آیه 95 سوره انعام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۵۵: سطر ۱۵۵:
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
===برگزیده تفسیر نمونه===
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
 
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه  95)
+
(آیه  95)
  
 
'''شکافنده صبح'''
 
'''شکافنده صبح'''

نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۰۱

مشاهده آیه در سوره

۞ إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ ۖ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<94 آیه 95 سوره انعام 96>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

خداست که (در جوف زمین) دانه و هسته را می‌شکافد، زنده را از مرده و مرده را از زنده پدید می‌آرد، آن (که چنین تواند کرد) خداست، پس به کجا گردانیده می‌شوید (و نسبت خدایی را به آنان که نتوانند می‌دهید).

بی تردید خدا شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بیرون می آورد، و بیرون آورنده مرده از زنده است؛ این است خدا، پس چگونه [از حق] منصرفتان می کنند؟

خدا شكافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مى‌آورد. چنين است خداى شما؛ پس چگونه [از حق‌] منحرف مى‌شويد؟

خداست كه دانه و هسته را مى‌شكافد، و زنده را از مرده بيرون مى‌آورد و مرده را از زنده بيرون مى‌آورد. اين است خداى يكتا. پس، چگونه از حق منحرفتان مى‌كنند؟

خداوند، شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده خارج می‌سازد، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؛ این است خدای شما! پس چگونه از حقّ منحرف می‌شوید؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed Allah is the splitter of the grain and the pit. He brings forth the living from the dead and He brings forth the dead from the living. That is Allah! Then where do you stray?

Surely Allah causes the grain and the stone to germinate; He brings forth the living from the dead and He is the bringer forth of the dead from the living; that is Allah! how are you then turned away.

Lo! Allah (it is) Who splitteth the grain of corn and the date-stone (for sprouting). He bringeth forth the living from the dead, and is the bringer-forth of the dead from the living. Such is Allah. How then are ye perverted?

It is Allah Who causeth the seed-grain and the date-stone to split and sprout. He causeth the living to issue from the dead, and He is the one to cause the dead to issue from the living. That is Allah: then how are ye deluded away from the truth?

معانی کلمات آیه

فالق: فلق (بر وزن خلق) شكافتن. فالق: شكافنده.

حب: دانه.

نوى: نواة: هسته. جمع آن نوى است.

تؤفكون: افك: ساخته و برگرداندن چيزى از حقيقتش. «فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ» به كجا برگردانده مى شويد (به كجا برمى گرديد).[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‌ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ «95»

همانا خداوند، شكافنده‌ى دانه و هسته است، زنده را از مرده بيرون مى‌آورد و بيرون آورنده‌ى مرده از زنده است. آن است خداوند شما، پس چگونه (از حقّ) منحرف مى‌شويد؟

نکته ها

«فالِقُ» از «فلق» به معناى شكافتن است. «حب» و «حبه»، به دانه‌هاى خوراكى و غذايى مثل گندم و جو گفته مى‌شود. «نوى» به معناى هسته است.

از علف بى‌جان، حيوان جاندار و از حيوان جاندار، شير بى‌جان پديد مى‌آيد. از هسته بى‌جان، درخت زنده، و از درخت رشديافته، هسته‌ى بى‌جان خارج مى‌شود.

يكى از مصاديق آيه به گفته روايات آن است كه گاهى از انسان‌هاى بى‌ايمان، افراد مؤمن‌

جلد 2 - صفحه 514

پديد مى‌آيد و از انسان‌هاى با ايمان، گاهى فرزندان كافر به وجود مى‌آيد. «1» «يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ»

پیام ها

1- كاشتن دانه و هسته، كار انسان است، ولى شكافتن و روياندن، كار خداست. «إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‌»

2- دقّت در آثار طبيعى، از بهترين راه‌هاى خداشناسى است. فالِقُ الْحَبِ‌ ... مُخْرِجُ الْمَيِّتِ‌ ... ذلِكُمُ اللَّهُ‌

3- رزق و روزى انسان، از راه همين دانه‌ها و بذرهاست كه خداوند رويانيده است، پس به سراغ چه كسى مى‌رويم؟ «فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»


«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 2، ص 5.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‌ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ (95)

بعد از آن مجددا عود كلام به احتجاج مشركين به عجائب و لطائف تدبير مى‌فرمايد:

إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‌: بدرستى كه خداى تعالى شكافنده تخم زراعت است تا از آن برويد، و شكافنده دانه اشجار است تا از آن نهال برآيد.

تخصيص اين دو از ميان همه مقدورات به جهت آنست كه همه مى‌دانند كه اين مقدور غير ذات سبحانى نيست «حبّ» دانه بى‌استخوان و «نوى» دانه يا هسته است‌ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ‌: بيرون مى‌آورد زنده، يعنى نبات و اشجار تر و تازه را كه به نشو و نما حياتى دارند از مرده‌اى كه تخم و دانه خشك است. يا بيرون آورد ولد را از رحم و مرغ را از بيضه. و يا مؤمن را از كافر و عاقل را از جاهل‌ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِ‌: و بيرون آورنده است مرده را مانند تخم و

«1» بحار الانوار، جلد 7، صفحه 110، حديث 41- جامع الاخبار صدوق، باب 139، حديث دوّم.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 335

نطفه را از زنده كه نبات و آدمى و مرغ است.

بيان- در تفسير «حب و نوى» وجوهى است:

1- در كافى، حضرت صادق عليه السّلام در ذيل حديث طينت فرمايد:

«حبّ» طينت مؤمنين است؛ القا فرمايد خدا بر آنها محبتش را. و «نوى» طينت كافرين است. آن كسانى كه دور شدند از تمام خير. و ناميده شده نوى به جهت دورى از تمام خيرات. فرمود: خداى تعالى بيرون مى‌آورد زنده را از مرده و خارج كننده است مرده را از زنده. پس حىّ مؤمنى است كه خارج مى‌كند طينت او را از طينت كافر، و مرده‌اى كه خارج مى‌شود از زنده، كافرى است كه خارج مى‌شود از مؤمن. «1» 2- على بن ابراهيم فرمايد «حبّ» آنچه دوست دارد او را و «نوى» آنچه دور شود از حقّ. «2» 3- فرمود «فالق الحب» يعنى شكافنده علم از ائمه و «نوى» آنچه بعيد است.

4- عياشى- روايت كند از حضرت صادق عليه السّلام «حبّ» مؤمن است و اينست فرمايش الهى «و القيت عليك محبّة منّى» و «نوى» كافر كه دور است از حق، پس قبول نكند او را. «3» ذلِكُمُ اللَّهُ‌: پس اين زنده كننده و ميراننده ذات ذو الجلال اللّه تعالى است كه مستحق عبادت است‌ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ‌: پس از كجا برمى‌گردانيد و وارونه كنيد امر را كه عبادت او را گذاشته به پرستش غير حضرت او اشتغال مى‌نمائيد. و با وجود اين ادله ظاهره، به سوى باطل مى‌رويد. آيا تدبر و تفكر نمى‌كنيد تا عالم شويد كه سزاوار نيست شريك قرار دهيد در پرستش و عبادت منعمى كه انعام فرموده بر شما به شكافتن دانه و هسته و بيرون آوردن زرع از دانه و درخت از هسته، و حال آنكه شكر منعم، عقلى و برهان بر آن حاكم است.

«1» اصول كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 5، حديث 7.

«2» تفسير قمىّ، جلد اوّل، صفحه 211.

«3» تفسير عياشى، جلد اوّل، صفحه 370، حديث 65.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 336


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‌ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ (95)

ترجمه‌

بدرستيكه خدا شكافنده دانه و هسته است بيرون ميآورد زنده را از مرده و بيرون آورنده مرده است از زنده اين خداى شما است پس بكجا رو گردانده ميشويد.

تفسير

خداوند حبّه و هسته را در زير زمين بدست قدرت خود ميشكافد و از يكى نباتات و از ديگرى اشجار بوجود ميآورد و موجبات تعيّش و تفكّه بندگانرا برحمت واسعه خود فراهم ميفرمايد پس زنده را كه گياه و اشجار ناميه است از مرده كه دانه و هسته است بوجود آورده چنانچه حيوان را از نطفه بى‌روح خلق فرموده و پس از سير طبيعى باز دانه و هسته را از نبات و اشجار استخراج فرموده و بى‌روح را از داراى روح نباتى توليد نموده است پس چگونه ميشود از چنين قادر منعم مهربانى بغير او رو گردان شد و بساحت ديگرى توجه نمود در كافى از حضرت صادق (ع) در حديث طينت نقل نموده كه حبّ طينت مؤمن است كه خداوند القاء محبت باو فرموده است و نوى طينت كافر است كه دور از هر خيرى است و اين وجه تسميه نوى است و خداوند بيرون ميآورد حىّ را كه آن مؤمن است از ميّت كه كافر است و بعكس يعنى طينت هر يك را از ديگرى پس از كافر مؤمن بوجود مى‌آيد و از مؤمن كافر و قريب باين مضمون را عيّاشى ره نيز از آنحضرت در تفسير حبّ و نوى نقل نموده است و قمّى نيز فرموده و در روايت عيّاشى براى تفسير حبّ بمؤمن استشهاد فرموده است بقول خداوند فالقيت عليك محبّة منّى كه از آن معلوم ميشود مراد از القاء محبت در روايت كافى هم اشاره باين شاهد است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ اللّه‌َ فالِق‌ُ الحَب‌ِّ وَ النَّوي‌ يُخرِج‌ُ الحَي‌َّ مِن‌َ المَيِّت‌ِ وَ مُخرِج‌ُ المَيِّت‌ِ مِن‌َ الحَي‌ِّ ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ فَأَنّي‌ تُؤفَكُون‌َ (95)

محقّقا خداوند شكافنده‌ دانه‌ و هسته‌ ‌است‌ بيرون‌ ميآورد زنده‌ ‌را‌ ‌از‌ مرده‌ و بيرون‌ آورنده‌ ‌است‌ مرده‌ ‌را‌ ‌از‌ زنده‌ اينست‌ خداي‌ ‌شما‌ ‌پس‌ ‌براي‌ چه‌ دروغ‌ ميبنديد إِن‌َّ اللّه‌َ فالِق‌ُ الحَب‌ِّ وَ النَّوي‌ فلق‌ بمعني‌ شكافتن‌ ‌است‌ چنانچه‌ سفيده‌ صبح‌ ‌را‌ فلق‌ گويند ‌که‌ ظلمت‌ شب‌ شكافته‌ ميشود يك‌ چيزي‌ ‌را‌ ‌که‌ داراي‌ يك‌ ظاهر و روپوشي‌ ‌باشد‌ و ‌در‌ مغز ‌آن‌ و باطن‌ ‌آن‌ چيزي‌ مستور ‌باشد‌ ‌اگر‌ روپوش‌ ‌را‌ بشكافند و آنچه‌ ‌در‌ باطن‌ ‌او‌ ‌است‌ بيرون‌ آورند ‌اينکه‌ ‌را‌ فلق‌ ميگويند مثل‌ بيضه‌ ‌که‌ ‌در‌ وسط ‌او‌ فرخ‌ ‌است‌ و هسته‌ ‌که‌ ‌در‌ ميان‌ ‌آن‌ مغزه‌ ‌است‌، و حب‌ّ جمع‌ حبّة ‌است‌ بمعني‌ دانه‌ مثل‌ حنطه‌ و شعير و ارزن‌ و ساير حبوبات‌ و نوي‌ جمع‌ نواة ‌است‌ مثل‌ هسته‌ خرما و شفتالو و ساير هسته‌ها خداوند ‌اينکه‌ دانه‌ها و هسته‌ها ‌را‌ زير زمين‌ ميشكافد

جلد 7 - صفحه 145

و ‌از‌ وسط ‌آنها‌ زرع‌ و اشجار خارج‌ ميكند يُخرِج‌ُ الحَي‌َّ مِن‌َ المَيِّت‌ِ وَ مُخرِج‌ُ المَيِّت‌ِ مِن‌َ الحَي‌ِّ نوع‌ مفسرين‌ تفسير نمودند ميت‌ ‌را‌ بهسته‌ و دانه‌ ‌که‌ يك‌ جمادي‌ بيش‌ نيست‌ و ‌از‌ ‌آنها‌ زرع‌ و شجر خارج‌ ميشود و ‌از‌ زرع‌ و شجر دانه‌ و هسته‌ بيرون‌ ميآيد لكن‌ ‌اينکه‌ تفسير بنظر تمام‌ نيست‌ ‌از‌ دو جهت‌ يكي‌ آنكه‌ جمله‌ اولي‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌ دلالت‌ داشت‌ ‌اينکه‌ موجب‌ تكرار ميشود، ديگر آنكه‌ حبه‌ و هسته‌ ‌تا‌ مادامي‌ ‌که‌ فاسد نشده‌ ‌آن‌ حيات‌ نباتي‌ ‌که‌ زرع‌ و شجر دارد داراست‌ و ‌اگر‌ فاسد شد ديگر زرع‌ و شجري‌ ‌از‌ ‌او‌ خارج‌ نميشود بلكه‌ مراد چنانچه‌ ‌از‌ آيات‌ و اخبار بسياري‌ استفاده‌ ميشود مراد حيات‌ ايماني‌ ‌است‌ و موت‌ كفر چنانچه‌ ميفرمايد يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا استَجِيبُوا لِلّه‌ِ وَ لِلرَّسُول‌ِ إِذا دَعاكُم‌ لِما يُحيِيكُم‌ انفال‌ ‌آيه‌ 24، أَ وَ مَن‌ كان‌َ مَيتاً فَأَحيَيناه‌ُ وَ جَعَلنا لَه‌ُ نُوراً يَمشِي‌ بِه‌ِ فِي‌ النّاس‌ِ انعام‌ 122، و ‌در‌ اخبار بسياري‌ ‌از‌ كافي‌ و عياشي‌ و نهج‌ البيان‌ و ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر و حضرت‌ صادق‌ عليهما السّلام‌ تفسير فرمودند الحي‌ المؤمن‌ و الميت‌ الكافر، ‌از‌ نطفه‌ مؤمن‌ كافر خارج‌ ميشود و ‌از‌ كافر مؤمن‌، و نكته‌ اينكه‌ ‌در‌ اول‌ بفعل‌ مستقبل‌ و ‌در‌ دوم‌ باسم‌ فاعل‌ تعبير فرموده‌ ‌به‌ اينكه‌ مؤمن‌ ‌از‌ كافر خارج‌ شود بتوفيق‌ و عنايت‌ الهي‌ ‌است‌ و كافر ‌از‌ مؤمن‌ خارج‌ شود بسوء اختيار ‌خود‌ ‌است‌ ذلِكُم‌ُ اللّه‌ُ ‌غير‌ ‌از‌ ‌او‌ احدي‌ قدرت‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ امور ندارد فَأَنّي‌ تُؤفَكُون‌َ و نسبت‌ ‌اينکه‌ امور ‌را‌ بغير ‌خدا‌ ‌از‌ اسباب‌ و معدات‌ و كواكب‌ و طبيعت‌ ميدهند ‌که‌ ‌اينکه‌ دروغ‌ محض‌ و افتراء بخداوند ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 95)

شکافنده صبح

بار دیگر روی سخن را به مشرکان کرده و دلایل توحید را در ضمن عبارات جالب و نمونه های زنده ای از اسرار مشرکان و نظام آفرینش و شگفتیهای خلقت، شرح می دهد.

در این آیه، به سه قسمت از این شگفتیها که در زمین است اشاره شده، نخست می گوید: «خداوند شکافنده دانه و هسته است» (إِنَّ اللّهَ فالِقُ الحَبِّ وَ النَّوی).

جالب این که دانه و هسته گیاهان غالبا بسیار محکمند، یک نگاه به هسته خرما و میوه هایی مانند هلو و شفتالو و دانه های محکم بعضی از حبوبات نشان می دهد که چگونه آن نطفه حیاتی که در حقیقت نهال و درخت کوچکی است در دژی فوق العاده محکم محاصره شده است، ولی دستگاه آفرینش آنچنان خاصیت تسلیم و نرمش به این دژ نفوذ ناپذیر، و آنچنان قدرت و نیرو به آن جوانه بسیار لطیف و ظریفی که در درون هسته و دانه پرورش می یابد، می دهد که بتواند دیواره آن را بشکافد و از میان آن قد برافرازد.

به راستی این حادثه در جهان گیاهان حادثه شگرفی است که قرآن به عنوان یک نشانه توحید انگشت روی آن گذاشته است.

سپس می گوید: «موجود زنده را از مرده بیرون می فرستد، و موجودات مرده را از زنده» (یخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیتِ وَ مُخرِجُ المَیتِ مِنَ الحَیِّ).

و این یک نظام دائمی و عمومی در جهان آفرینش است مسأله حیات و زندگی موجودات زنده از پیچیدهترین مسائلی است که هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است پرده از روی اسرار آن بردارد و به مخفیگاه آن گام بگذارد که چگونه عناصر طبیعی و مواد آلی با یک جهش عظیم، تبدیل به یک موجود زنده می شوند.

لذا می بینیم قرآن برای اثبات وجود خدا بارها روی این مسأله تکیه کرده است، و پیامبران بزرگی همچون ابراهیم و موسی در برابر گردنکشانی همچون نمرود و فرعون، به وسیله پدیده حیات و حکایت آن از وجود مبدء قادر و حکیم جهان استدلال می کردند.

و در پایان آیه به عنوان تأکید و تحکیم مطلب می فرماید: «این است خدای شما و این است آثار قدرت و علم بی پایان او، با این حال چگونه از حق منحرف، و به راه باطل کشانده می شوید» (ذلِکمُ اللّهُ فَأَنّی تُؤفَکونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع