آیه 7 سوره حاقه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ

مشاهده آیه در سوره


<<6 آیه 7 سوره حاقه 8>>
سوره : سوره حاقه (69)
جزء : 29
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

که آن باد تند را خدا هفت شب و روز پی در پی بر آنها مسلط کرد که دیدی آن مردم گویی ساقه نخل خشکی بودند که به خاک در افتادند.

که خدا آن را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنان مسلط کرد و [اگر آنجا بودی] می دیدی که آنان مانند تنه های پوسیده و پوک درختان خرما روی زمین افتاده [و هلاک شده اند.]

[كه خدا] آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان بگماشت: در آن [مدت‌] مردم را فرو افتاده مى‌ديدى، گويى آنها تنه‌هاى نخلهاى ميان تهى‌اند.

آن عذاب را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنان بگماشت. آن قوم را چون تنه‌هاى پوسيده خرما مى‌ديدى كه افتاده‌اند و مُرده‌اند.

(خداوند) این تندباد بنیان‌کن را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنها مسلّط ساخت، (و اگر آنجا بودی) می‌دیدی که آن قوم همچون تنه‌های پوسیده و تو خالی درختان نخل در میان این تند باد روی زمین افتاده و هلاک شده‌اند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

which He clamped on them for seven gruelling nights and eight days, so that you could see the people there lying about prostrate as if they were hollow trunks of palm trees.

Which He made to prevail against them for seven nights and eight days unremittingly, so that you might have seen the people therein prostrate as if they were the trunks of hollow palms.

Which He imposed on them for seven long nights and eight long days so that thou mightest have seen men lying overthrown, as they were hollow trunks of palm-trees.

He made it rage against them seven nights and eight days in succession: so that thou couldst see the (whole) people lying prostrate in its (path), as they had been roots of hollow palm-trees tumbled down!

معانی کلمات آیه

  • حسوما: حسم: از بين بردن گويند: «قطعه فحسمه» از اين جهت به شمشير حسام گفته‌‏اند و نيز به معنى پى در پى آيد، آن در آيه مصدر و يا جمع حاسم است.
  • صرعى: صرع: به خاك انداختن صريع: به خاك انداخته شده. صرعى جمع آنست.
  • اعجاز: (بفتح اول) ريشه‌‏ها. مفرد آن عجز به معنى آخر شى‏ء مى‏‌باشد اين كلمه دو بار در كلام اللَّه آمده است و هر دو در باره قوم عاد مى‌‏باشد كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ قمر/ 20.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ «6» سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى‌ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ «7» فَهَلْ تَرى‌ لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ «8»

و امّا قوم عاد به وسيله بادى سرد و سوزنده و بنيان كن نابود شدند، كه خداوند هفت شب و هشت روز پى در پى، آن را بر آنان مسلط كرد. پس (اگر آنجا بودى) مى‌ديدى كه در آن ايام، آن قوم از پا افتاده، گويا تنه‌هاى نخل تو خالى هستند. پس آيا هيچ بازمانده‌اى براى آنان مى‌بينى؟

نکته ها

«صَرْصَرٍ» به معناى باد سرد و سخت است و «عاتِيَةٍ» از «عتو» به معناى سركش است.

«حسوم» جمع «حاسم» يعنى انجام مكرّر و پى در پى يك عمل تا قطع و نابودى كامل.

«خاوِيَةٍ» هم به معناى تو خالى است و هم به معناى چيزى كه به زمين افتاده باشد.

«صَرْعى‌» جمع «صريع» به چيزى گفته مى‌شود كه روى زمين افتاده باشد و «أَعْجازُ» جمع «عجز» به معناى تنه درخت است.

در آيه 20 سوره قمر مى‌خوانيم‌ «كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ»، يعنى هلاكت قوم عاد آن گونه بود كه گويا تنه بلند درخت خرما از ريشه كنده شده باشد.

پیام ها

1- دست خدا در نوع عذاب باز است. قوم ثمود را با آتش صاعقه و قوم عاد را با باد سرد هلاك مى‌كند. «بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»

2- آثار پديده‌هاى هستى به دست خداست. باد، يك بار سبب حركت كشتى‌ها و ابرها و نزول باران مى‌شود و يك بار وسيله هلاكت. «بِرِيحٍ صَرْصَرٍ»

3- عذابهاى الهى گاهى دفعى است و گاهى تدريجى. «سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ»

4- تنومندى و نيرومندى مانع هلاكت نيست. اگر قامت و بلندى انسان مثل درخت خرما باشد، در برابر قهر الهى به زمين مى‌افتد. «أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ»

جلد 10 - صفحه 197

5- كيفرها يكسان نيستند، گاهى به كلى محو كننده‌اند: «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ» ولى گاهى جسم مى‌ماند. «أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى‌ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ «7»

سَخَّرَها عَلَيْهِمْ‌: مسخر گردانيد آن باد را بر قوم عاد به قدرت كامله، سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ‌: هفت شب و هشت روز از وقت صبح چهارشنبه تا غروب چهارشنبه ديگر، حُسُوماً: شبها و روزهاى متوالى، يا شوم بر عاديان، فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى‌: پس تو مى‌ديدى قوم عاد را اگر حاضر بودى در آن ايام، يا در آن اماكن در حالتى كه افتاده بودند مرده و هلاك شده، كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ: گوئيا ايشان از عظم اجسام تنه‌هاى درخت خرمايند ميان تهى و پوسيده كه باد بر او خورده، افتاده. در روايت است طول قامت آنها دوازده گز

«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 393.

جلد 13 - صفحه 288

بود و به جهت اين، تشبيه تنه نخيل فرموده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الْحَاقَّةُ «1» مَا الْحَاقَّةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ «3» كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ «4»

فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ «5» وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ «6» سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى‌ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ «7» فَهَلْ تَرى‌ لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ «8» وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكاتُ بِالْخاطِئَةِ «9»

فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً «10»

ترجمه‌

ساعتى كه حقّ است وقوع آن‌

چه ساعت حقّى است آن‌

و چه ميدانى چيست آن ساعت حق‌

تكذيب كردند قبيله ثمود و عاد كوبنده در هم شكننده را

پس امّا ثمود پس هلاك شدند بصيحه فوق العاده‌

و اما عاد پس هلاك شدند به باد بسيار سردى متجاوز از حدّ

مسخّر فرمود آنرا بر آنها هفت شب و هشت روز پى در پى پس مى‌بينى آنگروه را در آن افتادگان گوئى آنها تنه‌هاى درخت خرماى ميان تهى هستند

پس آيا مى‌بينى براى آنها باقى مانده‌اى‌

و بجا آوردند فرعون و كسانيكه پيش از او بودند و اهل آباديهاى زير و رو شده گناه را

پس نافرمانى كردند فرستاده پروردگارشان را پس گرفت آنها را گرفتن سخت‌ترى.

تفسير

روز و ساعت قيامت حقّ است براى آنكه محقّقا واقع خواهد شد و حق است كه در آنروز حقائق امور مكشوف ميگردد و حق است كه خداوند در آنروز بحساب خلق رسيدگى فرموده بجزاى اعمالشان ميرساند پس از هر جهت حق است و حقيق است بنام حاقّه كه خداوند او را بآن خوانده و براى شدّت اهوال آن بايد بفرمايد چه ساعت سخت حقّى است آن و براى عدم معرفت كسى بكنه آن و خصوصيّات احوالش بايد بفرمايد به پيغمبر خود كه چه چيز دانا كرده است تو را

جلد 5 صفحه 259

كه چيست حقيقت و احوال آن و نام ديگر آنروز قارعه است براى آنكه كوبنده و شكننده و پراكنده كننده اجزاء عالم دنيا است و بهم زننده اوضاع و احوال آن و با اينهمه اوصاف قبيله ثمود كه قوم حضرت صالح بودند و قبيله عاد كه قوم هود پيغمبر بودند منكر آن شدند و خدا قوم ثمود را بصيحه آسمانى يا زلزله زمينى يا هر دو بشرحى كه در سوره اعراف گذشت هلاك فرمود و آنواقعه مهلكه امر فوق العاده‌اى بود كه از حدّ متعارف طغيان و تجاوز نموده بود لذا خداوند آنرا طاغيه خوانده بحذف موصوف كه واقعه است و قبيله عاد را بباد تند سردى كه اختيار ضبط آن از دست ملائكه در رفت و باين مناسبت عاتيه خوانده شده هلاك فرمود بمسلّط نمودن آن باد را بر آنها هفت شب و هشت روز متوالى و پى در پى كه اوّل آنها چهارشنبه بود و بچهارشنبه ديگر ختم شد و خداوند آنرا در سوره قمر روز نحس مستمرّ خوانده و اگر پيغمبر اكرم و اهالى مكّه آنجا بودند ميديدند آن قوم را در آن ايّام كه بزمين خورده و مرده‌اند و مانند تنه‌هاى درختهاى خرما بر زمين افتاده‌اند اگر خاويه بمعناى ساقطه باشد و الا ميديدند آنها بر زمين افتاده مانند درختان خرماى پوسيده ميان خالى اگر بمعناى باليه خاليه باشد و در هر حال خدا از مخاطب سؤال نموده كه آيا احدى از آن قبيله در عالم باقى مانده كه تو او را به‌بينى يا بشناسى تا معلوم شود كه نمانده و بنابراين باقيه صفت نفس محذوف است و شرح اين قضايا در سوره اعراف و غيره گذشته است و فرعون و اقوام سابقه بر او يا اتباع او چون قبله بكسر قاف و فتح باء نيز قرائت شده و من قبله در اينصورت بمعناى من عنده است و اهل مؤتفكات كه قراء زير و زبر شده قوم لوط است مرتكب خطا و عصيان شدند چون خاطئه محتمل است مصدر باشد مانند عافيه و ممكن است صفت نفس محذوف باشد يعنى آمدند با نفس خطاكار و از اوامر پيغمبرشان كه در هر زمان از جانب خداوند براى ارشاد آن اقوام فرستاده شده بود تخلّف نمودند و بمجازات زيادترى از انواع عذاب يا زيادى بخودى خود در مقابل معصيت زيادشان از جانب خداوند رسيدند و محتمل است مراد آن باشد كه خداوند گرفت و مؤاخذه فرمود آنها را بعذابيكه زيادتر بود از لذّتيكه آنها

جلد 5 صفحه 260

از معصيت برده بودند چنانچه از بعضى روايات استفاده ميشود و اللّه اعلم و قصه فرعون و حضرت موسى و قوم لوط پيغمبر بكرّات و مرّات مفصّلا و مشروحا ذكر شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا بِرِيح‌ٍ صَرصَرٍ عاتِيَةٍ «6» سَخَّرَها عَلَيهِم‌ سَبع‌َ لَيال‌ٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّام‌ٍ حُسُوماً فَتَرَي‌ القَوم‌َ فِيها صَرعي‌ كَأَنَّهُم‌ أَعجازُ نَخل‌ٍ خاوِيَةٍ «7»

و اما عاد ‌که‌ قوم‌ هود باشند ‌پس‌ هلاك‌ شدند بباد سرد و تند و شديد. خداوند باد ‌را‌ مسلط كرد ‌بر‌ ‌آنها‌ هفت‌ شب‌ و هشت‌ روز ‌پس‌ ميبيني‌ قوم‌ ‌را‌ افتاده‌ها مثل‌ اينكه‌ ‌آنها‌ تنه‌هاي‌ درخت‌ خرما هستند ‌که‌ كنده‌ ‌شده‌.

‌از‌ كافي‌ مسندا ‌از‌ حضرت‌ باقر (ع‌) حديثي‌ نقل‌ كرده‌ ‌که‌ خلاصه‌اش‌ اينكه‌ امر شد بخزان‌ باد ‌که‌ باد ‌را‌ بيرون‌ كنند بقدر سعه انگشتر باد بيرون‌ شد بقدر منخر گاو خزان‌ وحشت‌ كردند ‌که‌ تمام‌ اهل‌ زمين‌ ‌را‌ هلاك‌ كند خداوند جبرئيل‌ ‌را‌ مأمور كرد ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ برگرداند و بقدري‌ ‌که‌ مأمور ‌است‌ خارج‌ شود.

وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا هلاك‌ شدند.

بِرِيح‌ٍ صَرصَرٍ گفتند: صرصر شدت‌ سرما ‌است‌ ‌که‌ دندانها بهم‌ ميخورد و بدنها بلرزه‌ ‌در‌ آيد ‌از‌ شدت‌ سرما.

عاتِيَةٍ عتو سركشي‌ ‌است‌ و زياده‌روي‌ ‌يعني‌ ريح‌ شدت‌ داشت‌ بقدري‌ ‌که‌ سنگهاي‌ بزرگ‌ ‌را‌ ‌از‌ جا ميكند درختهاي‌ قوي‌ ‌را‌ ميانداخت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بلند ميكرد و بكوهها ميزد عمارتها ‌را‌ خراب‌ ميكرد.

جلد 17 - صفحه 160

سَخَّرَها عَلَيهِم‌ سَبع‌َ لَيال‌ٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّام‌ٍ ‌از‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) ‌که‌ ‌از‌ صبح‌ چهارشنبه‌ ‌تا‌ شام‌ چهارشنبه‌ ‌که‌ بدو وقتش‌ چهارشنبه‌ ‌بود‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ چهارشنبه‌ نحس‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد: كَذَّبَت‌ عادٌ فَكَيف‌َ كان‌َ عَذابِي‌ وَ نُذُرِ إِنّا أَرسَلنا عَلَيهِم‌ رِيحاً صَرصَراً فِي‌ يَوم‌ِ نَحس‌ٍ مُستَمِرٍّ تَنزِع‌ُ النّاس‌َ كَأَنَّهُم‌ أَعجازُ نَخل‌ٍ مُنقَعِرٍ قمر آيه 18 ‌الي‌ 20.

حُسُوماً دوام‌ داشت‌ و فترة ‌در‌ ‌او‌ نبود ‌در‌ ‌اينکه‌ مدت‌ هشت‌ روز.

فَتَرَي‌ القَوم‌َ فِيها صَرعي‌ تمام‌ اجساد ‌آنها‌ روي‌ زمين‌ افتاده‌ ‌که‌ يك‌ نفر ‌از‌ ‌آنها‌ باقي‌ نمانده‌ زيرا الف‌ و لام‌ القوم‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ احدي‌ ‌از‌ عاد باقي‌ نمانده‌.

كَأَنَّهُم‌ أَعجازُ نَخل‌ٍ خاوِيَةٍ اعجاز تنه‌ درختها ‌است‌ اينها مثل‌ تنه‌ درختهاي‌ خرما ‌که‌ پوسيده‌ و پوك‌ ‌شده‌ روي‌ زمين‌ افتاده‌، وجه‌ تشبيه‌ شايد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌از‌ شدت‌ سردي‌ هواي‌ باد درخت‌ خرما ‌را‌ سرما ميزند و ميخشكد و پوسيده‌ ميشود و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ خرما ‌در‌ گرمسير بعمل‌ ميآيد و ‌در‌ سردسير رشد نميكند اينها ‌از‌ شدت‌ برودت‌ باد مثل‌ نخله خرما شدند، و شايد اشاره‌ باين‌ ‌باشد‌ ‌که‌ بسا باد درختهاي‌ طوال‌ ‌را‌ ‌از‌ جا ميكند و روي‌ زمين‌ مياندازد اينها روي‌ زمين‌ ريخته‌ ‌شده‌ بودند و دارد ‌که‌ قامت‌ ‌آنها‌ طولاني‌ ‌بود‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 7)- سپس به توصیف دیگری از این تندباد کوبنده پرداخته، می‌افزاید: « (خداوند) این تندباد بنیان کن را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنها مسلّط ساخت» (سخرها علیهم سبع لیال و ثمانیة ایام حسوما).

نتیجه آن شد که قرآن می‌گوید: «و (اگر آنجا بودی) می‌دیدی که آن قوم همچون تنه‌های پوسیده و تو خالی درختان نخل در میان این تند باد روی زمین افتاده و هلاک شده‌اند»! (فتری القوم فیها صرعی کانهم اعجاز نخل خاویة).

چه تشبیه جالبی که هم بزرگی قامت آنها را مشخص می‌کند، و هم ریشه کن شدن آنها را، و هم تو خالی بودن در برابر عذابهای الهی به گونه‌ای که تندباد آنها را به آسانی جا به جا می‌کرد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص307

منابع