آیه 5 سوره نساء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَ...» ایجاد کرد) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | سفهاء: كم خردان. مفرد آن سفيه است. سفه در اصل به معنى سبكى و خفت است (قاموس قرآن). | |
+ | |||
+ | قياما: قيام در اينجا به معنى مايه قيام و قوام است «القيام: ما يقوم به الشيء».<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۱۸۸: | سطر ۱۹۰: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | |||
+ | (آیه 5) | ||
+ | |||
+ | '''سفیه کیست!''' | ||
+ | |||
+ | به دنبال بحثی که در آیات پیش در باره یتیمان گذشت اینکه آیه و آیه بعد، آن را تکمیل میکند، و میفرماید: «اموال و ثروتهای خود را به دست افراد سفیه نسپارید» (وَ لا تُؤتُوا السُّفَهاءَ أَموالَکمُ). و بگذارید در مسائل اقتصادی رشد پیدا کنند تا اموال شما در معرض مخاطره و تلف قرار نگیرد. | ||
+ | |||
+ | منظور از «سفاهت» در این جمله، عدم رشد کافی در خصوص امور مالی است بطوری که شخص نتواند سرپرستی اموال خود را به عهده گیرد و در مبادلات، منافع خود را تأمین نماید. | ||
+ | |||
+ | در جمله بعد قرآن تعبیر جالبی در باره اموال و ثروتها کرده و میگوید: «این سرمایههای شما که قوام زندگانی و اجتماع شما به آن است و بدون آن نمیتوانید کمر راست کنید» به دست سفیهان و اسرافکاران نسپارید (الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکم قِیاماً). | ||
+ | |||
+ | از این تعبیر به خوبی اهمیتی را که اسلام برای مسائل مالی و اقتصادی قائل است روشن میشود، و به عکس آنچه در انجیل کنونی«1» میخوانیم که «شخص پولدار هرگز وارد ملکوت آسمانها نمیشود» اسلام میگوید ملتی که فقیر باشد هرگز نمیتواند کمر راست کند و عجب این است که آنها با آن تعلیمات غلط به کجا رسیدهاند و ما با این تعلیمات عالی در چه مرحلهای سیر میکنیم؟ در پایان آیه دو دستور مهم در باره یتیمان میدهد نخست این که «خوراک و پوشاک آنها را از طریق اموالشان تأمین کنید» (وَ ارزُقُوهُم فِیها وَ اکسُوهُم). | ||
+ | |||
+ | تا با آبرومندی بزرگ شوند و به حد بلوغ برسند. | ||
+ | |||
+ | دیگر این که: «با یتیمان بطور شایسته سخن گویید» (وَ قُولُوا لَهُم قَولًا مَعرُوفاً). | ||
+ | |||
+ | یعنی، با عبارات و سخنان دلنشین و شایسته هم کمبود روانی آنها را برطرف سازید و هم به «رشد عقلی» آنها کمک کنید تا به موقع بلوغ از رشد عقلی کافی برخوردار باشند، و به این ترتیب برنامه سازندگی شخصیت آنها نیز جزء وظایف سرپرستان خواهد بود. | ||
+ | |||
+ | (1) انجیل متی باب 19 شماره 23. | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۵۹
<<4 | آیه 5 سوره نساء | 6>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اموالی که خدا قوام زندگی شما را به آن مقرّر داشته به تصرّف سفیهان ندهید و از مالشان نفقه و لباس به آنها دهید و با آنان سخن نیکو و دلپسند گویید.
و اموالتان را که خدا مایه قوام و برپایی [زندگی] شما گردانیده به سبک مغزان ندهید، ولی آنان را از درآمد آن بخورانید و لباس بپوشانید و با آنان به صورتی شایسته و پسندیده سخن گویید.
و اموال خود را -كه خداوند آن را وسيله قوام [زندگى] شما قرار داده- به سفيهان مدهيد، و[لى] از [عوايد] آن به ايشان بخورانيد و آنان را پوشاك دهيد؛ و با آنان سخنى پسنديده بگوييد.
اموالتان را كه خدا قوام زندگى شما ساخته است به دست سفيهان مدهيد، ولى از آن هزينه و لباسشان دهيد و با آنان سخن به نيكى گوييد.
اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
سفهاء: كم خردان. مفرد آن سفيه است. سفه در اصل به معنى سبكى و خفت است (قاموس قرآن).
قياما: قيام در اينجا به معنى مايه قيام و قوام است «القيام: ما يقوم به الشيء».[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً «5»
و اموال خود را كه خداوند وسيلهى برپائى زندگى شما قرار داده، به دست سفيهان ندهيد (ولى) رزق و مخارج آنان را از درآمد آن بدهيد و آنان را بپوشانيد و با آنان سخن شايسته و نيكو بگوييد.
نکته ها
در روايات، افراد شرابخوار و فاسق، سفيه خوانده شدهاند. «1» پس اموال عمومى نبايد در دست چنين افرادى قرار گيرد، زيرا مال، قوام جامعه است و سپردن هرگونه مقام و مسئوليتِ مالى به اين افراد، خيانت به جامعه است. امام صادق عليه السلام به شخصى فرمودند: مال خود را حفظ كن، چون مال موجب قوام دين تو است. و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند. وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً ... «2»
امام باقر عليه السلام دربارهى معناى «السُّفَهاءَ» فرمودند: مقصود كسى است كه به او اطمينان ندارى. «3»
«1». كافى، ج 5، ص 299.
«2». وسائل، ج 7، ص 126.
«3». وسائل، ج 16، ص 369.
جلد 2 - صفحه 22
پیام ها
1- سفيه، از تصرّف در مال خود ممنوع است. «لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ»
2- مالى كه سبب برپا ماندن جامعه است، نبايد در اختيار سفيه باشد. أَمْوالَكُمُ الَّتِي ... قِياماً
3- حاكم شدن سفيه حتّى بر اموال خود، ضربهى اقتصادى به جامعه است و جامعه نست به اموال شخصى افراد حقّ دارد. «أَمْوالَكُمُ» به جاى «أموالهم»
4- در برخوردها، بايد به مصالح اقتصادى جامعه و رشد فكرى افراد توجّه كرد، نه عواطف و ترحّمهاى گذرا. «لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ»
5- مال و ثروت، قوام زندگى و اهرم نظام است. «جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً»
6- سرمايه نبايد راكد بماند. بايد اموال يتيمان و سفيهان هم، در مدار توليد و سوددهى قرار گيرد و از درآمدش زندگى آنان بچرخد، نه از اصل مال.
«وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها» به جاى «منها»
7- به ابعاد روحى و شخصيّت محرومان بايد توجّه كرد. «قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً»
8- ممنوع كردن افراد از تصرّف در اموالشان، واكنش دارد. چارهى آن برخورد و سخن نيكوست. «قَوْلًا مَعْرُوفاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً «5»
چون آيه سابقه امر نمود به اعطاى اموال يتامى در حين بلوغ بدون تصرف، در عقب آن ذكر كسانى كه جايز نيست رد مال به آنها فرمايد:
وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ: خطاب به اولياى نسوان و ايتام و مجانين و ساير خفيف
«1» منهج الصادقين، جلد 2، صفحه 433.
«2» مدرك ياد شده
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 354
العقول و غير مستقر الرشد، يعنى: و مدهيد به سفيهان و كم عقلان، أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً: مالهائى كه مقرر فرموده خدا براى شما، سبب قوام معيشت و رابطه انتظام امور دين، مثل حج و جهاد و زكات و صدقات و نفقات و ضيافات و تمهيد قواعد خيرات و قوانين ميراث. يا اتيان مكنيد سفهاء را مالهائى كه از جنس آن چيزى است كه حق تعالى آن را قيام شما گردانيده. و بنا به قولى، آيه نهى است هر كسى را كه مالهاى خود را به تصرف زن و فرزند بخشد، و بعد چشم دارد كه ايشان رعايت او كنند در مطعم و ملبس. و قول اول مناسب آيات متقدمه و متأخره مىباشد.
در منهج مروى است كه: زنى سياه و فصيحه و بليغه و مليحه، خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرد: يا رسول اللّه ما را مذمت مىكنى و به هيچ وجه زبان به مدحت ما نمىگشائى؟ فرمود: چگونه شما را مذمت نمودم. گفت: به اينكه ما را سفيه خواندى؛ فرمود: خداى تعالى شما را سفيه خوانده در آيه كريمه: لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ. عرض كرد: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى چه [ما را ناقص خواندى]؟ فرمود: به جهت آنكه در هر ماه در ايام حيض نماز نگزاريد. بعد فرمود: شما را كفايت نيست كه چون يكى از شما حامله شود، او را ثواب كسى باشد كه نفس خود را مهيّا نموده براى جهاد كفار؛ و چون وضع حمل كند، او را اجر شهيد غلطيده در خون خود باشد؛ و چون طفل را شير دهد، به هر مكيدنى ثواب كسى است كه اسيرى از فرزندان اسمعيل آزاد كرده؛ و چون براى رضاع از خواب برخيزد در هر شبى، ثواب آزاد كردن بندهاى از اولاد اسمعيل براى او نويسند؛ بعد فرمود: اين ثواب مخصوص است به مؤمنات صالحات و خاشعات صابرات كه كفران نكنند. زن برگشت و گفت: اين فضلى است عظيم اگر مشروط به شرط نبودى. «1» فى الفقيه عن الباقر عليه السّلام: انّه سئل عن هذه الاية. فقال: لا تؤتوها شرّاب
«1» منهج الصادقين، جلد 2، ص 434- 435.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 355
الخمر و لا النّساء ثمّ قال: و اىّ سفيه اسفه من شارب الخمر «1» و فى رواية: كلّ من يشرب المسكر فهو سفيه. «2» در من لا يحضره الفقيه- صدوق رحمه اللّه روايت نموده از امام محمد باقر عليه السّلام كه سؤال شد از آن حضرت از اين آيه، فرمود:
عطا نكنيد اموال را به شرابخواران و نه نساء؛ پس فرمود: و كدام سفيه اسفه از شارب الخمر است. و در روايتى: هر كه خمر بياشامد، پس او سفيه باشد.
وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها: و بهره دهيد و وظيفه مقرر كنيد اين سفها را در آن مالها به قدر كفاف ايشان، وَ اكْسُوهُمْ: و بپوشانيد و جامه دهيد ايشان را به قدر حال آنها.
نكته: ذكر «فيها» بدون «منها» به جهت دلالت است بر آنكه مأكول و ملبوس آنها در اموال است، يعنى اموال آنها را مكان رزق و كسوت ايشان گردانيد. به اين وجه: تجارت نمائيد به آن، و از نفع آنچه محتاجند، مهيا شود كه از اصل مال صرف ننمائيد تا به اندك زمان، فنا و زوال يابد. يا معنى آنكه: روزى در اموال ايشان است. و بنابر اول، ممكن است احتجاج بر وجوب كسب به مال مولّى عليه، به جهت ظاهر امر؛ زيرا نفقه مغنى آن نشود. و احتمال عدم وجوب نيز دارد، به سبب اصل عدم وجوب و حق آن است كه واجب است استنماى آن به قدر نفقه، و اما زياده بر اين مستحب است. «3» وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً: و بگوئيد مر ايشان را بعد از منع، سخنى نيكو و پسنديده كه نفوس آنها به آن خوشحال گردد. مثل آنكه اگر يتيم باشد، گوئيد:
اين مال متعلق به تو و من خزينه دار توأم، و در وقت بلوغ تسليم تو خواهم نمود. و خص و حفظ او نمائيد بر سلوك در طريق ثواب نزد تصرفات او در اموال خود؛ و زنان را نيز وعده كنيد كه دلشان به آن خوش شود. در آيه دليل است بر جواز
«1» به نقل از نور الثقلين، جلد 2، ص 442، حديث 53.
«2» البرهان، جلد 1، صفحه 343، حديث 2.
«3» بدين معنى كه واجب است با اموال سفهاء به اندازه مورد نياز آنها تجارت شود، ولى سود بردن بيش از مقدار نيازشان، واجب نيست.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 356
حجر بر يتيم در حين بلوغ و عدم رشد او، زيرا حق تعالى منع فرمايد از دفع مال به سفهاء. و نيز دليل است بر وجوب وصيت، هرگاه ورثه سفيه باشند، زيرا وصيت در اينصورت به منزله اعطاى مال است به اهل سفه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً «5»
ترجمه
و ندهيد به بىخردان مالهاى خودتان را كه قرار داد خدا براى شما قوام معاش و روزى مقرر داريد براى ايشان در آنها و بپوشانيدشان و بگوئيد مر ايشان را گفتار خوب..
تفسير
سفهاء كسانى هستند كه نفع و ضرر خود را تشخيص نميدهند و در معاملات غبن فاحش پيدا مىكنند و مخارج بيهوده مينمايند مردم نبايد اختيار اموال خودشان را بدست اين قبيل اشخاص بدهند خواه زن و فرزند انسان باشند خواه ارحام و دوستان خواه اجانب چون مال مانند جان و عرض محترم است و مايه زندگانى دنيا و تحصيل آخرت است نبايد ضايع و باطل صرف شود بلكه بايد مال را محل و مأخذ نفقه و كسوه آنها قرار داد باين معنى كه مال را بكار زد و از او استفاده مباح نمود و خرج آنها كرد و در اين حكم تفاوت ندارد كه مال از آنها باشد و بعنوان ولايت در دست شخص باشد يا مال از خود شخص باشد و آنها عيال او باشند چون خداوند نميخواهد مال كسى صرف در باطل شود علاوه بر آنكه مؤمنين مانند نفس واحدند و خطاب متوجه بهمه است و اولياء نوعا وارثند و مال در رتبه متأخره مال آنها است و مؤيد اين معنى است روايت عياشى از حضرت صادق (ع) كه فرمود آنها يتيمانند نبايد اموال آنها را داد تا بر شد برسند عرض شد چگونه اموال آنها اموال ما است فرمود وقتى شما وارث باشيد و اين مطلب را در بيان مراتب طوليّه ملك شيخ استاد ما قدس سره تقريب فرمودند كه چون هر ملكى در رتبه اول از آن خداوند است و در رتبه دوم ملك امام است و در رتبه سوم ملك اشخاص است ممكن است در رتبه چهارم ملك وارث باشد كه بنابر اين يك ملك در يك زمان چهار مالك دارد در طول يكديگر و تفاوت برتبه است لذا عقلاء براى وارث اعتبار قائلند و اين تحقيق دقيق انيقى است كه توضيحش از وظيفه مقام خارج است و در چند
جلد 2 صفحه 15
روايت سفيه بشراب خور و كسيكه مورد اعتماد نيست و زنان تفسير شده است و قمى ره از حضرت باقر (ع) نقل نموده در تفسير اين آيه كه سفهاء زنانند و اولاد وقتى كه مرد بداند زن و فرزندش سفيه و مفسدند سزاوار نيست اختيار مالش را كه مايه معيشت او است بآنها بدهد بلى بايد نفقه و كسوه آنها را بپردازد و بآنها وعده بدهد كه مراد از قول معروف است بنظر حقير مقصود آنستكه تا اين اندازه با آنها بزبان خوش و ملايمت رفتار كند و از آنها دلجوئى نمايد كه اگر چيزى از او بخواهند نگويد نميدهم يا نميخرم بگويد ميدهم يا ميخرم انشاء اللّه و در مقام عمل از طبق مصلحت خارج نشود و الا معروف قول پسنديده عقلى و شرعى است كه در اين مقام مواعيد جميله يكى از مصاديق آنست چنانچه شراب خور و لاابالى در اموال مردم و مسرف و مبذر هم از مصاديق سفيه ميباشند كه نبايد مورد اطمينان مالى بشوند بنابر اين بين روايات و ظاهر آيه تعارضى نيست تا محتاج بجمع باشد و ظهور اموالكم در آيه هم محفوظ است و حاجت بتكلّفى كه در نفحات و غيره شده ندارد و قيم بدون الف نيز قرائت شده است و بهمان معنى قوام است و ظاهرا مصدر باشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تُؤتُوا السُّفَهاءَ أَموالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُم قِياماً وَ ارزُقُوهُم فِيها وَ اكسُوهُم وَ قُولُوا لَهُم قَولاً مَعرُوفاً «5»
و ندهيد اموال خود را در دست اشخاص سفيه اموالي که خداوند قرار داده براي شما که باو قيام كنيد در امر معيشت خود و آنها را بخورانيد و بپوشانيد و با آنها از راه تلطف و ارشاد تكلم كنيد.
جلد 5 - صفحه 14
سفيه ناقص العقل است در مقابل رشيد که كامل العقل است و مراد كسيست که نفع و ضرر خود را تشخيص نميدهد و صلاح و فساد كارها را تميز نميدهد مثل بسياري از اطفال و زنها و فساق، و در بسياري از اخبار شارب الخمر را سفيه شمردهاند بلكه دارد (اي سفيه اسفه من شارب الخمر) و در بعضي اخبار امثال شارب الخمر را هم ذكر فرموده و تمسك بهمين آيه كردند در منع دادن مال بدست آنها و لكن ظاهر اينست که از باب وحدت ملاك باشد چون دادن مال بسفيه موجب تضييع مال ميشود و ايمن از اتلاف نيست، فساق هم هيچگونه اعتمادي بآنها نيست نه بقول آنها و نه بفعل آنها و نه بامانت آنها و شارب الخمر فرد اجلاي فساق است كسي که نسبت بخود چنين باشد نسبت بديگران چه نحوه است.
وَ لا تُؤتُوا السُّفَهاءَ أَموالَكُمُ نهي ارشادي است چون موجب تضييع مال است و لو نفس تضييع حرام است مثل اسراف و تبذير که از كبار معاصي شمردهاند و مراد از (اموالكم) ممكن است اموال خود مؤتي باشد چنان که ظاهر (اموالكم) است که مالهاي خود را دست سفيهان ندهيد تضييع ميكنند و از بين ميبرند.
بنا بر اينکه مراد از (الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُم قِياماً يعني قوام زندگي شما در امر معاش باموالتان است و بآنها دادن مورث اختلال امر معاش شما ميشود.
و ممكن است مراد اموال خود سفهاء باشد که در دست شما بعنوان قيموميت سپرده شده بدست آنها ندهيد که مسئوليتش با شما است.
و تعبير (باموالكم) بادني مناسبت است يعني اموالي که در تحت اختيار و سلطنت شما است و قرينه بر اينکه معني جمله (و ارزقوهم فيها) زيرا واجب نيست كسي از مال خود نفقه بسفيه دهد مگر واجب النفقه باشد مثل عيال و اولاد، ولي و قيم بايد از مال خود سفيه صرف نفقه او كند، و همچنين (و اكسوهم) كسوه هم حكم نفقه را دارد.
جلد 5 - صفحه 15
وَ قُولُوا لَهُم قَولًا مَعرُوفاً بزبان لين و نيكو با آنها تكلم كنيد بعنوان نصيحت و ارشاد با زبان خشن و تند صحبت نكنيد نگوئيد سفيهي عقلت نميرسد نميتواني اصلاح مال كني، تضييع ميكني از بين ميبري.
و ممكن است گفته شود که مراد از (اموالكم) اعم از اموال خود و اموال سفهاء باشد تا هر دو جهت را شامل گردد و منافي با ظهور (اموالكم) و با ظهور (و ارزقوهم فيها و اكسوهم) نباشد و اللّه العالم، پس مراد از (اموالكم) امواليست که در تحت اختيار و تسلط شما است چه از جهت مالكيت يا از جهت قيموميت.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 5)
سفیه کیست!
به دنبال بحثی که در آیات پیش در باره یتیمان گذشت اینکه آیه و آیه بعد، آن را تکمیل میکند، و میفرماید: «اموال و ثروتهای خود را به دست افراد سفیه نسپارید» (وَ لا تُؤتُوا السُّفَهاءَ أَموالَکمُ). و بگذارید در مسائل اقتصادی رشد پیدا کنند تا اموال شما در معرض مخاطره و تلف قرار نگیرد.
منظور از «سفاهت» در این جمله، عدم رشد کافی در خصوص امور مالی است بطوری که شخص نتواند سرپرستی اموال خود را به عهده گیرد و در مبادلات، منافع خود را تأمین نماید.
در جمله بعد قرآن تعبیر جالبی در باره اموال و ثروتها کرده و میگوید: «این سرمایههای شما که قوام زندگانی و اجتماع شما به آن است و بدون آن نمیتوانید کمر راست کنید» به دست سفیهان و اسرافکاران نسپارید (الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکم قِیاماً).
از این تعبیر به خوبی اهمیتی را که اسلام برای مسائل مالی و اقتصادی قائل است روشن میشود، و به عکس آنچه در انجیل کنونی«1» میخوانیم که «شخص پولدار هرگز وارد ملکوت آسمانها نمیشود» اسلام میگوید ملتی که فقیر باشد هرگز نمیتواند کمر راست کند و عجب این است که آنها با آن تعلیمات غلط به کجا رسیدهاند و ما با این تعلیمات عالی در چه مرحلهای سیر میکنیم؟ در پایان آیه دو دستور مهم در باره یتیمان میدهد نخست این که «خوراک و پوشاک آنها را از طریق اموالشان تأمین کنید» (وَ ارزُقُوهُم فِیها وَ اکسُوهُم).
تا با آبرومندی بزرگ شوند و به حد بلوغ برسند.
دیگر این که: «با یتیمان بطور شایسته سخن گویید» (وَ قُولُوا لَهُم قَولًا مَعرُوفاً).
یعنی، با عبارات و سخنان دلنشین و شایسته هم کمبود روانی آنها را برطرف سازید و هم به «رشد عقلی» آنها کمک کنید تا به موقع بلوغ از رشد عقلی کافی برخوردار باشند، و به این ترتیب برنامه سازندگی شخصیت آنها نیز جزء وظایف سرپرستان خواهد بود.
(1) انجیل متی باب 19 شماره 23.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم