و اگر از مشركان سؤال كنى چه كسى آنان را آفريده است، قطعاً خواهند گفت: خدا. پس چگونه به انحراف كشانده مىشوند.
نکته ها
«يُؤْفَكُونَ» از «افك» به معناى روى گرداندن و انحراف از مسير طبيعى است.
پیام ها
1- مشركان مكّه، خالقيّت خدا را قبول داشتند ولى در ربوبيّت و تدبير و كارگشايى و شفاعت، گرفتار شرك بودند و ديگران را دخيل مىدانستند. «لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ»
2- توحيد، امرى فطرى و شرك، انحراف از فطرت انسانى است. «فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ»
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ: و اگر بپرسى تو اى پيغمبر از پرستندگان غير خدا، مَنْ خَلَقَهُمْ: كيست كه آفريده ايشان را، لَيَقُولُنَّ اللَّهُ: هر آينه گويند اللّه است از غايت ظهور جواب، منكر آن نتوانند شد و مكابره نتوانند نمود، فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ:
پس چگونه گردانيده مىشويد و وارونه نمائيد امر را، يعنى از پرستش و ستايش خداى به حق رو برگردانيد و به پرستش غير مشغول شويد با وجود اعتراف با الوهيت و خالقيت او سبحانه و ظهور دلايل بينه و دلالات باهره بر توحيد و قدرت او جل شأنه. لذا فرمودهاند: ليس العجب ممن نجا كيف نجا ان العجب ممن هلك كيف هلك مع سعة رحمة اللّه و كثرة دلائله، نيست عجب از كسى كه نجات يابد چگونه نجات يافت، بدرستى كه تعجب از كسى است كه هلاك شود چگونه هلاك گردد با وجود بسطت رحمت حضرت عزت و بسيارى ادله واضحه بر وحدت. «1»
و مالك نيستند آنان كه ميخوانند غير از خدا شفاعت را مگر
جلد 4 صفحه 618
كسانيكه شهادت دهند بحق با آنكه ايشان ميدانند
و اگر بپرسى از آنان چه كس آفريدشان هر آينه گويند البتّه خدا پس چگونه روى گردانده ميشوند
و ميداند گفتارش را اى پروردگار من همانا اينها گروهى هستند كه ايمان نميآورند
پس روى گردان از آنها و بگو سلامت باشيد پس زود باشد كه بدانند.
تفسير
خداوند متعال در مقام ردّ عقائد مشركين مكّه كه قائل بشفاعت بتها از آنان نزد خدا بودند فرموده قادر و متمكّن نيستند آنانكه عبادت ميكنند اهل شرك آنها را در دنيا از شفاعت در آخرت مگر كسانيكه شهادت دادند بوحدانيّت خدا از روى علم و دانش مانند حضرت عيسى و عزيز و ملائكه كه هر يك را جمعى معبود خود قرار دادند با آنكه ايشان خدا را عبادت نموده و مينمايند و از عبادت غير خدا بيزارند و تعجب در آنستكه اگر بپرسى تو اى پيغمبر از آنها كه خالق شما و ساير موجودات كيست قطعا ميگويند خدا خالق تمام خلق است ولى با وجود اين از حقّ بباطل منقلب و برگردانده ميشوند و تعبير بفعل مجهول شايد براى اشاره بآن باشد كه خودشان بالفطره ميدانند كه جز خدا قابل پرستش نيست ولى شيطان آنها را برميگرداند از حقّ بباطل و در اينمقام ظاهرا پيغمبر اكرم مأيوس از ايمان آنها شده و بخدا از اين امر شكايت نموده و خداوند براى گوشزد آنها نقل فرموده شكايت پيغمبر خود را باين تقريب كه و خدا ميداند قول پيغمبر خود يا رب انّ هؤلاء قوم لا يؤمنون و بنابر اين قول خداوند قيله مفعول يعلم مقدّر است و ضمير در آن به پيغمبر راجع است و بيشتر قرّاء بنصب قرائت نمودهاند و آن اجود از كسر است كه قرائت عاصم و حمزه است و معمول شده است در نوشتن قرآنها و بقرائت آن دو كه جرّ است بايد معطوف باشد به السّاعة در آيات سابقه يعنى نزد خدا است علم بقيامت و علم بقول پيغمبر اى پروردگار من همانا اينها گروهى هستند كه ايمان نميآورند و اخيرا خداوند امر فرموده است به پيغمبر خود كه از دعوت آنها صرف نظر فرمايد و بحال خودشان واگذارد و متاركه خود را از معارضه آنها اعلام نمايد يا بآنها سلام وداع كند و براى تسليت خاطر آنحضرت و تهديد آنها فرموده است بعدا خواهند دانست بچه عذابى گرفتار شدهاند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده
جلد 4 صفحه 619
كه كسيكه قرائت نمايد سوره زخرف را خداوند او را در قبر از جانوران زمين و فشار قبر ايمن ميفرمايد تا در پيشگاه الهى حاضر شود و از آنجا بامر خدا داخل بهشت گردد و الحمد للّه رب العالمين.
(آیه 87)- سپس از معتقدات خود مشرکان گرفته، به آنها پاسخ دندان شکن داده، میگوید: «و اگر از آنها سؤال کنی چه کسی آنها را آفریده است؟ بطور مسلم میگویند: اللّه»! (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ).
لذا در پایان آیه به عنوان ملامت و سرزنش میگوید: «اکنون (که چنین است) چگونه از عبادت خدا به سوی غیر او باز گردانده و منحرف میشوند»؟! (فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: