آیه 96 سوره طه
<<95 | آیه 96 سوره طه | 97>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
سامری گفت: من چیزی را دیدم که قوم ندیدند، من مشتی خاک از اثر قدم رسول (حق، جبرئیل) برگرفته و (در گوساله) ریختم و نفس من چنین (فتنه انگیزی را) به نظرم جلوه داد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
بصرت: بصر (از باب كرم يكرم و علم يعلم) به معنى علم آمده است. جوهرى گويد: «بصرت بالشيء: علمته» آن در آيه به معنى دانستن است.
سولت: راغب گويد: تسويل به معنى تزيين نفس است آنچه را كه به آن حرص مى ورزى. «سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي»: نفسم به من خوب وانمود كرد.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ «95»
(سپس موسى به سامرى) گفت: اى سامرى! (منظور تو از) اين كار (و فتنهى) بزرگ كه كردى چيست؟
قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي «96»
(سامرى) گفت: من به چيزى پى بردم كه (ديگران) به آن پى نبردند، پس من مشتى از آثار رسول (حقّ) را بر گرفتم، پس آن را (در گوساله) افكندم و اين گونه نفسم اين كار را در نظرم بياراست (وفريب داد).
نکته ها
جملهى «فَبَصُرَتْ بِهِ» معمولًا در «بصيرت» به معناى فهميدن كه جمع آن «بصائر» است بكار مىرود، نه در «بصر» به معناى چشم كه جمع آن «ابصار» است. «1»
در كتاب «احتجاج طبرسى» آمده است كه وقتى حضرت على عليه السلام بصره را فتح كرد، مردم
«1». مفردات راغب.
جلد 5 - صفحه 382
دور آن حضرت را گرفتند تا سخنان او را بشنوند، چشم حضرت در ميان مردم به حسن بصرى افتاد كه چيزى را يادداشت مىكرد.
امام عليه السلام با صداى بلند او را مخاطب قرار داده و فرمودند: چه مىكنى؟ عرض كرد سخنان شما را مىنويسم تا براى ديگران بازگو نمايم. امام عليه السلام فرمودند: آگاه باشيد كه هر قوم و جمعيّتى يك سامرى دارد و تو اى حسن! سامرى اين امّت هستى، تو از من آثار رسول خدا را مىگيرى و با هواى نفس و تفسير به رأى خودت، مكتب تازهاى مىسازى و مردم را به آن فرا مىخوانى. «1»
بر طبق تفاسير الميزان، فرقان ونمونه، مراد سامرى از «فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ» آن است كه من مقدارى از آثار موسى را فراگرفته و بر آن مؤمن شدم، سپس آن را رها كرده وگوساله را ساختم و قهراً جملهى «بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا» يعنى به طرحى براى انجام اين كار پى بردم كه ديگران از آن غافل بودند واين معنا باحديث فوقمناسبتر است.
پیام ها
1- براى برطرف كردن انحراف، ابتدا بايد ريشهى انحراف را بررسى كرد. «فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ»
2- با منحرفان ومفسدان فرهنگى بايد برخورد كرد. «فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ»
3- در يك انقلاب، همهى مردم از درون عوض نمىشوند، بلكه افرادى مثل سامرىها منتظر فرصت مىمانند. «فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ»
4- گاهى منحرفين، دريافتهايى دارند كه متديّنين از آن بىخبرند. «بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا»
5- طرّاحان انحراف، از جهل مردم استفاده مىكنند. «بِما لَمْ يَبْصُرُوا»
6- سردمداران باطل براى انحراف مردم، حتّى از مقدّسات نيز سوءاستفاده مىكنند. «مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ» (سياستِ مذهب عليه مذهب)
«1». تفسير نمونه.
جلد 5 - صفحه 383
7- اگر هنر با هواى نفس همراه شد، بالاترين خطرهاست. «سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي»
8- تا انسانى از درون فريب نفس خويش را نخورد، نمىتواند ديگران را فريب دهد. «سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم