و موسى (به بنىاسرائيل) گفت: اگر شما و ساكنان زمين همگى كفر ورزيد (به خداوند زيانى نمىرسد) چرا كه خداوند (ذاتاً) بىنياز و شايستهى ستايش است. (نه آنكه از طريق ايمان و شكر شما بخواهد براى خود بىنيازى و ستايش كسب كند.)
پیام ها
1- در شيوه دعوت و تبليغ، نبايد كار بهخواهش از مردم برسد. إِنْ تَكْفُرُوا ... فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌ
جلد 4 - صفحه 391
2- با ايمان و عمل خود، بر خداوند هيچ منّتى نگذاريم كه او نيازى به اعمال ما ندارد. «لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»
3- ايمان و كفر، يا شكر و كفرانِ ما در ذات او أثرى ندارد. «لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ»
وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ: و گفت موسى اى قوم من، اگر كافر شويد و ناسپاسى كنيد شما. وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً: و هر كه هست در زمين همه ايشان از جن و انس. حاصل آنكه اگر تمام روى زمين به يك مرتبه كافر شوند و انكار كنند نعم سبحانى را. فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ: پس بتحقيق خداى متعال بىنياز است از عبادت و شكرگزارى شما، ستوده و مستحق ستايش است فى ذاته اگرچه شما سپاسدارى نكنيد، زيرا ذرات مخلوقات به نعم او ناطقند، و السنه ملائكه و جميع اشياء، به تسبيح و حمد الهى جارى؛ پس كفران همه شما، به ساحت كبريائى ضررى نرساند:
تفسير أبو الفتوح «1» (رحمه الله) أبو ذر غفارى روايت نموده از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود: اوحى اللّه الى بعض انبيائه فى بعض كتبه:
عبادى! لو انّ اوّلكم و آخركم و انسكم و جنّكم اجتمعوا على اتقى قلب رجل منكم لم يزد ذلك فى ملكى شيئا عبادى! لو انّ اوّلكم و آخركم و انسكم و جنّكم اجتمعوا على افجر قلب رجل منكم لم ينقص ذلك من ملكى شيئا.
حق تعالى وحى نمود به بعض انبياء در بعض كتب خود: بندگان من! اگر اولين و آخرين شما و انس و جن شما، مجتمع شويد بر پرهيزكارترين قلب شخصى از شما، نيفزايد در ملك من چيزى را. بندگان من! اگر اولين و آخرين شما و انس و جن شما جمع شويد بر فاجرترين قلب شخصى از شما، كم
و هنگاميكه اعلام نمود پروردگار شما كه اگر شكر كنيد هر آينه زياد ميكنم نعمت شما را و اگر كفران نمائيد همانا عذاب من هر آينه سخت است
و گفت موسى اگر كافر شويد شما و هر كه در زمين است تمامى پس همانا خداوند هر آينه بىنياز ستوده است
آيا نيامد شما را خبر آنانكه بودند پيش از شما، قوم نوح و عاد و ثمود و آنانكه بودند بعد از آنها كه نميداند ايشانرا مگر خدا آمدند نزد آنها پيغمبرانشان با معجزات پس برگرداندند دستهاشان را در دهانهاى ايشان و گفتند همانا ما كافر شديم بآنچه فرستاده شديد بآن و همانا ما هر آينه در شكى هستيم از آنچه ميخوانيد ما را بسوى آن كه بگمان اندازنده است
گفتند پيغمبرانشان آيا در خدا شكّ است كه پديد آورنده آسمانها و زمين است ميخواند شما را تا بيامرزد براى شما از گناهانتان و تأخير اندازد شما را تا زمانى نامبرده شده گفتند نيستيد شما مگر انسانى مانند ما ميخواهيد باز داريد ما را از آنچه بودند كه عبادت ميكردند پدران ما پس بياوريد براى ما حجّتى روشن..
تفسير
خطاب به بنى اسرائيل است يعنى و ياد آوريد وقتى را كه اعلام فرمود پروردگار شما كه اگر شكر نعمت نجات از فرعونيان و ساير نعم الهى را بجاى آوريد بايمان و عمل صالح زياد ميكنم نعمت خود را بر شما و اگر كفران نمائيد بكفر و معصيت بعذاب شديد من گرفتار خواهيد شد در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند انعام نفرموده است بر بندهاى نعمتى را كه شناخته باشد آنرا بقلبش و حمد نموده باشد خدا را ظاهرا بزبانش و تمام شده باشد كلام او مگر آنكه امر خواهد شد از براى او بزيادتى نعمت و در مجمع و قمّى ره و عيّاشى ره نيز اين معنى را نقل نمودهاند و نيز از آنحضرت روايت شده است كه انعام نفرموده است خداوند بر بندهاى نعمتى را از كوچك و بزرگ كه پس از آن گفته باشد الحمد للّه مگر آنكه
جلد 3 صفحه 222
ادا نموده است شكر آنرا و پس از اين اعلام حضرت موسى به بنى اسرائيل فرمود كه تصوّر نكنيد خداوند احتياجى بشكر شما دارد اگر شما و تمام اهل زمين از جن و انس كافر شوند خداوند بىنياز از آنها و شكرشان است و ستوده است بذات خود اگر چه هيچ كس ستايش او را نكند و حمد او را بجا نياورد چون خودش و ملائكه و ذرات مخلوقات بزبان حال و مقال حمد و ثناى الهى را بجا مىآورند پس ضرر كفران عائد كسانى ميشود كه بوظيفه خود قيام ننمودند و خود را از مزيد نعمت محروم و بعذاب شديد گرفتار كردند آيا بشما نرسيده است خبر اقوام سابقه از قبيل قوم نوح و عاد و ثمود و كسانيكه بعد از آنها بودند كه بواسطه كثرت عدد آنها كسى علم باشخاص و احوالشان ندارد جز خدا و آنكه پيغمبرانى داشتند كه با معجزات با هرات بر آنها مبعوث بودند و مورد اعتناء آنها نشدند بلكه دستهاى خودشان را برگرداندند بجانب دهانهاى پيغمبرانشان براى اشاره نمودن بسكوت ايشان يعنى زياد حرف نزنيد كسى گوش بسخن شما نميدهد كه از جمله فردّوا ايديهم فى افواههم بفرمايش قمّى ره استفاده ميشود و بنظر حقير ظاهر است اگر چه وجوه ديگرى هم از ابن عبّاس و ساير مفسّرين براى اين جمله نقل شده است كه خالى از خلل نيست و صريحا منكر توحيد خدا شدند و اظهار شكّ نمودند آنهم نه شكّ بدوى كه باندك تأمّلى رفع شود بلكه شكّى كه موجب ترديد و تحيّر گردد و پيغمبران در جواب آنها فرمودند اين چه اظهارى است كه ميكنيد آيا در وجود خدا و توحيد او شكّ است با آنكه واضح است كه اين آسمانها و زمين خالقى دارد و آن يك است چون اگر دو باشد فساد و اختلال نظام حاصل ميشود و معلوم است كه او حاجتى بشما ندارد دعوت فرموده است از شما بتوسط ما براى آنكه از كفر و معصيت توبه نمائيد و او گناهان شما را بيامرزد و عذاب را از شما دور كند تا عمر طبيعى كنيد و باجل مقدر الهى از دنيا برويد و ببهشت جاويد و اصل شويد و آنها در جواب گفتند شما فضيلتى بر ما نداريد بلكه بشرى هستيد مانند ما چه موجب شده است كه شما پيغمبر باشيد و ما امت لابد شما ميخواهيد ما را از دين پدران خودمان باز داريد و بر ما رياست كنيد پس بايد غير از آنچه را كه خودتان آورديد از معجزات معجزهاى را كه ما ميخواهيم براى واضح شدن امر بياوريد تا ما بشما ايمان بياوريم.
(آیه 8)- این آیه تأیید و تکمیلی است برای بحث شکرگزاری و کفران که در آیه قبل گذشت، و آن در ضمن سخنی از زبان موسی بن عمران نقل شده است، میفرماید: «و موسی به بنی اسرائیل یادآور شد که اگر شما و تمام مردم روی زمین کافر شوید (و نعمت خدا را کفران کنید هیچ زیانی به او نمیرسانید) چرا که او بینیاز و ستوده است» (وَ قالَ مُوسی إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ).
در حقیقت شکر نعمت و ایمان آوردن به خدا مایه افزونی نعمت شما و تکامل و افتخار خودتان است و گر نه خداوند آنچنان بینیاز است که اگر تمام کائنات کافر گردند، بر دامان کبریایی او گردی نمینشیند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: