آیه 56 سوره زخرف: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِينَ|سوره=43|آیه =56}} {...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''سلفا''': سلف (بر وزن شرف): گذشته و گذشتن. اسم و مصدر هر دو آمده است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص37</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ «53» | ||
+ | |||
+ | (اگر موسى حقّ است) پس چرا دستبندهايى از طلا بر او نياويخته، يا (براى تصديق رسالتش،) با او فرشتگانى همراه نشدهاند. | ||
+ | |||
+ | فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ «54» | ||
+ | |||
+ | پس فرعون قوم خود را سبك شمرد و آنان او را اطاعت كردند زيرا آنان قومى فاسق بودند. | ||
+ | |||
+ | فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ «55» | ||
+ | |||
+ | پس چون ما را به خشم آوردند، از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم. | ||
+ | |||
فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ «56» | فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ «56» | ||
سطر ۶۹: | سطر ۸۱: | ||
گذشته را «سلف» و آينده را «خلف» گويند و به آنچه نمونه است «مثل» گويند. به افرادى كه به عنوان نمونه نظير ضرب المثلها بر سر زبانها جارى هستند، مَثَل گفته مىشود. | گذشته را «سلف» و آينده را «خلف» گويند و به آنچه نمونه است «مثل» گويند. به افرادى كه به عنوان نمونه نظير ضرب المثلها بر سر زبانها جارى هستند، مَثَل گفته مىشود. | ||
− | |||
«فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ» | «فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ» | ||
سطر ۹۹: | سطر ۱۱۰: | ||
11- خشم و انتقام خداوند از انسان، به خاطر عملكرد خود اوست. فَأَطاعُوهُ ... | 11- خشم و انتقام خداوند از انسان، به خاطر عملكرد خود اوست. فَأَطاعُوهُ ... | ||
− | |||
آسَفُونا ... انْتَقَمْنا مِنْهُمْ | آسَفُونا ... انْتَقَمْنا مِنْهُمْ | ||
12- به گواهى تاريخ، نابود كردن قدرتهاى جبار، سنّت حتمى الهى است. | 12- به گواهى تاريخ، نابود كردن قدرتهاى جبار، سنّت حتمى الهى است. | ||
− | |||
«فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ» | «فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ» | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۵۲
<<55 | آیه 56 سوره زخرف | 57>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هلاک آن قوم را مایه عبرت آیندگان قرار دادیم.
در نتیجه آنان را پیشگامان [دوزخیان] و عبرتی برای آیندگان قرار دادیم.
و آنان را پيشينهاى [بد] و عبرتى براى آيندگان گردانيديم.
آنان را در شمار گذشتگان و داستان براى آيندگان كرديم.
و آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتی برای دیگران قرار دادیم.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- سلفا: سلف (بر وزن شرف): گذشته و گذشتن. اسم و مصدر هر دو آمده است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ «53»
(اگر موسى حقّ است) پس چرا دستبندهايى از طلا بر او نياويخته، يا (براى تصديق رسالتش،) با او فرشتگانى همراه نشدهاند.
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ «54»
پس فرعون قوم خود را سبك شمرد و آنان او را اطاعت كردند زيرا آنان قومى فاسق بودند.
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ «55»
پس چون ما را به خشم آوردند، از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم.
فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ «56»
پس آنان را پيشگامانى (بد) و عبرتى براى آيندگان قرار داديم.
نکته ها
«أَسْوِرَةٌ» جمع «سوار» به معناى دستبند است.
حكومت حاكمان بر مردم در نظام باطل، بر اساس استخفاف و تحقير مردم است ولى اطاعت مردم در نظام حقّ، يا بر اساس انتخاب احسن است، «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» «1» آن هم همراه با محبّت، «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» «2» اگر تو خشن و سنگدل بودى، از تو دور مىشدند.
«1». زمر، 18.
«2». آلعمران، 159.
جلد 8 - صفحه 464
از امام صادق عليه السلام دربارهى تفسير كلمه «آسَفُونا» سؤال شد. حضرت فرمود: خداوند مثل ما انسانها تأسّف ندارد، ولى اوليايى دارد كه تأسّف يا رضايت آنان، خشم و رضايت او را به همراه دارد. «1»
گذشته را «سلف» و آينده را «خلف» گويند و به آنچه نمونه است «مثل» گويند. به افرادى كه به عنوان نمونه نظير ضرب المثلها بر سر زبانها جارى هستند، مَثَل گفته مىشود. «فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ»
پیام ها
1- كسى كه منطق ندارد به ثروت و زينت تكيه مىكند و داشتن آنها را نشانه حقّ و نداشتن آن را نشانه باطل مىپندارد. «فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ»
2- زينت كردن مردان به طلا، كار فرعونى است. «أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ»
3- تضعيف رهبر الهى و القاى شبهه كار فرعونيان است. أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ ...
4- اطاعت در نظام فاسد بر اساس تحقير مردم است. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ»
5- خود باختگى و تهى شدن از هويّت سبب تسليم شدن در برابر طاغوتها است. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ»
6- سرسپردگى و اطاعت كوركورانه، ريشه در فقر فرهنگى، كوته فكرى و سطحى نگرى انسانها دارد. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ»
7- جامعهاى كه از خط الهى خارج شد، خود را باور نمىكند و خفتپذير مىشود. فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ ... إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ ( «فسق» به معناى خارج شدن از مدار حقّ است)
8- كسى كه به نهر آب افتخار مىكرد، «وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي» در همان نهر غرق شد. «فَأَغْرَقْناهُمْ»
9- گاهى كيفرها علاوه بر قيامت در دنيا نيز صورت مىگيرد. «فَأَغْرَقْناهُمْ»
«1». تفسير راهنما.
جلد 8 - صفحه 465
10- در مدار فسق و طغيان، آمر و مأمور با هم هلاك مىشوند. «أَجْمَعِينَ»
11- خشم و انتقام خداوند از انسان، به خاطر عملكرد خود اوست. فَأَطاعُوهُ ... آسَفُونا ... انْتَقَمْنا مِنْهُمْ
12- به گواهى تاريخ، نابود كردن قدرتهاى جبار، سنّت حتمى الهى است. «فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ»
13- حوادث گذشتگان براى آيندگان درس عبرت است. فَأَغْرَقْناهُمْ ... فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِينَ (56)
فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً: پس قرار داديم ايشان را قدوه و پيشرو كافرانى كه بعد از آنها بيايند، يا آنها را پيشرو جهنميان ساختيم، وَ مَثَلًا لِلْآخِرِينَ: و گردانيديم هلاك فرعونيان را مثلى ساير و جارى براى پسينيان تا آن را مذاكره كنند و از گزارشات آنها عبرت يابند و پند پذيرند و از مخالفت فرامين سبحانى دورى جويند و خود را مستوجب سخط و غضب الهى قرار ندهند و به زخارف دنيا مغرور نشوند و تأمل كنند در آنكه هر كه به چيزى تفاخر كند ممكن است همان باعث هلاكت او شود، چنانچه فرعون به رود نيل افتخار نمود در همان هلاك شد.
«1» سوره بقره، آيه 57، سوره اعراف، آيه 160.
«2» نور الثقلين ج 2 ص 87 حديث 314.
جلد 11 - صفحه 486
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ (55) فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِينَ (56) وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ (57) وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلاَّ جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ (58) إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِي إِسْرائِيلَ (59)
وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ (60)
ترجمه
پس چون بخشم آوردند ما را انتقام كشيديم از آنها پس غرق كرديمشان همگى
پس قرار داديمشان پيش قدم و قصّه عبرت آور براى آيندگان
و چون زده شد به پسر مريم مثلى آنگاه قوم تو از آن بخنده درآيند
و گفتند آيا خدايان ما بهترند يا او نزدند آن مثل را براى تو مگر براى جدل بلكه آنها گروهى دشمنى كنندگانند
نيست او مگر بندهئى كه انعام كرديم بر او و قرار داديم او را موجب عبرت براى بنى اسرائيل
و اگر بخواهيم هر آينه قرار ميدهيم بجاى شما فرشتگانى را در زمين كه جانشين باشند.
تفسير
گفتهاند خداوند در تعقيب آيات سابقه فرموده است پس چون فرعون و اتباعش از كثرت عصيان ما را بخشم و غضب درآوردند از آنها انتقام كشيديم و همه را غرق نموديم پس قرار داديم آنها را پيش قدمان بجهنّم كه حالشان موجب عبرت و نصيحت آيندگان باشد چون واقعه عجيبه شگفتآور را مثل گويند ولى در كافى و توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در تفسير اين آيه فرمود خداوند تبارك و تعالى متأسّف نميشود مانند تأسّف ما ولى او خلق فرمود اوليائى براى خود كه متأسف ميشوند و خوشنود ميگردند و خداوند رضا و سخط ايشانرا رضا و سخط خود خوانده چون آنان دعاة الى اللّه و ادلّاء بر او هستند لذا باين مقام رسيدند و خداوند فرموده كسيكه بولىّ من اهانت نمايد با من مبارزه نموده و اعلان جنگ داده و فرموده اطاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم اطاعت من و بيعت با او بيعت با خدا است رضا و غضب هم از اين قبيل است و هر چه شبيه اين دو باشد از احوال نميشود بخدا نسبت
جلد 4 صفحه 610
داد اگر اسف و غضب براى خالق دست دهد تغيّر در او روى داده و اگر در او تغيّر روى دهد مأمون از آن نميشود كه روزى فنا براى او روى دهد و با اينحال فرقى بين خالق و خلق باقى نميماند خدا مبرّى از اين قول است حقير عرض ميكنم علاوه بر آنچه از فرمايش امام عليه السّلام مختصرا نقل شد اسف خشم مقرون بحزن است كه نسبت آن بخدا بهيچ وجه سزاوار نيست لذا بايد گفت مراد تأسف حضرت موسى و هارون و ساير اهل ايمان است كه خدا بخود نسبت داده بتقريبى كه امام عليه السّلام بيان فرموده است و نيز گفتهاند چون آيه شريفه انّكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنّم نازل شد مشركين قريش برآشفتند و بعضى از آنها گفتند اگر خدايان ما فروزينه آتش جهنّم باشند عيسى بن مريم هم كه محمّد او را تطهير و تقديس نموده بايد بسوزد چون او گفته تمام شما با معبودهاتان در جهنّميد و سايرين از خوشحالى ضجّه كشيدند كه محمّد محكوم شد و گفتند خدايان ما بهتر از مسيح نيستند وقتى او فروزينه جهنّم باشد آنها هم باشند و خداوند از اعتراض آنها جواب فرموده كه اين مثلى كه آنها براى حضرت عيسى زدند و اشكالى كه كردند نيست مگر از باب جدال و خصومت چون خودشان ميدانند كه روى سخن خدا با آنها بوده نه نصارى كه مسيح را پسر خدا يا شريك او ميدانند و نيز ميدانند كه لفظ ما در غير ذوى العقول استعمال ميشود و از آيه استفاده شركت مسيح و عزير و ملائكه در عذاب باعتبار آنكه هر يك معبود جمعى هستند نميشود نبود عيسى عليه السّلام مگر بندهئى از بندگان ما كه مشمول انعام ما گرديد و ما او را مثل و موجب شگفت و عبرت براى بنى اسرائيل قرار داديم كه بىپدر بدنيا آمد و قدرت ما از اينها بالاتر است اگر بخواهيم تمام شما را نابود ميكنيم و از شما كه بنى آدميد ملائكه را در زمين خليفه و جانشين مينمائيم و بنابر اين كلمه من در منكم براى بدليّت و يصدّون بمعناى يضجّون است و بعضى يصدّون بضمّ صاد قرائت نمودهاند و بنابر اين معنى آنستكه آنگاه قوم تو از جهت آنمثل اعراض از حقّ مينمايند ولى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در اين آيه نقل شده كه صدود در عربيّت خنده است و بعضى گفتهاند وقتى آيه انّ مثل عيسى عند اللّه كمثل آدم خلقه من تراب نازل شد مشركين تصوّر كردند پيغمبر اسلام ميخواهد تمام معتقدات نصارى را در باره حضرت عيسى تصديق نمايد لذا
جلد 4 صفحه 611
