آیه 73 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 73 اعراف)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۗ قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَيْرُهُ ۖ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ هَٰذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً ۖ فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ ۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<72 آیه 73 سوره اعراف 74>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 8
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، گفت: ای قوم، خدای یکتا را پرستید که جز او شما را خدایی نیست، اکنون معجزی واضح و آشکار از طرف خدایتان آمده، این ناقه خداست که شما را آیت و معجزی است بزرگ، او را واگذارید تا در زمین خدا چرا کند و قصد سوئی درباره او مکنید که به عذابی دردناک گرفتار خواهید شد.

و به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که شما را جز او معبودی نیست، برای شما دلیلی روشن از جانب پروردگارتان آمده است، این ماده شتر [از سوی] خدا برای شما نشانه ای [بر صدق رسالت من] است، پس او را واگذارید تا در زمین خدا بخورد و آزار و گزندی به او نرسانید که عذابی دردناک شما را خواهد گرفت.

و به سوى [قوم‌] ثمود، صالح، برادرشان را [فرستاديم‌]؛ گفت: «اى قوم من، خدا را بپرستيد، براى شما معبودى جز او نيست؛ در حقيقت، براى شما از جانب پروردگارتان دليلى آشكار آمده است. اين، ماده‌شتر خدا براى شماست كه پديده‌اى شگرف است. پس آن را بگذاريد تا در زمين خدا بخورد و گزندى به او نرسانيد تا [مبادا] شما را عذابى دردناك فرو گيرد.»

بر قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم. گفت: اى قوم من، اللّه را بپرستيد، شما را هيچ خدايى جز او نيست، از جانب خدا براى شما نشانه‌اى آشكار آمد. اين ماده‌شتر خدا، برايتان نشانه‌اى است. رهايش كنيد تا در زمين خدا بچرد و هيچ آسيبى به او نرسانيد كه عذابى دردآور شما را فرا خواهد گرفت.

و به سوی (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودی برای شما نیست! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این «ناقه» الهی برای شما معجزه‌ای است؛ او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And to [the people of] Thamud [We sent] Salih, their brother. He said, ‘O my people, worship Allah! You have no other god besides Him. There has certainly come to you a manifest proof from your Lord. This she-camel of Allah is a sign for you. Let her alone to graze [freely] in Allah’s land, and do not cause her any harm, for then you shall be seized by a painful punishment.

And to Samood (We sent) their brother Salih. He said: O my people! serve Allah, you have no god other than Him; clear proof indeed has come to you from your Lord; this is (as) Allah's she-camel for you-- a sign, therefore leave her alone to pasture on Allah's earth, and do not touch her with any harm, otherwise painful chastisement will overtake you.

And to (the tribe of) Thamud (We sent) their brother Salih. He said: O my people! Serve Allah. Ye have no other Allah save Him. A wonder from your Lord hath come unto you. Lo! this is the camel of Allah, a token unto you; so let her feed in Allah's earth, and touch her not with hurt lest painful torment seize you.

To the Thamud people (We sent) Salih, one of their own brethren: He said: "O my people! worship Allah: ye have no other god but Him. Now hath come unto you a clear (Sign) from your Lord! This she-camel of Allah is a Sign unto you: So leave her to graze in Allah's earth, and let her come to no harm, or ye shall be seized with a grievous punishment.

معانی کلمات آیه

ثمود: ثمود يكى از قبائل عرب ما قبل تاريخ است كه در محلّى به نام وادى القرى ما بين حجاز و شام سكونت داشتند.(قاموس قرآن) در مجمع البيان آن را نام يكى از نواده هاى نوح گفته كه قبيله با نام او نامگذارى شده است. اين لفظ 26 بار در قرآن مجيد آمده است.گاهى منصرف به تأويل شخص و گاهى غير منصرف به تأويل قبيله. ثمد در اصل آبى را گويند كه ماده نداشته باشد. مثل آب باران. به هر حال آنها قومى بودند بت پرست و مرفه كه دعوت صالح عليه السّلام را تكذيب كردند و با صاعقه هلاك شدند (قاموس قرآن- ثمد)

صالح: او عليه السّلام از پيامبران ما قبل تاريخ است. از او و هود حتى در تورات نيز خبرى نيست و اگر قرآن مجيد از اين دو شخصيت خبرى نمى داد، خبرى از آنها نبود. نام مباركش، 9 بار در قرآن مجيد ياد شده و از حيث زمان، بعد از نوح و قبل از ابراهيم است. او بر قوم ثمود كه بت پرست بودند مبعوث گرديد. زجرها كشيد. حتى توطئه قتل او و خانواده اش را تهيه كردند. بالاخره نصايحش مؤثر واقع نگرديد. فقط گروه اندكى به وى ايمان آوردند و آن گاه معجزه اش را كه ناقه عجيب الخلقه اى بود كشتند و طبق سنت الهى با صاعقه اى شديد كه بر آنها باريدن گرفت از بين رفتند.(قاموس قرآن- صالح).

ناقه: ناقه: شتر ماده. جمل: شتر نر، بعير و ابل: مطلق شتر.

فذروها: وذر: ترك كردن. (اعراف/ 70) «فذروها»: پس واگذاريد او را.

لا تسموها: مس: دست زدن. «لا تمسوها»: به آن دست نزنيد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِلى‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «73»

جلد 3 - صفحه 99

و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم. او نيز مثل حضرت نوح و هود در دعوت مردم به توحيد) گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، براى شما معبودى جز او نيست. همانا از طرف پروردگارتان معجزه و دليلى آشكار براى شما آمده است. اين شتر ماده (از جانب) خداوند براى شما آيه ونشانه است، (مزاحم آن نشويد و) بگذاريد در زمين خدا بچرد، و گزندى به آن نرسانيد كه عذابى دردناك شمارا خواهد گرفت.

نکته ها

در قرآن، هفت مرتبه از ناقه و بيست و شش بار از قوم ثمود نام برده شده است. ماجراى قوم ثمود در سوره‌هاى شعرا، قمر، شمس و هود آمده است.

معجزه با كارهاى خارق‌العاده و عجيب بشرى تفاوت‌هاى زيادى دارد، از جمله:

الف: معجزه، نياز به تمرين، تحصيل و تجربه ندارد، ولى كارهاى خارق‌العاده ديگر، نياز به تمرين، تلقين و تحصيل دارد.

ب: معجزه از اشخاص خوش سابقه و معصوم صادر مى‌شود، ولى كارهاى نادر و خارق‌العاده ديگر، از افراد نااهل نيز ممكن است صادر شود.

ج: هدف از معجزه، اتمام حجّت و ارشاد و هدايت مردم است، ولى هدف ديگران خودنمايى، شهرت، كسب مال و ايجاد سرگرمى است.

د: كار پيامبران در معجزه، لزوماً همراه با تحدّى و مبارزطلبى و ادّعاى عجز ديگران است، امّا در كار نوابغ و مخترعان و مرتاضان اين علائم و نشانه‌ها لزومى ندارد.

در حديث مى‌خوانيم: شترى را كه قوم ثمود تقاضا كردند، شتر قرمز پر كرك حامله و بسيار بزرگ بود. «1» البتّه نوع تقاضاى مردم از انبيا، گاهى مربوط به شرايط فكرى و زمينه‌ى اجتماعى و اقتصادى مردم در آن زمان بوده است، شايد اگر امروز نيز پيامبرى ظهور مى‌كرد، درخواست خروج هواپيما از دل كوه را از او مى‌كردند.


