آیه 40 سوره صافات: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''المخلصين''': به صيغه مفعول يعنى: خالص شدگان براى خدا، كه شيطان را در آنها راهى نيست.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص143</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۰۱
<<39 | آیه 40 سوره صافات | 41>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(امروز همه مسئولند) جز بندگان پاک برگزیده خدا.
جز بندگان خالص شده خدا [که از هر کیفری در امانند،]
مگر بندگان پاكدل خدا!
مگر بندگان مخلص خدا،
جز بندگان مخلص خدا (که از این کیفرها برکنارند)!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- المخلصين: به صيغه مفعول يعنى: خالص شدگان براى خدا، كه شيطان را در آنها راهى نيست.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «39» إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ «40»
و جز آن چه انجام دادهايد، كيفر نمىبينيد. مگر بندگان خالص شدهى خدا (كه از كيفر بر كنارند).
أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ «41» فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ «42»
آنانند كه برايشان رزق معلوم است. انواع ميوهها و آنان مورد احترامند.
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «43» عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ «44»
در باغهاى پر نعمت (بهشت). بر تختهايى در برابر يكديگر (تكيه زدهاند).
جلد 8 - صفحه 28
نکته ها
«مخلِص» به افرادى گفته مىشود كه از انواع شرك و ريا و نفاق دورى مىكنند و خود را بندهى خدا قرار مىدهند، امّا «مخلَص» به افرادى گفته مىشود كه به خاطر كمالاتى كه دارند خداوند آنان را خالص كرده و برمىگزيند.
پیام ها
1- كيفرهاى الهى عادلانه است. «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (آرى عذاب دردناك قيامت تجسم همان رفتار شرك آلود و استكبارى در دنياست).
2- در كنار تهديد، بشارت لازم است. «إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ»
3- آنچه سبب برگزيدگى انسان نزد خداوند مىشود، بندگى است. «إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ»
4- پاداش متناسب و برابر براى خلافكاران است، امّا پاداش بندگان برگزيده خدا فراتر از عملكردشان است. «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ»
5- در بهشت، كاميابى مادى و معنوى در كنار هم قرار دارند. فَواكِهُ ... مُكْرَمُونَ
6- ديدار اولياى خداوند، يكى از لذّتهاى معنوى بهشت است. «سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ»
7- در تقابلهاى دنيوى گاهى خصومت است، ولى در تقابلهاى اخروى بزم خوش و لذّت است. «عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ»
8- كاميابى بهشتيان همه جانبه است:
الف) برگزيدگى خدا «مخلصين» (برگزيدگان خدا از مقامى بس والا برخوردارند. «أُولئِكَ» براى اشاره به دور و نشانه مقام والاى آنان است.)
ب) رزق «مَعْلُومٌ» كه به فرموده امام باقر عليه السلام خدمت گزاران بهشتى آن را مىدانند و آن را براى اولياى خدا قبل از آنكه درخواست كنند مىآورند. «1»
ج) مادى و معنوى بودن رزق. «فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 8 - صفحه 29
د) جايگاهى نيكو. «جَنَّاتِ النَّعِيمِ»
ه) حضور در جمع دوستان بهشتى همراه با انس و محبت و بزم خوش.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)
إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ: (استثناء از اصل جزاى اعمال) يعنى مشركان و مجرمان جزا داده شوند به عذاب و عقوبت مگر بندگان خالص كه به خلوص نيت عبادت و فرمانبردارى حق را نمايند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)
ترجمه
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند.
تفسير
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان
جلد 4 صفحه 430
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِلاّ عِبادَ اللّهِ المُخلَصِينَ (40)
مگر بندهگان خداوند که خود را خالص كردهاند.
از كليه اينکه امراض و كثافات و پليديها خالص چيزي را ميگويند که هيچ داخلي نداشته باشد ايمان خالص آن عقيده و يقين است بجميع آنچه مدخليت در ايمان دارد از معرفة اللّه و توحيده بجميع اقسامه توحيد ذاتي صفاتي افعالي عبادتي نظري و عدله بهر سه قسم فعل قبيح و لغو و ظلم از او صادر نميشود
جلد 15 - صفحه 148
و نبوت که گفتيم در اعتقاد بنبوت بيست امر لازم است هشت امر در نبوّت عامه و 12 در نبوّت خاصه که ما در مجلد اول كلم الطيّب از صفحه 179 الي صفحه 389 بحث نبوت را كردهايم و هم چنين در باب عدل و فروع عدل از صفحه 129 الي صفحه 177، 48 صفحه و در امر امامت و معاد و جميع ضروريّات دين و مذهب و ترك بدعت در دين و توهين بمقدّسات دين که تمام اينها مدخليت در ايمان دارد که اگر يك امر آن نباشد خالص نيست و عمل خالص آنكه جامع جميع شرائط صحّة تام الاجزاء خالي از منافيات و موانع و مبطلات باشد و نفس خالص آنكه داراي جميع اخلاق حسنه و صفات حميده و خالي از صفات خبيثه و اخلاق رذيله باشد و اينکه معني مصداق تام اتم آن معصومين هستند از انبياء و اوصياء و صلحاء و اتقياء آنهم بتفاوت درجات و مراتب حتي از ترك اولي و حتي ما زاد از ضرورت و لزوم از مباحات و درجه ادني آنكه با ايمان از دنيا رود که ايمانش خالص باشد و لو آلوده بمعاصي شده باشد که بالاخره براي ايمانش نجات پيدا شود و تدارك معاصي او يا بتوبه يا بعمل صالح يا بليات دنيوي يا حين الموت يا در قبر و عالم برزخ يا در صحراي محشر بشفاعت شفعاء و مغفرة الهي و شمول عفو پروردگار و گرفتاريهاي روز محشر شود و نجات پيدا كند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 40)- این آیه که در حقیقت مقدمهای است برای بحثهای آینده یک گروه را استثنا کرده، میگوید: «جز بندگان مخلص پروردگار (کسانی که خدا آنها را خالص کرده است) که از همه این کیفرها به دور و برکنارند» (إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ).
آری! تنها این گروهند که به اعمالشان جزا داده نمیشوند، بلکه خدا با فضل و کرم با آنها رفتار میکند و بیحساب پاداش میگیرند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص143
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم