دعای ۳۲ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش اول)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۳۲ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم - بخش چهارم - بخش پنجم

دعاى اعتراف به گناه؛

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام بَعْدَ الْفَرَاغِ مِنْ صَلَاةِ اللَّیلِ لِنَفْسِهِ فِی الِاعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ:

اللَّهُمَّ یا ذَا الْمُلْک الْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ وَ السُّلْطَانِ الْمُمْتَنِعِ بِغَیرِ جُنُودٍ وَ لَا أَعْوَانٍ، وَ الْعِزِّ الْبَاقِی عَلَی مَرِّ الدُّهُورِ وَ خَوَالِی الْأَعْوَامِ وَ مَوَاضِی الْأَزمَانِ وَ الْأَیامِ،

عَزَّ سُلْطَانُک عِزّاً لَا حَدَّ لَهُ بِأَوَّلِیةٍ، وَ لَا مُنْتَهَی لَهُ بِآخِرِیةٍ، وَ اسْتَعْلَی مُلْکک عَلُوّاً سَقَطَتِ الْأَشْیاءُ دُونَ بُلُوغِ أَمَدِهِ، وَ لَا یبْلُغُ أَدْنَی مَا اسْتَأْثَرْتَ بِهِ مِنْ ذَلِک أَقْصَی نَعْتِ النَّاعِتِینَ. ضَلَّتْ فِیک الصِّفَاتُ، وَ تَفَسَّخَتْ دُونَک النُّعُوتُ، وَ حَارَتْ فِی کبْرِیائِک لَطَائِفُ الْأَوْهَامِ، کذَلِک أَنْتَ اللَّهُ الْأَوَّلُ فِی أَوَّلِیتِک، وَ عَلَی ذَلِک أَنْتَ دَائِمٌ لَا تَزُولُ.

وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِیفُ عَمَلًا، الْجَسِیمُ أَمَلًا، خَرَجَتْ مِنْ یدِی أَسْبَابُ الْوُصُلَاتِ إِلَّا مَا وَصَلَهُ رَحْمَتُک، وَ تَقَطَّعَتْ عَنِّی عِصَمُ الْآمَالِ إِلَّا مَا أَنَا مُعْتَصِمٌ بِهِ مِنْ عَفْوِک، قَلَّ عِنْدِی مَا أَعْتَدُّ بِهِ مِنْ طَاعَتِک، و کثُرَ عَلَی مَا أَبُوءُ بِهِ مِنْ مَعْصِیتِک وَ لَنْ یضِیقَ عَلَیک عَفْوٌ عَنْ عَبْدِک وَ إِنْ أَسَاءَ، فَاعْفُ عَنِّی.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

دعای آن حضرت برای خود پس از فراغ از نماز شب در اعتراف به گناه:

بار الها ای دارنده ملک ابدی و جاوید، و سلطنت دست‌نایافتنی بدون سپاه و دستیاران، و عزّت باقی که با گذشت روزگاران و سال‌های گذشته، و زمان‌ها و روزهای سپری‌شده باقی است،

فرمانروایی و حکومتت چنان غالب است که اول آن را حدی، و آخر آن را نهایتی نیست، و پادشاهی‌ات چنان بلندپایه است که همه چیز از دسترسی به قلّه آن فرو مانده است، و دورترین توصیف واصفان به پایین‌ترین مرتبه از بلندی و رفعتی که به خود اختصاص داده‌ای نمی‌رسد،

اوصاف در مقام وصفت سرگشته‌اند، و تعریف‌ها در پای حضرتت از هم گیسخته‌اند، و در عرصه گاه کبریایی‌ات دقیق‌ترین تصورات سرگردانند، تو ای خدای ازلی در ازلیتت اینچنین بوده‌ای، و دائم و جاودان بر این مرحله خواهی بود،

و منم آن بنده با عمل اندک، و آرزوی بسیار، که وسائل پیوند با تو از کفم بیرون رفته مگر آنچه رحمتت آن را متصل نموده، و رشته‌های امیدم از من گسسته مگر آنچه از عفو تو که به آن چنگ زده‌ام،

طاعتی که به حساب آورم اندک، و معصیتی که به آن اعتراف کنم بسیار است، و عفو و بخشش از بنده‌ات بر تو سخت نیاید اگر چه بد کرده باشد، پس مرا عفو کن.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

دعاى پس از نماز شب:

نماز شب:

از عبادات بسیار مهمى که نور چشم عاشقان حضرت حق، و چراغ قلب عارفان و اله، و نیروى جان اولیاء الهى است نافله شب است.

بیداران راه محبوب، و سالکان مجذوب گفته اند: اگر سحر نبود، براى حیات انسان منفعتى تصور نمى شد.

مشتاقان لقاء دوست، و والهان حضرت محبوب براى نیمه شب تا سحر ارزش فوق العاده قائلند.

آنان آن وقت را وقت خاص مى دانند، و خواب را در آن زمان زمان بر خویش حرام مى کنند.

قسمت اول شب را مى خوابند، تا در آن وقت نورانى نخوابند، و اول شب را از هر شغلى دست بر مى دارند، تا در آن زمان به عبادت و طاعت، و مناجات و راز و نیاز مشغول باشند.

آنان راز و نیاز با خدا را در نیمه شب، و مناجاتى با حضرت معبود را در وقت سحر، حاضر نیستند با چیزى در این معرکه هستى معاوضه کنند.

چون سخن از دلبران ما مى رود *** شاهدان را رنگ سیما مى رود

چون حدیث یار بى پروا کنید *** این دل شوریده از جا مى رود

در دل ما آتماشا کن ببین *** تا چه شور و تا چه غوغا مى رود

وین سر شوریده ما را نگر *** دم به دم تا در چه سودا مى رود

دل هنوز از هیبت روز اَلَست *** مى تپد هر لحظه از جا مى رود

چون بلى گفتیم در روز نخست *** بر سر ما این بلاها مى رود

یک نظر آن لعل میگون دیده ام *** خون هنوز از دیده ما مى رود

یار آمد گفتگو را بس کنیم *** صحبتش از کیسه ما مى رود

نى غلط، کى یار آمد سوى ما *** در سر دیوانه سودا مى رود

زآتش هجران جانان هر سحر *** دود آه فیض بالا مى رود

بسیارى از مفسران بزرگ با کمک احادیث اهل بیت، و شواهد و قرائن شرعیه مسئله انجام دادن نماز شب را از آیات قرآن مجید که قسمتى از آن را در سطور زیر مى خوانید استفاده کرده اند:

«وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَک عَسى اَنْ یبْعَثَک رَبُّک مَقاماً مَحْمُوداً»:(۱)

و پاسى از شب را از خواب برخیز و به تهجّد مشغول باش، این یک برنامه اضافه بر واجبات براى توست، باشد که در سایه این عمل، خداوند تو را به مقام محمود نائل آرد.

«یا اَیهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّیلَ اِلاَّ قَلیلاً»:(۲)

اى جامه خواب به خود پیچیده، شب را جز کمى براى عبادت و راز و نیاز با معبود بپا خیز.

«تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عنَ الْمَضاجعَ یدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ. فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْین جَزاءً بِما کانُوا یعْمَلُونَ»:(۳)

پهلویشان از بسترها در دل شب دور مى گردد، پروردگار را در آن وقت پرقیمت با بیم و امید مى خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده ایم اتفاق مى کنند.

هیچ کس نمى داند چه پاداشهاى مهمى که مایه روشنى چشمها مى گردد براى آنان نهفته شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ اسراء، ۷۹.

۲ ـ مزمّل، ۱.

۳ ـ سجده، ۱۶ ـ ۱۷.

در حدیثى از قول رسول خدا((صلى الله علیه وآله)) نقل شده که آنحضرت فرمود: پروردگار مى فرماید:

اَعْدَدْتُ لِعِبادِىَ الصّالِحینَ ما لا عَینٌ رَأَتْ وَ لا اُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لا خَطَرَ عَلى قَلْبِ بَشَر:(۱)

من براى بندگان شایسته ام نعمت هائى فراهم کرده ام که هیچ چشمى ندیده، و هیچ گوشى نشنیده و بر فکر کسى نگذشته است.

کسى که مى خواهد از این فیض عظیم و این نعمت معنوى بى نظیر فایده ببرد، به ناچار باید با استراحت زیاد و عافیت طلبى و کثرت خواب مبارزه کند، که خواب زیاد و استراحت بیش از اندازه قاتل عمر و محروم کننده انسان از فیوضات الهیه است.

رسول خدا((صلى الله علیه وآله)) مى فرماید: مادر حضرت سلیمان به فرزندش فرمود:

یا بُنَىَّ اَیاک وَ کثْرَةَ النَّوْمِ بِاللَّیلِ، فَاِنَّ کثْرَةَ النَّوْمِ بِاللَّیلِ تَدَعُ الرَّجُلَ فَقیراً یوْمَ الْقِیامَةِ:(۲)

فرزندم از زیاد خوابیدن در شب خوددارى کن، که زیادى خواب به وقت شب انسان را در روز قیامت فقیر و تهیدست مى گذارد.

امام ششم((علیه السلام)) به سلیمان دیلمى فرمود:

یا سُلَیمانُ لا تَدَعْ قِیامَ اللَّیلِ، فَاِنَّ الْمَغْبُونَ مَنْ حُرِمَ قِیامَ اللَّیلِ:(۳)

اى سلیمان دست از شبخیزى بر مدار، که مغبون آن انسانى است که از قیام به هنگام شب محروم بماند.

و نیز آنحضرت فرمود:

اَبْغَضُ الْخَلْقِ اِلَى اللهِ جیفَةٌ بِاللَّیلِ، بَطّالٌ بِالنَّهارِ:(۴)

مبغوض ترین مردم به نزد خداوند آن کسى است که مردار در شب و تبهکار در روز است.

لقمان به فرزندش فرمود:

یا بُنَىَّ لایکنِ الدِّیک اَکیس مِنْک وَ اَکثَرَ مُحافَظَةً عَلَى الصَّلَواتِ، اَلا تَراهُ عِنْدَ کلِّ صَلاة یؤَذِّنُ لَها، وَ بِالاَسحارِ یعْلِنُ بِصَوْتِهِ وَ اَنْتَ نائِمٌ:(۵)

فرزندم مبادا چنین شود که خروس صبح از تو هوشیارتر و به اوقات نماز از تو مراقبتر باشد، آیا نبینى که به هنگام هر نماز اعلام دخول وقت نماید، و سحرگاهان ندا به آواى بلند سر مى دهد در حالى که تو در خوابى؟!

وجود مقدّس حضرت حق در خطاب به موسى بن عمران فرمود:

اى پسر عمران دروغ مى گوید آن که گمان مى کند مرا دوست دارد، در حالى که چون شب فرا مى رسد از من چشم مى پوشد و به خواب مى رود. مگر چنین نیست که هر عاشقى خلوت با معشوقش را دوست مى دارد؟

هان اى پسر عمران این منم که به دوستانم مطّلعم، چون شب آنان را فراگیرد چشم دلشان را دگرگون مى سازم، و عقوبتم را در مقابل دیدگانش مجسم مى کنم آن گونه که از راه شهود و رویارویى با من به مخاطبه مى پردازند و حضوراً با من به گفتگو مى نشینند.

اى پسر عمران در دل شبهاى تار از دلت خشوع، و از بدنت خضوع، و از چشمانت اشک نثار من کن و مرا بخوان که مرا به خود نزدیک و اجابت کننده دعوتت خواهى یافت.(۶)

"الهى" آن بلبل شیداى گلستان عشق مى فرماید:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "مجمع البیان" ج۸، ص۳۳۱.

۲ ـ "شب مردان خدا" ص۱۴.

۳ ـ "شب مردان خدا"ص۱۴.

۴ ـ "بحار" ج۷۸، ص۱۵۸.

۵ ـ "شب مردان خدا" ص۱۶.

۶ ـ "بحار" ج۸۷، ص۱۳۹.

چو شب گردد اگر هشیارى اى دوست *** نباشد خوشتر از بیدارى اى دوست

چو شب گردد چو شمع محفل اى جان *** به دل سوزو به چشم اشکى بیفشان

چو شب گردد به ساز عشق برخیز *** رها کن دل به زلف دلبر آویز

به همراه شباهنگان افلاک *** به راه عشق تاز از بستر خاک

به خاک از آب چشمان آتش افروز *** دل از مه طلعتان آسمان سوز

به دیده باش چون ابر گهربار *** به دل سوزانتر از شمع شرر بار

چو مرغ جق به دل با ناله زار *** به ذکر حق سحر گردان شب تار

که بخشندت ز الطاف الهى *** ز آه شب نشاط صبحگاهى

در حدیث بسیار مهمى وارد شده که عبدالله بن یعفور این انسان والاوکم نظیر به حضرت صادق((علیه السلام)) عرضه داشت: فدایت شوم به من بگویید آن ساعتى که نزدیکترین ساعات انسان به خداست و خدا به او نزدیک است کدام ساعت است؟

فرمود: چون آخر شب برخیزد در حالى که چشمها در خوابند، وضوئى شاداب گرفته و در عبادتگاه خود بایستد و با حضور قلب و توجه دل به خدا، تکبیر نماز گفته و با تلاوت قسمت هائى از قرآن دو رکعت نماز بجاى آورده و آنگاه برخیزد براى ادامه نماز، در این موقع از جانب عرش این ندا برخیزد:

اى بنده اى که در حال خواندن خدائى، احسان و خیر از جانب عالم ملکوت بر سرت در حال پخش و ریزش است، و فرشتگان در کنار قدمهایت تا عنان آسمان اطرافت را گرفته و خداى مهربان ندا مى کند:

اى بنده من اگر بدانى با که در حال گفتگو و راز و نیازى انفتال از خود نشان نمى دهى.

گفتم: اى پسر پیامبر فدایت گردم مقصود از انفتال چیست؟

امام((علیه السلام)) در حالى که صورت خود را به سمت پشت سر مى چرخانید فرمود: انفتال این است که صورت و بدنت را برگردانى.(۱)

مفضّل بن عمر از حضرت صادق و انحضرت از پدرانش روایت مى فرماید که رسول خدا((صلى الله علیه وآله)) فرمود:

خداوند به دنیا وحى کرد: هر کس که در خدمت تو باشد، تو او را به رنج و تعب بینداز، و هر کس که تو را رها کند تو در خدمت او باش.

و هرگاه عبد در دل شب تار با مولاى خویش خلوت نموده با او به راز و نیاز بپردازد، خداوند نور را در دل وى جایگزین سازد، و چون بگوید اى ربّ و اى ربّ من، خداوند جلیل ندایش داده و گوید: لبَّیک اى بنده من، بخواه از من تا عطایت کنم، به من توکل نماى تا کفایتت نمایم. سپس حضرت حق به ملائکه فرماید:

اى فرشتگان من، بنده ام را بنگرید در دل شب با من خلوت کرده در حالى که بطالت پیشگان به لهو و لعب مشغولند، و غفلت زدگان در بستر خواب آرمیده اند، اینک گواه باشید که من به طور حتم او را مى آمرزیدم.(۲)

هر که از درد تو محروم بود بیمارست *** وانکه داغ تو نه بر سینه او افکار است

دلم از ناوک آن غمزه شکایت نکند *** که بر این خسته حق نعمت او بسیار است

گله از بار غم و بار ستم نیست مرا *** گر بود بار جدائى گله ها این بار است

پیش آن صورت مطبوع که دارد جانى *** چه کنم صورت خورشید که بر دیوار است

صبر از آن لب نتوان کرد به دو رخ تو *** زانکه در موسم گل توبه زمى دشوار است

از رسول خدا روایت شده:

صَلاةُ اللَّیلِ سِراجٌ لِصاحِبِها فِى ظُلْمَةِ الْقَبْرِ:(۳)

نماز شب براى صاحبش در تاریکى برزخ چراغ است.

به موسى((علیه السلام)) وحى فرمود:

قُمْ فِى ظُلمَةِ اللَّیلِ اَجْعَلْ قَبْرَک رَوْضَةً مِنْ رِیاضِ الْجِنانِ:(۴)

در ظلمت شب به عبادت برخیز که به پاداش آن قبرت را باغى از باغهاى بهشت سازم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "بحار" ۸۷، ص۱۵۸.

۲ ـ "شب مردان خدا"، ص۲۳.

۳ ـ "شب مردان خدا" ص۲۴.

۴ ـ "شب مردان خدا" ص۲۴.

رسول الهى((صلى الله علیه وآله)) فرمود:

سَبَبُ النُّورِ فِى الْقِیامَةِ الصَّلاةُ فِى جَوْفِ اللَّیلِ:(۱)

آنچه در قیامت براى عبد موجب نور است نماز در دل شب مى باشد.

اسماعیل بن موسى از برادر بزرگوارش حضرت رضا((علیه السلام)) روایت مى کند که از حضرت زین العابدین((علیه السلام))پرسیدند: چگونه است که شب زنده داران از میان مردم به زیبائى چهره و خوش صورتى ممتازند؟ فرمود: از آن جهت است که آنان با پروردگار خود خلوت کرده اند و خداوند مهربان آنان را با جامه اى از نور خود پوشانده است.(۲)

شب به خاطر اینکه چشم و گوش از دیدنیها و شنیدنیها به دور است، دل از هر جهت فارغ و طبعاً حضور قلب و طمأنینه نفس بیشتر است و همگامى دل با زبان در ذکر و دعا و تلاوت قرآن صادق تر و بهنشاط و اخلاص در عمل نزدیکتر است، قرآن مى فرماید:

«اِنَّ ناشِئَةَ اللَّیلِ هِىَ اَشَدُّ وَطْئاً وَ اَقْوَمُ قیلا»:(۳)

شبخیرى در ثبات قدم محکم تر و در صداقت گفتار راسختر است.

آخوند ملا حسینقلى همدانى آن عارف بزرگ و سالک کم نظیر فرموده:

کسانى که در مقامات دین به جائى رسیده اند همه از شبخیزها بوده اند، از غیر آنها رسیدن به کمالات معنوى دیده نشده است.

از حضرت امام حسن عسگرى((علیه السلام)) روایت شده:

اِنَّ الْوُصُولَ اِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لا یدْرَک اِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیلِ:(۴)

رسیدن به حضرت الله سفر و سیرى است که جز با مرکب شب پیمودن راه و نیل به آن ممکن نیست.

انس بن مالک از رسول خدا((صلى الله علیه وآله)) روایت مى کند:

اَلرَّکعَتانِ فِى جَوْفِ اللَّیلِ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فِیها:(۵)

دو رکعت نماز در دل شب پیش من محبوبتر است از دنیا و آنچه در آن است.

از حضرت صادق((علیه السلام)) روایت شده:

ما مِنْ عَمَل حسن یعْمَلُهُ الْعَبْدُ اِلاّ وَلَهُ ثَوابٌ فِى الْقُرآنِ اِلاّ صَلاةَ اللَّیلِ، فَاِنَّ اللهَ لَمْ یبَینْ ثَوابَها لِعَظیمِ خَطَرِها عِنْدَهُ...(۶)

هر کار نیکى که عبد انجام مى دهد در قرآن از براى آن پاداشى گفته شده مگر نماز شب، که چون پاداشش بسیار بزرگ بوده خداوند آن را بیان نفرموده است.

داستانى از انسانى بیدار دل در رابطه با نماز شب

شیخ جعفر کبیر معروف به کاشف الغطاء در یکى از شبها براى تهجّد برخاست، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: بیا به حرم مطهّر امیر((علیه السلام))رفته در آنجا نماز شب بخوانیم.

فرزند جوان که برخاستن از بستر گرم در آن وقت شب برایش سخت بود در مقام عذرخواهى برآمده عرض کرد: پدرجان من فعلا مهیاى این برنامه نیستم شما منتظر من نباشید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "شب مردان خدا" ص۲۴.

۲ ـ "بحار"ج۸۷، ص۱۵۹.

۳ ـ مزمّل، ۶.

۴ ـ "بحار"ج۸۷، ص۳۸۰.

۵ ـ "بحار"ج۸۷، ص۱۴۸.

۶ ـ "بحار"ج۸۷، ص۱۴۰.

فرمود: نه من اینجا ایستاده و منتظرم تا شما مهیا شوید، فرزند جوان به ناچار از جاى برخاست و وضو گرفت و دنبال پدر به راه افتاد. کنار درب صحن رسیدند، در آنجا فقیرى را دیدند نشسته و دست سؤال براى گرفتن پول به سوى مردم دراز کرده!

شیخ جعفر رو به فرزندش نمود و فرمود: این شخص در این وقت شب براى چه اینجا نشسته است؟ عرض کرد: براى گدائى. فرمود: چه مقدار ممکن است از رهگذران عاید او شود؟ عرضه داشت: احتمالا یک تومان (به پول آن زمان).

فرمود: فرزندم درست فکر کن ببین این آدم براى مبلغى ناچیز در این وقت شب دست از راحت و استراحت و خواب ناز برداشته و دست ذلّت به سوى مردم دراز کرده، آیا تو به اندازه این شخص اعتماد به وعده هاى حق درباره شب بیداران و متجّدان ندارى که فرموده:

«فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِىَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْین».(۱)

هیچ کس نمى داند چه پاداشهاى مهمّى که مایه روشنى چشمها مى گردد براى آنان نهفته شده است!

گفته اند: فرزند جوان از شنیدن این سخن چنان متنبّه شد که تا آخر عمر از سعادت شب بیدارى و تهجّد برخوردار بود.(۲)

جنید را پس از مرگ به خواب دیدند، از وى پرسیدند: چه شد؟ پاسخ داد:

طارَتْ تِلْک الاِشاراتُ، وَ طاحَتْ تِلْک الْعِباراتُ، وَ غابَتِ الْعُلُومُ، وَ انْدَرتْ تِلْک الرُّسُومُ، وَ ما نَفَعَنا اِلاّ رُکیعاتٌ کنّا نَرْکعُها فِى السَّحَرِ:

رموز عرفانى از دست برفت، عبارات درهم ریخت، علوم از دل ناپدید گشت، و رسوم از هم پاشید، و جز چند رکعت کوتاهى که به هنگام سحر بجاى آوردیم ما را چیز دیگرى سود نداد!(۳)

بیا که دانه لطیف است رو ز دام مترس *** قمارخانه درآور ز ننگ و نام مترس

بیا بیا به شرابى و ساقیى که مپرس *** درآدرآ بر آن شاه خوش سلام و مترس

چو عشق عیسى وقت است و مرده مى جوید *** بمیر پیش جمالش چو من تمام و مترس

غلام شیر شدى بى کباب کى مانى *** چوپخته خوار نباشى ز هیچ خام مترس

خیال دوست بیاورد سوى من جامى *** که گیر باده خاص و ز خاص و عام مترس

در این مقام خلیل است و با یزید حریف *** بگیر جام مقیم و در این مقام مترس

به ماه روزه جهودانه مى مخور تو به شب *** بیا به بزم محمّد مدام نوش و مترس

حضرت صادق((علیه السلام)) فرموده:

شَرَفُ الْمُؤْمِنِ صَلاتُهُ بِاللَّیلِ، وَ عِزُّهُ کفُّ الاَذى عَنِ النّاسِ:(۴)

بزرگوارى و شرف مؤمن نماز اوست در شب، و عزتش خوددارى از آزار مردم است.

امیرالمؤمنین((علیه السلام)) مى فرماید:

خوشا حال آن که واجبات الهى را ادا کند، تن به سختى ها داده از تحمّل مصائب شانه خالى نکند، شب هنگام از خواب دورى جوید تا وقتى که خواب بر وى غالب شود زمین را بستر و دست خود را بالش قرار دهد، در زمره آنانى باشد که ترس و نگرانى از روز قیامت چشمهایشان را بیدار داشته و پهلویشان را از خوابگاهشان دور نموده و دلهاشان به یاد حق به صداى آهسته و مبهم مشغول است. گناهانشان بر اثر استغفار مداومشان پراکنده و متلاشى شده است.(۵)

حضرت صادق((علیه السلام)) مى فرماید: پیامبر در ضمن وصیتش به على((علیه السلام)) فرمود: تو را سفارش مى کنم درباره خودت به اعمال و صفاتى چند که دائم با آنها باشى آنگاه فرمود: الهى، على را در این برنامه یارى ده. تا سخنش به اینجا رسید که فرمود:

عَلَیک بِصَلاةِ اللَّیلِ، بِصَلاةِ اللَّیلِ، و عَلَیک بِصَلاةِ اللَّیلِ:(۶)

بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ سجده، ۱۷.

۲ ـ "شب مردان خدا" ص۴۴.

۳ ـ "شب مردان خدا" ص۶۴.

۴ ـ "بحار"ج۸۷، ص۱۴۱.

۵ ـ "نهج البلاغة"نامه ۴۵.

۶ ـ "وسائل" ج۵، ص۲۶۸.

راوى مى گوید: از حضرت صادق((علیه السلام)) شنیدم که فرمود:

اِنَّ مِنْ رَوْحِ اللهِ تَعالى ثَلاثَةٌ: اَلتَّهَجُّدُ بِاللَّیلِ، وَ اِفْطارُ الصّائِمِ، وَ لِقاءُ الاِخْوانِ:(۱)

از امورى که خداوند آنها را وسیله نشاط قلب قرار داده سه چیز است: نماز شب، افطار روزه دار به وقت مغرب، دیدار برادر مؤمن.

روایات مربوط به نماز شب به طور مفصل در جلد پنجم "وسائل الشیعة" صفحه ۲۶۸ به بعد ذکر شده، من فکر مى کنم آنچه در سطور گذشته نگاشته شد براى نشان دادن عظمت این عبادت کافى باشد.

چگونگى نماز شب:

نماز شب که وقت آن از نیمه شب به بعد است یازده رکعت مى باشد. هشت رکعت به صورت چهار نماز دورکعتى به عنوان نافله شب، و دورکعت تحت عنوان نماز شفع، و یک رکعت هم به عنوان نماز وَتر خوانده مى شود، و از ویژگیهاى این یازده رکعت و سایر نوافل این است که در حال اختیار مى توان به هر صورتى که ممکن باشد انجام داد.

از رسول حق روایت شده: چون عبد از محل خواب خود براى نماز شب به خاطر جلب رضاى ربّ برخیزد در حالى که باقى مانده خواب هنوز به چشم اوست، خداوند به فرشتگانش به او مباهات مى کند و مى فرماید: آیا نمى بینید این بنده ام را که از خواب لذیذ خود دست برداشته و به نمازى که بر او واجب نکرده ام برخاسته است! گواه باشید که من او را مشمول مغفرت خویش قرار دادم!(۲)

از رسول الهى((صلى الله علیه وآله)) روایت شده:

اِذا کانَ آخِرُ اللَّیلِ یقُولُ اللهُ سُبْحانَهُ: هَلْ مِنْ داع فَاُجیبَهُ؟ هَلْ مِنْ سائِل فَاُعْطِیهُ سُؤْلَهُ؟ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِر فَاَغْفِرَ لَهُ؟ هَلْ مِنْ تائِب فَاَتُوبَ عَلَیهِ؟(۳)

چون آخر شب فرا رسد خداوند فرماید: آیا دعا کننده اى هست تا دعایش را اجابت کنم؟ آیا سؤال کننده اى و خواهنده اى هست تا خواسته اش را بدهم؟ آیا استغفار کننده اى هست تا او را بیامرزم؟ آیا توبه کننده اى هست تا توبه اش را بپذیرم؟

و این همه را مى توان در نماز شب بخصوص در قنوت نماز وتر دید، به این معنا که خود نماز دعا و درخواست است و در قنوتش توبه و استغفار، پس به توسط نماز شب مى توان به فیوضات عظیمه اى نائل شد.

در آداب قنوت وتر آمده:

۱ ـ طولانى بودن آن را رعایت کنید که رسول حق فرمود: هر یک از شما قنوت نماز وترش طولانى تر است، آسایشش در موقف قیامت دراز مدت تر است.

۲ ـ هفتاد بار استغفار کنید.

۳ ـ هفت بار بگویید: هذا مَقامُ الْعائِذِبِک مِنَ النّارِ.

۴ ـ سیصد بار اَلْعَفوْ بگویید.

۵ ـ دست چپ را مقابل صورت گرفته و با دست راست عدد استغفار و سایر ذکرها را بشمارید.

۶ ـ براى چهل مؤمن دعا کنید.

۷ ـ بکوشید که پرونده گذشته را به یاد آورده، و مواقف قیامت را در نظر نمایید تا اشک از دیدگانتان بر رخسارتان جارى گردد، که این اشم را در پیش حق قیمتى بس عظم است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ "وسائل"ج۵، ص۲۷۳.

۲ ـ "بحار"ج۸۷، ص۱۵۶.

۳ ـ "بحار"ج۸۷، ص۱۶۷.

امام صادق((علیه السلام)) در بیان منافع نماز شب مى فرماید: نماز شب موجب رضاى حق، محبّت ملائکه، بپا داشتن سنّت انبیا، نور معرفت، اصل ایمان، راحتى بدن، ناخشنودى شیطان، سلاح علیه دشمنان، و باعث اجابت دعا، قبولى اعمال، برکت در رزق، شفیع بین انسان و ملک الموت، چراغ گور، زائر انسان در قبر تا قیامت، و سایه سر او در محشر، و تاج سر، و لباس بدن، و نور پیشاپیش حرکت، و پوشش بین انسان و آتش جهنم، و حجّتى بین عبد و حق، و مایه سنگینى میزان، و جواز عبور از صراط، و کلید بهشت است.(۱)

در روایت بسیار مهمى آمده: خداوند مهربان به یکى از صدّیقین وحى کرد: براى من بندگانى هستند که مرا دوست دارند، و من هم آنان را دوست دارم، آنان مشتاق من و من مشتاق آنهایم، آنان مرا در یاد دارند و من هم به یاد آنان هستم، و به من نظر دارند و من نیز به آنها نظر دارم، پس اگر تو قدم جاى قدم آنها نهى تو را هم دوست خواهم داشت، و اگر از راه آنها منحرف شوى عقوبتت خواهم نمود. عرضه داشت: الهى نشانه هاى آنان چیست؟ خطا رسید: آنان روزها همچون چوپان مهربانى که مواظب گوسپندان خود هست به سایه مى نگرند و منتظر آمدن شب هستند، و همان گونه که پرندگان هنگام غروب با شور و شوق عازم آشیانه خود مى گردند اینان هم با همین حال به استقبال غروب خورشید مى روند، پس آنگاه که شب فرا رسید و تاریکى همه جا را فرا گرفت و فرشها پهن و همه گرد هم جمع شدند و هر دوستى با دوست خود خلوت نمود، اینان در برابر من به پاى مى ایستند و صورت هاى خود را بر خاک مى نهند و با تلاوت آیاتم به مناجات و گفتگوى با من برمى خیزند، و نعمت هاى مرا سپاس مى گویند، پس آنان را مى بینى که گاه گریه مى کنند و گاه شیون سر مى دهند، گاه آه مى کشند و گاه از معاصى و گناهان شکوه مى نمایند، و گاه ایستاده و گاه نشسته و گاهى در حال رکوع و گاه در سجده هستند، و آنچه را که آنان به خاطر من تحمل مى کنند همه را مى بینم، و شکوه هائى که از محبت من بر لب دارند مى شنوم، اول چیزى که به آنها عطا مى کنم سه چیز است:

۱ ـ نور خود را در دلهاى آنان مى افکنم، در نتیجه همان گونه که من از آنها آگاهم آنها نیز از من با خبر خواهند بود.

۲ ـ اگر آسمانها و زمین ها و آنچه را که در میان آنها هست در میزان آنان ببینم باز آن را کم خواهم دانست.

۳ ـ روى سوى آنها مى کنم، آیا اگر کسى را روى به سویش کنم احدى مى تواند بفهمد که چه به او عطا مى کنم؟(۲)

پس از انجام نماز شب، خواندن دعاى سى و دوم "صحیفه" لذت فوق العاده دارد، دعائى که حضرت زین العابدین هر شب پس از نماز شب قرائت مى کرد.

من نیازى به تفسیر مفصل و مشروح این دعا ندیدم، زیرا تفسیر اهمّ مطالب این دعا در دعاى اول "صحیفه" در رابطه با حق و در دعاى هفدهم در رابطه با شیطان و در دعاى سى و یکم در رابطه با توبه بازگو شد، عزیزان مى توانند به تفسیر آن سه دعا مراجعه کنند، در اینجا فقط به ترجمه دعا اکتفا مى کنم و از حضرت محبوب مى خواهم که همه عاشقانش را به نیکوترین عبادات، بخصوص نماز شب موفق بدارد.

"بار الها اى صاحب قدرتى که جاودانه دائم است، و سلطنتى که خود بدون سپاه و پشتیبانها نیرومند است، و عزّتى که با گذشت زمانها و سالهاى پیشین و زمانهاى دور دست باقى است.فرمانروائیت چنان غالب است که محدود به آغاز و پایان نیست، و پادشاهیت چنان بلند پایه است که همه چیز از رسیدن به کنه آن فرو مانده است، منتهاى توصیف واصفان به نازلترین مرتبه اى از آن رفعت که بهخود تخصیص داده اى نمى رسد.

وصفها درباره تو به جائى نرسند، و نعتها در پیشگاهت از هم گسیخته، و در مقام کبریائیت لطائف تصورات سرگردانند.

تو اى خداى ازلى، در ازلیت چنین بوده اى، و جاودان و بى زوال بر این منوال خواهى بود، و من بنده کم کار پُر آرزویم که رشته پیوندها از دستم بیرون رفته، مگر آنچه رحمتت آن را پیوسته، و زنجیره هاى امید از من بریده مگر آنچه از عفو تو به آن چنگ زده ام، طاعتى که به شمار آوردم اندک، و معصیتى که به آن اقرار کنم بسیار دارم، عفو و گذشت از بنده ات بر تو دشوار نیاید اگر چه بد کرده باشد، پس از من درگذر.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ـ "اسرارالصلاة" حاج میرزا جواد ملکى، ص۴۵۴.

۲ـ "محجة البیضاء"ج۸، ص۵۸.