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 3 - صفحه 100

به هر حال اين شتر امتيازات منحصر به فردى داشت كه ناقةاللّه ناميده شد، بدون تماس با شترى ديگر، حامله از دل كوه بيرون آمد و پس از خروج وضع حمل كرد و يك روز در ميان، تمام آبِ شهر را مى‌خورد و در عوض در آن روز به همه‌ى آنان شير مى‌داد، و اين اعجاز الهى بود كه مانند آن را نمى‌توانستند بياورند و اتمام حجّتى بود كه سوءقصد به آن، عذاب خدا را در پى داشت. «1»

پیام ها

1- رسالت حضرت صالح، محدود به قوم ثمود بوده است. «إِلى‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً»

2- انبيا با مردم همچون برادرند. «أَخاهُمْ»

3- در تبليغ و تربيت، از عواطف نيز استفاده كنيم. «يا قَوْمِ»

4- ايمان به خدا، سابقه‌اى به درازاى تاريخ دارد. «اعْبُدُوا اللَّهَ» امر به عبادت خداوند، نشان ايمان و شناخت مردم است.

5- يكتاپرستى، محور دعوت پيامبران است. «اعْبُدُوا اللَّهَ»

6- جهت‌گيرى در عمل، بر اساس عقيده و تفكّر است، «اعْبُدُوا اللَّهَ» زيرا «ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ»

7- اهداف تمام پيامبران الهى يكسان است. جمله‌ى‌ «اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ» را تمام انبيا بيان كرده‌اند.

8- ارائه دليل و معجزه از طرف انبيا، در مسير تربيت مردم و از شئون ربوبيّت خداوند است. «بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» البتّه معجزات گاهى طبق درخواست مردم بوده است، مثل شق القمر و ناقه‌ى صالح.

9- عنايت و لطف ويژه‌ى الهى به هرچه تعلّق گيرد، قداست مى‌يابد. «ناقَةُ اللَّهِ»

10- كيفر بى‌احترامى به مقدّسات و از بين بردن آنها، عذاب الهى است. «لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»


«1». تفسير منهج‌الصادقين.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 101

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِلى‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (73)

(قصه سوم- قوم ثمود) وَ إِلى‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً: و فرستاديم به قوم ثمود، برادر قومى ايشان صالح را. ثمود قبيله‌اى بودند از اوايل عرب از اولاد سام بن نوح، خداى تعالى برايشان مبعوث گردانيد حضرت صالح عليه السّلام را. به اتفاق مفسرين و ائمه اهل سير و نسابين قومى از عرب و صالح اوسط آنها در نسب و افضل ايشان بود در عمل.

تنبيه: بدانكه پدران و مادران حضرت هود و صالح عليهما السلام تا آدم أبو البشر عليه السّلام همه موحد بودند بعضى ظاهرا و برخى باطنا، زيرا به اعتقاد اماميه، آباء و امهات انبياء منزه از شركند، چنانچه علامه حلى رحمه اللّه فرمايد:

واجب است اينكه انبياء منزه باشند از دنائت آباء و غيره محصن بودن امهات و رذائل اخلاقيه و عيوب خليقه، به جهت آنكه در اينها نقص و موجب سقوط اعتبار، و حال آنكه مطلوب، خلاف آن باشد. و ايضا شارح تجريد گويد: واجب است انبياء از دنائت آباء و عهر «1» امهات منزه باشند، زيرا اين موجب تنفّر طباع‌

«1» عهر به معنى آلودگى و ناپاكى دامن است.

جلد 4 صفحه 117

گردد و آيه شريفه دلالت بر آنكه حضرت صالح عليه السّلام، خاصه مبعوث بر قوم ثمود بوده نه كل زمين، و همچنين حضرت هود بر قوم عاد، و انبياء بعد از نوح تابع حضرت نوح عليه السّلام بودند در شريعت تا حضرت ابراهيم عليه السّلام.

قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ‌: حضرت صالح عليه السّلام به تلطف فرمود، اى قوم من، عبادت كنيد ذات احديت اللّه را، ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ‌: نيست مر شما را در ظاهر و باطن اصلا و ابدا هيچ معبودى مستحق عبادت و طاعت غير حق تعالى. بيان سبب توحيد و عبادت معبود به حق را نمايد. قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ‌: بتحقيق آمد شما را دلالت واضحه و حجت قاطعه از جانب پروردگار شما كه فاصل ميان حق و باطل مى‌باشد به نحوى كه هر ذى فهم و شعور، به معاينه مشاهده نمايد آيت و قدرت داله بر وحدانيت صانع عالم و آن بيّنه ساطعه. هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً: اين ناقه الهى است، يعنى علامت وحدانيت خداى تعالى و معجزه بر صدق نبوت من بر شما مى‌باشد، تأمل و تدبر نمائيد در حالت و هيئت آن.

تنبيه: كيفيت ناقه صالح- قوم ثمود اول، اعراب ما بين حجاز و شام در كوهها ساكن، صغير و كبير النسل، و قوى الجسد و طويل العمر، مشغول بت پرستى بودند. حق تعالى حضرت صالح عليه السّلام را بر ايشان مبعوث، دعوت و نصيحت و نهى از شرك و تعدى و ظلم فرمود. معجزه و بينه طلب نمودند. روز عيد تمام حاضر، قرار شد قوم از اصنام، و صالح عليه السّلام از خداى خود بخواهند، دعوت هر كه اجابت شد، تابع او شوند. قوم هر چه تضرع و الحاح به اوثان كردند اصلا فايده نداده. بعد حضرت فرمود: چه مى‌خواهيد تا خداى تعالى ظاهر فرمايد معجزه مقترحه (دلخواهى) خواسته، بيرون آمدن از اين جبل، شتر بختى سرخ مو، سياه چشم، پهلو گشاده، فاصله ميان جنبينش يك ميل، و حامله باشد. حضرت صالح عليه السّلام وضو ساخته، دو ركعت نماز و درخواست نمود، بالفور حجر را اضطراب و درد مخاض عارض، اول سر و گردن ناقه از شكاف نمودار، مشغول نشخوار، و بتدريج تمام بدنش ظاهر به همان اوصاف، و مشغول چرا، بهمان وقت بچه آورد، به شير خوردن شروع نمود به قدرت كامله الهى. بعد صالح عليه السّلام فرمود: اين ناقه اللّه است براى شما.

جلد 4 صفحه 118

اعجاز ناقه: وجوهى ذكر شده: 1- بيرون آمدن از كوه. 2- ايجاد به غير مذكر و مؤنث. 3- كمال خلق او به غير تدريج. 4- شرب يك روز آب و روز ديگر شرب تمام قوم از شير او. 5- خروج بچه از او بالفور. 6- خروج قصيل براى او به درخواست قوم. 7- قد و قامت او به قولى هشتاد يا صد ذرع بوده.

حضرت فرمودند: فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ‌: پس واگذاريد ناقة اللّه را تا در ارض اللّه، نبات اللّه و ماء اللّه را بخورد و بياشامد و مؤنث و كفالت او بر شما نيست. يك روز آب متعلق به ناقه، و روز بعد به عوض شير دهد. وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ: و متعرض او نشويد به بدى و رسانيدن اذيت و الم و زدن و رنج و ترساندن و نحرويى كردن و زخم و امثال آن. فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ‌: پس به سبب اضرار و ايلام و ايذاء او، مى‌گردد شما را عذابى دردناك در دنيا عاجلا و در عقبى نار شديد العذاب و الم ابدا. در اين آيه اشعار است به آنكه عاقبت، قوم مس ناقة اللّه مى‌كنند به سوء و الم، و به سبب آن مأخوذ مى‌شوند در دنيا به نزول عذاب الهى و غضب سبحانى.

نكته: اضافه ناقة اللّه اضافه تشريفى است مانند بيت اللّه، چون خارق عادت و از جانب الهى بود، لذا بدين اسم مسمى شد.

معجزه: در تفسير لوامع حاج سيد على لاهورى- مروى است: شخصى در محضر مهاجر و انصار نزد خليفه اول آمد. پرسيد: وصىّ رسول خدا كيست؟ همه دلالت به ابو بكر نمودند. گفت: توئى خليفه. ابو بكر گفت: بلى. مردم مرا بجاى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خليفه نمودند. گفت: بدهيد به من هشتاد ناقه سرخ پشم و سياه چشم كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ضامن شده و فرمود: بعد از من، وصىّ من به تو خواهد داد. عمر گفت: شاهد و بينه بياور تا ثابت شود. اعرابى گفت: خود خليفه و وصىّ پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد به وصايا و ديون رسول و موعودات نبىّ علم بالتفصيل داشته باشد، و اگر تو خليفه پيغمبرى، چگونه از ديون و وصاياى او بى خبرى و شاهد مى‌خواهى.

پس سلمان فارسى رضوان اللّه عليه وارد مجلس شد، فرمود: بيا به متابعت من تا تو را هدايت كنم تو را به وصىّ و خليفه خاتم الانبياء. خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مشرف، بعد از سلام عرضه داشت: تو خليفه محمدى‌

جلد 4 صفحه 119

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم؟ فرمود: بلى، بخواه هر چه مى‌خواهى. اعرابى گفت:

رسول خدا ضامن من شده هشتاد ناقه سرخ مو و سياه چشم، بده آنها را به من.

حضرت فرمود: اسلام بياور تو و اهل بيت خود. فورا اعرابى دست على عليه السّلام را بوسيد و گفت: اشهد انّك وصىّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و خليفته؛ به همين شرط اسلام، اعطاء ناقه موصوفه واقع شد. ما همه اسلام آورديم. پس حضرت به فرزند گرام خود فرمود: برو با سلمان و اعرابى به فلان وادى، و ندا كن يا صالح. وقتى جواب داد، بگو امير المؤمنين عليه السّلام بعد از سلام مى‌فرمايد: بالفور بياور آن هشتاد ناقه موصوفه را كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ضامن آنها شده براى اعرابى. سلمان گويد: ما رفتيم به آن وادى، امام حسن عليه السّلام ندا و يا صالح نمود، جواب آمد: لبيك، حاضرم اى فرزند رسول خدا. حضرت اداء رسالت كرد. پس صالح گفت: سمعا و طاعة، قبول دارم امر امير المؤمنين عليه السّلام را. زمانى نگذشت زمام ناقه از زمين خارج، و امام حسن عليه السّلام به دست اعرابى داد. فرمود: اى اعرابى، بگير موعود نبوى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را. پس ناقه بعد ناقه خارج تا هشتاد ناقه كه مطلوب اعرابى بود. فتأمل ايّها المنصف.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِلى‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (73)

ترجمه‌

و فرستاديم بسوى ثمود برادرشان صالح را گفت اى قوم من بپرستيد خدا را نيست مر شما را هيچ خدائى جز او بتحقيق آمد شما را معجزه از پروردگارتان اين‌

جلد 2 صفحه 443

شتر خدا است از براى شما با آنكه آيتى است پس واگذاريد آنرا كه بخورد در زمين خدا و مس نكنيد آنرا ببدى پس بگيرد شما را عذابى دردناك.

تفسير

در اكمال از امام باقر (ع) نقل نموده كه قوم ثمود اهل دهى بودند در ساحل دريا كه بچهل خانوار نميرسيدند فيض ره فرموده آنها قبيله ديگرى از عرب بودند كه باسم پدر بزرگشان معروف شده بودند و او ثمود بن عامر بن آدم بن سام بن نوح بود و صالح هم از اولاد ثمود بود و لذا وجه مناسبت اطلاق برادر باو معلوم است چنانچه در عاد ذكر شد در هر صورت آنهم قوم خود را دعوت بتوحيد و اخلاص در عبادت نمود و معجزه خود را ظاهر فرمود كه براى آنها از كوه بدون اسباب ظاهريّه شتر ماده بيرون آورد و باين جهت او را منسوب بخدا فرمود و آنها از آن كاملا بهره‌بردارى مينمودند و باين مناسبت لكم فرموده كه دلالت بر نفع دارد و چون همه چيز آن ناقه بر خلاف متعارف بود چنانچه ذكر خواهد شد انشاء اللّه تعالى آيتى از آيات الهى بوده است و مأمور شدند كه آنرا بحال خود واگذارند بچرد و آزارى باو نرسانند و در صورت تخلّف وعده نزول عذاب بآنها داده شد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِلي‌ ثَمُودَ أَخاهُم‌ صالِحاً قال‌َ يا قَوم‌ِ اعبُدُوا اللّه‌َ ما لَكُم‌ مِن‌ إِله‌ٍ غَيرُه‌ُ قَد جاءَتكُم‌ بَيِّنَةٌ مِن‌ رَبِّكُم‌ هذِه‌ِ ناقَةُ اللّه‌ِ لَكُم‌ آيَةً فَذَرُوها تَأكُل‌ فِي‌ أَرض‌ِ اللّه‌ِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأخُذَكُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ (73)

و فرستاديم‌ بطائفه‌ ثمود برادر ‌آنها‌ صالح‌ ‌را‌ فرمود اي‌ قوم‌ ‌من‌ بپرستيد خداوند ‌را‌ نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌شما‌ خدايي‌ ‌غير‌ ‌از‌ ‌او‌ بتحقيق‌ آمد ‌شما‌ ‌را‌ ‌آيه‌ و معجزه‌ و بيّنه‌ ‌از‌ جانب‌ الهي‌ اينست‌ ناقه‌ خداوند ‌از‌ ‌براي‌ ‌شما‌ آية و معجزه‌ ‌پس‌ واگذاريد ‌او‌ ‌را‌ بخورد ‌در‌ روي‌ زمين‌ ‌خدا‌ و اذيّت‌ باو نكنيد ‌پس‌ بگيرد ‌شما‌ ‌را‌ عذاب‌ دردناك‌.

وَ إِلي‌ ثَمُودَ عطف‌ ‌است‌ ‌به‌ لَقَد أَرسَلنا نُوحاً إِلي‌ قَومِه‌ِ ‌يعني‌ و لقد ارسلنا ‌الي‌ ثمود و ثمود اسم‌ رجل‌ ‌إبن‌ عاشر ‌إبن‌ ارم‌ ‌إبن‌ سام‌ ‌إبن‌ نوح‌ ‌است‌ سپس‌ اولاد و احفاد و ذراري‌ ‌او‌ ‌را‌ بنام‌ ‌او‌ خواندند و جمعيت‌ ‌آنها‌ بسيار ‌بود‌ و لسان‌ ‌آنها‌ عربية اولي‌ ‌بود‌ و حضرت‌ صالح‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قبيله‌ ‌بود‌ لذا ميفرمايد أَخاهُم‌ صالِحاً ‌که‌ برادر ‌در‌ نسب‌ نه‌ برادر ديني‌، و ‌از‌ كافي‌ كليني‌ روايت‌ مفصلي‌ ‌از‌ ابي‌ حمزه‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌که‌ سؤال‌ فرمود ‌از‌ جبرئيل‌ (ع‌) ‌که‌ چه‌ نحوه‌ ‌بود‌ هلاكت‌ قوم‌ صالح‌ حديث‌ بسيار مفصل‌ ‌است‌ خلاصه‌ ‌آن‌ اينكه‌ حضرت‌ صالح‌ ‌در‌ سن‌ّ شانزده‌ سالگي‌ مبعوث‌ برسالت‌ شد و ‌تا‌ سنّش‌ بالغ‌ ‌بر‌ صد و بيست‌ سال‌ شد صد و چهار سال‌ دعوت‌ كرد ضعفاء و فقراء باو ايمان‌ آوردند ولي‌ متكبرين‌ و اعيان‌ و سران‌ اجابت‌ نكردند فرمود ‌هم‌ ‌من‌ ‌از‌ دعوت‌ ‌شما‌ ملول‌ شدم‌ ‌هم‌ ‌شما‌ ‌از‌ دعوت‌ ‌من‌ ملول‌ شديد، بيائيد ميرويم‌ نزد اصنام‌ ‌شما‌ ‌من‌ حاجت‌ ميخواهم‌ ‌اگر‌ اجابت‌ كردند ‌من‌ ‌از‌ ميان‌ ‌شما‌ خارج‌ ميشوم‌ و ‌از‌ دعوت‌ ‌شما‌ كناره‌ ميگيرم‌ و ‌شما‌ ‌هم‌ ‌از‌ خداي‌ ‌من‌ حاجت‌ طلبيد و ‌اگر‌ اجابت‌ فرمود ايمان‌ بياوريد قبول‌ كردند و گفتند انصاف‌ دادي‌ روز عيد ‌آنها‌ رفتند نزد بتها ‌هر‌ چه‌ حضرت‌ صالح‌ ‌از‌ يك‌ يك‌ اصنام‌ تقاضايي‌ كرد اثري‌ پيدا نشد ‌بعد‌ فرمود ‌شما‌ ‌از‌ خداي‌ ‌من‌ چه‌ تقاضا داريد

جلد 7 - صفحه 366

گفتند ‌از‌ ‌خدا‌ بخواه‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ سنگ‌ يك‌ ناقه‌ بصفات‌ مخصوصه‌ بيرون‌ آيد، درخواست‌ كرد فوري‌ بيرون‌ آمد گفتند درخواست‌ كند بچه‌ بزايد فوري‌ بچه‌ آورد ‌تا‌ آخر حديث‌ قال‌َ يا قَوم‌ِ اعبُدُوا اللّه‌َ ما لَكُم‌ مِن‌ إِله‌ٍ غَيرُه‌ُ راجع‌ باين‌ مدت‌ صد و چهار سال‌ ‌که‌ دعوت‌ ميفرمود قوم‌ ‌را‌ و اجابت‌ نميكردند قَد جاءَتكُم‌ بَيِّنَةٌ مِن‌ رَبِّكُم‌ بيّنه‌ معجزه‌ و دليل‌ و برهان‌ ‌بر‌ صدق‌ دعوي‌ ‌از‌ حضرت‌ ‌است‌.

هذِه‌ِ ناقَةُ اللّه‌ِ نسبت‌ ناقه‌ باللّه‌ ‌براي‌ اينكه‌ معجزه‌ فعل‌ الهي‌ ‌است‌ بدست‌ مدعي‌ نبوت‌ جاري‌ ميشود ‌که‌ خداوند بقدرت‌ كامله‌ ‌خود‌ ‌از‌ سنگ‌ خارج‌ كرد آنهم‌ بسيار بزرگ‌ و قوي‌ ‌که‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ ‌آن‌ قدر شير ميداد ‌که‌ تمام‌ قوم‌ ‌را‌ كافي‌ ‌بود‌ و بهره‌ برداري‌ ميكردند لَكُم‌ آيَةً معجزه‌ بزرگي‌ ‌بود‌ فَذَرُوها تَأكُل‌ فِي‌ أَرض‌ِ اللّه‌ِ آزاد بگذاريد ‌در‌ صحرا بچرد ‌از‌ ‌هر‌ گياهي‌ ‌که‌ ميخواهد بخورد وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ اذيت‌ باو نكنيد فَيَأخُذَكُم‌ عَذاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ ‌که‌ هلاك‌ خواهيد شد ببلاي‌ سخت‌ و دردناك‌

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 73)- سرگذشت عبرت انگیز قوم ثمود! از این به بعد به قیام «صالح» پیامبر بزرگ خدا در میان قوم «ثمود» که در یک منطقه کوهستانی میان حجاز و شام زندگی می‌کردند اشاره شده، نخست می‌گوید: «ما به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم» (وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً).

پیامبر آنان صالح نیز همانند سایر پیامبران، نخستین گام را در راه هدایت آنها از مسأله توحید و یکتاپرستی برداشت و به آنها «گفت: ای قوم من! خداوند یگانه را پرستش کنید که معبودی جز او ندارید» (قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ).

سپس اضافه نمود: من بدون دلیل چیزی نمی‌گویم، «بیّنه و دلیل روشن از

ج2، ص63

طرف پروردگارتان برای شما آمده است و این همان شتری است که خداوند برای شما معجزه قرار داده است» (قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً).

سپس به آنها می‌گوید: «او را به حال خود واگذارید و بگذارید در زمین خدا به چرا بپردازد، و به او آزار مرسانید که عذاب دردناکی شما را فرا خواهد گرفت» (فَذَرُوها تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع