آیه 83 سوره زخرف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّىٰ يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<82 آیه 83 سوره زخرف 84>>
سوره : سوره زخرف (43)
جزء : 25
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

ای رسول، کافران را بگذار تا (به عالم حیوانیت) فرو روند و (به بازیچه دنیا) سرگرم باشند تا روزی را که به آنها وعده شده ببینند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So leave them to gossip and play until they encounter the day they are promised.

معانی کلمات آیه

  • يخوضوا: خوض: داخل شدن در آب، به طور استعاره به وارد شدن در امور اطلاق مى‏‌شود، اكثر موارد آن در قرآن محلى است كه وارد شدن در آن مذموم است (مفردات).
  • يلعبوا: لعب: فعلى است كه مقصد صحيحى در آن قصد نشده است در نهج البلاغه با جدّ مقابل آمده است‏ «فانه اللَّه و الجد لا اللعب» خطبه/ 130.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ «83»

پس (اين ياوه‌سراها را) به حال خود واگذار تا (در باطل) فرو روند و سرگرم باشند تا روزى را كه وعده داده شده‌اند ملاقات نمايند.

وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ «84»

و اوست آنكه در آسمان‌ها پرستش مى‌شود و در زمين نيز پرستش مى‌شود و اوست حكيم دانا.

نکته ها

آنجا كه استدلال و هشدار اثر نكند بايد طرف مقابل را به حال خود رها كرد، مانند آنكه پزشك دلسوز، به هنگام يأس، مريض را به حال خود رها مى‌كند.

پیام ها

1- يكى از سنّت‌هاى الهى مهلت دادن به نااهلان و رها كردن آنان به حال خود بعد از اتمام حجّت است. فَذَرْهُمْ‌ ...

2- عقايد و افكار و كردار ناروا، منجلابى است كه افراد را در خود غرق مى‌كند. «يَخُوضُوا»

3- هر تحقيق و پژوهشى ارزش ندارد. گاهى انسان در عين تحقيق، بازيگر است. «يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا»

جلد 8 - صفحه 479

4- آنچه در مدار حقّ و منطق نباشد نوعى بازى است. «يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا»

5- ياوه‌سرايان روز تلخى در پيش دارند. «يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ»

6- كفر مردم در عظمت و عزّت خداوند اثرى ندارد. فَذَرْهُمْ‌ ... وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ‌

7- توحيد و يكتاپرستى محور اصلى اختلاف پيامبر با مشركان بود. (تكرار كلمه «اله» نشان آن است) «فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ»

8- حكمت و علم مطلق، مخصوص خداست. «وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ»

9- كسى سزاوار پرستش است كه داراى علم و حكمت بى نهايت باشد. إِلهٌ‌ ... هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ‌

10- حكمت غير از علم است. چه بسيار عالمانى كه اهل حكمت نيستند، دانش دارند امّا بينش ندارند. خداوند هم عليم است و هم حكيم. «وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص54

منابع