آیه 141 سوره نساء: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۶۷: | سطر ۱۶۷: | ||
'''صفات منافقان''' | '''صفات منافقان''' | ||
+ | |||
این آیه و آیات بعد قسمتی دیگر از صفات منافقان و اندیشه های پریشان آنها را بازگو می کند، می گوید: «منافقان کسانی هستند که همیشه می خواهند از هر پیشامدی به نفع خود بهره برداری کنند، اگر پیروزی نصیب شما شود فورا خود را در صف مؤمنان جا زده، می گویند آیا ما با شما نبودیم و آیا کمکهای ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزی شما نبود! بنابراین، ما هم در تمام این موفقیتها و نتایج معنوی و مادی آن شریک و سهیمیم» (الَّذِینَ یتَرَبَّصُونَ بِکم فَإِن کانَ لَکم فَتحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَم نَکن مَعَکم). | این آیه و آیات بعد قسمتی دیگر از صفات منافقان و اندیشه های پریشان آنها را بازگو می کند، می گوید: «منافقان کسانی هستند که همیشه می خواهند از هر پیشامدی به نفع خود بهره برداری کنند، اگر پیروزی نصیب شما شود فورا خود را در صف مؤمنان جا زده، می گویند آیا ما با شما نبودیم و آیا کمکهای ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزی شما نبود! بنابراین، ما هم در تمام این موفقیتها و نتایج معنوی و مادی آن شریک و سهیمیم» (الَّذِینَ یتَرَبَّصُونَ بِکم فَإِن کانَ لَکم فَتحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَم نَکن مَعَکم). | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۵۶
<<140 | آیه 141 سوره نساء | 142>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
منافقان آنانی هستند که نگران و مراقب حال شمایند، چنانچه برای شما فتح و ظفری پیش آید (برای اخذ غنیمت) گویند: نه آخر ما با شما بودیم؟! و اگر کافران را فتح و بهرهای رسد به آنها گویند: نه ما شما را به اسرار مسلمانان آگاه کردیم و شما را از آسیب مؤمنان نگهداری نمودیم؟! پس خدا فردای قیامت میان شما و آنان حکم کند، و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.
آنان که همواره حوادثی را برای شما انتظار می برند، اگر از سوی خدا برایتان فتح و پیروزی رسد، می گویند: مگر ما با شما [در میدان جنگ] نبودیم؟ [پس سهم ما را از غنایم جنگی بپردازید.] و اگر برای کافران بهره ای اندک [از غلبه و پیروزی] باشد، به آنان می گویند: آیا [ما که در میان ارتش اسلام بودیم] بر شما چیره و مسلّط نبودیم؟ [ولی دیدید که ازضربه زدن به شما خودداری کردیم] و شما را [ازآسیب و زیان مؤمنان] مانع می شدیم [پس سهم غنیمت ما را بدهید.] خدا روز قیامت میان شما داوری می کند؛ و خدا هرگز هیچ راه سلطه ای به سود کافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است.
همانان كه مترصّد شمايند؛ پس اگر از جانب خدا به شما فتحى برسد، مىگويند: «مگر ما با شما نبوديم؟» و اگر براى كافران نصيبى باشد، مىگويند: «مگر ما بر شما تسلّط نداشتيم و شما را از [ورود در جمع ]مؤمنان باز نمىداشتيم؟» پس خداوند، روز قيامت ميان شما داورى مىكند؛ و خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطى] قرار نداده است.
كسانى كه همواره مواظب شما هستند. پس اگر از جانب خدا فتحى نصيبتان شود، مىگويند: مگر ما همراه شما نبوديم؟ و اگر پيروزى نصيب كافران شود، مىگويند: آيا نه چنان بود كه بر شما غلبه يافته بوديم و مؤمنان را از آسيب رساندن به شما بازداشتيم؟ در روز قيامت خدا ميان شما حكم مىكند و او هرگز براى كافران به زيان مسلمانان راهى نگشوده است.
منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهرهای نصیب کافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمیکردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری میکند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يتربصون: ربص (بر وزن شرف) و تربص: انتظار كشيدن. «يتربصون»: انتظار مى كشند.
نستحوذ: حوذ: به سرعت راندن و احاطه. استحواذ: تسلط و غلبه، كه لازمه راندن است. أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ: آيا غلبه نكرديم بر شما؟[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
اين آيه درباره عبدالله بن ابى رئيس منافقين و ياران او نازل گرديد كه در غزوه احد با رسول خدا صلى الله عليه و آله شركت نكردند و مترصد بودند كه هر وقتى پيامبر بر كفار در جنگ پيروز مىگرديد به مسلمين مى گفتند: (الم نكن معكم؛ آيا ما با شما نبوديم؟) و هرگاه كفار پيروز ميشدند به كفار مىگفتند: (الم نستحوذ عليكم؛ آيا ما شما را از اسرار مسلمين آگاه نساختيم؟) سپس خداوند فرمود: «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ».[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا «141»
(منافقان) كسانىاند كه پيوسته (از سر بدخواهى) مراقب شما هستند تا اگر از سوى خدا براى شما پيروزى باشد، گويند: آيا ما با شما نبوديم؟
(پس بايد در افتخارات و غنائم شريك شويم) اگر براى كفّار بهرهاى (از پيروزى) بود، (به كفّار) گويند: آيا ما مشوّق شما (براى جنگ با مسلمانان) و بازدارنده شما از گزند آنان و عدم تسليم در برابر) مؤمنان نبوديم؟ پس خداوند روز قيامت، ميان شما داورى خواهد كرد. و خداوند هرگز راهى براى سلطهى كفّار بر مسلمانان قرار نداده است.
نکته ها
قرآن، از پيروزى مسلمانان با كلمهى «فَتْحٌ» و پيروزى كفّار با واژهى «نَصِيبٌ» شايد به اين جهت تعبير كرده است كه بفهماند رونق كفر، زودگذر است و فرجام نيك و پيروزى واقعى، با حقّ است.
«نَسْتَحْوِذْ» از ريشهى «حوذ» به معناى عقبِ ران آمده است. زيرا شتربان براى سوق و حركت دادن شتر، به آن قسمت ضربه مىزند و در اينجا مراد، تشويق كفّار به جنگ عليه مسلمانان است.
فقها در مسائل مختلف فقهى، براى اثبات عدم تسلّط كفّار بر مؤمنان، به جملهى «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ» استناد مىكنند. البتّه رفت و آمد و كسب اطلاع و آموزش ديدن و تبادل فرهنگى و اقتصادى، اگر سبب سلطه كفّار و ذلّت مؤمنان نباشد مانعى ندارد. چون در روايات مىخوانيم: آموزش ببينيد، گرچه به قيمت مسافرت به كشور چين باشد. و يا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كافر اسيرى، ده مسلمان را آموزش دهد او را آزاد مىكنم. و در زمان
جلد 2 - صفحه 191
معصومين عليهم السلام معاملات ميان مسلمانان و ديگران انجام مىشده است.
پیام ها
1- منافقان فرصتطلبند واز هر پيشامدى به سود خود بهره مىگيرند. يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ ...
2- منافقان، جاسوسان كفّار و مشوّق آنان براى جنگ با مسلمانانند. «نَسْتَحْوِذْ»
3- روز قيامت، با داورى به حقّ خدا، همهى نيرنگها و نفاقها آشكار مىشود. «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ»
4- مؤمنان، حقِ پذيرفتن سلطه كافران را ندارند، و سلطهپذيرى نشانه نداشتن ايمان واقعى است. «لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»
5- بايد كارى كرد كه كفّار از سلطه بر مؤمنان براى هميشه مأيوس باشند. لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ ...
6- هر طرح، عهد نامه، رفت و آمد و قراردادى كه راه نفوذ كفّار بر مسلمانان را باز كند حرام است. پس مسلمانان بايد در تمام جهات سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى از استقلال كامل برخوردار باشند. لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً (141)
بعد از آن در وصف منافقان و كافران مىفرمايد:
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ: اهل كفر و نفاق آن كسانيند كه انتظار مىبرند به شما، فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ: پس آنها كه منتظر وقوع نكبتند به شما، اگر واقع شود شما را فتحى و نصرتى از جانب خدا، قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ: گفتند منافقان مر شما را: آيا نبوديم با شما، و مددكارى و مساعدت نكرديم شما را.
پس سهم و قسمت ما را از غنيمت بدهيد. به اين تدليس، شريك در غنائم شوند. وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ: و اگر به عكس باشد مر كافران را بهرهاى از حرب كه غلبه بر مؤمنان باشد، قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ: گفتند به كفار، آيا ما غالب و مستولى نبوديم بر شما و نمىتوانستيم شما را بكشيم، يعنى قدرت بر قتل شما داشتيم، اما دست باز كشيده، شما را باقى گذارديم. وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ: و ممنوع ساختيم شما را از مؤمنان به آنكه سستى كرديم در نصرت آنها و سخنان گفتيم كه شكسته دل شدند تا شما غالب شديد. پس ما را در غنائم خود شريك گردانيد. فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ: پس خداى تعالى حكم فرمايد ميان شما، مؤمنان و كافران در روز قيامت كه غير از ذات اقدس الهى كسى را دعوى حكومت نباشد، يعنى اگر در دنيا كفار را با مؤمنان دستى بوده باشد از قتل و قهر و نهب و اسر و غير آن از وجوه غلبه، اما در آخرت ايشان را آن غلبه نباشد. وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ: و هرگز قرار ندهد خدا مر
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 615
كفار را، عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا: بر مؤمنان در روز قيامت حجتى كه بدان ايشان را ملزم سازند، و يا در دنيا ندهد ايشان را بر مؤمنان دستى، به اين معنى كه در حجت بر ايشان غالب شوند. و اصح آنست كه اين در روز قيامت باشد، چنانچه مروى از على عليه السّلام و منقول از ابن عباس است. و بنابر آنكه در دنيا باشد، جبائى گفته: مىشايد كه مراد به غلبه در قوه باشد، زيرا غلبه كفار از فعل خدا نيست، چه حق سبحانه فاعل قبيح نخواهد بود به خلاف غلبه و قوه اهل ايمان كه به تأييد الهى است.
تبصره: آيه شريفه دليل است بر آنكه جايز نيست در شريعت اسلام، كفار را اعم از يهود و نصارى و مجوس و غيره از ساير ملل و نحل، متصدى و كارگزار امور مسلمانان گردند، زيرا اين سلطه است و جايز نخواهد بود، و حق تعالى كفار را بر مؤمنين سلطه قرار نداده. و اما آنچه در شريعت وارد شده از اجير شدن مسلمان براى كافر، مخالف آيه: وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا نيست، زيرا در صورت اشاره، كافر، سلطه و سلطنت بر مؤمن پيدا ننمايد، بلكه سلطه بر فعل مسلمان پيدا كند، و منافات نيست بين آنكه سلطهاى بر فعل مسلمان پيدا كند، لكن سلطهاى بر نفس مسلمان نخواهد داشت به مفاد آيه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَ إِنْ كانَ لِلْكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً (141)
ترجمه
آنكسانيكه انتظار ميبرند بشما پس اگر باشد مر شما را فتحى از نزد خدا گويند آيا نبوديم ما با شما و اگر باشد مر كافرانرا بهره گويند آيا غالب نشديم ما بر رأى شما و باز نداشتيم شما را از تعرض مؤمنان پس خدا حكم مىكند ميان شما روز قيامت و هرگز قرار نميدهد خدا از براى كافران بر مؤمنان راهى.
تفسير
اهل نفاق منتظر بودند كه اگر مسلمانان فتح نمايند بآنها بگويند ما داخل در سواد لشكر شما بوديم بايد سهم ما را از غنيمت بدهيد و اگر غلبه با كفار باشد بآنها بگويند ما شما را دلدارى داديم و اراده شما را قوى نموديم در مخالفت با اهل ايمان و ثبات قدم در كفر تا آنكه از تزلزل خاطر بيرون آمديد و غالب شد اراده مخالفت با آنها در شما بر اراده موافقت و باز داشتيم شما را از متابعت آنها يا از آنكه مرعوب و مقهور آنها شويد و آنها را از شما ترسانديم و ديدهبان شما بوديم در ميان آنها پس سهم ما را از غنيمتى كه بدست آورديد بايد بدهيد اگر چه واقعا فتح نكرده و حقيقتا غالب نشده بودند چون بهره اخروى نبرده فقط متاع فانى دنيوى بوده آنهم در مقابل و بال باقى اخروى و خدا حكم ميكند ميان اهل ايمان و آنانكه با آنها نفاق نمودند در روز قيامت بحق و آنانرا بسزاى اعمالشان ميرساند و قرار نداده است خدا از براى كافران بر مؤمنان راهى را در حجّت اگر چه غالب شوند بر آنها بقوّت و در عيون از حضرت رضا (ع) روايت نموده است كه مراد از راه در اين آيه حجت است چون خداوند اخبار فرموده است از قتل كفار انبيا را بغير حق با آنكه راهى نداشتند بر آنها از طريق حجت دروغ گفتند كسانيكه قائل شدند بآنكه حسين بن على (ع) كشته نشده است و بآسمان عروج فرموده و حنظلة بن اسعد شامى را خداوند بصورت او در آورده و احتجاج باين آيه نمودهاند و آنها كافر شدند براى تكذيبشان فرموده پيغمبر (ص) را كه اخبار از شهادت او فرمود بخدا قسم آنحضرت كشته شد و كسيكه بهتر از او بود مانند امير المؤمنين و حسن بن على
جلد 2 صفحه 142
عليها السلام و هيچ يك از ما نيست مگر آنكه بشهادت خواهد رسيد منهم بخدا قسم بحيله آن حيلهگر كشته مىشوم ميدانم اين امر را بعهديكه معهود است از پيغمبر خدا با من كه جبرئيل بآنحضرت خبر داده است و اين فرمايش را در جواب كسى فرمود كه نقل نمود عقيده بعضى از اهل كوفه را بآنچه ذكر شد و استدلال آنها را باين آيه بر آنكه مؤمن مغلوب كافر نميشود و اللّه اعلم و از اين روايت معلوم ميشود اخبار پيغمبر (ص) از شهادت امام حسين (ع) در صدر اسلام ضرورى بوده كه منكر آنرا امام كافر خوانده است و ممكن است مراد نفى جعل حكم ظاهرى اعم از تكليفى و وضعى باشد يعنى خداوند مقرر نداشته است حكمى را كه موجب استيلاء كفار بر مسلمين باشد لذا فقهاء رضوان اللّه عليهم بذيل اين آيه در ابواب فقهيه در اين قبيل موارد تمسك فرمودهاند ولى انصاف آنستكه مناسب با حكومت الهى در روز قيامت همان حجت است كه در مقام فصل خصومت و حكم ميان دو طرف اقامه ميشود و اراده اعم از حجت و حكم ظاهرى خلاف ظاهر است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُم فَإِن كانَ لَكُم فَتحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَم نَكُن مَعَكُم وَ إِن كانَ لِلكافِرِينَ نَصِيبٌ قالُوا أَ لَم نَستَحوِذ عَلَيكُم وَ نَمنَعكُم مِنَ المُؤمِنِينَ فَاللّهُ يَحكُمُ بَينَكُم يَومَ القِيامَةِ وَ لَن يَجعَلَ اللّهُ لِلكافِرِينَ عَلَي المُؤمِنِينَ سَبِيلاً (141)
منافقين كساني هستند که انتظار ميكشند ببينند كار شما با كفار در جهاد بكجا ميكشد اگر فتح و ظفر نصيب شما شد ميگويند مگر ما هم با شما نبوديم و در غنائم و فوائد بايد با شما شريك باشيم و اگر براي كفار نصيبي از فتح باشد بآنها ميگويند مگر ما نبوديم که اطراف شما را داشتيم و نميگذارديم مؤمنين بر شما غالب شوند پس بدانند که خداوند بين آنها در قيامت حكم خواهد فرمود و هرگز خدا براي كفار سبيلي و راهي بر مؤمنين قرار نداده.
الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُم منافق كسي را گويند که دو رو باشد نزد مؤمنين اظهار ايمان ميكند و بظاهر ايمان عمل ميكند مثل نماز و روزه و حج و امثال اينها و نزد كفار اظهار كفر ميكند و آنها را خبر ميكنند از مقاصد مؤمنين و اينها بين و بين مشي ميكنند و انتظار ميكشند ببينند كار اسلام و كفر بكجا ميكشد اگر
جلد 6 - صفحه 245
اسلام پيشرفت كرد اينها هم جزو مسلمين هستند و از منافع اسلام بهرهمند ميشوند و اگر كفر پيشرفت كند با آنها شركت ميكنند لذا ميفرمايد فَإِن كانَ لَكُم فَتحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَم نَكُن مَعَكُم و تعبير بمن اللّه براي اينست که فتوحات اسلامي تمام بنصرت الهي است و الّا با قلّة مسلمين و فقر آنها و كمي اسلحه آنها تا اعانت و كمك الهي و فرستادن ملائكه براي اعانت آنها نباشد ممكن نيست پيشرفت آنها وَ إِن كانَ لِلكافِرِينَ نَصِيبٌ تعبير بنصيب براي اينست که في الجمله دولتي از آنها ظاهر شود و الّا غلبه و فتح براي آنها نيست و خداوند آنها را منكوب و مغلوب ميفرمايد حسب الوعده که بمؤمنين داده در آيات بسياري چنانچه قبلا بيان شده قالُوا أَ لَم نَستَحوِذ عَلَيكُم استحوذ از ماده حوذ بمعني غلبه و استعلاء و از اينکه باب است قوله تعالي استَحوَذَ عَلَيهِمُ الشَّيطانُ مجادله آيه 19، يعني استعلاء پيدا كرد بر آنها و در اينجا مراد اينکه است که اطراف شما را داشتيم و نميگذارديم که مسلمين شما را بقتل برسانند وَ نَمنَعكُم مِنَ المُؤمِنِينَ يعني مانع شديم از مؤمنين که بر شما غالب شوند، و از اينکه آيه استفاده ميشود که وجود منافقين در ميدان حرب جز ضرر بر اسلام و مسلمين نفعي ندارد اعانت مسلمين نميكنند و از منافع آنها بهرهمند ميشوند و اگر ضرري بمسلمين وارد شد از خود دفع ميكنند و با كفار سازش ميكنند لذا عقوبت آنها فرداي قيامت از تمام كفار سختتر است از اينکه جهت ميفرمايد فَاللّهُ يَحكُمُ بَينَكُم يَومَ القِيامَةِ مؤمن و كافر و منافق هر كدام بسزاي خود خواهند رسيد در محكمه عدل الهي.
وَ لَن يَجعَلَ اللّهُ لِلكافِرِينَ عَلَي المُؤمِنِينَ سَبِيلًا بعضي گفتند سبيل بمعني حجة است يعني كفار حجتي بر مؤمنين ندارند و بعضي گفتند مراد يوم القيمة است که راهي پيدا نميكنند و عذري براي آنها نيست نسبت بمؤمنين و بعضي مراد غلبه كفار است بر مؤمنين و تمام اينکه اقوال مدركي ندارد و آنچه مستفاد از ظاهر آيه
جلد 6 - صفحه 246
است که نكره در سياق نفي افاده عموم دارد مطلق سبيل را ميگيرد لكن مفاد جعل جعل تكويني نيست زيرا هم مخالف حسّ است بسا كفار غلبه پيدا ميكنند و مخالف با نفس آيه است که ميفرمايد وَ إِن كانَ لِلكافِرِينَ نَصِيبٌ بل المراد جعل تشريعي است که هيچ گونه حقّي خداوند بكفار نداده نه در دنيا و نه در آخرت و هر چه ظلم و اذيت نسبت بمؤمنين نمودند مسئول و معاقب خواهند بود هم عقوبات دنيوي و هم اخروي.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 141)
صفات منافقان
این آیه و آیات بعد قسمتی دیگر از صفات منافقان و اندیشه های پریشان آنها را بازگو می کند، می گوید: «منافقان کسانی هستند که همیشه می خواهند از هر پیشامدی به نفع خود بهره برداری کنند، اگر پیروزی نصیب شما شود فورا خود را در صف مؤمنان جا زده، می گویند آیا ما با شما نبودیم و آیا کمکهای ارزنده ما مؤثر در غلبه و پیروزی شما نبود! بنابراین، ما هم در تمام این موفقیتها و نتایج معنوی و مادی آن شریک و سهیمیم» (الَّذِینَ یتَرَبَّصُونَ بِکم فَإِن کانَ لَکم فَتحٌ مِنَ اللّهِ قالُوا أَ لَم نَکن مَعَکم).
اما اگر بهرهای از این پیروزی نصیب دشمنان اسلام شود، فورا خود را به آنها نزدیک کرده، مراتب رضامندی خویش را به آنها اعلام می دارند و می گویند: «این ما بودیم که شما را تشویق به مبارزه با مسلمانان و عدم تسلیم در برابر آنها کردیم بنابراین، ما هم در این پیروزیها سهمی داریم»؟ (وَ إِن کانَ لِلکافِرِینَ نَصِیبٌ قالُوا أَ لَم نَستَحوِذ عَلَیکم وَ نَمنَعکم مِنَ المُؤمِنِینَ).
به این ترتیب این دسته با فرصت طلبی مخصوص خود، گاهی «رفیق قافله» اند و گاهی «شریک دزد» و عمری را با این دو دوزه بازی کردن می گذرانند؟ ولی قرآن سر انجام آنها را با یک جمله کوتاه بیان می کند و می گوید: بالاخره روزی فرا می رسد که پرده ها بالا می رود و نقاب از چهره زشت آنان برداشته می شود. آری؟ «در روز قیامت خداوند در میان شما قضاوت می کند» (فَاللّهُ یحکمُ بَینَکم یومَ القِیامَةِ). و برای این که مؤمنان واقعی مرعوب آنان نشوند در پایان آیه اضافه می کند:
«هیچ گاه خداوند راهی برای پیروزی و تسلط کافران بر مسلمانان قرار نداده است» (وَ لَن یجعَلَ اللّهُ لِلکافِرِینَ عَلَی المُؤمِنِینَ سَبِیلًا).
یعنی کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد.
و اگر پیروزی آنها را بر مسلمانان در میدانهای مختلف با چشم خود می بینیم به خاطر آن است که بسیاری از مسلمانان مؤمنان واقعی نیستند، نه خبری از اتحاد و اخوت اسلامی در میان آنان است و نه علم و آگاهی لازم که اسلام آن را از لحظه تولد تا لحظه مرگ بر همه لازم شمرده است دارند، و چون چنانند طبعا چنینند؟
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.