They swear to you that you may be reconciled to them. But even if you are reconciled to them, Allah shall not be reconciled to the transgressing lot.
They will swear to you that you may be pleased with them; but if you are pleased with them, yet surely Allah is not pleased with the transgressing people.
They swear unto you, that ye may accept them. Though ye accept them. Allah verily accepteth not wrongdoing folk.
They will swear unto you, that ye may be pleased with them but if ye are pleased with them, Allah is not pleased with those who disobey.
معانی کلمات آیه
«الْفَاسِقِین»: شوریدگان بر دین. بیرونروندگان از آئین و فرمان یزدان.
نزول
شأن نزول آیات 95 و 96:
هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از جنگ تبوک مراجعت فرمود، مؤمنین در مقام اعتراض بر منافقین برآمدند و حتى به آنها آزار و اذیت وارد مى آوردند. منافقین هم در مقام دفاع از خویش برآمده و به مؤمنین مى گفتند: ما منافق نیستیم بلکه داراى ایمان مى باشیم و با این گفتار میخواستند خود را از اعتراض و اذیت مؤمنین مصون بدارند، سپس این آیات نازل گردید[۱].[۲]
براى شما سوگند مىخورند تا شما از آنان راضى شويد. (بدانيد كه شما هم) اگر از آنان راضى شويد، قطعاً خداوند از گروه فاسق، خشنود نخواهد شد.
نکته ها
شايد سوگندشان در آيه قبل، براى آن بوده كه متعرّض آنان نشوند، در اين آيه علاوه بر صرفنظر و عدمتعرّض مسلمانان، خواهانِ رضايت قلبى آنان نيز هستند. «لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ»
منافقان، براى رضايت قلبى مسلمانان ارزشى قائل نبودند، اصرارشان بر رضايت، تنها براى مصون ماندن از عكسالعمل قهرآميز مسلمانان بود، تا بتوانند پايگاه اجتماعى و نفوذ خود را در جامعه حفظ كنند!
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «مَن التمسَ رضى اللَّه بسخطِ الناسِ رضىَ اللَّه عنه و ارضى عنه الناسَ و من التمس رضى الناس بسخطِ اللَّهِ سخط اللَّه عليه واسَخَط عليه الناسَ» كسىكه به قيمت خشم مردم، در پى رضاى خدا باشد، خدا از او راضى مىشود و مردم را هم از او راضى مىسازد، و هركس با خشمِ خدا در پى جلب رضايت مردم باشد، خداوند از او ناراضى مىشود و دل مردم را هم از او خشمگين و ناراضى مىكند. «1»
پیام ها
1- منافقان، در پى جلب نظر مردم و حفظ پايگاه خود در ميان مردمند و كارى به رضاى خدا و توبه ندارند. «لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 490
2- در پى جلب رضاى الهى باشيم، نه رضاى مردم كه گذشتِ مردم مهّم نيست، عفو وقهر الهى مهّم است. «فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى»
3- چون خدا از منافقان راضى نيست، آنان كه از منافقان راضى شوند، راهشان را از خدا جدا كردهاند. فَإِنْ تَرْضَوْا ... فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى
4- جلب رضاى مؤمنان در همه جا، مستلزم جلب رضاى خدا نيست. فَإِنْ تَرْضَوْا ... فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى
5- هرگز از فاسق، مادامى كه در فسق است، راضى نشويد. «فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ»
يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ: قسم مىخورند براى شما تا به سبب آن خشنود شويد از ايشان و از تعرض باز ايستيد. مروى است «1» كه از منافقين قسم خوردند كه در هيچ سفرى از آن حضرت تخلف نكنند. حق تعالى فرمود: سوگند آنان براى طلب رضاى شما است نه براى خشنودى حق تعالى. فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ: پس اگر خشنود شويد اى مؤمنان از ايشان و ترك اعراض نموده، با آنها مخالطه و مجالست و مصاحبت كنيد، فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ: پس بتحقيق خداى متعال خشنود نمىشود از گروهى كه خارج
«1» منهج ج 4 ص 315.
ج5، ص 181
شوند به سوء اختيار از ايمان به كفر، و از طاعت به معصيت، يعنى رضاى شما مستلزم رضاى الهى نشود، و رضاى شما با غضب سبحانى فايدهاى نخواهد داشت. مراد آيه شريفه نهى مؤمنان است كه از ترضيه منافقان خشنود نشوند و به عذرهاى آنها مغرور نگردند.
تبصره- طبرسى (رحمه الله) در مجمع «1» فرمايد: آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه هر كه طلب كند به فعل خود رضاى مردم را و طلب ننمايد رضاى الهى را، خداى تعالى جزاى او را سخط مردم قرار دهد، چنانچه حديث نبوى صلّى اللّه عليه و آله است: قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: من التمس رضاء اللّه بسخط النّاس رضى اللّه عنه و ارضى عنه النّاس و من التمس رضاء النّاس بسخط اللّه سخط اللّه عليه و اسخط عليه النّاس. «2» فرمود: هر كه طلب كند رضاى الهى را به غضب مردم، يعنى كارى كند كه رضاى خدا باشد لكن مردم راضى به آن نباشند، حق تعالى از او راضى و مردم را هم از او راضى فرمايد؛ و هركه طلب كند خشنودى مردم را به غضب الهى، يعنى كارى نمايد كه رضاى مردم در آن لكن خداى تعالى راضى نباشد، حق تعالى غضب فرمايد بر او و مردم را نيز ناراضى گرداند از او.
عذر مىآورند براى شما چون باز گرديد بسوى آنها بگو عذر نياوريد تصديق نميكنيم شما را بتحقيق خبر داد ما را خدا از خبرهاى شما و زود باشد كه بهبيند خدا كار شما را و پيغمبرش پس باز گردانيده شويد بسوى داناى نهان و آشكار پس آگاه كند شما را بآنچه بوديد كه ميكرديد
زود باشد كه قسم خورند بخدا براى شما چون باز گرديد بسوى آنها تا صرف نظر كنيد از آنها پس صرف نظر كنيد از آنها همانا آنان پليدند و جايگاهشان دوزخ است بپاداش آنچه بودند كه كسب ميكردند
قسم ميخورند بخدا تا راضى شويد از آنها پس اگر راضى شويد از آنها پس بدرستيكه خدا راضى نمى شود از گروه متمردان.
تفسير
پس از مراجعت از جنگ تبوك منافقانيكه تخلّف از جهاد نمودند معتذر بعذرهاى غير موجّه خلاف واقعى ميشدند براى جلب رضاى پيغمبر (ص) و مسلمانان واقعى و آنحضرت مأمور شد كه صريحا بآنها بفرمايد كه بيجهت عذر براى اصلاح كار خودتان نياوريد پذيرفته نميشود و ما تصديق نميكنيم شما را خداوند ما را از باطن شما آگاه فرمود و خبر داد بما از طريق وحى كه عذرهاى شما دروغ است و بعد از اين هم اعمال شما كه كاشف از كفر و نفاق است مشهود خواهد شد و بخانواده نبوّت چه تعدّياتى خواهيد نمود و پس از آن رجوع داده شويد بخداونديكه از باطن و ظاهر شما خبر دارد كه چقدر تفاوت دارد پس متنبّه ميكند شما را بحكم خود بمقتضاى عدل براى اعمال شما و در آيه دوم خطاب به مسلمانان شده ميفرمايد كه قسم ياد ميكنند براى شما بر صدق گفتارشان در بيان عذر بعد از اين براى آنكه شما آنها را ملامت ننمائيد و صرف نظر كنيد از تقصير آنها شما هم بكلى از آنها صرف نظر كنيد و بحال خودشان واگذاريد چون ملامت و نصيحت و عتاب و خطاب بحال آنها فائده ندارد براى آنكه جنس آنان پليد است و قابل تطهير نيست و بايد بمجازات كردار خودشان در جهنم كه مقر ابدى آنها است برسند مقصود اينها از اين اعتذارها و قسمهاى دروغ آنستكه دل شما را بدست بياورند كه سلوك خودتان را با آنها تغيير ندهيد ولى در اين فكر خطا ميكنند چون اگر شما هم از آنها راضى شويد خدا راضى نخواهد شد و رضايت شما با نارضايتى خدا براى آنها مفيد نيست پس شما هم نبايد از آنها راضى شويد و در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده كه كسى
جلد 2 صفحه 613
كه طلب كند رضاى خدا را بغضب خلق خداوند از او راضى ميشود و مردم را از او راضى مينمايد و كسيكه طلب كند رضاى مردم را بغضب خدا خدا بر او غضب ميفرمايد و مردم را بر او غضبناك ميكند و قمى ره فرموده بعد از مراجعت از جنگ تبوك اصحاب متعرّض منافقان ميشدند و آنها را اذيت مينمودند و آنها قسم ميخوردند كه ما بر خلاف حق اظهارى نكرديم و نميكنيم و واقعا مسلمانيم براى آنكه مسلمانان متعرض آنها نشوند پس آيه سيحلفون باللّه لكم تا آخر نازل شد و كذب آنها ظاهر گرديد.
(هل الحبّ و البغض من الايمان فقال هل الايمان الّا الحبّ و البغض)
تنبيه- اصل حبّ و بغض امر قلبي است و جزو عقائد است و داخل در ايمان است، دوستي خدا و دوستان خدا از انبياء و ملائكه و اوصياء انبياء و مؤمنين و دشمني با دشمنان خدا از مشركين و منافقين و كافرين و معاندين و دشمني دشمنان دوستان خدا مَن كانَ عَدُوًّا لِلّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبرِيلَ وَ مِيكالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلكافِرِينَ بقره آيه 92، و غير از اينکه از آيات.
و اما ترتيب آثار محبت و عداوت در خارج از فروع دين است و از واجبات شرعي است چنانچه شمردند: نماز، روزه، خمس، زكاة، حج، جهاد، امر بمعروف و نهي از منكر و تولّي و تبرّي.
ميكرد خداوند ميفرمايد فَلَمّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنهُ همين سوره آيه 115، و مكرر گفتهايم که فاسق اطلاق بر مشرك و منافق و كافر و معاند و مطلق غير مؤمن حتي بر مؤمن عاصي ميشود بلي از جهت ايمانش محبوب الهي است و از جهت عمل مبغوض مگر آمرزيده شود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 96)- در این آیه اشاره به یکی از سوگندهای آنها شده و آن این که:
«با اصرار و سوگند از شما میخواهند که از آنها خشنود شوید» (یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ).
جالب این که در این مورد خداوند نمیفرماید: از آنها راضی نشوید، بلکه با تعبیری که بوی تهدید از آن میآید، میفرماید: «اگر هم شما از آنها راضی شوید خدا هرگز از جمعیت فاسقان راضی نخواهد شد» (فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا
ج2، ص244
یَرْضی عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ)
.شک نیست آنها از نظر دینی و اخلاقی اهمیتی برای خشنودی مسلمانان قائل نبودند، بلکه میخواستند از این راه کدورتهای قلبی آنان را بشویند تا در آینده از عکس العملهای آنان در امان بمانند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: