آیه 152 سوره انعام: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْس...» ایجاد کرد) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | اشد: اشد: قوه و نيرو. مراد از آن، رشد و تعقل و كمال است. | |
− | == تفسیر آیه == | + | الكيل: كيل: پيمانه كردن و پيمانه، مصدر و آلت آن آمده است. |
+ | |||
+ | القسط: (به كسر قاف) عدالت و نصيبى كه از روى عدالت باشد. به معنى ظلم نيز آيد. اسم فاعل اولى مقسط، دومى قاسط است. در قاموس و اقرب گويد: آن به كسر اول، به معنى عدل و به فتح آن، به معنى ظلم و انحراف است. | ||
+ | |||
+ | وسعها: وسع (بر وزن قفل): طاقت و توانايى. سعه در اصل به معنى گسترش است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
+ | ==تفسیر آیه== | ||
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۶۹: | سطر ۷۴: | ||
1- چون يتيم مدافعى ندارد و اموالش لغزشگاه است مواظب باشيم. «لا تَقْرَبُوا» | 1- چون يتيم مدافعى ندارد و اموالش لغزشگاه است مواظب باشيم. «لا تَقْرَبُوا» | ||
− | + | ---- | |
«1». مؤمنون، 14. | «1». مؤمنون، 14. | ||
سطر ۹۱: | سطر ۹۶: | ||
3- وقتى ايتام به رشد و تجربهى كافى رسيدند، سلطهى خود را از آنان برداريد. | 3- وقتى ايتام به رشد و تجربهى كافى رسيدند، سلطهى خود را از آنان برداريد. | ||
− | |||
«حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ» | «حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ» | ||
سطر ۱۰۴: | سطر ۱۰۸: | ||
8- عدالت، هم در رفتار و هم در گفتار، يك اصل است. أَوْفُوا الْكَيْلَ ... وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا (در گواهىها، وصيّتها، قضاوتها، صدور حكمها، انتقادها و ستايشها، عدالت را مراعات كنيم.) | 8- عدالت، هم در رفتار و هم در گفتار، يك اصل است. أَوْفُوا الْكَيْلَ ... وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا (در گواهىها، وصيّتها، قضاوتها، صدور حكمها، انتقادها و ستايشها، عدالت را مراعات كنيم.) | ||
− | + | 9- به پيمانهاى الهى (كه شامل فرمانهاى عقل و وحى و وجدان وفطرت مىشود) وفادار باشيم ( «عهد اللَّه» هم شامل پيمانى است كه خدا با انسان دارد و هم پيمانى كه انسان با خدا مىبندد) «بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا» | |
− | |||
− | |||
10- رابطهى خويشاوندى را بر ضابطهى حقّ و عدل، ترجيح ندهيم. «فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى» | 10- رابطهى خويشاوندى را بر ضابطهى حقّ و عدل، ترجيح ندهيم. «فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى» | ||
سطر ۲۱۶: | سطر ۲۱۸: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | (آیه 152) | ||
+ | |||
+ | ششم: «هیچ گاه جز به قصد اصلاح نزدیک مال یتیمان نشوید، تا هنگامی که به حدّ بلوغ برسند» (وَ لا تَقرَبُوا مالَ الیتِیمِ إِلّا بِالَّتِی هِیَ أَحسَنُ حَتّی یبلُغَ أَشُدَّهُ). | ||
+ | |||
+ | 7- «کم فروشی نکنید و حق پیمانه و وزن را با عدالت ادا کنید» (وَ أَوفُوا الکیلَ وَ المِیزانَ بِالقِسطِ). | ||
+ | |||
+ | و از آنجا که هر قدر انسان دقت در پیمانه و وزن کند باز ممکن است، مختصر کم و زیادی صورت گیرد که سنجش آن با پیمانه ها و ترازوهای معمولی امکان پذیر نیست، به دنبال این جمله اضافه می کند: «هیچ کس را جز به اندازه توانایی تکلیف نمی کنیم» (لا نُکلِّفُ نَفساً إِلّا وُسعَها). | ||
+ | |||
+ | 8- «هر گاه به هنگام داوری یا شهادت و یا در مورد دیگر سخنی می گویید عدالت را رعایت کنید و از مسیر حق منحرف نشوید، هر چند در مورد خویشاوندان شما باشد و داوری و شهادت به حق به زیان آنها تمام گردد» (وَ إِذا قُلتُم فَاعدِلُوا وَ لَو کانَ ذا قُربی). | ||
+ | |||
+ | 9- «به عهد الهی وفا کنید و آن را نشکنید» (وَ بِعَهدِ اللّهِ أَوفُوا). | ||
+ | |||
+ | منظور از «عهد الهی» همه پیمانهای الهی اعم از پیمانهای «تکوینی» و «تشریعی» و تکالیف الهی و هر گونه عهد و نذر و قسم است. | ||
+ | |||
+ | و باز برای تأکید در پایان این چهار قسمت، می فرماید: «اینها اموری است که | ||
+ | |||
+ | خداوند به شما توصیه می کند، تا متذکر شوید» (ذلِکم وَصّاکم بِهِ لَعَلَّکم تَذَکرُونَ). | ||
}} | }} | ||
سطر ۲۳۸: | سطر ۲۵۷: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * [[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | + | |
− | * [[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | + | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم |
− | * [[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | + | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم |
− | * [[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | + | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول |
− | * [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | + | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم |
− | * [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | + | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش |
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
[[رده:آیات سوره انعام]] | [[رده:آیات سوره انعام]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۶
<<151 | آیه 152 سوره انعام | 153>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید جز به آن وجه که نیکوتر است تا آنکه به حدّ رشد و کمال رسد. و به راستی و عدالت، کیل و وزن را تمام بدهید. ما هیچ کس را جز به قدر توانایی او تکلیف نکردهایم. و هرگاه سخنی گویید به عدالت گرایید هر چند درباره خویشاوندان باشد، و به عهد خود وفا کنید. این است سفارش خدا به شما، باشد که متذکر و هوشمند شوید.
و به مال یتیم جز به روشی که نیکوتر است، نزدیک نشوید تا به حدّ بلوغِ [بدنی و عقلیِ] خود برسد، و پیمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف کامل و تمام بدهید؛ هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کنیم؛ و هنگامی که سخن گویید، عدالت ورزید هر چند درباره خویشان باشد، و به پیمان خدا وفا کنید؛ خدا این [گونه] به شما سفارش کرده تا پند گیرید.
و به مال يتيم -جز به نحوى [هر چه نيكوتر]- نزديك مشويد، تا به حد رشد خود برسد. و پيمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپيماييد. هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمىكنيم. و چون [به داورى يا شهادت] سخن گوييد دادگرى كنيد، هر چند [در باره] خويشاوند [شما] باشد. و به پيمان خدا وفا كنيد. اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است، باشد كه پند گيريد.
به مال يتيم نزديك مشويد مگر به نيكوترين وجهى كه به صلاح او باشد تا به سن بلوغ رسد. و پيمانه و وزن را از روى عدل تمام كنيد. ما به كسى جز به اندازه توانش تكليف نمىكنيم. و هرگاه سخن گوييد عادلانه گوييد هر چند به زيان خويشاوندان باشد. و به عهد خدا وفا كنيد. اينهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش مىكند، باشد كه پند گيريد.
و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمیکنیم- و هنگامی که سخنی میگویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، تا متذکّر شوید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اشد: اشد: قوه و نيرو. مراد از آن، رشد و تعقل و كمال است.
الكيل: كيل: پيمانه كردن و پيمانه، مصدر و آلت آن آمده است.
القسط: (به كسر قاف) عدالت و نصيبى كه از روى عدالت باشد. به معنى ظلم نيز آيد. اسم فاعل اولى مقسط، دومى قاسط است. در قاموس و اقرب گويد: آن به كسر اول، به معنى عدل و به فتح آن، به معنى ظلم و انحراف است.
وسعها: وسع (بر وزن قفل): طاقت و توانايى. سعه در اصل به معنى گسترش است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «152»
به مال يتيم نزديك نشويد (و در آن تصرّفى نكنيد) مگر به نيكوترين (طريقهاى كه به صلاح او باشد) تا به حد بلوغ و رشد خود برسد. (در داد و ستدها) پيمانه و ترازو را با عدالت تمام دهيد. ما هيچكس را جز به اندازهى
جلد 2 - صفحه 583
توانش تكليف نمىكنيم. و هرگاه سخن مىگوييد (چه در قضاوت و چه در شهادت) عدالت را رعايت كنيد، هر چند (به زيان) خويشاوندتان باشد و به عهد و پيمان خدا وفا كنيد. اينها امورى است كه خداوند، شمارا به آن سفارش كرده است، باشد كه ياد كنيد و پند بگيريد.
نکته ها
خداوند، كارهاى خود را به نحو احسن انجام مىدهد: «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» «1»، «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» «2»، «نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ» «3» و ...، از ما هم خواسته كه كارهايمان به نحو احسن باشد، «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» «4» چه در تصرّفات و فعاليّتهاى اقتصادى، «إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «5»، چه در گفتگو با مخالفان، «جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «6»، چه در پذيرش سخنان ديگران، «يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» «7» و چه بدىهاى مردم را با بهترين نحو جواب دادن، «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ» «8» كه در تمام اين موارد، كلمهى «احسن» به كار رفته است.
قوم حضرت شعيب، به خاطر كم فروشى گرفتار عذاب شدند. در قرآن نيز سه بار از كمفروشى نهى شده است.
كلمهى «كيل» هم به معناى پيمانه است و هم به معناى پيمانه كردن. كلمهى «قسط» هم مىتواند مربوط به «أَوْفُوا» باشد يعنى پرداخت، عادلانه باشد و هم مربوط به «كيل و ميزان» باشد، يعنى خود پيمانه و ترازو سالم باشد. البتّه نتيجه هر دو يكى است.
پیام ها
1- چون يتيم مدافعى ندارد و اموالش لغزشگاه است مواظب باشيم. «لا تَقْرَبُوا»
«1». مؤمنون، 14.
«2». تين، 4.
«3». زمر، 23.
«4». هود، 7.
«5». انعام، 152.
«6». نحل، 125.
«7». زمر، 18.
«8». مؤمنون، 96.
جلد 2 - صفحه 584
2- براى حفظ حقوق ايتام بايد بهترين طريقهى بهرهگيرى از اموال و دارايى او انتخاب شود. «بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ». جز كسانى كه اهليّت اقتصادى و تقواى كافى دارند، نبايد ديگران به مال يتيم نزديك شوند. لا تَقْرَبُوا ... إِلَّا
3- وقتى ايتام به رشد و تجربهى كافى رسيدند، سلطهى خود را از آنان برداريد. «حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ»
4- نظام اقتصادى جامعهى اسلامى بايد بر اساس قسط باشد. «بِالْقِسْطِ»
5- اگر اجراى عدالت در حدّ اعلى ممكن نيست، لااقلّ در حدّ توان و امكان مراعات كنيد. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
6- هيچيك از دستورات و اوامر و نواهى الهى، فوق طاقت انسان نيست. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
7- بدون قدرت، تكليفى نيست. «لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»
8- عدالت، هم در رفتار و هم در گفتار، يك اصل است. أَوْفُوا الْكَيْلَ ... وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا (در گواهىها، وصيّتها، قضاوتها، صدور حكمها، انتقادها و ستايشها، عدالت را مراعات كنيم.)
9- به پيمانهاى الهى (كه شامل فرمانهاى عقل و وحى و وجدان وفطرت مىشود) وفادار باشيم ( «عهد اللَّه» هم شامل پيمانى است كه خدا با انسان دارد و هم پيمانى كه انسان با خدا مىبندد) «بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا»
10- رابطهى خويشاوندى را بر ضابطهى حقّ و عدل، ترجيح ندهيم. «فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (152)
بعد ذكر فرمايد چهار تكليف ديگر را:
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ: 6- و نزديك مشويد مال يتيم را و در آت تصرف مكنيد، چه اكل مال يتيم يكى از كبائر و موجب عذاب الهى است لقوله: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً». «1» إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ: مگر به فعلى و خصلتى كه نيكوترين چيزى باشد كه در مال او ملاحظه شود مانند حفظ و زيادتى آن به تجارت بيشتر شود، و لكن خود نخوريد و به كسى نبخشيد حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ: تا اينكه دريابد يتيم قوتهاى خود را، يعنى تا حين بلوغ كه آن وقت قوت است و اصح آنكه وقت بلوغ و رشد تسليم مال به او شود و اين مذهب معظم اماميه است. و تخصيص مال يتيم با آنكه حفظ نفس از جميع اموال او واجب است به جهت مبالغه باشد، چه يتيم چون كافل و ناصرى ندارد، مال او در معرض آن است كه اهل ظلم و فسق در آن طمع كنند.
وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ: 7- و وفا كنيد به تمامه كيل را در مكيلات و ترازو را در موزونات به عدل و انصاف، يعنى كمفروشى نكنيد و زياده نگيريد. امر فرموده معطى را به ايفاء حق ذيحق بدون نقصان و صاحب
«1» نساء، آيه 10.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 407
حق را به اخذ حق خود بدون طلب زياده، زيرا نقص يك مكيال و ميزان، موجب قحطى و سختى مؤنه و جور سلطان شود. چنانچه در كافى- حضرت نبوى صلى اللّه عليه و آله در ذيل حديثى فرمايد و لم ينقصوا المكيال و الميزان الّا اخذوا بالسّنين و شدّة المؤنة و جور السّلطان. «1» در ينابيع- بعد از نزول اين آيه بعضى گفتند يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله ما قادر نيستيم در وزن، زبانه ترازوى ما چنان برابر شود كه اصلا ميلى نكند، آيه شريفه نازل شد لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها: ما تكليف نمىكنيم نفسى را مگر آنچه وسعت و طاقت دارد، يعنى اگر تقصيرى در كيل و وزن بدون قصد و عمد واقع شود و شما را عزيمت مراعات عدل باشد، شما را عفو كنيم. در انوار گفته ذكر اين در عقب امر، تنبيه است كه وفاى به حق به غايت متعسر، پس بر شما است سعى و جهد به آنچه وسع و طاقت شما باشد و سواى آن معفو است از شما.
وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا: 8- زمانى كه سخن گوئيد در حكومت يا شهادت، پس راستى كنيد در آن، وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى: و اگرچه مقول له يا مقول عليه يا محكوم له يا محكوم عليه يا مشهود له يا مشهود عليه، صاحب خويشى نزديك باشد. تخصيص قول به ذكر، جهت آنست كه قول در ميان مردم بيشتر از فعل است، و آنكس كه عادت خود را راسخ گرداند كه در قول حيف و ميل نكند، در فعل نيز تجويز نخواهد كرد، و اين از اوامر بليغه است كه با وجود قلت حروف شامل كثرت احكام شود از اقارير و شهادات و وصايا و فتاوى و قضايا و احكام و مذاهب و امر به معروف و نهى از منكر و غير آن. در كافى- حضرت صادق عليه السّلام: قال: اتّقوا اللّه و اعدلوا فانّكم تعيبون على قوم لا يعدلون «2» و قال: العدل احلى من الماء يصيبه الظّمأن ما اوسع العدل اذا عدل فيه و ان قلّ. «3» فرمود:
بترسيد از خدا و عدالت كنيد، زيرا شما عيب دانيد بر كسانى كه عدالت نكنند، پس سزاوار نيست بجا آوريد عملى را كه به آن ملامت مىنمائيد غير را. و نيز
«1» اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب فى عقوبات المعاصى العاجله، حديث اوّل.
«2» اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب الانصاف و العدل، حديث 14.
«3» همان مدرك، حديث 11.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 408
فرمود عدالت شيرينتر است از آبى كه به تشنه رسد. چقدر وسيع است عدل هرگاه عدالت كند كسى در آن اگرچه كم باشد.
وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا: 9- و به عهد خدا كه تاديه احكام شرع و ملازمت عدل است در آن يا به نذريكه نمودهايد وفا كنيد و به نهجى كه از شارع به شما رسيده قيام نمائيد ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ: اين اوامر و نواهى را حق تعالى امر فرموده شما را به آن لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ: به جهت آنكه متذكر شويد و پند بگيريد كه آنچه امر شده بجا آريد و آنچه نهى شده اجتناب كنيد. ابن عباس گويد «1»: اين آيات از محكمات است، نسخ نشده از آنها چيزى در جميع كتب سماويه، و آنها محرماتند بر بنى آدم به تمامه، و اينها ام الكتاب است، هر كه عمل كند داخل بهشت شود، و هر كه ترك كند داخل جهنم شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ إِلاَّ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (152)
ترجمه
و نزديك نشويد مال يتيم را مگر بآن نحو كه بهتر است تا برسد بقوّتش و تمام كنيد پيمانه و ترا زورا بعدالت تكليف نمىكنيم نفسى را مگر بقدر وسعش و چون رأى دهيد پس عدالت كنيد و اگر چه باشد صاحب قرابت و بعهد خدا وفا كنيد اين است كه وصيت كرد شما را بآن باشد كه شما پند گيريد.
تفسير
تصرّف در مال يتيم جائز نيست مگر بر وجهى كه احسن باشد از ترك آن
جلد 2 صفحه 398
مانند حفظ و تنميه و تذكيه آن و حدّ بلوغ در دختر نه سال است و در پسر پانزده سال است مگر آنكه محتلم شود يا برويد بر عانهاش موى خشن قبل از آن و با اين وصف اگر رشيد نباشند نبايد مال آنها را بتصرفشان داد چنانچه در فقيه و تهذيب از حضرت صادق ع نقل نموده كه خروج يتيم از يتيمى باحتلام است و آن مراد از بلوغ اشدّ او است و اگر محتلم شود و احراز رشد او نشده باشد كه سفيه يا ضعيف باشد بايد وليّش مال او را نگاه دارد و در نفحات از امام باقر (ع) نقل نموده كه دختر وقتى شوهر كرد و مدخوله شد با آنكه نه سالش تمام شده بود بايد مال او را بتصرفش داد و اختيارش با خودش است ولى پسر امرش نافذ نيست در معاملاتش و از يتيمى بيرون نمىآيد تا برسد به پانزده سال يا محتلم شود يا برويد مويش پيش از آن و نيز بايد در پيمانه و ترازو مراعات عدالت و تساوى را نمود كه از حق طرف چيزى كاسته نشود البته در حدّ وسع و امكان و آنمقدار از مراعات عدالت و تسويه كه خارج از وسع و متعسّر باشد معفو است و در موقع حكومت يا حكميّت يا شهادت هم بايد عدالت را از دست نداد و حكم بحق و عدل نمود و در اداء شهادت طرفين را بيك چشم نگاه كرد و مزيّتى در اظهار حق براى هيچ يك از مشهود له و عليه قائل نشد اگر چه يكى از طرفين از اقوام و بستگان شخص باشد خلاصه آنكه بايد بكليّه اوامر و عهود الهى در باب قضا و غيره عمل و وفا نمود و اين احكام وصيت و موعظه الهيّه است كه بايد بندگان بآن عمل نمايند و متعظ شوند و در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه اين آيات محكمات كتابند كه چيزى از آنها نسخ نشده و در تمام كتب سماوى بوده و بر تمام بشر حرام است تعدى از آنها و هر كس عمل نمايد بآن داخل بهشت ميشود و هر كس ترك كند داخل آتش ميگردد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَقرَبُوا مالَ اليَتِيمِ إِلاّ بِالَّتِي هِيَ أَحسَنُ حَتّي يَبلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوفُوا الكَيلَ وَ المِيزانَ بِالقِسطِ لا نُكَلِّفُ نَفساً إِلاّ وُسعَها وَ إِذا قُلتُم فَاعدِلُوا وَ لَو كانَ ذا قُربي وَ بِعَهدِ اللّهِ أَوفُوا ذلِكُم وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُم تَذَكَّرُونَ (152)
و نزديك مال يتيم نرويد مگر بطريقي که بهترين طرق باشد تا زماني که برسد بحد رشد و ايفاء كنيد در كيل و وزن زياد نگيريد و كم نفروشيد بعدل داد و ستد كنيد ما نفسي را مكلف نميكنيم مگر بمقدار طاقت و توانايي او و زماني که گفتيد پس بعدل بگوئيد و لو در خويشاوندان خود باشد و بعهد و قرارداد الهي وفا كنيد اينست که خداوند شما را وصيت فرمود براي اينكه متذكر شويد وَ لا تَقرَبُوا مالَ اليَتِيمِ يعني تصرف در مال يتيم نكنيد حتي تصرفات جزئي که مفاد لا تقربوا است مثلا اگر زيد مرد و اولاد صغير دارد و قيّمي براي آنها معين نشده جايز نيست بر احدي وارد خانه شود براي حمل جنازه او حتي كساني که در خانه هستند واجب است فوري از خانه خارج شوند تا نزد مجتهد جامع الشرائط روند و از او اجازه تصرف بگيرند يا قيّم معين كند و باجازه قيّم تصرف كنند و مجتهد و قيم هم تا صرفه صغير نباشد نميتوانند اجازه دهند چه رسد بساير تصرفات.
اشكال- اولا تصرف در مال غير مطلقا جايز نيست وجه اختصاص بيتيم چيست و ثانيا تصرف در مال يتيم حتي بعد از بلوغ و رشد هم جايز نيست زيرا غصب است و حرام.
جواب- مفسرين گفتند وجه اختصاص بيتيم براي اهميت و شدت حرمت است لكن اينکه جواب تمام نيست زيرا آيه در مقام بيان محرمات است و همه اينها حرام است بلكه جواب هر دو اشكال اينست که تصرف در اموال ديگران يا در مال يتيم بعد از بلوغ و رشد مطلقا حرام نيست زيرا باذن صريح يا فحوي يا شاهد
جلد 7 - صفحه 243
حال جايز است تصرف و لو بر مالك نفعي نداشته باشد ولي در مال يتيم مطلقا جايز نيست نه باذن صريح و نه فحوي و نه شاهد حال و آيه مطلق است که هيچگونه تصرفي جايز نيست إِلّا بِالَّتِي هِيَ أَحسَنُ که براي يتيم صرفه داشته باشد آنهم هر كسي نميتواند فقط ولي که جد پدري باشد يا قيم که پدر معين كرده باشد يا منصوب از قبل حاكم شرع باشد، و تعبير بتأنيث الّتي هي دون الذي هو با اينكه قرب مذكر است براي اينست که قرب انحايي دارد جميع انحاء آن حرام است الا انحايي که براي يتيم احسن باشد از حفظ مال و صرف نفقه و كسوه يتيم و برداشت قيّم اگر فقير باشد بمقدار معروف چنانچه ميفرمايد وَ مَن كانَ غَنِيًّا فَليَستَعفِف وَ مَن كانَ فَقِيراً فَليَأكُل بِالمَعرُوفِ نساء آيه 6.
حَتّي يَبلُغَ أَشُدَّهُ شديد بمعني محكم است يعني بالغ در تصرفاتش محكم باشد صلاح و فساد را بفهمد سفيه نباشد رشيد باشد و از براي رشد حدّي معين نشده اشخاص مختلف هستند بسا بمجرد بلوغ رشد هم هست بسا سي سال هم ميرسد و هنوز رشد ندارد.
وَ أَوفُوا الكَيلَ وَ المِيزانَ بِالقِسطِ که يكي از معاصي كبيره بخس در مكيل و موزون است و عمل قوم شعيب بوده و عذاب بر آنها نازل شده بلكه مشتمل بر معاصي بسياري است از اشتغال ذمه و جنبه حق الناسي و عدم جواز تصرف در عوض و امروز معمول بسياري از كسبه هست هم كمفروشي ميكنند، هم زياد ميگيرند بايد بقسط داد و ستد كنند بلكه مستحبّ است زياد بدهد و كم بگيرد و اينکه بخس در مكيل و موزون علاوه از حق اللّه و حق النّاس بركات را هم از مال برميدارد.
لا نُكَلِّفُ نَفساً إِلّا وُسعَها اشاره به اينكه اينکه محرمات مذكور امر مشكل و صعب نيست و تكليف شاقي خداوند بر بندهگان قرار نداده مخصوصا دين مقدس اسلام که دين سمحه سهله است اگر مقايسه كنيد با تكاليف متوجه بر امم سابقه
جلد 7 - صفحه 244
خواهيد فهميد که دين اسلام چقدر سهل و آسان است الّا اينكه بعضي از روي جهالت كار را بر خود مشكل ميكنند در حديث است از حضرت صادق عليه السّلام فرمود
انّ الخوارج ضيقوا علي انفسهم بجهالتهم و انّ الدين اوسع من ذلک
در آيه شريفه ميفرمايد رَبَّنا وَ لا تَحمِل عَلَينا إِصراً كَما حَمَلتَهُ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبلِنا آخر سوره بقره.
وَ إِذا قُلتُم فَاعدِلُوا و زماني که كلامي بگوئيد بعدالت رفتار كنيد بر خلاف حق كلامي از شما صادر نشود مراعات اشخاص را نكنيد آنچه حق است بگوئيد وَ لَو كانَ ذا قُربي و لو پدر و مادر يا برادر و خواهر يا اولاد و احفاد يا ارحام و اقارب باشند در باب حكم و قضاوت بحق حكم كنيد، در باب شهادت بحق شهادت دهيد در باب هدايت و ارشاد بحق ارشاد كنيد، امر بمعروف كنيد، نهي از منكر نمائيد، كلام حق بگوئيد، زخم زبان نزنيد، سعايت و شماتت و نمامي و غيبت نكنيد، بندگان خدا را گمراه نكنيد، بضلالت نيندازيد، سبّ و لعن مؤمن نكنيد فحاشي نكنيد و غير اينها.
اشكال- عدالت در همه جا لازم است چرا عدالت در افعال و اعمال را ذكر نفرموده فقط عدالت در اقوال را بيان نموده.
جواب- چون جملات قبل راجع بحقوق النّاس است لذا عدالت در اقوال هم از اينکه باب است و اگر ذكر افعال و اعمال شده بود فقط جنبه حقوق اللّه را شامل ميشد بعلاوه جمله بعد شامل عدالت در افعال ميشود که فرمود وَ بِعَهدِ اللّهِ أَوفُوا زيرا عهد الهي يكي اينست که اطاعت شيطان نكنيد أَ لَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ وَ أَنِ اعبُدُونِي هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ يس آيه 60 و 61، شامل جميع محرمات و واجبات ميشود. و يكي از اقسام عهد الهي باب نذر و عهد و قسم است که وفاء بآنها واجب و خلف آنها حرام بلكه كفاره دارد
جلد 7 - صفحه 245
و يكي حفظ امانت است و ردّ بصاحبش إِنّا عَرَضنَا الأَمانَةَ عَلَي السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ الجِبالِ فَأَبَينَ أَن يَحمِلنَها وَ أَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَهَا الإِنسانُ احزاب آيه 72، و غير اينها از آيات.
ذلِكُم وَصّاكُم بِهِ لَعَلَّكُم تَذَكَّرُونَ غافل از عهد الهي نشويد و فراموش نكنيد و دائما متذكر باشيد در باب وصاياي الهي و سفارشات او.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 152)
ششم: «هیچ گاه جز به قصد اصلاح نزدیک مال یتیمان نشوید، تا هنگامی که به حدّ بلوغ برسند» (وَ لا تَقرَبُوا مالَ الیتِیمِ إِلّا بِالَّتِی هِیَ أَحسَنُ حَتّی یبلُغَ أَشُدَّهُ).
7- «کم فروشی نکنید و حق پیمانه و وزن را با عدالت ادا کنید» (وَ أَوفُوا الکیلَ وَ المِیزانَ بِالقِسطِ).
و از آنجا که هر قدر انسان دقت در پیمانه و وزن کند باز ممکن است، مختصر کم و زیادی صورت گیرد که سنجش آن با پیمانه ها و ترازوهای معمولی امکان پذیر نیست، به دنبال این جمله اضافه می کند: «هیچ کس را جز به اندازه توانایی تکلیف نمی کنیم» (لا نُکلِّفُ نَفساً إِلّا وُسعَها).
8- «هر گاه به هنگام داوری یا شهادت و یا در مورد دیگر سخنی می گویید عدالت را رعایت کنید و از مسیر حق منحرف نشوید، هر چند در مورد خویشاوندان شما باشد و داوری و شهادت به حق به زیان آنها تمام گردد» (وَ إِذا قُلتُم فَاعدِلُوا وَ لَو کانَ ذا قُربی).
9- «به عهد الهی وفا کنید و آن را نشکنید» (وَ بِعَهدِ اللّهِ أَوفُوا).
منظور از «عهد الهی» همه پیمانهای الهی اعم از پیمانهای «تکوینی» و «تشریعی» و تکالیف الهی و هر گونه عهد و نذر و قسم است.
و باز برای تأکید در پایان این چهار قسمت، می فرماید: «اینها اموری است که
خداوند به شما توصیه می کند، تا متذکر شوید» (ذلِکم وَصّاکم بِهِ لَعَلَّکم تَذَکرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم