ابوالأعور سُلَمى
«ابوالأعور سُلَمى» از دشمنان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بود و تا جنگ حنین در صف مشرکان با مسلمانان جنگید و ظاهرا پس از آن اسلام آورد. او در جنگهای زمان ابوبکر، عمر و عثمان فرماندهی بخشی از سپاه مسلمانان را بر عهده داشت. ابوالاعور در جنگ صفین همپیمان معاویه شد و با امام علی علیهالسلام جنگید. نام او در شأن نزول برخی آیات قرآن که درباره کفار و منافقین نازل شده دیده میشود.
زندگینامه
از زندگی ابوالاعور عمرو بن سفیان بن سعید در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله اطلاعات زیادی در دسترس نیست. در اینکه آیا او از صحابه پیامبر است اختلاف نظر وجود دارد. برخى مانند مسلم بن حجاج او را صحابى دانسته اند... .[۱] برخی دیگر معتقدند او از صحابه نبوده و حدیثی هم که از پیامبر(ص) نقل نموده مرسل است.[۲]
نقلهایی وجود دارد که او تا جنگ حنین در صف مشرکان با مسلمانان جنگید و پس از آن اسلام آورد.[۳] و در جنگ احزاب با گروهى از بنى سلیم به یارى قریش شتافت.[۴]
ابوالاعور سلمی در زمان خلافت ابوبکر در نبرد یرموک فرماندهی بخشی از سپاه مسلمانان را بر عهده داشت.[۵] همچنین در زمان خلافت عمر یکی از فرماندهان لشگر مسلمین در فتح شام بود.[۶]
ابوالاعور در سال ۱۵ هجرى جانشین عمروعاص در اردن شد تا عمرو به جنگ رومیان در اجنادین برود.[۷] او در جنگ عمّوریه در سال ۲۳ ق. فرمانده شامیان بود.[۸]
ابوالاعور در زمان عثمان در آخرین نبرد قبرس در سال ۲۶ یا ۲۷ هجرى به عنوان فرمانده شرکت داشت.[۹] برخی گفته اند در واقعه اعتراض مصریان بر عثمان، حامل نامه وى به والى مصر مبنى بر سرکوبى معترضان بود[۱۰] و هنگام درگذشت عثمان، کارگزارى معاویه را در اردن بر عهده داشت.[۱۱]
دشمنی ابوالاعور با اهلبیت
ابوالاعور با معاویه هم پیمان بود و در جنگ صفین در سپاه معاویه نقشی محوری داشت[۱۲] و فرمانده بخشی از سپاه معاویه بود.[۱۳] وى از کسانى بود که بر ضد امام على علیهالسلام در قتل عثمان به گواهى معاویه آمد و موجب گمراهى افرادى شد.[۱۴]
در جنگ صفین او با ده هزار سپاه بر شریعه فرات گمارده شد تا راه را بر سپاه على علیهالسلام ببندد[۱۵] و هنگام آغاز جنگ نیز فرماندهی اهل اردن و حمص[۱۶] را بر عهده داشت. و هنگامی که سپاه شام با حیله گری قرآن بر سر نیزه کردند، ابوالاعور نیز قرآنی بر سر گرفت و سپاه عراق را به داوری قرآن فراخواند.[۱۷] او در ماجرای حکمیت مأمور شد تا با چهار هزار نفر با عمرو عاص همراه شود و از جان او مراقبت نماید.[۱۸] بعد از نگارش عهدنامه نیز به عنوان یکی از گواهان از طرف شامیان انتخاب شد.[۱۹]
برخی او را دشمن ترین افراد نسبت به امیرالمؤمنین علی علیه السلام می دانند.[۲۰] نقل است که حضرت علی علیه السلام در نمازش او را به همراه معاویه و عمروعاص لعن فرمود.[۲۱]
ابوالاعور در مخالفت با امام حسن علیهالسلام و تحقیر و شکستن او نیز کوشا بود و امام در خاموش کردن وى به حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله اشاره کرد که در آن عمرو بن سفیان سلمى (ابوالاعور) لعن شد و در خطاب به معاویه گفت: آیا مىدانى که پیامبر صلى الله علیه و آله قائد (فرماندهى) و سائق (راننده) احزاب را لعن کرد؟ یکى از آن دو ابوسفیان و دیگرى ابوالاعور بود.[۲۲]
ابوالاعور در شأن نزول آیات
- در ذیل آیه اول سوره احزاب آوردهاند[۲۳] که ابوالاعور با تنى چند از مشرکان مکه پس از جنگ اُحد به مدینه آمده بر عبدالله بن ابى وارد شد و پیامبر صلى الله علیه و آله به آنان امان داد تا خواسته خویش را با او در میان گذارند. آنان از پیامبر خواستند تا آنها را با خدایانشان (لات، منات و عزّى) واگذاشته، براى آن بتان و پرستندگانش منفعتى قائل شود؛ در مقابل، آنان نیز پیامبر را با خدایش وامىنهند. این سخن بر حضرت گران آمد و به اخراج آنان از مدینه فرمان داد و این آیه نازل شد: «یا أَیهَا النَّبِی اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیمًا حَکیمًا»؛ اى پیامبر! از خدا بترس و از کافران و منافقان اطاعت مکن؛ زیرا خدا دانا و حکیم است.
- در ذیل آیه ۴۸ سوره احزاب «وَلَا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ...» نیز این داستان ذکر شده و مقصود از کافران در آیه را ابوالاعور، عکرمه و ابوسفیان ذکر کردهاند که به دنبال مداهنه با پیامبر در دین بودند.[۲۴]
- قرطبى، جمله «مِن أسفَلَ مِنکم» در آیه ۱۰ سوره احزاب را که در جنگ خندق از مناطق فرودست، بر مسلمانان تاخته و حمله آوردند، گروهى از فرماندهان مشرک از جمله ابوالاعور مىداند:[۲۵] «إِذْ جَاؤُوکم مِّن فَوْقِکمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنکمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا»؛ آنگاه که از سمت بالا و پایین بر شما تاختند و هنگامى که چشمها خیره شد و دلها به گلوگاه رسیده بود و به خدا، گمانهاى گوناگون مىبردید.
- شیخ صدوق بر پایه روایتى، ابوالاعور را یکى از چهارده مردى دانسته که در بازگشت از تبوک در پى کشتن پیامبر صلى الله علیه و آله برآمدند؛ اما به مقصود خویش نرسیدند.[۲۶] آیه ۷۴ سوره توبه در این باره فرود آمد: «یحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ کلِمَةَ الْکفْرِ وَکفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ وَهَمُّواْ بِمَا لَمْ ینَالُواْ وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یتُوبُواْ یک خَیرًا لَّهُمْ وَإِن یتَوَلَّوْا یعَذِّبْهُمُ اللّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الأَرْضِ مِن وَلِی وَلاَ نَصِیرٍ»؛ به خدا سوگند یاد مىکنند که نگفتهاند؛ ولى کلمه کفر را بر زبان راندهاند و پس از آنکه اسلام آوردند، کافر شدند و قصد کارى را کردند اما بدان نرسیدند. انتقامگیرىشان از آن رو است که خدا و پیامبرش آنان را از فضل خود بىنیاز کردند؛ پس اگر توبه کنند خیرشان در آن است و اگر روى بگردانند، خدا در دنیا و آخرت به عذابى دردناک معذبشان خواهد کرد و در روى زمین، دوستدارى و مددکارى نخواهند داشت»؛ البته در کلام شیخ صدوق روشن نیست که مقصود از ابوالاعور کدام است؟
پانویس
- ↑ تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۵
- ↑ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص: ۷۲۹
- ↑ الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص: ۱۶۰۰
- ↑ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۶۹.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق ، ج۴۶، ص: ۵۱
- ↑ تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۳۵۷.
- ↑ تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۴۴۷.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق ، ج۴۶، ص: ۵۳
- ↑ تاریخ مدینة دمشق ، ج۴۶، ص: ۵۷
- ↑ تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۶۶۲ و ۶۶۳.
- ↑ تاریخ طبرى، ج ۲ ص ۶۹۳.
- ↑ الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص: ۱۱۷۸
- ↑ تاریخ مدینة دمشق ، ج۴۶، ص: ۵۱
- ↑ اسدالغابه، ج ۲، ص ۶۲۱.
- ↑ ترجمه الاخبارالطوال، ص ۲۰۸.
- ↑ ترجمه الاخبارالطوال، ص ۲۱۳-۲۲۲
- ↑ ترجمه الاخبارالطوال، ص ۲۳۲
- ↑ ترجمه الاخبارالطوال، ص ۲۴۱
- ↑ ترجمه الاخبارالطوال، ص ۲۴۰
- ↑ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۵، ص: ۱۶
- ↑ تاریخ مدینة دمشق ، ج۴۶، ص: ۵۲
- ↑ تاریخ مدینة دمشق ،ج۴۶، ص:۵۹
- ↑ الکشّاف، ج ۳، ص ۵۱۹؛ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۲۵ و ۵۲۶.
- ↑ بحار الأنوار ، ج۱۸، ص: ۲۰۱
- ↑ قرطبى، ج ۱۴، ص ۹۵.
- ↑ الخصال، ج ۲، ص ۴۹۹.
منابع
- الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، دار الجیل - لبنان - بیروت، چاپ: ۱، ۱۴۱۲ ق.
- أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن اثیر، دار الفکر - لبنان - بیروت، چاپ: ۱، ۱۴۰۹ ق.
- تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دار الفکر - لبنان - بیروت، چاپ: ۱، ۱۴۱۵ ق.
- اخبار الطوال، ابوحنیفه دینورى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نى، ۱۳۷۱ش.
- الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محمود زمخشرى، بیروت:دار الکتاب العربی،۱۴۰۷ ق.
- مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى، تهران:انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۷۲ ش.
- بحارالأنوار، محمدباقر مجلسى، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- الجامع لأحکام القرآن، قرطبى، تهران:انتشارات ناصر خسرو، ۱۳۶۴ ش.