خوشحال شدند و ضجّه كشيدند و گفتند اگر بنا باشد عبادت غير خداوند بزرگ جائز باشد خدايان ما هم قابل پرستش و ستايشند و بايد سؤال نمود آيا آنها بهترند يا عيسى براى پرستش و خداوند جواب فرموده كه آنها باين مثل بر تو اعتراض ننمودند مگر براى مجادله و خصومت و الّا خودشان هم ميدانند كه تو عبادت عيسى را تجويز ننمودى و بيش از اين در باره او گفته نشد كه او بندهئى بود مورد انعام و اعظام ما واقع شد تا آخر آنچه ذكر شد ولى مستفاد از آنچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام و در كافى از ابو بصير و در مناقب از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و در تهذيب از امام صادق و قمى ره از سلمان فارسى ره نقل نموده آنستكه يكروز پيغمبر صلى اللّه عليه و اله با جمعى از قريش نشسته بود فرمود داخل ميشود از اين در مرديكه شبيهترين خلق است بعيسى بن مريم پس امير المؤمنين عليه السّلام داخل شد و مردم خنديدند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود چنانچه بعضى از مردم در محبّت عيسى عليه السّلام افراط نمودند و هلاك شدند و بعضى تفريط كردند و با او عداوت ورزيدند و بهلاكت رسيدند و بعضى ميانهروى نمودند و نجات يافتند مثل على عليه السّلام هم در اين امّت از اين قرار است اگر بملاحظه آن نبود كه امّت من در باره او قائل شوند بآنچه امّت عيسى عليه السّلام در باره او قائل شدند ميگفتم سخنى را كه مردم خاك قدم على را بردارند و بآن تبرّك جويند و بزرگان قريش از اين بيان رنجيدند و بعضى خنديدند و گفتند محمد راضى نشد كه مثلى بزند براى پسر عمّش جز بعيسى بن مريم قسم بخدا بتهاى ما بهترند از او براى تبرّك جستن پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر اين واقعه و جواب خداوند از آنها كه به پيغمبر فرموده اعتراض آنها باين مثل تو فقط از راه دشمنى و جدال است و الّا خودشان هم فضل او را ميدانند و كرامت او را از بدو تولّد تاكنون نزد خدا مشاهده نمودهاند و مع الوصف او بندهئى است كه مشمول انعام ما واقع شده و ما او را در اين امّت مثل براى عيسى قرار داديم در بنى اسرائيل و اگر بخواهيم از شما بنى هاشم جمعى را مانند ملائكه معصوم از گناه قرار ميدهيم كه جانشين و خليفه ما باشند در زمين آنچه ذكر شد بنظر حقير حاصل جمع بين روايات و از جهاتى با ظاهر آيات شريفه مناسبتر است از دو قولى كه از مفسّرين نقل شد و تقريب آن باين نحو از خصائص اين تفسير است و در سوره انفال بعضى از اين
جلد 4 صفحه 612
روايات ذيل آيه شريفه و ما كان اللّه ليعذّبهم و انت فهيم و آيه بعد از آن ذكر و اجمالا نامى از معترضين برده شد و اللّه تعالى اعلم بحقائق الامور.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَجَعَلناهُم سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلآخِرِينَ (56)
پس قرار داديم آنها را جلو و سبق و مثل از براي ديگران از كفار و مشركين و ظالمين پس از آنها.
که بدانند ثمرات شرك و كفر و ظلم و فسق و فجور چيست اي كاش ابناء نوع امروزه متنبه ميشدند و از اينکه اعمال زشت دست برميداشتند لكن هيهات هيهات روز بروز شدتش بيشتر و بالاتر ميشود.
جلد 16 - صفحه 44
فَجَعَلناهُم اينکه فرعون و قومش را با آن قوه و قدرت چه شدند بترسند ديگران.
سَلَفاً آنها را جلو انداختيم تا ديگران مشاهده كنند.
وَ مَثَلًا لِلآخِرِينَ که سنت الهي اينست و تغيير پذير نيست فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبدِيلًا وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحوِيلًا- فاطر آيه 42 و 43-.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 56)- در این آیه به عنوان یک نتیجه گیری از مجموع این سخن میفرماید: «ما آنها را پیشگامان (در عذاب) و عبرتی برای آیندگان قرار دادیم» (فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلًا لِلْآخِرِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص37
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم