آیه 24 سوره مؤمنون: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَٰذَا...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''ملاء''': هم به اشراف قوم گفته مىشود كه هيبت و شوكت آنها دلها را پر مىكند و هم به مردمان كه روى زمين را پركردهاند، مراد از | |
+ | آن در آيه معناى اول است، اصل كلمه از ملء به معنى پركردن مىباشد.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص117-118</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ ۲۱ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۹
<<23 | آیه 24 سوره مؤمنون | 25>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اشراف قوم او که کافر شدند (به مردم) گفتند که این شخص جز آنکه بشری است مانند شما که میخواهد بر شما برتری یابد فضیلت دیگری ندارد و اگر خدا میخواست (رسول بر بشر بفرستد) همانا از جنس فرشتگان میفرستاد، ما این سخنانی که این شخص میگوید در میان پدران پیشین خود هیچ نشنیدهایم.
پس سران و اشراف قومش که کافر بودند، گفتند: این جز بشری مانند شما نیست که می خواهد بر شما برتری جوید، و اگر خدا می خواست [پیامبری بفرستد] قطعاً فرشتگانی [را به پیامبری] می فرستاد، ما این [سخنانی] را [که نوح می گوید] میان پدران پیشین خود نشنیده ایم.
و اشراف قومش كه كافر بودند گفتند: «اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست، مىخواهد بر شما برترى جويد، و اگر خدا مىخواست قطعاً فرشتگانى مىفرستاد. [ما]در ميان پدران نخستين خود، چنين [چيزى] نشنيدهايم.»
مهتران قومش كه كافر بودند، گفتند: اين مرد انسانى است همانند شما، مىخواهد بر شما برترى جويد. اگر خدا مىخواست فرشتگانى را مىفرستاد. ما هرگز چنين چيزى در روزگار نياكانمان نشنيدهايم.
جمعیّت اشرافی (و مغرور) از قوم نوح که کافر بودند گفتند: «این مرد جز بشری همچون شما نیست، که میخواهد بر شما برتری جوید! اگر خدا میخواست (پیامبری بفرستد) فرشتگانی نازل میکرد؛ ما چنین چیزی را هرگز در نیاکان خود نشنیدهایم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- ملاء: هم به اشراف قوم گفته مىشود كه هيبت و شوكت آنها دلها را پر مىكند و هم به مردمان كه روى زمين را پركردهاند، مراد از
آن در آيه معناى اول است، اصل كلمه از ملء به معنى پركردن مىباشد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ «24»
پس اشراف قوم او كه كافر شدند، گفتند: اين نوح جز انسانى همانند شما نيست، او مىخواهد بر شما برترى جويد، اگر خداوند مىخواست (براى ما پيامبرى بفرستد) قطعاً فرشتگانى مىفرستاد. ما اين (دعوت نوح) را در ميان (تاريخ) پدران قبلى خود نشنيدهايم.
پیام ها
1- اشراف، در خط مقدّم مخالفان انبيا بودند. «ملأ»
2- حُبّ ذات، غريزهاى عميق در انسانهاست. (انسان از اين كه كسى بر او برترى يابد نگران است) «يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ»
3- تهمت برترىجويى، وسيلهى تبليغات كفّار است. «يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ»
4- انسان متكبّر، براى خدا هم تكليف معيّن مىكند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً»
5- كافران كمال را نقص مىپندارند. ما هذا إِلَّا بَشَرٌ ... لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً (انسان بودن انبيا براى راهنمايى بشر كمال است، امّا كفّار مىگفتند: او نبايد بشر باشد)
6- در برابر منطق صحيح، به تاريخ و تقليد نياكان و فرهنگ ملّى خود تكيه نكنيد و مدافع وضع موجود نباشيد. «ما سَمِعْنا بِهذا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ «24»
فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ: پس گفتند اشراف آنانكه كافر شده بودند از قوم او در مقام انكار نبوت او به القاى شبهات كه: ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ: نيست اين شخص مگر بشرى مثل شما.
بيان: تقرير شبهه و جواب آن: چون اين شخص، مساوى ساير مردم باشد در قوت و فهم و علم و غنى و فقر و صحت و مرض، ممتنع است پيغمبر خدا باشد، زيرا پيغمبر لابد بايد عظيم القدر باشد نزد خدا، و البته چنين شخصى ممتاز است از غير به صفات خاصه، و چون مشاهده نكنيم آن صفات را، پس پيغمبر نخواهد بود. غافل از آنكه پيغمبر داراى صفات روحانيه معنويه و ملكات حميده ربانيه مىباشد، و جاهل غافل مست شهوات، عالم طبيعت را كجا احساس و ادراك مقام روحانى خواهد بود تا امتياز براى او محقق گردد.
شبهه ديگر آنكه اين انسان مساوى شما باشد در تمام امور، و لكن حب رياست او را به ادعاى رسالت گماشته: يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ: مىخواهد اينكه برترى يابد بر شما به فرمانفرمائى. تصور نمودند كه ادعاى نبوت كاشف است از حب رياست دنيوى، و حال آنكه مقام منيع رسالت رياست الهيه، منصب خاصهاى است كه خدا به بندگان خاص خود افاضه فرمايد و ايشان را فرمانفرماى قوم و امت سازد هر يك در عصر خود.
جلد 9 - صفحه 126
شبهه سوم آنكه: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً: و اگر خدا خواستى پيغمبر فرستى، هر آينه ملائكه نازل نمودى، غافل از آنكه مناسبت و مجانست، يكى از اركان رسالت است تا امت انس و الفت يابند، و غرض كه تكميل نفوس است حاصل آيد. ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ: نشنيديم ما به اين كلام كه دعوت به توحيد باشد در پدران پيشين ما، يا نشنيديم ما به اين شخص در پدران پيشين ما، يعنى پدران ما، ما را نگفتند كه پيغمبرى خواهد آمد از بشر.
اين شبهه سوم است كه اشراف كفار القاء كردند براى عوام بدين تقرير: چون قومى بودند كه اعتماد نمىكردند به چيزى از مذاهب مگر بر تقليد و رجوع به قول پدرانشان و در نبوت نوح عليه السّلام نيافتند اين طريقه را، لذا حكم نمودند به فساد آن و گفتند: نشنيديم از پدران خود اين كلمات را كه ستايش و پرستش يك خدا باشد و به ما خبر ندادند كه چنين كسى از پيغمبر مبعوث خواهد شد.
بدين حرفهاى واهيه مردم را از پيروى حق باز داشتند غافل از آنكه در اتخاذ دين، كيش پدران و اجداد مدخليت ندارد، بلكه بايد در تديّن نهايت جد و جهد و سعى را شخص بنمايد و از روى انصاف و حكم عقل حق را قبول كند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ «23» فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ «24» إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ «25» قالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِما كَذَّبُونِ «26»
ترجمه
- و هر آينه بتحقيق فرستاديم نوح را بسوى قومش پس گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او آيا پس نميپرهيزيد
پس گفتند گروهى كه كافر شدند از قومش نيست اين مگر انسانى مانند شما ميخواهد كه افزونى يابد بر شما و اگر خواسته بود خدا هر آينه فرو فرستاده بود فرشتگانى را نشنيديم اين را در پدرانمان كه پيشينيانند
نيست او مگر مردى كه در او است جنونى پس چشم داريد باو تا زمانى
گفت پروردگار من يارى ده مرا بسبب آنكه تكذيب كردند مرا.
تفسير
- خداوند متعال بعد از بيان قدرت و نعمت خود در آيات سابقه بندگانرا متذكر بنعمت اهمّ و حجّت اتمّ خود فرموده كه ارسال رسل و انزال كتب است و در بدو امر شمهئى از احوال حضرت نوح را كه ابو البشر ثانى است و براى كثرت نوحه نمودن او بر نفس خويش نوحش خواندهاند بيان فرموده باين تقريب كه ما فرستاديم نوح را برسالت نزد قومش پس آنها را اوّلا دعوت بتوحيد فرمود كه اهمّ مقاصد انبياء است و فرمود اى قوم من كه دلالت بر مهربانى و ملاطفت دارد عبادت و پرستش كنيد خداى يگانه را كه نيست خدائى غير از او و بعضى غير را مجرور قرائت نمودهاند آيا نميترسيد كه خداوند نعمت خود را از شما زائل گرداند و عذاب بر شما نازل فرمايد پس جماعت اشراف از قوم كه كافر بودند بسايرين گفتند
جلد 3 صفحه 636
اين آدمى است مانند شما ميخواهد بر شما برترى و مزيّت و رياست پيدا كند اگر خدا خواسته باشد پيغمبرى بفرستد از ملائكه پيغمبرانى مبعوث ميفرمايد و نازل ميكند آنها را از آسمان بزمين پدران و پيشينيان ما چنين سخنى كه خدا يكى است و شريك ندارد بما نگفتهاند و ما نشنيديم اين مردى است كه در او يك نوع جنون پيدا شده كه اين سخنان را ميگويد صبر كنيد تا زمانى كه بميرد يا خوب شود شايد مقصودشان جنون رياست طلبى بوده كه اولا اثبات آنوصف را نموده بودند و حضرت نوح در جواب آنها از خداوند طلب نصرت فرمود بر آنها براى آنكه تكذيبش نمودند نه براى نسبت رياست طلبى و جنون كه باو دادند چون تكذيب براى انبيا و اوليا اهمّ است و مقصودش از نصرت خدا عذاب او بود كه بعدا اشاره بآن ميشود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَقالَ المَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَومِهِ ما هذا إِلاّ بَشَرٌ مِثلُكُم يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيكُم وَ لَو شاءَ اللّهُ لَأَنزَلَ مَلائِكَةً ما سَمِعنا بِهذا فِي آبائِنَا الأَوَّلِينَ «24»
و گفتند: جماعتي که كافر بودند از قوم او نيست اينکه نوح مگر بشري مثل شما اراده ميكند اينکه که برتري كند بر شما و اگر خدا ميخواست هر آينه انزال ميكرد ملائكه را ما نشنيديم باين نحو در پدران پيشينيان خود. اعذاري که كفار در مقابل انبياء ميآوردند اموري بود که يكي آنكه نبيّ نبايد از بشر باشد چون او هم مثل بقيه افراد بشر است و در چند آيه بعد ميآيد که ميگويند (يَأكُلُ مِمّا تَأكُلُونَ مِنهُ وَ يَشرَبُ مِمّا تَشرَبُونَ) (فَقالَ المَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَومِهِ ما هذا إِلّا بَشَرٌ مِثلُكُم).
ديگر آنكه اراده دارد بر ما برتري پيدا كند و ما را تحت اطاعت و فرمان خود قرار دهد و بر ما آمر و ناهي باشد.
(يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيكُم) عذر سيم اينکه که بايد فرستاده خدا ملك باشد که بتواند از خدا اخذ كند و به ما برساند که مفاد [وَ لَو شاءَ اللّهُ لَأَنزَلَ مَلائِكَةً] است، عذر چهارم آن که اينکه دعوي رسالت سابقه ندارد که مفاد [ما سَمِعنا
جلد 13 - صفحه 380
بِهذا فِي آبائِنَا الأَوَّلِينَ] است و ما دست از تقليد و متابعت پيشينيان و دين آبائي و اجدادي خود بر نميداريم لكن جواب از همه آنها اينست که اولا بايد رسول از بشر باشد که حسب و نسب او معلوم باشد و شرايط رسالت در او مشاهده شود بلكه بايد به لسان قوم باشد.
و ثانيا ملك اگر فرستاده شود اما به صورت ملكي که قابل مشاهده نيست و اگر به صورت بشري باشد يك شخص گمنام به نظر ميآيد بلكه محتمل است شيطان باشد به اينکه صورت در آمده باشد و اگر به طريق الهام به قلب باشد معلوم نميشود که الهام ملك است يا وسوسه شيطان به علاوه هر که هر چه عمل كند ميگويد به من چنين الهام شده خوب يا بد و اما عدم سماع غلط صرف است زيرا در هر عصر و زماني زمين خالي از حجت نبوده بالاخص از زمان آدم تا نوح انبياء بسيار بودند و همين نحو که شما اعراض ميكنيد پدران شما هم اعراض ميكردند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- «جمعیت اشرافی (و مغرور که چشمها را در ظاهر پر میکنند و از درون خالی هستند) از قوم نوح که کافر بودند، گفتند: این مرد جز بشری همچون شما نیست که میخواهد بر شما برتری جوید» (فَقالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ).
و به این ترتیب انسان بودنش را نخستین عیبش دانستند و به دنبال آن متهمش ساختند که او یک فرد سلطهجو است.
سپس افزودند: «و اگر خدا میخواست (رسولی بفرستد) فرشتگانی نازل میکرد» (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِکَةً).
و برای تکمیل این استدلال واهی گفتند: «ما هرگز چنین چیزی را از نیاکان پیشین خود نشنیدهایم» که انسانی دعوی نبوّت کند و خود را نماینده خدا بداند! (ما سَمِعْنا بِهذا فِی آبائِنَا الْأَوَّلِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص117-118
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم