آیه 9 سوره عادیات

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

۞ أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ

مشاهده آیه در سوره


<<8 آیه 9 سوره عادیات 10>>
سوره : سوره عادیات (100)
جزء : 30
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا آدمی نمی‌داند که روزی آنچه (از مردگان) در دل قبرهاست همه بیرون ریخته می‌شود؟

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Does he not know, when what is [buried] in the graves is turned over,

معانی کلمات آیه

  • بعثر: باز شد و آشكار شد. راغب احتمال مى‏‌دهد كه اين كلمه مركب از بعث و اثير (هر دو به صيغه مجهول) باشد يعنى برانگيخته و پراكنده شد، طبرسى مطلق زير و رو شدن گفته است. جوهرى گويد: «يقال: بعثرت الشي‏ء: اذا استخرجته و كشفة» على هذا آن در آيه به معنى مكشوف شدن است.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سوره عاديات‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً «1» فَالْمُورِياتِ قَدْحاً «2» فَالْمُغِيراتِ صُبْحاً «3» فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً «4» فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً «5» إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ «6» وَ إِنَّهُ عَلى‌ ذلِكَ لَشَهِيدٌ «7» وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ «8» أَ فَلا يَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِي الْقُبُورِ «9» وَ حُصِّلَ ما فِي الصُّدُورِ «10» إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ «11»

تفسير نور(10جلدى) ج‌10 ص568

1) سوگند به اسبان دونده كه (در ميدان جهاد) نفسشان به شماره افتاد. «2» و (به هنگام تاختن، از برخورد نعل اسبان با سنگ‌هاى بيابان) به شدّت برق افروزند.

«3» و صبحگاهان بر دشمن هجوم برند. «4» و گرد و غبار برانگيزند. «5» و در ميان معركه و جمع دشمنان در آمده‌اند. «6» همانا انسان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است. «7» و بى‌شك بر اين (ناسپاسى) گواه است. «8» و همانا او علاقه شديدى به مال دارد. «9» آيا انسان نمى‌داند كه وقتى آنچه در گورهاست برانگيخته شود. «10» و آنچه در سينه‌هاست فاش شود. «11» همانا خداوند در آن روز به كارشان آگاه است.

نکته ها

«عدو» به معناى تجاوز است. چون دويدن، تجاوز از حدّ حركت عادى است، به آن «عدو»

جلد 10 - صفحه 569

گفته مى‌شود. «ضبح» به معناى صداى نفس اسب است. «قدح» به معناى خروج آتش از سنگ چخماق، «المغيرات» از «اغارة» به معناى تاختن سريع، «صُبْحاً» كنايه از غافلگير كردن دشمن و پنهان كردن زمان هجوم است.

«أثرن» از «اثارة» به معناى منتشر ساختن، «نقع» به معناى غبار و «كنود» به معناى كَفور است.

در كلمه‌ «بُعْثِرَ» معناى بعث و اثاره نهفته است يعنى بيرون كشيدن و زيرو رو كردن.

«حُصِّلَ» به معناى استخراج مغز از پوسته و متمايز شدن خصلت‌هاى نيك و بد در آن روز از يكديگر است.

قرآن در برخى آيات، انسان را به خاطر برخى صفات، مورد سرزنش قرار داده و او را «ظَلُوماً جَهُولًا» «1» (ستمگر و نادان)، «هَلُوعاً» «2» (حريص)، «يَؤُساً» «3» (نااميد)، «كَفُوراً» «4»* (ناسپاس)، «جَزُوعاً» «5» (بى صبر)، «مَنُوعاً» «6» (بخيل) خوانده است. ولى از سوى ديگر درباره انسان مى‌فرمايد: «كَرَّمْنا» «7» (گرامى داشتيم)، «فَضَّلْنا» «8»* (برترى داديم)، «أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» «9» (بهترين قوام را به او داديم)، «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» «10»* (روح الهى در او دميديم) و اين دوگانگى به خاطر آن است كه در انسان دو نوع عامل حركت وجود دارد: يكى عقل و يكى غريزه. اگر در مسير بندگى خدا و تربيت اولياى خدا قرار گيرد، به گونه‌اى است و اگر در مسير هوسها و طاغوت‌ها و وسوسه‌ها قرار گيرد، به گونه ديگر.

در قرآن از علاقه شديد و حريصانه به مال دنيا كه سبب فراموش كردن آخرت و محرومان شود، انتقاد شده است. «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ»

قرآن از مال دنيا به «خير» تعبير كرده است: «لِحُبِّ الْخَيْرِ» تا بفهماند مال بايد از راه خير بدست آيد و در راه خير با نيت خير و با شيوه خير مصرف گردد.

«1». احزاب، 72.

«2». معارج، 19.

«3». اسراء، 83.

«4». اسراء، 67.

«5». معارج، 20.

«6». معارج، 21.

«7». اسراء، 70.

«8». اسراء، 70.

«9». تين، 4.

«10». حجر، 29.

جلد 10 - صفحه 570

پیام ها

1- جهاد و دفاع به قدرى ارزش دارد كه خداوند به نفس اسب‌هاى زير پاى جهادگران سوگند ياد مى‌كند. «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً»

2- مسلمانان بايد اسب سوار و چابك باشند. (در سوگند به نفس اسب، نوعى تشويق به اسب سوارى هدفدار است.) «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً»

3- اسبان در راه خدا مى‌دوند، ولى انسان در برابر خدا سرسختى مى‌كند. وَ الْعادِياتِ‌ ... إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ

4- در جهاد با دشمن، سرعت عمل يك ارزش است. «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً»

5- هنگام غفلت دشمن براى حمله استفاده كنيد. «فَالْمُغِيراتِ صُبْحاً»

6- دشمن را چنان غافلگير كنيد كه ناگاه در وسط آنان باشيد تا فرصت مقابله با شما را نداشته باشند. «فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً»

7- ناسپاسى و مال دوستى انسان را در برابر جبهه حق قرار مى‌دهد. وَ الْعادِياتِ‌ ... إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ ... لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ

8- شهداى جبهه‌ها و امدادهاى الهى را فراموش نكنيد. «إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ»

9- پيروزى و امنيّت انسان را مغرور مى‌كند، هشدار لازم است. «لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ»

10- وجدان انسان آگاه است؛ حتى در مواردى كه عذر و بهانه مى‌آورد خود مى‌داند كه چه كاره است. «وَ إِنَّهُ عَلى‌ ذلِكَ لَشَهِيدٌ»

11- در فرهنگ اسلامى، ثروت و مال خير است. «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ»

12- علاقه به مال، امرى فطرى است، آنچه مذموم است علاقه افراطى است كه انسان از يك سو دست به هر نوع درآمدى مى‌زند و از سوى ديگر حقوق واجب الهى را نمى‌پردازد. «لَشَدِيدٌ»

13- معاد جسمانى است زيرا سخن از قبر است. «بُعْثِرَ ما فِي الْقُبُورِ» (در آيه‌اى‌

جلد 10 - صفحه 571

ديگر مى‌فرمايد: «يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ» «1»)

14- ياد قيامت، عامل هشدار به ناسپاسان و مال پرستان است. «أَ فَلا يَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِي الْقُبُورِ»

15- روز قيامت اسرار درونى كشف وحسابرسى خواهد شد. «حُصِّلَ ما فِي الصُّدُورِ»

16- خداوند بر افكار و اعمال ما آگاهى كامل دارد. ( «خبير» به معناى آگاهى از ظاهر و باطن است) إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ‌ ... لَخَبِيرٌ

17- خداوند در دنيا نيز به امور مردم آگاه است، امّا در قيامت، اين خبير بودن براى همه ظاهر مى‌شود. «يَوْمَئِذٍ»

18- چون خداوند خبير است، حسابرسى او نيز دقيق است. «يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ»

19- انسان در برابر ديگران اين همه سركشى ندارد، كفر و ناسپاسى شديد انسان تنها در برابر پروردگارش است. «لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

«1». حج، 7.

جلد 10 - صفحه 574

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص326

منابع