آیه 77 سوره کهف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ ۖ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا

مشاهده آیه در سوره


<<76 آیه 77 سوره کهف 78>>
سوره : سوره کهف (18)
جزء : 16
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

باز با هم روان شدند تا وارد بر شهری شدند و از اهل آن شهر طعام خواستند، مردم از طعام دادن و مهمانی آنها ابا کردند (آنها هم از آن شهر به عزم خروج رفتند تا) در (نزدیکی دروازه آن) شهر به دیواری که نزدیک به انهدام بود رسیدند و آن عالم به استحکام و تعمیر آن پرداخت. باز موسی گفت: روا بود که بر این کار اجرتی می‌گرفتی.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

So they went on until they came to the people of a town. They asked its people for food, but they refused to extend them any hospitality. There they found a wall which was about to collapse, so he erected it. He said, ‘Had you wished, you could have taken a wage for it.’

معانی کلمات آیه

ينقض: نقض: شكستن. «يريدان ينقض» مى‏خواست بيافتد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما فَوَجَدا فِيها جِداراً يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً «77»

پس آن دو به راه خود ادامه دادند تا به اهل يك آبادى رسيدند، از اهل آنجا غذا خواستند، آنان از مهمان كردن آن دو سرباز زدند. پس آن دو در آنجا ديوارى را يافتند كه در حال ريزش بود. خضر، ديوار را برپا كرد. (موسى با تعجّب) گفت: اگر مى‌خواستى براى اين كار مزد مى‌گرفتى!

نکته ها

مردم از دادن غذا به موسى و خضر امتناع كردند، ولى خضر به تنهايى ديوارِ خراب را مجّانى تعمير كرد.

پیام ها

1- هر دوره‌ى آموزشى، نياز به حركت دارد و تنوّع در مكان براى آموزش‌هاى جديد، يك ارزش است. «فَانْطَلَقا»

2- ملّتى كه سقوط اخلاقى كند، از دادن نان به پيامبر اولواالعزم هم خوددارى مى‌كند. «فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما» (البتّه اين در صورتى است كه آنان را مى‌شناختند.)

3- آنان كه از مهمانانى غريب پذيرايى نكنند، قابل نكوهش‌اند. فَأَبَوْا ...

4- بى‌اعتنايى و بى‌مهرى مردم، در كار ما تأثير منفى نگذارد. «فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما»

5- انبيا گاهى در شدّت نياز به سر مى‌بردند. «اسْتَطْعَما»

6- گرچه نيازمندان به حداقل قناعت كنند، ولى كرامت انسانى مى‌گويد كه در حدّ ضيافت پذيرايى كنيد. اسْتَطْعَما ... يُضَيِّفُوهُما

جلد 5 - صفحه 208

7- لازم نيست مهمان هميشه آشنا باشد، از مهمان غريب و ابن‌السبيل هم بايد پذيرايى كرد. «فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما»

8- بايد نواقص را اصلاح و تعمير كرد، نه آنكه هر چيز عيب دار را بى‌ارزش پنداشت و از آن دست كشيد. فَوَجَدا فِيها جِداراً ... فَأَقامَهُ‌

9- اولياى الهى اهل كينه و انتقام نيستند. گرچه آنان را مهمان نكردند، ولى خضر به آنان خدمت كرد. «فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما- فَأَقامَهُ»

10- پيامبران بر مال و جان مردم ولايت دارند كه هرگونه تصرّف كنند و نياز به كسب اجازه از مالك ندارند. «فَأَقامَهُ»

11- همه جا منطقِ «اوّل معاش سپس كار» و «اوّل تأمين سپس تمكين»، درست نيست. پيامبرِ گرسنه، مجّانى كارگرى مى‌كند. ابوا ... فَأَقامَهُ‌ وقتى نياز را ديديم، دست به كار شويم و منتظر دعوت و بودجه و همكار و آيين‌نامه نباشيم. «جِداراً فَأَقامَهُ»

12- كار كردن براى خدا بدون گرفتن مزد، عيب نيست. «فَأَقامَهُ»

13- وقتى كارى را مفيد و لازم تشخيص داديم، به انتقاد اين و آن كارى نداشته باشيم. «لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً»

14- كار كردن و مزد گرفتن و اجير شدن ننگ نيست. «لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً»

15- اولياى خدا براى پول كار نمى‌كنند. «لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع