دعای ۲۱ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش دوم)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۲۱ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم - بخش چهارم

اللَّهُمَّ إِنَّک إِنْ صَرَفْتَ عَنِّی وَجْهَک الْکرِیمَ أَوْ مَنَعْتَنِی فَضْلَک الْجَسِیمَ أَوْ حَظَرْتَ عَلَی رِزْقَک أَوْ قَطَعْتَ عَنِّی سَبَبَک لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَی شَیءٍ مِنْ أَمَلِی غَیرَک، وَ لَمْ أَقْدِرْ عَلَی مَا عِنْدَک بِمَعُونَةِ سِوَاک، فَإِنِّی عَبْدُک وَ فِی قَبْضَتِک، نَاصِیتِی بِیدِک.

لَا أَمْرَ لِی مَعَ أَمْرِک، مَاضٍ فِی حُکمُک، عَدْلٌ فِی قَضَاؤُک، وَ لَا قُوَّةَ لِی عَلَی الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِک، وَ لَا أَسْتَطِیعُ مُجَاوَزَةَ قُدْرَتِک، وَ لَا أَسْتَمِیلُ هَوَاک، وَ لَا أَبْلُغُ رِضَاک، وَ لَا أَنَالُ مَا عِنْدَک إِلَّا بِطَاعَتِک وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِک.

إِلَهِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیتُ عَبْداً دَاخِراً لَک، لَا أَمْلِک لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً إِلَّا بِک، أَشْهَدُ بِذَلِک عَلَی نَفْسِی، وَ أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی، فَأَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی، وَ تَمِّمْ لِی مَا آتَیتَنِی، فَإِنِّی عَبْدُک الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ الضَّعِیفُ الضَّرِیرُ الْحَقِیرُ الْمَهِینُ الْفَقِیرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِیرُ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

الهی اگر روی کریم خود را از من بگردانی، یا مرا از فضل بزرگت بی‌نصیب کنی، یا روزی‌ات را از من دریغ ورزی، یا رشته پیوندت را از من بگسلی، راهی برای دستیابی به هیچ یک آرزوهایم جز وجود تو نخواهم یافت، و بر آنچه پیش توست جز به کمک تو دست نخواهم یافت؛ زیرا که من بنده تو و در قبضه قدرت توام، اختیارم به دست توست،

با فرمان تو مرا فرمانی نیست، حکم تو بر من جاری است، و قضایت در حق من بر اساس عدل است، و مرا قدرت خروج از قلمرو سلطنت تو نیست، و بر تجاوز از قدرتت قدرت ندارم، و قادر بر جلب محبتت نیستم، و به خشنودیت نتوانم رسید، و به آنچه نزد توست دست نخواهم یافت مگر به سبب طاعت و فضل و رحمت تو.

الهی شب را صبح کردم و روز را به شب بردم در حالی که بنده ذلیل توام، که جز به کمک تو بر جلب نفعی و دفع زیانی قدرت ندارم، من در حق خودم به این خواری و زمینگیری شهادت می‌دهم، و به ضعف قوّت و کمی تدبیر خود اعتراف می‌کنم. پس به آنچه به من وعده داده‌ای وفا کن، و آنچه را عنایت فرموده‌ای برایم کامل ساز؛ زیرا که من بنده بینوا، زار، ناتوان، دردمند، خوار، بی‌مقدار، فقیر، ترسان و پناهنده به توام.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«اَللَّهُمَّ إِنَّک إِنْ صَرَفْتَ عَنِّی وَجْهَک الْکرِیمَ أَوْ مَنَعْتَنِی فَضْلَک الْجَسِیمَ أَوْ حَظَرْتَ عَلَی رِزْقَک أَوْ قَطَعْتَ عَنِّی سَبَبَک

لَمْ أَجِدِ السَّبِیلَ إِلَى شَیء مِنْ أَمَلِی غَیرَک وَ لَمْ أَقْدِرْ عَلَى مَا عِنْدَک بِمَعُونَةِ سِوَاک فَإِنِّی عَبْدُک وَ فِی قَبْضَتِک نَاصِیتِی بِیدِک

لاَ أَمْرَ لِی مَعَ أَمْرِک مَاض فِی حُکمُک عَدْلٌ فِی قَضَاؤُک وَ لاَ قُوَّةَ لِی عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ سُلْطَانِک

وَ لاَ أَسْتَطِیعُ مُجَاوَزَةَ قُدْرَتِک وَ لاَ أَسْتَمِیلُ هَوَاک وَ لاَ أَبْلُغُ رِضَاک وَ لاَ أَنَالُ مَا عِنْدَک إِلاَّ بِطَاعَتِک وَ بِفَضْلِ رَحْمَتِک»:

"عزیزم اگر روى بزرگواریت را از من بگردانى، یا مرا از فضل و عنایت کلان خویش محروم سازى، یا روزیت را از من بازگیرى، یا رشته فیضت را از من بگسلى، بجز از تو راهى براى هیچ یک از آرزوهایم نخواهم یافت، و به کمک و یارى دیگرى به آنچه نزد تواست دست نمى یابم، زیرا که من بنده توام، و با همه هستى در اختیار توام، زمام وجودم بدست توست، با وجود فرمانت مرا فرمانى نیست، حکم تو درباره ام نافذ است، و قضایت در حقم همان عدالت است، مرا توان و یاراى بیرون رفتن از قلمرو حکومتت نیست، و نیروى فراتر رفلتن از قدرتت را ندارم.

خداى من قدرت جلب محبتت را، و رسیدن به خوشنودى و رضایتت را، دوست یافتن به آنچه نزد توست، که عبادت از رضوان و نعیم ابد و رحمت و مغفرت است جز با طاعت و عبادت به درگاهت و در سایه رحمتت ندارم".

اساس و ریشه، تمام حقیقت دعاى بیست و یکم همین جمله اخیر است:

راه جلب محبت حق، و رسیدن به خشنودى و رضایت مولا، و دست یافتن به رضوان و نعیم ابد، و مصون ماندن از عذاب و شقاوت، فقط و فقط طاعت و عبادت و توسل به فضل و رحمت دوست است، و این طاعت و عبادت که انبیا و امامان و کتب آسمانى اینهمه بر آن اصرار دارند چیزى جز ایمان به خدا و قیامت و اخلاق حسنه و اعمال صالحه نیست.

اى که با نیکان طمع دارى که یابى ارتباط *** با بدان منشین که با ایشان مضرّست اختلاط

رو عدالت پیشه کن هر روز مى کن راستى *** تا روى از عدل فردا راست بر روى صراط

چیست این دنیا رباط و خلق دنیا کاروان *** کاروان را بار باید بستن آخر از رباط

رسم بى باکى نبخشد جز پریشانى بدست *** جمعیت خواهى منه پا جز به راه احتیاط

سالک بى رنج را نبود ز راحت لذتى *** جان غمگین بیشتر مسرور گردد از نشاط

این در نظمى که نور از خامه ریزد دور نیست *** گر به روى صفحه غلطد همچو گوهر بر بساط

قسمت بعدى دعا نیز مناجات عاشقانه امام چهارم علیه السلام با حضرت معشوق است، و در خواست هاى معنوى بالا، که اگر در حق هر انسانى مستجاب گردد، بدون شک سعادت ابدى یافته، و از بند غم دنیا و آخرت نجات پیدا کرده است:

«إِلَهِی أَصْبَحْتُ وَ أَمْسَیتُ عَبْداً دَاخِراً لَک لاَ أَمْلِک لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لاَ ضَرّاً إِلاَّ بِک

أَشْهَدُ بِذَلِک عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَأَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ تَمِّمْ لِی مَا آتَیتَنِی

فَإِنِّی عَبْدُک الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ الضَّعِیفُ الضَّرِیرُ الْحَقِیرُ الْمَهِینُ الْفَقِیرُ الْخَائِفُ الْمُسْتَجِیرُ»:

"خداى من در حالى شب را به صبح آوردم و روز را به شام بردم که بنده ذلیل توام، و جز با مدد تو بر جلب نفعى یا دفع زیانى قدرت ندارم، مولاى من به این ذلت گواهى مى دهم، و به ناتوانى و بیچارگى خویش اعتراف دارم، پس به آنچه به من وعده دادى وفان کن، و عطایت را برایم کامل ساز، که من بنده بینوا، زار،ناتوان، بى سامان، خوار، بى ارزش،فقیر، ترسان،پناه آورنده به توام".