آیه 2 سوره حج: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَت...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''تذهل''': در صحاح گويد: ذهول به معنى غفلت و نسيان است «تذهل» غفلت مىكند. | |
+ | |||
+ | *'''مرضعه''': رضع و رضاعة: شير خوردن. ارضاع: شير دادن «مرضعه»: زن شير ده. | ||
+ | |||
+ | *'''سكارى''': سكر (بر وزن قفل): مسى. سكران: مست. جمع آن سكارى است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص7</ref> | ||
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۲۷
<<1 | آیه 2 سوره حج | 3>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن روز که آن هنگامه بزرگ را مشاهده کنید خواهید دید که هر زن شیرده طفل خود را (از هول) فراموش کند و هر آبستن بار رحم را بیفکند، و مردم را (از وحشت آن روز) بیخود و مست بنگری در صورتی که مست نیستند و لیکن عذاب خدا سخت است.
روزی که آن را ببینید [مشاهده خواهید کرد که] هر مادر شیر دهنده ای از کودکی که شیرش می دهد، بی خبر می شود، و هر ماده بارداری بار خود را سقط می کند، و مردم را مست می بینی در حالی که مست نیستند، بلکه عذاب خدا بسیار سخت است.
روزى كه آن را ببينيد، هر شيردهندهاى آن را كه شير مىدهد [از ترس] فرو مىگذارد، و هر آبستنى بار خود را فرو مىنهد، و مردم را مست مىبينى و حال آنكه مست نيستند، ولى عذاب خدا شديد است.
آن روز كه ببينيدش، هر شيردهندهاى شيرخوارهاش را از ياد ببرد و هر آبستنى بار خود بر زمين گذارد و مردم را چون مستان بينى، حال آنكه مست نيستند بلكه عذاب خدا شديد است.
روزی که آن را میبینید، (آنچنان وحشت سراپای همه را فرامیگیرد که) هر مادر شیردهی، کودک شیرخوارش را فراموش میکند؛ و هر بارداری جنین خود را بر زمین مینهد؛ و مردم را مست میبینی، در حالی که مست نیستند؛ ولی عذاب خدا شدید است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- تذهل: در صحاح گويد: ذهول به معنى غفلت و نسيان است «تذهل» غفلت مىكند.
- مرضعه: رضع و رضاعة: شير خوردن. ارضاع: شير دادن «مرضعه»: زن شير ده.
- سكارى: سكر (بر وزن قفل): مسى. سكران: مست. جمع آن سكارى است.[۱]
نزول
شأن نزول آیات 1 و 2:
عمران بن حصین و ابوسعید الخدرى گویند: این دو آیه در یکى از شبهاى جنگ بنىالمصطلق نازل گردید و بنىالمصطلق طایفه اى از بنىخزاعة بودند. در شب مزبور بانک زده شد که بایستند و توقف کنند.
مردم ایستادند رسول خدا صلی الله علیه و آله این آیات را که نازل شده بود. قرائت فرمود: مردم همه به گریه افتادند چون روز بر آمد هیچ یک از آنها زین برنگرفتند و خیمه نزدند و دیگ هم از براى پخت و پز آماده نکردند و همچنان مى گریستند و از نزول این آیات افسرده خاطر گشتند.
پیامبر فرمود: هیچ میدانید این روز چه روزى است. همه گفتند: خدا و رسول او بهتر میدانند. فرمود: روزى است که خداوند به آدم مى گوید برخیز و فرزندانت را که دوزخى هستند به دوزخ فرست.
آدم برمیخیزد و از میان هزار کس از فرزندان او نهصد و نود و نه نفر به دوزخ فرستاده شوند و فقط یک نفر به بهشت راه خواهد یافت. این گفتار نیز سخت مردم را رنجیده خاطر و افسرده دل کرد لذا دوباره گریستند و گفتند: یا رسول الله در آن وقت کسى نجات خواهد یافت یا نه؟
پیامبر فرمود: امیدوارم یک چهارم اهل بهشت از شما باشد. همه شکرگذارى کرده و صدا به تکبیر بلند نمودند سپس فرمود: باز امیدوارم که نصف اهل بهشت از شما باشند سپس فرمود گروه اهل بهشت صد و بیست صف هستند که هشتاد صف مزبور را امت من تشکیل خواهند داد و نیز فرمود: مسلمانان در جنب کافران مانند موى سیاه بر گاو سفیدى است. (یا مانند موى سفید بر پیشانى گاو سیاه است.)
سپس فرمود: هفتاد هزار نفر از امت فعلى من بدون حساب داخل بهشت شوند و در بعضى روایات مذکور است که در این میان عمر بن الخطاب با تعجب گفت: یا رسول الله هفتاد هزار نفر؟ فرمود: بلى بلکه با هر یک نفر نیز هفتاد هزار نفر به بهشت خواهند رفت سپس عکاشة بن محصن برخاست و گفت: یا رسول اللّه از خداوند بخواه که من از آن هفتاد هزار نفر باشم.
پیامبر فرمود: خدایا عکاشه را از آنان قرار بده سپس مردى از انصار از جا برخاست و گفت یا رسول الله براى من هم دعا کن که از آن هفتاد هزار نفر باشم. فرمود: عکاشه بر تو سبقت گرفته است.
ابن عباس گوید: این مرد انصارى که تقاضا کرده بود، از منافقین بوده است و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم که او را مى شناخت از براى او دعا نفرمود.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ «2»
روزى كه آن (زلزلهى بزرگ) را مشاهده كنيد (چنان ترس و وحشت وجودتان را فرا خواهد گرفت كه) هر شير دهندهاى، آن را كه شير مىدهد فراموش كند و هر باردارى جنين خود را سقط كند، و مردم را مست مىبينى، ولى مست نيستند، بلكه عذاب خداوند شديد است.
نکته ها
قرآن در معرفى سيماى قيامت، تعبيرات تكان دهندهاى دارد، از جمله:
- «يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً» «1» روزى كه كودكان را پير مىكند.
- «يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً» «2» روزى كه عبوس و سخت است.
- «يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً» «3» روزى كه عذابش گسترده است.
علاقهى مادر به فرزند، قوىترين علاقههاست. لذا خداوند در بيان سختى قيامت، به قطع رابطهى مادر شيرده و مادر باردار با فرزندش مثال زده است. و گرنه در قيامت، هيچ مادر باردار يا شيردهى وجود ندارد.
پیام ها
1- حوادث سخت قيامت، هم عاطفه را مىگيرد، «تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ» هم عقل را.
«تَرَى النَّاسَ سُكارى»
2- در بيان مسائل تربيتى، از مثالهاى محسوس و عاطفى استفاده كنيم. مُرْضِعَةٍ ...
«1». مزمّل، 17.
«2». انسان، 10.
«3». انسان، 7.
جلد 6 - صفحه 16
ذاتِ حَمْلٍ»
3- تمثيل، لازم نيست با واقعيّت همراه باشد. كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ ... تَرَى النَّاسَ سُكارى
4- تمثيلات قرآن، با گذشت زمان كهنه نمىشود. كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ ...
5- عامل مستى، تنها شراب نيست. (گاهى، غرور، غفلت، ثروت ومقام نيز وسيلهى از دست دادن اعتدال مىشوند) تَرَى النَّاسَ سُكارى ... عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ
6- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از خطرهاى قيامت بيمه و مصون است. «تَرَى النَّاسَ سُكارى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ «2»
بعد از شدت قيامت، بر سبيل اجمال بيان آن مىفرمايد از روى تصوير و تمثيل:
يَوْمَ تَرَوْنَها: روزى كه بينيد آن زلزله را از شدت دهشت و وحشت. تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ: غافل شود و بيخبر گردد هر زن شير دهنده از آن فرزندى كه شير دهد او را، يعنى با وجود شدت شفقت و مرحمت زن شيرده بر بچّه خود. چون زلزله قيامت حادث گردد از غايت هول، آن پستان را از دهن فرزند بردارد و بكند و از او غافل شود و او را فراموش كند و بياد نياورد.
