دعای دوازدهم صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش دوم)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای دوازدهم صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم - بخش چهارم

نا امید نشدن از رحمت خدای رحیم؛

سُبْحَانَک، لَا أَیأَسُ مِنْک وَ قَدْ فَتحْتَ لِی بَابَ التَّوْبَةِ إِلَیک، بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ، الَّذِی عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ، وَ أَدْبَرَتْ أَیامُهُ فَوَلَّتْ، حَتَّی إِذَا رَأَی مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَایةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ، وَ أَیقَنَ أَنَّهُ لَا مَحِیصَ لَهُ مِنْک، وَ لَا مَهْرَبَ لَهُ عَنْک، تَلَقَّاک بِالْإِنَابَةِ، وَ أَخْلَصَ لَک التَّوْبَةَ، فَقَامَ إِلَیک بِقَلْبٍ طَاهِرٍ نَقِی، ثُمَّ دَعَاک بِصَوْتٍ حَائِلٍ خَفِی.

قَدْ تَطَأْطَأَ لَک فَانْحَنَی، وَ نَکسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَی، قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْیتُهُ رِجْلَیهِ، وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّیهِ، یدْعُوک بِیا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، وَ یا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ، وَ یا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ، وَ یا مَنْ عَفْوُهُ أَکثرُ مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ یا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ.

وَ یا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَی خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ، وَ یا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ، وَ یا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ وَ یا مَنْ رَضِی مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْیسِیرِ، وَ مَنْ کافَی قَلِیلَهُمْ بِالْکثِیرِ، وَ یا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ، وَ یا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَی نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

پاک و منزّهی، از تو ناامید نیستم، در حالی که درِ توبه را به رویم گشوده‌ای، بلکه سخن بنده ذلیل را به زبان می‌آورم، بنده‌ای که به خود ستم کرده و حریم حرمت پروردگارش را سبک شمرده،

بنده‌ای که گناهش عظیم است و روی هم انباشته، و روزگار از او روی گردانده و عمرش سپری شده، تا چون نظر کرده که زمان عمل گذشته، و دوران عمر به آخر رسیده، و یقین نموده که پناهگاهی از عذابت و گریزگاهی از انتقامت نیست، با ناله و انابه به سویت روآورده، و توبه‌اش را برای تو خالص ساخته، پس با دلی پاک و پاکیزه به سویت برخاسته، و تو را با ناله‌ای سوزناک و آهسته خوانده؛

در حالی که از شدت تواضع در برابر تو خم گشته و از سرافکندگی کج و فرومانده شده و ترس از مقام تو هر دو پایش را به لرزه‌انداخته و اشکِ چشم، صفحه رخسارش را فراگرفته و با این جملات، تو را می‌خواند:‌ای مهربان‌ترین مهربانان،‌ای بخشنده‌ترین کسی که طالبان رحمت نوبت به نوبت آهنگ او کنند، و‌ ای عطوف‌ترین کسی که آمرزش‌خواهان گرد او گردند و‌ ای کسی که عفوت افزون از انتقامت است و‌ ای آن که خشنودی‌ات بیش از خشم توست

و‌ ای کسی که به خاطر گذشت پسندیده‌ات آفریدگانت را به حمد خویش فراخوانده‌ای و‌ ای کسی که بندگانت را به پذیرفتن توبه عادت داده‌ای و‌ ای کسی که اصلاح تباهکاری مردم را به وسیله توبه خواسته‌ای و‌ ای کسی که به عمل اندک بندگان خشنود شده‌ای و کم آنان را پاداش فراوان داده‌ای و‌ ای کسی که اجابت دعا را برای ایشان ضامن گشته‌ای و‌ ای آن که به فضل و بخشش خویش آنان را به پاداش نیکو وعده داده‌ای.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«سُبْحَانَک لاَ أَیئَسُ مِنْک وَ قَدْ فَتحْتَ لِی بَابَ التَّوْبَةِ إِلَیک بَلْ أَقُولُ مَقَالَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ الظَّالِمِ لِنَفْسِهِ الْمُسْتَخِفِّ بِحُرْمَةِ رَبِّهِ اَلَّذِی عَظُمَتْ ذُنُوبُهُ فَجَلَّتْ وَ أَدْبَرَتْ أَیامُهُ فَوَلَّتْ حَتَّى إِذَا رَأَى مُدَّةَ الْعَمَلِ قَدِ انْقَضَتْ وَ غَایةَ الْعُمُرِ قَدِ انْتَهَتْ وَ أَیقَنَ أَنَّهُ لاَ مَحِیصَ لَهُ مِنْک وَ لاَ مَهْرَبَ لَهُ عَنْک تَلَقَّاک بِالْإِنَابَةِ وَ أَخْلَصَ لَک التَّوْبَةَ فَقَامَ إِلَیک بِقَلْب طَاهِر نَقِی ثُمَّ دَعَاک بِصَوْت حَائِل خَفِی»:

چگونه مأیوس و ناامید شوم، چسان دلسرد و دل مرده گردم در حالى که از باب لطف و محبت، و کرامت و عنایت بخاطر نجات گمراهان، و دستگیرى از تیره بختان و دردمندان درى با عظمت و راه نجاتى مملّو از رحمت تحت عنوان توبه وبازگشت به حق برویم گشودى.

اى محبوب محبان، اى معشوق عاشقان، اى امید دل ناامیدان، اى تکیه گاه مستمندان، اى طبیب دردمندان، به این بنده ناچیزت اجازه بده تا در محضرت بگوید، گفتار بنده ذلیل و ستم کرده بنفس خود، و بنده اى که با بى شرمى حرمت حریم پروردگارش را رعایت نکرده، بنده اى که گناهانش عظیم و رو به فزونى است، و روزگارش به او پشت کرده و از او برگشته، تا جائى که مشاهده مى نماید که فرصت عمل و اجتهاد و عبادت و خدمت گذشته، و عمر عزیز بپایان رسیده و باور نماید که پناه و مفرى از کیفر گناه برایش نیست، در اینصورت بوسیله توبه بحضرتت روى آورد و توبه اش را محض قبول شدن خالص گرداند، پس با دلى و قلبى پاکیزه بسوى تو برخیزد، و با صدائى حزین و صوتى دل سوز وجود مقدست را آهسته بخواند.

اى عزیز دل من، اى رفیق راه من، اى مقصد سلوک من، اى عشق آتشین من، اى من جان جان من:

با درد خستگانت درمان چه کار دارد *** با وصل کشتگانت هجران چه کار دارد

از سوز بیدلانت مالک خبر ندارد *** با عیش عاشقانت رضوان چه کار دارد

در لعل تست پنهان صد گونه آب حیوان *** از بیدلى لب من با آن چه کار دارد

هم دیده تو بایدتا چهره تو بیند *** کآنجا که آن جمالست انسان چه کار دارد

گر در خورت نیایم شاید که بر سماطت *** پوسیده استخوانى بر خوان چه کار دارد

و هم از دهان تنگت هرگز نشان نیابد *** با خاتم سلیمان شیطان چه کار دارد

جان من از لب تو ما نا که یافت ذوقى *** ورنه خیال جاوید با جان چه کار دارد

دل مى طپد که بیند در دیده روى خوبت *** ورنه بریده زلفت پنهان چه کار دارد

عاشق گر از در تو نشنید مرحبائى *** چون حلقه بر در تو چندان چه کار دارد

گر بر درت نیایم شاد که باز پرسند *** پوسیده استخوانى با خوان چه کار دارد

دردل که عاشق نبود معشوق کى توان یافت *** جائى که جان نباشد جانان چه کار دارد

دردل غم عراقى وانگاه عشق باقى *** در خانه طفیلى مهمان چه کار دارد

«قَدْ تَطَأْطَأَ لَک فَانْحَنَى وَ نَکس رَأْسَهُ فَانْثَنَى قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْیتُهُ رِجْلَیهِ وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّیهِ یدْعُوک بِیا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ وَ یا أَعْطَفَ مَنْ أَطَافَ بِهِ الْمُسْتَغْفِرُونَ وَ یا مَنْ عَفْوُهُ أَکثرُ مِنْ نَقِمَتِهِ وَ یا مَنْ رِضَاهُ أَوْفَرُ مِنْ سَخَطِهِ وَ یا مَنْ تَحَمَّدَ إِلَى خَلْقِهِ بِحُسْنِ التَّجَاوُزِ وَ یا مَنْ عَوَّدَ عِبَادَهُ قَبُولَ الْإِنَابَةِ وَ یا مَنِ اسْتَصْلَحَ فَاسِدَهُمْ بِالتَّوْبَةِ وَ یا مَنْ رَضِی مِنْ فِعْلِهِمْ بِالْیسِیرِ وَ مَنْ کافَى قَلِیلَهُمْ بِالْکثِیرِ وَ یا مَنْ ضَمِنَ لَهُمْ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ وَ یا مَنْ وَعَدَهُمْ عَلَى نَفْسِهِ بِتَفَضُّلِهِ حُسْنَ الْجَزَاءِ»:

اى سند پویندگان، اى عزّت جویندگان، اى دریاى بى ساحل رحمت، اى منبع مهر و محبت، بنده شرمنده ات، و عبد گنهکارت در حالى که در برابر عظمتت فروتنى بخرج داده و براى نشان دادن نهایت تواضع خم گشته، و سربزیر افکنده قامت ارستش کج شده، و ترس از هیبت و عذاب تو پایش را بلرزه آورده،و اشک زیاد گونه هایش را غرق نموده بدینگونه حضرتت را آواز مى دهد، و وجودمقدّست را مى خواند، و جنایت را با قلبى شکسته ودلى حزین صدا میزند:

اى بخشنده ترین بخشندگان، و اى بخشنده تر کسیکه رحمت جویان و عنایت خواهان پى در پى به بارگاهش رو مى آورند، و اى مهربانتر کسى که آمرزش طلبان گرداو حلقه زنند، و اى مهربان مولائى که گذشت و عفوش از کیفرش بیشتر است، و خودشنودیش از خشمش افزون تر .

اى مهربان خدائى که با گذشت نیک بر عبادش منت نهاده و اى مولائى که بندگان گنهکارش را به توبه پذیرى عادت داده، و اى خدائى که اصلاح تباهیهاى انسان را بوسیله توبه درخواست نموده، و اى آن که از عمل خوب ایشان به اندک رضایت داده، و اندک آنان را پاداش بسیار مرحمت فرموده و اجابت دعاى نیازمندان را ضمانت کرده و از روى فضل و تفضل و لطف و مرحمت پاداش نیک به ایشان وعده فرموده است.

نگارا کى بود کامیدوارى *** بیابد بر در وصل تو بارى

چو خوش باشد که بعد از ناامیدى *** بکام دل رسد امیدوارى

بده کام دلم مگذار جانا *** که دشمن کام گردد دوستدارى

دلى دارم گرفتار از غم تو *** ندارد جز غم تو غمگسارى

چنانخو کرد با دل غم که گوئى *** بجز غم خوردن او را نیست کارى

بیا اى یار و دل را یاریى کن *** که بیچاره ندارد جز تو یارى

به غم شادم از آن کاندر فراغت *** ندارم از تو جز غم یادگارى

چه خوش باشد که جان من برآید *** زمحنت وارهم یک باره بارى

عراقى راز غم جان برلب آمد *** چه مى خواهد غمت از دل فکارى