آیه 59 سوره حج: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''مدخل''': (بضمّ ميم و فتح دال) اسم مكان است به معنى محلّ دخول و نيز مصدر ميمى است به معنى دخول.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص74</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۲۲
<<58 | آیه 59 سوره حج | 60>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و بیگمان آنها را (در بهشت) منزلی عنایت کند که بسیار بدان خشنود باشند، و همانا خدا (بر احوال خلق) دانا و (بر گناهانشان) بردبار است.
مسلماً آنان را به جایگاهی که آن را می پسندند وارد می کند؛ و بی تردید خدا دانا و بردبار است.
آنان را به جايگاهى كه آن را مىپسندند درخواهد آورد، و شك نيست كه خداوند دانايى بردبار است.
آنان را به جايى درآورد كه از آن خشنود باشند. و هر آينه خدا دانا و شكيباست.
خداوند آنان را در محلی وارد میکند که از آن خشنود خواهند بود؛ و خداوند دانا و بردبار است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- مدخل: (بضمّ ميم و فتح دال) اسم مكان است به معنى محلّ دخول و نيز مصدر ميمى است به معنى دخول.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «58»
و كسانى كه در راه خدا هجرت كنند، سپس كشته شوند يا بميرند قطعاً خداوندرزق نيكويى به آنان خواهد داد، و همانا خداوند بهترين روزى دهندگان است.
لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ «59»
بى ترديد خداوند آنان را در محلى وارد مىكند كه مورد رضايتشان باشد، همانا خداوند دانا و بردبار است.
پیام ها
1- هجرت هدفدار يك ارزش است. «وَ الَّذِينَ هاجَرُوا»
2- مرگ افراد مهاجر همسنگ شهادت است. «قُتِلُوا أَوْ ماتُوا» (مرگ يا شهادت مهم نيست، مهم در راه خدا بودن است)
3- در راه خدا ناكامى نيست، اگر بندگان شايستهى خداوند از لذّتهاى دنيا محروم شوند به نعمتهاى بزرگ آخرت مىرسند. «لَيَرْزُقَنَّهُمُ»
4- تحقق وعدههاى الهى قطعى است. «لَيَرْزُقَنَّهُمُ» (حرف لام و حرف نون)
5- رزق دنيا گاهى نيكوست و گاهى تلخ، ولى بهشتيان تنها از رزق نيكو برخوردارند. «رِزْقاً حَسَناً»
6- رازق واقعى خداست و ديگران واسطهى رزق هستند. «خَيْرُ الرَّازِقِينَ»
7- مسكن و جايگاه دلپذير از برجستهترين نمونههاى رزق نيكو است. رِزْقاً حَسَناً ... مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ (59)
لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ: هر آينه در آورد خداوند البته البته ايشان را از كشته و مرده به بهشت در آوردنى كه پسندند آن را، زيرا ملائكه را به استقبال ايشان فرستد و به تعظيم هر چه تمامتر به بهشت در آورد. ممكن است كه مدخل اسم مكان باشد، يعنى در آورد ايشان را در مكانى كه آن را بپسندند، و آن جنت نعيم است كه به ايشان انعام فرمايد بر وجهى كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و در خاطر هيچكس خطور ننموده، چنانكه فرمايد: «ما لا عين رأت و لا اذن سمعت و لا خطر على قلب بشر» «1» و آنچه آرزوى نفس آنها باشد آنجا مهيا شود: «وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ» «2» وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ: و بدرستى كه خدا هر آينه داناست به احوال بندگان، بردبارست كه در عقوبت مخالفان تعجيل نفرمايد، زيرا شتاب كسى كند كه از فوت آن ترسد؛ و تمامى موجودات در قبضه اقتدار سبحانى است. يا عالم است به درجات عاملان و مراتب مستحقان ايشان، و حليم است از تفريط مفرط ايشان به فضل و كرم و احسان بىپايان خود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (56) وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ (57) وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ ماتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (58) لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً يَرْضَوْنَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ (59) ذلِكَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ (60)
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (61) ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (62)
ترجمه
- پادشاهى در چنين روز براى خدا است حكم ميكند ميان آنها پس آنانكه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را باشند در بوستانهاى پر نعمت
و آنانكه كافر شدند و تكذيب نمودند آيتهاى ما را پس آنگروه مر آنها را است عذابى خوار كننده
و آنانكه هجرت نمودند در راه خدا پس كشته شدند يا مردند هر آينه روزى دهد البتّه ايشانرا خدا روزى نيكوئى و همانا خدا هر آينه او است بهترين روزى دهندگان
هر آينه در آورد ايشانرا در جايگاهى كه ميپسندند آنرا و همانا خدا هر آينه داناى بردبار است
امر از اين قرار است و كسيكه عقوبت نمايد بمانند آنچه عقوبت شده بآن پس ستم شود بر او هر آينه يارى ميكند او را خدا بدرستيكه خدا هر آينه گذشت كننده آمرزنده است
اين براى آنستكه خدا داخل ميكند شب را در روز و داخل ميكند روز را در شب و آنكه خدا شنواى بينا است
اين براى آنستكه خدا او است حقّ و آنكه آنچه را ميخوانند غير از او آن باطل است و آنكه خدا او است بلند مرتبه بزرگ.
تفسير
- خداوند متعال بمناسبت ذكر قيامت در آيه سابقه شمّهئى از اوصاف آنروز را بيان فرموده باين تقريب كه در چنين روز پادشاهى و فرمانفرمائى مخصوص بذات اقدس احديّت است پس حكم ميفرمايد ميان مردم بعدل كسانيرا كه در دنيا داراى عقائد حقّه و اعمال صالحه بودند در بهشت عنبر سرشت كه باغهائى است مملوّ از نعمت بىرنج و محنت جاى ميدهد و كسانيرا كه كافر شدند و تكذيب نمودند آيات الهى را كه از آن جمله امير المؤمنين و اولاد طاهرين او است بعذابيكه خوار و ذليل كننده آنها است گرفتار ميفرمايد و از جمله اعمال صالحه بعد از ايمان بخدا و رسول و اولياء او هجرت و مفارقت از اوطان است براى رضاى خدا خواه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد خواه با امام عليه السّلام خواه براى آن باشد كه در وطن نتواند بوظيفه
جلد 3 صفحه 618
دينى خود عمل نمايد خواه براى آنكه عمل بتكليف دينى متوقف بر مسافرت باشد مانند جهاد و طلب علم و زيارت اماكن مقدسه پس اگر در آنراه كشته شود يا بميرد خداوند باو روزى خوبى عطا ميفرمايد كه چشم از آن بر ندارد براى خوبى او و خداوند بهترين روزى دهندگان است چون رزقش بيحساب است و ظاهرا اين در عالم برزخ باشد چون بعدا فرموده داخل ميفرمايد ايشانرا البتّه در منزلى كه پسند آنها است زيرا هر چه دلشان بخواهد و چشمشان از آن لذّت برد در آنجا موجود است اين در صورتى است كه مدخل اسم مكان باشد و بفتح ميم نيز قرائت شده و اگر مصدر باشد بايد بكيفيّت دخول در بهشت و استقبال ملائكه و حور العين و ساير تشريفات ورودى مؤمن حمل شود كه موجب خوشنودى او خواهد شد و خداوند عالم باحوال بندگان است از خوب و بد و تعجيل در عقوبت آنها نميفرمايد و در جوامع روايت نموده كه بحضرت رسول عرضه داشتند ما دانستيم ثواب كسانيرا كه در ركاب مبارك شهيد شدند و جهاد نموديم با تو مانند ايشان آيا براى ما هم اجرى هست اگر بميريم در ركاب تو پس اين آيه و آيه قبل نازل شد پس از اين خداوند تسجيل فرمود مطالب سابقه را بكلمه ذالك كه در مقام تقرير و تأكيد استعمال ميشود و ترجمه آن گذشت و بيان فرمود كه كسيكه عقوبت و تلافى نمايد از تعدى و جورى كه باو شده بمانند آن نه زيادتر اگر آنشخص باز مورد تعدى و ستم گرديد البتّه خدا يارى ميفرمايد او را و اگر خطائى از او سر زده باشد در مقام قصاص براى آنكه سهوا تجاوزى از حدّ نموده باشد يا آنكه عفو نكرده با آنكه عفو مستحبّ است و ترك آن سزاوار نيست خداوند از او ميگذرد چون اهل عفو و مغفرت است و تعبير بعقوبت در دو جا براى جور شدن كلام است و در بديع آنرا ازدواج گويند و الا آنچه اوّل واقع ميشود عقوبت نيست و بعضى گفتهاند جمعى از مشركين در اواخر ماه محرّم بجمعى از مسلمانان حمله نمودند و آنها ناچار بدفاع شدند و غلبه كردند ولى دلتنگ شدند كه مبادا تقصير كرده باشند لذا اين آيه نازل شد ولى قمّى ره فرموده اين آيه در باره پيغمبر و اهل بيت اطهار او نازل شده كه اولا كفّار او را بظلم و تعدّى از مكّه معظّمه اخراج نمودند و آنحضرت در بدر تلافى فرمود و آنها
جلد 3 صفحه 619
بعدا از اهل بيت او انتقام كشيدند و يزيد پليد در اشعار خود به اين معنى تصريح نمود و اين ظلمى بود كه از آنها بر تلافى كننده از ظلم واقع شد و خداوند او را بوجود امام قائم يارى خواهد فرمود و اين براى آنستكه خداوند بر هر امرى قادر است و چنانچه دائما از دقائق و آنات شب ميكاهد و داخل در روز ميكند و از روز داخل در شب ميفرمايد ميتواند روز روشن ظالم را مانند شب تار نمايد و انتقام مظلوم را هر وقت باشد از او بكشد و خدا ميشنود دعاى مظلوم را و مىبيند تعدّى ظالم و تجاوز منتقم و عدم تجاوز او را و اين قدرت و قوّت و عظمت براى آنستكه او حقّ ثابت موجود و غير او باطل متزلزل نابود است و او برتر و بالاتر است از آنكه شريك داشته باشد و بزرگى او بوصف در نميآيد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَيُدخِلَنَّهُم مُدخَلاً يَرضَونَهُ وَ إِنَّ اللّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ (59)
هر آينه خداوند داخل ميكند آنها را محلّي که آنها را خشنود و رضايتمند آنها باشد، و محققا خداوند هر آينه دانا و داراي حلم و بردباري است.
جلد 13 - صفحه 327
(لَيُدخِلَنَّهُم مُدخَلًا يَرضَونَهُ): نوع مفسّرين تفسير كردند به بهشت بدليل قوله تعالي: «وَ فِيها ما تَشتَهِيهِ الأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعيُنُ وَ أَنتُم فِيها خالِدُونَ» زخرف آيه 71. لكن بنظر تمام نيست.
امّا اوّلا: بهشت اختصاص بآنها ندارد جميع مؤمنين داخل بهشت ميشوند و مخلّد در آن هستند.
و ثانيا آيه قبل اينکه دلالت را داشت و ظاهر عطف مغايرت است و آنچه بنظر ميرسد مقام رضا است بدليل قوله تعالي بعد از توصيف بهشت که ميفرمايد:
«وَعَدَ اللّهُ المُؤمِنِينَ وَ المُؤمِناتِ جَنّاتٍ تَجرِي مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنّاتِ عَدنٍ (ميفرمايد) وَ رِضوانٌ مِنَ اللّهِ أَكبَرُ ذلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظِيمُ» توبه آيه 73. و بدليل قوله (ع) که ميفرمايد: بعد از دخول اهل بهشت در بهشت خطاب ميرسد: آيا توقع ديگري داريد!- عرض ميكنند: «ربنا رضاك» و قوله (ع) که ميفرمايد:
«اذا اشتغل أهل الجنة بالجنة اشتغل اهل النار بالنار».
(وَ إِنَّ اللّهَ لَعَلِيمٌ): ميداند هر که چه لياقتي دارد.
(حَلِيمٌ): حلم الهي فوق آنچه تصور شود است حتي بكفار فضلا از اينکه نوع مهاجرين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 59)- و در این آیه نمونهای از این رزق حسن را باز گو کرده، میگوید:
«خداوند آنها را در محلی وارد میکند که از آن راضی و خشنود خواهند بود» (لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا یَرْضَوْنَهُ).
اگر در این جهان از منزل و مأوای خود به ناراحتی تبعید و اخراج شدند خداوند در جهان دیگر آنها را در منزل و مأوایی جای میدهد که از هر نظر مورد رضایت آنهاست.
ج3، ص228
و در پایان میفرماید: «و خداوند دانا و بردبار است» (وَ إِنَّ اللَّهَ لَعَلِیمٌ حَلِیمٌ). از اعمال بندگانش با خبر و در عین حال بردبار است و در مجازات و کیفر عجله نمیکند تا مؤمنان در این میدان آزمایش پرورش یابند و آزموده شوند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص74
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم