باقی ماندگان واقعه کربلا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
چند تن از یاران امام حسین علیه السلام، پس از واقعه عاشورا، از دست ستمگران مجرم سپاه عمر بن سعد نجات یافتند و یا به سبب جراحات در میدان افتاده و سپاه دشمن آنها را به قتل نرساندند؛ آنان عبارتند از:
- امام سجاد علیه السلام، آن بزرگوار در کربلا بیمار بود، شمر خواست آن حضرت را به قتل برساند، حضرت زینب علیهاالسلام آمد و از کشتن او ممانعت کرد.[۱]
- امام باقر علیه السلام، آن بزرگوار در واقعه کربلا کودکى بود که حدود چهار سال از عمر شریفش بیشتر نگذشته بود.[۲]
- حسن بن الحسن، فرزند امام حسن علیه السلام بود که در كنار عموى گرامیاش امام حسین علیه السلام با سپاه كوفه مبارزه نمود تا در اثر جراحات به زمین افتاد و چون اصحاب عمر سعد براى جدا کردن سرها آمدند او را دیدند كه رمقى در بدن دارد، مردى به نام اسمأ بن خارجه كه از اقوام مادرى حسن بود، از كشتنش مانع شد، پس او را با خود به كوفه برد و جراحاتش را معالجه كرد تا این كه التیام یافت، آنگاه از كوفه به مدینه منتقل گردید.[۳]
- زید بن الحسن[۴]
- عمر بن الحسین
- قاسم بن عبدالله
- محمد بن عقیل[۵]
- عقبة بن سمعان، او غلام حضرت رباب همسر امام حسین علیه السلام است. سپاهیان دشمن او را گرفته و نزد عمر بن سعد آوردند، عمر به او گفت: تو کیستى؟ عقبه بن سمعان گفت: من مملوک و غلامم. پس او را آزاد نمودند.[۶]
- موقع بن ثمامه اسدی، او نیز با امام حسین علیه السلام بود و آن چه تیر داشت به سوى دشمن افکند و با آنان مقاتله کرد، پس گروهى از قبیله اش آمده و او را امان دادند و نزد آنان رفت. چون عبیدالله از این واقعه آگاه شد او را به «زاره» تبعید نمود.[۷]
- مسلم بن رباح
- ضحاک بن عبدالله
- سوار بن حمیر جابرى: او را در حالى كه مجروح شده بود از معركه قتال بیرون بردند، و بعد از گذشت شش ماه در اثر آن جراحات درگذشت.
- عمرو بن عبدالله: او نیز در میدان جنگ در اثر جراحات افتاده بود كه او را انتقال دادند و بعد از یك سال از دنیا رفت.
پانویس
منابع
- قصه کربلا به ضمیمه قصه انتقام، على نظرى منفرد.
- حیاة الامام الحسین، شیخ باقر شریف القرشی، ج۳، ص۳۱۲.
قبل از واقعه | |||
شرح واقعه |
| ||
پس از واقعه | |||
بازتاب واقعه | |||
وابسته ها |