آیه 37 سوره غافر: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''تباب''': خسران و زيان، طبرسى زيان مؤدى بر فساد، راغب. زيان مستمر گفته است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص367</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۲
<<36 | آیه 37 سوره غافر | 38>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
به درهای آسمانها و بر خدای موسی آگاه شوم (و از صدق و کذب موسی تحقیقی کنم) و من هنوز موسی را دروغگوی میپندارم. و این چنین در نظر جاهلانه فرعون عمل زشتش زیبا نمود و راه حق (و خدا پرستی) بر او مسدود شد، و مکر و تدبیر فرعون جز بر زیان و هلاکش به کار نیامد.
وسایل [بالا رفتن به] آسمان ها تا از خدای موسی آگاه شوم [که کیست و کجاست؟!] هر چند موسی را [در گفته هایش درباره خدا] دروغگو می پندارم. و این گونه برای فرعون زشتی کردارش آراسته شد و از راه خدا باز ماند، و نیرنگ و نقشه فرعون جز در زیانکاری و نابودی نبود.
راههاى [دستيابى به] آسمانها، تا از خداى موسى اطلاع حاصل كنم و من او را سخت دروغپرداز مىپندارم.» و اين گونه براى فرعون، زشتى كارش آراسته شد و از راه [راست] بازماند؛ و نيرنگ فرعون جز به تباهى نينجاميد.
درهاى آسمانها. و خداى موسى را ببينم، زيرا پندارم كه دروغ مىگويد. بدين سان كردار زشت فرعون در نظرش آراسته شد و او از راه باز ماند و چارهجويى او جز زيان هيچ نبود.
وسایل (صعود به) آسمانها تا از خدای موسی آگاه شوم؛ هر چند گمان میکنم او دروغگو باشد!» اینچنین اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه کرد و از راه حق باز داشته شد؛ و توطئه فرعون (و همفکران او) جز به نابودی نمیانجامد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تباب: خسران و زيان، طبرسى زيان مؤدى بر فساد، راغب. زيان مستمر گفته است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ «36»
و فرعون گفت: «اى هامان! براى من بناى بلندى بساز، شايد به وسايلى دست يابم.
أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِي تَبابٍ «37»
وسايلى كه سبب (صعود به) آسمانها باشد، تا از خداى موسى اطلاع يابم، همانا من او را دروغگو مىپندارم.» و اين گونه براى فرعون كار زشتش زيبا جلوه داده شد و از راه حقّ بازماند و توطئهى فرعون جز به نابودى و زيان نمىانجامد.
نکته ها
«صرح» به معناى بناى بلندى است كه از دور نمايان باشد و «تصريح» نيز به سخنى گويند كه روشن باشد. «تَبابٍ» استمرار در خسارت است، چنانكه «تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ» يعنى هلاكت ممتد و نابودى مطلق براى ابولهب باد.
موعظههاى مؤمن آل فرعون مفيد واقع شد. فرعونى كه شعار «أَقْتُلْ مُوسى» سر مىداد و مىگفت من موسى را مىكشم و هيچ كس جز نظر من نبايد نظرى دهد، «ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما
جلد 8 - صفحه 254
أَرى» پس از تلاشهاى مؤمن آل فرعون به جاى كشتن موسى به فكر ساختن برج براى يافتن خداى موسى افتاد.
پیام ها
1- طاغوتها همين كه در ميدان منطق مىبازند، به كارهاى جنجالى دست مىزنند. ابْنِ لِي صَرْحاً ... (هدف از ساختن برج و رصدخانه، جنجال بود زيرا آخر آيه مىفرمايد: «كَيْدُ فِرْعَوْنَ»)
2- دنياگرايان همه چيز را مادّى مىپندارند. (فرعون، خدا را در آسمانها و راه خداشناسى را تنها از راه حسّ و ديدن مىپنداشت) «فَأَطَّلِعَ إِلى إِلهِ مُوسى»
3- شيوهى طاغوتها، مردم فريبى و قدرت نمايى است. «ابْنِ لِي صَرْحاً»
4- تبليغ و دعوت، بىاثر نيست. (فرعون در آغاز تصميم به قتل موسى گرفت. «ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى» امّا با سخنان مؤمن آل فرعون، از قطع به گمان رسيد. «لَأَظُنُّهُ كاذِباً»
5- كافر همه را به كيش خود پندارد. (چون فرعون خودش ادعاى دروغ داشت و مىگفت: من خداى شما هستم. «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» موسى را نيز دروغگو مىپنداشت). «لَأَظُنُّهُ كاذِباً»
6- يكى از شيوههاى شيطان، تزيين بدىها براى انسان است. «زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ»
7- هر كس بدى خود را زيبا ديد در ارزيابى منحرف مىشود، به فكر تغيير روش نمىافتد و از راه حقّ محروم مىشود. زُيِّنَ ... وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ
8- نگران نباشيد، توطئه طاغوتها عاقبت ندارد و جز به زيان آنها نمىانجامد. «إِلَّا فِي تَبابٍ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 255
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فِي تَبابٍ (37)
«1» به اين مضمون در توحيد شيخ صدوق (ره)، (چ جامعه مدرسين- قم) باب 64 روايت 14 ص 415.
جلد 11 - صفحه 309
أَسْبابَ السَّماواتِ: برسم به راههاى آسمانها يا به درهاى آن يا به منازل آن تا به سبب آن از آسمانى به آسمانى ديگر روم، فَأَطَّلِعَ إِلى إِلهِ مُوسى: پس مطلع شوم و بنگرم بسوى خداى موسى و احوال و اوضاع او و معلوم كنم صحت ادعاى موسى را در خبر دادن از خداى آسمان، وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً: و بدرستى كه من گمان مىبرم به موسى دروغگوى در دعوى رسالت، يا در آنكه خدائى هست كه آفريدگار آسمانهاست. مراد اين گفتار تلبيس او بود مر جهله قوم خود را، زيرا عالم بود به استحاله رفتن به آسمان، پس شروع به ساختن بنا كردند. حضرت موسى عليه السّلام مناجات نمود بدرگاه خدا، خطاب آمد: غمگين مشو ببين با او چه خواهم نمود.
بناى قصر:
قطب راوندى روايت نموده كه فرعون امر نمود كه قصر رفيعى بنا كنند تا به عوام چنين نمايد من مىخواهم به آسمان بالا روم و با خداى موسى جنگ كنم. هامان به امر او پنجاه هزار بنا جمع كرد به غير از آنها كه آجر مىپختند، چوب مىتراشيدند و درها و ميخها ساختند، تا آنكه بنائى ساخت كه از ابتداى دنيا تا آن زمان بنائى به آن بلندى ساخته نشده بود، و اساس آن را بر كوهى نهادند. حق تعالى كوه را متزلزل و آن عمارت را بر سر بنايان و كارگران و حاضران خراب نمود «1».
وَ كَذلِكَ: و همچنانكه شيطان آراسته مىگرداند اعمال قبيحه را در نظر كفار، همچنين، زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ: زينت داده شد يعنى شيطان بياراست براى فرعون، سُوءُ عَمَلِهِ: بدى كردار او را، وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ: و باز داشته شد، يعنى شيطان او را بازداشت از راه راست و طريق صواب، وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ: و نبود مكر فرعون در ساختن بنا و تلبيس آن بر قوم، يا كيد او در ابطال آيات موسى، إِلَّا فِي تَبابٍ: مگر در تباهى و زيانكارى، با اين وصف متنبه نشد.
«1» حياة القلوب علامه مجلسى، ج 1 ص 231 (باب 13 فصل 3) بنقل از قطب راوندى.
جلد 11 - صفحه 310
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ (36) أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلى إِلهِ مُوسى وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فِي تَبابٍ (37) وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبِيلَ الرَّشادِ (38) يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ (39) مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ (40)
ترجمه
و گفت فرعون اى هامان بنا كن براى من قصرى شايد من برسم بوسائلى
وسائل آسمانها پس مطّلع شوم بر خداى موسى و همانا من هر آينه گمان ميكنم او را دروغگو و اين چنين زينت داده شد براى فرعون بدى كردارش و باز داشته شد از راه و نبود تدبير و مكر فرعون مگر در تباهى
و گفت آنكس كه گرويد اى قوم من متابعت نمائيد مرا هدايت ميكنم شما را براه صواب
اى قوم من جز اين نيست كه اين زندگانى دنيا مايه اندك تعيّش است و همانا آخرت آن است سراى آرام گرفتن
كسيكه بكند كار بدى پس جزا داده نميشود مگر مانند آن و كسيكه بجا آورد كار شايستهاى از مرد يا زن با آنكه گرونده باشد پس آن
جلد 4 صفحه 528
جماعت داخل ميشوند در بهشت روزى داده ميشوند در آن بيشمار
تفسير
از مواعظ مؤمن سابق الذّكر فرعون بهامان وزيرش دستور بناى رفيع محكمى از آجر و گچ داد كه شايد واقف شود بوسائلى از وسائل علوى براى كشف وجود خدائى كه حضرت موسى از او و اوصافش خبر داده يا براى آنكه برود بر بامش و نظر نمايد در حركات نجوم و از آن استكشاف نمايد محرّك خبير بصيرى را يا براى آنكه بر مردم اشتباه كارى نمايد كه جائى از اين بلندتر نيست بيائيد بهبينيد خدائى وجود ندارد يا واقعا حماقتش گل كرده بود و خيال ميكرد خدا را در بلندى ميشود ديد و در هر حال اظهار نمود كه بگمان من موسى دروغ ميگويد و خدائى كه او را به نبوّت مبعوث نموده باشد وجود ندارد لذا خداوند ميفرمايد اينچنين شيطان جلوه داد در نظر او دستور احمقانهاش را كه نفهميد خدا ديدنى نيست و بام قصر وسيله معرفت باو نمىباشد و بازداشته شد از راه معرفت بخدا كه تأمّل و نظر در آيات آفاق و انفس است و صدّ بفتح صاد نيز قرائت شده است يعنى او بازداشت مردم را از راه خداشناسى و بر هر تقدير اين تدبير و مكر و حيله و اشتباه كارى و چارهجوئى او ابدا براى خودش و پيروانش مؤثّر و مفيد نشد بلكه موجب خسارت و زيانكارى و هلاكت گرديد و مؤمن آل فرعون باز مشغول بموعظه و نصيحت مردم گرديد و گفت اى قوم و قبيله و اهل بلد من پيروى كنيد از مواعظ من راه رشد و صلاح و صواب اينست كه من بشما ارائه ميدهم و براى اظهار ملاطفت باز خطاب يا قوم را تكرار نمود و تذكّر داد كه اين زندگانى موقت و لذّت مشوب بآلام و اسقام دنيا آنقدر ارزش ندارد كه شخص عاقل براى آن مرتكب چنين جنايت بزرگى كه قتل و تكذيب پيغمبر خدا باشد بشود بايد در فكر آخرت كه سراى باقى و جايگاه هميشگى ما است بود هر كس مرتكب كار بد و گناهى شود بميزان استحقاقش معذّب ميشود نه زيادتر و هر مرد و زنى كه ايمان داشته باشد بخدا و روز جزا و وسائط ميان خالق و خلق و كار خوب شايسته بنمايد ببهشت ميرود و از روزى و نعم بىشمار و بىپايان آن بهرهمند خواهد شد و آنجا ديگر حساب ميزان استحقاق نيست خداوند بفضل و كرم خود بايشان اجر و ثواب عنايت خواهد فرمود و ظاهرا اين آيه هم جز و كلام مؤمن است ولى بعضى آنرا مستقلا
جلد 4 صفحه 529
از خود خدا دانستهاند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ فِرعَونُ يا هامانُ ابنِ لِي صَرحاً لَعَلِّي أَبلُغُ الأَسبابَ (36) أَسبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلي إِلهِ مُوسي وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرعَونَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيدُ فِرعَونَ إِلاّ فِي تَبابٍ (37)
و گفت فرعون اي هامان بنا كن بر من قصري مرتفع شايد برسم باسباب اسباب آسمانها پس خبردار شوم بسوي خداي
جلد 15 - صفحه 377
موسي و محقّقا من گمان ميكنم که موسي دروغ ميگويد.
واقعا بسيار مورد تعجّب است كسي که گاهي ميگويد أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي گاهي ميگويد ما علمت الها غيري گاهي بموسي ميگويد لَئِنِ اتَّخَذتَ إِلهَاً غَيرِي لَأَجعَلَنَّكَ مِنَ المَسجُونِينَ چه قدر احمق است که اولا خيال ميكند آسمانها صد متر بيشتر از زمين بالا نيست زيرا هر قصري بنا شود زيادتر از صد متر از زمين ارتفاع ندارد و ثانيا ميتواند در آسمانها گردش كند و ثالثا خداي موسي تنها در آسمان نشسته و رابعا بر فرض همه اينکه مزخرفات تو تنها در آسمان چه قدرتي داري که با خداي موسي طرف شوي آنجا تو را ميگيرد يا ميكشد يا حبس ميكند.
وَ قالَ فِرعَونُ يا هامانُ که وزير فرعون بود و او را اضلال ميكرد بعين فرعون گوساله بود و هامان سامري مثل گوساله و سامري اينکه امّت.
ابنِ لِي صَرحاً تا بيايد هامان براي تو صرح بنا كند خداي موسي پدر تو و هامان و تمام اتباعت را در ميآورد.
لَعَلِّي أَبلُغُ الأَسبابَ أَسبابَ السَّماواتِ امروز با كمال قدرتنمايي خود بكره قمر رفتند بتوانند آنجا را هم تصرّف كنند بسيار مورد تعجّب است زيرا قمر جسم شفاف است مثل آينه که هميشه نصف آن تقابل با شمس دارد و اشراق ميكند نه در آن نصف ميتوان زندگي كرد و نه در نصف تاريك آن.
لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلي إِلهِ مُوسي اگر خداي موسي در آسمان است و قدرت دارد که موسي که در زمين است و در دامن تو بزرگ شده بفرستد براي تو قدرت ندارد که تو را از آسمان پرت كند بزمين و ريزريز شوي.
وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً اگر موسي الهي ندارد و در آسمان نيست اينکه چه زحمت زياد بي نتيجه را متحمّل ميشوي اگر بعض اينکه دعات باطله و رؤساء يك كارهايي ميكنند بحيلهها و تزويرها و شيطنتها دارند باين حماقت و خريّت نيستند مثل تو.
جلد 15 - صفحه 378
وَ كَذلِكَ زُيِّنَ لِفِرعَونَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ وَ ما كَيدُ فِرعَونَ إِلّا فِي تَبابٍ و همين نحو زينت داده شد نزد فرعون بدي و سوء عملش و بسته شد بر او راه هدايت و رستگاري و نيست چاره و كيدي از براي فرعون مگر در هلاكت و از بين رفتن.
وَ كَذلِكَ اينکه نحوي که در آيات قبل بيان شد.
زُيِّنَ لِفِرعَونَ سُوءُ عَمَلِهِ بخيال خود عقلي و تدبيري و فكر بلندي بكار زده از كشتن اطفال و معامله با بني اسرائيل و نقشه رد موسي و غير اينها.
وَ صُدَّ عَنِ السَّبِيلِ راه حق و سعادت و رستگاري بر او بسته شده که بكلّي از قابليّت افتاده كارش بجايي رسيده که در عداد آن چهارده نفري که پيغمبر فرمود که در تابوت در قعر چاه ويل قعر جهنّم که تمام عذاب جهنّم از آن چاه است شمرده شد و فرمود هفت نفر از پيشينيان هستند و هفت نفر از اينکه امّت وَ ما كَيدُ فِرعَونَ إِلّا فِي تَبابٍ كيد كارهاي او است و تباب هلاكت و از بين رفتن هر چه كيد كند نتيجه بعكس ميگيرد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- «وسائل (صعود به) آسمانها تا از خدای موسی آگاه شوم، هر چند گمان میکنم او دروغگو باشد» (أَسْبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلی إِلهِ مُوسی وَ إِنِّی
ج4، ص272
لَأَظُنُّهُ کاذِباً)
.آری «این چنین اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه کرد و از راه حق بازداشته شد» (وَ کَذلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِیلِ).
«اما توطئه و مکر فرعون جز به زیان و نابودی نمیانجامد» (وَ ما کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبابٍ).
ظاهر این است فرعون به عنوان چند هدف دست به چنین کاری زد:
1- او میخواست وسیلهای برای اشتغال فکری مردم و انصراف ذهن آنها از مسأله نبوت موسی و قیام بنی اسرائیل فراهم آورد.
2- او میخواست از این طریق کمک مادی و اقتصادی به تودههای زحمتکش کند، و کاری هرچند موقت برای بیکاران فراهم سازد تا کمی مظالم او را فراموش کنند و وابستگی مردم از نظر اقتصادی به خزینه او بیشتر گردد.
3- برنامه این بود که بعد از پایان بنا بر فراز آن رود و نگاهی به آسمان کند و احتمالا تیری در کمان گذارد و پرتاب کند و باز گردد، و برای تحمیق مردم بگوید:
خدای موسی هر چه بود تمام شد! به سراغ کار خود بروید، و فکرتان راحت باشد!
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص367
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم