصی، ارشاد و راهنمایی، شیوه این عالم بزرگ بود. نویسنده، بارها خدمت ایشان رسیده، غالبا سفارش ها و دستورهای اخلاقی را از وی شنیده است. او داستان ازدواج خود را با بیانی كه حاكی از توكل و عنایات حضرت امام رضا علیه السلام بود، بیان می كرد.
بارها می گفت: دعای هنگام خواب را بخوانید؛ «یفعل الله ما یشاء بقدرته و یحكم ما یرید بعزته» را سه مرتبه وقت خواب بخوانید كه معادل هزار ركعت (نماز) است.[۵] در موقع خروج از منزل، «بسم الله حسبی الله علی الله اللهم انی اسالك خیر اموری كلها و اعوذ بك من خزی الدنیا و عذاب الاخره»[۶] را بخوانید. همچنین توصیه می كرد كه دعای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام «یا حی یا قیوم برحمتك استغیث فاغثنی ولاتكلنی الی نفسی طرفه عین واصلح لی شانی كله» را بخوانید.[۷]
در سجده شكر. نه مرتبه «شكراًلله» و مرتبه دهم «شكراللمجیب» بگویید. بعد از نماز پیشانی بر مهر بگذارید و بگویید: «اسالك بحق حبیبك محمد صلواتك علیه و آله الا بدلت سیئاتی حسنات و حاسبتنی حسابا یسیرا.» بعد طرف راست صورت را بر مهر بگذارید و بگویید: «اسالك بحق حبیبك محمد صلواتك علیه و آله الا كفیتنی مونه الدنیا و كل هول دون الجنه»؛ سپس طرف چپ صورت را بر مهر قرار داده، بگویید: «اسالك بحق حبیبك محمد صلواتك علیه الا غفرت لی الكثیر من الذنوب والقلیل و قبلت من عملی الیسیر.» و باز پیشانی را بر مهر گذاشته، بگویید: «اسالك بحق حبیبك محمد صلواتك علیه و آله الا ادخلتنی الجنه و جعلتنی من سكانها و نجیتنی برحمتك من سفحات النار، برحمتك».[۸]
در نگاه دیگران
1. مقام معظم رهبری:
«این عالم جلیل القدر، عمر پربركت خود را یكسره با پرهیزگاری و صلح و سداد گذرانید و در طول سالیان متمادی، با رفتار و منش علمی و عملی خویش، چهرهای نورانی و فراموش نشدنی از خود در خاطره همه كسانی كه با ایشان آشنا بودند، باقی گذاشتند...».[۹]
2. آیت الله صافی گلپایگانی:
«آن فقید سعید، در تدریس و ترویج دین مبین و ابطال مبطلین و تمسك به معارف خاص و خالص قرآن و عترت، مانند اسلاف عالیقدر خود اهتمام بلیغ داشت.» چنان كه از محضر بزرگان دیگر خراسان در روزگار تحصیل خود، بهرهمند گشتهاند...».[۱۰]
لقای حق
سرانجام این وجود پربركت، در 96 سالگی و در آخرین ساعت شامگاه سه شنبه نوزدهم شعبان المعظم 1425 ق. برابر با چهاردهم مهر 1383 ش. پس از قرائت زیارت عاشورا كه همیشه بر آن مداومت می ورزید و نیز تجدید پیمان با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در زیارت آل یاسین، در پی سكته قلبی از این دیار رخت بربست و به لقای حق شتافت. پیكر پاك وی روی دست های هزاران مشتاق و ارادتمند و با حضور عالمان طراز اول و نمایندگان رهبری و مراجع و مسئولان مملكتی تشییع گردید و در حرم مطهر رضوی به خاك سپرده شد.
پانویس
- ↑ روزنامه قدس, 19/7/1383.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، چهارشنبه، 22/7/1383 ش؛ افق حوزه، 27/7/1383.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، 22/7/1383 ش.
- ↑ مصاحبه با آیت الله مروارید.
- ↑ مصباح كفعمی، ص 47؛ مستدرك الوسائل، ح 5، ص 49.
- ↑ بحارالانوار، ج 73، ص 171.
- ↑ صحیفه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، جواد قیومی، ص 140.
- ↑ مصباح المجتهد، شیخ طوسی، ص 106.
- ↑ افق حوزه، 27/7/1383 ش.
- ↑ متاله قرآنی، محمدعلی رحیمیان، ص 448.