آیه 4 سوره تکویر: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۲: | سطر ۴۲: | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
*'''عشار''': حاملهها. مفرد آن عشراء است. ابن اثير در نهايه گويد: عشراء شترى است كه ده ماه از حاملگى آن گذشته است، سپس اين كلمه عموميت يافته كه به هر حامله عشراء گويند. | *'''عشار''': حاملهها. مفرد آن عشراء است. ابن اثير در نهايه گويد: عشراء شترى است كه ده ماه از حاملگى آن گذشته است، سپس اين كلمه عموميت يافته كه به هر حامله عشراء گويند. | ||
− | *'''عطلت''': عطالت: خالى شدن. «عطل الرجل من المال و الادب: خلا».<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص98</ref> | + | *'''عطلت''': عطالت: خالى شدن. «عطل الرجل من المال و الادب: خلا». تعطيل: خالى كردن. «التعطيل: التفريغ» على هذا «عطّلت» به معنى خالى شدن است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص98</ref> |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۳۲
<<3 | آیه 4 سوره تکویر | 5>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آن گاه که شتران ده ماهه آبستن را (که نزد عرب بسیار عزیز است) به کلی رها کنند.
و هنگامی که اموال نفیس و با ارزش رها و بی صاحب شود
وقتى شتران ماده وانهاده شوند،
و چون شتران آبستن به حال خود رها شوند،
و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشی سپرده شود،
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- عشار: حاملهها. مفرد آن عشراء است. ابن اثير در نهايه گويد: عشراء شترى است كه ده ماه از حاملگى آن گذشته است، سپس اين كلمه عموميت يافته كه به هر حامله عشراء گويند.
- عطلت: عطالت: خالى شدن. «عطل الرجل من المال و الادب: خلا». تعطيل: خالى كردن. «التعطيل: التفريغ» على هذا «عطّلت» به معنى خالى شدن است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ «1» وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ «2» وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ «4» وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ «5»
آنگاه كه خورشيد در هم پيچيده و تاريك شود. و آنگاه كه ستارگان به خاموشى گرايند. و آنگاه كه كوهها به حركت درآيند. و آنگاه كه شتران باردار به حال خود رها شوند. و آنگاه كه حيوانات وحشى، برانگيخته و گرد هم آيند.
نکته ها
«تكوير»، به معناى درهم پيچيدن است كه در مورد خورشيد، به جمع شدن شعلههاى آن و خاموش شدن آن منجر مىگردد.
حركت كوهها در آستانه قيامت، ناشى از زلزله بزرگى است كه باعث فروپاشى و متلاشى شدن كوهها مىگردد و چنانكه در آيات ديگر نيز آمده است، همچون ريگ بيابان روان مىشوند.
«عشار» جمع «عشراء» به معناى شتر حامله ده ماهه است كه در نزد عرب، با ارزشترين اموال محسوب مىشده است. امّا به هنگام بروز علائم قيامت، بىصاحب مىماند و كسى به فكر آن نيست.
«وحوش» جمع «وحش» به معناى حيوانى است كه هرگز با انسانها انس نمىگيرد. مانند
جلد 10 - صفحه 396
درّندگان. برخى با استناد به آيه «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ» «1» گفتهاند مراد اين آيه نيز، محشور شدن حيوانات در قيامت است. امّا برخى ديگر از مفسران، با توجّه به اينكه سياقِ آيات مربوط به نشانههاى قبل از قيامت است، گفتهاند: منظور آن است كه قبل از قيامت، در اثر زلزلههاى پى در پى همه حيوانات از لانهها و بيشههاى خود خارج و در كنار يكديگر جمع مىشوند. «2»
پیام ها
1- نظام موجود خورشيد و ستارگان در آسمان و كوه و دريا و زمين، روزى دگرگون مىشود. إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ ...
2- هستى، محكوم اراده خداوند است و هرگاه او اراده كند، نظام عالم به هم مىخورد. إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ ...
3- شايد در قيامت، حيوانات وحشى نيز زنده شوند. «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ «4»
وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ: و آنگاه كه شتران ده ماهه كه زائيدن آنها نزديك شده، فرو گذاشته شوند. يعنى به جهت فرط مشغولى و گرفتارى، هيچ كس به او مراعات نكند با آنكه عزيزترين و نفيسترين چيزهاست نزد عرب، كه بار نمىكنند و سوار او نمىشوند و شير او نمىدوشند. نزد بعضى مراد «عشار» ابرها هستند كه حامل باراناند. يعنى ابرها از باريدن معطّل شوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ «1» وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ «2» وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ «4»
وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ «5» وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ «6» وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ «7» وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ «8» بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ «9»
وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ «10» وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ «11» وَ إِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ «12» وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ «13» عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ «14»
ترجمه
وقتى كه خورشيد نورش در هم پيچيده شود
و وقتى كه ستارگان تيره گردند
و هنگاميكه كوهها كنده و پراكنده گردد
و وقتى كه شتران ده ماهه آبستن فرو گذارده شوند
و وقتى كه حيوانات وحشى جمع كرده شوند
و وقتى كه درياها مبدّل بآتش افروخته گردد
و وقتى كه افراد انسان با مناسب خود جفت شود
و وقتى كه دختر زنده بگور شده مورد پرسش گردد
كه بچه گناه كشته شده است
و وقتى كه نامههاى اعمال منتشر گردد
و وقتى كه آسمان كنده و زائل شود
و وقتى كه جهنّم افروخته گردد
و وقتى كه بهشت نزديك كرده شود
بداند هر كس آنچه را حاضر نموده است.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره مباركه شدائد و اوضاع بپا شدن قيامت را بيان فرموده باين تقريب كه وقتى كه نور آفتاب پيچيده بهم شود و در آفاق منبسط نگردد چون تكوير بمعناى پيچيدن و دور زدن است و قمّى ره نقل فرموده كه مراد رفتن نور آفتاب است و وقتى كه ستارهها كدر و بىنور گردند و قمّى ره نقل فرموده برود نورشان و كوهها كنده و پراكنده شود و قمّى ره نقل فرموده كه سير ميكنند چنانچه خدا فرموده گمان ميكنى آنها را كه جامد است و حال آنكه مرور مينمايند مانند مرور ابر و وقتى كه ناقههائى كه ده ماه از مدّت آبستنى آنها
جلد 5 صفحه 350
گذشته باشد كه گفتهاند نفيسترين اموال عرب است مهمل و بدون چراننده گذارده شود و قمّى ره نقل فرموده كه شتر معطّل ماند وقتى كه مردم بميرند و كسى نباشد كه بدوشد آنرا و وقتى كه حيوانات وحشى صحرا جمع كرده شوند يا مبعوث شوند براى مجازات چون گفتهاند خداوند انتقام حيوان بىشاخ را از شاخدار ميكشد و داد مظلوم را از ظالم هر چه باشد ميستاند چون بآنها بقدرى شعور داده كه ميفهمند كار بدى كردهاند و وقتى كه درياها همه مبدّل بآتش افروخته گردد چنانچه قمّى ره نقل فرموده و بعضى گفتهاند درياهاى شيرين و شور بيكديگر متصل و از هم پر ميشوند و فاصله از بين ميرود و يك دريا ميگردد چون سجر بمعناى پرى است و وقتى كه افراد انسان جفت كرده شوند اهل بهشتشان با حور العين و اهل دوزخشان با شياطين چون با هر يك از آنها شيطانى است كه قرين او است چنانچه مستفاد از نقل قمّى ره و فرمايش امام باقر عليه السّلام است و وقتى كه دختر زنده بگور شده مورد سؤال واقع شود كه بچه گناهى كشته شده است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه عرب دختران را براى غيرت ميكشتند و روز قيامت پرسيده شود كه بچه گناه كشته شده و اين براى ملامت و اتمام حجت بر مرتكب قتل است كه مجازات شود و در مجمع از صادقين عليهما السّلام نقل نموده كه مودّة بفتح ميم و و او قرائت فرمودهاند و آنكه مراد رحم و قرابت است و از قاطع سؤال از سبب قطع آن ميشود و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه سؤال ميكنند از مودّت ذى القربى كه خدا واجب فرموده چرا بآن عمل ننموده و صاحبان آنرا كشتيد و وقتى كه نامههاى اعمال بندگان منتشر و بدست صاحبانشان داده شود و وقتى كه آسمان از جا كنده و زائل گردد مانند پوست كه آنرا از بدن حيوان كنده و زائل ميكنند و وقتى كه آتش جهنّم افروخته شود بشدّت و وقتى كه بهشت نزديك شود باهل ايمان با نعم بىپايان در چنين وقت و روزى هر كس هر عمل خير و شرّى در دنيا از او صادر شده در برابر چشم خود مشاهده مينمايد كه در صحيفه اعمال او مكتوب و در خارج مجسّم است بتفصيلى كه مكرّر ذكر شده از تجسّم اعمال و آثار وضعيّه آن در آخرت و عالم مثال نعوذ باللّه من هذا المئال و متوجّه ميگردد كه آن
جلد 5 صفحه 351
صحيفه و صورت و شكل و هيئت را خودش براى خود تهيّه و حاضر نموده بارتكاب اعمال و اكتساب اخلاق و اين جمله جواب دوازده شرط است كه راجع باوضاع دنيا و آخرت در روز قيامت ذكر شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذَا العِشارُ عُطِّلَت «4»
عشار حيواناتي هستند که بار بر آنها حمل كنند مثل شتر يابو و قاطر و حمار
جلد 18 - صفحه 4
اينها هم تعطيل ميشوند چون تمام تلف ميشوند و كساني که بر آنها بار حمل ميكنند ميميرند نه باركش و نه بار كنندهاي هست بكلي تعطيل ميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 4)- سپس میافزاید: «و در آن هنگام که با ارزشترین اموال به دست فراموشی سپرده شود» (و اذا العشار عطلت).
«عشار» جمع «عشراء» در اصل به معنی شتر ماده بارداری است که ده ماه بر حمل او گذشته، و در آستانه آوردن بچه است یعنی چیزی نمیگذرد که شتر دیگری از او متولد میشود، و شیر فراوان در پستان او ظاهر میگردد.
در آن روز که این آیات نازل گشت چنین شتری با ارزشترین اموال عرب محسوب میشد.
منظور این است شدت هول و وحشت آن روز به قدری است که هر انسانی نفیسترین اموال خویش را فراموش میکند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص98
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم