منابع و پی نوشتهای ضعیف
رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن کوّاء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


«عبدالله بن عَمرو» معروف به «ابن کوّاء»، ابتدا در جنگ صفین جزو سپاه امام علی (علیه‌السلام) بود، اما از هواداران «حکمیت» شد، و سپس از روی مخالفت با امام، به خوارج در حَروراء پیوست. ابن کواء سرانجام پس از ۷ ماه از خوارج جدا شد و در جنگ نهروان شرکت نکرد.

زندگی‌نامه

از تاریخ تولد و از زندگی «ابوعمرو عبدالله بن عَمرو کوّاء» جز بعضی وقایع بزرگ چیزی دانسته نیست. گفته‌اند که پدرش عمرو از آن رو که در دوران جاهلیت با داغ مداوا شد، به «کوّاء» شهرت یافت.[۱] در وقایع سال ۳۳ق. نام ابن کواء در زمرۀ افراد سرشناسی از کوفه مانند مالک اشتر و کمیل و صَعصَعة آمده است که به سعید بن عاص، حاکم کوفه، پرخاش می‌کردند که «فَی‌ء» مسلمانان را از آن خود کرده است.[۲] از این رو به دستور عثمان آنان را که ۹ یا بیش از ۱۰ تن بودند، به دمشق پیش معاویه فرستادند. به روایتی آنان در دمشق نیز ضمن مجادله‌ای با معاویه درآویختند و از آنجا به جزیره (شمال بین‌النهرین) و سرانجام به حمص پیش عبدالرحمن بن خالد بن ولید تبعید شدند.

ابن کواء در جنگ صفین جزو سپاه امام علی (ع) بود، اما هنگامی که کار به «تحکیم» کشید، وی به عنوان سخنگوی گروهی که ابوموسی اشعری را به حکمیت برگزیدند، مخالفت آن گروه را نسبت به انتخاب عبدالله بن عباس به سبب خویشاوندی وی با حضرت علی (ع) اعلام کرد[۳] و در واقع او بود که ابوموسی را برای حکمیت فرستاد.[۴] این گروه که «اصحاب البرانس» نام گرفتند و به تعبیر اشتر از فرط عبادت پیشانی سیاه داشتند، در بازگشت از صفین با علی (ع) وارد کوفه نشدند و ۰۰۰‘۱۲ نفر از آنان در حروراء، در نیم فرسخی کوفه از وی کناره گرفتند (ربیع‌الاول ۳۷ ق) و از این رو حروریه نامیده شدند. در این هنگام ابن کواء «امیر الصلاة» و شَبَث بن رِبعی «امیر القتال» آنان بود.[۵]

امام علی (ع) نخست ابن عباس را برای گفت‌وگو فرستاد و سپس خود نزد آنان رفت و آنان را برای مناظره به کوفه خواند.[۶] پاسخ علی (ع) به خرده‌گیریهای حروریه دربارۀ مسألۀ حکمیت، حذف عنوان امیری مؤمنان در عهدنامه و مسائل دیگر، ابن کواء را به تصدیق وادار کرد.[۷] از مقایسۀ مجموع روایات طبری در این مورد چنین برمی‌آید که پس از نخستین گفت‌وگوی امام با ابن کواء در حروراء گروه خوارج به کوفه بازگشتند و مدتی در آنجا ماندند، اما همچنان به مخالفت با علی (ع) در مسألۀ تحکیم پا فشردند. سپس از کوفه به سوی نهر (نهروان) آمدند و در آنجا به خوارج بصره پیوستند و عاقبت کار به جنگ نهروان انجامید. ظاهراً آنگاه که خوارج از کوفه به سوی نهر درآمدند، ابن کواء در حروراء بود و همراه شبث بن ربعی با فرستادگان علی (ع) مناظره می‌کرد.

پیشوایی ابن کواء بر خوارج ۷ ماه به درازا کشید. بعداً ۱۰ روز مانده به آخر شوال ۳۷ق، عبدالله بن وهب راسبی جای او و شبث بن ربعی را گرفت. در پایان این ۷ ماه که همراه با گفت‌وگو میان طرفین بود، ابن کواء با ۰۰۰‘۲ نفر از مریدانش از گروه جدا شدند. بنابر بعضی روایات، ابن کواء و نیز شبث بن ربعی پس از اجتماع حروراء و پیش از جنگ نهروان از گروه خوارج جدا شدند و به منازل خود بازگشتند.[۸] شبث پس از این به هواداران امام پیوست و در جنگ نهروان فرماندهی جناح چپ لشکر را برعهده گرفت،[۹] اما به نظر می‌رسد که ابن کواء اگر از خوارج حروراء و نهروان گسیخت، به علی (ع) نپیوست. اگر هم حضور او در زمرۀ خوارج در نهروان قابل تصور باشد، روایات حاکی است که از شرکت در جنگ خودداری کرده است.[۱۰] در صورت درست بودن گفتۀ خطیب بغدادی در مورد امان جستن ابن کواء با ده سوار در لشکر علی (ع) و با توجه به برافراشتن پرچم امان به دستور علی (ع) در روز جنگ نهروان، باید گفت که این بازگشت ابن کواء در همان روز نبرد بود که بسیاری قبل از آغاز جنگ از میدان خارج شدند و در حدود ۱۰۰ نفر به امام پیوستند.[۱۱] بیشتر منابع برآنند که ابن کواء در همان دورۀ مناظره با گروهی از یاران خود از خوارج جدا شد و به علی (ع) پیوست.[۱۲]

از تاریخ فوت ابن کواء هم مانند تولد او چیزی دانسته نیست. اگر گفتۀ ابوالفرج اصفهانی[۱۳] را بپذیریم، ابن کواء در ۷۴ و ۷۵ق. زنده و جزء شُراتی بوده است که مُهَلَّب با آنان می‌جنگید.

ویژگی‌های ابن کواء

ابن کواء نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام گستاخ بوده و در حضور آن حضرت زبان درازى مى کرده و گاه در مسجد و مجلس از آن حضرت آیات مشکله و مسائل مبهمه مى پرسیده است. برخی از پرسشهای ابن کواء از علی (ع) در مآخذ نقل شده است، مانند پرسش او در مورد سیاهی مشهود در روی ماه،[۱۴] نام و نسبت علی (ع) به صورتی غیر معروف، سخن گفتن خداوند با فرزندان آدم پیش از موسی و فاصلۀ میان مشرق و مغرب،[۱۵] معانی بعضی آیات قرآن، هویت ذوالقرنین و مقام برخی از صحابه.[۱۶] به نظر می‌آید که این پرسشها بیشتر برای به زحمت انداختن آن حضرت بوده باشد، زیرا گاه ابن کواء در برابر سخنان علی (ع) موضع مخالف می‌گرفت.[۱۷] گویند: وقتى پشت سر حضرت نماز مى خواند به صداى بلند این آیه را تلاوت نمود: «وَلَقَدْ أُوحِی إِلَیک وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِک لَئِنْ أَشْرَکتَ لَیحْبَطَنَّ عَمَلُک وَلَتَکونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ». (سوره زمر، آیه ۶۵)(اشاره به این که مشرک شدى.) امام سکوت فرمود و چون بار سوم نیز وى همان آیه را به صداى بلند خواند، آن حضرت در جواب او این آیه را تلاوت فرمود: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا یسْتَخِفَّنَّک الَّذِینَ لَا یوقِنُونَ» (سوره روم، آیه ۶۰).

ابن حجر به نقل از بخاری ابن کواء را صحیح‌الحدیث نمی‌شناسد.[۱۸] برخی مؤلفان شیعه او را خارجی ملعون نامیده‌اند.[۱۹] مامقانی از اینکه ابن ندیم او را شیعه و از اصحاب علی (ع) دانسته است، اظهار شگفتی می‌کند و این نسبت را «غلط» می‌داند.[۲۰]

ابن قُتَیبه و ابن ندیم ابن کواء را «ناسب» (نسب‌شناس) و عالم گفته‌اند.[۲۱] ابن کواء شعر نیز می‌گفته است؛ نصر بن مزاحم چند بیت از اشعار او را در کتاب خود آورده است. وی مانند بعضی دیگر از همگنانش از قُرّاء بود.[۲۲]

پانویس

  1. ابن قتیبه، المعارف، ۵۳۰.
  2. طبری، ۴ / ۳۱۷.
  3. نصر بن مزاحم، ۵۰۲.
  4. ابن عبدربه، ۴ / ۳۵۱.
  5. اسکافی، ۱۹۴.
  6. یعقوبی، ۲ / ۱۹۱.
  7. اسکافی، ۱۹۸-۲۰۰.
  8. بلاذری، ۲ / ۳۴۲.
  9. ابن قتیبه، الامامة، ۱۴۹.
  10. بلاذری، ۲ / ۳۶۲، ۳۷۵.
  11. طبری، ۵ / ۸۶.
  12. اربلی، ۱ / ۲۶۵؛ ابن کثیر، ۷ / ۲۸۱؛ ابن حجر، ۳ / ۳۲۹.
  13. الاغانی، ۱۳ / ۵۴.
  14. طبری، ۱ / ۷۵، ۷۶.
  15. شریف رضی، ۵۸- ۵۹.
  16. طبرسی، ۳۳۸-۳۳۹.
  17. ابن سعد، ۳ / ۲۲۵؛ طبری، ۱ / ۷۶.
  18. لسان المیزان، ص ۳۲۹.
  19. طوسی، ۵۰؛ ابن داوود حلی، ۲ / ۴۷۱.
  20. مامقانی، تنقیح المقال، ۲ / ۲۰۴.
  21. المعارف، ۵۳۰؛ الفهرست، ص ۱۰۲.
  22. دینوری، ۱۹۱.

منابع