قطب الدین محمد لاهیجی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | == | + | محمد بن شیخ علی بن عبدالوهاب بن پیله فقیه اشکوری دیلمی ملقب به «قطبالدین»، «شیخ الاسلام» و «بهاءالدین» از مشاهیر حکما و عارفان اسلامی سده یازدهم هجری قمری به شمار میآید. وی از شاگردان برجسته [[میرداماد|میر محمدباقر داماد]] (متوفی ۱۰۴۲ ق) و همعصر با حکیمان و عالمان بزرگی چون: [[فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (متوفی ۱۰۹۱ ق)، [[محمدتقی مجلسی|ملا محمدتقی مجلسی]] (متوفی ۱۰۷۰ ق) و [[شیخ حر عاملی]] (متوفی ۱۱۰۴ ق) بوده و عالمی جلیل، فاضل، عامل، متأله و متبحر در علوم و شاعر است.<ref> پیله، لفظی است گیلکی، به معنای بزرگ که در اینجا به معنای فقیه بزرگ است این کلمه در الفاظی مانند پیله سید (سید بزرگ) پیله بازار (بازار بزرگ) و استعمال میشود طبق نوشته مؤلف، در ۷ فرسنگی لاهیجان، ناحیهای است که دارای هوای معتدل و آبهای شیرین و کوههای بلند است وی میگوید: جد اعلای من که «پیله فقیه» میباشد، فقیهِ صالح و عالم به علوم فقه، نحو، صرف، تفسیر، معانی و بیان بود. (ر.ک: مقدمه محبوب القلوب، ترجمه سید احمد اردکانی، تصحیح و تحقیق علی اوجبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰ ش، ص ۲۸)</ref> |
+ | ==ولادت و خاندان== | ||
− | محمد | + | قطبالدین محمد بنا به آنچه که در خاتمه کتاب محبوب القلوب ذکر کرده در لاهیجان و در محلهای مشهور به «میدان» دیده به جهان گشوده است. سال تولد وی حدود ۱۰۱۰ ق. در لاهیجان بوده است و در خاندان علم، فضیلت و سیادت رشد و نمو کرده است. |
− | + | قطبالدین محمد از طرف پدر و مادر به دو خاندان بزرگ و مهم منتسب است. پدرش شیخ علی از عالمان معروف «اشکورات» رودسر است که به خاطر داشتن موقعیت ممتاز علمی، توسط والی لاهیجان بنا به علل ناگفته، از اشکور به لاهیجان آمده و این شهر را به عنوان وطن اختیار کرده و منصب [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]] لاهیجان را عهدهدار گردیده است. جدش شیخ عبدالوهاب و جد اعلای او، «پیله فقیه» اشکوری، همگی از عالمان بزرگ عصر خویش در آن سامان بودهاند. | |
− | + | مادرش نیز زنی علوی به نام فاطمه است که همراه پدر (سید علی) و پدر بزرگش (سید محمد یمنی) از ترس پادشاه روم برای حفظ مذهب خود به [[ایران|ایران]] آمدند. این سه، در قزوین بر شاه طهماسب صفوی وارد و از سوی وی مورد اکرام قرار گرفتند. قطب الدین در وصف مادر خود مینویسد: مادرم از سادات جلیل القدر، مؤمنه، عابده، زاهده و دارای علوم ظاهری و باطنی و واجد صفات ممتاز اخلاقی و روحی بوده است. | |
− | + | '''قطبالدین یا بهاءالدین:''' | |
− | + | مؤلف در برخی از تألیفات خود، لقب «قطبالدین» و در برخی دیگر لقب «بهاءالدین» را برای خودش انتخاب نموده است. علت تعدد لقب ایشان چیست؟ در ابتدا نظری به تألیفات ایشان افکنده و سپس جواب آن را خواهیم داد. مؤلف در اولین اثر خویش، محبوب القلوب خود را قطبالدین معرفی نموده است: و بعد یقول الفقیر الی الله الغنی المغنی قطبالدین محمد بن شیخ علی الشریف الدیلمی اللاهجی... .<ref> ریحانةالادب، ج ۴، ص ۴۷۴؛ لغت نامه دهخدا، ج ۳۲، ص ۳۵۱؛ نجوم السماء، ص ۱۴۸؛ مقدمه تفسیر شریف لاهیجی به قلم محدث ارموی، ص ۵؛ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان، ص ۴۸۹؛ دانشوران و دولت مردان گیل و دیلم، ص ۸۵ و ۶۰۱.</ref> | |
− | + | ولی در تفسیر شریف لاهیجی و کتاب خیرالرجال، مؤلف برای خود لقب «بهاءالدین» را ذکر میکند و همین تعدد لقب باعث شده که علامه تهرانی در کتاب مصفی المقال<ref> مقدمه تفسر شریف لاهیجی، به قلم محدث ارموی، ص ۷.</ref> از قطبالدین اشکوری و بهاءالدین اشکوری به طور جداگانه اسم ببرد. ولی در کتاب «الذریعه» تحت عنوان خیرالرجال میگوید: الَّفَه الشیخ بهاءالدین محمد بن الشیخ ملا علی الشریف الدیلمی اللاهیجی المظنون قویاً انه هو الذی ترجمه الشیخ الحرّ فی امل الآمل مولانا قطبالدین محمد بن علی... و من توصیفه بمولانا یظهر حیاته عند تألیف امل الآمل (۱۰۹۷ هـ.ق). | |
− | و | + | بنابراین بسیار بعید است که دو نفر با یک اسم و نسب و محل در یک عصر باشند و کتاب ثمرةالفؤاد از یکی از آن دو و کتاب خیرالرجال از دیگری باشد و هر دو در یک سال (۱۰۷۵ ق) نوشته شده باشد و در هیچ کتاب رجالی به طور مجزا اسم برده نشده باشند. از اینجا به خوبی میتوان پی برد که صاحب ترجمه، دارای دو لقب بوده؛ یکی «بهاءالدین» و دیگری «قطبالدین» یا لااقل در برههای از زمان به لقب «قطبالدین» و در برههای دیگر به لقب «بهاءالدین» ملقب بوده است.<ref> مصفی المقال، ص ۳۷۰.</ref> |
− | + | و اما احتمال قویتر درباره تغییر لقب صاحب ترجمه از «قطبالدین» به «بهاءالدین» میتوان به تغییر در مشرب و طرز تفکر وی اشاره کرد، چنانچه مرحوم [[محدث ارموی|محدث ارموی]] در مقدمه [[تفسیر شریف لاهیجى (کتاب)|تفسیر شریف لاهیجی]] آورده است: «اگر اندکی تأمل شود میتوان احتمال داد مصنف (صاحب ترجمه) در اوایل عمر خود دارای مشرب و مذاق حکمی و فلسفی بوده و در آن اوان، کتاب محبوب القلوب و همچنین شرح صحیفه سجادیه را تألیف کرده است و در اواخر حال، نظر به رواج [[احادیث]] و اخبار، در نتیجه بیانات [[محمدامین استرآبادی|محمدامین استرآبادی]] رضوان الله تعالی علیه که تکان بزرگ به علمای آن عصر داده؛ بلکه روش استنباط را عوض کرده، چنان که شواهد جلیه دال بر آن است، از آن مشرب و مذاق برگشته و این تفسیر (تفسیر شریف لاهیجی) را طبق مذاق اهل حدیث و روایت نوشته است».<ref> مقدمه تفسیر شریف لاهیجی، ص ۸.</ref> | |
− | در هر صورت | + | شاهد مطلب این است که در تفسیر شریف لاهیجی مؤلف ضمن تحقیقی نوشته است: «منقول از ملا محمدامین استرآبادی رحمةالله تعالی است که گفته...»<ref> همان، ص ۴۸.</ref> در جای دیگر در ذیل آیه «ربنا اغفرلی ولوالدی...» گفته است: چنان که مولانا محمدامین استرآبادی تصریح بر این کرده است.<ref> همان، ج ۱، ص ۶۷۹.</ref> و غیر ذالک. در هر صورت وی چون در ابتدا مذاق [[فلسفه|فلسفی]] و [[عرفان|عرفانی]] داشته و به آثار تعقلی توجه داشت لذا قطبالدین را میپسندید؛ ولی در اواخر، چون مذاق اخباری و تعبدی به خود گرفته بود لقب بهاءالدین را در تفسیر برای خود برمیگزیند. |
− | == | + | ==تحصیلات و فعالیت علمی== |
− | + | قطبالدین در دوران کودکی از نعمت وجود پدر محروم شد و زیر نظر مادر فاضلهاش تربیت یافت. سال ورود وی به مرکز علمی لاهیجان معلوم نیست؛ ولی قسمت عمده تحصیلاتش را در لاهیجان سپری نموده است. وی در حدود سال ۱۰۳۵ ق. به حوزه علمیه [[اصفهان]] - که در آن عصر مرکز علمی دنیای [[اسلام]] بود - وارد گردید. او در محضر عالمان مشهوری چون [[میرداماد]] و [[ملاصدرا]] تلمذ کرد و سالها از دانش بیکران آنان خوشهها چید و به تکمیل معلومات خود پرداخت. وی بعد از رحلت استادانش (میرداماد در سال ۱۰۴۳ ق. و ملاصدرا ۱۰۵۰ ق) برای [[صله رحم|صله ارحام]] به لاهیجان رفت و در این شهر رحل اقامت افکند. وی در این ایام با مرگ برادرش جلالالدین محمد که مقام «[[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]]» لاهیجان را به عهده داشت مواجه شد و پس از برادرش عهدهدار منصب «شیخ الاسلامی» لاهیجان گردید و همین امر باعث اقامت دائمی وی در لاهیجان شد. وی به تألیف، تصنیف و به مشاغل و مناصب دینی میپرداخته است. او از روزگار کج مدار شکوه نموده به خاطر این که مشغولیات پدر و برادر، نگذاشته است که وی به کسب علوم و آداب بپردازد و از اذیت و آزار عالمان غیرعامل در رنج بوده است. | |
− | + | وی در سال ۱۰۵۸ ق. مشغول تألیف کتاب محبوب القلوب در لاهیجان بوده است. او ضمن گلایه از روزگار و عالمان غیرعامل، خود عالمی عامل و فقیه بارعی بوده. قطبالدین حادثه حریقی را که باعث از بین رفتن خانهها، اشیا و کتب او گردیده با اندوه متذکر شده است: در سال ۱۰۵۸ ق. در شهر لاهیجان آتش سوزیای اتفاق افتاد که در آن، خانه و اشیای نفیس و مهم من از جمله حدود ۶۰۰ جلد کتاب از کتابهای نفیسه که در میان آنها، کتابهایی به خط [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیرالدین طوسی]] و [[علامه حلی]] بود، در آتش سوخت. نیز بسیاری از نوشتجات پدر، برادرم و خودم که به خط خودم نوشته، تصحیح و مقابله کرده بودم، همه طعمه آتش شد. حتی برای من به جز سرمایه حقیقی و گرانبهای واقعی که حسن ظن به خدا و محبت [[اهل البیت|اهل بیت]] عصمت و طهارت علیهمالسلام باشد، چیز دیگر باقی نماند.<ref> محبوب القلوب، خطی، ص ۵۱.</ref> | |
− | + | قطبالدین در سال ۱۰۸۶ ق. به هندوستان سفر کرد و کتاب تفسیر شرف را در شهر «پتنه» (عظیمآباد هندوستان)<ref> همان، حاشیه.</ref> به اتمام رسانید. علت سفر وی به هندوستان معلوم نیست؛ البته این احتمال قوی به نظر میرسد که مؤلف، نزدیک به تمام شدن تفسیر، به هند رفته و این کتاب را در دست تألیف داشته و در شهر پتنه هند اجزای آخر آن را تمام کرده باشد.<ref> «پتنه» یا «پتنا» یکی از شهرهای مرکزی ایالت بهار هندوستان است. ر.ک: پیشینه تاریخی لاهیجان، ص ۵۰۱، به نقل از کتاب سرزمین هند، ص ۴۲۱.</ref> | |
− | + | ==آثار و تألیفات== | |
− | + | تاکنون ۹ اثر از قطبالدین، در علوم گوناگون همانند: [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، علوم [[روایت|روایی]]، [[فقه]]، [[فلسفه]]، [[کلام]]، [[عرفان]]، [[اخلاق]] و [[ریاضی|ریاضیات]] شناخته شده است: | |
− | + | *۱. [[تفسیر شریف لاهیجى (کتاب)|تفسیر شریف لاهیجی]]؛ این تفسیر به زبان فارسی و در چهار جلد تدوین شده و تفسیر مبسوطی است که بیشتر صبغه روایی دارد و در رتبه تفاسیر متوسط قرار میگیرد، یعنی از حد یک ترجمه و تفسیر ساده فراتر بوده و در عین حال چندان عمیق، مفصل و فنی نیست. مؤلف، این کتاب را در شهر پتنه هند در سال ۱۰۸۶ ق. به اتمام رسانده است. این تفسیر تاکنون دوبار چاپ شده؛ نخست بخشی از آن در هند در حاشیه تفسیر لوامع التنزیل و تحت عنوان تفسیر بهیه و بار دوم به صورت کامل با تصحیح و تحقیق مرحوم دکتر سید جلال الدین محدث ارموی که در مقدمه، صاحب کتاب را معرفی کرده است. این کتاب در سال ۱۳۴۰ ق. چاپ شده است و نیز دکتر آیتی دو جلد آن را به صورت جداگانه تصحیح نموده است. در مقدمه آن از دگرگونیهایی که در روش اخلاقی و مذهبی و عقیدتی مؤلف پدید آمده، سخن به میان آمده است. قطبالدین در این کتاب از رساله مثالیه خود بسیار نقل قول نموده است.<ref> همان، ص ۴.</ref> | |
− | و آن | + | *۲. محبوب القلوب؛ شاید به جرأت بتوان گفت که محبوب القلوب قطبالدین اشکوری، یکی از مهمترین منابع، در زمینه تاریخ [[فلسفه]] و حاوی ویژگیهایی است که آن را از آثار مشابه ممتاز میگرداند. محبوب القلوب از پنج بخش اساسی تشکیل شده است: مقدمه: در بیان حقیقت فلسفه و مبدأ پیدایش آن. مقاله نخست: در شرح حال و آرای حکمای پیش از [[اسلام]]، از [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]] تا یحیی نحوی است از جمله آنان است: حضرت آدم علیهالسلام، شیث، [[حضرت ادریس]] علیهالسلام، هرمس، اسقلبیوس، بقراط، جالینوس، [[لقمان]]، انباذقلس، فیثاغورس، سقراط، افلاطون، ارسطو، اسکندر، [[ذوالقرنین|ذوالقرنین]] و... . مقاله دوم: به شرح حال ۱۲۶ فیلسوف اختصاص دارد که از حرث بن کلده ثقفی آغاز و به میر غیاثالدین منصور دشتکی ختم میشود. از جمله فیلسوفان صاحب نامی که در این قسمت به آنها پرداخته شده میتوان به شخصیتهای ذیل اشاره کرد: بختشیوع، حنین بن اسحاق، اسحاق بن حنین، کندی، ثابت بن مرة، متی بن یونس و... . اشکوری در پایان این بخش به شرح حال ۳۱ تن از بزرگان [[عرفان]] و [[تصوف]] اشاره کرده که از جمله آنهاست: [[اويس قرنى|اویس قرنی]]، [[کمیل بن زیاد نخعی|کمیل بن زیاد نخعی]]، ذوالنون مصری، [[ابراهیم ادهم|ابراهیم بن ادهم]] و... . مقاله سوم: در سیره [[ائمه اطهار|امامان]] معصوم علیهمالسلام و بخشی از [[احادیث]] مروی از ایشان و مشایخ [[امامیه|امامیه]] است. خاتمه: در شرح حال مؤلف و اجدادش. قطبالدین در محبوب القلوب در کنار بیوگرافی اجمالی هر فیلسوف، به تبیین و تفسیر دیدگاهها و اندیشههای وی پرداخته و آن گاه که آن را مطابق با واقع نمیبیند، با عبارت «لعلّ مراده» (شاید مقصودش این باشد) و نظایر آن، دست به توجیه زده و به گونهای تفسیر میکند که از دید خودش ایرادی بر آن وارد نشود. مؤلف، در این کتاب نشان داده که فقط یک مورخ نیست؛ بلکه فیلسوفی تمام عیار است. او آثار فلسفی ارزشمندی دارد و از شاگردان ممتاز مکتب فلسفی [[میرداماد]] به شمار میآید؛ از این رو تفسیر و تحلیلهای وی میتواند قابل استناد و تأمل باشد و به راحتی نمیتوان از کنار آنها گذاشت. ختم کتابت این نسخه در سال ۱۰۹۵ ق. بدست شیخ محمدجعفر فرزند قطبالدین صورت گرفته است. اخیراً نسخه محبوب القلوب (مجلس شورای اسلامی) با ترجمه سید احمد اردکانی، با تصحیح و تحقیق: علی اوجبی که یک جلد آن در حدود ۶۰۰ صفحه است، در سال ۱۳۸۰ ش. به چاپ رسیده است.<ref> مقدمه محبوب القلوب، (نسخه مجلس شورای اسلامی)، ترجمه سید احمد اردکانی، ۱۳۸۰ ش، ص ۲۴.</ref> |
− | + | *۳. فانوس الخیال فی ارادة عالم المثال یا الرسالة المثالیه؛ این اثر به زبان عربی آمیخته به فارسی نوشته شده است. در این رساله، نخست با استناد به [[حدیث|احادیث]] مروی از امامان معصوم علیهمالسلام به تبیین عالم مثال و صُوَر مثالی پرداخته شده و پس از آن دیدگاههای حکمای اشراقی، عرفا، صوفیه و اهل ذوق تفسیر شده است. تاریخ ختم کتابت در سال ۱۰۷۷ ق. است.<ref> همان، ص ۵۰-۵۵.</ref> این کتاب به ادعای [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|علامه تهرانی]]، سومین کتاب قطبالدین لاهیجی است.<ref> [[الذریعه]]، ج ۱۶، ص ۱۰۰.</ref> | |
− | + | *۴. الخطرات القلبیة یا اعمال القلب؛ این اثر به زبان عربی نگاشته شده و میکوشد این نکته را تبیین کند که آدمی به خاطر خطورات قلبی مؤاخذه خواهد شد. وی این کتاب را به درخواست برخی از دوستانش و در جواب سؤال مؤاخذ از خطورات قلبی، نوشته است.<ref> طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۲، ص ۶۹۸.</ref> | |
− | + | *۵. ثمرة الفؤاد؛ در بیان اسرار [[احکام]] و حقایق اعمال عبادی، شامل: مقدمه درباره این که [[عقل]] رسول باطنی است و دو مائده که هر یک متضمن بخشهای جزییتر به نام ثمره است و به بیان اسرار عبادات و معاملات تا پایان دیات پرداخته و خاتمهای در تعیین فرقه ناجیه است.<ref> الذریعه، ج ۱۶، ص ۱۰۰؛ محبوب القلوب، ج ۱، ص ۲۲۰.</ref> | |
− | + | *۶. خیر الرجال؛ این کتاب به زبان عربی آمیخته به فارسی است. در این اثر [[علم رجال|رجالی]]، احوال راویان اسناد کتاب [[من لایحضره الفقیه]] به ترتیب ابواب آن بیان شده و در فهرست پایانی کتاب نام راویان به ترتیب حروف الفبا ذکر گردیده است. شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]] درباره این کتاب توصیفات بلندی دارد.<ref> مقدمه محبوب القلوب، ص ۲۵.</ref> و سید اعجاز حسین هندی نیز تصریح کرده، هر که در این اثر تأمل کند به عمق دانش، قوت با قدرت نقادی و تحقیقات استوار وی پی میبرد که بسیاری از کتابهای مشابه فاقد آن است.<ref> همان، ص ۲۴؛ الذریعه، ج ۷، ص ۲۸۳.</ref> | |
− | + | *۷. شرح الصحیفة السجادیه؛ که ترجمه فارسی و شرح مختصری است بر [[صحیفه سجادیه]] و بیشتر صبغه عرفانی-اخلاقی دارد.<ref> تفسیر شریف لاهیجی، ج ۱، ص ۷۳.</ref> | |
− | + | *۸. شرح بیتی از مثنوی؛<ref> مقدمه محبوب القلوب، ص ۲۴.</ref> | |
− | + | *۹. لطائف الحساب در ریاضیات.<ref> تفسیر شریف لاهیجی، ج ۱، ص ۴۳.</ref> | |
− | + | قطبالدین دارای قریحه [[شعر|شعری]] نیز بوده است. با ملاحظه کتاب محبوب القلوب و... این مطلب صریحاً آشکار میشود؛ زیرا مؤلف مقدار زیادی از اشعار را به صراحت به خود اسناد میهد. از ملاحظه این اشعار پرمغز و پخته، قدرت طبع و قریحه سرشار و توانایی وی در شعر بدست میآید. در محبوب القلوب این گونه آورده است: | |
− | + | خدایا لطف کن علم لدنّی * کزو قائم شود ارکان دینی | |
− | + | ز تحقیقات اشراقی چه لافی * ز تدقیقات مشایی چه بافی | |
− | + | حکیمی کو براه عقل پوید * تو گویی علم خود از جهل جوید | |
− | + | به عقل خود چسان پیچیده گویی * که نقلی در جهان نشنیده گویی | |
− | + | ترا از آب و عقل اهل یونان * طهارت کی شود حاصل به بایقان | |
− | + | ز خاک یثرب نقل ار نمایی * تیمّم به که زیشان آب خواهی | |
− | + | گر آیین کلامت خوش نماید * ترا تحقیق بی شبهت فزاید | |
− | + | سخن جویی ز صوفی خود چه حاصل * که گوید از ریاضت گشته واصل | |
− | از | + | نمود از گوشه گیری پلّه پلّه * گمان اعتکاف شرع چله |
− | + | چو در دین عجایز عجز بودست * از آن پیغمبر این طاعت شنود است | |
− | + | به در گاه حق ار عجز آوری پیش * شوی در دانش از هر کاملی بیش.<ref> حاشیه محبوب القلوب، ص ۵۲.</ref> | |
− | + | ==وفات == | |
− | + | از سال رحلت قطبالدین اطلاع دقیقی در دست نیست اما از آنجا که خود در محبوب القلوب تصریح کرده، از زلزله هولناک لاهیجان که در سال ۱۰۸۸ ق. رخ داده، جان سالم بدر برده و از طرف دیگر فرزندش، شیخ محمدجعفر، در سال ۱۰۹۵ ق. از آمادهسازی فهرست محبوب القلوب فراغت یافته و در آنجا، هنگامی که از پدر خویش یاد میکند، عبارت «رحمة الله علیه» را بکار برده که حاکی از درگذشت اشکوری است. در ضمیمه این دو مطلب میشود نتیجه گرفت که او در فاصله زمانی ۱۰۸۸-۱۰۹۵ ق. چشم از جهان فروبسته است. وی در هنگام عزیمت به گیلان در منطقه تاریخی دیلمان چشم از جهان فروبست.<ref> پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، ص ۵۰۴.</ref> پیکر پاک وی را به [[قم]] منتقل و در این سرزمین مقدس به خاک سپردند. | |
− | + | مؤلف کتاب منتخب التواریخ<ref> منتخب التواریخ، باب هشتم، در شرح حال [[امام صادق]] علیهالسلام در ذکر قبور شریف بزرگان و رُواتی که در قم مدفونند.</ref> میگوید: از جمله رواتی که در قم مدفوناند عبارتند از: قطبالدین الاشکوری، جناب محمد بن شیخ علی اللاهیجی الاشکوری مصنف کتاب محبوب القلوب و ایشان هم [[شیعه]] بودند و هم از تلامذه [[میرداماد]].<ref> منتخب التواریخ، حاج محمدهاشم خراسانی، انتشارات اسلامیه، ۱۳۷۶ ش، ص ۴۹۴.</ref> | |
− | + | ==پانویس== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
− | + | ==منبع== | |
− | + | محمدتقی ادهمنژاد لنگرودی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۸، صفحه ۲۰۳-۲۱۷. | |
[[رده: علمای قرن یازدهم]] | [[رده: علمای قرن یازدهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۵۵
محمد بن شیخ علی بن عبدالوهاب بن پیله فقیه اشکوری دیلمی ملقب به «قطبالدین»، «شیخ الاسلام» و «بهاءالدین» از مشاهیر حکما و عارفان اسلامی سده یازدهم هجری قمری به شمار میآید. وی از شاگردان برجسته میر محمدباقر داماد (متوفی ۱۰۴۲ ق) و همعصر با حکیمان و عالمان بزرگی چون: فیض کاشانی (متوفی ۱۰۹۱ ق)، ملا محمدتقی مجلسی (متوفی ۱۰۷۰ ق) و شیخ حر عاملی (متوفی ۱۱۰۴ ق) بوده و عالمی جلیل، فاضل، عامل، متأله و متبحر در علوم و شاعر است.[۱]
ولادت و خاندان
قطبالدین محمد بنا به آنچه که در خاتمه کتاب محبوب القلوب ذکر کرده در لاهیجان و در محلهای مشهور به «میدان» دیده به جهان گشوده است. سال تولد وی حدود ۱۰۱۰ ق. در لاهیجان بوده است و در خاندان علم، فضیلت و سیادت رشد و نمو کرده است.
قطبالدین محمد از طرف پدر و مادر به دو خاندان بزرگ و مهم منتسب است. پدرش شیخ علی از عالمان معروف «اشکورات» رودسر است که به خاطر داشتن موقعیت ممتاز علمی، توسط والی لاهیجان بنا به علل ناگفته، از اشکور به لاهیجان آمده و این شهر را به عنوان وطن اختیار کرده و منصب شیخ الاسلامی لاهیجان را عهدهدار گردیده است. جدش شیخ عبدالوهاب و جد اعلای او، «پیله فقیه» اشکوری، همگی از عالمان بزرگ عصر خویش در آن سامان بودهاند.
مادرش نیز زنی علوی به نام فاطمه است که همراه پدر (سید علی) و پدر بزرگش (سید محمد یمنی) از ترس پادشاه روم برای حفظ مذهب خود به ایران آمدند. این سه، در قزوین بر شاه طهماسب صفوی وارد و از سوی وی مورد اکرام قرار گرفتند. قطب الدین در وصف مادر خود مینویسد: مادرم از سادات جلیل القدر، مؤمنه، عابده، زاهده و دارای علوم ظاهری و باطنی و واجد صفات ممتاز اخلاقی و روحی بوده است.
قطبالدین یا بهاءالدین:
مؤلف در برخی از تألیفات خود، لقب «قطبالدین» و در برخی دیگر لقب «بهاءالدین» را برای خودش انتخاب نموده است. علت تعدد لقب ایشان چیست؟ در ابتدا نظری به تألیفات ایشان افکنده و سپس جواب آن را خواهیم داد. مؤلف در اولین اثر خویش، محبوب القلوب خود را قطبالدین معرفی نموده است: و بعد یقول الفقیر الی الله الغنی المغنی قطبالدین محمد بن شیخ علی الشریف الدیلمی اللاهجی... .[۲]
ولی در تفسیر شریف لاهیجی و کتاب خیرالرجال، مؤلف برای خود لقب «بهاءالدین» را ذکر میکند و همین تعدد لقب باعث شده که علامه تهرانی در کتاب مصفی المقال[۳] از قطبالدین اشکوری و بهاءالدین اشکوری به طور جداگانه اسم ببرد. ولی در کتاب «الذریعه» تحت عنوان خیرالرجال میگوید: الَّفَه الشیخ بهاءالدین محمد بن الشیخ ملا علی الشریف الدیلمی اللاهیجی المظنون قویاً انه هو الذی ترجمه الشیخ الحرّ فی امل الآمل مولانا قطبالدین محمد بن علی... و من توصیفه بمولانا یظهر حیاته عند تألیف امل الآمل (۱۰۹۷ هـ.ق).
بنابراین بسیار بعید است که دو نفر با یک اسم و نسب و محل در یک عصر باشند و کتاب ثمرةالفؤاد از یکی از آن دو و کتاب خیرالرجال از دیگری باشد و هر دو در یک سال (۱۰۷۵ ق) نوشته شده باشد و در هیچ کتاب رجالی به طور مجزا اسم برده نشده باشند. از اینجا به خوبی میتوان پی برد که صاحب ترجمه، دارای دو لقب بوده؛ یکی «بهاءالدین» و دیگری «قطبالدین» یا لااقل در برههای از زمان به لقب «قطبالدین» و در برههای دیگر به لقب «بهاءالدین» ملقب بوده است.[۴]
و اما احتمال قویتر درباره تغییر لقب صاحب ترجمه از «قطبالدین» به «بهاءالدین» میتوان به تغییر در مشرب و طرز تفکر وی اشاره کرد، چنانچه مرحوم محدث ارموی در مقدمه تفسیر شریف لاهیجی آورده است: «اگر اندکی تأمل شود میتوان احتمال داد مصنف (صاحب ترجمه) در اوایل عمر خود دارای مشرب و مذاق حکمی و فلسفی بوده و در آن اوان، کتاب محبوب القلوب و همچنین شرح صحیفه سجادیه را تألیف کرده است و در اواخر حال، نظر به رواج احادیث و اخبار، در نتیجه بیانات محمدامین استرآبادی رضوان الله تعالی علیه که تکان بزرگ به علمای آن عصر داده؛ بلکه روش استنباط را عوض کرده، چنان که شواهد جلیه دال بر آن است، از آن مشرب و مذاق برگشته و این تفسیر (تفسیر شریف لاهیجی) را طبق مذاق اهل حدیث و روایت نوشته است».[۵]
شاهد مطلب این است که در تفسیر شریف لاهیجی مؤلف ضمن تحقیقی نوشته است: «منقول از ملا محمدامین استرآبادی رحمةالله تعالی است که گفته...»[۶] در جای دیگر در ذیل آیه «ربنا اغفرلی ولوالدی...» گفته است: چنان که مولانا محمدامین استرآبادی تصریح بر این کرده است.[۷] و غیر ذالک. در هر صورت وی چون در ابتدا مذاق فلسفی و عرفانی داشته و به آثار تعقلی توجه داشت لذا قطبالدین را میپسندید؛ ولی در اواخر، چون مذاق اخباری و تعبدی به خود گرفته بود لقب بهاءالدین را در تفسیر برای خود برمیگزیند.
تحصیلات و فعالیت علمی
قطبالدین در دوران کودکی از نعمت وجود پدر محروم شد و زیر نظر مادر فاضلهاش تربیت یافت. سال ورود وی به مرکز علمی لاهیجان معلوم نیست؛ ولی قسمت عمده تحصیلاتش را در لاهیجان سپری نموده است. وی در حدود سال ۱۰۳۵ ق. به حوزه علمیه اصفهان - که در آن عصر مرکز علمی دنیای اسلام بود - وارد گردید. او در محضر عالمان مشهوری چون میرداماد و ملاصدرا تلمذ کرد و سالها از دانش بیکران آنان خوشهها چید و به تکمیل معلومات خود پرداخت. وی بعد از رحلت استادانش (میرداماد در سال ۱۰۴۳ ق. و ملاصدرا ۱۰۵۰ ق) برای صله ارحام به لاهیجان رفت و در این شهر رحل اقامت افکند. وی در این ایام با مرگ برادرش جلالالدین محمد که مقام «شیخ الاسلامی» لاهیجان را به عهده داشت مواجه شد و پس از برادرش عهدهدار منصب «شیخ الاسلامی» لاهیجان گردید و همین امر باعث اقامت دائمی وی در لاهیجان شد. وی به تألیف، تصنیف و به مشاغل و مناصب دینی میپرداخته است. او از روزگار کج مدار شکوه نموده به خاطر این که مشغولیات پدر و برادر، نگذاشته است که وی به کسب علوم و آداب بپردازد و از اذیت و آزار عالمان غیرعامل در رنج بوده است.
وی در سال ۱۰۵۸ ق. مشغول تألیف کتاب محبوب القلوب در لاهیجان بوده است. او ضمن گلایه از روزگار و عالمان غیرعامل، خود عالمی عامل و فقیه بارعی بوده. قطبالدین حادثه حریقی را که باعث از بین رفتن خانهها، اشیا و کتب او گردیده با اندوه متذکر شده است: در سال ۱۰۵۸ ق. در شهر لاهیجان آتش سوزیای اتفاق افتاد که در آن، خانه و اشیای نفیس و مهم من از جمله حدود ۶۰۰ جلد کتاب از کتابهای نفیسه که در میان آنها، کتابهایی به خط خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی بود، در آتش سوخت. نیز بسیاری از نوشتجات پدر، برادرم و خودم که به خط خودم نوشته، تصحیح و مقابله کرده بودم، همه طعمه آتش شد. حتی برای من به جز سرمایه حقیقی و گرانبهای واقعی که حسن ظن به خدا و محبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام باشد، چیز دیگر باقی نماند.[۸]
قطبالدین در سال ۱۰۸۶ ق. به هندوستان سفر کرد و کتاب تفسیر شرف را در شهر «پتنه» (عظیمآباد هندوستان)[۹] به اتمام رسانید. علت سفر وی به هندوستان معلوم نیست؛ البته این احتمال قوی به نظر میرسد که مؤلف، نزدیک به تمام شدن تفسیر، به هند رفته و این کتاب را در دست تألیف داشته و در شهر پتنه هند اجزای آخر آن را تمام کرده باشد.[۱۰]
آثار و تألیفات
تاکنون ۹ اثر از قطبالدین، در علوم گوناگون همانند: تفسیر، علوم روایی، فقه، فلسفه، کلام، عرفان، اخلاق و ریاضیات شناخته شده است:
- ۱. تفسیر شریف لاهیجی؛ این تفسیر به زبان فارسی و در چهار جلد تدوین شده و تفسیر مبسوطی است که بیشتر صبغه روایی دارد و در رتبه تفاسیر متوسط قرار میگیرد، یعنی از حد یک ترجمه و تفسیر ساده فراتر بوده و در عین حال چندان عمیق، مفصل و فنی نیست. مؤلف، این کتاب را در شهر پتنه هند در سال ۱۰۸۶ ق. به اتمام رسانده است. این تفسیر تاکنون دوبار چاپ شده؛ نخست بخشی از آن در هند در حاشیه تفسیر لوامع التنزیل و تحت عنوان تفسیر بهیه و بار دوم به صورت کامل با تصحیح و تحقیق مرحوم دکتر سید جلال الدین محدث ارموی که در مقدمه، صاحب کتاب را معرفی کرده است. این کتاب در سال ۱۳۴۰ ق. چاپ شده است و نیز دکتر آیتی دو جلد آن را به صورت جداگانه تصحیح نموده است. در مقدمه آن از دگرگونیهایی که در روش اخلاقی و مذهبی و عقیدتی مؤلف پدید آمده، سخن به میان آمده است. قطبالدین در این کتاب از رساله مثالیه خود بسیار نقل قول نموده است.[۱۱]
- ۲. محبوب القلوب؛ شاید به جرأت بتوان گفت که محبوب القلوب قطبالدین اشکوری، یکی از مهمترین منابع، در زمینه تاریخ فلسفه و حاوی ویژگیهایی است که آن را از آثار مشابه ممتاز میگرداند. محبوب القلوب از پنج بخش اساسی تشکیل شده است: مقدمه: در بیان حقیقت فلسفه و مبدأ پیدایش آن. مقاله نخست: در شرح حال و آرای حکمای پیش از اسلام، از حضرت آدم تا یحیی نحوی است از جمله آنان است: حضرت آدم علیهالسلام، شیث، حضرت ادریس علیهالسلام، هرمس، اسقلبیوس، بقراط، جالینوس، لقمان، انباذقلس، فیثاغورس، سقراط، افلاطون، ارسطو، اسکندر، ذوالقرنین و... . مقاله دوم: به شرح حال ۱۲۶ فیلسوف اختصاص دارد که از حرث بن کلده ثقفی آغاز و به میر غیاثالدین منصور دشتکی ختم میشود. از جمله فیلسوفان صاحب نامی که در این قسمت به آنها پرداخته شده میتوان به شخصیتهای ذیل اشاره کرد: بختشیوع، حنین بن اسحاق، اسحاق بن حنین، کندی، ثابت بن مرة، متی بن یونس و... . اشکوری در پایان این بخش به شرح حال ۳۱ تن از بزرگان عرفان و تصوف اشاره کرده که از جمله آنهاست: اویس قرنی، کمیل بن زیاد نخعی، ذوالنون مصری، ابراهیم بن ادهم و... . مقاله سوم: در سیره امامان معصوم علیهمالسلام و بخشی از احادیث مروی از ایشان و مشایخ امامیه است. خاتمه: در شرح حال مؤلف و اجدادش. قطبالدین در محبوب القلوب در کنار بیوگرافی اجمالی هر فیلسوف، به تبیین و تفسیر دیدگاهها و اندیشههای وی پرداخته و آن گاه که آن را مطابق با واقع نمیبیند، با عبارت «لعلّ مراده» (شاید مقصودش این باشد) و نظایر آن، دست به توجیه زده و به گونهای تفسیر میکند که از دید خودش ایرادی بر آن وارد نشود. مؤلف، در این کتاب نشان داده که فقط یک مورخ نیست؛ بلکه فیلسوفی تمام عیار است. او آثار فلسفی ارزشمندی دارد و از شاگردان ممتاز مکتب فلسفی میرداماد به شمار میآید؛ از این رو تفسیر و تحلیلهای وی میتواند قابل استناد و تأمل باشد و به راحتی نمیتوان از کنار آنها گذاشت. ختم کتابت این نسخه در سال ۱۰۹۵ ق. بدست شیخ محمدجعفر فرزند قطبالدین صورت گرفته است. اخیراً نسخه محبوب القلوب (مجلس شورای اسلامی) با ترجمه سید احمد اردکانی، با تصحیح و تحقیق: علی اوجبی که یک جلد آن در حدود ۶۰۰ صفحه است، در سال ۱۳۸۰ ش. به چاپ رسیده است.[۱۲]
- ۳. فانوس الخیال فی ارادة عالم المثال یا الرسالة المثالیه؛ این اثر به زبان عربی آمیخته به فارسی نوشته شده است. در این رساله، نخست با استناد به احادیث مروی از امامان معصوم علیهمالسلام به تبیین عالم مثال و صُوَر مثالی پرداخته شده و پس از آن دیدگاههای حکمای اشراقی، عرفا، صوفیه و اهل ذوق تفسیر شده است. تاریخ ختم کتابت در سال ۱۰۷۷ ق. است.[۱۳] این کتاب به ادعای علامه تهرانی، سومین کتاب قطبالدین لاهیجی است.[۱۴]
- ۴. الخطرات القلبیة یا اعمال القلب؛ این اثر به زبان عربی نگاشته شده و میکوشد این نکته را تبیین کند که آدمی به خاطر خطورات قلبی مؤاخذه خواهد شد. وی این کتاب را به درخواست برخی از دوستانش و در جواب سؤال مؤاخذ از خطورات قلبی، نوشته است.[۱۵]
- ۵. ثمرة الفؤاد؛ در بیان اسرار احکام و حقایق اعمال عبادی، شامل: مقدمه درباره این که عقل رسول باطنی است و دو مائده که هر یک متضمن بخشهای جزییتر به نام ثمره است و به بیان اسرار عبادات و معاملات تا پایان دیات پرداخته و خاتمهای در تعیین فرقه ناجیه است.[۱۶]
- ۶. خیر الرجال؛ این کتاب به زبان عربی آمیخته به فارسی است. در این اثر رجالی، احوال راویان اسناد کتاب من لایحضره الفقیه به ترتیب ابواب آن بیان شده و در فهرست پایانی کتاب نام راویان به ترتیب حروف الفبا ذکر گردیده است. شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره این کتاب توصیفات بلندی دارد.[۱۷] و سید اعجاز حسین هندی نیز تصریح کرده، هر که در این اثر تأمل کند به عمق دانش، قوت با قدرت نقادی و تحقیقات استوار وی پی میبرد که بسیاری از کتابهای مشابه فاقد آن است.[۱۸]
- ۷. شرح الصحیفة السجادیه؛ که ترجمه فارسی و شرح مختصری است بر صحیفه سجادیه و بیشتر صبغه عرفانی-اخلاقی دارد.[۱۹]
- ۸. شرح بیتی از مثنوی؛[۲۰]
- ۹. لطائف الحساب در ریاضیات.[۲۱]
قطبالدین دارای قریحه شعری نیز بوده است. با ملاحظه کتاب محبوب القلوب و... این مطلب صریحاً آشکار میشود؛ زیرا مؤلف مقدار زیادی از اشعار را به صراحت به خود اسناد میهد. از ملاحظه این اشعار پرمغز و پخته، قدرت طبع و قریحه سرشار و توانایی وی در شعر بدست میآید. در محبوب القلوب این گونه آورده است:
خدایا لطف کن علم لدنّی * کزو قائم شود ارکان دینی
ز تحقیقات اشراقی چه لافی * ز تدقیقات مشایی چه بافی
حکیمی کو براه عقل پوید * تو گویی علم خود از جهل جوید
به عقل خود چسان پیچیده گویی * که نقلی در جهان نشنیده گویی
ترا از آب و عقل اهل یونان * طهارت کی شود حاصل به بایقان
ز خاک یثرب نقل ار نمایی * تیمّم به که زیشان آب خواهی
گر آیین کلامت خوش نماید * ترا تحقیق بی شبهت فزاید
سخن جویی ز صوفی خود چه حاصل * که گوید از ریاضت گشته واصل
نمود از گوشه گیری پلّه پلّه * گمان اعتکاف شرع چله
چو در دین عجایز عجز بودست * از آن پیغمبر این طاعت شنود است
به در گاه حق ار عجز آوری پیش * شوی در دانش از هر کاملی بیش.[۲۲]
وفات
از سال رحلت قطبالدین اطلاع دقیقی در دست نیست اما از آنجا که خود در محبوب القلوب تصریح کرده، از زلزله هولناک لاهیجان که در سال ۱۰۸۸ ق. رخ داده، جان سالم بدر برده و از طرف دیگر فرزندش، شیخ محمدجعفر، در سال ۱۰۹۵ ق. از آمادهسازی فهرست محبوب القلوب فراغت یافته و در آنجا، هنگامی که از پدر خویش یاد میکند، عبارت «رحمة الله علیه» را بکار برده که حاکی از درگذشت اشکوری است. در ضمیمه این دو مطلب میشود نتیجه گرفت که او در فاصله زمانی ۱۰۸۸-۱۰۹۵ ق. چشم از جهان فروبسته است. وی در هنگام عزیمت به گیلان در منطقه تاریخی دیلمان چشم از جهان فروبست.[۲۳] پیکر پاک وی را به قم منتقل و در این سرزمین مقدس به خاک سپردند.
مؤلف کتاب منتخب التواریخ[۲۴] میگوید: از جمله رواتی که در قم مدفوناند عبارتند از: قطبالدین الاشکوری، جناب محمد بن شیخ علی اللاهیجی الاشکوری مصنف کتاب محبوب القلوب و ایشان هم شیعه بودند و هم از تلامذه میرداماد.[۲۵]
پانویس
- ↑ پیله، لفظی است گیلکی، به معنای بزرگ که در اینجا به معنای فقیه بزرگ است این کلمه در الفاظی مانند پیله سید (سید بزرگ) پیله بازار (بازار بزرگ) و استعمال میشود طبق نوشته مؤلف، در ۷ فرسنگی لاهیجان، ناحیهای است که دارای هوای معتدل و آبهای شیرین و کوههای بلند است وی میگوید: جد اعلای من که «پیله فقیه» میباشد، فقیهِ صالح و عالم به علوم فقه، نحو، صرف، تفسیر، معانی و بیان بود. (ر.ک: مقدمه محبوب القلوب، ترجمه سید احمد اردکانی، تصحیح و تحقیق علی اوجبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۰ ش، ص ۲۸)
- ↑ ریحانةالادب، ج ۴، ص ۴۷۴؛ لغت نامه دهخدا، ج ۳۲، ص ۳۵۱؛ نجوم السماء، ص ۱۴۸؛ مقدمه تفسیر شریف لاهیجی به قلم محدث ارموی، ص ۵؛ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان، ص ۴۸۹؛ دانشوران و دولت مردان گیل و دیلم، ص ۸۵ و ۶۰۱.
- ↑ مقدمه تفسر شریف لاهیجی، به قلم محدث ارموی، ص ۷.
- ↑ مصفی المقال، ص ۳۷۰.
- ↑ مقدمه تفسیر شریف لاهیجی، ص ۸.
- ↑ همان، ص ۴۸.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۶۷۹.
- ↑ محبوب القلوب، خطی، ص ۵۱.
- ↑ همان، حاشیه.
- ↑ «پتنه» یا «پتنا» یکی از شهرهای مرکزی ایالت بهار هندوستان است. ر.ک: پیشینه تاریخی لاهیجان، ص ۵۰۱، به نقل از کتاب سرزمین هند، ص ۴۲۱.
- ↑ همان، ص ۴.
- ↑ مقدمه محبوب القلوب، (نسخه مجلس شورای اسلامی)، ترجمه سید احمد اردکانی، ۱۳۸۰ ش، ص ۲۴.
- ↑ همان، ص ۵۰-۵۵.
- ↑ الذریعه، ج ۱۶، ص ۱۰۰.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۲، ص ۶۹۸.
- ↑ الذریعه، ج ۱۶، ص ۱۰۰؛ محبوب القلوب، ج ۱، ص ۲۲۰.
- ↑ مقدمه محبوب القلوب، ص ۲۵.
- ↑ همان، ص ۲۴؛ الذریعه، ج ۷، ص ۲۸۳.
- ↑ تفسیر شریف لاهیجی، ج ۱، ص ۷۳.
- ↑ مقدمه محبوب القلوب، ص ۲۴.
- ↑ تفسیر شریف لاهیجی، ج ۱، ص ۴۳.
- ↑ حاشیه محبوب القلوب، ص ۵۲.
- ↑ پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، ص ۵۰۴.
- ↑ منتخب التواریخ، باب هشتم، در شرح حال امام صادق علیهالسلام در ذکر قبور شریف بزرگان و رُواتی که در قم مدفونند.
- ↑ منتخب التواریخ، حاج محمدهاشم خراسانی، انتشارات اسلامیه، ۱۳۷۶ ش، ص ۴۹۴.
منبع
محمدتقی ادهمنژاد لنگرودی، ستارگان حرم، جلد ۱۸، صفحه ۲۰۳-۲۱۷.