معجم البلدان (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«مُعجَم اَلبُلدان» کتابی است بر پایه جغرافیا، نوشته ابوعبدالله یاقوت حموی جغرافیدان و تاریخ‌نویس مشهور قرن هفتم هجری قمری.

معجم البلدان.jpg
نویسنده یاقوت حموی
موضوع جغرافیای کشورهای اسلامی
زبان عربی
تعداد جلد 5

معجم البلدان

موضوع کتاب

این کتاب شامل مهمترین مصادر جغرافی در فرهنگ اسلامی است. بیش از ۱۵۰۳۸ موضوع جغرافیایی پیرامون شهرهای عالم در آن مطرح شده است که از جانب غرب، اندلس و از جانب شرق، چین را شامل می شود. معلومات و اطلاعات این کتاب، منحصر به جغرافیا نیست بلکه یک دایرة المعارف روش مند است که به موضوعات تاریخ، علم انساب، لغت، ادب، آداب و رسوم و تراجم هم پرداخته است.

اندیشه تدوین معجم البلدان

اندیشه تدوین فرهنگنامه جغرافیایى معجم البلدان براى یاقوت به سال ۱۲۱۸م/۶۱۵ه. در مرو پدید آمد و رنگ خاص کتاب از اوضاعى که با تألیف آن پیوسته بود، بر ما معلوم مى شود. چنین رخ داد که یاقوت با امام سمعانى، پسر مؤلّف الأنساب معروف در مجلسى بود و از کلمه «حباشه» نام محلى در جزیرة العرب، سخن رفت که در حدیث آمده بود و یاقوت بر بنیان اشتقاق کلمه مدلّل داشت که باید آن را با ضم «ح» خواند ولى یکى از حاضران مصرّ بود که باید حباشه با فتح «ح» خوانده شود و یاقوت نتوانست مرجع موثقى به تأیید نظر خود پیدا کند و با آن که کتابخانه هاى مرو در آن هنگام پر از مراجع بود، از یافتن شاهد ناتوان ماند.

در این هنگام مصمم شد تا فرهنگ جغرافیایى را توضیح کند بلکه تلفظ درست آن‌ها را نیز بدست دهد. بنابراین کتاب وى از نوع آن فرهنگ‌هاى لغوى است که از قرن نهم به بعد با آن روبرو شده ایم و این نکته از کلمات خود یاقوت به هنگام وصف کتاب در مقدمه معلوم مى شود که گوید: «کتابى است درباره نام شهرها و کوهها و دره ها و دشت‌ها و دهکده ها و جاها و وطن‌ها و دریاها و رودها و برکه ها و بت‌ها» به همین جهت آن را معجم البلدان نامیده است.

امتیازات معجم البلدان

با آنکه یاقوت راهى هموار در پیش داشت که بسیار کسان از پیش پیموده بودند، باز هم بیم آن داشت که به آن متهم شود که از تألیف فرهنگ هدف جغرافیایى صرف دارد، بدین جهت بیشتر از هر چیز کوشش دارد تا مطالب خود را با شواهدى از قرآن و حدیث تأیید کند. اشاره مى کند که آیات خالق و دلایل قدرت او بر همه زمین گسترده است، از این رو در قرائت سفرنامه ها و اطلاع از وضع شهرها فواید بزرگ هست و اندرزهاى نکو و مرد پارسا مى باید که در اثناى سفر مشاهدات خود را به منظور فایده معاصران و نسل‌هاى بعد یادداشت و تدوین کند.

یاقوت از این نکته که اطلاعات جغرافیایى از لحاظ علمى نیز اهمیت دارد غافل نیست. به عقیده او نسخه‌برداران و روایتگرانى که نام‌ها را بى‌دقت مى پذیرند، غالباً آن‌ها را به خطا ثبت مى کنند در صورتى که همه مردم به ضبط درست اعلام نیاز دارند. حاکمان و قانونگذاران باید از فتح هر شهر بدست مسلمانان خبر داشته باشند که چگونه انجام گرفته تا خراج شهر را تعیین توانند کرد. اهل حدیث باید علما و مجتهدان معروف هر ولایت را بشناسند. اطلاع یافتن از آب و هوا و اوضاع طبیعى براى طبیبان اهمیت دارد. منجمان نیز باید منازل نجوم را بدانند تا طالع بلاد را توانند دید. شاعران و عالمان لغت باید تلفظ نام مکان‌ها و رودها و کوه‌ها و چاه‌ها را درست بدانند تا خطا نکنند و مضحکه مردم دانا نشوند. یاقوت شرحى را که در مقامات حریرى آمده که یکى از دانشمندان بزرگ دوران از تعیین محلى عاجز مانده بود، شاهد گفتار خود مى گیرد.

همه این دلایل که یاقوت آورده در حد خود موجه است و بار دیگر تصورى از آن ملاحظات عملى که نوشته هاى جغرافیایى را به نزد مؤلفان مسلمان پدید آورد و به کمال رسانید بدست مى دهد که البته یاقوت همه را یاد نمى کند.

یاقوت حموی ادیبى گسترده افق و نویسنده اى پرکار و ذوفنون بود. بدون نیاز به گفتگو از مؤلفات مفقود وى کافى است معجم الأدباء را یاد کنیم که به حجم و اهمیت از فرهنگ جغرافیایى (معجم البلدان) کمتر نیست، بلکه از لحاظ مطالب تاریخى و فرهنگى جهان اسلام از آن برتر است. یاقوت را با محققى چون بیرونى، که در سطح جهانى است یا جهانگردى از نوع مسعودى و مقدسى برابر نمى توان گرفت، اما با قیاس به گروه جغرافى‌شناسان لغوى چون بکرى، یاقوت نه فقط از لحاظ فراوانى و تنوع مطالب بلکه از لحاظ روش مستقل و هوشمندانه نیز از همه آن‌ها سر است. به همین دلایل تألیف جغرافیایى او به حق ختم دوران پیش از حمله مغول به شمار مى رود و خود او را نیز به صف بزرگترین جغرافى شناسان آن دوران مى توان شمرد و فرهنگ وى تا به روزگار ما مرجعى موثق و بى مانند است.

روش تألیف کتاب

در آخر مقدمه نام جغرافى شناسان سلف را به تفصیل مى آورد، اما نباید پنداشت که نام همه مؤلفاتى را که مرجع وى بوده اند، آورده است. سابقاً بسیارى از آن‌ها را نام بردیم و درباره بعضیشان فقط بر یاقوت تکیه داشتیم زیرا متن آثارى که از آن‌ها نقل کرده به جا نمانده است.

یاقوت مقدمه را با تحلیل کتاب و روش تألیف آن بسر مى برد؛ که روزن این قسمت را در تحقیقى که از آن یاد کردیم تا حدى روشن کرده است. یاقوت تقاضاى کسانى را که به اصرار خواستار اختصار کتاب وى بوده اند با خشونت رد کرده و در این مورد به حکایتى از جاحظ در معایب اختصار کتب استشهاد مى کند.

به دنبال مقدمه پنج باب هست که به منزله مدخل کتاب است:

  • باب نخست از نظریات مختلف درباره شکل زمین بر اساس جغرافیاى ریاضى که ماهیت آن را مى شناسیم سخن دارد و خود او زمین را به شکل کره مى داند که فلک چون مغناطیس از هر طرف آن را مى کشد.
  • باب دوم از نظام تقسیم اقالیم گفتگو دارد و ضمناً بروج دوازده‌گانه و بلاد متعلق بدان و راه‌هاى عملى براى تعیین قبله هر شهر را نیز یاد مى کند.
  • باب سوم در تفسیر اصطلاحات جغرافیایى است که از برید، فرسخ، میل و عنوان ناحیه ها چون اقلیم، کوره، ولایت، استان، رستاق، طسوج، جند، آباد، سکه، و مصر گفتگو مى کند، آنگاه اصطلاحات جغرافیایى نجومى را چون طول، عرض، درجه و دقیقه و اصطلاحات مخصوص خراج و درآمد زمین را چون صلح، سلم، عنوة، خراج، فىء، غنیمت، صدقه، خمس و اقطاع شرح مى دهد.
  • باب چهارم فهرست بلادى است که مسلمانان گشوده اند به ترتیب خراجى که از هر یک وصول مى شود.
  • باب پنجم بحثى مقدماتى است در اخبار بلاد و مردم نواحى مختلف و طبقه بندى ممالک از لحاظ منزلت و اهمیت که بابل به مقام اوّل است سپس هند، آنگاه چین بعد ترک بعد روم.

از پس این باب‌هاى مقدمه وار که پنجاه صفحه کتاب را مى گیرد فرهنگ به معناى دقیق آغاز مى شود. نام مکان‌ها مانند فرهنگ‌هاى سابق به ترتیب ابجدى آمده ولى فراموش نباید کرد که ترتیب کلمات وابسته به یک حرف گاه به خلاف سابق است. پس از نام، توضیحاتى مفصل درباره تلفظ آن با ذکر اختلاف قرائت‌ها هست. غالبا یاقوت به توضیح منشأ و اصل کلمه مى پردازد و به عادت لغت شناسان عرب مى خواهد کلمه را از مایه لغات عربى درآورد. جز در موارد استثنایى از اندیشه عربى نبودن آن غافل است و بحث لغوى معمولاً با شواهدى از شاعران عرب که مى توان در کار تلفظ درست بر آن‌ها تکیه کرد همراه است و گاه مقیاس تلفظ کلمه به کمک بحر و قافیه شعر مشخص مى شود پس از آن طول و عرض مکان و برج مخصوص آن معین مى شود.

به دنبال آن، قسمت تاریخى است که از اصل محل جغرافیایى و کیفیت پیدایش و سکنه و نقش تاریخى آن بحث مى کند و غالباً اخبار و داستان‌هاى متعلق بدان را نیز همراه دارد. اگر نام محل در قرآن آمده شاهد آن نقل مى شود. اگر مسلمانان آن را گشوده اند، تاریخ فتح گفته مى شود و تقریباً همیشه از نام دانشوران محل بخصوص فقها و اهل حدیث و نام استادان و شاگردانشان سخن مى رود.

به علاوه در بعضى از موارد یاقوت از جاها و شهرهایى که دیده گزارشى دقیق دارد. از بناهاى مختلف، قلعه ها، بندرها و عادات و اخلاق قبایل و اقوام به تفصیل سخن مى کند و از عجایب بلاد دور غافل نمى ماند. ضمن سخن حکایات جالب و نکته ها و لطیفه ها و اشعار منتخب و گهگاه قطعات یا رسائل کامل از مؤلفان سابق نقل مى شود و یک مقاله مستقل ده و پانزده صفحه اى به وجود مى آید.

البته همه کلمات فرهنگ چنین مفصل نیست. قسمت لغوى همیشه هست ولى به هنگام سخن از محلى گمنام یا نامعروف طبعا قسمت تاریخى وجود ندارد. در این موارد قسمت نجومى نیز نیست و مشخصات و محل به تقریب معین مى شود و گاه توضیح کلى کلمه با یک سطر بسر مى رود.

گفتگو از منابع فرهنگ یاقوت ضرورت ندارد. در فصول پیشین مکرر از آن سخن داشته ایم و گفته ایم که وى همه مطالب جغرافیایى را که طى شش قرن روى هم انبوه شده بود فراهم آورد. با آن که مؤلف سلیقه لغوى دارد اما این کتاب جامع چنانکه مکرر معلوم داشته ایم به جغرافیاى لغوى یا توصیفى بس نکرده شامل جغرافیاى نجومى نیز هست و در آن زمینه از منابعى که گاه به جا نیست مطالبى به دست مى دهد.

هونیگمان این موضوع را در کتاب خویش راجع به هفت اقلیم با دقت کامل روشن کرده و از بعض موارد فرهنگ نیز معلوم مى شود. مثلاً یاقوت از میان همه زیج‌ها (یعنى جدول‌هاى نجومى) به زیج ابوعون اسحاق بن على توجه خاص داشته که براى کارشناس بزرگى چون نالینو شناخته نبوده و شباهت آن را با صورة الأرض خوارزمى از روى قطعات منقول یاقوت اثبات کرده است. از اینجا توان دانست که یاقوت حتى در این زمینه که چندان مورد توجه وى نبوده منابعى به دسترس داشته که به ما نرسیده است.

مطالب یاقوت فوق العاده متنوع است و مانند نمایندگان مکتب کلاسیک در عالم اسلام محصور نمانده و نیز مانند نمایندگان مکتب لغوى براى مواضع جزیرة العرب اهمیت استثنایى قائل نشده و چنان که دیدیم به جهان اسلام و شرق دور به یک شکل توجه کرده و این قضیه درباره اروپاى شرقى و شمالى نیز صادق است. البته مشرق را بهتر از مغرب مى شناسد ولى از ناحیه اخیر نیز گاه اطلاعاتى مى دهد که نمودار وسعت معرفت وى از اوضاع آنجاست.

آمارى مدلل داشته که یاقوت تنها مؤلفى است که قطعاتى از دو کتاب مفقود دو مؤلف سیسیلى را نگاه داشته، یکى ابوعلى حسن (حدود سال ۱۰۵۰) و دیگرى ابن قطاع (متوفى به سال ۱۱۲۱/ ۵۱۵ ه) که همه اطلاعات خود را درباره جزیره مذکور از آن‌ها گرفته است. به عکس این اطلاعات وى درباره ایتالیا نوعا خوب نبوده و همین قضیه چنان که زیبولت گوید درباره کرس، لومباردى، کالابریا، مالت و جز آن صادق است.

دو کتاب جغرافى دیگر

به جز فرهنگ بزرگ، دو کتاب جغرافى دیگر با نام یاقوت ارتباط دارد که پیش از فرهنگ چاپ شده بود و پس از آن بى‌ارزش شد: یکى، که پس از فرهنگ بزرگ و با هدفى خاص تألیف شده، عنوان کتاب المشترک وضعا والمتفرق صقعا نام دارد یعنى فرهنگ جاهایى است که نام آن مشترک است. از عبارات خود یاقوت در مقدمه کتاب معلوم مى شود که آن را از فرهنگ بزرگ استخراج کرده تا مراجعه به آن آسان باشد. مطالب کتاب بسیار مختصر است و همه استطرادهایى که مایه اعتبار منبع اصلى است افتاده و چون از پس فرهنگ بزرگ تألیف شده گاه مطالبى مختصر بدان افزوده شده که در فرهنگ بزرگ نیست. در این گونه موارد مراجعه بدان مفید تواند بود. مطالب آن از لحاظ تعداد مفصل است و یک هزار و نود و یک نام مربوط به چهارهزار و دویست و شصت و یک محل جغرافیایى در آن هست.

کتاب دیگر که عنوان متکلفانه مراصد الاطلاع على اسماء الأمکنة والبقاع دارد و جوینبول متن آن را چاپ کرده کار یاقوت نیست و مختصرى از فرهنگ بزرگ است که یکصد سال بعد ظاهرا به وسیله شخصى به نام صفى الدّین عبدالمؤمن بن عبدالحکم (متوفى به سال ۱۳۳۸/ ۷۳۹ ه) فراهم شده و هنوز درباره مؤلف آن اختلاف هست.

رنو، که متن چاپ شده را با دقت کامل مطالعه کرده به این نتیجه رسیده که دست کم سه مختصر یا سه رونویس با یک عنوان وجود داشته که فقط یکى از یاقوت بوده که به ما نرسیده است. با توجه به نظر یاقوت درباره «مختصر نامه ها» که در آخر مقدمه فرهنگ بزرگ آمده وجود تألیفى از این گونه متعلق به او مشکوک مى نماید. رنو مختصر دوم را از عبدالمؤمن مذکور مى داند و سومى را به سیوطى مشهور نسبت مى دهد. کتاب اخیر در همین اواخر بدست آمده و جوینبول آن را در شش جلد چاپ کرده که مورد توجه بسیار شده تا آنجا که کار ووستنفلد را در مورد چاپ فرهنگ بزرگ به نسبت زیاد آسان کرده است و اکنون نیز از این جهت اهمیت دارد که مى توان نکات پیچیده فرهنگ بزرگ را به وسیله آن توضیح کرد. البته اضافات جوینبول بر کتاب مذکور همیشه مفید و پرارزش خواهد ماند.

منابع

  • كراچكوفسكى ترجمه ابوالقاسم پاينده، كتاب تاريخ نوشته‌هاى جغرافيايى در جهان اسلام.
  • معارف و معاریف، ج10، ص570، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 3 اردیبهشت 1393.

متن کتاب

معجم البلدان