تاج العلمای هندوستانی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵۹: | سطر ۵۹: | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
− | * | + | *فرامرز حاج منوچهری، مدخل «تاجالعلما»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی،(ج۱۴، ص:۲۲۱-۲۲۵). |
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۲۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۷
علی محمد فرزند محمد بن دلدارعلی نقوی نصیرآبادی (۱۲۶۲-۱۳۱۲ق/۱۸۴۶-۱۸۹۴م)، فقیه و اصولی شیعه و نویسنده پرکار لکهنوی، معروف به تاجُ الْعُلَما.
محتویات
نسب
تاج العلما در خاندانی اهل علم از فقیهان اصولی نصیرآباد لکهنو (مرکز ایالت کنونی اوتراپرادش در هند) متولد شد (برای اختلاف در تاریخ تولد، نک: لکهنوی، ۲/۱۵۳؛ صدرالافاضل، ۳۶۵؛ آقابزرگ، طبقات...، ۱ (۴)/۱۶۲۴؛ حسینی، ۱/۴۱۲). پدر او سلطان العلما از عالمان بزرگ بود و برخی از او با عنوان مجتهد زمان و مروج دین یاد کردهاند (آقابزرگ، الذریعة، ۴/۱۲۰). نیای او، دلدارعلی نیز اهل علم و دارای شهرت فراوان بوده است..
تحصیلات
تاج العلما علوم اولیه را نزد بزرگانی همچون محمدعلی لکهنوی، ملقب به قائمة الدین، محمد عباس شوشتری و احمدعلی احمدآبادی فراگرفت و سپس نزد پدرش به آموختن فقه، اصول و برخی علوم عقلی و نقلی پرداخت. پس از درگذشت پدرش (۱۲۸۴یا۱۲۸۵ق)، برای زیارت عتبات و بهرهگیری از عالمان آن دیار راهی کربلا شد. وی که در آن زمان از نظر علمی رشد کرده و آثار متعددی را تألیف نموده بود، در آنجا با اکرام احترام بزرگان مانند میرزا علی نقی طباطبایی روبهرو شد. طباطبایی طی اجازه ای در روایت، به یادکرد جایگاه علمی او و خاندانش نیز پرداخت (لکهنوی، ۲/۱۵۳-۱۵۶). او همچنین برخی از عالمان شیعی آن دیار چون زین العابدین مازندرانی، علی بحرالعلوم، راضی نجفی و حسین فاضل اردکانی را درک، و از آنان اجازۀ روایت دریافت کرد(همو، ۲/۱۵۶-۱۵۷؛ صدرالافاضل، ۳۶۶؛ حسینی، همانجا). بر پایۀ تاریخ این اجازات که حدود ماههای شوال تا ذیقعده را شامل می شود، به نظر نمیرسد که بیش از چند ماه در آن دیار مانده باشد(همانجا). ظاهراً پس از این سفر به سرزمین خود بازگشته، و زمانی دیگر برای ادای فریضه حج راهی حجاز شده است (صدرالافاضل، همانجا). او افزون بر تربیت شاگردان بسیاری که نام آنها در منابع آمده است، مدتها امامت مسجد جامع «باغ نواب» را برعهده داشت. تاج العلما در لکهنو از دنیا رفت (لکهنوی، ۲/۱۵۷-۱۵۹).
شخصیت علمی و اجتماعی
درباره جایگاه علمی تاج العلما نزد عالمان امامی، کافی است به بیان آقابزرگ در یادکرد جایگاه علم قرآن و تفسیر نزد شیعیان اشاره شود. وی ضمن گرامی داشت علم تفیسر و مفسران شیعی، در فهرست ارائه شده خود که با ابان بن تغلب آغاز گشته، نام تاج العلما را در کنار کسانی چون سیدمرتضی، طبرسی، قطب راوندی و طریحی آورده است (الذریعة، ۴/۲۳۳). اما واقعیت این است که اهمیت وی تنها به سبب جایگاه او در میان امامیان نیست؛ چه، حضور او در متن جامعه هند، او را با گروههای گوناگونی از پیروان و صاحبان اندیشه های مختلف پیوند داده است.
نخست باید دانست که برخلاف انبوهی آثار تألیفی تاج العلماء از زندگی علمی وی اطلاع مشخصی در منابع دیده نمی شود. بر همین اساس، با بهره گیری از عنوانهای آثار وی و نگاهی کلی به آنچه در جامعه علمی آن زمان مسلمانان هند وجود داشته است، میتوان شکل تقریباً روشنی از زیست علمی او ترسیم کرد. آنچه در نگاهی گذرا به زندگی نامه و فهرست آثار تاج العلما توجه را به خود جلب می کند، ابعاد چندگانه شخصیت اجتماعی-علمی اوست: در بعد مذهبی فقیهی اصولی در مذهب امامیه، در بعد اجتماعی، مسلمانی شدیداً وابسته به شیوه های سنتی در آراء نظری عملی، و در بعد فرادینی، پرجوش در ارتباط با پیروان ادیان و فرق گوناگون.
حضور انگلیسیها در هند، و نوع نگرش مسلمانان آن دیار به این حضور، بروز اندیشه های جدید در میان ایشان، گرایش و توجه شدید جامعه اسلامی هند به مفهوم حکومت، و نیز تقابل اندیشه های متعارض به ویژه در میان فرق و ادیان گوناگون در متن کلی جامعه هند، در کنار برخی آراء معارض درون محافل امامی، و کیفیت و میزان حضور حلقه های اخباری و اصولی در هند و عراق، در شخصیت علمی و اجتماعی تاج العلما اثر داشته است که بازتاب آشکار آنها را می توان به روشنی در حیات علمی او مشاهده نمود.
در حالی که با فزونی قدرت حلقه اصولی در عراق و ضعف روزافزون اخباریان، دامنه نفوذ پیروان اندیشه اخباری بسیار محدود گشته بود، هنوز هند میدانی برای تقابل اندیشه اخباری و اصولی بود. تاج العلما که در خاندانی از فقیهان مجتهد اصولی رشد یافته بود، به عنوان یکی از مهم ترین کسان در حلقه لکهنو، ضمن سفر به عراق، با حضور در جمع اصولیان آن دیار، آثار برخی از قدما و اندیشمندان مؤثر در اندیشه اصولی، همچون صاحب جواهر، کاشف الغطاء، بحرالعلوم و به ویژه محمدباقر بهبهانی را از مشایخ عراقی زمان خود فراگرفت (نک: لکهنوی، ۲/۱۵۴-۱۵۵). بدین ترتیب، همان گونه که طباطبائی نیز در صورت اجازه خود به وی اشاره کرده است. توانست در لکهنو به نشر دانش بپردازد و حلقه اصولیان آن دیار را پرتوانتر، در برابر اخباریان بپروراند. فهرستی که صدرالافاضل از برخی از شاگردان او به دست داده است و تأکید او بر مجتهد بودن ایشان، کاملاً جلب نظر می کند و نشان می دهد که مکتب اصولی تاج العما بسیاری کسان را پرورده است (نک: ص ۳۶۷-۳۶۸).
وی برای تثبیت و تبیین اصول عقاید فقهی خود، کتابی با عنوان عماد الاجتهاد در فقه استدلالی تألیف کرد (لکهنوی، ۲/۱۶۲؛ آقابزرگ، همان، ۱۵/۳۳۰)؛ افزون بر این، به تألیف آثار بسیاری نیز دست زده که نشان از تقابل او با اخباریان دارد. آثاری چون الاذانیة، جنة الله الواقیة رساله ای در رد برخی از اخباریان، نصر المؤمنین در رد میرزا محمد اخباری، و نیز رساله مختصری در جواب رقعه یک اخباری نمونه هایی از ردیه های وی بر اخباریان است. او همچنین با تألیف کتاب فقهی فصل الخطاب فی حلیة شرب التتن با ترجمه فارسی آن با عنوان الخطاب الفاصل به بیان آراء اصولی در قبال نظریات فقیهان اخباری در این باره پرداخته است (لکهنوی، ۲/۱۶۰-۱۶۲؛ آقابزرگ، همان، ۱/۴۰۶، ۵/۱۵۹، ۱۶/۲۲۹؛ مدرس،۱/۳۱۹). به نظر می رسد که درخواست جوابیه به عنوان حکم در مناظره یک شیخی (با توجه به نزدیکی به اخباریان) به نام شیخ محمدعلی با حسام الاسلام سیدنثار حسین(نک: صدرالافاضل، ۳۶۶) نیز در همین راستا بوده است.
وجود برخی نشانه ها، بیانگر اعتدال و میانه روی در فقه اصولی تاج العلماست که توجه او به درایه و آثار خاصی از شیخبهایی نشان از این امر دارد. تألیف ۳ شرح صغیر و وسیط و کبیر بر الوجیزه شیخ بهایی در علم درایه، به نامهای الجوهرة العزیزة (یا نهایة الدرایة؛ چ سنگی لکهنو)، سلسلة الذهب و شرح صغیر، بیانگر چگونگی نگاه وی به جایگاه خیر و نیز تلاش برای حفط تعادل در این اندیشه است. به این فهرست باید شرحی بر زبدة الاصول شیخ بهایی را نیز افزود (همو، ۳۶۸؛ لکهنوی، مدرس، همانجاها؛ آقابزرگ، طبقات، ۱(۴)/۱۶۲۵). همچنین نباید از نظر دور داشت که در زندگینامه، اجازات و آثار تاج العلما، نام و یادی از اندیشه اصولگرای شخصی چون شیخ انصاری، به عنوان نماد اصول جدید امامیه به چشم نمی خورد.
به هر روی، باید پذیرفت که جایگاه علمی او به عنوان یک مجتهد چنان بود که از بسیاری شهرهای مختلف نامه ها و رسالات پرسشی برای حل مشکلات فقهی نزد او فرستاده می شد. وجود برخی جوابیه های او حکایت از همین امر دارد که برای نمونه به برخی از آنها همچون جواب مسائل حیدرآبادیه و جواب مسأله لندنیه(فارسی) در نجاست اهل کتاب (لکهنوی، ۲/۱۶۱؛ صدرالافاضل، همانجا؛ آقابزرگ، الذریعة، ۵/۲۱۹) می توان اشاره کرد. در این میان، اثر اخیر میزان ارتباط تنگاتنگ مسلمانان با پیروان دیگر ادیان در هند را به روشنی نشان می دهد و به طور طبیعی از موضوعات مبتلا به مسلمانان در این باره، مبحث طعام اهل کتاب بوده است. جوابیه های تاج العلما به بسیاری از استفتائات درباره مسئله حرمت طعام اهل کتاب همچون الذبیحة (چ سنگی لکهنو،۱۲۸۶ ق)، الاستفتاء (چ سنگی لکهنو، ۱۲۸۹ ق). و جواب مسئلة الطعام (فارسی؛ چاپی) از این دست است. درباره میزان ارتباط پیروان این ادیان، آنچه به عنوان رساله در نجاست کفار نیز آقابزرگ (طبقات، همانجا) از آن یاد کرده، قابل توجه است.
درباره آثار فقهی تاج العلما باید گفت که وی افزون بر برخی تک نگاریها، آثاری چون رساله حکمیه،رساله در نماز جمعه، رساله قصاص، مسئلة ربائیة، مناسک الحج، و نیز وقایة الذمار، به مبحث صوم نیز توجه ویژه داشته است. وی افزون بر ارشاد الصائمین الی احکام الدین، در اثری با عنوان المتن المتین با بذل توجه به مبحث روزه، رأی و حکم خود درباره مقطر نبودن غبار و دخان را بیان داشته است. این اثر را محمدحسین شهرستانی در کتابی با عنوان الشرح المبین به نقد کشیده، و تاج العلما در دفاع از رأی خود، التعلیق الانیق را تألیف کرده است. این مجموعه با هم و یکجا در لکهنو به صورت سنگی به چاپ رسیده است (نک: لکهنوی، ۲/۱۶۰-۱۶۳؛ صدرالافاضل، ۳۶۸؛ آقابزرگ، الذریعة، ۱۹/۷۱-۷۲).
مسئله دیگر رویارویی تاج العلما با نواندیشی دینی است که شاخص آن در سده ۱۳ق سررسید احمدخان (د ۱۳۱۶ق/ ۱۸۹۸م) است؛ تفکر عقلانی جدید که سیداحمدخان بر آن پای می فشرد و از سویی نظر وی درباره مماشات با انگلیسیها و دوری از تخاصم، اسباب بروز بسیاری از بحث و جدلها را در محیط عالمان مسلمان آن دیار برانگیخته بود. تاج العلما به عنوان فقیهی سنت گرا، با آنچه به عنوان نگاه عقل گرایانه، با منظر فطرت انسانی و طبیعت گرایی در عقاید سید احمدخان بروز می یافت، و نیز نگرش کاملاً تعقلی وی نسبت به اصول و مبانی دینی (نک: ه د، ۹/۲۴۷؛ اسمیث، ۱۵ ff) که به اندیشه «نیچری» و طبیعی شهرت داشت، شدیداً مخالف بود. تاج العلما به مثابه یکی از مؤثرترین شخصیتهای حلقه امامی شیعیان لکهنو، در حواشی القرآن (چاپ شده) خود با نگاهی انتقادی به آراء سید احمد که به ویژه در تفسیر وی موسوم به تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان بازتاب داشت، نظریات او را که با شیوه عمومی تفکر مسلمانان هند ناسازگار بود،به نقد کشید. وی در اثر دیگر خود با عنوان الاحتجاج العلوی یا ضربت علویه (فارسی) به رد آراء نیچری- که به دهری نیز شهرت داشت- پرداخت (لکهنوی، ۲/۱۶۲؛ آقابزرگ،الذریعة، ۱/۲۸۳، ۱۵/۱۱۶). البته برخلاف تقابل اندیشه تاج العلما با سید احمدخان در موضوع طبیعت گرایی، در مواردی نیز با وی دارای موضعی یکسان بود که حمایت از زبان اردو یکی از آنهاست.
در تقابل زبان اردو (مورد پذیرش مسلمانان هند) با زبان هندو(زبان هندوان) و تثبیت یکی از آن دو، انگلیسیها از زبان هندو جانبداری می کردند. طرح مسئله خط و زبان رسمی در دادگاهها و مراجع عمومی که در ۱۲۸۷ق/۱۸۷۰م بیان شد، و متعاقب آن طرح رسمیت یافتن زبان هندو در مدراس ابتدایی در ۱۲۹۹ق/۱۸۸۲م. و پشتیبانی انگلیسیها از زبان هندو، میان جامعه بزرگ مسلمان و هندو کشمکشهای فراوانی به بار آورد (احمد۲۶۱-۲۶۰). تشکیل «انجمن حمایت اردو» توسط سید احمدخان و سپس« جامعه دفاع از اردو» و جامعه مشابهی در لکهنو آشکارا جنبشی در مقابله با این امر بود (زکریا، ff۱۳؛ هاردی، ۱۸۹بب). در چنین فضایی تاج العلما تألیف و ترجمه به زبان اردو را آغاز کرد. او قرآن کریم را به زبان اردو ترجمه کرد(آقابزرگ،همان، ۴/۱۲۷). افزون بر ترجمه ای از مفاهیم نماز و نیز ترجمه الفیة شهید به این زبان، در یک نگاه کلی می توان گفت:آثار اردوی او بیشتر دارای زمینه های اصلی مواعظ و اخلاق هستند. آثاری مانند الارشادیة (المواعظ الجنفوریة)؛ تحفةالواعظین؛ درّ بی بها؛ شرح زیارة الناحیة؛ مواعظ اکبرپوریة؛ مواعظ جوادیة و مواعظ یونسیة را می توان در این گروه قرار داد که غالباً هم انتشار یافته اند(نک: لکهنوی، ۲/۱۶۰-۱۶۲؛ صدرالافاضل، ۳۶۸؛ مدرس، ۱/۳۲۰؛ نیز منزوی، ۴/۲۲۳۴). دور نیست که تألیف کتاب تنبیه الاطفال در تربیت کودکان، به همین زبان(نک: رضوی، ۱۴۹/II)، گونه ای از موضع گیری او در برابر طرح بیان شده در ۱۲۹۹ ق برای مدارس ابتدایی بوده باشد.
در آنچه به مقابله با انگلیسیها مربوط می شد، صرفاً از آن رو که تاج العلما با مخاصمه و جنگ با ایشان مخالف بود(برای چنین موضعی از سوی سیداحمد، نک: فخرداعی، ۱/«ج»)، در کنار سیداحمد جای می گرفت. این بدان معناست که تاج العلما نیز همچون سیداحمد وجود مشکل در نوع اندیشه سیاسی حکومتی مسلمانان هند و ضعف ناشی از آن را حس می کرد، و حتی بر همین اساس به تألیف اثری درباره چرایی این مشکل با عنوان ملال سبب ضعف ریاست اسلام و علاج آن (لکهنوی، ۲/۱۶۲) پرداخت؛ امام راه رهایی را در شورش و جنگ نمی دید. او که به مبحث سیاست و حکومت توجه داشت و حتی کتاب مسائل عجیبه را در سیاست مدن (همانجا) تألیف نمود، با برخی شالوده های فکری براساس عقاید امامی درباره غیبت، در رساله ای با عنوان عدم جواز جهاد در غیبت امام زمان(ع) (صدرالافاضال، همانجا)، رأی خود را در این باره تبیین نمود. در منابع اثری با عنوان رساله جهادیه در فقه نیز از او یاد شده است (لکهنوی، ۲/۱۶۱؛ آقابزرگ،همان، ۵/۲۹۷) که دور نیست با اثر پیش یاد شده هماهنگیهایی داشته باشد.
آنچه به عنوان باورهای امامی بدان اشاره شد، به ویژه در دو گروه از آثار وی، یعنی ترجمه ها و شروح بر نهج البلاغة و برخی ادعیه و آثاری در بیان اندیشه امامیان در مواردی چون تقیه، غدیرخم و جز آن در مجموعه تألیفهای تاج العلما قابل پیگیری است( نقوی، ۱/۱۰۵؛ لکهنوی، ۲/۱۶۱-۱۶۲؛ آقابزرگ، همان، ۴/۱۸، ۱۰/۱۷۳، ۱۳/۲۱۴، ۲۲۴). در این میان، ترجمه فارسی او از دعای عدیله و شرح زیارت ناحیه با عنوان موعظه عظیم آبادیه به اردو (چاپی) به ویژه به سبب ارتباط آنها با امام زمان (ع) قابل توجه است( همان، ۴/۱۰۲، ۱۳/۲۵۴، ۲۳/۲۷۱). گفتنی است که هم او و هم شاگرد وی، ابوالحسن علی بن نقی شاه کشمیری لکهنوی (که سواء السبیل را در شرح الزاد القلیل استادش تألیف کرده، نک: همان،۱۲/۲۳۹)، هر دو در اثبات وقوع ازدواج قاسم بن حسن آثاری تألیف کرده اند( همان، ۶/۲۶۴، ۱۷/۴). از جمله موضوعات مورد توجه تاج العلما، مبحث اخلاق بوده که گاه با توجه به زندگانی و اخلاق امامان و بزرگان دین بدان پرداخته است. از جمله این آثار است: خلق حسنی، الخلق الحسینی، خلق محمدی، و نیز رسالة فی الاخلاق و شرح اخلاق ناصری از خواجه نصیرالدین طوسی(همان، ۷/۲۴۵؛ لکهنوی، ۲/۱۶۲).
از برخی اطلاعات موجود در منابع چنین برمی آید که وی با اهل کتاب ارتباط داشته است. این رابطه ها تا آنجاست که چون تاج العلما بیمار می شود، حتی یکی از کشیشان آن دیار برای عیادت، به دیدن او می رود و در آن ملاقات برخی مفاهیم اعتقادی نیز به مباحثه گذارده می شود( صدرالافاضل، ۳۶۶-۳۶۷؛ رضوی، همانجا). این مطلب خود نشان دهنده میزان ارتباط نزدیک مسلمانان با اهل کتاب در آن سرزمین است، و انبوهی آثار تاج العلما هم که غالباً به شکل ردیه نمود یافته، در همین راستاست. الاحتجاج العلوی در مناظره با پیروان دیگر ادیان و فرق؛ رد بر کشیش عمادالدین؛ رسالة فی السم الیهودیة للنبی؛ الصولة العلویة للذب عن الملة المحمدیة (فارسی)؛ عمادالدین ملاذ المؤمنین در رد بر نصارا؛ لحن داوودی در رد بر کتاب نغمه طنبوری اثر یکی از نصارا؛ و یهودیة (لکهنوی، ۲/۱۶۱-۱۶۲؛ صدرالافاضل، ۳۶۸؛ آقابزرگ، همان، ۱۲/۲۳۲، ۱۵/۳۳۱، ۱۸/۲۹۷) نمونه هایی از این دست آثار هستند. همچنین وی در اثری با عنون الاثنا عشریة فی بشارة الاحمدیة، به استخراج بشاراتی درباره رسالت حضرت محمد (ص) در عهدین پرداخته است(مشار، فهرست...،۱۸، مؤلفین...، ۴/۵۹۶).
به نظر می رسد نوع ارتباط میان مسلمانان و به ویژه مسیحیان، خاصه در برخی زمینه های کلامی، گونه ای از تقابل فرهنگی-دینی را موجب شده بوده است؛ برای نمونه با توجه به جواز به تصویر کشیدن و نیز تجسیم بزرگان دین مسیحی همچون ساخت پیکره حضرت عیسی (ع)، و بازخورد آن در فرهنگ اسلامی، کسی چون تاج العلما را بر آن می دارد که به تألیف اثری در این باره بپردازد؛ این مطلبی است که نیاز پاسخ گویی بدان احساس می شده است. این مبحث را که شیخ طوسی نیز بدان توجه داشته (نک: آقابزرگ، همان، ۱۵/۳۴۳)، تاج العلما در اثر فارسی خود، عدیمة المثالیة فی تجویز التصویر غیرالمجسم بررسی کرده است(لکهنوی، ۲/۱۶۰؛ آقابزرگ، طبقات، ۱/(۴)۱۶۲۶).
این گونه برداشت کلامی را در نگاه تاج العلما از برخی مفاهیم اسلامی خاص نیز می توان بازجست. بررسی مسائلی جدی در کلام اسلامی همچون توحید و عدل، در اثری با عنوان الزاد القلیل(چ ۱۳۲۸ق)، یا مبحث عصمت حضرت آدم(ع)، درجوابیه ای به مسائلی مطرح شده از زنگبار(جواب المسائل الزنجباریة) که چاپ سنگی آن هم در لکهنو صورت پذیرفته، از این دست است. به این مجموعه می توان آثاری مانند کتاب طریق النجاة فی بعض المسائل الکلامیة(فارسی) (آقابزرگ،الذریعة، ۱۵/۱۶۹-۱۷۰)، و مبحثی کاربردی در رساله ای کلامی درباره مسئلة سرتراشیدن (لکهنوی،۲/۱۶۲) را نیز افزود. تاج العلما آثاری در زمینه منطق هم تألیف نموده است(نک: همو، ۲/۱۶۰-۱۶۱؛ آقابزرگ، همان، ۲۱/۲۸۲؛ مشار، فهرست، ۲۶۴). در میان آثار کلامی تاج العلما، تألیفات فارسی او همچون ضربت علویه و طریق النجاة قابل توجه است(لکهنوی، ۲/۱۶۰-۱۶۲؛ آقابزرگ، همان، ۱۵/۱۶۹-۱۷۰).
اساساً تاج العلما با توجه به احاطه به زبانهای فارسی و اردو آثاری به این زبانها داشته است که در دو زمینه تألیف و ترجمه به چشم می خورد. با نگاهی آماری، در میان تألیفات فارسی وی، شمار آثار فقهی بیشتر به نظر می رسد: رساله ای در حلیت طعام(ظاهراً اهل کتاب)، فصل الخطاب، گوهر شب چراغ و وقایه النار (الذمار) از این دستاند(نک: همان، ۵/۱۹۱، ۱۸/۲۵۰؛ لکهنوی، ۲/۱۶۱-۱۶۲؛ نیز صدرالافاضل، ۳۶۸؛ مدرس، ۱/۳۱۹).
منبع
- فرامرز حاج منوچهری، مدخل «تاجالعلما»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی،(ج۱۴، ص:۲۲۱-۲۲۵).