وصف دوم قيامت: وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها: و بنهد هر زنى كه صاحب بار باشد، بار خود را، يعنى بيفكند هر زن آبستن بچه شكم خود را از شدت هول و وحشت و آن را سقط كند. 2- غافل شود هر زن شيرده از طفل خود بدون فطام و بيندازد هر زن آبستن بچه خود را بدون تام. بعضى به اين آيه استدلال نمودهاند كه زلزله در دنيا باشد، زيرا رضاع و وضع حمل جز اين نيست كه در دنيا تصور شود. و كسانى كه قائل مىباشند كه زلزله در قيامت است، گويند: آيه در مقام تهويل امر قيامت و تعظيم شدائد آنست، يعنى شدت هول آن روز طورى است كه اگر زن شيرده آنجا باشد بچه خود را رها كند و اگر
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 132، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 11
حاملهاى باشد سقط كند.
وصف سوم قيامت آنكه: وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى: و ببينى اى بيننده همه مردمان را از شدت هول آن روز به حالت مستى، يعنى مانند مستان كه عقل و تميز از ايشان زايل شده باشد. يا گمان كنى همه مردمان مستانند. وَ ما هُمْ بِسُكارى: و حال آنكه ايشان نباشند مستان از روى حقيقت، زيرا زوال عقل ز خوف و حيرت سكر نباشد اگرچه بنظر مانند سكر نمايد، پس واقعا مست نيستند بلكه داهيه عظيمه قيامت، آنها را مانند مست گردانيده است. وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ: و لكن عذاب خداى تعالى سخت است و به جهت هول و دهشت آن، مدهوش نمايند (اين تعليل شباهت ايشان است به سكارى).
شأن نزول: از عمران بن حصين، و ابو سعيد خدرى مروى است كه اين دو آيه در شب نازل شد در غزوه بنى مصطلق، حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله فرمود تا همه توقف نموده، مجتمع شدند و اين دو آيه را تلاوت فرمود. همه به گريه آمدند و هيچوقت آنقدر گريه نكرده بودند. چون روز شد، هيچكس زين از پشت اسبان نگرفت و خيمه نزد و طعام نپخت. بعضى گريه مىكردند، جمعى محزون سر به زانو گذاشته، حضرت فرمود: مىدانيد آن چه روزى خواهد بود؟ گفتند: خدا و رسول داناتر است. فرمود: آن روز خداى تعالى «آدم» را امر فرمايد كه برخيز بعضى از فرزندان خود را به جهنم فرست. گويد: چند نفر؟ خطاب رسد از هزار نفر نهصد و نود و نه نفر به جهنم و يكى را به بهشت. اصحاب چون شنيدند، صداى اللّه اكبر بلند، مشغول گريه شدند. عرض كردند: ناجى كيست؟ فرمود: با مژده و خوشدل باشيد و كار خود را اصلاح كنيد كه از جنس شما دو خلق باشند يأجوج و مأجوج و از حد و حصر متجاوزند، نهايت آنها جز خدا نداند. تمام آنها با كافران ديگر اهل جهنمند و عدد شما در جنب آنها مانند يك موى سفيد است در گاو سياه، اميدوارم شما ربع اهل بهشت باشيد. خوشحال شدند، بعد فرمود:
اميدوارم ثلث اهل بهشت باشيد، زبان به تكبير و تحميد گشودند. فرمود:
اميدوارم دو ثلث شما باشيد و اهل بهشت صد و بيست صف، و هشتاد صف امت من، و هفتاد هزار از اين قبيل باشند كه بىحساب به بهشت روند. عمر
جلد 9 - صفحه 12
برخاست و گفت: هفتاد هزار بىحساب به بهشت روند؟!! فرمود: بلى! با هر صف، هفتاد هزار نفر به بهشت روند. «1» تنبيه: بخشايش سبحانى نامتناهى است، لكن چون عاقبت امر مجهول است، لذا نبايد شخص بدينگونه بشارات اطمينان كامل حاصل كرده در تدارك اعمال سستى ورزد.
حضرت امير المؤمنين عليه السلام در كتابت به اهل مصر مىفرمايد: يا عباد اللّه إنّ بعد البعث ما هو اشدّ من القبر يوم يشيب فيه الصّغير و يسكر فيه الكبير و يسقط فيه الجنين و تذهل كلّ مرضعة عمّا ارضعت يوم عبوس قمطرير يوم كان شرّه مستطير انّ فزع ذلك اليوم ليرهب الملائكة الّذين لا ذنب لهم ...
اى بندگان خدا، بدرستى كه آنچه بعد از بعث است شديدتر باشد از قبر؛ روزى است كه پير شود صغير، و مست گردد كبير، و ساقط شود در آن جنين، و غافل شود هر زن شيرده از بچه خود، روزى كه ترش روى و سخت باشد، روزى كه شدت هول آن روز آشكارا و به همه عاصيان رسد، بدرستى كه فزع آن روز بترس اندازد ملائكه را كه گناه ندارند، و لرزاند كوههاى مانند ميخ را، و زمينى كه مانند گهواره است، و منشق شود آسمان. پس آسمانها سست و مانند پشم رنگين زده شده گردد و متغير گردد، پس گويا گلهاى سرخ مانند روغن زيت است. و مىباشد كوههاى سرب آب شده بعد از آنكه شديد و سخت باشند، و دميده شود در صور. پس به فزع آيد هر كه در آسمان و زمين است مگر آن را كه خدا خواهد. پس چگونه است حال كسى كه معصيت نموده به گوش و چشم و زبان و دست و پا و فرج و شكم اگر خدا نيامرزد و ترحم نفرمايد. «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ «1» يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ «2» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطانٍ مَرِيدٍ «3» كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَ يَهْدِيهِ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ «4»
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِي الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ «5» ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْيِ الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «6» وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ «7»
ترجمه
- اى مردمان بترسيد از پروردگارتان همانا زلزله قيامت چيزى است بزرگ
روز كه مىبينيد آنرا غافل شود هر شير دهندهئى از آنچه شير دهد و مىنهد هر زن باردارى بارش را مىبينى مردم را مستان با آنكه نباشند مستان ولى عذاب خدا سخت است
و بعضى از مردم كسى است كه مجادله ميكند در خدا بدون دانش و پيروى ميكند هر شيطان سركش را
نوشته شده است بر او كه كسيكه زير فرمان او رود پس همانا او گمراه كند او را و راهنمائى نمايد او را بسوى عذاب آتش سوزان
اى مردمان اگر هستيد در شكّ از برانگيختن خدا پس همانا ما آفريديم شما را از خاك پس از منى پس از خون بسته پس از قطعه گوشتى تمام آفريده شده و ناتمام آفريده شده تا بيان كنيم براى شما و قرار ميدهيم در رحمها چيزيرا كه ميخواهيم تا مدّتى نام برده شده پس بيرون ميآوريم شما را كودكى پس تا برسيد بحدّ كمالتان و بعضى از شما كسانى هستند كه ميميرند و بعضى از شما كسانى هستند كه بر گردانده ميشوند بپستترين زندگانى تا آنكه نداند بعد
جلد 3 صفحه 587
از دانستن چيزيرا و مىبينى زمين را خشك افتاده پس چون نازل نمائيم بر آن آب را حركت كند و بالا آيد و بروياند از هر صنف نيكو منظرى
اين براى آنستكه خداوند او حقّ است و آنكه او زنده ميكند مردگانرا و آنكه او بر هر چيزى توانا است
و آنكه قيامت آينده است نيست شكّى در آن و آنكه خدا بر مىانگيزاند كسانيرا كه باشند در قبرها.
تفسير
- خداوند متعال در اواخر سوره قبل مردم را دعوت بتوحيد فرمود و در صورت اعراض بآنها وعده عذاب داد لذا در بدو اين سوره بعد از نام خداوند مهربان شروع بذكر اهوال قيامت و بيم دادن خلق فرمود از اوضاع آنروز و شدّت عذاب الهى باين تقريب كه اى مردمان دنيا بترسيد از پروردگارتان همانا زلزلهئى كه در زمين روى ميدهد كه از علائم بپا شدن قيامت است امر بزرگ هولناك طاقت فرسائى است كه بوصف در نيايد و براى ممثّل و مصوّر نمودن شمّهئى از هول آنروز و مشاهده خلق آن زلزله را كه گفتهاند اندكى پيش از طلوع آفتاب از مغرب است ناچار بايد بعضى از احوال مردم را ذكر نمود از قبيل آنكه در آنروز هر زن بچه شير دهى از طفل شير خوار خود كه مشغول مكيدن پستان او است صرف نظر نموده و بخود مشغول ميگردد بطوريكه از حال آن طفل غافل ميشود و هر زن آبستنى از ترس جنين خود را سقط ميكند و قمّى ره فرموده هر زن آبستنى كه بميرد در وقت زلزله وضع مينمايد حمل خود را روز قيامت و مشهود و مرئى ميگردند مردم بحال مستى با آنكه مست نيستند واقعا چون حركات آنها مانند آدم مست است از وحشت و با آنكه مست نيستند واقعا چون حركات آنها مانند آدم مست است از وحشت و ترس و حيرت و قمى ره فرموده از اندوه و ترس عقلهاشان زائل ميگردد و متحيّر ميشوند و تمام اين اوضاع و احوال براى مردم از مشاهده جهنّم و شدّت عذاب آن روى ميدهد و در روايتى كه راجع بشأن نزول اين آيه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مجمع نقل نموده ذكر شده كه آنروز خداوند بحضرت آدم ميفرمايد سهم آتش را از فرزندانت بده او عرض ميكند از چه مقدار چه مقدار خدا ميفرمايد از هزار نفر نهصد و نود و نه نفر سهم جهنّم و يكنفر سهم بهشت است و آنكه اصحاب بعد از شنيدن اين كلام از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم متأثر و گريان شدند و حضرت فرمود عدد شما كم است و مثل شما در ميان مردم مثل يك موى سفيد است در تن گاو سياه ولى
جلد 3 صفحه 588
بشارت ميدهم شما را و اميدوارم كه دو ثلث اهل بهشت از شما باشند چون آنها يكصد و بيست صف هستند كه هشتاد صفشان امّت منند و اصحاب خوشحال شدند و تكبير گفتند بعد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود از امّت من هفتاد هزار نفر بدون حساب ببهشت ميروند و بعضى از مردم كسانى هستند كه جدال و نزاع و مخاصمه مينمايند با بزرگتر از خودشان در اوصاف الهى از روى جهالت و نادانى و متابعت ميكنند هر شيطان مجرّد براى فساد و متمرّد از فرمان الهى را چون اصل مريد بمعناى عارى است و قمّى ره فرموده مريد خبيث است و گفتهاند اين آيه نازل شده در باره نضر بن حارث كه مجادله مينمود با مسلمانان و ميگفت ملائكه دختران خدايند و قرآن افسانههاى پيشينيان است و مردم بعد از مردم مبعوث نميشوند ولى شامل او و امثال او است با آنكه مقدّر و نوشته شده براى شيطان در لوح محفوظ بسوء اختيار خودش كه كسيكه پيروى كند از او گمراه نمايد او را چون گمراه نمودن فطرى او است و راهنمائى كند او را بجهنم بآنكه وادار نمايد بكارهائيكه موجب ورود و خلود در آتش سوزان است اى مردم اگر شما شك داريد در اينكه خداوند مردگانرا روز قيامت زنده ميكند براى آنكه بعيد ميدانيد كسيكه مرد و خاك شد دو مرتبه زنده شود مگر ما شما را در ابتداى امر از خاك نيافريديم يعنى پدر و مادر شما آدم و حوّا از خاك خلق شدند و پس از آنكه آن دو وجود پيدا كردند مگر از غذاهائى كه در زمين از خاك و آب خلق ميشود نخوردند و در صلب و رحم آن دو و پدران و مادران بعدى شما آن غذاهائى كه از خاك و آب توليد شده بود مبدّل بمنى و نطفه شد و شما از آن خلق شديد پس شما بدو معنى از خاك خلق شديد يكى در بدو آفرينش و ديگر در حال كنونى كه از نطفه خلق شديد و آن از غذا و غذا از خاك پس نطفه در رحم مادر مبدّل بقطعه خونى بسته شد كه آنرا علقه گويند و شما از آن خلق شديد و پس از چندى علقه مبدّل بمضغه شد كه آن گوشتى است سرخ رنگ داراى رگهاى سبز بقدر پارهئى از گوشت كه در دهان گذارده و مضغ ميشود و در اينحال استعداد رحم براى حفظ متكوّن در آن كم و براى قبول عوارض و آفات بامر الهى زياد است وزن بايد بيشتر از تمام اوقات حمل خود را حفظ كند و الاعارضه سقط روى دهد و آن بسيار مضرّ بمزاج و مورد مخاطره است لذا خداوند
جلد 3 صفحه 589
مضغه را دو قسم فرموده يكى مخلّقه كه خلقتش بپايان ميرسد و تمام ميشود و ديگر غير مخلّقه كه خلقتش تمام نميشود و ناقص ميماند و سقط ميگردد و ذكر اين خصوصيات براى آنستكه خداوند بيان كند براى مردم اطوار و احوال مختلفه آنها را در رحم بنحو اجمال و اختصار و الا تغيّرات و تبدّلات رحمى بقدرى زياد است كه بوصف در نميآيد و دلالت بر قدرت بىپايان حقّ دارد و مستقرّ ميفرمايد خداوند در ارحام هر جنينى را بخواهد پس سقط نميشود و باقى و برقرار ميماند تا وقتى كه خداوند مقدّر فرموده كه وضع شود كه اقلّ آن ششماه و اكثرش نه ماه است يا يك سال باختلاف روايات و اقوال اگر چه مشهور نه ماه است در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مخلّقه آن ذراتى است كه در صلب آدم عليه السّلام خلق شدند و خدا از آنها پيمان گرفت كه موحّد و مطيع او باشند پس جارى فرمودشان در اصلاب آباء و ارحام امّهات و آنها بدنيا ميآيند و غير مخلّقه چيزهائى است كه در صلب آدم عليه السّلام خلق نشدند و پيش از آنكه روح زندگانى باقى در آنها دميده شود مانند نطفه كه عزل شود سقط ميگردند و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نطفه در رحم چهل روز ميماند پس علقه ميگردد و چهل روز ميماند پس مضغه ميگردد و چهل روز ميماند و چون چهار ماه تمام شود خداوند دو ملك آفريننده ميفرستد و آندو ميپرسند پروردگارا چه باشد پسر يا دختر سعيد يا شقى و بدستور الهى عمل مينمايند و تمام مقدّرات او ثبت و ميان دو چشمش ضبط ميشود حتى پيمان ازلى ولى چون بدنيا ميآيد فراموش كرده است و چون مدّت حمل بپايان رسيد خداوند بتوسط ملك زاجر او را از رحم مادر بيرون ميآورد و چون بحدّ رشد و كمال رسيد كه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده علامت آن احتلام است اگر نمرده باشد و نميرد دو مرتبه بحال اوّل در ضعف و ناتوانى و نفهمى و كم عقلى و بىدانشى بر ميگردد و محفوظاتش از بين ميرود و اگر مقدارى هم باقى بماند چيز قابل اعتنائى نيست لذا جائز است در باره او گفته شود كه نميداند بعد از دانستن چيزيرا يعنى چيز قابل اعتنائى را و گفتهاند كسيكه مداومت بقرائت قرآن داشته باشد باين حال نميرسد چون خداوند از اينحال در سوره و التّين استثنا فرموده كسانيرا كه ايمان داشته باشند و اعمال صالحه بجا آورند و مراد از آن
جلد 3 صفحه 590
قرائت قرآن است و بنظر حقير مراد كسانى هستند كه داراى عقائد حقه و اعمال صالحه باشند كه ببركت آنها در دنيا و آخرت از انكسار و مذلّت محفوظ خواهند بود و در بعضى از روايات ائمه اطهار اينحال بسنّ هفتاد و پنج و صد سالگى تحديد شده و مىبينى اى آدميزاد زمين را مرده و افتاده بائر و خشك و بىگياه و گل ولى چون باران رحمت الهى از آسمان بر آن نازل ميگردد بجنبش و حركت ميآيد و مرتفع ميشود از جاى خود و ميروياند از هر صنف گل و گياه با صفا و بهجتآورى را و تمام اين تغييرات و تحويلات و تبديلات مذكوره از بدو خلقت تاختم آن در وجود خودت و زمين اگر اندكى فكر كنى دلالت دارد بر آنكه خداوند حقّ ثابت تغيير ناپذير است و اين تغييرات از او در عالم محقّق ميشود و او قدرت دارد كه مردم مرده را دو مرتبه زنده كند چنانچه خاك مرده و نطفه مرده را زنده كرد و نسبت قدرت او بهر امرى مساوى است اگر چه اعاده مصنوع از ابتداء بآن آسانتر است ولى براى او يكسان است و نيز دلالت دارد كه روز قيامت ميآيد و شكّى در آن نيست چون تمام اين تغييرات براى آنستكه آنروز بيايد و هر كس بپاداش عمل خود برسد و خداوند وعده فرموده كه مردم را از قبورشان زنده بيرون آورد و خواهد آورد و اگر آخرت نبود دنيا فائدهئى نداشت و كيفيّت احياء موتى در سوره بقره ذيل آيه فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها و در تحت عنوان تبيين سماوى بنحو اكمل گذشت و در مجالس و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه وقتى خدا بخواهد مردگانرا زنده كند چهل روز باران ميآيد پس اجزاء متفرّقه از ابدان متّصل ميشوند و گوشتها روئيده ميگردد و مردم زنده و از قبرها بيرون ميآيند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ تَرَونَها تَذهَلُ كُلُّ مُرضِعَةٍ عَمّا أَرضَعَت وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَملٍ حَملَها وَ تَرَي النّاسَ سُكاري وَ ما هُم بِسُكاري وَ لكِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِيدٌ «2»
روزي که خواهيد ديد هر زن شيرده بچه شيرخوار خود را رها ميكند و هر زن حامل بچّه خود را سقط ميكند.
و امّا زلزله ثانيه که تمام از قبر خارج ميشوند و در صحراي قيامت وارد ميشوند قسمت دوّم اينکه آيه بيان ميفرمايد:
(وَ تَرَي النّاسَ سُكاري وَ ما هُم بِسُكاري وَ لكِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِيدٌ و ميبيني مردم را بحال مستي پريشان حال ولي نيستند آنها مست و لكن عذاب الهي شديد است. و باين دو اشاره دارد آيه شريفه که اشاره شد: «يَومَ تَرجُفُ الرّاجِفَةُ تَتبَعُهَا الرّادِفَةُ» و آيه شريفه: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِي السَّماواتِ وَ مَن فِي الأَرضِ إِلّا مَن شاءَ اللّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخري فَإِذا هُم قِيامٌ يَنظُرُونَ» زمر آيه 68.
(وَ تَرَي النّاسَ سُكاري) خطاب به پيغمبر است که بنظر تو ميآيد اينکه هايي که از قبور خارج ميشوند مثل آدمي که مست شراب شده عقل و شعور و ادراكش را از دست داده و گيج و بيج شده از شدّت احوال قيامت، و كلمه النّاس و لو جمع محلّي بلام است و افاده عموم دارد لكن مراد أهل عذاب هستند بقرينه جمله بعد.
و أما أهل سعادت از قبر که خارج ميشوند با كمال اطمينان و بشارتها وارد ميشوند و حمد الهي بجا ميآورند که ميفرمايد: «وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوا رَبَّهُم إِلَي الجَنَّةِ زُمَراً حَتّي إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت أَبوابُها وَ قالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيكُم طِبتُم فَادخُلُوها خالِدِينَ وَ قالُوا الحَمدُ لِلّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعدَهُ وَ أَورَثَنَا الأَرضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الجَنَّةِ حَيثُ نَشاءُ فَنِعمَ أَجرُ العامِلِينَ» زمر آيه 73 و 74.
(وَ ما هُم بِسُكاري): مست نيستند، و شراب و مسكر نخوردهاند.
جلد 13 - صفحه 264
(وَ لكِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِيدٌ): زمين مثل كوره حدّادي، شمس يك ني بالاي سر آنها، آتش اطراف آنها را احاطه كرده، ملائكه عذاب دور آنها حلقه زدهاند، سرائر آنها ظاهر شده با صورت سياه وارد شدهاند و غير اينها از احوال روز محشر.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- این آیه نمونههایی از بازتاب این وحشت عظیم را در چند جمله بیان کرده، میگوید: «روزی که آن را میبینید [زلزله رستاخیز آن چنان وحشت سرا پای همه را فرا میگیرد که] هر مادر شیردهی، کودک شیر خوارش را فراموش میکند» (یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ)
.«و هر بارداری (در آن صحنه باشد) جنین خود را سقط میکند» (وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها)
.سومین بازتاب این که: «مردم را به صورت مستان میبینی، در حالی که مست
ج3، ص199
نیستند!» (وَ تَرَی النَّاسَ سُکاری وَ ما هُمْ بِسُکاری)
.«ولی عذاب خدا شدید است» (وَ لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِیدٌ)
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.